نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

کنسرت ۴۵ ارکستر همنواز به رهبری ایمان ملکی با صدای محمود صفی‌ زاده و دکترامیرحسین رحمتی

کنسرت ۴۴ ارکستر همنواز به رهبری ایمان ملکی با صدای همایون نصیر عزیزی

مقدمه از خون جوانان وطن لاله دمیده نیما فریدونی تار .mp4

مقدمه از خون جوانان وطن لاله دمیده نیما فریدونی تار

از خون جوانان عارف قزوینی نیما فریدونی محمود صفی‌زاده ارکستر همنواز ایمان ملکی .mp4

از خون جوانان عارف قزوینی نیما فریدونی محمود صفی زاده ارکستر همنواز ایمان ملکی

کنسرت ۴۵ ارکستر همنواز ایمان ملکی محمود صفی‌زاده امیرحسین رحمتی برج آزادی.mp4

کنسرت ۴۵ ارکستر همنواز ایمان ملکی محمود صفی‌زاده امیرحسین رحمتی برج آزادی

با درود خدمت  دوستان گرامی.

با اینکه این روزها حال دل همه ی ما خوش نیست.

 متاسفانه کنسل نمودن کنسرت با توجه به شرایط مقدور نمی باشد.

 تصمیم گرفتیم تا عواید حاصل از فروش بلیت را با اطلاع رسانی کامل به سیل زدگان سیستان و بلوچستان اختصاص دهیم

تا درکنارهم بتوانیم سهمی کوچک در رفع مشکلات عدیده  هموطنان عزیزمان داشته باشیم.

ممنون از لطف و همکاری یاران و همدلان  گرامی.

در راستای شفاف‌سازی و به پاس اعتماد دوستانی که جهت انجام این کار خیر به ما پیوستند در این‌جا رسید پرداخت عواید کنسرت به موسسه نیکوکاری مهرآفرین جهت ارسال به هموطنان سیل‌زده سیستان و بلوچستان در این بخش قرار می‌گیرد.

درآمد کنسرت پس از کسر مبالغ مربوط به اجاره سالن و دستمزد اعضای ارکستر پرداخت گردیده است:

کنسرت ۴۵ آموزشگاه موسیقی فریدونی

این کنسرت در تاریخ ۳ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۱۸ در برج آزادی برگزار شد.

کلارینت: اصغر شمس آبادی

گیتتار بیس: رضا حقیقی

سنتور: مریم باغبان

قانون: درسا سادات موسوی

ساکسیفون: سیما الله یاری

کیبورد: هامان بریمانی

گیتار الکتریک:شاهین پور عابدینی

درامز: راد نیکویی

ویلن: زنبق طبیب زاده- محمدرضا ترابیان- شیما الله یاری- آتریا نقوی- حانیه عجمی- شیدا بیدهندی- آناییس محرابیان- مریم بوستانی- احسان عبادی- نگین سعدی- هلیا عبدالملکی- اسماعیل صمدی – هانیتا شکوری- ماهان سرجوقیان- نگین منیعی – ملیکا طالبی – ایمان خطوطی

ویلن سل : بهار منقچی – مینا غفاری- ثمین پورآذر

پیانو: ایمان ملکی

پرکاشن: آرش کاظمی

تار وسه تار: امید غفاری -شیرین صابر- آوا منصوری- محمدحسین نیک نژاد

تنبک: مهیار جعفری – هلیا روزبه- آبتین ادیبی

همخوان: لیلا جوانمردی

گیتار: نکیسا شاهبازی – عرشیا جلالی- آنیتا بخشی طاری- امین سیدی

کنسرت ۴۴ ارکستر همنواز به رهبری ایمان ملکی با صدای همایون نصیر عزیزی
نوشته شده در 2 دیدگاه

با من صنما شهرام ناظری وگروه اساتید کنسرت پاریس

با من صنما شهرام ناظری وگروه اساتید کنسرت پاریس

با من صنما محمد اسماعیلی جلیل شهناز محمد موسوی علی‌اصغر بهاری شهرام ناظری فرامرز پایور پاریس.mp4

با من صنما محمد اسماعیلی جلیل شهناز محمد موسوی علی‌اصغر بهاری شهرام ناظری فرامرز پایور پاریس

نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

کنسرت ۴۴ انگار نه انگار سرپرست ایمان ملکی خواننده هاتف شرار

کنسرت ۴۴ انگار نه انگار سرپرست ایمان ملکی خواننده هاتف شرار

فیلم کنسرت انگار نه انگار سرپرست ایمان ملکی خواننده هاتف شرار برج آزادی

در لینک زیر عکس‌ها و فیلم‌های این اجرا را ببینید:

کنسرت انگار نه انگار
سرپرست ایمان ملکی
خواننده هاتف شرار

این کنسرت ۴۴امین کنسرت هنرجویان و هنرآموزان آموزشگاه موسیقی فریدونی می‌باشد.
گیتار بیس: رضا مهتدی حقیقی
کلارینت: اصغر شمس‌آبادی
سنتور: مریم باغبان
کیبورد: نادر تجلی
هارمونیکا: دلارام شکرابی
گیتار الکتریک: شاهین پورعابدینی
درامز: راد نکویی
پیانو: ایمان ملکی
ویولن: کوشا صرافی گوهر، شیما اله‌یاری، هانیه عجمی،آتریا نقوی،سلوا مقدم، احسان عبادی، اسماعیل صمدی، نگین سعدی، هلیا عبدالملکی، هانیتا شکوری، هستی دریایی، آریا اخیانی
ویولن‌سل: بهار منقچی، مینا غفاری
پرکاشن: آرش کاظمی
تار و سه‌تار: امید غفاری، حمیدرضا دشتی، شیرین صابر
تمبک: مونا کوهی، آبتین ادیبی
گروه کر: مریم معینی، پگاه خرم، نیلوفر خوشدل
گروه گیتار: عرشیا جلالی، آنیتا طاری، نکیسا شهبازی

کنسرت ۴۴ انگار نه انگار سرپرست ایمان ملکی خواننده هاتف شرار
نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

ماه من کنسرت شوشتری تار و آواز محمدرضا لطفی نی حسین عمومی فلورانس ایتالیا

ماه من کنسرت شوشتری تار و آواز محمدرضا لطفی نی حسین عمومی فلورانس ایتالیا

ماه من – محمدرضا لطفی و حسین عمومی

ماه من کنسرت شوشتری تار و آواز محمدرضا لطفی نی حسین عمومی فلورانس ایتالیا.mp4

نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

موسیقی آذربایجان

موسیقی آذربایجان

“موسیقی آذربایجان”

تارنوازی آذربایجان

آذربایجان، سرزمینی که تاریخی بلند و پرفراز و نشیب دارد و نامِ آن از زمانِ مادها، در تاریخ آمده است. آذربایجانِ ایران از نظرِ فرامرزي میانِ ترکیه و عراق و ارمنستان و جمهوري آذربایجان واقع شده، و در درونِ ایران نیز، میان کردستان و گیلان قرار دارد. قله هاي بلندي چون سهند و سبلان بزرگ ترین نشانه ها در سیماي طبیعی آذربایجان است. در دشت هاي حاصلخیزِ آن نیز، رودخانه هاي زندگی سازي چون ارس و سفیدرود جریان دارد. علاوه بر آن، دریاچه اي در دلِ نیمه غربی آن جاي گرفته است. آب وهواي معتدل و زمین حاصلخیز، همیشه توجه اقرام بیگانه را به سوي آذربایجان کشیده و تاریخ آن را سرشار از تهاجم، پایداري و قیام ساخته است. آذربایجان در گذشته هاي دور، جزیی از سرزمین مادها و بخشی از امپراتوري هخامنشی به شمار می رفت. در زمان اسکندر مقدونی، »آتورپاتکان«، نهاد. همین نام است که بعدها، به صورت هاي مختلف درآمد و رایج ترین آن ها، آذرآبادگان و آذربایجان بوده است. در تاریخ آذربایجان پرورش اعراب، مغولان ، ترك ها و روس ها، تأثیرات عمیقِ سیاسی و فرهنگی بر جاي نهاده و حتی روس ها، بخش بزرگی از سرزمین باستانی آذربایجان را براي همیشه به تصرف خود درآوردند. همان بخشی که امروزه جمهوري مستقل آذربایجان نامیده می شود. در برابر هجوم بیگانگان، ولی قیام هاي ملی بسیار نیز برپا شده که برجسته ترین آن ها، قیام بابک خرمدین در برابر سلطه تازیان است. زندگی و سرانجام فاجعه بار بابک، چون حماسه اي ملی همچنان در افسانه هاي آذري باقی مانده و در موسیقی بومی آن تاثیر نهاده است. از سوي دیگر، همین یورش هاي بیگانه که سبب جابه جایی اقوام نیز شده، هنر و فرهنگ آذربایجان را چند وجهی و چند صدایی ساخته است. در حال حاضر تُرکها، کُردها، آسوري ها و ارمنی ها مهم ترین اقوامی هستند که در آذربایجان زیست می کنند و از نظر فرهنگی به مرور زمان در یکدیگرتأثیرات متقابل داشته اند. همین ترکیب قومی- فرهنگی است که شعر و موسیقی آذربایجان را غناي بسبار بخشیده است. آذربایجان داراي سرشارترین فرهنگ و ادبیات شفاهی است و در این میان نوازندگان و خوانندگان معروف به »عاشیق ها«، صادق ترین راویان این فرهنگ، به شمار می روند. به ظاهر می توان »عاشیق

ها« را همان عشق ورزان دانست ولی بسیاري از پژوهشگرانِ موسیقی بومی آن را از ریشه عربی عشق نمی دانند و نسبت آن را به زبان اوستایی می رسانند. آشو و آشا در زبان اوستا، به معناي مقدس آمده که اشگ و اَشوگ، مشتقاتی از آن است. شاید در دگرگونی هاي زبانی، اَشوك به عاشیق تبدیل شده باشد. در این صورت می توان سبب ارج و قربی را که عاشیق ها در آذربایجان دارند، دریافت. آن ها نیز چون بخشی هاي ترکمن و خراسانی از عنایت هاي ویژه خداوند بهره گرفته و توانایی هاي استثنایی در گفتن و سرودن و خواندن و نواختن پیدا کرده اند. عاشیق ها نیز چون بخشی ها از نوادگان »اوزان« ها خنیاگران کهن به شمار می روند. “محمدرضا درویشی”، پژوهشگر موسیقی بومی ایران می گوید: »میان عاشیق ها و خنیاگران قدیمی پیوندهایی وجود دارد.« موسیقی و روایت هاي موسیقایی عاشیق ها در هر دو سوي آذربایجان غربی و شرقی طنین انداز است ولی با تفاوت هایی. کار عاشیق هاي آذربایجان غربی دشوارتر است چون غالباً عاشیق از همراهی سازهاي دیگر چون »بالابان« و »دایره« خودداري می ورزد؛ و تنها خود می خواند و با ساز همیشه همراه، دوتاري که به آن »ساز« با »قوپوز« می گویند، آواز خود را همراهی می کند. این یک تنه نوازي طبعاً ورزیدگی و چیره دستی بیشتري می طلبد، اما در شرقِ آذربایجان حضور سازهاي دیگر، مانع از آن می شود که عاشیق بتواند همه توانایی هاي خود را به کار گیرد. از همین روي بسیاري از پژوهندگان از جمله جناب درویشی بر این باورند که سنت خنیاگري در دست عاشیق هاي آذربایجان غربی سالم تر و اصیل تر باقی مانده است. عاشیق ها را بر حسب معمول می توان به دو دسته تقسیم کرد: »عاشیق هاي آفریننده و عاشیق هاي اجراکننده.« اولی ها، بداهه نوازانی هستند که در هنگام نقل و روایت، نغمه می آفرینند. و گروه دوم از استادان نخستین تقلید می کنند. اشعار و نغمه هاي آنان را در مجالس و محافل براي مردم باز می خوانند. شمار عاشیق هاي آفریننده اندك است و عاشیق هاي مجري، بسیار. عاشیق هاي آفریننده را به تنها در ایران که در ترکیه و جمهوري آذربایجان نیز می توان یافت. اما در آن جاها نیز از ارج و احترام بسیار برخوردارند. ماکسیم گورکی نویسنده معروف روس یکی از ماشین هاي داغستان را “هومر” قرن بیستم می نامید. عزِیر حاجی بِیف آهنگساز آذربایجانی، هنر عاشیقی را هنر خلق تلقی می کرد. شاعري نیز از زبان عاشیق ها گفته است: »من عاشیقم، من خلقم.« به نظر می رسد

که شعر و موسیقی عاشیق ها را باید سرچشمه ي مجموعه ي موسیقی آذربایجان – در شرق و غرب- در ایران و بیرون از آن به شمار آورد. در جست وجوي آغاز تاریخ مدون هنر عاشیقی، پژوهشگران به دوره ي “شاه اسماعیل صفوي” می رسند. پادشاهی که خود شعر می گفت، شاعران را می نواخت و به عاشیق ها توجه بسیار داشت. از عاشیق بزرگی یاد می کنند به نام “دده قوربانی” که دیوان شعرش نخستین مجموعه شعر عاشیقی است و در دربار “شاه اسماعیل” ارج و قرب بسیار داشته است. نغمه هایی که از عاشیق ها تاکنون بازمانده و در واقع رپرتوار موسیقی عاشیقی را تشکیل می دهد، به هشتاد نغمه بالغ می شود که همه از وزن و ریتم برخوردارند و بیشتر در سه مقام شور و سه گاه و ماهور اجرا می شوند. محتواي این قطعات که »هاوا« نامیده می شود گاه داراي ویژگی هاي شاد و حماسی و گاه آرام و غم انگیز است. روایت هاي عامیانه و افسانه هاي عاشقانه چون »کوراوغلو«، اصلی و کرم، عاشق غریب و شاه صنم محتواي ادبی همراه با موسیقی عاشیق هاست. در آذربایجان- شرق و غرب- جدا از موسیقی “عاشیق ها عمدتاً با دو نوع دیگر نغمه سرایی روبه رو می شویم: موسیقی مقامی و موسیقی ارکستري. ولی در هر حال دو نوع موسیقی دیگر نیز از دستمایه هاي موسیقی عاشق ها تغذیه می کنند. عاشیق ایمران صدري در مورد تفاوت موسیقی مقامی با موسیقی عاشیق ها می گوید: »موسیقی هاي آذربایجانی، در واقع عکس برگردانی از موسیقی شهري است و در همان دستگاه هاي سنتی جولان می دهد. شاید تفاوت چشمگیر در اجراي این موسیقی تفوق و غلبه فرم هاي آوازي باشد. اگرچه قطعات ضربی نیز در این موسیقی کم نیست. ولی اولویت با ردیف خوانی است. تار و کمانچه از سازهاي جدایی ناپذیر این موسیقی به شمار می روند. سازِ کوبه ايِ همراهی کننده ي بیش از هر چیز دایره است که به آن قاوال نیز می گویند. معمولاً نوازنده ي قاوال، ردیف خوانِ گروه نیز است. موسیقی ارکستري را در آذربایجان بیش تر فرهم هایی تشکیل می دهند که از شیوه هاي اروپایی تاثیر پذیرفته است. نام هایی که بر این فرم ها می نهند، چون کنسرتو، فانتزي، سمفونی یا اپرت نشان از این تاثیر دارد. درویش می گوید: »به نظر می رسد که موسیقی ارکستري از آذربایجان آن سوي اَرس به ایران رخنه کرده باشد و یا دست کم رغبت آهنگسازان آن سو به این گونه فرم ها، آهنگسازان این سو را نیز به ساختنِ آهنگ هایی از این دست علاقه مند ساخته باشد.« ترکیب سازها در این ارکسترها نیز جالبِ توجه است. تارِ آذري در کنار عود

عربی و ویولنسل اروپایی می نشیند و به همزیستی مسالمت آمیز ادامه می دهند. گفتنی است که بسیاري از عاشیق هاي آذربایجان به »حیدر بابا« سروده ي پرآوازه ي شهریار غزلسراي بزرگ معاصر سخت دلبسته اند و آن را به شیوه هاي عاشیقی همراه با ساز، بازخوانده اند. کیست که »حیدر بابا« را بخواند و دلبسته نشود. ولی شاید دلبستگی بسیاري از عاشقان »حیدر بابا« از آن روي باشد که شهریار درآنازعاشقیاژدرنامیادمیکندکهوقتیازسرِنوازشدستبرزلفسازمیکشداورابربال نغمه می نشاند و به اوج فلک می برد. برگردانش این است: »اژدر، دهن چون درده، بر نغمه باز کرد،/ آواز راز و بانگ نیازي فراز کرد، /عاشیق چو زلف ساز، به مضراب ناز کرد، /یاد آر هم چو فاخته اي پر کشیدنم، /بر بال نغمه، سر به فلک برکشیدنم.«