موضوع دوره: تحلیل کتاب دوازده قطعه تمرینی برای پرش انگشت در سهتار طول دوره: ۴ جلسه ثبت نام: ۲۲۳۳۳۴۲۵ شبکههای اجتماعی: ۰۹۱۲۳۱۰۸۷۴۰ برای افزایش بازدهی عملکرد انگشتهای دست چپ، حذف حرکات اضافی آنها و بهینه سازی پرشهای مربوطه در اجرای یک قطعه موسیقی با سه تار، قواعد و روشهایی وجود دارد که با استفاده درست از آنها قطعات شمرده و خوش صداتر اجرا خواهند شد. در صورتیکه نوازنده از توانایی در بکارگیری این قواعد پرش بی بهره باشد، در اجرای بسیاری از آهنگها بویژه آنهایی که سرعت کمابیش بالایی دارند یا شامل حرکتهای متعدد و سریع روی دسته ساز هستند با دشواری روبرو شده و نمی تواند در پرشها، نت های مربوطه را کامل و شمرده اجرا نماید. کتاب پیش رو که با هدف تمرین قواعد پرش انگشتها به نگارش درآمده، شامل چهار قطعه در شور، بیات ترک، دشتی و افشاری می باشد. در حقیقت هر قطعه با سه کوک مختلف ارائه شده که به تبع آن هر کدام انگشت گذاری خاص خود را دارد و برای همین ، پرش های انگشت در هر شیوه اجرا متفاوت خواهد بود. از این رو می توان گفت هر سه حالت نت نویسی شده برای چهار قطعه بالا، از نگاه بکارگیری قواعد پرش انگشت، تمرینی جداگانه به حساب می آیند . بعنوان مثال قطعه چهارمضراب شور که برای اجرا در شور سل، شور لا و شور دو نت نویسی شده است . در اینجا لازم به ذکر است که سه تار نوازانی می توانند از این کتاب بهره مند شوند که دست کم کتاب اول هنرستان یا کتاب اول استاد حسین علیزاده یا کتاب اول شادروان استاد ذوالفنون را بخوبی و بطور کامل نواخته باشند.
درباره کامبیز مفتاحی:
مختصری از رزومه موسیقیایی کامبیز مفتاحی :
سرپرستی گروه موسیقی کهن ساز
کسب مقام اول گروه نوازی در جشنواره بین المللی موسیقی «پاییز ایروان» ارمنستان
کسب مقام نخست تکنوازی سازهای سنتی در جشنواره بین المللی موسیقی Vienna stars وین اتریش
کسب مقام نخست تکنوازی سازهای سنتی در جشنواره Grand eurofest
کسب مقام نخست گروه نوازی جشنواره بین المللی موسیقی Milenio بارسلون اسپانیا
تألیف کتاب «دوازده قطعه تمرینی برای پرش انگشت در سه تار»
مهران مدنی نوازنده تار ساکن ایالات متحده آمریکا، پیشنهاد داد که ویدیوهایی درباره انواع کوک تار ضبط نمایم و جهت انجام این کار به عنوان پشتیبان مالی پیشقدم شد.
رویای چندین ساله من برای انجام این کار جان گرفت و امروز نخستین ویدیو در این رابطه تولید شد.
کوکهای مختلف اگر چه راه را برای نوازندگان کمی سخت میکند و همواره در بررسی سازها تنوع کوک یک نکته منفی در آموزش در نظر گرفته میشود اما در تار و سهتار به تنوع رنگ و لحجه بسیار کمک میکند چرا که این دو ساز بسیار واخوانمحور هستند.
این برگه با معرفی و تولید هر ویديو به روزرسانی خواهد شد و لیست کوکها در این جا اضافه خواهد شد.
کوک به زبان فارسی از چپ به راست و به زبان انگلیسی از راست به چپ در تار از سیم پایین به بالا در نظر گرفته شدهاست.
پیشبینی من، انجام این کار در مدت زمان دو سال و تهیه بیش از یکصد ویدیو خواهد بود.
نیما فریدونی
۱۶ شهریور ۱۳۹۹ خورشیدی
تهران
کوک شماره ۱: دو دو سل سل دو دو C4 C4 G3 G3 C4 C3
کوک شماره ۲: دو دو سل سل ر ر C4 C4 G3 G3 D4 D3
کوک شماره ۳: دو دو فا فا دو دو C4 C4 F3 F3 C4 C3
کوک شماره ۴: دو دو سل سل دو فا C4 C4 G3 G3 C4 F3
کوک شماره ۵: دو دو سل سل لا ر C4 C4 G3 G3 A3 D3
کوک شماره ۶: دو دو فا فا سل دو C4 C4 F3 F3 G3 C3
کوک شماره ۷: دو دو فا فا میبمل میبمل C4 C4 F3 F3 Eb4 Eb3
کوک شماره ۸: دو دو سل سل سل فا C4 C4 G3 G3 G3 F3
کوک شماره ۹: دو دو سل سل فا ر C4 C4 G3 G3 F3 D3
کوک شماره ۱۰: دو دو فا فا میبمل دو C4 C4 F3 F3 Eb3 C3
کوک شماره ۱۱: دو دو سل سل فا میکرن C4 C4 G3 G3 F3 Ep3
کوک شماره ۱۲: دو دو سل سل سیبمل فا C4 C4 G3 G3 Bb3 F3
کوک شماره ۱۳: دو دو سل سل سی می C4 C4 G3 G3 B3 E3
کوک شماره ۱۴: دو دو سل سل سل ر C4 C4 G3 G3 G3 D3
کوک شماره ۱۵: دو دو فا فا لاکرن دو C4 C4 F3 F3 Ap3 C3
کوک شماره ۱۶: دو دو فا فا سیبمل سیبمل C4 C4 F3 F3 Bb3 Bb2
کوک شماره ۱۷: دو دو سل سل دو میکرن C4 C4 G3 G3 C4 Ep3
کوک شماره ۱۸: دو دو فا فا لا ر C4 C4 F3 F3 A3 D3
کوک شماره ۱۹: دو دو سل سل لاکرن میکرن C4 C4 G3 G3 Ap3 Ep3
کوک شماره ۲۰: دو دو فا فا میبمل رکرن C4 C4 F3 F3 Eb3 Dp3
کوک شماره ۲۱: دو دو فا فا سل میکرنC4 C4 F3 F3 G3 Ep3
کوک شماره ۲۲: دو دو سل سل سیکرن میکرنC4 C4 G3 G3 Bp3 Ep3
کوک شماره ۲۳: دو دو فا فا میکرن رکرنC4 C4 F3 F3 Ep3 Dp3
کوک شماره ۲۴: دو دو سل سل لا فاسریC4 C4 G3 G3 A3 Fsori3
مصاحبه ای از استاد نی داوود در مورد قمر الملوک وزیری
بارها برای عروسی و میهمانی بزرگان به باغ عشرتآباد دعوت شده بودم. برای عروسی، مولودی و… اما هرگز حال آن شب را نداشتم. پائیز غمانگیزی بود و من به جوانی و عشق فکر میکردم. از مجلسی که قدر ساز را نمیشناختند خوشم نمیآمد اما
چاره چه بود، باید گذران زندگی میکردیم. چنان ساز را در بغل میفشردم که گوئی زانوی غم بغل کردهام. نمیدانستم چرا آن کسی که قرار است در اندرونی بخواند، صدایش در نمیآید. در همین حال و انتظار بودم که دختر نوجوانی از اندرونی بیرون آمد… حتی در این سن و سال هم رسم نبود که دختران و زنان اینطور بی پروا درجمع مردان ظاهر شوند. آمد کنار من ایستاد.
نمی دانستم برای چه کاری نزد ما آمده است و کدام پیغام را دارد.
چشم به دهانش دوختم و پرسیدم: چه کار داری دختر خانم؟
گفت: میخواهم بخوانم!
گفتم: اینجا یا اندرونی؟
گفت: همینجا!
نمیدانستم چه بگویم. دور بر را نگاه کردم، هیچکس اعتراضی نداشت. به در ورودی اندرونی نگاه کردم. چند زنی که سرشان را بیرون آورده بودند، گفتند : بزنید، میخواهد بخواند!
گفتم: کدام تصنیف را میخوانی؟
بلافاصله گفت: تصنیف نمیخوانم، آواز میخوانم!
به بقیه ساز زنها نگاه کردم که زیر لب پوزخند میزدند. رسم ادب در میهمانیها، آنهم میهمانی بزرگان، رضایت میهمان بود.
پرسیدم: اول من بزنم و یا اول شما میخوانید؟
گفت: ساز شما برای کدام دستگاه کوک است؟
پنجهای به تار کشیدم و پاسخ دادم: همایون.
گفت: شما اول بزنید!
با تردید، رنگ و درآمد کوتاهی گرفتم. دلم میخواست زودتر بدانم این مدعی چقدر تواناست. بعد از مضراب آخر درآمد، هنوز سرم را به علامت شروع بلند نکرده بودم که از چپ غزلی از حافظ را شروع کرد. تار و میهمانی را فراموش کردم، چپ را با
تحریر مقطع اما ریز و بهم پیوسته شروع کرده بود. تا حالا چنین سبکی را نشنیده بودم. صدایش زنگ مخصوصی داشت. باور کنید پاهایم سست شده بود. تازه بعد از آنکه بیت اول غزل را تمام کرد، متوجه شدم از ردیف عقب افتادهام:
معاشران گره از زلف یار باز کنید / شبی خوش است بدین قصهاش دراز کنید
میان عاشق و معشوق فرق بسیار است / چو یار ناز نماید شما نیاز کنید
بقیه ساز زنها هم، مثل من، گیج و مبهوت شده بودند. جا برای هیچ سئوالی و حرفی نبود. تار را روی زانوهایم جابجا کردم و آنرا محکم در بغل فشردم. هر گوشهای را که مایه میگرفتم میخواند.
خندههای مستانه مردان قطع شده بود. یکی یکی از زیر درختان بیرون آمده بودند. از اندرونی هیچ پچ و پچی به گوش نمیرسید، نفس همه بند آمده بود. هیچ پاسخی نداشتم که شایستهاش باشد.
گفتم: اگر تا صبح هم بخوانی میزنم! و در دلم اضافه کردم: تا پایان عمر برایت میزنم!
آنشب باز هم خواند، هم آواز هم تصنیف. وقتی خواست به اندرونی باز گردد گفتم:
میتوانی بیایی خانه من تا ردیفها را کامل کنی؟
گفت: باید بپرسم.
وقتی صندلیها را جمع و جور میکردند و ما آماده رفتن بودیم، با شتاب آمد و گفت: آدرس خانه را برایم بنویسید.
و تکه کاغذی را با یک قلم مقابلم گذاشت، اسمش قمر بود.
بعد از آنکه از قمر جدا شدم، تمام شب را به یاد او بودم دیگر دلم نمی آمد برای کسی تار بزنم. در خانهام که انتهای خیابان فردوسی بود، چند اتاق را به کلاس موسیقی اختصاص داده بودم و تعدادی شاگرد داشتم اما دیگر هیچ صدایی برایم دلنشی نبود و با علاقه سر کلاس نمیرفتم. دو ماه به همین روال گذشت. بعدازظهر یکی از روزها، توی حیاط قالیچه انداخته بودم و در سینهکش آفتاب با ساز ور میرفتم که یک مرتبه در حیاط باز شد. دیدم قمر مقابلم ایستاده است، بند دلم پاره شد. هنوز دنبال کلمات می گشتم که گفت: آمده ام موسیقی یاد بگیرم.
از همان روز شروع کردیم، خیلی با استعداد بود، هنوز من نگفته تحویلم می داد و وقتی ردیفهای موسیقی را یاد گرفت، صدایش دلنشین تر شد… و کنسرت پشت کنسرت است که در گراند هتل لاله زار، آوازه قمر را تا به عرش می گسترد…
اولین کنسرت قمر با همراهی ابراهیم خان منصوری و مصطفی نوریایی (ویولن)، شکرالله قهرمانی و مرتضی نیداوود (تار)، حسین خان اسماعیل زاده (کمانچه) و ضیاء مختاری (پیانو)، پسر عموی استاد علی تجویدی برگزار شده است.
یک شب در گراند هتل تهران کنسرت میداد. تصنیفی را میخواند که آهنگش را من ساخته بودم و بعدها در هر محفل سر زبانها بود. تصنیف را بهار سروده بود و من رویش آهنگ گذاشته بودم، حتماً شما شنیدهاید: مرغ سحر را میگویم.
آنشب در کنسرت گراند هتل وقتی این تصنیف را میخواند، آه از نهاد مردم بلند شده بود. در اوج تحریر آوازی که در پایان تصنیف می خواند، ناگهان فریاد کشید “جانم، مرتضی خان!” و این نهایت سپاس و محبت او نسبت به کسی بود که آنچه را از موسیقی ایران میدانست، برایش در طبق اخلاص گذاشته بود…
بارها برای عروسی و میهمانی بزرگان به باغ عشرتآباد دعوت شده بودم. برای عروسی، مولودی و… اما هرگز حال آن شب را نداشتم. پائیز غمانگیزی بود و من به جوانی و عشق فکر میکردم. از مجلسی که قدر ساز را نمیشناختند خوشم نمیآمد اما
چاره چه بود، باید گذران زندگی میکردیم. چنان ساز را در بغل میفشردم که گوئی زانوی غم بغل کردهام. نمیدانستم چرا آن کسی که قرار است در اندرونی بخواند، صدایش در نمیآید. در همین حال و انتظار بودم که دختر نوجوانی از اندرونی بیرون آمد… حتی در این سن و سال هم رسم نبود که دختران و زنان اینطور بی پروا درجمع مردان ظاهر شوند. آمد کنار من ایستاد.
نمی دانستم برای چه کاری نزد ما آمده است و کدام پیغام را دارد.
چشم به دهانش دوختم و پرسیدم: چه کار داری دختر خانم؟
گفت: میخواهم بخوانم!
گفتم: اینجا یا اندرونی؟
گفت: همینجا!
نمیدانستم چه بگویم. دور بر را نگاه کردم، هیچکس اعتراضی نداشت. به در ورودی اندرونی نگاه کردم. چند زنی که سرشان را بیرون آورده بودند، گفتند : بزنید، میخواهد بخواند!
گفتم: کدام تصنیف را میخوانی؟
بلافاصله گفت: تصنیف نمیخوانم، آواز میخوانم!
به بقیه ساز زنها نگاه کردم که زیر لب پوزخند میزدند. رسم ادب در میهمانیها، آنهم میهمانی بزرگان، رضایت میهمان بود.
پرسیدم: اول من بزنم و یا اول شما میخوانید؟
گفت: ساز شما برای کدام دستگاه کوک است؟
پنجهای به تار کشیدم و پاسخ دادم: همایون.
گفت: شما اول بزنید!
با تردید، رنگ و درآمد کوتاهی گرفتم. دلم میخواست زودتر بدانم این مدعی چقدر تواناست. بعد از مضراب آخر درآمد، هنوز سرم را به علامت شروع بلند نکرده بودم که از چپ غزلی از حافظ را شروع کرد. تار و میهمانی را فراموش کردم، چپ را با
تحریر مقطع اما ریز و بهم پیوسته شروع کرده بود. تا حالا چنین سبکی را نشنیده بودم. صدایش زنگ مخصوصی داشت. باور کنید پاهایم سست شده بود. تازه بعد از آنکه بیت اول غزل را تمام کرد، متوجه شدم از ردیف عقب افتادهام:
معاشران گره از زلف یار باز کنید / شبی خوش است بدین قصهاش دراز کنید
میان عاشق و معشوق فرق بسیار است / چو یار ناز نماید شما نیاز کنید
بقیه ساز زنها هم، مثل من، گیج و مبهوت شده بودند. جا برای هیچ سئوالی و حرفی نبود. تار را روی زانوهایم جابجا کردم و آنرا محکم در بغل فشردم. هر گوشهای را که مایه میگرفتم میخواند.
خندههای مستانه مردان قطع شده بود. یکی یکی از زیر درختان بیرون آمده بودند. از اندرونی هیچ پچ و پچی به گوش نمیرسید، نفس همه بند آمده بود. هیچ پاسخی نداشتم که شایستهاش باشد.
گفتم: اگر تا صبح هم بخوانی میزنم! و در دلم اضافه کردم: تا پایان عمر برایت میزنم!
آنشب باز هم خواند، هم آواز هم تصنیف. وقتی خواست به اندرونی باز گردد گفتم:
میتوانی بیایی خانه من تا ردیفها را کامل کنی؟
گفت: باید بپرسم.
وقتی صندلیها را جمع و جور میکردند و ما آماده رفتن بودیم، با شتاب آمد و گفت: آدرس خانه را برایم بنویسید.
و تکه کاغذی را با یک قلم مقابلم گذاشت، اسمش قمر بود.
بعد از آنکه از قمر جدا شدم، تمام شب را به یاد او بودم دیگر دلم نمی آمد برای کسی تار بزنم. در خانهام که انتهای خیابان فردوسی بود، چند اتاق را به کلاس موسیقی اختصاص داده بودم و تعدادی شاگرد داشتم اما دیگر هیچ صدایی برایم دلنشی نبود و با علاقه سر کلاس نمیرفتم. دو ماه به همین روال گذشت. بعدازظهر یکی از روزها، توی حیاط قالیچه انداخته بودم و در سینهکش آفتاب با ساز ور میرفتم که یک مرتبه در حیاط باز شد. دیدم قمر مقابلم ایستاده است، بند دلم پاره شد. هنوز دنبال کلمات می گشتم که گفت: آمده ام موسیقی یاد بگیرم.
از همان روز شروع کردیم، خیلی با استعداد بود، هنوز من نگفته تحویلم می داد و وقتی ردیفهای موسیقی را یاد گرفت، صدایش دلنشین تر شد… و کنسرت پشت کنسرت است که در گراند هتل لاله زار، آوازه قمر را تا به عرش می گسترد…
اولین کنسرت قمر با همراهی ابراهیم خان منصوری و مصطفی نوریایی (ویولن)، شکرالله قهرمانی و مرتضی نیداوود (تار)، حسین خان اسماعیل زاده (کمانچه) و ضیاء مختاری (پیانو)، پسر عموی استاد علی تجویدی برگزار شده است.
یک شب در گراند هتل تهران کنسرت میداد. تصنیفی را میخواند که آهنگش را من ساخته بودم و بعدها در هر محفل سر زبانها بود. تصنیف را بهار سروده بود و من رویش آهنگ گذاشته بودم، حتماً شما شنیدهاید: مرغ سحر را میگویم.
آنشب در کنسرت گراند هتل وقتی این تصنیف را میخواند، آه از نهاد مردم بلند شده بود. در اوج تحریر آوازی که در پایان تصنیف می خواند، ناگهان فریاد کشید “جانم، مرتضی خان!” و این نهایت سپاس و محبت او نسبت به کسی بود که آنچه را از موسیقی ایران میدانست، برایش در طبق اخلاص گذاشته بود…
بدینوسیله موفقیت شما را در بهپایان رساندن دورهیمتوسطهی رشتهی سهتار تبریک میگوییم. امیدواریم با ادامهی فعالیت هنری خود شاهد شکوفایی خلاقیت شما در این زمینه باشیم. ارزیابی ما از شما در این دوره به شرح زیر است:
نظم و اخلاق: عالی
اکول: عالی
توانایی همنوازی: عالی
رعایت دقیق ریتم: عالی
قدرت گوش: عالی
تمرین روزانه: خوب
دشیفر: متوسط
توانایی کوک ساز: عالی
سونوریته: خوب
نوانس: خوب
دقت اجرا: خوب
رپرتوار نواخته شده در این دوره: ردیف میرزا عبدالله و ردیف آوازی عبدالله دوامی
همچنین سطح کاری شما در این دوره عالی است.
ایمان ملکی
نیما فریدونی
آهنگ نامهربونی کوروس سرهنگ زاده حسین مردانی سه تار.mp4
آهنگ نامهربونی کوروس سرهنگ زاده حسین مردانی سه تار.mp4
تصنیف چون به زلف خویش شانه می زنی بیات اصفهان حسین مردانی تار
تصنیف چون به زلف خویش شانه می زنی بیات اصفهان حسین مردانی تار.mp4
بداهه نوازی بیات اصفهان ۶ حسین مردانی سه تار
بداهه نوازی بیات اصفهان ۵ حسین مردانی سه تار.mp4
بداهه نوازی بیات اصفهان ۳ حسین مردانی سه تار.mov
بداهه نوازی آواز بیات اصفهان سهتار حسین مردانی ۴.mp4
بداهه نوازی آواز بیات اصفهان سه تار حسین مردانی.mp4
بداهه نوازی بیات اصفهان ۳ حسین مردانی سهتار.mov
بداهه نوازی بیات اصفهان ۳ حسین مردانی سه تار.mov
بداهه نوازی سه تار حسین مردانی بیات اصفهان.mp4
حسین مردانی بداهه نوازی سه تار در آواز بیات اصفهان.mp4
بداهه نوازی سهتار دستگاه ماهور حسین مردانی.mp4
بداهه نوازی سه تار دستگاه ماهور حسین مردانی.mp4
بداهه نوازی بیات اصفهان ۳ سهتار حسین مردانی
بداهه نوازی بیات اصفهان ۳ سه تار حسین مردانی
بداهه نوازی بیات اصفهان ۲ سهتار حسین مردانی
بداهه نوازی بیات اصفهان سهتار حسین مردانی
بداهه نوازی بیات اصفهان سه تار حسین مردانی
تصنیف میباره بارون بیات اصفهان حسین مردانی
تصنیف جمال جانان حمید مسعودی سه تار حسین مردانی تمبک سیاوش ابراهیمی
تصنیف جمال جانان حمید مسعودی سه تار حسین مردانی تمبک سیاوش ابراهیمی
بداهه نوازی در دستگاه ماهور حسین مردانی سه تار و جواد شربتی آواز صوتی
بداهه نوازی در دستگاه ماهور حسین مردانی سه تار و جواد شربتی آواز صوتی
بخشی ازکنسرت گروه موسیقی خورشید تابنده بندر گز به سرپرستی حسین مردانی.mp4
بخشی ازکنسرت گروه موسیقی خورشید تابنده بندر گز به سرپرستی حسین مردانی.mp4
بخشی ازکنسرت گروه موسیقی خورشید تابنده (بندرگز) از راست به چپ منوچهری تمبک . رضایی تار . مسعودی آواز . طیبی سنتور . مردانی سهتار . علی نژاد سهتار باس . سرپرست و تنظیم قطعات مردانی اجرا در مایه بیات اصفهان . پیش درآمد از حسین مردانی
بداهه نوازی چهار مضراب ماهور حسین مردانی تار.mp4
بداهه نوازی چهار مضراب ماهور حسین مردانی تار.mp4
بداهه نوازی دستگاه راست پنج گاه سهتار حسین مردانی.mp4
بداهه نوازی دستگاه راست پنج گاه سه تار حسین مردانی.mp4
بداهه نوازی سهتار باس حسین مردانی آواز بیات اصفهان.mp4
بداهه نوازی سه تار باس حسین مردانی آواز بیات اصفهان.mp4
تصنیف بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران بیاد عزیزان زلزله زده در غرب کشور حسین مردانی.mp4
تصنیف بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران بیاد عزیزان زلزله زده در غرب کشور حسین مردانی.mp4
تصنیف مژده ی دیدار حسین مردانی تار و آواز.mp4
بداهه نوازی و بداهه خوانی در آواز بیات اصفهان جواد شربتی آواز و حسین مردانی تار.mp4
بداهه نوازی و بداهه خوانی در آواز بیات اصفهان جواد شربتی آواز و حسین مردانی تار.mp4
بداهه خوانی در دستگاه چهار گاه آواز سید ابراهیم خالقی سهتار حسین مردانی.mp4
بداهه خوانی در دستگاه چهار گاه آواز سید ابراهیم خالقی سه تار حسین مردانی.mp4
حسین مردانی بداهه نوازی سهتار آواز بیات اصفهان به شیوه ی تنبور.mp4
حسین مردانی بداهه نوازی سه تار آواز بیات اصفهان به شیوه ی تنبور.mp4
تصنیف بیات اصفهان عماد خراسانی تار حسین مردانی.mp4
تصنیف بیات اصفهان عماد خراسانی تار حسین مردانی.mp4
مارا گلی از چیدن رویش نگذارند
چیدن چه خیال است که دیدن نگذارند
صد شربت نوشین زلب زنده دلان را
نزدیک لب ارندو چشیدن نگذارند
گفتم شنود مژده دیدار تو گوشم؟
آن نیز شنیدم که شنیدن نگذارند
بداهه نوازی و بداهه خوانی در آواز ابوعطا حسین دباغ آواز و حسین مردانی سهتار.mp4
بداهه نوازی و بداهه خوانی در آواز ابوعطا حسین دباغ آواز و حسین مردانی سه تار.mp4
حسین مردانی بداهه نوازی سه تار دستگاه سه گاه.mp4
حسین مردانی بداهه نوازی سه تار دستگاه سه گاه.mp4
آواز دشتی بداهه نوازی سهتار حسین مردانی.mp4
آواز دشتی بداهه نوازی سه تار حسین مردانی.mp4
آواز دشتی ۲ بداههنوازی سه تار حسین مردانی
آواز دشتی ۲ بداههنوازی سه تار حسین مردانی
بداهه نوازی و بداهه خوانی آواز و سه تار جواد شربتی و حسین مردانی بیات اصفهان ۲
بداهه نوازی و بداهه خوانی آواز و سهتار جواد شربتی و حسین مردانی بیات اصفهان ۲.mp4
بداههنوازی و بداههخوانی آواز و سهتار جواد شربتی و حسین مردانی بیاتاصفهان ۲.mp4