نوشته شده در 2 دیدگاه

لطفاً فکر کنید؛ درباره پدیده نوظهور سازسازی؛ محمدرضا لطفی

لطفاً فکر کنید؛ درباره پدیده‌ی نوظهور سازسازی؛ محمدرضا لطفی

سازشناسی به عنوان یک علم که به بررسی تاریخ تکامل ساز می پردازد، در ایران از سابقه زیادی، به خصوص در دوران معاصر برخوردار نیست. متاسفانه هنگامی که ما در ایران واژه سازشناسی را به کار می بریم، بلافاصله در ذهن محصلان موسیقی معنی «ارکستراسیون» متبادر می شود.

علت این امر این است که در اولین کتاب های هنرستان عالی موسیقی به سازبندی ارکسترسمفونیک، واژه سازشناسی اطلاق شد که بعدها این ترجمه اصلاح شده و به «سازبندی» که درست تر بود، تغییر عنوان یافت. یک روز با شادروان دکتر مسعودیه صحبت می کردم، ایشان فرمودند «علم سازشناسی» یعنی بررسی تاریخ تکامل سازهای گوناگون در جهان و حرکت و جابه جایی آنها از منطقه یی به منطقه دیگر و رشد هریک در طول زمانی بلند در کشورهای گوناگون و تغییر شکل دادن آنها بنا به ذائقه ملی هر کشوری.

برای مثال هنگامی که شما سیر حرکت «سنتور» را مشاهده می کنید که سازی است هندی – ایرانی و بسیار قدیمی که در سنگ نوشته ها نیز تصویر آن حک شده، در تمام بلاد کهن سیر کرده و به اشکال گوناگون و شیوه های اجرایی متفاوتی خود را ظاهر کرده است . این ساز حتی با دو نخ به گردن آویزان می شده و در اروپای شرقی و حتی یونان به عنوان یک ساز قدیمی مورد استفاده مردم قرار می گیرد. در بعضی از کشورها مضراب هایش متفاوت شده، گاهی با چوب بدون حلقه که سر آن پنبه می بندند آن را اجرا می کنند، و گاهی مانند هند با مضراب آهنی و در ایران با دو نوع شکل مضراب آن را می زنند.

این ساز طی تاریخ به ساز «دالسیمور» تبدیل شده که مانند سنتور است و در موسیقی بومی و رقص های قدیمی در اروپا به خصوص در امریکا به اجرا در می آید. قطعات زیادی در امریکا برای این ساز نوشته شده و صنعتکاران زیادی گونه های مختلف این ساز را ساخته و طی تاریخی طولانی آن را تکامل داده اند تا به شکل امروزی درآمده است. به اضافه اینکه همین ساز است که بعدها به پیانو تبدیل می شود.

در تاریخ سازشناسی که «زاکس آلمانی» آن را نوشته، می آید که ساز «ویولن» غربی چگونه از حاشیه آفریقا رفته رفته به اروپا آمده و متکامل شده و به شکل ویولن های کنونی در موسیقی کلاسیک و محلی قانونمند می شود. همین ساز بعدها هنگامی که به هند می رود، کاملاً تکنیک اجرایی آن عوض شده و به ساز کاملاً هندی که بیانگر موسیقی کلاسیک هند است، درمی آید. نوازندگان بلندپایه یی مانند «شانکار» و «سوبرامنیوم» که همه خانواده برای سالیان دراز به اجرا و معرفی آن پرداخته اند، نقش مهمی در معرفی این ساز داشته و هم اکنون نیز دارند. نگارنده خواهر ایشان را که او نیز ویولن هندی خوبی می زد، در لس آنجلس ملاقات کردم.

در تاریخ سازشناسی که حضرت فارابی پدر این علم شناخته می شود، که هم اوست که تیره های نوع شناسی سازهای گوناگون منطقه را سازماندهی می کند، به خوبی نشان می دهد گونه های سازها چگونه تقسیم شده و تکامل یافته است.

علم سازشناسی براین عقیده است که «سازهای مختلف در کشورهای گوناگون جهان به دست یک سازساز ساخته نشده بلکه مانند زبان و دیگر پدیده های اجتماعی که در دنیا سنت شده – مانند غذاو لباس مردمان- همراه با نیازهای انسان ها تکامل یافته و سازندگان اولیه آن فرد نبوده و طی هزاران سال تکامل یافته و هر سازی با ذائقه یی ملی نقش بارز خود را تاکنون ایفا کرده است.» برای مثال شما نگاه کنید به صنعت سه‌تار یا سنتورسازی در ایران.

کسی نمی تواند مدعی باشد این دو ساز را کسی اختراع کرده یا ساخته، چرا که اگر اینچنین بود، باید نامی از سازندگان اولیه این صنعت در تاریخ ادبیات یا تاریخ های اجتماعی و هنری دیده می شد. با اینکه ساخت بعضی از سازها را در اسطوره های قدیمی به افرادی مانند «آدم» منتسب کرده اند، اما اکثر این داستان ها از تخیلات انسان تراوش کرده و هیچ سند تاریخی برای آن یافت نمی شود. سازها در تیره خاندانی خودشان به دست بسیاری از سازندگان سازها تکمیل شده و به شکل های امروزه با تفاوت هایی خود را نشان داده اند. در همین صد سال اخیر که صنعت سازسازی بسیار رشد کرد، ساز تار از شکل های اولیه خود که بیشتر کتابی بوده، حجیم تر شده و کسانی مانند استاد فرج الله و یحیی و جعفر در ساخت بهتر آن با حفظ ارزش های گذشته آن را متکامل کرده اند. هنر سازسازها دقیقاً همین است که معایب ساخت ساز را گرفته و آن را در هر دوره یی به ضرورت تکامل دهند.

تار در دوران فرج الله که یحیی سازهای اولیه خود را از روی الگوی ایشان ساخته و در اثر تحولات اجتماعی دوران مشروطه که موسیقی به وسیله عارف ها و درویش خان ها به بیرون خانه ها هدایت می شود، به ساز اجتماعی تری تبدیل می شود. کاسه رزونانس یا طنین تار بزرگ تر می شود و بالاخره یحیی با نبوغ و ممارست زیاد به استاندارد که خوب جواب داده می رسد و در کنار ایشان جعفر نیز این روش را تداوم می دهد.

بیشتر سازهای قدیمی از بیخ دسته ساز بسیار ضعیف بودند و خیلی زود می شکستند که این نقیصه در سازهای جعفر و یحیی و دیگران مرتفع می شود. این کار همواره در کنار موسیقیدانان بنام انجام می گیرد و آنها همیشه بر کار سازسازها نظارت دارند تا در اجرا، نوازندگان دچار مشکل نشوند یا خدای ناکرده صداهایی از سازها درنیاید که ملی نباشد و وحدت فرهنگی مردم را خدشه دار کند. رابطه نزدیک یحیی با میرزا حسینقلی، استاد عباس با برومند و شکرالله خان و کمالیان با برومند و شاهرخ با وزیری و ناظمی با پایور حکایت از این امر می کند.

امروزه سازسازهای زیادی از تمامی ایران به دیدار نگارنده می آیند تا صنعت سازسازی و صدادهندگی سازهایشان را به وسیله اینجانب به محک بزنند که خود این ملاقات ها در صدادهندگی و حل مشکلات سازسازی تاکنون بسیار خوب و تاثیرگذار بوده و هست.

هنگامی که در اروپا علم ارکستراسیون رونق گرفت، بعضی از سازها در رابطه با سازهای بادی با مشکلاتی مواجه بودند به خصوص در موسیقی اپرایی که باید داستانی به تصویر و موسیقی درآید. وردی آهنگساز معروف ایتالیایی به ساز بزرگ تر بادی برنجی نیاز داشت که این نیاز خود را با سازسازها طرح کرد و بالاخره سازی بزرگ تر برای کار نوشته شده ایشان درست کردند. حتی این ساز نیز از روی همان سازهای گذشته الگوبرداری شده بود یعنی مکانیزم صوتی و خیلی از نکات اصلی بر پایه قوانین آکوستیکی تجربه شده در طول تاریخ در نظر گرفته شده بود.
این گونه سازها که به ضرورت در دوران مدرن زندگی درست شده، بسیار اندک است.متاسفانه در ایران سازسازهای ما به این اصول کم توجه هستند و می اندیشند که می شود سازهایی را اختراع کرد و با شکل های گاهی بسیار زشت که حتی مشخص نیست که نقش کاسه رزونانس آن با قوانین صدادهندگی چیست و هیچ گونه شناخت علمی به آکوستیک و قوانین آن ندارند و امروزه سازهای نوظهوری خلق کرده اند که تنها می شود در یک نمایشگاه فانتزی و تخیلی آنان را طرح کرد و لذت ذهنی برد. تاکنون سازسازهای زیادی نزد اینجانب آمده اند و مدعی شده اند که سازهای جدیدی درست کرده اند. هنگامی که صدای این سازها را می شنوید اکثراً یا صدای سازهای ترکی و آسیای میانه را می دهند یا اینکه هیچ شخصیت ملی و ایرانی ندارند.

گاهی نیز کسانی در این موارد اقدام به ساخت ساز کرده اند که متخصص در این امر نیستند و به خاطر شهرت شان در امر دیگر از تریبون روزنامه ها استفاده کرده و به راحتی اعلام می کنند «پوست تار در صدادهندگی از همه فاکتورها مهم تراست،،» بهتربود که ایشان یا هر فرد دیگری ابتدا با یک فیزیکدان صوت که در این راه تجربه دارد، صحبت کند و آنگاه کاسه رزونانس یا طنینی را نفی کنند. برای درک بیشتر این دوستان لازم است فاکتورهای صدادهنگی در زیر سلسله وار آورده شود تا حداقل جوانان ما بدون وسواس و احترام به تخصص های دیگر سخن غیرتخصصی ایراد نفرمایند.

آن هم کسانی که خود تارنواز نیستند و با اصول صدادهندگی و مشکلات این ساز آشنایی ندارند. جوانانی هم که دور این افراد جمع شده اند، به احترام استادی ایشان در امر دیگری لب فروبسته اند.

حال توجه کنید به فاکتورهای صدادهندگی ساز؛

۱- کاسه طنینی که اروپایی ها به آن کاسه رزونانس می گویند.

شکل و اندازه این کاسه که مهم ترین نقش را دارد، صدای منتقل شده از خرک را وارد این کاسه می کند و یک صوت واحد در این کاسه رزونانس تولید کرده و به جداره کاسه اصابت کرده و صداهای فرعی هارمونیک یک صوت را می شکند. صدا با برخورد به جداره کاسه به این طرف و آن طرف می رود و صدها فاکتور برای صوت مطبوع تنها در این امر مشاهده می شود که باید به وسیله متخصصان آکوستیک مطالعه شود.

اینکه شکل سازها این گونه متفاوت است، علت آن تولید صداهای شفاف و بدون اکوی اضافه است. پس شکل و اندازه ساز و شکست هارمونی ها و رزونانس دیگر نغمات در کاسه از اهمیت ویژه یی برخوردار است. اگر جعبه ساز ذوزنقه شده، دلیل آکوستیکی دارد یا قطر جعبه رزونانس محدود باید باشد، به خاطر به هم نریختن صداها و دفع صداهای هارمونیک زائد است.

۲- دومین فاکتور رابطه طول سیم و کشش سیم با کاسه و دسته است. امروزه که ضخامت سیم های ساز را از ۱۸ به ۲۰ و گاهی به ۲۲ در تار افزایش داده اند، کلی مشکلات برای کشش سیم ها و فشار روی پوست و بیخ دسته ایجاد کرده. اکثر سه‌تارها یا دسته هایشان کج شده یا آنقدر سفت شده اند که دیگر صدای سه‌تار نداده و صدای ماندولین می دهند.

در اثر این موضوع، گوش محصلان خراب شده و سلیقه صوتی شان آنچنان دگرگون شده که دیگر نمی شود با این سازها به اجرای موسیقی اصیل ایرانی پرداخت. این گروه از سازسازها به خاطر توجه به سلیقه یک جوان که در این راه اندک می داند، کارهایی کرده اند که تنها برای جلب مشتری و فروش ساز است.

در قدیم سازسازها با نوازندگان بنام محشور بودند و امروزه سازسازها بیشتر تمایلات جوانان و شاگردان را در نظر می گیرند تا آنها که خیلی نمی دانند، راضی شوند.

۳- سومین فاکتور که بسیار مهم است، جنس چوب کاسه طنین است که به ده ها فاکتور چوب برمی گردد. رگه های چوب، مقاومت، آبخور، الیاف آن و ضخامت چوب، دوام چوب طی زمان، پروراندن چوب و…

۴- فاکتور بعدی صفحه ساز است که صدا را از طریق خرک به کاسه رزونانس انتقال می دهد. جنس این چوب و پروراندن آن یکی از فنون پیچیده ساز سازی است. شیره و املاح دیگر داخل چوب باید بیرون بیاید. امروزه اکثراً چوب را در جریان فشار قوی آب قرار می دهند تا طبق قانون «اسمزی» مواد زائد آن بیرون آید. پس از آن ده ها کار دیگر روی آن انجام می شود تا به چوب قابل قبولی برای صفحه ساز تبدیل شود.

۵- خرک و شیطانک و هماهنگی بین این دو. شما می توانید با تغییر خرک کل صدای یک ساز را ویران و نابود کنید.

۶- پرده های ساز و جنس آنهاست.

۷- دسته ساز و تراز و دقت در آن است.

۸- خواندن دستان های گوناگون روی سیم های گوناگون است که در علم سازشناسی بسیار مهم بوده و هست. می گویند بهترین ساز آن سازی است که گوش تشخیص ندهد شما سیم یا پوزیسیون عوض کرده اید.

۹- لاک الکل و عدم استفاده از مواد شیمیایی در لاک است. این لاک علاوه بر اینکه جلوی نفوذ رطوبت را می گیرد، جلوی آسیب رسیدن چوب را طی زمان می گیرد.

در انتها هماهنگی همه این عوامل با هم است که آن جواب درست را می دهد. تازه اگر صنعت سازسازی با عشق باطنی توام نباشد و انگیزه تنها پول باشد، بخش عمده یی از معنویت صوتی ساز خدشه دار می شود.

تفاوت نوآوری با زیبایی ظاهری ساز

در قدیم دو نظر برای سازسازی در ایران وجود داشت؛ اول اینکه ساز باید ساده باشد و زیاد تزیینی نشود. دوم اینکه ساز می تواند تزیینی هم باشد. بیشتر سازسازها به این دو نکته توجه داشتند. کسانی مانند حاج طاهر بسیار ساده کار می کردند. سازهایی مانند صفایی بسیار تزیینی کار می کرد. اما نکته مهم این بود که این تزیین ها صدای ساز را از بین نبرد. این روزها رسم است که ضرب و کمانچه را چنان صدف کاری و منبت می کنند که صدای ساز تغییر زیادی می کند. سازسازهای قدیم تغییر ناسالم به ساز نمی دادند.

استاد قنبری که عشق و علاقه شان به فرهنگ ایران زمین بر کسی پوشیده نیست، خدمات زیادی به امر سازسازی به خصوص ویولن سازی در ایران کردند. ایشان که دست پرورده استاد کامل ابوالحسن صبا بودند، خیلی زود مراحل ویولن سازی را با راهنمایی های صبا گذرانیدند و باعث پیشرفت این ساز در ایران شده اند. اگرچه همزمان با ایشان و شاید کمی جلوتر کسانی مانند «گیقام» که در خیابان سعدی مغازه ساخت ساز و مرمت و تعمیر ساز داشت، نیز بودند اما از آنجا که ایشان در وزارت دولتی سکاندار کارگاه سازسازی بودند، از امکانات بیشتری برخوردار بودند و جناب آقای پهلبد وزیر وقت هنرهای زیبا علاقه یی خاص به ایشان داشت تا جایی که ایشان را برای آموزش صنعت ویولن سازی به فرانسه فرستاد تا در مدرسه سازسازی استعداد خود را به محک بگذارد.

با توجه به اینکه ساز ویولن چه در بخش ارکسترسمفونیک و چه در هنرستان عالی و ملی از اهمیت ویژه یی برخوردار بود و کسانی مانند مین باشیان و وزیری این ساز را معرفی کرده بودند و حضرت صبا زحمات زیادی در معرفی این ساز کشید، نیاز به رشد این صنعت در ایران نیز ضروری به نظر می رسید. نزدیکی صبا و حمایت و تشویق ایشان در ساخت ویولن باعث شده استاد عزیز و دوست دیرینه نگارنده تمام سعی و تلاش شان را در جهت ساخت سازهای غربی در کارگاه بنمایند و خود ایشان نیز هیچ گاه مدعی تسلط به سازهای ایرانی نبودند.

من استاد قنبری را گاهی در کارگاه هنرستان عالی می دیدم و هنوز کارگاه سازسازی وزارتخانه راه نیفتاده بود. ابتدا من ایشان را از طریق مجله موسیقی و گاهی مجله موزیک می شناختم تا اینکه بالاخره به وسیله دوستی به نام خانم سیما فهمید که هم اکنون در آمریکا جامعه شناسی درس می دهند با ایشان آشنا شدم. این آشنایی باعث نزدیکی بیشتر من شده به خصوص به هنر سازسازی علاقه نیز داشتم و همین امر باعث شده پس از انقلاب به خاطر فشاری که بر این حرفه بود آموزشگاه سازسازی را در بالای ساختمان چاووش به وجود آوردم که در تداوم سازسازی بسیار موثر بود.

از این کارگاه کسانی مانند آقایان رامین جزایری و اره سازان و تعداد زیادی دیگر که هم اکنون از سازسازهای بسیار خوب ما هستند، بیرون آمدند. استادانی چون فرهمند، ناجی و امیر عطایی در این کارگاه تدریس می کردند. در حال حاضر نیز این کارگاه با هدایت استادان امیر عطایی و اره سازان پابرجاست و شاگردانی را تربیت می کند.

یکی از انتقاداتی که من همیشه به استاد عزیزم قنبری می کردم و نسبت به آن گله داشتم، این بود که چرا شما در عرصه سازهای ایرانی کاری انجام نداده اید. ایشان هربار از زیر این موضوع طفره می رفتند و جوابی قانع کننده به من نمی دادند. بیشتر شاگردان کارگاه فرهنگ و هنر وقت خودشان را صرف سازهای فرنگی می کردند و از میان این شاگردان افرادی مانند آقای صالحی که ویولن ساز خوبی است به وجود آمدند.

بعضی از شاگردان نیز مانند امیر عطایی وقت بیشتری را صرف سازهای ایرانی می کردند که این درست مصادف شده بود با توجه بیشتر به موسیقی اصیل ایرانی که فرانسویان سخت به آن علاقه مند شده بودند و جشن هنر شیراز نیز نقش مهمی در این رابطه بازی کرده بود. از آنجا که استاد ابراهیم با جناب آقای کمالیان نیز دوستی داشت و من نیز عاشق هردو آنها بودم اطلاعاتی نیز از استاد کمالیان درباره استاد قنبری دریافت کرده بودم، به خصوص یک سه‌تار در منزل ایشان دیده بودم که استاد کمالیان در آن دخل و تصرفاتی کرده بود و صدای خوبی از آن شنیده می شد و صنعت آن نیز مانند همه کارهای استاد قنبری بی نظیر بود.

من گاهی به منزل ایشان می رفتم و در فصل زمستان نیز زیر کرسی می نشستیم و گاهی از ایشان خواهش می کردم پنجه یی به ساز ببرند و ایشان گاهی چنان با دریافت کم نظیری از استادشان صبا آرشه و انگشت گذاری می کردند که اشک ما را درمی آوردند. من از ایشان تقاضا کردم سه‌تاری برای من بسازند و ایشان که مدت ها بود دیگر ساز ایرانی نساخته بودند به من قول دادند سازی برای من بسازند.

پس از مدت ها یک روز به من زنگ زدند و گفتند سه‌تار شما آماده است. من با خوشحالی به منزل ایشان رفتم و سه‌تاری را به دست من دادند و فرمودند در خیابان راه می رفتم و پشت ویترین مغازه یی شاید در شاه آباد که مرکز خرید و فروش ساز بود، خریداری کردم. کاسه آن قدیمی بود و من بقیه کارهایش را کرده ام. شما باید این ساز را نزد استاد کمالیان ببرید تا ایشان دستی به سر و رویش بکشند. صنعت کار فوق العاده بود و فرم گوشی ها را کمی تغییر داده بودند و بالای دسته ساز را با متد خاصی که خودشان اختراع کرده بودند، آرایش داده بودند که من این ساز را داشته و این تنها ساز من بود که مدت ها با آن کنسرت می دادم.

هنگامی که ساز را به منزل کمالیان بردم، گفتم صدای ساز کمی جان ندارد و چه می شود برای آن کرد. ایشان گفتند ساز را بگذار اینجا تا ببینم چه می شود کرد. پس از چند هفته ساز آماده شد و من به منزل ایشان رفتم و با آن زدم. هنوز صدای ساز، من و ایشان را راضی نمی کرد. مدت ها ساز پیش من بود تا اینکه ساز را برگرداندم و ایشان را وادارکردم صفحه آن را عوض کنند. با این تغییرسازی شد محصول استاد ابراهیم و کمالیان. هنگامی که با استاد قنبری در مورد این تغییر صحبت کردم ایشان از استاد کمالیان بسیار تعریف و از کار ایشان استقبال کردند.

این داستان واقعی نشان می دهد استاد قنبری به رموز صدادهندگی سازهای ایرانی به خاطر وقتی که روی ویولن گذاشته بودند، زیاد آشنایی نداشتند و خودشان نیز بارها به من این نکته را گفته بودند. ایشان رفته رفته به خصوص بعد از انقلاب وارد این عرصه شدند.

روحیه استاد قنبری همیشه درگیر ایده های خلاق نو و اجرای آن بود. به همین دلیل هرگاه به سازهای ایرانی فکر می کرد دوست داشت کاری تازه بکند. این کارهای بکر را حتی در رابطه با ویولن که سازندگانی چون «استرادی واریوس» و «گلوتز» نموده بود، نیز داشت.

هنگامی که من در سنندج خدمت می کردم روزی سر کلاس شادروان حسن کامکار بودم، دیدم تعدادی سه‌تار به این کلاس آورده اند که صفحه های آن از چوب کاج است. صداها بسیار پرطنین اما بد صدا بود. وقتی سوال کردم آقای کامکار فرمودند این سازها را از کارگاه فرهنگ و هنر تهران فرستاده اند تا ما در هنرستان مان استفاده کنیم. من مدت ها این سازها را در این طرف و آن طرف می دیدم تا اینکه با خود ایشان آشنا شدم و علت را پرس وجو شدم. ایشان اظهار داشتند به نظر ایشان چوب رزونانس یا کاج به خاطر صدادهندگی اش برای سه‌تار بهتر است. متاسفانه این موضوع را با موسیقی غربی و ذائقه تاریخی متفاوت موسیقی آنها را با موسیقی ایرانی قیاس می کردند.

این گونه تغییرات و تغییرات دیگر اساس کار استاد قنبری را به وجود می آورد. ایشان در مورد شکست سیم در سرپنجه نیز بر این باور بودند که باید ساز سه‌تار و تار مانند گیتار شود تا فشار سیم ها باعث پاره شدن سیم نشود و فشارها خوب تقسیم شود. تارها و سه‌تارهایی با این سرپنجه در کارگاه ساختند. یک روز به من زنگ زدند و گفتند تعدادی تار ساخته اند که من بروم با آنها بزنم و نظرم را بدهم. شاید این اولین حرکت ساخت سازهای ایرانی در کارگاه سازسازی به اصول گذشته بود.

ایشان با الگوبرداری از روی سازهای استادان به خصوص استاد شهنازی چهار الی پنج تار ساخته بودند. اینکه می گوییم ساخته بودند منظور در کارگاه آنها زیرنظر و راهنمایی های ایشان ساخته شده بود. سازها خیلی خوب صدا می داد و می رفت تا این کارگاه در ساخت سازهای ایرانی به حرکت سازنده تر و متشکل تری دست یابد که چند سال بعد انقلاب شد و کارگاه ساز سازی تقریباً بسته شد و ایشان نیز در منزل خانه نشین شدند.

من در همین دوره نزد ایشان می رفتم. آن موقع نیز فکرشان در حال کار کردن بود و قصد کرده بودند میز و صندلی هایی بسازند که بالاخره ساختند تا در روستاها بچه ها بتوانند آن را حمل کرده و استفاده کنند. یک استاد که فکر نوآوری و خلاقه دارد بالاخره آرام نمی گیرد و همیشه کارهای ارزنده یی برای پیشرفت کار انجام می دهد. در این دوره خیلی دل و دماغ نداشتند و من حتی از ایشان دعوت کردم همراه با آقایان کمالیان و ناظمی مرکزی را که من درست کرده بودم، اداره کنند. اگرچه در جلسات اولیه ما آمدند اما همه این عزیزان به خاطر سرخوردگی علاقه مند بودند از این پیشه کناره گیری کنند.

هنگامی که من به ایران آمدم (سال ۷۲) به یکباره مشاهده کردم پرده های تار فلزی شده و گوشی ها آهنی گردیده.

سازهای نوظهور عجیب و غریبی به نام های مختلف ساخته اند و گاهی هم استادانی با آن کنسرت داده اند و… اینکه استادانی مانند استاد قنبری با ابتکاراتی تلاش کرده اند ایرادات بعضی از سازها را حل کنند، قابل فهم است و در جایگاهی که ایشان هستند گفت وگویی نیست اما نمی دانم چرا کسانی که تخصص ندارند یا هوش و ذکاوت استاد قنبری را ندارند یا از سابقه طولانی در امر سازسازی برخوردار نیستند اقدام به ساخت ساز یا تغییراتی در سازها می کنند.

نزدیک به ۳۰۰ سال از مرگ «استرادی واریوس» می گذرد اما همه تلاش می کنند با لوازم الکترونیک و لیزر پی برند که چرا سازهای این استاد آنقدر دلنشین است. با اینکه اروپایی ها در این امور جلوتر هستند و از علم، آگاهی و تکنولوژی بهتری برخوردارند چرا اقدام نکردند ساز ویولن را تغییر دهند؟ چرا کارگاه های ویولن هنوز دارند از الگوی های معتبر این استادان استفاده می کنند؟ اروپایی ها در سازسازی حتی استفاده از آهن و فلزات دیگر را حذف، سیم گیر ویولن را چوبی و تاندول های ویولن را حذف کردند. امروز روزی نیست که ما به سازهایمان آهن یا روی یا مس اضافه کنیم. در ساز تار و سه‌تار به جز سیم هیچ وسیله آهنی وجود ندارد. امروز گوشی های تار را از داخل مانند گیتار فلزی کرده اند و اکثر موسیقی نوازان مدعی هستند کوک را بهتر نگه می دارد. سوال من این است چرا با این همه فشاری که روی صفحه ویولن وارد می شود آنها گوشی هایشان را فلزی نکردند؟

علت آن روشن است چون فلز فرکانس موسیقی را خراب کرده و صدای وزه و ارتعاش مضر به وجود می آورد. به اضافه هنگامی که شما به جای پرده، آهن یا آلیاژ دیگر می گذارید، دسته ساز را سنگین و حرکت دست را روی دسته کند می کند. در رطوبت دست راحت حرکت نمی کند. شاید این گونه تغییر برای موسیقی الکترونیک خوب باشد اما برای موسیقی ایرانی جدی کار نمی کند.

یکی از سازسازها نزد من آمده و سازی را آورده بود که یک گوش ماهی بود که برایش دسته گذاشته بودند. دیگری یک تنبک کوکی آورده، آن هم برای موسیقی مدال نه تنال. هنگامی که شما از یک گوشه به گوشه دیگر می روید کوک که تغییر می کند باید در این باره چه کرد؟ برای مثال شما از همایون به موالیان می روید یا از درآمد ماهور دو به گوشه داد می روید. نت کوک شده که نغمه «دو» هست حال با نغمه نت «ر» چه باید کرد. به هرحال سردرگمی بزرگی به وجود آمده که کسی هم نمی خواهد چیزی را که درست نیست، تغییر دهد.

به هرحال نوآوری و خلق یک اثر صنعتی یا هنری موقعی درست است که ضرورت داشته باشد و ما موسیقی نوازان چنین تقاضایی کنیم. هنگامی که ساز یحیی گوشی هایش کوک درنمی کند و نگارنده در صحنه با آن راحت هستم، چرا باید سازسازهای ما به دنبال گوشی های دندانه دار آهنی بروند؟ اینکه استاد آوازی چند ساز نوظهور غیراستاندارد ساخته باید نمایشگاهی ترتیب دهند تا مردم آمده و احسنت، احسنت بگویند.

در روزگاری که تخصص حرف آخر را می زند طرح این گونه مسائل انحراف در افکار دانشجویان و بعضی از ساز سازهاست. چقدر خوب بود اکسپوی تمامی سازها مانند سال پیش برگزار می شد تا این گروه هم غرفه یی برای تخیلات خود بازکنند. باید ارزش های استادانی مانند ابراهیم قنبری که زحمات زیادی برای هنر و صنعت سازسازی کشیده اند و واقعاً نابغه بی بدیل در رابطه با خلاقیت هستند با تعدادی سازساز تازه به دوران رسیده و ناآگاه تفکیک شود. سره و ناسره را در یک طبق قرار دادن ظلم به فرهنگ است. لطفاً فکرکنید اما نه فکر غلط و نوظهور،

نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

آوای همنواز موسسه تهیه تولید تکثیر آثار صوتی

آوای همنواز موسسه تهیه تولید تکثیر آثار صوتی

درباه آوای همنواز

موسسه ی آوای همنواز به شماره ثبت ۲۴۲۹۷ و به شماره ی پروانه فعالیت ۱۱۱۱۸۸ الف از وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی در تاریخ ۳۱/۳/۸۸در زمینه ی تهیه تولید و تکثیر آثار صوتی و همچنین استودیو ی صدابرداری ، توسط نیما فریدونی و ایمان ملکی تاسیس گردیده و تا کنون در زمینه های زیر فعالیت می نماید:
۱- استودیو صدابردای و صداگذاری
۲- ضبط آواز و ساز و قطعات موسیقی ایرانی و پاپ و …
۳- تنظیم ، میکس و مسترینگ
۴- ترانه
۵- دریافت مجوز آلبوم های موسیقی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران
۶- ثبت آلبوم های موسیقی در کتابخانه ی ملی ایران
۷- انتشار آلبوم های موسیقی ایرانی و پاپ و …
۸- دریافت مجوز های شعر و موسیقی قطعات بی کلام و با کلام به صورت آلبوم یا تک آهنگ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران
۹- دریافت مجوز انتشار ویدیو کلیپ و آلبوم های تصویری گروه های موسیقی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
۱۰-ثبت گروه های موسیقی در دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
۱۱-برگزار کننده ی کنسرتهای موسیقی سنتی ایرانی و پاپ در تهران و شهرستانها
در پایین فعالیت های انجام شده در مجموعه ی موسسه ی موسیقی آوای همنواز را مطالعه فرمایید :

مجوز و پروانه فعالیت موسسه فرهنگی آوای همنواز شرکت تهیه تولید و نشر و پخش آثار صوتی و تصویری موسیقی و برگزاری اجرای صحنه‌ای موسیقی

آلبوم ها
آلبوم چه می شد ؟ – خواننده : هاتف شرار – به شماره مجوز ۸۴۲۲-۹۳ و شماره کتابخانه ملی ۱۵۷۹۹- موسیقی سنتی ایرانی
آلبوم گلستان نغمه ها – ویولن : فرشید فرهمند حسن زاده-به شماره مجوز ۸۳/۱۰۴/ک/۹۲ و کتابخانه ملی ۱۵۲۸۶ و – ( اجرای کتابی به همین نام )
آلبوم اولین پرواز به شماره ی موسیقی ۲۲۰۴۴/۸۸ : مجوز شعر به شماره ی ۱۳۶۷/۸۷
آلبوم ردیف استاد عبدالله دوامی اجرا با تار – نیما فریدونی – به شماره ی ۹۹۲۳/۸۸ (بی کلام) به شماره مجوز : ۶۷۶۶ و شماره ثبت کتابخانه ملی : ۱۳۵۹۲ و- اجرای کتاب جواب آواز – موسیقی سنتی ایرانی
آلبوم ردیف استاد عبدالله دوامی اجرا با سه‌تار – نیما فریدونی – به شماره ی ۹۷۷۷/۸۸ (بی کلام) : شماره مجوز : ۶۷۹۵ و شماره ثبت کتابخانه ملی:۱۳۶۱۲ و- اجرای کتاب جواب آواز – موسیقی سنتی ایرانی
آلبوم آنا – به خوانندگی حمزه سیدپور- به شماره ی ۵۶۰۱/۸۸ : دریافت مجوز شعر به شماره ی ۳۶۱/۸۵ به شماره مجوز ۶۳۳۶ و شماره ثبت کتابخانه ملی : ۱۳۲۷۸ – موسیقی پاپ آذری
آلبوم ذکر حق – خواننده : محمد علی قدمی – به شماره ی ۱۸۵۱۱/۸۸ : دریافت مجوز شعر به شماره ی ۱۰۸/۸۵ به شماره مجوز ۱۳۲۷۹ و شماره ثبت کتابخانه ملی : ۱۳۲۷۹ – موسیقی سنتی ایرانی
آلبوم شباویز – خواننده : مهدی حیدری – به شماره ی ۲۵۹۹۲/۸۸ : دریافت مجوز شعر به شماره ی ۱۳۹۸/ن/۱۴۶ به شماره مجوز ۶۷۵۷ و شماره ثبت کتابخانه ملی : ۱۳۵۶۲ و – موسیقی سنتی ایرانی
آلبوم از تو بگذشتم- خواننده : علی اصغر بهمنی – دریافت مجوز شعر به شماره ی ۸۳۴/ن/۱۴۶ به شماره مجوز ۶۴۵۹ و شماره ثبت کتابخانه ملی : ۱۴۲۲ و – موسیقی سنتی ایرانی
آلبوم حدیث مهر – ویولن : رحمت الله بدیعی – به شماره ی ۲۵۱۶۳/۸۸ : به شماره مجوز ۶۳۴۳ و شماره ثبت کتابخانه ملی : ۱۳۳۱۴ –( اجرای کتابی به همین نام )
آلبوم آموزش ویولن – به نوازندگی : پریسا بدیعی – به شماره مجوز ۱۳۲۷۹ و شماره ثبت کتابخانه ملی : ۱۳۲۷۹ – ( اجرای کتاب هنرستان موسیقی روح اله خالقی جلد ۱ و ۲)
آلبوم ارمغان – ویولن: رحمت الله بدیعی – به شماره مجوز ۷۳۳۹ شماره ثبت کتابخانه ملی ۱۴۲۶۹
آلبوم بی فرجام به شماره مجوز شعر ۱۳۹۰-۷۸۱
آلبوم دستور مقدماتی ویولن – ویولن : ایمان ملکی – به شماره مجوز ۷۱۹۹ و شماره ثبت کتابخانه ملی : ۱۴۱۰۸ – (اجرای کتاب هنرستان موسیقی روح اله خالقی جلد ۱)
آلبوم اسمم و صدا کن – خواننده : امید ظهوریان – به شماره مجوز ۶۷۶۵ و شماره ثبت کتابخانه ملی : ۱۳۵۹۳ و – موسیقی پاپ
آلبوم خانه ام ابری ست – خواننده : آبتین ژیان – به شماره مجوز ۶۵۱۱ و شماره ثبت کتابخانه ملی : ۴۶۷۶ و – موسیقی پاپ
آلبوم شب شماره مجوز شعر ۵۸۴- ۱۳۹۰
آلبوم ردیف استاد اسدالله ملک– ویولن : فرشید فرهمند حسن زاده – به شماره مجوز ۷۱۰۸ و شماره ثبت کتابخانه ملی ۱۳۹۴۹ و – اجرای کتابی به همین نام – موسیقی سنتی ایرانی
آلبوم شرح و آموزش موسیقی به زبان ساده – بابک کاویانی سورکی – به شماره مجوز ۷۱۹۸ و شماره ثبت کتابخانه ملی : ۱۴۱۰۷ – موسیقی سنتی ایرانی
آلبوم یه قدم من یه قدم تو – خواننده : فرزین نیازخانی – به شماره مجوز ۶۷۴۰ و شماره ثبت کتابخانه ملی : ۱۳۵۶۱ و (پرونده موسیقی ۶۱۰۰/۸۹ و شماره شعر۱۱۲/ن/۱۴۶-۸۹) – موسیقی پاپ
آلبوم عاشق تنها – خواننده : محمد علی قدمی – به شماره مجوز ۹۱-۷۶۲۶ و شماره ثبت کتابخانه ملی : ۱۴۵۲۶ و – موسیقی سنتی ایرانی
آلبوم هجده قطعه پیش درآمد ویولن – به نوازندگی هومن شمس – به شماره مجوز ۹۱/ک/۴۸/۲۹ و شماره ثبت کتابخانه ملی : ۱۴۸۲۰ و – ( اجرای کتابی به همین نام )
آلبوم آلیشدیریپ به شماره شعر ۹۱-۹۳۳
آلبوم آموزش ویولن ۳ و ۴- پریسا بدیعی – به شماره مجوز۹۱/ک/۴۷/۳۰ و شماره ثبت کتابخانه ملی : ۱۴۸۲۱ و – ( اجرای کتاب هنرستان موسیقی روح اله خالقی جلد ۳ و ۴ )
آلبوم چینه ها – خواننده : رضا احمدی – به شماره شعر ۷۸۰-۱۳۹۰- به شماره مجوز ۸۲۷۲-۹۳ و شماره ثبت کتابخانه ملی : ۱۵۵۹۱ و – موسیقی محلی بختیاری
آلبوم نکتورن های شوپن به شماره مجوز۹۱-۷۷۳۳ و شماره ثبت کتابخانه ملی : ۱۴۸۲۲ و
آلبوم وقتی هستی ۲ – فرید رشیدی ، افشین جیحون- به شماره شعر ۹۰-۲۸۱ و شماره کتابخانه ملی ۱۴۹۹۸ و – موسیقی پاپ
آلبوم غم عشق – خواننده : محمد علی قدمی – به شماره مجوز۹۱-۷۷۳۴ و شماره ثبت کتابخانه ملی : ۱۴۸۲۳ و – موسیقی سنتی ایرانی
آلبوم قصه من به شماره شعر ۲۳۴-۱۳۹۱
آلبوم جاده ی ناتمام به شماره شعر ۱۴۶/ن/۴۹۱ به تاریخ ۱۹/۱۰/۱۳۸۹
آلبوم معرفی – خواننده : علی افراشته ، وحید نادری ، علی احمدی کوشا – به شماره مجوز ۹۱-۷۷۳۸ و شماره ثبت کتابخانه ملی ۱۴۷۷۸ و – موسیقی پاپ
آلبوم انوانسیونهای ۲ و ۳ صدایی باخ به شماره ثبت کتابخانه ملی ۱۴۹۲۷ و به شماره مجوز ۹۲/ک / ۵۹/ ۴۲
آلبوم اتودهای شوپن به شماره ثبت کتابخانه ملی ۱۴۹۲۸ و به شماره مجوز ۹۲/ک / ۵۸/۴۳

کنسرت ها
کنسرت فرشید اعرابی –تهران- سالن همایشهای اریکه ایرانیان – ۲۰/ ۰۸/۱۳۹۲ – دو سانس – نوازندگان: فرشید اعرابی، نیما نواپور، آرش خجندی مقدم، هادی کیانی، فرزاد فخرالدینی
کنسرت پویا بیاتی –مشکین شهر-۱۳۹۲
برگزاری بیش از ۳۰ کنسرت با همکاری آموزشگاه موسیقی نیما فریدونی

و نیز :
در این مدت ضبط و آهنگسازی و تنظیم مجموعه های مختلفی در این مجموعه انجام شده است که به شرح زیر می باشد.
۱- ضبط و میکس و مسترینگ مجموعه ی رادیویی عیدانه به تهیه کنندگی علیرضا امینی مشتمل بر نریشن و موسیقی
به سفارش رادیو آوا ونوا- نوروز ۸۸
۲- ضبط نریشن و تهیه موسیقی متن مجموعه تلویزیونی زندگی حضرت امام خمینی به تهیه کنندگی علیرضا تمدن به سفارش شبکه ی دوم سیما – خرداد ۸۸
۳- تنظیم و آهنگسازی چند قطعه موسیقی سنتی و پاپ از جمله آهنگ دیوار به خوانندگی محمد صادق ابوالقاسمی
۴- ضبط و اهنگسازی آلبوم موسیقی سنتی به آهنگسازی نیما فریدونی و نوازندگی ایمان ملکی و شایان ریاحی و نیما فریدونی و به خوانندگی محمود صفی زاده
استودیو ی آوای همنواز مجهز به مدرن ترین دستگاههای ضبط صدامی باشد.

نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

مهران قاسمی استاد نی

مهران قاسمی استاد نی

روز کلاس : پنج شنبه

تلفن هماهنگی و ثبت نام : 22333425 – 22952820

سوابق هنری
دارای دیپلم موسیقی از هنرستان موسیقی اصفهان
دانشجوی کارشناسی رشته ی نوازندگی ایرانی در دانشگاه تهران
بهره مندی از اساتیدی همچون سیامک جهانگیری ،جاوید ابراهیم پور، خلیل الله ملکی،حسن منصوری در زمینه ی ساز نی
همکاری با گروه های متعدد از جمله ،ارکستر موج نو به رهبری علی قمصری،رادمان و بوم
شرکت در جشنواره های متعدد تک نوازی و گروه نوازی و کثب رتبه ی اول در هفتمین دوره ی جشنواره ی موسیقی جوان،کثب رتبه ی سوم در جشنواره ی شهناز اصفهان به همراه گروه رادمان
آوانگاری ردیف آوازی استاد حسن کسایی (اجای نی) و همچنین بخش هایی از ردیف آوازی مکتب اصفهان به روایت استاد حسن منصوری که البته هنوز به مرحله ی انتشار نرسیده است .
دارای سابقه ی آموزش ساز نی و تئوری موسیقی و هارمونی به صورت خصوصی

شرح درس
آموزش دوره ی مقدماتی و متوسطه از روی کتاب شیوه های نی نوازی استاد محمدعلی کیانی نژاد به اضافه ی اتود هایی که بسته به مشکلات هنرجو برای او نوشته می شود.
دوره ی پیشرفته از ردیف عبدالله دوامی و بخش های از ردیف های مکتب اصفهان.

نوشته شده در یک دیدگاه

وحید وفایی مدرس سلفژ تئوری موسیقی کنترباس و ویولن‌سل

دکتر وحید وفایی مدرس سلفژ تئوری موسیقی کنترباس و ویولن‌سل

وحید وفایی فارغ التحصیل کنسرواتوار تهران و ایروان می باشند.

ارکستر سمفونیک یک کشور نماد قدرت آن کشور است

کنترباس یا دوبل‌باس بزرگترین ساز خانواده زهی ‌و دارای بمترین گستره صوتی است. سالهاست که این ساز عضو جدایی‌ناپذیر ارکسترهای سمفونیک به حساب می‌آید و نقش مهمی در ارکستر ایفا می‌کند. کنترباس نه‌ تنها در موسیقی کلاسیک غربی، بلکه در دیگر سبکهای موسیقی مانند جاز، بلوز و راک اند رول به کار می‌رود.

این ساز دارای چهار سیم ضخیم است، اما سازهایی هم وجود دارند که پنج سیمه هستند. کنترباسهایی که پنج سیم دارند می‌توانند چهار نت بمتر از کنترباسهای چهار سیمه اجرا کنند. سیمهای کنترباس با فاصله چهارم درست نسبت به هم کوک می‌شوند.

کنترباس پیش از تشکیل ارکستر سمفونیک تهران با سابقه بیش هشتاد سال به ایران وارد شد و اکنون نیز پس از گذر سالها همچنان هستند نوازندگانی که عاشقانه این ساز را برای نواختن برگزیده‌اند. آنچه در پیش می‌خوانید گفت‌وگویی تخصصی چاووش است با دکتر وحید وفایی، یکی از نوازندگان چیره‌دست کنترباس تا حول و حوش این ساز و مشقتهای پیش روی برای مخاطبانش سخن بگوید.

آقای وفایی برای شروع گفت‌وگو لطفا پیشتر خودتان را برای مخاطبان معرفی کنید و بگویید از چه سالی آموزش موسیقی را شروع کردید.
من متولد ۲۳ شهریور ۱۳۶۰ هستم که به لطف مادرم و به توصیه داییم، شریف لطفی، از سالهای ۶۵-۶۶ کلاسهای موسیقی ارف ناصر نظر را شروع کردم. در آن سالها و در شرایط سخت بمب‌باران کلاسهای ارف آقای نظر را پیگیری می‌کردم تا جایی که دیگر بمب‌باران نزدیک به منزلمان من را از ادامه بازداشت. پس از جنگ کلاسهای سلفژ را پیش سعید لطفی ادامه دادم.

از دوران تحصیلات پیش از دانشگاه خود بگویید.
اول راهنمایی با ساز ویولن سل وارد هنرستان موسیقی پسران شدم. چهار سال از دوره هنرستان را ویلون سل نواختم سپس به لطف استاد عزیزم زنده یاد علیرضا خورشیدفر که نسل نوازندگان کنترباس بعد از انقلاب مدیون ایشون هستند؛ سازم را با کنترباس عوض کردم یعنی از دوم دبیرستان و در سال ۱۳۷۵٫

پس از گرفتن دیپلم آیا همچنان خواستار ادامه تحصیل در این رشته بودید؟
در سال ۷۸، همان سال که دیپلم نوازندگی کنترباس گرفتم و وارد اولین دوره فوق‌دیپلم هنرستان شدم. فوق دیپلم نوازندگی ساز کنترباس را در سال ۸۲ گرفتم و پس از آن ناچار به خدمت سربازی شدم. در سال ۸۴ پس از اتمام دوره سربازی وارد دوره کارشناسی تحصیلی شدم و کارشناسی نوازندگی موسیقی، ساز کنترباس گرفتم.

ورود به ارکستر تلویزیون برای من خیلی هیجان‌انگیز بود و از کودکی آرزو داشتم بتوانم آنجا ساز بزنم. در ارکستر تلویزیون رپرتوارهای خوبی مثل سمفونی دنیای نو دورژاک، سمفونی ۹ بتهوون و قطعات دیگر می‌زدیم که متاسفانه آن رپرتوارها در قالب کنسرت اجرا نمی‌شدند فقط ضبط می‌شدند؛ برای اجراهای زنده باید کارهای مناسبتی می‌زدیم.

چرا ارمنستان را برای ادامه تحصیل موسیقی انتخاب کردید؟
به توصیه مادرم، من و برادرم برای ادامه تحصیل به ارمنستان رفتیم. من اولین ایرانی بودم که با مدرک لیسانس ایران وارد مقطع کارشناسی ارشد ارمنستان شدم. همچنین من اولین نفر قبل و بعد انقلاب هستم که مدرک فوق لیسانس کنترباس را دارد.

تفاوت سطح توانایی شما که نوازنده و تحصیلکرده ایرانی بودید و سطح توانایی نوازندگانی که آنجا تحصیل کرده بودند به چه میزان بود؟
در دو ماه اولی که وارد محیط اکادمیک ارمنستان شدم، رسیتال برگزار کردم و با کنترباس سلو می‌زدم. همینطور قبل از پایان ترم اول در تور کنسرت دانشجویان خارجی کنسرواتوار من چندیدن قطعه سلو با کنترباس زدم. من در هفت ماه اول زندگیم در ارمنستان خودم را برای اجرای  هشت کنسرت آماده کرده بودم که موفق به اجرای هفت کنسرت شدم.

در ارمنستان تا چه مقطع تحصیلی ادامه دادید؟ پس از کارشناسی ارشد چه کردید؟
سال ۲۰۱۰ کارشناسی ارشدم را تمام کردم. همزمان در رشته دیگری یعنی رهبری ارکستر ارشد دومم را گرفتم. برایم افتخار بود شاگرد روبن آفاطوریان، رهبر فیلهارمونیک ارمنستان و هنرجوی یوری دافسیان، رهبر اپرای ارمنستان باشم. البته پیش از این نیز در ایران به واسطه چند واحد درسی رهبری ارکستر در دوره کارشناسی شاگرد استاد محمدتقی ضرابی بودم و اصول و پایه رهبری نزد ایشان آموختم. پس از گرفتن مدرک کارشناسی ارشد در ارمنستان بی‌درنگ وارد مقطع تحصیلی دکترا شدم.

در این مدت آیا قطعه‌ای را هم رهبری کرده‌اید؟
بله در دوره کارشناسی در ایران کنسرتو فلوت و هارپ موتزارت و در ارمنستان سمفونی آنفینیشت شوبرت را برای اجرای پایانی مقطع کارشناسی ارشدم رهبری کردم.

مقطع دکتری را هم در کنسرواتوار ایروان گرفتید؟
در مقطع دکتری دو راه داشتم؛ یک اینکه دوره دو ساله کنسرواتوار را که مدرکش مورد تایید وزارت علوم ایران نبود، ادامه بدهم و گزینه دیگر، آکادمی نایکو بود که آن را انتخاب کردم. در آکادمی نایکو برای مقطع دکتری از دانشجویان خواسته می‌شد به مسائل تئوری و علمی موسیقی بپردازند و تز بنویسیم از این رو در دوره دکتری نمیتوانستم روی نوازندگیم کار کنم.

موضوع تز دکترایتان چه بود؟
به توصیه دوست عزیزم حامد ثابت که آهنگساز موسیقی فیلم هستند درباره آهنگسازانی که برای کنترباس قطعه نوشتند کار کردم. بخش عمده این تز درباره آهنگسازان ایرانی و ارمنی است که برای ساز کنترباس قطعه نوشتند مثل سلو برای کنترباس، دوئت، تریو، کنسرتو و…

روی آثار چه آهنگسازان ایرانی کار کردید؟
علیرضا مشایخی یکی از آهنگسازان ایرانی است که کنسرتویی برای کنترباس در ۱۹۷۶ در آمریکا و همچنین تریو برای ویلون کنترباس و پیانو نوشته است. کامبیز روشنروان با سمفونی فلک‌الافلاک، دکتر بهزاد رنجبران، دکتر کیاوش صاحب‌نسق، دکتر امیرمهیار تفرشی‌پور، حمیدرضا اردلان و شاهین فرهت از جمله افرادی هستند که برای کنترباس قطعه نوشتند.

ارکستر سمفونیک یک کشور متعلق به یک شخص نیست.

درباره دیدارتان با الکساندر خاینراوا بگویید.
به توصیه اساتید دانشگاه به تفلیس سفر کردم و پیش استاد الکساندر خاینراوا که رهبر ارکستر بسیار خوبی هم بودند شروع به یادگیری تکنیکهای نوازندگی کردم. ایشان بهترین کنترباسیست منطقه قفقاز هستند.

تا با حال چه فعالیتهای ارکستری داشتید؟
فعالیتهای ارکستری من از سال دوم هنرستانم شروع شد. در دوره راهنمایی توانستم وارد ارکستر سمفونیک نوجوانان پارس به رهبری ناصر نظر بشوم. همینطور دوازده سالم بود که در ارکستری در جشنواره فجر سال ۷۲ در فرهنگسرای بهمن، ساز می‌زدم. همچنین اول دبیرستان به لطف استاد حسین علیزاده در ارکسترسمفونیک هنرستان به رهبری جاوید مجلسی، ساز می‌زدم. آن زمان آقای علیزاده مدیر هنرستان و تشکیل دهنده ارکستر سمفونیک هنرستان بودند. پس از آن در سالهای ۷۷ـ۷۶ به تمرین ارکستر تلویزیون رفتم. پس از تعطیل شدن ارکستر فرهنگسرای بهمن، همه نوازندگانش جذب ارکستر تلویزیون که ناصر مرتضی‌پور رهبرش بود شدند و من پس از دادن امتحان وارد ارکستر تلوزیون شدم.

درباره ارکستر تلویزیون بیشتر بگویید.
ورود به ارکستر تلویزیون برای من خیلی هیجان‌انگیز بود و از کودکی آرزو داشتم بتوانم آنجا ساز بزنم. در ارکستر تلویزیون رپرتوارهای خوبی  مثل سمفونی دنیای نو دورژاک، سمفونی ۹ بتهوون و قطعات دیگر می‌زدیم که متاسفانه آن رپرتوارها در قالب کنسرت اجرا نمی‌شدند فقط ضبط می‌شدند؛ برای اجراهای زنده باید کارهای مناسبتی می‌زدیم. البته من معتقدم ارکستر رادیوـ‌تلویزیون یک کشور می‌تواند خیلی قوی عمل کند؛ به واسطه اعتبار آهنگسازان، نوازندگان و رهبرانی که دارد می‌تواند وزنه سنگینی برای فرهنگ جامعه باشد.

من معتقدم ارکستر رادیوـ‌تلویزیون یک کشور می‌تواند خیلی قوی عمل کند؛ به واسطه اعتبار آهنگسازان، نوازندگان و رهبرانی که دارد می‌تواند وزنه سنگینی برای فرهنگ جامعه باشد.

از ادامه فعالیتهای هنریتان در ایران بگویید.
سال ۷۸ ارکستر فیلهارمونیک را شریف لطفی تاسیس و رهبری می‌کرد و من این افتخار را داشتم که شف کنترباس باشم. به جز اجرای قطعات فاخر آهنگسازان کلاسیک از آهنگسازان ایرانی مثل حسین دهلوی، حمیدرضا دیبازر و امیر اسلامی نیز قطعه اجرا می‌کردیم. سال ۸۱ با کیوان میرهادی ارکستر کامراتا را تشکیل دادیم. قصد ارکستر بیشتر معرفی آهنگسازان مدرن بود از این رو من و کاوه همدانیان برای شروع به کار ارکستر نوازندگان مرتبط را جمع‌آوری کردیم. از اروو پارت و فلیپ گلس قطعه می‌زدیم. سالهای ۷۷ـ۷۶ در ارکستر همایون خرم، ویلون سل و کنترباس می‌زدم و تعصبی نسبت به موسیقی کلاسیک نداشتم. از سال ۸۱ یک بند راک زهی داشتم. بعد از گرفتن مدرک دیپلم، فریدون ناصری که معلم هارمونی من بود به دلایل شخصی به من اجازه فعالیت در ارکستر سمفونیک را نداد. در صورتی که آن زمان نوازنده کنترباس خیلی کم بود و ارکستر به نوازنده احتیاج داشت. بعد از فوت آقای ناصری، از سال ۸۵ که نادر مشایخی و بعد از آن دکتر صهبایی ارکستر سمفونیک را رهبری می‌کردند من سر تمرینهای ارکستر رفتم و فعالیتم را شروع کردم. سال ۸۶ به رهبری آقای لوریس چکناواریان قطعه «رسول عشق و امید» و پس از آن با آقای انتظامی قطعات موسیقی فیلمش را اجرا کردیم. بعد از پایان دوره ارشدم به ایران برگشتم و کنسرتو پیانوی چایکفسکی را با شهرداد روحانی اجرا کردیم. در سال ۸۹ برای کار روی تز دکتری به ارمنستان برگشتم.

خارج از ایران چه فعالیتهایی داشتید و چه کارهایی انجام دادید؟
در ارمنستان به واسطه آرش تیموریان وارد ارکستر خانه آهنگسازان ارمنستان که رهبری بسیار جدی داشت شدم و اجراهای مختلف و زیادی با آنسامبلها و ارکسترهای مختلی داشتم. بعد از مدتی نیز در ارکستر ملی ارمنستان به رهبری نورای داوتسیان فعالیت کردم.

اجرایتان با جف برادیچ در آلمان چگونه بود؟
تابستان امسال این افتخار را داشتم تا با بزرگترین کنترباسیست دنیا، جف برادیچ، کنسرت داشته باشم. ایشان برای این همکاری از من دعوت کردند و کنسرت را در میتل والد آلمان برگزار کردیم. من و یک نوازنده چینی که در سوئد تحصیل می‌کرد تنها آسیاییهایی بودیم که در مستر کلاس ایشان نیز شرکت ‌کردیم. برخورد ایشان با ما به شدت صمیمی و دوستانه بود.

فوت استاد خورشیدفر این وظیفه را بر گردن من نهاد تا به ایران برگردم و به وطنم خدمت کنم. این دینی است که بر گردنم هست و باید برای کشورم مفید باشم.

اجرایتان با جف برادیچ در آلمان چگونه بود؟
تابستان امسال این افتخار را داشتم تا با بزرگترین کنترباسیست دنیا، جف برادیچ، کنسرت داشته باشم. ایشان برای این همکاری از من دعوت کردند و کنسرت را در میتل والد آلمان برگزار کردیم. من و یک نوازنده چینی که در سوئد تحصیل می‌کرد تنها آسیاییهایی بودیم که در مستر کلاس ایشان نیز شرکت ‌کردیم. برخورد ایشان با ما به شدت صمیمی و دوستانه بود.

چرا در ارمنستان نماندید و چه شد که به ایران برگشتید؟
پس از اینکه شنیدم علی رهبری می‌خواهد به ایران بیاید به خودم گفتم با جان و دل به ایران برمی‌گردم. با توجه به فوت استاد خورشیدفر من وظیفه دارم به ایران برگردم و به وطنم خدمت کنم. این دینی است که بر گردنم هست و باید برای کشورم مفید باشم.

زمستان ۹۳ برای اجرا با شهرداد روحانی و آقای مشایخی نیز به ایران برگشتم. صبحها با ارکستر سمفونیک تهران و بعد از ظهرها با ارکستر شهرداری تمرین می‌کردیم. بعد از آن به نظرم به دلیل مافیای موجود در ارکستر سمفونیک نتوانستم وارد ارکستر شوم. در صورتی که نوازنده‌های دو سال کار کرده توانستند وارد شوند اما من نه. حتی مافیای موجود باعث حذف دکتر عسگری، رهبر کر ارکستر سمفونیک نیز شد.

پس از آن ۸۶ نفر از نوازندگان از جمله ارسلان کامکار و ناصر رحیمی که خود یکی از بهترین نوازندهای فلوت است نیز از این ارکستر بیرون آمدند. در کنار آن سه نوازنده ترومبون و فاگوت نیز از ارکستر بیرون و به جای آنها ۶ نوازنده از ترکیه جایگزین شدند. وقتی نوازنده خارجی وارد برنامه می‌شود هزینه دارد. هزینه هتل، رفت و آمد و دستمزد دارد؛ چرا این هزینه‌ها را برای نوازنده خودمان نکنیم؟ چرا نوازنده‌هایی که در کشور حضور دارند تقویت نمی‌شوند؟ آنها را تقویت نمی‌کنید، آنها را تحقیر می‌کنید، بهشان توهین می‌کنید، آنها را خانه‌نشین می‌کنید و بعد از خارج نوازنده می‌آورید؟ چرا؟ با چه منطقی؟ برای ارکستر سمفونیک صندلی گرفتند اما اجازه نمی‌دهند نوازنده‌های ارکستر ملی از آنها استفاده کنند در صورتی که این دو ارکستر در یک ساختمان تمرین می‌کنند و از یک دولت بودجه می‌گیرند. یازده ماه است که به عشق وطن به ایران آمدم تا بتوانم به فرهنگ و هنرش خدمت کنم اما یازده ماه است که خانه‌نشین شدم. سمفونیک یک کشور متعلق به شخص نیست بلکه هویت تک تک مردمان آن کشور است. شاگرد من در ارکستر سمفونیک ساز می‌زند ولی من نمی‌توانم. من نمی‌توانم در ارکستر سمفونیک کشورم ساز بزنم چون سیستمش تحقیر و توهین نوازنده است در صورتی که اقتصادش وابسته به حرفه‌اش است. اگر من نتوانم در کشورم ساز بزنم چه باید بکنم؟

یازده ماه است که به عشق وطن به ایران آمدم تا بتوانم به فرهنگ و هنرش خدمت کنم اما یازده ماه است که خانه‌نشین شدم

در جشنواره فجر امسال هم اجرا داشتید؟
جمعه پیش رهبر فیلهارمونیک کردستان با من تماس گرفتند تا در جشنواره فجر در کنسرتشان که ارسلان کامکار مایستر هست همراهشان ساز بزنم. در جشنواره فجر برای اجرا به این ارکستر چون از شهرستان آمده بودند ساز ندادند. ما حتی صندلی کنترباس هم نداشتیم و تمام طول کنسرت ایستاده ساز زدیم. تیمپانی که برای اجرا به ارکستر داده بودند باگت و وسیله کوکش را نداده بودند. این فاجعه است. با اینکه ارکستر اعلام کرده بود که ما در سنندج سنج و ادوات پرکاشن داریم گفته بودند اینجا هست لازم نیست با خودتان بیاورید اما موقع اجرا نداده بودند. چطور می‌شود یک جشنواره ایرانی نوازنده‌های ایرانی را ساپورت نکند؟ مگر فقط باید امکانات را در اختیار ارکستر هایی که در تهران فعالیت می‌کنند گذاشت؟ این تنها اتفاق مهم موسیقی کشور هست. هدف این جشنواره تحقیر نوازنده است یا رشد نوازنده؟ من متوجه نمی‌شم چرا!

اجرای اخیرتان با ارکستر آقای علیرضا شفقی‌نژاد چطور بود؟
در این کنسرت کنسرتو پیانو بتهوون، کاری از موتزارت و قطعه ایران آقای چکناواریان را اجرا کردیم. دو قطعه از همین اجرا را نیز در جشنواره موسیقی فجر امسال با ارکستر موسیقی پارس به رهبری علیرضا شفقی‌نژاد اجرا کردیم.

آیا در این سالها سابقه تدریس موسیقی نیز داشتید؟
سابقه تدریس من برمی‌گردد به سال ۸۷ که در کلاسهای آزاد دانشگاه هنر داشتم. بعد از آن در هنرستان ساز کنترباس درس می‌دادم و در آموزشگاه‌های مختلف تدریس می‌کردم. در فرهنگسراهای مختلف نیز چندین شاگرد خصوصی داشتم. در کنسرواتوار تهران هم درس می‌دادم. الان که به ایران برگشتم رزومه و سوابقم را برای دانشگاه هنر و داشنگاه آزاد فرستادم در حال برسی هستند تا بتوانم در مراکز آکادمیک نیز تدریس کنم.

در تدریستان چه متدی را با هنرجوها کار می‌کنید؟
متد و کتابی که در ایران آقای خورشیدفر با ما کار می‌کردند ادوارد نانی بود. جناب مرتضی‌پور هم که از مدرسان با سابقه این ساز در ایران هستند هم از روی همین کتاب درس می‌دادند. این کتاب دو جلد دارد جلد اولش به مسائل پوزیسیون و تکنیک نوازندگی دست راست پرداخته و در جلد دوم به گام و آرپژ و دوبل نتها اشاره می‌کند. من این متد را با متدی آموزشی ارمنستان که متددی روسی بود مقایسه کردم. کتاب روسی یکسری تِمهای آشنای موسیقی کلاسیک دارد که به عنوان درس، تمرین داده می‌شود. من فکر می‌کنم این کتاب می‌تواند مکمل نانی باشد. من خودم به هنرجوهایم این دو کتاب را کنار هم درس می‌دهم تا هنرجو خسته نشود، هم در تکنیک رشد کند هم در زدن ملودی.

آقای وفایی برای اتمام گفت‌وگو از برنامه‌های آتی خود بگویید. چه برنامه‌ای در پیش رو دارید؟
چند ماه پیش به همراه هنرجوهایم تشکیل یک کوارتت کنترباس دادم که تشکیل این کوارتت میتواند در ایران بسیار ارزشمند باشد و تجربه بسیار خوبی خواهد شد. قرار است اردیبهشت‌ماه در اولین فستیوال بین‌المللی موسیقی معاصر از دو آهنگساز معاصر ایرانی که با همین کوارتت قطعه نوشتند اجرا کنیم؛ یک قطعه از نادر مشایخی برای کوارتت کنترباس و یکی از آقای اردلان. نیمه دوم اردیبهشت نیز قرار است اجرایی به رهبری آقای مشایخی و همینطور اجرایی با ارکستر فیلهارمونیک کردستان داشته باشیم.

آقای وفایی از این که این فرصت را برای گفت‌وگو در اختیار ما قرار دادید صمیمانه سپاسگزاریم و امیدواریم این شروع خوبی برای همکاری و گفت‌وگوهای دیگر شما با چاووش باشد.

تمرین ارکستر مجلسی به رهبری دکتر وحید وفائی

تمرین ارکستر مجلسی به رهبری دکتر وحید وفائی

نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

آرش آقایی نوازنده ساز عود بربت سلفژ خلاقیت موسیقی

آرش آقایی نوازنده ساز عود بربت سلفژ خلاقیت موسیقی

آرش آقایی
فارغ التحصیل از مدرسه ی راهنمایی موسیقی و هنرستان هنرهای زیبای اصفهان در رشته ی ساز ایرانی
رتبه ی ۷ کنکور هنر و دانشجوی آهنگسازی داتشگاه هنر تهران.
مقام اول عود نوازی کشور در حشنواره ی مدارس و هنرستان های کشور.
سابقه ی همکاری با گروه های موسیقی پیدایش و آفاق اصفهان در اجراهای درون و برون مرزی به عنوان آهنگساز و نوازنده