نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

دست‌خط خوشنویسی نستعلیق علی تجویدی

دست‌خط خوشنویسی نستعلیق علی تجویدی

این دست‌خط از مجموعه خصوصی جناب احمد جباریان نوازنده تار و ویولن ساکن آلمان بوده و با اجازه ایشان در این برگه انتشار می‌یابد.

دست‌خط خوشنویسی نستعلیق علی تجویدی

علی تجویدی (زادهٔ ۱۵ آبان ۱۲۹۸ در تهران – درگذشتهٔ ۲۴ اسفند ۱۳۸۴ در تهران) نوازندهٔ ویلن و سه‌تار، آهنگساز، پژوهشگر و نویسندهٔ اهل ایران بود.
زندگی‌نامه
علی تجویدی در ۱۵ آبان ۱۲۹۸ در کوچه ظهیرالاسلام تهران زاده شد. او اصالتاً اهل اصفهان بود. پدرش هادی تجویدی برادران وی محمد تجویدی و علی‌اکبر تجویدی از نقاشان سرشناس بودند.

در آبان ۱۳۹۸ مراسم نکوداشت یکصدمین سالروز تولد علی تجویدی در تالار وحدت تهران برگزار شد.[۱][۲]

یادگیری موسیقی
علی تجویدی آموختن موسیقی را از کودکی نزد پدرش «هادی‌خان تجویدی» که در نقاشی از شاگردان کمال‌الملک و در موسیقی از شاگردان درویش‌خان بود آغاز کرد. پس از مدتی نزد «ظهیرالدینی» به فراگیری فلوت پرداخت.[۳] خود او نقل کرده که از دوازده سالگی دستگاه‌های موسیقی ایرانی را می‌شناخته‌است.”[۴]

از شانزده‌سالگی نزد حسین یاحقی نواختن ویولن را آموخت و پس از دو سال به کلاس درس ابوالحسن صبا (که دوست و همکار پدر تجویدی در زمینه نقاشی بود) راه یافت. به مدت هشت سال در مکتب او به فراگیری ویولن و سه‌تار پرداخت.[۳] او مدتی نیز در کلاس درس چند نوازندهٔ ویولن کلاسیک با شیوه نوازندگی غربی آشنایی یافت. پس از آن با راهنمایی صبا، به محفل هنری محمد ایرانی مجرد راه یافت و با بسیاری از هنرمندان سرشناس آشنا شد و از هنرمندانی نظیر: محمد ایرانی مجرد، اسماعیل قهرمانی، سید حسین طاهرزاده و رکن‌الدین مختاری که به آن محفل رفت‌وآمد داشتند، بهره برد. تجویدی یکی از شاگردان سرشناس صبا بود و در غیبت وی کلاس او را اداره می‌کرد. او از نوازندگان نامدار ویلن بود و سال‌ها در هنرستان موسیقی تدریس می‌کرد.

همکاری با خوانندگان
علاوه بر مهارت در نوازندگی، تجویدی در خلق قطعات موسیقی ایرانی، صدها ترانه را با صدای هنرمندان نامدار به اجرا درآورد.

دوران اوج شکوفایی، خلاقیت و شهرت وی به سال‌های همکاری‌اش با دلکش برمی‌گردد. مثلث تجویدی، دلکش و رحیم معینی کرمانشاهی در سال‌های ۱۳۳۵ تا ۱۳۴۰ را می‌توان خالق به‌یادماندنی‌ترین قطعات در موسیقی معاصر ایران دانست. جدای از قابلیت‌های حرفه‌ای و تکنیکی هریک از این سه تن در کار خودشان، رابطه عمیق عاطفی که در سال‌های دور میان این سه نفر شکل می‌گیرد را می‌توان عامل اصلی خلق چنین آثاری به‌شمار آورد.

همسر تجویدی در مصاحبه‌ای می‌گوید:
“درست همان روزی که دلکش فوت کرد، کسی از لندن با او تماس گرفت و چون من در خانه نبودم، با خودش صحبت کرده و خبر درگذشت او را به تجویدی داده بود. از آن روز به بعد تا سه هفته با هیچ کس حرف نزد، حتی یک کلام. تازگی‌ها حالش کمی بهتر شده‌است.”[۵]

علاوه بر این‌ها تجویدی ده‌ها ترانه برای مرضیه ساخته که از آن جمله، ترانهٔ سنگ خارا است که شعر آن از رحیم معینی کرمانشاهی و تنظیم و ارکستراسیون آن از روح‌الله خالقی و با ارکستر گل‌ها اجرا شده‌است.

پرورش هنرمندان
او استاد هنرمندانی چون هایده و حمیرا بوده‌است.[۴]

پس از انقلاب
علی تجویدی پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران فعالیت قابل توجهی نداشت.[۳] بنا به گفته خود تجویدی، او از جمله هنرمندانی بود که در سال‌های ابتدایی پس از انقلاب، سازهای خود را شکستند. او در سال‌های پایانی عمر، بسیار کم کارشده بود و تنها کاری مشترک با علی‌اصغر شاه‌زیدی و تصنیفی با صدای محمدرضا شجریان به مناسبت آغاز به کار ارکستر ملی ایران اجرا کرد.[۴] آلبوم «یاد استاد» در بهار سال ۱۳۷۷ با صدای علیرضا افتخاری و آثاری از علی تجویدی منتشر شد. او همچنین، منتخب چهارمین همایش چهره‌های ماندگار در سال ۱۳۸۳ بود.[۶]

درگذشت
وی در ۲۴ اسفند ۱۳۸۴ (۱۵ مارس ۲۰۰۶) در سن ۸۶ سالگی به علت سرطان پروستات درگذشت.[۴]

آثار
آثار بی‌شماری از نواخته‌های علی تجویدی در برنامه‌های ساز سلو و برنامه گل‌ها و سایر برنامه‌های موسیقی رادیو ایران موجود است.[۴]

قطعات موسیقی زیر از ساخته‌های معروف تجویدی است:

نام ترانه دستگاه خواننده شاعر
یاد کودکی اصفهان دلکش و علیرضا افتخاری رحیم معینی کرمانشاهی
آتش کاروان شور دلکش و علیرضا افتخاری بیژن ترقی
سفرکرده چهارگاه دلکش و علیرضا افتخاری رحیم معینی کرمانشاهی
می‌گذرم چهارگاه دلکش و علیرضا افتخاری رحیم معینی کرمانشاهی
آشفته‌حالی شور دلکش و علیرضا افتخاری رحیم معینی کرمانشاهی
بر تربت حافظ سه‌گاه دلکش علی تجویدی
یاد من کن ماهور دلکش رحیم معینی کرمانشاهی
بس کن اصفهان دلکش رحیم معینی کرمانشاهی
بازگشته اصفهان دلکش رحیم معینی کرمانشاهی
مرا عاشقی شیدا سه‌گاه غلامحسین بنان منیره طه
نیایش (صبرم عطا کن) سه‌گاه غلامحسین بنان و حمیرا بیژن ترقی
پشیمانم همایون حمیرا بیژن ترقی
صبرم عطا کن سه‌گاه حمیرا بیژن ترقی
با دلم مهربان شو سه‌گاه حمیرا بیژن ترقی
داد از دل سه‌گاه حسین قوامی (فاخته‌ای) رحیم معینی کرمانشاهی
سنگ خارا دشتی مرضیه و علیرضا افتخاری رحیم معینی کرمانشاهی
دیدی که رسوا شد دلم دشتی مرضیه و علیرضا افتخاری رهی معیری
رفتم که رفتم (از برت دامن کشان) آواز شوشتری مرضیه رحیم معینی کرمانشاهی
آزاده سه‌گاه هایده رهی معیری
رفتم دشتی هایده اسماعیل نواب صفا
تَذَرو ماهور محمدرضا شجریان بیژن ترقی
مناجات نیمه‌شب (مرغ حق)
همایون محمدرضا شجریان بیژن ترقی
بگو چه کنم ابوعطا هایده رهی معیری
می‌میرم نوا هایده رهی معیری
چرخ گردون دشتی علی‌اصغر شاه‌زیدی بیژن ترقی
سروش آسمانی همایون علی‌اصغر شاه‌زیدی بیژن ترقی
نمانده چرا ابوعطا الهه و علیرضا افتخاری رحیم معینی کرمانشاهی
بگو که هستی شور دلکش بیژن ترقی
جستارهای وابسته
بزم عاشقان
پیوند به بیرون
مقاله به بهانهٔ سالروز تولد استاد تجویدی از هنرمند و موسیقیدان فلسفی کشورمان، پژمان مصلح، ۲۰ آبان ۱۳۹۲
منابع
«علی تجویدی صد ساله شد/ نکوداشت موسیقایی «شاعر ویولن»». خبرگزاری مهر. ۱۸ آبان ۱۳۹۸.
«فرهاد فخرالدینی: تجویدی حق بزرگی بر گردن موسیقی دارد». موسیقی ما. ۱۷ آبان ۱۳۹۸.
«یک حرف و دو حرف: گفتگو با علی تجویدی». بی‌بی‌سی فارسی. ۹ دی ۱۳۹۳.
ابوالحسن نجوا-کارشناس موسیقی (۲۵ اسفند ۱۳۸۴). «علی تجویدی، استاد و آهنگساز و نوازنده نامی ویلن که چند سالی به دلیل بیماری در منزل بستری بود، بامداد چهارشنبه ۲۴ اسفند در سن ۸۶ سالگی در تهران درگذشت». بی‌بی‌سی فارسی.
http://vista.ir/article/219277
یادکرد وب|چهره‌های ماندگار|http://chehreha.iribtv.ir بایگانی‌شده در ۳۰ اکتبر ۲۰۱۸ توسط Wayback Machine

نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

داوود پیرنیا مقاله‌ای از جواد ظل طاعت

داوود پیرنیا مقاله‌ای از جواد ظل طاعت

با سپاس از جعفر جوانی برای ارسال این مقاله


داوود پرنیا

چهل و هفت سال است که از مرگ داوود پیرنیا، بنیانگذار برنامه “گلها”ي رادیو ایران می گذرد. برنامه اي که در بیست و دو سال فعالیت خود، به معتبرترین جایگاه پیوند شعر و موسیقیِ سنتی تبدیل شد و گنجینه اي کمیاب از این پیوند را در دسترس همگان قرار داد. موسیقی سنتی ایران، در سال هاي پایانی دهه دوم قرن جاري، به پیروي از نیازِ زمان و همپاي هنرهاي دیگر، شعر و قصه و نمایش و نقاشی، به سوي نو شدن گام بر می داشت. فرآیند این نو شدن البته پیش از اینها آغاز شده بود. “عارف قزوینی” و “درویش خان” از زمانِ مشروطیت و پس از آن “کلنل علینقی وزیري” در سال هاي نخست قرنِ خورشیدي، هر یک متناسب با امکانات و توانایی هاي خود، کوشش هاي ارزندهاي در این راه به کار زدند. پس از آن ها نیز شاگردان مکتبِ “علینقی وزیري” و “ابوالحسن خانِ صبا” به سهمِ خود در پیشبرد فرآیند نوآوري، نقشی مهم ایفا کردند و کوشیدند با آفرینشهاي تازه زنگار ملال و یکنواختی را از بدنه موسیقی سنتی بزدایند. از طرفی ارکسترهاي تازه ي به وجود آمده، آوازخوانیها و تصنیفها از ریتمها و تم هاي تاثیرگذار، برخوردار شد و تلفیقِ شعر و موسیقی مورد توجه و دقت ویژه قرار گرفت و شعرهاي »گل و بلبلی« و »روي حوضی«، جاي خود را به متنهاي توصیفی و تمثیلی می داد. موسیقی سنتی نیز، هم در حوزه ي تصنیف و هم در قلمرو آواز، جاي خود را تثبیت کرده بود. پس از این اتفاق و پس از چند سال، در جامعه موسیقی سنتی پدیدهاي دیگر رخ نشان داد، پدیدهاي که پیوند شعر و موسیقی را به صورتی دقیق و فاخر عرضه میکرد و میانِ تکنوازي و گروهنوازي از یکسو و میان شعر و موسیقی از نظر نوع و شیوه ي اجرا از سوي دیگر، تطابق و تعادلی برقرار می ساخت. بدیهی است که براي ساختنِ شعر و موسیقیِ فاخر، می بایست از مهارتهاي دست اول بهره میگرفت و در گزینشِ هر یک از آن دو معیارهاي سختگیرانهاي را به کار میبست. این پدیده که در آغاز، نامِ »گلهاي جاویدان« بر آن نهادند از ابتکارات زنده نام “داوود پیرنیا” بود که اگر چه حقوق خوانده بود و حرفهاش قضاوت بود ولی دل و جانش در گروِ شعر و موسیقی سنتی ایران بود. “داوود پیرنیا” که در تهران زاده شد، پدرش، “حسن پیرنیا” – مشیرالدوله- از دولتمردان

روشنفکر و تاریخ پژوه دوره قاجار بود. او پس از به پایان بردن تحصیلات ابتدایی وارد »مدرسه فرانسوي سن لویی« شد و پس از چند سال براي تحصیل حقوق رهسپار سوییس گردید. او در بازگشت به ایران، به خدمت وزارت دادگستري درآمد و در آنجا »کانون وکلا« را بنیاد کرد. پس از چندي، به وزارت دارایی منتقل شد و در آنجا »اداره آمار« را به وجود آورد. وي در مدت اقامت در اروپا، با موسیقی کلاسیک مغرب زمین آشنا شده و حتی به فراگیري پیانو پرداخته بود ولی با این همه در بازگشت، بیشتر به موسیقی سنتی ایران اندیشید و به فکر نوسازي آن افتاد. او دانسته بود که شعر و موسیقی سنتی همزاد یکدیگرند و از پیوند آن دو اگر به درستی صورت پذیرد آثار درخشانی پدید خواهد آمد. “پیرنیا” در جلسات هفتگی گرد همایی دوستان که در خانه خود او تشکیل میشد، اندیشه هاي خود را در مورد وضعیت شعر و موسیقی در ایران با آنان در میان میگذاشت. در یکی از این جلسات، صحبت از بنیادگذاشتن برنامه اي براي تهیه شعر و موسیقی فاخر به میان آمد. یاران همه او را به این کار ترغیب کردند و او دست به کار شد و نخستین برنامه »گلهاي جاویدان« را در نوروز سال 1335 به مرحله پخش از رادی ورسانید

وپسازآنهرماهوهرسالبرتنوعوغنايآنافزود. پس از »گلهاي جاویدان« که هر هفته اختصاص به عرضه آثار یکی از شاعران برجسته ایران داشت، »گلهاي رنگارنگ« به میدان آمد که شعرهاي گونه گونی را با شماري قطعات موسیقی در خور عرضه میکرد. چیزي نگذشت که براي عرضه موسیقیِ بومی »گلهاي صحرایی« پدید آمد و پس از آن »یک شاخه گل« براي تک شعرها و تک آهنگهاي درخشان و »برگ سبز« براي اجراي شعر و موسیقی عرفانی. از آن پس، »برنامههاي گلها«، جایگاهی براي هنرنمایی بزرگان شعر و موسیقی سنتی ایران شد. ادیبان و شاعرانی چون “رهی معیري”، “پژمان بختیاري”، “علی دشتی”، “لطفعلی صورتگر” و آهنگسازان و نوازندگانی چون “روحاالله خالقی”، “جواد معروفی”، “مرتضی محجوبی”، “ابوالحسن صبا”، “جلیل شهناز”، “احمد عبادي” و “حسن کسائی” از همکارانِ ثابت قدمِ »برنامه گلها« بودند. که البته در میان آنان باید بر اهمیت حضور دو تن تاکید بیشتري گذاشت. نخست استاد فقید “روحاالله خالقی”، موسیقی دانی آگاه از مکتبِ “کلنل علینقی وزیري” که به همت او »ارکسترِ بزرگ گلها« نیز بنیاد شد و دیگري “رهی معیري”، شاعر و ترانه سراي معروف، که با موسیقی نیز آشنایی داشت.

از همکاري نزدیک این دو استاد بزرگ، بخش گرانقدري از گنجینه ي گلها فراهم آمده است. بیشتر آنچه را که این دو ساخته و سرودهاند یکی از غنیترین صداهاي موسیقی سنتی یعنی استاد کامل”غلامحسین بنان” به اجرا درآورده است. در واقع اساتید “خالقی”، “رهی” و “بنان” مثلث قدرتمندي را در برنامه گلها پدید آوردند و آثار فاخري از خود به یادگار گذاشتند. در سالهاي بعد، هنرمندان دیگري نیز، به گلها پیوستند که از میانشان می توان به اساتید بزرگی چون، “مرضیه”، “الهه”، “علی تجویدي”، “همایون خرم”، “حبیباالله بدیعی”، “فرامرز پایور”، “عبدالوهاب شهیدي”، “اکبر گلپایگانی”، “بیژن ترقی”، “نواب صفا”، “معینی کرمانشاهی”، “تورج نگهبان”، “پرویز یاحقی”، “هایده” و “مهستی” یاد کرد. البته آمار نه چندان دقیقی که در دسترس ماست، نشان می دهد که در طول تقریباً ده سال سرپرستی “داوود پیرنیا” بر برنامه گلها،» 157 گلهاي جاویدان«، »48 گلهاي رنگارنگ«، »465 شاخه گل«، »312 برگ سبز«، و»62 گلهاي صحرایی«، در جمع 1437 برنامه در رادیو تولید شده است. شادروان “داود پیرنیا” در سال 1344 به سبب ناراحتی قلبی از یک سو و ناخرسندي از مسئولان تازه رادیو از سوي دیگر، از کار کناره گرفت و شش سال بعد در یازدهم آبان ماه سال 1350 چشم از جهان فرو بست. پس از زنده یاد “داوود پیرنیا” به ترتیب “رهی معیري” و “محمد نقیبی” هر یک چند سالی سرپرستی گلها را بر عهده گرفتند و سرانجام در سال 1351 کار به دست “هوشنگ ابتهاج”، شاعر متخلص به »ه.الف.سایه«، که »گلهاي تازه« را جانشین گلهاي “پیرنیا” ساخته بود، افتاد.

نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

حبیب‌الله بدیعی مقاله‌ای از جواد ظل طاعت

حبیب‌الله بدیعی مقاله‌ای از جواد ظل طاعت

با سپاس از جعفر جوانی برای ارسال این مقاله


هر زمان که به باغِ سرسبزِ نغمه پردازیِ موسیقیِ ملیِ ایران، گشت و گذاری می کنیم، با نامِ آموزگارِ بزرگِ موسیقیِ ایران، استاد “ابوالحسن خانِ صبا” مواجه می شویم. به راستی نیروی تاثیر و نفوذی که او در قلمروِ موسیقی سنتی داشته، کمیاب و شگفتی آورست. شاید هیچ آموزگارِ دیگری را در هیچ محدوده ی هنری در ایران نتوان یافت که چنین پهناور، آموزه های خود را گسترانیده و چند نسل از هنرمندان را پرورانده باشد. شمارِ شگردانِ مستقیم و غیرِ مستقیمِ مکتبِ شادروان”صبا” را به بیش از ۳۰۰۰ تن تخمین می زنند. هنوز هم بسیاری از این شاگردان که اکنون خود استاد شده اند، شاگردانِ دیگری را با آموزه های صبایی آشنا می سازند و مکتبِ او را همچنان کارساز و تاثیرگذار نگاه می دارند.

در انبوهِ بی شمارِ شاگردانِ “صبا” البته شماری به همان مرز توانایی های او رسیده و در نواختن، ساختن و آموختن، جای خالیِ او را پر کرده اند. در زمینه ی آهنگ سازی، حتی می توان گفت که حتی بر او پیشی گرفته و طیفِ گسترده ای از آهنگ های تازه را نیز، پدید آورده اند. استاد “صبا” اگرچه به ترانه های بومی و آهنگ های بی کلام توجه داشت اما شاگردانِ او با توجه به نیازِ زمان، به آفرینشِ آهنگ های نوآورانه ای روی آوردند که با اشعارِ تازه ای پیوند می خورد و ترانه هایی را پدید می آورد که از جهاتِ مختلف، خود را از تصنیف های قدیمی جدا می ساختند.

یکی از برجسته ترینِ شاگردانِ استاد “صبا” که آرشه و پنجه ای جادویی داشته، زنده یاد استاد “حبیب الله بدیعی” ست که شماری چشمگیر، از ترانه های شهرت یافته ی فراگیر در سال های پیش از انقلاب، از آنِ او می باشد. استاد “حبیب الله بدیعی” در سالِ ۱۳۱۲ در شهرِ سوادکوه مازندران زاده شده و در خردسالی، همراه اعضای خانواده ی خود که بیشتر اهلِ زراعت و تجارت بوده اند، از زادگاهِ خود به ساری رفته و چند سال بعد، وقتی که ۸ ساله بود، به تهران آمد.

آشنایی برادر “حبیب” با ویولن، او را نیز به این ساز علاقمند ساخته و چیزهایی را نزد خود آموخته تا بالاخره در سال ۱۳۲۶ راه به کلاسِ “لطف الله مفخم” پیمان پیدا کرده و سه سال نزد او که خود از شاگردانِ استاد “صبا بوده” به فراگیریِ ردیف های ویولن پرداخته است. “حبیب” پس از این آموزش های مقدماتی، این شانس را آورده بود که مستقیماً از آموزش های “صبا” نیز برخوردار شود و طی ۲ سال دوره عالی ویولن را در کلاسِ او بگذراند. او علاوه بر آن، همزمان با کلاسِ “صبا”، نزدِ یکی از آموزگارانِ ارمنیِ آن دوران با تئوری و مقدماتِ موسیقیِ کلاسیک آشنا شده است. استاد “بدیعی” همپای همه ی این فراگیری ها، تحصیلاتِ عمومی خود را در رشته ی زمین شناسی در دانشکده ی علومِ دانشگاه تهران به پایان برده است.

وی از سالِ ۱۳۳۳ کار تکنوازی و همنوازی ویولن را در رادیو ایران آغاز کرده و با ارکسترهای رادیو از جمله «ارکستر گلها» همکاری نزدیک داشته و خوانندگان برجسته ای چون، “غلامحسین بنان”، “حسین قوامی”، “محمودی خوانساری”، “مرضیه”، “هایده”، “مهستی” و بالاخره “محمدرضا شجریان” را همراهی کرده است. استاد “حبیب الله بدیعی” از ویولن نوازانی ست که به ایجادِ توازنِ میانِ ظرافتِ پنجه و صلابتِ آرشه توجه بسیار داشته است. او از سال ۱۳۴۳ تا ۱۳۵۸ خورشیدی مسئولیت های هنری مختلفی نیز در رادیو داشته که از جمله شورای موسیقی این سازمان بوده و از آن گذشته ارکسترهای مختلفِ رادیو را سرپرستی و رهبری کرده و برای برگزاری کنسرت به کشورهای آسیایی و اروپایی نیز سفر کرده است.

استاد “حبیب الله بدیعی” شوربختانه و نابهنگام در سال ۱۳۷۱ در سنِ ۵۹ سالگی در تهران درگذشت. چیزی که بسیار مهم می باشد این است که نغمه پردازی های بدیعی نسبت به هم ترازانِ خود، شهرتِ کمتری یافته است، اما ترانه هایش با آنکه پایی استوار در سنت دارند، ولی از طریق سازآرایی، جاذبه های تازه ای ایجاد کرده و بر شهرتِ خوانندگانِ خود افزوده است. ترانه های او به یکایکِ گوشه های مهمِ آوازی سرک کشیدهِ اوج گرفته و گام به گام، سرانجام به درآمدِ آواز فرود می آیند. در ترانه هایش، از مهم ترین اشعارِ “نوابِ صفا”، “بیژن ترقی”، “معینی کرمانشاهی” و “تورج نگهبان” در پیوندِ با خود دارد. نکته ای که ممکن است برای برخی غافل گیر کننده باشد، این است که استاد “حبیب الله بدیعی” ۲ دانگ صدای گرمی نیز داشته که گاه در تمرین ها آن را به کار می انداخته تا الگویی برای خواننده ی اصلی به دست داده باشد.