کاروان مرتضی محجوبی نیما فریدونی تار

کاروان مرتضی محجوبی نیما فریدونی تار


کاروان تنها ماندم مرتضی محجوبی دشتی لا نیما فریدونی تار

کاروان تنها ماندم مرتضی محجوبی دشتی لا نیما فریدونی تار


کاروان مرتضی محجوبی دشتی لا نیما فریدونی تار.mp4

کاروان مرتضی محجوبی دشتی لا نیما فریدونی تار.mp4

کاروان (تصنیف)
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به ناوبریپرش به جستجو
«کاروان»
تک‌آهنگ از غلامحسین بنان
از آلبوم گل‌های رنگارنگ شمارهٔ ۲۱۷
سبک موسیقی سنتی ایرانی (آواز دشتی)
ترانه‌سرا رهی معیری
آهنگساز مرتضی محجوبی
تنظیم کننده جواد معروفی
کاروان نام یک تصنیف است با خوانندگی غلامحسین بنان که در گوشهٔ دیلمان از آواز دشتی اجرا شده‌است.
تاریخچه
این تصنیف نخستین بار در برنامهٔ رادیویی گل‌های رنگارنگ شمارهٔ ۲۱۷، با همکاری مرتضی محجوبی (آهنگساز) و رهی معیری (شاعر) اجرا شده‌است. در این برنامه ابتدا یک قطعهٔ چهارمضراب از ابوالحسن صبا اجرا می‌شود، سپس بنان یک قطعهٔ آوازی در گوشهٔ دیلمان از آواز دشتی و پس از آن تصنیف کاروان را با آهنگسازی محجوبی و شعر معیری اجرا می‌کند.[۱] این قطعات را جواد معروفی برای اجرا با پیانو و ارکستر تنظیم کرده‌است.[۲] بنابر توضیحات تقی روحانی (گویندهٔ برنامه)، اعضای ارکستر گل‌ها در این برنامه عبارتند از مرتضی محجوبی، جواد معروفی، علی تجویدی، همایون خرم، حبیب‌الله بدیعی، عباس شاپوری، سلیم فرزان، محمد میرنقیبی، علیرضا ایزدی، و امیرناصر افتتاح[۳]. برخی منابع به اشتباه حسینعلی وزیری‌تبار را به عنوان نوازندهٔ ساز قره‌نی این اثر معرفی می‌کنند[۴][۵] اما مشاهده می‌شود که تقی روحانی هنگام معرفی اعضای ارکستر گل‌ها در این اجرا، اسمی از حسینعلی وزیری‌تبار نمی‌برد و سلیم فرزان تنها نوازندهٔ قره‌نی در بین این هنرمندان است.[۶] همچنین غلامحسین بنان در برنامهٔ رادیویی «سرگذشت رادیو» از سلیم فرزان به عنوان نوازندهٔ قره‌نی این اثر نام می‌برد. بنابر توضیحات رهی معیری در یک مصاحبهٔ رادویی، ترانهٔ کاروان به یاد رضا محجوبی ساخته شده است.[۷] همچنین تقی روحانی در ابتدای برنامه به این نکته که این اثر به یاد رضا محجوبی تنظیم یافته‌است، اشاره می‌کند. از طرفی به گفتهٔ همسر صبا، قطعهٔ کاروان را محجوبی در واکنش به خبر درگذشت صبا خلق کرده‌است و ترجیع‌بند شعر آن («با ما بودی، بی ما رفتی») نیز به همین حادثه اشاره دارد.[۸] اما شهرخ پیرنیا فرزند داوود پیرنیا ساخت این قطعه را به یک گردهمایی هنرمندان در منزل پدرش منتسب کرده‌است.[۹][۱۰] تصنیف کاروان یکی از آثار گرانبهای بنان دانسته می‌شود.[۱۱]

شعر
همه شب نالم چون نی که غمی دارم
دل و جان بردی اما نشدی یارم
با ما بودی، بی ما رفتی
چو بوی گل به کجا رفتی؟
تنها ماندم، تنها رفتی
چو کاروان رود، فغانم از زمین بر آسمان رود
دور از یارم خون می‌بارم
فتادم از پا به ناتوانی
اسیر عشقم، چنان‌که دانی
رهایی از غم نمی‌توانم
تو چاره‌ای کن، که می‌توانی
گر ز دل برآرم آهی، آتش از دلم خیزد
چون ستاره از مژگانم، اشک آتشین ریزد
چو کاروان رود، فغانم از زمین بر آسمان رود
دور از یارم خون می‌بارم
نه حریفی تا با او غم دل گویم
نه امیدی در خاطر که تو را جویم
ای شادی جان، سرو روان، کز بر ما رفتی
از محفل ما، چون دل ما، سوی کجا رفتی؟
تنها ماندم، تنها رفتی
به کجایی غمگسار من، فغان زار من بشنو بازآ
از صبا حکایتی ز روزگار من بشنو بازآ
بازآ سوی رهی
چون روشنی از دیدهٔ ما رفتی
با قافلهٔ باد صبا رفتی
تنها ماندم، تنها رفتی[۱۲]
بازخوانی
تاکنون خوانندگان فراوانی این تصنیف را بازخوانی کرده‌اند از جمله محمدرضا شجریان (در یک اجرای خصوصی همراه با سه‌تار پرویز مشکاتیان و نی محمد موسوی) و مرضیه (برنامهٔ رادیویی گل‌های رنگارنگ شمارهٔ ۲۲۰).

پانویس
آقایی‌پور، به یاد آن نغمه‌خوان فراموش‌نشدنی، ۳۵.
میرعلینقی، سروده‌های محلی در اقلیم نوا، ۲۱۱.
روحانی، گل‌های رنگارنگ، ۲۱۷.
میرعلینقی، سروده‌های محلی در اقلیم نوا، ۲۱۱.
سیجانی، نوازنده‌ای که تاریخ زنده موسیقی ایران است.
روحانی، گل‌های رنگارنگ، ۲۱۷.
معیری، مصاحبهٔ رادیویی رهی معیری و مرتضی محجوبی.
صبا، خاطره‌هایی از پدر و همسر، ۴۴.
پیرنیا، یادی از خانه مشیرالدوله، ۵۶۸.
روحانی، گل‌های رنگارنگ، ۲۱۷.
تهرانی، یادی از استاد آواز ایران، ۲۷.
نوسخن، دیوان رهی معیری.
منابع
آقایی‌پور، شهرام (۱۳۷۲). «به یاد آن نغمه‌خوان فراموش‌نشدنی». ادبستان فرهنگ و هنر (۵۱): ۳۴–۳۵. دریافت‌شده در ۲۹ دسامبر ۲۰۱۸ – به واسطهٔ نورمگز.
پیرنیا، شاهرخ (۱۳۸۹). «یادی از خانه مشیرالدوله و خاطراتی از پدرم داود پیرنیا». بخارا (۷۵): ۵۵۵–۵۶۹. دریافت‌شده در ۲۹ دسامبر ۲۰۱۸ – به واسطهٔ نورمگز.
تهرانی، امیرحسین (۱۳۷۳). «یادی از استاد آواز ایران (به مناسب هشتمین سال درگذشت غلامحسین بنان)». ادبستان فرهنگ و هنر (۵۲): ۲۶–۲۷. دریافت‌شده در ۲۹ دسامبر ۲۰۱۸ – به واسطهٔ نورمگز.
صبا، منتخب الملوک (۱۳۸۱). «خاطره‌هایی از پدر و همسر». مقام موسیقایی (۱۸): ۴۱–۴۴. دریافت‌شده در ۳۰ دسامبر ۲۰۱۸ – به واسطهٔ نورمگز.
میرعلینقی، سید علیرضا (۱۳۷۶). «سروده‌های محلی در اقلیم نوا». شعر (۲۱): ۲۰۸–۲۱۳. دریافت‌شده در ۳۰ دسامبر ۲۰۱۸ – به واسطهٔ نورمگز.
رهی، معیری. «مصاحبهٔ رادیویی رهی معیری و مرتضی محجوبی». دریافت‌شده در ۱۳ فوریه ۲۰۱۹.
روحانی، تقی. «گل‌های رنگارنگ ۲۱۷». دریافت‌شده در ۲۲ فوریه ۲۰۱۹.
سیجانی، ندا (۶ شهریور ۱۳۹۶). «نوازنده‌ای که تاریخ زنده موسیقی ایران است». ایران آنلاین. دریافت‌شده در ۱۳ فوریه ۲۰۱۹.
نوسخن. «دیوان رهی معیری».

نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

آواز بیات اصفهان مایه دو علی‌اکبر شهنازی تار

آواز بیات اصفهان مایه دو علی‌اکبر شهنازی تار

آواز بیات اصفهان مایه دو علی‌اکبر شهنازی تار.mp4

آواز بیات اصفهان مایه دو علی‌اکبر شهنازی تار

استاد علی اکبرخان شهنازی

جواد ظل طاعت

استاد علی اکبر شهنازی، فرزند “آقا حسینقلی” در سال 1276 در تهران زاده شد و از همان کودکی به شاگردی پدر نشست. پس از مرگ پدر، نزد عموی خود “میرزا عبداالله” فراگیری موسیقی را ادامه داد و پس از مرگ عمو، دیگر به آن درجه از توانایی رسیده بود که بتواند چراغِ خاندان هنر را روشن نگاه دارد. وی از نوازندگانی بود که در تار نوازی ایران، سبک و امضای خاص خود را داشت. در آثارِ به جامانده از وی، قدرت اجرا در تکنیک و سونوریته، در تمام دوران نوازندگی اش، یکسان بوده، هرجا از”استاد شهنازی” سخن به میان آمده، تکنیک های فردی، مانند ریز های طولانی چپ و راست های متوالی و …مشهود است. در ردیف سازی، به ردیف دوره های عالی شهرت داشت، و با ترتیبی خاص، قطعات سازی را می ساخت. استاد “شهنازی” شگرد خاصی در تار نوازی داشت. پرش های پیاپی از پایین دسته به بالای دسته ی تار و خط سیرِ نغمه ها با فاصله های بزرگ، شیوه ی خاص او بود. در ریزه کاری ها و پیچ و خم های تکنیکی، از همه امکانات فنی تار، بهره می برد. تا آنجا که از نخستین زخمه ها، تارِ او قابل تشخیص می شد. شیوه ی تار نوازی “شهنازی” شباهتی کامل، به شیوه ی پدرش داشت و با قدرت و صلابت می نواخت. البته عادت به این صلابت، گاه نواخته های او را از ظرافت خالی می کرد. او برخلاف پسرعموی خود استاد “احمد عبادی”، با نوآوری میانه ی چندانی نداشته و تار را تمام عمر، به سبک و سیاق گذشتگان می نواخت و می آموخت. حال آن که در عالم نظر، بیشتر جانبدارِ تحول بود. به عنوانِ نمونه در گفتگویی اختصاصی با »ماهنامه رودکی« در سال 1352 گفته بود که: »موسیقیِ ما آنقدر وسیع و پرقدرت است که هرکاری با آن می توانید بکنید… این که می گویند این، موسیقی محفلی و خصوصی است و برای اجرا با ارکستر بزرگ مناسب نیست، حرفی است که از خود درآورده اند. برعکس، وسعت موسیقی ایران و ظرفیتش برای اجرا با ارکستر های بزرگ خیلی زیاد است. قدیم خود ما ارکسترهایی داشتیم که خیلی هم موفق بود. “علینقی خان وزیری” و “روح الله خالقی” هردو موسیقی ایرانی را با ارکسترهای بزرگ رهبری کرده اند.«نواخت مضراب های پـرقدرت، پـرکار، شفاف و بلورین و در عـین حال پـیـچـیده در کنارِ حس زیـباشناسی قوی موسیقی دستگاهی ایران، ابداع تکـنیک هایی جدید در تار نوازی مـبتـنی بر اصول صحـیح موسـیـقی ایرانی، استـفاده زیاد از امکانات ساز تار، پرش های ممتـد از بالا دسته ساز به پایـین دسته ساز و برعکس، و ایجاد صداهای متـنوع در ساز از ویژگی های نوازندگی “شهـنازی” به شمار می آید که موجب می شود در سازش، نشاطی عـمیق، حرکت مدام، امید گـسترده و روحیه ی خروش موج بزنـند. هـمه اینها، بی گـمان نشان از مهـارت و تسلط او به دقایق موسیقی ایرانی داشت که مورد استـفاده و تـقـلید بـسیاری از نوازندگـان هـمدوره وی و نیز آینده قرار گرفت. استاد “شهنازی” در چهارده سالگی نوازنده ای چیره دست بوده و از صدای سازِ ایشان، به همراه آواز جناب “دماوندی” در دوره ی اولِ ضبط، صفحاتی موجود است. شاید شیوه ی نوازندگی وی را بتوان به دو دوره تقسیم کرد: در دوره ی اول بیشتر تحت تاثیر فضای سازِ پدر و عمویش بود. از این دوره صفحه ای به نام »با یاد پدر« “میرزا حسینقلی” ) شور( موجود است.در دوره ی دوم در ساز وی، به دلیل تاثیراز محیط اجتماعی، تفکر غالب زمانه و گسترش تجربیات شخصی در تکنوازی، تغییراتی بوجود آمد و باعث پیدایش شیوه ای شخصی، با شکوه و منحصر به فرد شد. مختصات عمده ی ساز وی در دوره ی دوم بدین شرح است: استفاده از مضرابِ بلندتر نسبت به گذشتگان بکار گیری انواع ریز از نظر نرمش، درشتی، شدت، عمق و تعداد در واحدزمان ایجاد نوانس های متنوع با تغییر فشار دست راست روی خرك، استفاده از چپ های مکرر، دامنه ی چرخش و نوانس های متفاوت استفاده از ضربه زدن با چوبه ی کاسه با مضراب در قطعه های ضربی برای دست یابی به رنگ آمیزی جدید، ابتکارِ بدیع در انگشت گذاری ضمن تسلّط و اتکاء به شیوه ی قدما از جمله کندن سیم بــم با شصت. استفاده ی بیشتر از همزمان گرفتن سیم های اول و دوم و سیم بــــــــم، استفاده از نت های هم صدا و هم نام در سیم های مختلف اجرای دوبل نت به کار گیری بیشتر و متنوع تر خفه کردن) گاهی گرفتن یکباره و همزمان همه سیمها(، اجرای دو سیمه اجرای پاساژهای سریع در سکوت های بین جمله ای.

یکی دیگر از وجوه بارز این هنرمند، توجه و صرف سالیانِ طولانی عمر به آموزش و انتقالِ فرهنگ فاخر موسیقی ملی و نوازندگی تار، اجرای ردیف “میرزا حسین قلی” و تدوینِ ردیف عالی تـــار با ضربی های متنوع و گسترش تکنیک های نوازندگی تــــار است. استاد “شهنازی”، بیشتر روی اشعار شعرایی نظیرِ، “ملک الشعرا بهار”، “حسین مسرور”، “وحید دستگردی” و “امیر جاهد”، آهنگ گذاشته و با خوانندگانی نظیرِ،”اقبال السلطان”، “حسینعلی خان نکیسا”، “رضا قلی ظلی”، “طاهر زاده” و “ادیب خوانساری”، همکاری داشته و در اوایل در رادیو با اعضای ارکستری که عبارت بودند از : “ابراهیم منصوری”، “یگانه”، “یوسف زاده”، کار می کرد.

از شاگردانِ وی می توان، به “میرزا حسن خان مشار”، “میرزا عیسی خان حاتم”، “باصرالدوله”، “منتظم الحکما” )دکتر مهدی صلحی(، “حاج آقا محمد ایرانی مجرد”، “جلیل االله صالحی”، “محمدرضا لطفی”، “نصراالله زرین پنجه”، “هوشنگ ظریف”، “فرهنگ شریف”، “ژان دورینگ”، “رضا وهدانی”، “اسداالله حجازی”، “داریوش طلایی”، “حسین علیزاده”، “عطاءاالله جنگوك”، “داریوش پیرنیاکان” نام برد. از تصانیفی که ساخته می توان به تصنیف »ای نوع بشر«، »به اصفهان رو«، »سرود جوانان وطن«، »تصنیف چهارگاه«، اشاره کرد. استاد “شهنازی” یکی از دوستان نزدیک “عارف قزوینی” بود و همراه با صدای او، آهنگهای بسیاری نواخت و درباره او می گفت: »”عارف” دارای دو دانگ صدا بود ولی خیلی با حالت و گرم می خواند به طوری که شنونده را به سوی خود جذب می کرد.« خاطره ای از “استاد شهنازی” با زنده یاد “عارف” مانده، که شنیدنش خالی از لطف نیست. استاد “شهنازی”، باغی در جعفرآباد شمیران تهران داشت که از پدر مرحومش، به وی به ارث رسیده بود. مادرش در تابستانها به آنجا سفر می کرد و استاد نیز آخر هفته ها، پس از یک هفته تلاش و تدریس به شاگردان، عزم به دیدار مادر می کرد. “عارف” و “اسماعیل قهرمانی” از تردد هفتگی “استاد شهنازیآواز بیات اصفهان مایه دو علی‌اکبر شهنازی تار” در آن مسیر خبر داشتند و در یکی از همان روزها به اتفاق چند دوست دیگر، روبروی سفارت انگلیس، انتظار کشیده تا استاد را می بینند و به اصرار، وی را به منزل برادر دکتر “رضازاده شفق” برده و پس از صرف نهار و کمی استراحت، تاری می آورند و استاد هم می نوازند که عارف با شنیدن نوای دلنشین تار استاد سر کیف آمده و چند بیتی را با استاد “شهنازی”، همراهی می کنند.

استاد “شهنازی” نقل می کنند که: “عارف” هنگام استراحت، شمدی را روی سرش کشید و مشغول به استراحت شد، از آنجایی که هوا گرم بود و ادامه مسیر برای بنده نیز دشوار بود، من هم خوابیدم و تصمیم گرفتم که عصر بروم. یک کسی آن جا بود و مشغول به ساز شدن شد. “عارف” یک مرتبه شمدرا از سرش برداشت وچپچپ به وی نگاه کرد و گفت:لااله الاالله!مجددا دراز کشید و یکبار دیگر نیز این کارتکرارشد که پس بار سوم،عارف بلندش دو ساز را دست او گرفت و گفت: من گوش استماع ندارم. بعد از شنیدن ساز”شهنازی”، من دیگر گوش شنیدن صدای ساز دیگریراندارم.من درحالت وجه به آهنگی که به گوشم نرفته،هستم،وازآن لذتمی برم وتو با این کار، آن آهنگها را از گوشم خارج می کنی. و او را از خانه خارج کرد. سپس من به “عارف” گفتم: عارف جان چرا دماغش را سوزاندی؟ عارف گفت: آخر ایشان می بایست، این قدر فهم داشته باشدکه یکچنین آهنگی راکه ما زدیم وازآن لذت بردیم و هم اکنون نیزدرحال وهوای آن هستیم را از گوشمان خارج می سازد. زنده یاد “علی اکبرخان شهنازی” در سال 1363 در تهران درگذشت. 

نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

نصرالله زرین‌پنجه مقاله‌ای از جواد ظل طاعت

نصرالله زرین‌پنجه مقاله‌ای از جواد ظل طاعت

با سپاس از جعفر جوانی برای ارسال این مقاله


نصرالله زرین‌پنجه

آثار روان و دلنشین استاد “نصرالله زرّین‌پنجه” حکایت از ذوق سرشار و هنرِ او، در ملودی‌پردازی دارد. “زرّين‌پنجه” با نوشتن هارمونی‌های ساده، با حداقل تركيب سازها، ارکستر های خوش ‌صدایی را هدايت كرده است.

زیبایی نغمه‌پردازیِ او در مقدمه‌ها و جوابِ فواصلِ ابيات، موجب ماندنی شدنِ آثارش در ذهن و ضمير شنوندگان، گردیده و آهنگ‌هايش، در عين تازگی، حكايت از پيوند عميق وجودش با سنت‌های موسیقایی نسل‌های گذشته دارد.

“استاد زرین پنجه”، در برنامه گلها، با خوانندگان نام داری چون، بانو “مرضیه”، “الهه”، “قوامی”، “شهیدی” و… همکاری داشت و همچنین “استاد غلامحسین بنان نیز”، با صدای مخملين خود جلوه‌ای ديگر به آثار فاخر “زرّين‌پنجه” بخشیده است.

با تاسیس رادیو، اساتیدی چون “علی اکبرخان شهنازی” و “عبدالحسین خان شهنازی”، به ظهور رسیدند و نسل بعد از آنها، اساتید تار نوازی چون “لطف الله مجد”، “جلیل شهناز” و “فرهنگ شریف” بودند و در بین آهنگسازان، اساتیدی چون، “کلنل علینقی خان وزیری”، “روح الله خالقی”، “پرویز یاحقی”، “نصرالله زرین پنجه”، “حبیب الله بدیعی”، “همایون خرم” و…، تاریخی را رقم زدند که امروز اگر آثار این اساتید به درستی شکافته شود، شاید سالها نیاز به تفسیر و بررسی داشته باشد.

استاد “زرین پنجه”، روحیه ای بسیار لطیف داشتند و در آهنگسازی و نوازندگی ساز تار، بسیار استاد بودند. مضراب رسا، پنجه های لطیف، پرقدرت، پرمطلب، پروسعت، و دارای تکنیک و فن تارنوازی بالا، از ویژگیهای نوازندگی ایشان بود. نوع مضراب زدن ها، دراب‌ها، و حالتها و جملات ایشان منحصر بفرد بود.

وی از كودكی با صدای خوشش مناجات می‌خواند و با نی‌لبك آهنگ‌هایی را می‌نواخت. عشق به موسیقی او را به مدرسه‌ی نظام كشاند. ابتدا نوازندگیِ “بوگْل” (يك ساز بادی برنجی)، بعد “ترومپت” و پس از چندي “آلتو برنجی” را فرا گرفت و سپس در اركستر، نوعی “بالالايكا” می‌نواخت. “زرّين‌پنجه” در مدرسه‌ی نظام به‌خوبی با نت آشنا شد و قطعات زیادی از موسیقی فرنگی را نواخت. به سبب علاقه اش به “تار” به كلاس ميرزا ربيع (برادر درويش‌خان) رفت.

او بعدها مدتی نزد “مرتضی نی‌داوود”، “يحيي زرین پنجه” و “علی‌اكبر شهنازی” مشقِ تار كرد. “زرّين‌پنجه” از سال ۱۳۲۲ همکاری خود را با راديو آغاز، و علاوه بر نوازندگی تار در اركستر شماره‌ی يك، رهبر ارکستر سازهای ايرانی راديو شد. او با تكنيك نوازندگی سه‌تار، عود و رُباب هم آشنایی كامل داشت و اولين كسی است كه ساز رُباب را وارد ارکسترهای ايرانی كرد. استاد “زرین پنجه” در ۱۲۸۵، خورشیدی در تهران به دنیا آمد و در ۲۵ آذر ۱۳۶۰ در تهران از دنیا رفت. یادش گرامی