چهل و هفت سال است که از مرگ داوود پیرنیا، بنیانگذار برنامه “گلها”ي رادیو ایران می گذرد. برنامه اي که در بیست و دو سال فعالیت خود، به معتبرترین جایگاه پیوند شعر و موسیقیِ سنتی تبدیل شد و گنجینه اي کمیاب از این پیوند را در دسترس همگان قرار داد. موسیقی سنتی ایران، در سال هاي پایانی دهه دوم قرن جاري، به پیروي از نیازِ زمان و همپاي هنرهاي دیگر، شعر و قصه و نمایش و نقاشی، به سوي نو شدن گام بر می داشت. فرآیند این نو شدن البته پیش از اینها آغاز شده بود. “عارف قزوینی” و “درویش خان” از زمانِ مشروطیت و پس از آن “کلنل علینقی وزیري” در سال هاي نخست قرنِ خورشیدي، هر یک متناسب با امکانات و توانایی هاي خود، کوشش هاي ارزندهاي در این راه به کار زدند. پس از آن ها نیز شاگردان مکتبِ “علینقی وزیري” و “ابوالحسن خانِ صبا” به سهمِ خود در پیشبرد فرآیند نوآوري، نقشی مهم ایفا کردند و کوشیدند با آفرینشهاي تازه زنگار ملال و یکنواختی را از بدنه موسیقی سنتی بزدایند. از طرفی ارکسترهاي تازه ي به وجود آمده، آوازخوانیها و تصنیفها از ریتمها و تم هاي تاثیرگذار، برخوردار شد و تلفیقِ شعر و موسیقی مورد توجه و دقت ویژه قرار گرفت و شعرهاي »گل و بلبلی« و »روي حوضی«، جاي خود را به متنهاي توصیفی و تمثیلی می داد. موسیقی سنتی نیز، هم در حوزه ي تصنیف و هم در قلمرو آواز، جاي خود را تثبیت کرده بود. پس از این اتفاق و پس از چند سال، در جامعه موسیقی سنتی پدیدهاي دیگر رخ نشان داد، پدیدهاي که پیوند شعر و موسیقی را به صورتی دقیق و فاخر عرضه میکرد و میانِ تکنوازي و گروهنوازي از یکسو و میان شعر و موسیقی از نظر نوع و شیوه ي اجرا از سوي دیگر، تطابق و تعادلی برقرار می ساخت. بدیهی است که براي ساختنِ شعر و موسیقیِ فاخر، می بایست از مهارتهاي دست اول بهره میگرفت و در گزینشِ هر یک از آن دو معیارهاي سختگیرانهاي را به کار میبست. این پدیده که در آغاز، نامِ »گلهاي جاویدان« بر آن نهادند از ابتکارات زنده نام “داوود پیرنیا” بود که اگر چه حقوق خوانده بود و حرفهاش قضاوت بود ولی دل و جانش در گروِ شعر و موسیقی سنتی ایران بود. “داوود پیرنیا” که در تهران زاده شد، پدرش، “حسن پیرنیا” – مشیرالدوله- از دولتمردان
روشنفکر و تاریخ پژوه دوره قاجار بود. او پس از به پایان بردن تحصیلات ابتدایی وارد »مدرسه فرانسوي سن لویی« شد و پس از چند سال براي تحصیل حقوق رهسپار سوییس گردید. او در بازگشت به ایران، به خدمت وزارت دادگستري درآمد و در آنجا »کانون وکلا« را بنیاد کرد. پس از چندي، به وزارت دارایی منتقل شد و در آنجا »اداره آمار« را به وجود آورد. وي در مدت اقامت در اروپا، با موسیقی کلاسیک مغرب زمین آشنا شده و حتی به فراگیري پیانو پرداخته بود ولی با این همه در بازگشت، بیشتر به موسیقی سنتی ایران اندیشید و به فکر نوسازي آن افتاد. او دانسته بود که شعر و موسیقی سنتی همزاد یکدیگرند و از پیوند آن دو اگر به درستی صورت پذیرد آثار درخشانی پدید خواهد آمد. “پیرنیا” در جلسات هفتگی گرد همایی دوستان که در خانه خود او تشکیل میشد، اندیشه هاي خود را در مورد وضعیت شعر و موسیقی در ایران با آنان در میان میگذاشت. در یکی از این جلسات، صحبت از بنیادگذاشتن برنامه اي براي تهیه شعر و موسیقی فاخر به میان آمد. یاران همه او را به این کار ترغیب کردند و او دست به کار شد و نخستین برنامه »گلهاي جاویدان« را در نوروز سال 1335 به مرحله پخش از رادی ورسانید
وپسازآنهرماهوهرسالبرتنوعوغنايآنافزود. پس از »گلهاي جاویدان« که هر هفته اختصاص به عرضه آثار یکی از شاعران برجسته ایران داشت، »گلهاي رنگارنگ« به میدان آمد که شعرهاي گونه گونی را با شماري قطعات موسیقی در خور عرضه میکرد. چیزي نگذشت که براي عرضه موسیقیِ بومی »گلهاي صحرایی« پدید آمد و پس از آن »یک شاخه گل« براي تک شعرها و تک آهنگهاي درخشان و »برگ سبز« براي اجراي شعر و موسیقی عرفانی. از آن پس، »برنامههاي گلها«، جایگاهی براي هنرنمایی بزرگان شعر و موسیقی سنتی ایران شد. ادیبان و شاعرانی چون “رهی معیري”، “پژمان بختیاري”، “علی دشتی”، “لطفعلی صورتگر” و آهنگسازان و نوازندگانی چون “روحاالله خالقی”، “جواد معروفی”، “مرتضی محجوبی”، “ابوالحسن صبا”، “جلیل شهناز”، “احمد عبادي” و “حسن کسائی” از همکارانِ ثابت قدمِ »برنامه گلها« بودند. که البته در میان آنان باید بر اهمیت حضور دو تن تاکید بیشتري گذاشت. نخست استاد فقید “روحاالله خالقی”، موسیقی دانی آگاه از مکتبِ “کلنل علینقی وزیري” که به همت او »ارکسترِ بزرگ گلها« نیز بنیاد شد و دیگري “رهی معیري”، شاعر و ترانه سراي معروف، که با موسیقی نیز آشنایی داشت.
از همکاري نزدیک این دو استاد بزرگ، بخش گرانقدري از گنجینه ي گلها فراهم آمده است. بیشتر آنچه را که این دو ساخته و سرودهاند یکی از غنیترین صداهاي موسیقی سنتی یعنی استاد کامل”غلامحسین بنان” به اجرا درآورده است. در واقع اساتید “خالقی”، “رهی” و “بنان” مثلث قدرتمندي را در برنامه گلها پدید آوردند و آثار فاخري از خود به یادگار گذاشتند. در سالهاي بعد، هنرمندان دیگري نیز، به گلها پیوستند که از میانشان می توان به اساتید بزرگی چون، “مرضیه”، “الهه”، “علی تجویدي”، “همایون خرم”، “حبیباالله بدیعی”، “فرامرز پایور”، “عبدالوهاب شهیدي”، “اکبر گلپایگانی”، “بیژن ترقی”، “نواب صفا”، “معینی کرمانشاهی”، “تورج نگهبان”، “پرویز یاحقی”، “هایده” و “مهستی” یاد کرد. البته آمار نه چندان دقیقی که در دسترس ماست، نشان می دهد که در طول تقریباً ده سال سرپرستی “داوود پیرنیا” بر برنامه گلها،» 157 گلهاي جاویدان«، »48 گلهاي رنگارنگ«، »465 شاخه گل«، »312 برگ سبز«، و»62 گلهاي صحرایی«، در جمع 1437 برنامه در رادیو تولید شده است. شادروان “داود پیرنیا” در سال 1344 به سبب ناراحتی قلبی از یک سو و ناخرسندي از مسئولان تازه رادیو از سوي دیگر، از کار کناره گرفت و شش سال بعد در یازدهم آبان ماه سال 1350 چشم از جهان فرو بست. پس از زنده یاد “داوود پیرنیا” به ترتیب “رهی معیري” و “محمد نقیبی” هر یک چند سالی سرپرستی گلها را بر عهده گرفتند و سرانجام در سال 1351 کار به دست “هوشنگ ابتهاج”، شاعر متخلص به »ه.الف.سایه«، که »گلهاي تازه« را جانشین گلهاي “پیرنیا” ساخته بود، افتاد.
یونس دردشتی
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به ناوبریپرش به جستجو
یونس دردشتی
نام اصلی یونس دردشتی
تولد ۱۲۸۸ خورشیدی
محله دردشت، اصفهان
ملیت ایرانی
مرگ ۱۰ اسفند ۱۳۷۴
نیویورک، نیویورک
ایالات متحده
یونس دردشتی خواننده ایرانی بود.
زندگینامه
در سال ۱۲۸۸ خورشیدی در اصفهان در یک خانواده یهودی پا به جهان گذاشت که صدای خوش و خوب و رسا در آن موروثی بود. از پنجسالگی خوانندگی را نزد پدر آغاز کرد و مشغول یادگیری ردیفها و مقامهای آواز ایرانی گردید. مناجات یهودیان را به زبان عبری در دستگاههای ایرانی با صدای خوش قرائت میکرد. شوق و علاقه او به موسیقی و آواز به حدی بود که حتی در سنین کم به هیچ چیز جز موسیقی فکر نمیکرد و به فراگیری موسیقی نزد پدر میپرداخت.
در سیزدهسالگی پدرش درگذشت و پس از آن برای یادگیری شیوههای آواز سنتی به صفحات گرامافون گوش میداد. تا اینکه به محضر استاد موسی نیداوود راه یافت و نزد او فراگیری هنر موسیقی و دستگاههای موسیقی سنتی ایرانی را بهصورت جدی آغاز کرد. او دلباخته روش جلالالدین تاج و ظلی و اسماعیل ادیب خوانساری در خوانندگی بود. نخستین کنسرت او بههمراه یحیی زرینپنجه در گراند هتل اجرا شد که در آواز دشتی بود و از موفقیت فراوانی برخوردار گشت و همین موفقیت سبب شهرت و معروفیت بیش از حد برای او شد و به این ترتیب به رادیو راه یافت. وی در طول همکاری خود با رادیو، با هنرمندانی چون مرتضی محجوبی، حسین یاحقی، ابراهیم منصوری، جلیل شهناز همکاری داشت و تمام دستگاههای ایرانی را اجرا کرد، تا جایی که او را ” بلبل رادیو ” لقب دادند.
یونس دردشتی هیچگاه معروفیت و شهرت خوانندگانی همچون غلامحسین بنان را پیدا نکرد و از آثار بهجایمانده از وی تنها میتوان به تعدادی آثار رادیویی و چند صفحه گرامافون همراه سنتور عباس زندی و تار ابراهیم سرخوش و همچنین چند آواز تصنیف قدیمی اشاره کرد[۱] اما با اینحال به عنوان یکی از صداهای ماندگار تاریخ موسیقی ایران از صدای او در آلبوم صد سال آواز[۲] آمدهاست.[۳][۴] یونس دردشتی پس از انقلاب با توجه به محدودیتهایی که برای اقلیتها وجود داشت به آمریکا مهاجرت کرد.
یونس دردشتی ۱۰ اسفند ۱۳۷۴ در نیویورک آمریکا درگذشت.
تصنیف الهه ناز | اکبر محسنی | آموزش و اجرا با تار نیما فریدونی | تیر 1394
تصنیف الهه ناز | اکبر محسنی | آموزش و اجرا با تار نیما فریدونی | تیر 1394
تصانیف و قطعات دوره ی ابتدایی تار نیما فریدونی الهه ناز اکبرمحسنی
تصانیف و قطعات دوره ی ابتدایی تار نیما فریدونی الهه ناز اکبرمحسنی
10 – Elaheye Naz-Akbar Mohseni.mp3
الهه ناز اکبر محسنی دشتی لا کتاب دوم دلنوازان نیما فریدونی تار.mp4
الهه ناز اکبر محسنی دشتی لا کتاب دوم دلنوازان نیما فریدونی تار.mp4
الهه ناز
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
«الهه ناز»
تکآهنگ اثر غلامحسین بنان
معین
سبک موسیقی سنتی ایرانی (بنان)
موسیقی پاپ (معین)
ترانهسرا کریم فکور
آهنگساز اکبر محسنی
تنظیم کننده اکبر محسنی
کاظم عالمی
«الههٔ ناز» نام یک تصنیف یا ترانهٔ اجرا شده توسط غلامحسین بنان است که نخستین بار در سال ۱۳۳۳ خورشیدی از رادیو ایران پخش شد و نزد تودههای مردم با استقبال عجیب و غیرمنتظرهای مواجه گردید. آهنگساز این اثر اکبر محسنی و سرایندهٔ شعر آن، کریم فکور بود و روحالله خالقی، که رهبر ارکستر انجمن موسیقی ملی به شمار میآمد، آن را برای اجرای بنان در همراهی با این ارکستر تنظیم نمود. گرچه بسیاری از صاحبنظران ترانه «الهه ناز» را از برخی ظرایف فنی و هنری، عاری دانستهاند، امّا این تصنیف، چه در زمان اجرای نخست خود و چه در طی دهههای بعد، همواره از جملهٔ ترانههای محبوب و پرطرفدار ایرانی محسوب میشدهاست. این تصنیف باصدای بنان در آلبوم شاخه گل ۱ (الهه ناز، می ناب) به بازار آمده است.
عوامل سازنده
ترانه «الهه ناز» را باید حاصل تمایل جمعی از موسیقیدانان و خوانندگان ایرانی به اجرای تصنیفهای نوآورانه در سالهای دهه ۳۰ و ۴۰ دانست که حتی شماری از جدیترین خوانندگان موسیقی سنتی ایرانی همچون غلامحسین بنان را نیز به این وادی کشانید.
بنان از آغاز کار خویش، تنها به آوازخوانی پرداخته بود و حتی بعد هم که برای خواندن تصنیف تمایل پیدا کرده بود، تنها تصنیفهای سنگین و رنگین سنتی از آثار کسانی چون علینقی وزیری یا روحالله خالقی یا مرتضی محجوبی را میخواند و شعر این تصنیفها را نیز از اشعار شاعران کلاسیک یا در پیوند با شعر این شاعران انتخاب مینمود. تصنیفهایی مثل: «من از روز ازل»، «کاروان»، «خریدار تو»، «می ناب»، «مشتاق وپریشان»، «مرغ حق»، «من بی دل ساقی»، «ای امید من کجایی»، «مرا عاشق تو کردی»، «دیدی ای مه»، «نوای نی» و «حالا چرا» نمونههایی از این قبیل آثار وی بودند.
ولی در سالهای دهه سی خورشیدی، ناگهان تصنیفی از بنان از رادیو ایران پخش شد که از نظر فرم و ساختار با تمامی ترانهها و تصنیفهای پیشین او، متفاوت بود. آهنگساز و همینطور شاعر یا ترانه سرای این اثر، هر دو از جمله هنرمندانی بودند که کارهایشان تا آن زمان کمتر به محفل اساتید راه پیدا کرده بود و هیچیک از آنان جزو.
موسیقی «الههٔ ناز» را آهنگساز نه چندان معروفی به نام اکبر محسنی (۱۳۷۴-۱۲۹۱)ساخته بود که در دهههای بیست و سی، یکی از نوازندگان نه چندان مطرح تار، در ارکستر موسیقی ملی محسوب میشد. در واقع اغلب نوازندگان آن روزگار ارکستر موسیقی ملی، افراد مشهور و صاحب نامی مانند: ابوالحسن صبا، مرتضی محجوبی، حسین تهرانی، جواد معروفی، یحیی زرین پنجه، و رضا ورزنده بودند و در نتیجه نام کسانی مانند اکبر محسنی در زیر سایه این نامهای سنگین قرار میگرفت و کمتر دیده میشد. اما در عین حال روحالله خالقی دارای این خصوصیت بود که همواره به زیر دستان خود، میدان برای شکوفایی میداد و در واقع با تشویق و راهنمائی همو بود که اکبر محسنی، علاوه بر نوازندگی به آهنگسازی نیز روی آورده بود. در واقع روحالله خالقی که استعداد محسنی را دریافته بود راه را برای پیشرفت او هموار ساخته و به وی برای طبع آزمایی میدان داده بود.
کریم فکور (۱۳۷۵-۱۳۰۴) هم که سرایندهٔ تصنیفهای معمولی در آن روزگار بود، روی آهنگ محسنی شعر سادهای نهاده بود، که مضمونی عاشقانه داشت. کریم فکور که لیسانسیهٔ حقوق داشت یکی از پرکارترین ترانه سرایان و شعرای ایران محسوب میشد و گرچه در زمان سرودن ترانه الهه ناز چندان شهرت نداشت، اما بعدها با آثار دیگری مانند غوغای ستارگان (اثر مهندس همایون خرم و با صدای پروین) که از سرودههای زیبای وی به شمار میرود، خود را مطرح ساخت.
«الهه ناز» را روحالله خالقی برای آواز و ارکستر بزرگ به شکلی تأثیرگذار تنظیم کرد و علاوه بر صدای گرم بنان از گروه آواز جمعی (کُر) نیز، در اجرای آن بهره گرفت.
ویژگیهای این ترانه
اکبر محسنی در سال ۱۳۳۳ خورشیدی، و پس از ساخت این آهنگ، سفارش شعر آن را به کریم فکور داد. چراکه تنها دختر او، موسوم به (ناناز) به تازگی در همان سال بدنیا آمد و وی قصد داشت ترانهای که در آن بر کلمه «ناز» تاکید شده باشد را، به دخترش تقدیم نماید.
کریم فکور برای شعر این ترانه از سرودهای غمگین و عاشقانه بهره برد. البته مضمون و ظاهر این شعر چندان قوی نبود و پیام آن نیز، پیامی بسیار ساده و پیش پاافتاده به نظر میرسید. در این شعر، عاشق، معشوقه را خدای ناز کردن اطلاق میکند و ضمن شرح مراتب وفاداری خود، از معشوقه میخواهد که ناز را کنار بگذارد و برگردد؛ همین و بس!.
با اینکه اکثر ترانههای بنان تا آن زمان، با آهنگسازی برخی از برجستهترین آهنگسازان موسیقی سنتی ایران، همچون روحالله خالقی و مرتضی محجوبی و برخی دیگر از اساتید درجه یک موسیقی ایرانی ساخته شده بودند، و این ترانه («الهه ناز») را، اکبر محسنی، که آهنگساز چندان مطرح و درجه اولی به شمار نمیآمد، ساخته بود، با این وجود بنان از شعر و آهنگ ترانه خوشش آمد و اجرا کردن آن را پذیرفت. به خصوص که دوست و همکار قدیمی و همیشگی او، روحالله خالقی نیز به عنوان تنظیم کننده و رهبر ارکستر در خلق این ترانه همکاری داشت. بدین ترتیب ترانهای توسط بنان اجرا گردید که هم در فرم و هم در ساختار با سایر آثار وی متفاوت بود.
تفاوت دیگر ترانه «الهه ناز» با دیگر آثار بنان این بود که تا آن زمان در اکثر کارهای بنان، از ریتم سنگین شش هشتم استفاده شده بود، در حالیکه ریتم این ترانه دو چهارم بود و حتی اندکی به تانگو نیز نزدیک میشد. اجرای سبک دوچهارم، نه فقط از اندوه ذاتی آواز دشتی کاسته بود، بلکه نوعی نوآوری را هم در سبک و سیاق این ترانه سبب شده بود.
از دیگر نوآوریهایی اعمال شده در ساخت و اجرای این ترانه، خط سیر ملودیها و انتخاب ریتم ویژه، «الههٔ ناز» بود که این نیز ترانهٔ مذکور را از دیگر خواندههای بنان متمایز میساخت. این ملودی و ریتم تازه از همان مقدمهٔ تصنیف خود را آفتابی میکرد و سرزندگی آن، اندوه آواز دشتی را که ترانه در آن جاری بود، میشکست و کاهش میداد.
به عبارت دیگر، از مهمترین خصوصیات این ترانه، خط سیر متناسب ملودی ساخته اکبر محسنی، به همراه شیوه اجرای بسیار زیبای آن بود، که البته مطمئناً تنظیم استادانه روحالله خالقی نیز، در شکل گیری آن نقش داشت. به این خصوصیات، باید صدای گرم بنان را نیز افزود.
علل شهرت و محبوبیت
شاید یکی از علل فراگیر شدن «الههٔ ناز» همین باشد که اجرای این نوع کارها بنان برای مردم تازگی داشت و این در واقع شور و شوق مردم را در رویآوری به کارهای نوآورانه نشان میدهد. نوآوریها و ابتکارات اکبر محسنی که نخستین بار در «الهه ناز» خود را آشکار ساخت، بعدها در چند تصنیف دیگر از ساختههای او، از جمله انتظار و ساقیا نیز بازتاب یافت. نوآوری و ابتکاری که برخی آن را دستاورد دورانی از زندگی او دانستهاند که در آن، او به عضویت انجمن موسیقی ملی درآمده بود و با موسیقیدانان نوآور همنشینی داشت.
اما از سوی دیگر شاید دلیل استقبال مردم از ترانه «الهه ناز»، نوع متفاوت کار بنان بود که همین تفاوت باعث استقبال مردم از این ترانه شد. زیرا مردم تا آن زمان صدای بنان را در برنامه بسیار سنگین و فاخر «گلهای جاویدان» رادیو ایران شنیده بودند که طی این برنامهها، بنان مبادرت به اجرای برنامههای بسیار فنی و پیچیده در دستگاههای مختلف موسیقی سنتی مینمود. حال آن که اجرای وی در «الهه ناز» در عین بداعت و تازگی، بسیار ساده و صریح به نظر میرسید.
بدون شک اجرای سبک دوچهارم، که از اندوه ذاتی آواز دشتی کاسته و ترانه را به حال و هوای خاصی سوق داده بود نیز، در رویکرد عمومی مردم بدین ترانه بی تأثیر نبود.
بدین ترتیب بنان با خواندن تصنیف «الههٔ ناز»، شهرت و محبوبیت خود را در قشرهای میانی جامعه گسترش داد و از آن پس علاوه بر خواص، جمع کثیری از مردم عادی و عوام نیز به جمع طرفداران بنان و مشتاقان صدای او پیوستند.
نظرات صاحبنظران
علیرغم برخی انتقادات که به خاطر اجرای این ترانه، متوجه غلامحسین بنان گردید، وی تا پایان عمر خویش هرگز از بابت اجرای این ترانه احساس پشیمانی نکرد و بلکه برعکس اقبال عمومی مردم به سمت این ترانه را دلیلی بر صحت عمل خویش تلقی مینمود.
از سوی دیگر، بدون شک مشهورترین و پرطرفدارترین کار اکبر محسنی نیز همین ترانه «الهه ناز» میباشد و به همین خاطر وی از میان تمامی آثار خویش، به این ترانه و یک اثر دیگرش یعنی ترانه انتظار (که موجب معرفی خواننده جوانی به نام فرح گردید)، دلبستگی بیشتری داشت و بارها در مورد آن میگفت:
«… آهنگهای آدم، مثل بچههای آدم هستند، منتها بعضی خلف هستند و برخی ناخلف. در میان متجاوز از ۴۰۰ آهنگی که ساختهام، نمیتوانم اثر و حالی که دو آهنگ «الهه ناز» و «انتظار» روی من دارند، فراموش کنم. ترانهٔ انتظار را، «فرح» خواندهاست: «به یاد وی تا سحر ماندم، او نیامد»…. “ساقیاً هم که حالت اپرا دارد، از ساختههای من است که در جشن هنر[شیراز] اجرا شد…»
موزیسین معروف ایرانی، پشنگ کامکار نیز در پاییز ۷۶ دربارهٔ این تصنیف نوشتهاست:
«… گاهی شنیدن تصنیفی یا ترنمی، روح آدمی را پرداختی جانانه داده با خود به سیر آفاق عرفان و زیبایی میبرد و از همین روی میگویند آن موسیقی مراحل تکوین را طی کرده، به تکامل خود رسیدهاست. مگر میتوان تصنیف زیبای الهه ناز استاد اکبر محسنی را با گوش جان شنید و متاثر نشد. به گمان من چندین نسل از شنیدن الهه ناز لذت برده و در خاطر خود ثبت و برای نسل دیگر حفظ خواهند نمود…»
باز خوانی
معین این ترانه را با تنظیم کاظم عالمی باز خوانی کرد.
متن ترانه
باز، ای الهه ناز، با دل من بساز، کین غم جانگداز، برود ز بَرم
گر، دل من نیاسود، از گناه تو بود، بیا تا ز سر، گنهت گذرم
باز، میکنم دست یاری، به سویت دراز، بیا تا غم خود را، با راز و نیاز، ز خاطر ببرم
گر، نکند تیر خشمت، دلم را هدف، به خدا همچو مرغ، پرشور و شعف، به سویت بپرم
آن که او به غمت دل بندد چون من کیست؟، ناز تو بیش از این بهر چیست؟
تو الهه نازی، در بزمم بنشین، من تو را وفا دارم، بیا که جز این، نباشد هنرم
این همه بی وفایی، ندارد ثمر، به خدا اگر از من، نگیری خبر، نیابی اثرم
منابع
چهرههای موسیقی ایران، گردآوری و نگارش: شاپور بهروزی، انتشارات کتاب سرا، چاپ دوم، ۱۳۷۲، صفحات:۲۴۵ تا ۲۴۹ [با تلخیص و تغییر فراوان در جمله بندی و نگارش]
ملودی سرزنده الهه ناز، مقالهای از رادیو زمانه
ردهها: آواز دشتیترانههای سنتی ایرانی در دستگاه شورترانههای فارسیترانههای بنانترانههای کریم فکور
الهه ناز
تکآهنگ اثر غلامحسین بنان
معین
سبک موسیقی سنتی ایرانی (بنان)
موسیقی پاپ (معین)
ترانهسرا کریم فکور
آهنگساز اکبر محسنی
تنظیم کننده اکبر محسنی
کاظم عالمی
«الههٔ ناز» نام یک تصنیف یا ترانهٔ اجرا شده توسط غلامحسین بنان است که نخستین بار در سال ۱۳۳۳ خورشیدی از رادیو ایران پخش شد و نزد تودههای مردم با استقبال عجیب و غیرمنتظرهای مواجه گردید. آهنگساز این اثر اکبر محسنی و سرایندهٔ شعر آن، کریم فکور بود و روحالله خالقی، که رهبر ارکستر انجمن موسیقی ملی به شمار میآمد، آن را برای اجرای بنان در همراهی با این ارکستر تنظیم نمود. گرچه بسیاری از صاحبنظران ترانه «الهه ناز» را از برخی ظرایف فنی و هنری، عاری دانستهاند، امّا این تصنیف، چه در زمان اجرای نخست خود و چه در طی دهههای بعد، همواره از جملهٔ ترانههای محبوب و پرطرفدار ایرانی محسوب میشدهاست. این تصنیف باصدای بنان در آلبوم شاخه گل ۱ (الهه ناز، می ناب) به بازار آمده است.
عوامل سازنده
ترانه «الهه ناز» را باید حاصل تمایل جمعی از موسیقیدانان و خوانندگان ایرانی به اجرای تصنیفهای نوآورانه در سالهای دهه ۳۰ و ۴۰ دانست که حتی شماری از جدیترین خوانندگان موسیقی سنتی ایرانی همچون غلامحسین بنان را نیز به این وادی کشانید.
بنان از آغاز کار خویش، تنها به آوازخوانی پرداخته بود و حتی بعد هم که برای خواندن تصنیف تمایل پیدا کرده بود، تنها تصنیفهای سنگین و رنگین سنتی از آثار کسانی چون علینقی وزیری یا روحالله خالقی یا مرتضی محجوبی را میخواند و شعر این تصنیفها را نیز از اشعار شاعران کلاسیک یا در پیوند با شعر این شاعران انتخاب مینمود. تصنیفهایی مثل: «من از روز ازل»، «کاروان»، «خریدار تو»، «می ناب»، «مشتاق وپریشان»، «مرغ حق»، «من بی دل ساقی»، «ای امید من کجایی»، «مرا عاشق تو کردی»، «دیدی ای مه»، «نوای نی» و «حالا چرا» نمونههایی از این قبیل آثار وی بودند.
ولی در سالهای دهه سی خورشیدی، ناگهان تصنیفی از بنان از رادیو ایران پخش شد که از نظر فرم و ساختار با تمامی ترانهها و تصنیفهای پیشین او، متفاوت بود. آهنگساز و همینطور شاعر یا ترانه سرای این اثر، هر دو از جمله هنرمندانی بودند که کارهایشان تا آن زمان کمتر به محفل اساتید راه پیدا کرده بود و هیچیک از آنان جزو.
موسیقی «الههٔ ناز» را آهنگساز نه چندان معروفی به نام اکبر محسنی (۱۳۷۴-۱۲۹۱)ساخته بود که در دهههای بیست و سی، یکی از نوازندگان نه چندان مطرح تار، در ارکستر موسیقی ملی محسوب میشد. در واقع اغلب نوازندگان آن روزگار ارکستر موسیقی ملی، افراد مشهور و صاحب نامی مانند: ابوالحسن صبا، مرتضی محجوبی، حسین تهرانی، جواد معروفی، یحیی زرین پنجه، و رضا ورزنده بودند و در نتیجه نام کسانی مانند اکبر محسنی در زیر سایه این نامهای سنگین قرار میگرفت و کمتر دیده میشد. اما در عین حال روحالله خالقی دارای این خصوصیت بود که همواره به زیر دستان خود، میدان برای شکوفایی میداد و در واقع با تشویق و راهنمائی همو بود که اکبر محسنی، علاوه بر نوازندگی به آهنگسازی نیز روی آورده بود. در واقع روحالله خالقی که استعداد محسنی را دریافته بود راه را برای پیشرفت او هموار ساخته و به وی برای طبع آزمایی میدان داده بود.
کریم فکور (۱۳۷۵-۱۳۰۴) هم که سرایندهٔ تصنیفهای معمولی در آن روزگار بود، روی آهنگ محسنی شعر سادهای نهاده بود، که مضمونی عاشقانه داشت. کریم فکور که لیسانسیهٔ حقوق داشت یکی از پرکارترین ترانه سرایان و شعرای ایران محسوب میشد و گرچه در زمان سرودن ترانه الهه ناز چندان شهرت نداشت، اما بعدها با آثار دیگری مانند غوغای ستارگان (اثر مهندس همایون خرم و با صدای پروین) که از سرودههای زیبای وی به شمار میرود، خود را مطرح ساخت.
«الهه ناز» را روحالله خالقی برای آواز و ارکستر بزرگ به شکلی تأثیرگذار تنظیم کرد و علاوه بر صدای گرم بنان از گروه آواز جمعی (کُر) نیز، در اجرای آن بهره گرفت.
ویژگیهای این ترانه
اکبر محسنی در سال ۱۳۳۳ خورشیدی، و پس از ساخت این آهنگ، سفارش شعر آن را به کریم فکور داد. چراکه تنها دختر او، موسوم به (ناناز) به تازگی در همان سال بدنیا آمد و وی قصد داشت ترانهای که در آن بر کلمه «ناز» تاکید شده باشد را، به دخترش تقدیم نماید.
کریم فکور برای شعر این ترانه از سرودهای غمگین و عاشقانه بهره برد. البته مضمون و ظاهر این شعر چندان قوی نبود و پیام آن نیز، پیامی بسیار ساده و پیش پاافتاده به نظر میرسید. در این شعر، عاشق، معشوقه را خدای ناز کردن اطلاق میکند و ضمن شرح مراتب وفاداری خود، از معشوقه میخواهد که ناز را کنار بگذارد و برگردد؛ همین و بس!.
با اینکه اکثر ترانههای بنان تا آن زمان، با آهنگسازی برخی از برجستهترین آهنگسازان موسیقی سنتی ایران، همچون روحالله خالقی و مرتضی محجوبی و برخی دیگر از اساتید درجه یک موسیقی ایرانی ساخته شده بودند، و این ترانه («الهه ناز») را، اکبر محسنی، که آهنگساز چندان مطرح و درجه اولی به شمار نمیآمد، ساخته بود، با این وجود بنان از شعر و آهنگ ترانه خوشش آمد و اجرا کردن آن را پذیرفت. به خصوص که دوست و همکار قدیمی و همیشگی او، روحالله خالقی نیز به عنوان تنظیم کننده و رهبر ارکستر در خلق این ترانه همکاری داشت. بدین ترتیب ترانهای توسط بنان اجرا گردید که هم در فرم و هم در ساختار با سایر آثار وی متفاوت بود.
تفاوت دیگر ترانه «الهه ناز» با دیگر آثار بنان این بود که تا آن زمان در اکثر کارهای بنان، از ریتم سنگین شش هشتم استفاده شده بود، در حالیکه ریتم این ترانه دو چهارم بود و حتی اندکی به تانگو نیز نزدیک میشد. اجرای سبک دوچهارم، نه فقط از اندوه ذاتی آواز دشتی کاسته بود، بلکه نوعی نوآوری را هم در سبک و سیاق این ترانه سبب شده بود.
از دیگر نوآوریهایی اعمال شده در ساخت و اجرای این ترانه، خط سیر ملودیها و انتخاب ریتم ویژه، «الههٔ ناز» بود که این نیز ترانهٔ مذکور را از دیگر خواندههای بنان متمایز میساخت. این ملودی و ریتم تازه از همان مقدمهٔ تصنیف خود را آفتابی میکرد و سرزندگی آن، اندوه آواز دشتی را که ترانه در آن جاری بود، میشکست و کاهش میداد.
به عبارت دیگر، از مهمترین خصوصیات این ترانه، خط سیر متناسب ملودی ساخته اکبر محسنی، به همراه شیوه اجرای بسیار زیبای آن بود، که البته مطمئناً تنظیم استادانه روحالله خالقی نیز، در شکل گیری آن نقش داشت. به این خصوصیات، باید صدای گرم بنان را نیز افزود.
علل شهرت و محبوبیت
شاید یکی از علل فراگیر شدن «الههٔ ناز» همین باشد که اجرای این نوع کارها بنان برای مردم تازگی داشت و این در واقع شور و شوق مردم را در رویآوری به کارهای نوآورانه نشان میدهد. نوآوریها و ابتکارات اکبر محسنی که نخستین بار در «الهه ناز» خود را آشکار ساخت، بعدها در چند تصنیف دیگر از ساختههای او، از جمله انتظار و ساقیا نیز بازتاب یافت. نوآوری و ابتکاری که برخی آن را دستاورد دورانی از زندگی او دانستهاند که در آن، او به عضویت انجمن موسیقی ملی درآمده بود و با موسیقیدانان نوآور همنشینی داشت.
اما از سوی دیگر شاید دلیل استقبال مردم از ترانه «الهه ناز»، نوع متفاوت کار بنان بود که همین تفاوت باعث استقبال مردم از این ترانه شد. زیرا مردم تا آن زمان صدای بنان را در برنامه بسیار سنگین و فاخر «گلهای جاویدان» رادیو ایران شنیده بودند که طی این برنامهها، بنان مبادرت به اجرای برنامههای بسیار فنی و پیچیده در دستگاههای مختلف موسیقی سنتی مینمود. حال آن که اجرای وی در «الهه ناز» در عین بداعت و تازگی، بسیار ساده و صریح به نظر میرسید.
بدون شک اجرای سبک دوچهارم، که از اندوه ذاتی آواز دشتی کاسته و ترانه را به حال و هوای خاصی سوق داده بود نیز، در رویکرد عمومی مردم بدین ترانه بی تأثیر نبود.
بدین ترتیب بنان با خواندن تصنیف «الههٔ ناز»، شهرت و محبوبیت خود را در قشرهای میانی جامعه گسترش داد و از آن پس علاوه بر خواص، جمع کثیری از مردم عادی و عوام نیز به جمع طرفداران بنان و مشتاقان صدای او پیوستند.
نظرات صاحبنظران
علیرغم برخی انتقادات که به خاطر اجرای این ترانه، متوجه غلامحسین بنان گردید، وی تا پایان عمر خویش هرگز از بابت اجرای این ترانه احساس پشیمانی نکرد و بلکه برعکس اقبال عمومی مردم به سمت این ترانه را دلیلی بر صحت عمل خویش تلقی مینمود.
از سوی دیگر، بدون شک مشهورترین و پرطرفدارترین کار اکبر محسنی نیز همین ترانه «الهه ناز» میباشد و به همین خاطر وی از میان تمامی آثار خویش، به این ترانه و یک اثر دیگرش یعنی ترانه انتظار (که موجب معرفی خواننده جوانی به نام فرح گردید)، دلبستگی بیشتری داشت و بارها در مورد آن میگفت:
«… آهنگهای آدم، مثل بچههای آدم هستند، منتها بعضی خلف هستند و برخی ناخلف. در میان متجاوز از ۴۰۰ آهنگی که ساختهام، نمیتوانم اثر و حالی که دو آهنگ «الهه ناز» و «انتظار» روی من دارند، فراموش کنم. ترانهٔ انتظار را، «فرح» خواندهاست: «به یاد وی تا سحر ماندم، او نیامد»…. “ساقیاً هم که حالت اپرا دارد، از ساختههای من است که در جشن هنر[شیراز] اجرا شد…»
موزیسین معروف ایرانی، پشنگ کامکار نیز در پاییز ۷۶ دربارهٔ این تصنیف نوشتهاست:
«… گاهی شنیدن تصنیفی یا ترنمی، روح آدمی را پرداختی جانانه داده با خود به سیر آفاق عرفان و زیبایی میبرد و از همین روی میگویند آن موسیقی مراحل تکوین را طی کرده، به تکامل خود رسیدهاست. مگر میتوان تصنیف زیبای الهه ناز استاد اکبر محسنی را با گوش جان شنید و متاثر نشد. به گمان من چندین نسل از شنیدن الهه ناز لذت برده و در خاطر خود ثبت و برای نسل دیگر حفظ خواهند نمود…»
باز خوانی
معین این ترانه را با تنظیم کاظم عالمی باز خوانی کرد.
متن ترانه
باز، ای الهه ناز، با دل من بساز، کین غم جانگداز، برود ز بَرم
گر، دل من نیاسود، از گناه تو بود، بیا تا ز سر، گنهت گذرم
باز، میکنم دست یاری، به سویت دراز، بیا تا غم خود را، با راز و نیاز، ز خاطر ببرم
گر، نکند تیر خشمت، دلم را هدف، به خدا همچو مرغ، پرشور و شعف، به سویت بپرم
آن که او به غمت دل بندد چون من کیست؟، ناز تو بیش از این بهر چیست؟
تو الهه نازی، در بزمم بنشین، من تو را وفا دارم، بیا که جز این، نباشد هنرم
این همه بی وفایی، ندارد ثمر، به خدا اگر از من، نگیری خبر، نیابی اثرم
این نت در آواز دشتی لا، سی، ر و می تهیه شدهاست.
نت الههی ناز اکبر محسنی غلامحسین بنان
Elahe Naz Banan الهه ناز – بنان
آهنگ بیاد ماندنی الهه ناز با صدای جاودانی بنان
«الهه ناز»
تکآهنگ اثر غلامحسین بنان
معین
سبک موسیقی سنتی ایرانی (بنان)
موسیقی پاپ (معین)
ترانهسرا کریم فکور
آهنگساز اکبر محسنی
تنظیم کننده اکبر محسنی
کاظم عالمی
«الههٔ ناز» نام یک تصنیف یا ترانهٔ اجرا شده توسط غلامحسین بنان است که نخستین بار در سال ۱۳۳۳ خورشیدی از رادیو ایران پخش شد و نزد تودههای مردم با استقبال عجیب و غیرمنتظرهای مواجه گردید. آهنگساز این اثر اکبر محسنی و سرایندهٔ شعر آن، کریم فکور بود و روحالله خالقی، که رهبر ارکستر انجمن موسیقی ملی به شمار میآمد، آن را برای اجرای بنان در همراهی با این ارکستر تنظیم نمود. گرچه بسیاری از صاحبنظران ترانه «الهه ناز» را از برخی ظرایف فنی و هنری، عاری دانستهاند، امّا این تصنیف، چه در زمان اجرای نخست خود و چه در طی دهههای بعد، همواره از جملهٔ ترانههای محبوب و پرطرفدار ایرانی محسوب میشدهاست. این تصنیف باصدای بنان در آلبوم شاخه گل ۱ (الهه ناز، می ناب) به بازار آمده است.
عوامل سازنده
ترانه «الهه ناز» را باید حاصل تمایل جمعی از موسیقیدانان و خوانندگان ایرانی به اجرای تصنیفهای نوآورانه در سالهای دهه ۳۰ و ۴۰ دانست که حتی شماری از جدیترین خوانندگان موسیقی سنتی ایرانی همچون غلامحسین بنان را نیز به این وادی کشانید.
بنان از آغاز کار خویش، تنها به آوازخوانی پرداخته بود و حتی بعد هم که برای خواندن تصنیف تمایل پیدا کرده بود، تنها تصنیفهای سنگین و رنگین سنتی از آثار کسانی چون علینقی وزیری یا روحالله خالقی یا مرتضی محجوبی را میخواند و شعر این تصنیفها را نیز از اشعار شاعران کلاسیک یا در پیوند با شعر این شاعران انتخاب مینمود. تصنیفهایی مثل: «من از روز ازل»، «کاروان»، «خریدار تو»، «می ناب»، «مشتاق وپریشان»، «مرغ حق»، «من بی دل ساقی»، «ای امید من کجایی»، «مرا عاشق تو کردی»، «دیدی ای مه»، «نوای نی» و «حالا چرا» نمونههایی از این قبیل آثار وی بودند.
ولی در سالهای دهه سی خورشیدی، ناگهان تصنیفی از بنان از رادیو ایران پخش شد که از نظر فرم و ساختار با تمامی ترانهها و تصنیفهای پیشین او، متفاوت بود. آهنگساز و همینطور شاعر یا ترانه سرای این اثر، هر دو از جمله هنرمندانی بودند که کارهایشان تا آن زمان کمتر به محفل اساتید راه پیدا کرده بود و هیچیک از آنان جزو.
موسیقی «الههٔ ناز» را آهنگساز نه چندان معروفی به نام اکبر محسنی (۱۳۷۴-۱۲۹۱)ساخته بود که در دهههای بیست و سی، یکی از نوازندگان نه چندان مطرح تار، در ارکستر موسیقی ملی محسوب میشد. در واقع اغلب نوازندگان آن روزگار ارکستر موسیقی ملی، افراد مشهور و صاحب نامی مانند: ابوالحسن صبا، مرتضی محجوبی، حسین تهرانی، جواد معروفی، یحیی زرین پنجه، و رضا ورزنده بودند و در نتیجه نام کسانی مانند اکبر محسنی در زیر سایه این نامهای سنگین قرار میگرفت و کمتر دیده میشد. اما در عین حال روحالله خالقی دارای این خصوصیت بود که همواره به زیر دستان خود، میدان برای شکوفایی میداد و در واقع با تشویق و راهنمائی همو بود که اکبر محسنی، علاوه بر نوازندگی به آهنگسازی نیز روی آورده بود. در واقع روحالله خالقی که استعداد محسنی را دریافته بود راه را برای پیشرفت او هموار ساخته و به وی برای طبع آزمایی میدان داده بود.
کریم فکور (۱۳۷۵-۱۳۰۴) هم که سرایندهٔ تصنیفهای معمولی در آن روزگار بود، روی آهنگ محسنی شعر سادهای نهاده بود، که مضمونی عاشقانه داشت. کریم فکور که لیسانسیهٔ حقوق داشت یکی از پرکارترین ترانه سرایان و شعرای ایران محسوب میشد و گرچه در زمان سرودن ترانه الهه ناز چندان شهرت نداشت، اما بعدها با آثار دیگری مانند غوغای ستارگان (اثر مهندس همایون خرم و با صدای پروین) که از سرودههای زیبای وی به شمار میرود، خود را مطرح ساخت.
«الهه ناز» را روحالله خالقی برای آواز و ارکستر بزرگ به شکلی تأثیرگذار تنظیم کرد و علاوه بر صدای گرم بنان از گروه آواز جمعی (کُر) نیز، در اجرای آن بهره گرفت.
ویژگیهای این ترانه
اکبر محسنی در سال ۱۳۳۳ خورشیدی، و پس از ساخت این آهنگ، سفارش شعر آن را به کریم فکور داد. چراکه تنها دختر او، موسوم به (ناناز) به تازگی در همان سال بدنیا آمد و وی قصد داشت ترانهای که در آن بر کلمه «ناز» تاکید شده باشد را، به دخترش تقدیم نماید.
کریم فکور برای شعر این ترانه از سرودهای غمگین و عاشقانه بهره برد. البته مضمون و ظاهر این شعر چندان قوی نبود و پیام آن نیز، پیامی بسیار ساده و پیش پاافتاده به نظر میرسید. در این شعر، عاشق، معشوقه را خدای ناز کردن اطلاق میکند و ضمن شرح مراتب وفاداری خود، از معشوقه میخواهد که ناز را کنار بگذارد و برگردد؛ همین و بس!.
با اینکه اکثر ترانههای بنان تا آن زمان، با آهنگسازی برخی از برجستهترین آهنگسازان موسیقی سنتی ایران، همچون روحالله خالقی و مرتضی محجوبی و برخی دیگر از اساتید درجه یک موسیقی ایرانی ساخته شده بودند، و این ترانه («الهه ناز») را، اکبر محسنی، که آهنگساز چندان مطرح و درجه اولی به شمار نمیآمد، ساخته بود، با این وجود بنان از شعر و آهنگ ترانه خوشش آمد و اجرا کردن آن را پذیرفت. به خصوص که دوست و همکار قدیمی و همیشگی او، روحالله خالقی نیز به عنوان تنظیم کننده و رهبر ارکستر در خلق این ترانه همکاری داشت. بدین ترتیب ترانهای توسط بنان اجرا گردید که هم در فرم و هم در ساختار با سایر آثار وی متفاوت بود.
تفاوت دیگر ترانه «الهه ناز» با دیگر آثار بنان این بود که تا آن زمان در اکثر کارهای بنان، از ریتم سنگین شش هشتم استفاده شده بود، در حالیکه ریتم این ترانه دو چهارم بود و حتی اندکی به تانگو نیز نزدیک میشد. اجرای سبک دوچهارم، نه فقط از اندوه ذاتی آواز دشتی کاسته بود، بلکه نوعی نوآوری را هم در سبک و سیاق این ترانه سبب شده بود.
از دیگر نوآوریهایی اعمال شده در ساخت و اجرای این ترانه، خط سیر ملودیها و انتخاب ریتم ویژه، «الههٔ ناز» بود که این نیز ترانهٔ مذکور را از دیگر خواندههای بنان متمایز میساخت. این ملودی و ریتم تازه از همان مقدمهٔ تصنیف خود را آفتابی میکرد و سرزندگی آن، اندوه آواز دشتی را که ترانه در آن جاری بود، میشکست و کاهش میداد.
به عبارت دیگر، از مهمترین خصوصیات این ترانه، خط سیر متناسب ملودی ساخته اکبر محسنی، به همراه شیوه اجرای بسیار زیبای آن بود، که البته مطمئناً تنظیم استادانه روحالله خالقی نیز، در شکل گیری آن نقش داشت. به این خصوصیات، باید صدای گرم بنان را نیز افزود.
علل شهرت و محبوبیت
شاید یکی از علل فراگیر شدن «الههٔ ناز» همین باشد که اجرای این نوع کارها بنان برای مردم تازگی داشت و این در واقع شور و شوق مردم را در رویآوری به کارهای نوآورانه نشان میدهد. نوآوریها و ابتکارات اکبر محسنی که نخستین بار در «الهه ناز» خود را آشکار ساخت، بعدها در چند تصنیف دیگر از ساختههای او، از جمله انتظار و ساقیا نیز بازتاب یافت. نوآوری و ابتکاری که برخی آن را دستاورد دورانی از زندگی او دانستهاند که در آن، او به عضویت انجمن موسیقی ملی درآمده بود و با موسیقیدانان نوآور همنشینی داشت.
اما از سوی دیگر شاید دلیل استقبال مردم از ترانه «الهه ناز»، نوع متفاوت کار بنان بود که همین تفاوت باعث استقبال مردم از این ترانه شد. زیرا مردم تا آن زمان صدای بنان را در برنامه بسیار سنگین و فاخر «گلهای جاویدان» رادیو ایران شنیده بودند که طی این برنامهها، بنان مبادرت به اجرای برنامههای بسیار فنی و پیچیده در دستگاههای مختلف موسیقی سنتی مینمود. حال آن که اجرای وی در «الهه ناز» در عین بداعت و تازگی، بسیار ساده و صریح به نظر میرسید.
بدون شک اجرای سبک دوچهارم، که از اندوه ذاتی آواز دشتی کاسته و ترانه را به حال و هوای خاصی سوق داده بود نیز، در رویکرد عمومی مردم بدین ترانه بی تأثیر نبود.
بدین ترتیب بنان با خواندن تصنیف «الههٔ ناز»، شهرت و محبوبیت خود را در قشرهای میانی جامعه گسترش داد و از آن پس علاوه بر خواص، جمع کثیری از مردم عادی و عوام نیز به جمع طرفداران بنان و مشتاقان صدای او پیوستند.
نظرات صاحبنظران
علیرغم برخی انتقادات که به خاطر اجرای این ترانه، متوجه غلامحسین بنان گردید، وی تا پایان عمر خویش هرگز از بابت اجرای این ترانه احساس پشیمانی نکرد و بلکه برعکس اقبال عمومی مردم به سمت این ترانه را دلیلی بر صحت عمل خویش تلقی مینمود.
از سوی دیگر، بدون شک مشهورترین و پرطرفدارترین کار اکبر محسنی نیز همین ترانه «الهه ناز» میباشد و به همین خاطر وی از میان تمامی آثار خویش، به این ترانه و یک اثر دیگرش یعنی ترانه انتظار (که موجب معرفی خواننده جوانی به نام فرح گردید)، دلبستگی بیشتری داشت و بارها در مورد آن میگفت:
«… آهنگهای آدم، مثل بچههای آدم هستند، منتها بعضی خلف هستند و برخی ناخلف. در میان متجاوز از ۴۰۰ آهنگی که ساختهام، نمیتوانم اثر و حالی که دو آهنگ «الهه ناز» و «انتظار» روی من دارند، فراموش کنم. ترانهٔ انتظار را، «فرح» خواندهاست: «به یاد وی تا سحر ماندم، او نیامد»…. “ساقیاً هم که حالت اپرا دارد، از ساختههای من است که در جشن هنر[شیراز] اجرا شد…»
موزیسین معروف ایرانی، پشنگ کامکار نیز در پاییز ۷۶ دربارهٔ این تصنیف نوشتهاست:
«… گاهی شنیدن تصنیفی یا ترنمی، روح آدمی را پرداختی جانانه داده با خود به سیر آفاق عرفان و زیبایی میبرد و از همین روی میگویند آن موسیقی مراحل تکوین را طی کرده، به تکامل خود رسیدهاست. مگر میتوان تصنیف زیبای الهه ناز استاد اکبر محسنی را با گوش جان شنید و متاثر نشد. به گمان من چندین نسل از شنیدن الهه ناز لذت برده و در خاطر خود ثبت و برای نسل دیگر حفظ خواهند نمود…»
باز خوانی
معین این ترانه را با تنظیم کاظم عالمی باز خوانی کرد.
متن ترانه
باز، ای الهه ناز، با دل من بساز، کین غم جانگداز، برود ز بَرم
گر، دل من نیاسود، از گناه تو بود، بیا تا ز سر، گنهت گذرم
باز، میکنم دست یاری، به سویت دراز، بیا تا غم خود را، با راز و نیاز، ز خاطر ببرم
گر، نکند تیر خشمت، دلم را هدف، به خدا همچو مرغ، پرشور و شعف، به سویت بپرم
آن که او به غمت دل بندد چون من کیست؟، ناز تو بیش از این بهر چیست؟
تو الهه نازی، در بزمم بنشین، من تو را وفا دارم، بیا که جز این، نباشد هنرم
این همه بی وفایی، ندارد ثمر، به خدا اگر از من، نگیری خبر، نیابی اثرم
منابع
چهرههای موسیقی ایران، گردآوری و نگارش: شاپور بهروزی، انتشارات کتاب سرا، چاپ دوم، ۱۳۷۲، صفحات:۲۴۵ تا ۲۴۹ [با تلخیص و تغییر فراوان در جمله بندی و نگارش]
ملودی سرزنده الهه ناز، مقالهای از رادیو زمانه
ردهها: آواز دشتیترانههای سنتی ایرانی در دستگاه شورترانههای فارسیترانههای بنانترانههای کریم فکور