دخترک ژولیده علینقی وزیری رضا گلمحمدی سهتار
دخترک ژولیده علینقی وزیری رضا گلمحمدی سهتار
دخترک ژولیده علینقی وزیری رضا گلمحمدی سهتار
دخترک ژولیده علینقی وزیری رضا گلمحمدی سهتار
آواز بیات اصفهان مایه دو علیاکبر شهنازی تار.mp4
آواز بیات اصفهان مایه دو علیاکبر شهنازی تار
استاد علی اکبرخان شهنازی
جواد ظل طاعت
استاد علی اکبر شهنازی، فرزند “آقا حسینقلی” در سال 1276 در تهران زاده شد و از همان کودکی به شاگردی پدر نشست. پس از مرگ پدر، نزد عموی خود “میرزا عبداالله” فراگیری موسیقی را ادامه داد و پس از مرگ عمو، دیگر به آن درجه از توانایی رسیده بود که بتواند چراغِ خاندان هنر را روشن نگاه دارد. وی از نوازندگانی بود که در تار نوازی ایران، سبک و امضای خاص خود را داشت. در آثارِ به جامانده از وی، قدرت اجرا در تکنیک و سونوریته، در تمام دوران نوازندگی اش، یکسان بوده، هرجا از”استاد شهنازی” سخن به میان آمده، تکنیک های فردی، مانند ریز های طولانی چپ و راست های متوالی و …مشهود است. در ردیف سازی، به ردیف دوره های عالی شهرت داشت، و با ترتیبی خاص، قطعات سازی را می ساخت. استاد “شهنازی” شگرد خاصی در تار نوازی داشت. پرش های پیاپی از پایین دسته به بالای دسته ی تار و خط سیرِ نغمه ها با فاصله های بزرگ، شیوه ی خاص او بود. در ریزه کاری ها و پیچ و خم های تکنیکی، از همه امکانات فنی تار، بهره می برد. تا آنجا که از نخستین زخمه ها، تارِ او قابل تشخیص می شد. شیوه ی تار نوازی “شهنازی” شباهتی کامل، به شیوه ی پدرش داشت و با قدرت و صلابت می نواخت. البته عادت به این صلابت، گاه نواخته های او را از ظرافت خالی می کرد. او برخلاف پسرعموی خود استاد “احمد عبادی”، با نوآوری میانه ی چندانی نداشته و تار را تمام عمر، به سبک و سیاق گذشتگان می نواخت و می آموخت. حال آن که در عالم نظر، بیشتر جانبدارِ تحول بود. به عنوانِ نمونه در گفتگویی اختصاصی با »ماهنامه رودکی« در سال 1352 گفته بود که: »موسیقیِ ما آنقدر وسیع و پرقدرت است که هرکاری با آن می توانید بکنید… این که می گویند این، موسیقی محفلی و خصوصی است و برای اجرا با ارکستر بزرگ مناسب نیست، حرفی است که از خود درآورده اند. برعکس، وسعت موسیقی ایران و ظرفیتش برای اجرا با ارکستر های بزرگ خیلی زیاد است. قدیم خود ما ارکسترهایی داشتیم که خیلی هم موفق بود. “علینقی خان وزیری” و “روح الله خالقی” هردو موسیقی ایرانی را با ارکسترهای بزرگ رهبری کرده اند.«نواخت مضراب های پـرقدرت، پـرکار، شفاف و بلورین و در عـین حال پـیـچـیده در کنارِ حس زیـباشناسی قوی موسیقی دستگاهی ایران، ابداع تکـنیک هایی جدید در تار نوازی مـبتـنی بر اصول صحـیح موسـیـقی ایرانی، استـفاده زیاد از امکانات ساز تار، پرش های ممتـد از بالا دسته ساز به پایـین دسته ساز و برعکس، و ایجاد صداهای متـنوع در ساز از ویژگی های نوازندگی “شهـنازی” به شمار می آید که موجب می شود در سازش، نشاطی عـمیق، حرکت مدام، امید گـسترده و روحیه ی خروش موج بزنـند. هـمه اینها، بی گـمان نشان از مهـارت و تسلط او به دقایق موسیقی ایرانی داشت که مورد استـفاده و تـقـلید بـسیاری از نوازندگـان هـمدوره وی و نیز آینده قرار گرفت. استاد “شهنازی” در چهارده سالگی نوازنده ای چیره دست بوده و از صدای سازِ ایشان، به همراه آواز جناب “دماوندی” در دوره ی اولِ ضبط، صفحاتی موجود است. شاید شیوه ی نوازندگی وی را بتوان به دو دوره تقسیم کرد: در دوره ی اول بیشتر تحت تاثیر فضای سازِ پدر و عمویش بود. از این دوره صفحه ای به نام »با یاد پدر« “میرزا حسینقلی” ) شور( موجود است.در دوره ی دوم در ساز وی، به دلیل تاثیراز محیط اجتماعی، تفکر غالب زمانه و گسترش تجربیات شخصی در تکنوازی، تغییراتی بوجود آمد و باعث پیدایش شیوه ای شخصی، با شکوه و منحصر به فرد شد. مختصات عمده ی ساز وی در دوره ی دوم بدین شرح است: استفاده از مضرابِ بلندتر نسبت به گذشتگان بکار گیری انواع ریز از نظر نرمش، درشتی، شدت، عمق و تعداد در واحدزمان ایجاد نوانس های متنوع با تغییر فشار دست راست روی خرك، استفاده از چپ های مکرر، دامنه ی چرخش و نوانس های متفاوت استفاده از ضربه زدن با چوبه ی کاسه با مضراب در قطعه های ضربی برای دست یابی به رنگ آمیزی جدید، ابتکارِ بدیع در انگشت گذاری ضمن تسلّط و اتکاء به شیوه ی قدما از جمله کندن سیم بــم با شصت. استفاده ی بیشتر از همزمان گرفتن سیم های اول و دوم و سیم بــــــــم، استفاده از نت های هم صدا و هم نام در سیم های مختلف اجرای دوبل نت به کار گیری بیشتر و متنوع تر خفه کردن) گاهی گرفتن یکباره و همزمان همه سیمها(، اجرای دو سیمه اجرای پاساژهای سریع در سکوت های بین جمله ای.
یکی دیگر از وجوه بارز این هنرمند، توجه و صرف سالیانِ طولانی عمر به آموزش و انتقالِ فرهنگ فاخر موسیقی ملی و نوازندگی تار، اجرای ردیف “میرزا حسین قلی” و تدوینِ ردیف عالی تـــار با ضربی های متنوع و گسترش تکنیک های نوازندگی تــــار است. استاد “شهنازی”، بیشتر روی اشعار شعرایی نظیرِ، “ملک الشعرا بهار”، “حسین مسرور”، “وحید دستگردی” و “امیر جاهد”، آهنگ گذاشته و با خوانندگانی نظیرِ،”اقبال السلطان”، “حسینعلی خان نکیسا”، “رضا قلی ظلی”، “طاهر زاده” و “ادیب خوانساری”، همکاری داشته و در اوایل در رادیو با اعضای ارکستری که عبارت بودند از : “ابراهیم منصوری”، “یگانه”، “یوسف زاده”، کار می کرد.
از شاگردانِ وی می توان، به “میرزا حسن خان مشار”، “میرزا عیسی خان حاتم”، “باصرالدوله”، “منتظم الحکما” )دکتر مهدی صلحی(، “حاج آقا محمد ایرانی مجرد”، “جلیل االله صالحی”، “محمدرضا لطفی”، “نصراالله زرین پنجه”، “هوشنگ ظریف”، “فرهنگ شریف”، “ژان دورینگ”، “رضا وهدانی”، “اسداالله حجازی”، “داریوش طلایی”، “حسین علیزاده”، “عطاءاالله جنگوك”، “داریوش پیرنیاکان” نام برد. از تصانیفی که ساخته می توان به تصنیف »ای نوع بشر«، »به اصفهان رو«، »سرود جوانان وطن«، »تصنیف چهارگاه«، اشاره کرد. استاد “شهنازی” یکی از دوستان نزدیک “عارف قزوینی” بود و همراه با صدای او، آهنگهای بسیاری نواخت و درباره او می گفت: »”عارف” دارای دو دانگ صدا بود ولی خیلی با حالت و گرم می خواند به طوری که شنونده را به سوی خود جذب می کرد.« خاطره ای از “استاد شهنازی” با زنده یاد “عارف” مانده، که شنیدنش خالی از لطف نیست. استاد “شهنازی”، باغی در جعفرآباد شمیران تهران داشت که از پدر مرحومش، به وی به ارث رسیده بود. مادرش در تابستانها به آنجا سفر می کرد و استاد نیز آخر هفته ها، پس از یک هفته تلاش و تدریس به شاگردان، عزم به دیدار مادر می کرد. “عارف” و “اسماعیل قهرمانی” از تردد هفتگی “استاد شهنازیآواز بیات اصفهان مایه دو علیاکبر شهنازی تار” در آن مسیر خبر داشتند و در یکی از همان روزها به اتفاق چند دوست دیگر، روبروی سفارت انگلیس، انتظار کشیده تا استاد را می بینند و به اصرار، وی را به منزل برادر دکتر “رضازاده شفق” برده و پس از صرف نهار و کمی استراحت، تاری می آورند و استاد هم می نوازند که عارف با شنیدن نوای دلنشین تار استاد سر کیف آمده و چند بیتی را با استاد “شهنازی”، همراهی می کنند.
استاد “شهنازی” نقل می کنند که: “عارف” هنگام استراحت، شمدی را روی سرش کشید و مشغول به استراحت شد، از آنجایی که هوا گرم بود و ادامه مسیر برای بنده نیز دشوار بود، من هم خوابیدم و تصمیم گرفتم که عصر بروم. یک کسی آن جا بود و مشغول به ساز شدن شد. “عارف” یک مرتبه شمدرا از سرش برداشت وچپچپ به وی نگاه کرد و گفت:لااله الاالله!مجددا دراز کشید و یکبار دیگر نیز این کارتکرارشد که پس بار سوم،عارف بلندش دو ساز را دست او گرفت و گفت: من گوش استماع ندارم. بعد از شنیدن ساز”شهنازی”، من دیگر گوش شنیدن صدای ساز دیگریراندارم.من درحالت وجه به آهنگی که به گوشم نرفته،هستم،وازآن لذتمی برم وتو با این کار، آن آهنگها را از گوشم خارج می کنی. و او را از خانه خارج کرد. سپس من به “عارف” گفتم: عارف جان چرا دماغش را سوزاندی؟ عارف گفت: آخر ایشان می بایست، این قدر فهم داشته باشدکه یکچنین آهنگی راکه ما زدیم وازآن لذت بردیم و هم اکنون نیزدرحال وهوای آن هستیم را از گوشمان خارج می سازد. زنده یاد “علی اکبرخان شهنازی” در سال 1363 در تهران درگذشت.
با توجه به اینکه این کتاب ارزشمند که حاصل تحقیقات بسیار زیاد استاد ارجمند جناب داریوش طلایی است به چاپ مجدد نرسیده و در بازار نایاب می باشد ، لازم دانستم آن را به این شکل در اختیار پژوهشگران ارجمند قرار دهم . در صورتی که این کتاب به چاپ مجدد رسید و جهت خرید در بازار قابل دریافت گردید لطفا با شماره ی تلفن ۰۰۹۸۹۱۲۳۱۰۸۷۴۰ و یا تلگرام همین شماره جهت حفظ حقوق نویسنده و انتشارات ما را مطلع فرمایید تا نسبت به حذف این مطلب از سایت اقدام نماییم .
با سپاس نیما فریدونی
“نگرشی نو به تئوری موسیقی ایرانی” کتابی است که در سال ١٣٧٢ به دو زبان فارسی و انگلیسی به چاپ رسیده است. هدف از نوشتن این کتاب ارائهی سرفصلهایی از دیدگاههای مؤلف بهمنظور دستیابی به تئوری جامع موسیقی ایرانی است. در این دیدگاه جدید ـ با نگاهی عملگرایانه و واقعگرایانه به مقولهی تئوری در موسیقی ایرانی ـ عناصر بنیادین یک تئوری جدید پایهگذاری میشود که از ساختار درونی و ذاتی موسیقی ایرانی اخذ شده است.
تا پیش از چاپ کتاب مذکور، گفتمان غالب در موسیقی ایرانی نظریات علینقی وزیری و روحالله خالقی بود که مبتنی بودند بر انطباق تئوری موسیقی مغرب زمین با موسیقی ایرانی. اما، بنا بر آنچه در مقدمهی این کتاب آمده است، «همانگونه که دستور هر زبانی از درون همان زبان کشف و تدوین میشود، تئوری موسیقی هر ملتی نیز فقط با شناخت و تحلیل درون مایهها و ویژگیهای موسیقی همان ملت به دست میآید و قواعد و اصول موسیقی ملل مختلف لزوماً قابل تعمیم نیستند.»
کتاب نگرشی نو ابتدا به موضوعاتی چون تعریف ردیف، ارائهی چشماندازی از پیشینه و انگیزههای شکلگیری ردیف، تعریف مقولهی “مُد” و سیستم مدال و شرح تفاوت آن با ردیف، ویژگیهای ملودی در موسیقی ایرانی و ساختار منعطف آن میپردازد و سپس موضوع اصلی را ـ یعنی معرفی سلولهای سازندهی سیستم مدال موسیقی ایرانی ـ طرح میکند. بدین ترتیب، پس از برشمردن مفاهیم اولیه، ساختار مدال پیچیدهی دستگاهها و آوازها و همچنین چگونگی بههمپیوستن و کارکرد سلولهای ژنتیکی آنها را تشریح میکند و در عین حال همواره جنبههای پراتیک موسیقی ایرانی را مدنظر دارد.
نگرشی نو متنی است موجز که طی سالهای پس از انتشار در دورههای آموزشی گوناگون تدریس، بسط و شرح داده شده است و جنبههای کاربردی آن در شناخت جامعتر از افقهای خلاقیت در موسیقی ایرانی نقشی مؤثر ایفا کرده است.
این کتاب سالهاست که نایاب است. بنا بر درخواست مخاطبان، نسخهی الکترونیکی این کتاب بهصورت رایگان در دسترس قرار میگیرد تا امکان بیشتری برای استفادهی علاقهمندان به موسیقی ایرانی فراهم گردد.
داریوش طلائی
بعد از سالها کوشش (تلمذ و تأمل) درزمینهٔ موسیقی ایرانی و اجرا و تجزیهوتحلیل این موسیقی و اندازهگیری فواصل آن به این نتیجه رسیدهام که تمامی مُد های موسیقی ایرانی فقط از چهار نوع دانگ ساختهشده است. این چهار دانگ اصلی عبارتاند از چهارگاه ، شور ، ماهور و دشتی. این دانگها در اولین پوزیسیون یک ساز زهی (به صورتی که در نمودار زیر نشان دادهشده است) نواخته میشوند ولی وقتی به پوزیسیونهای دیگر انتقال مییابند در اثر تلاقی باهم ناگزیر بعضی از فواصل آن در حدودی که پردههای ثابت به آن تحمیل میکنند، تغییر مختصری میپذیرند که این تغییر را «تعدیل» مینامیم.
میدانیم که مشکل اساسی موسیقی ما محدود بودن دامنهی خلاقیت آن است. مهمترین علت این محدودیت بدون تردید، فقدان یک تئوری مدون بر مبنای موسیقی سنتی ما است. روش سنتی آموزش موسیقی روشی است که در آن هدف اصلی، حفظ کردن تعداد زیادی ملودی است، روشی که با ایجاد قالبهای ذهنی در هنرجو (یعنی حفظ کردن گوشه و قطعات سنتی بهعنوان ملودیهای الگو و اتکای صرف به آنها برای شناخت موسیقی) پویایی و قدرت تحلیل را در او بسیار محدود کرده و دامنهی آفرینش او را منحصر به محدودهای بسته میکند.
بخشی از مقدمهی کتاب نگرشی نو به تئوری موسیقی ایرانی نوشتهی داریوش طلایی
نگرشی نو به تئوری موسیقی ایرانی
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به ناوبریپرش به جستجو
نگرشی نو به تئوری موسیقی ایرانی
نویسنده داریوش طلایی
ناشر ماهور
محل نشر تهران
تاریخ نشر ۱۳۷۲
تعداد صفحات ۵۵
موضوع تئوری موسیقی، ردیف موسیقی ایرانی
نگرشی نو به تئوری موسیقی ایرانی کتابی است از داریوش طلایی که به تحلیل ردیف موسیقی ایرانی از دیدگاه مُدال میپردازد.
نویسنده
داریوش طلایی، نوازندهٔ تار و سهتار و نظریهپرداز در زمینهٔ موسیقی سنتی ایرانی است. او که از هنرمندان سرشناس در حوزهٔ موسیقی ایرانی دانسته میشود، استاد موسیقی در پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران است.[۱] طلایی پس از انقلاب، ایران را به مقصد ایالات متحده ترک کرد و مدتی در دانشگاه واشینگتن در شهر سیاتل به تحقیق پرداخت. او کتاب نگرشی نو را در همین دوره نوشت و پس از بازگشت به ایران، در سال ۱۳۷۲ به فارسی و انگلیسی به چاپ رساند.[۲] همزمان با نگارش کتاب، طلایی همچنین ردیف موسیقی ایرانی را به طور کامل با سهتار ضبط کرد.[۳]
محتوا
این کتاب ابتدا با تعریف مفاهیمی نظیر ردیف و مد آغاز میشود و سپس به ویژگیهای ملودی در موسیقی ایرانی میپردازد. در ادامه موضوع اصلی کتاب که معرفی واحدهای سازندهٔ سیستم مدال موسیقی ایرانی هستند مطرح میشوند. در انتها، ساختار دستگاهها و آوازها با استفاده از این واحدهای سازنده و به صورت نمودارهایی شرح داده شدهاست.[۴]
نقد
یکی از دیدگاههای طلایی که در این کتاب نیز منعکس شده و مورد توجه منتقدان هم قرار گرفته، شناسایی چهار دانگ اصلی است که با آن میتوان تمام دستگاههای موسیقی ایرانی را ایجاد کرد.[۵] این تئوری را طلایی ابتدا در کتاب نگرشی نو مطرح کرد و بعداً در کتاب تحلیل ردیف به کامل رسانید.[۶] علیاکبر شکارچی از این نظریه به عنوان «دربی جدید برای فهم تئوری موسیقی دستگاهی» یاد میکند.[۷]
منابع
↑ «کتاب «تحلیل ردیف» استاد پردیس هنرهای زیبا کتاب برتر سال شد». دانشگاه تهران. بازبینیشده در ۲۵ ژانویه ۲۰۱۸.
↑ «داریوش طلایی:موسیقی ایرانی نیاز به خوانشی جدید دارد». مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ۱۳ خرداد ۱۳۹۳. بازبینیشده در ۱۱ فوریه ۲۰۱۸.
↑ «روشی نوین برای آموزش موسیقی ایرانی در گفتگو با داریوش طلایی». مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ۲۴ بهمن ۱۳۹۵. بازبینیشده در ۱۱ فوریه ۲۰۱۸.
↑ «نگرشی نو به تئوری موسیقی ایرانی – داریوش طلایی». موسیقی ایران. بازبینیشده در ۱۱ فوریه ۲۰۱۸.
↑ طلایی، داریوش. تحلیل ردیف. تهران: نشر نی، ۱۳۹۴. صفحهٔ ۱۴.شابک ۹۷۸-۰-۸۰۲۶۰۵-۰۲-۲.
↑ طلایی، داریوش. نگرشی نو به تئوری موسیقی ایرانی. تهران: مؤسسه فرهنگی و هنری ماهور، ۱۳۷۲. صفحه ۲۲–۲۳. شابک ۹۶۴-۸۱۰۵-۳۸-۳.
↑ شکارچی، علیاکبر. «سروی بلند در عرصه تئوری موسیقی ایران». مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ۱ اسفند ۱۳۹۵. بازبینیشده در ۴ مارس ۲۰۱۷.
نصرالله زرینپنجه
آثار روان و دلنشین استاد “نصرالله زرّینپنجه” حکایت از ذوق سرشار و هنرِ او، در ملودیپردازی دارد. “زرّينپنجه” با نوشتن هارمونیهای ساده، با حداقل تركيب سازها، ارکستر های خوش صدایی را هدايت كرده است.
زیبایی نغمهپردازیِ او در مقدمهها و جوابِ فواصلِ ابيات، موجب ماندنی شدنِ آثارش در ذهن و ضمير شنوندگان، گردیده و آهنگهايش، در عين تازگی، حكايت از پيوند عميق وجودش با سنتهای موسیقایی نسلهای گذشته دارد.
“استاد زرین پنجه”، در برنامه گلها، با خوانندگان نام داری چون، بانو “مرضیه”، “الهه”، “قوامی”، “شهیدی” و… همکاری داشت و همچنین “استاد غلامحسین بنان نیز”، با صدای مخملين خود جلوهای ديگر به آثار فاخر “زرّينپنجه” بخشیده است.
با تاسیس رادیو، اساتیدی چون “علی اکبرخان شهنازی” و “عبدالحسین خان شهنازی”، به ظهور رسیدند و نسل بعد از آنها، اساتید تار نوازی چون “لطف الله مجد”، “جلیل شهناز” و “فرهنگ شریف” بودند و در بین آهنگسازان، اساتیدی چون، “کلنل علینقی خان وزیری”، “روح الله خالقی”، “پرویز یاحقی”، “نصرالله زرین پنجه”، “حبیب الله بدیعی”، “همایون خرم” و…، تاریخی را رقم زدند که امروز اگر آثار این اساتید به درستی شکافته شود، شاید سالها نیاز به تفسیر و بررسی داشته باشد.
استاد “زرین پنجه”، روحیه ای بسیار لطیف داشتند و در آهنگسازی و نوازندگی ساز تار، بسیار استاد بودند. مضراب رسا، پنجه های لطیف، پرقدرت، پرمطلب، پروسعت، و دارای تکنیک و فن تارنوازی بالا، از ویژگیهای نوازندگی ایشان بود. نوع مضراب زدن ها، درابها، و حالتها و جملات ایشان منحصر بفرد بود.
وی از كودكی با صدای خوشش مناجات میخواند و با نیلبك آهنگهایی را مینواخت. عشق به موسیقی او را به مدرسهی نظام كشاند. ابتدا نوازندگیِ “بوگْل” (يك ساز بادی برنجی)، بعد “ترومپت” و پس از چندي “آلتو برنجی” را فرا گرفت و سپس در اركستر، نوعی “بالالايكا” مینواخت. “زرّينپنجه” در مدرسهی نظام بهخوبی با نت آشنا شد و قطعات زیادی از موسیقی فرنگی را نواخت. به سبب علاقه اش به “تار” به كلاس ميرزا ربيع (برادر درويشخان) رفت.
او بعدها مدتی نزد “مرتضی نیداوود”، “يحيي زرین پنجه” و “علیاكبر شهنازی” مشقِ تار كرد. “زرّينپنجه” از سال ۱۳۲۲ همکاری خود را با راديو آغاز، و علاوه بر نوازندگی تار در اركستر شمارهی يك، رهبر ارکستر سازهای ايرانی راديو شد. او با تكنيك نوازندگی سهتار، عود و رُباب هم آشنایی كامل داشت و اولين كسی است كه ساز رُباب را وارد ارکسترهای ايرانی كرد. استاد “زرین پنجه” در ۱۲۸۵، خورشیدی در تهران به دنیا آمد و در ۲۵ آذر ۱۳۶۰ در تهران از دنیا رفت. یادش گرامی
نخستین بار علینقی وزیری در نتنویسیهای خود از حروف لاتین برای نگارش اشعار و ترانهها زیر نتها استفاده نمود.
بعدها شاگرد او ابوالحسن صبا در کتاب ردیفهای خود اشعار را با حروف نستعلیق نه زیر نتها بلکه به صورت مجزا و لابهلای خطوط نت نگارش نمود. این شیوه انتقاد وزیری را درپی داشت. اگر چه صبا برای احترام به خط فارسی این کار را انجام داده بود اما میشد انتقاد وزیری را در این مورد بهجا دانست که در هنگام استفاده از این نت، هنرجو یا مدرس در تلفیق و تطبیق شعر و موسیقی دچار مشکلات عدیدهای میگردد.
اینجانب، مدت زیادی به این موضوع و راه حل آن اندیشیدم. شیوهی مورد استفادهی من که با حروف فارسی زیر نتهاست بهنظر شیوهی خوبی آمد. نسبت به شیوهی لاتین، سرعت دشیفراژ (همزمان خواندن و نواختن نتها و کشف شعر مربوطه) بالاتر رفت. ضمنا نگاه صبا در رعایت رسم الخط پارسی درنظر گرفته شد. نیز نگاه وزیری در تطبیق شعر و نت رعایت شد.
هنرجویان نیز با این سیستم جدید ارتباط خوبی برقرار نمودند، تا این که پروژهی نتنویسی تصانیف قدیمی بهروایت عبدالله خان دوامی پیش آمد. امیر موسوی از من خواست در این مورد یک نظرسنجی داشته باشیم، چون برخی به این شیوه انتقاد داشته و به ایشان منتقل کردهاند.
لطفا با شرکت در این نظر سنجی به ما برای انتخاب درست راهنمایی دهید. همچنین درصورتی که نظری دارید، زیر این نوشته نظر خود را بفرمایید.
نیما فریدونی
۳ شهریور ۱۳۹۷
نمونهی نت با زیرنویس لاتین
نمونهی نت با زیرنویس پارسی
در زیر جدول تطبیق حروف فارسی با حروف لاتین برای نوشتن متن شعر و کلام زیر نت موسیقی علینقی وزیری میآید: