‎⁨نت از کفم رها ابوالقاسم عارف قزوینی آوانگاری نیما فریدونی

‎⁨نت از کفم رها ابوالقاسم عارف قزوینی آوانگاری نیما فریدونی

‎⁨نت از کفم رها ابوالقاسم عارف قزوینی افشاری آوانگاری نیما فریدونی و ایمان ملکی
در این محصول آوانگاری احمد جباریان از اجرای بانو مرضیه نیز قرار گرفته است.
این نت در آواز افشاری مایه‌های سل و ر تهیه شده‌است.



از کفم رها ابوالقاسم عارف قزوینی محمدرضا شجریان افشاری.mp4

Mohammadreza Shajarian – Tasnif Az Kafam Raha (محمدرضا شجریان – تصنیف از کفم رها)

عارف بنا به آنچه در دیوانش نوشته این تصنیف را پس از جدایی از «دوست وفادارش» استادعلی‌محمد معمارباشی بین قم و اصفهان ساخته است (سال ۱۳۲۹ ه.ق).

از کفم رها
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
«از کفم رها»
ترانه عارف قزوینی
ژانر موسیقی سنتی ایرانی (در آواز افشاری)
آهنگساز(ها) عارف قزوینی
ترانه‌سرا(ها) عارف قزوینی
«از کفم رها شد قرار دل» یا به اختصار «از کفم رها» تصنیفی در یک بند از عارف قزوینی است که سال ۱۳۲۹ هجری قمری ساخته شد. اصل این تصنیف ۱۴ بیت دارد و در آواز افشاری آهنگسازی شده، اگرچه نسخهٔ دیگری از تصنیف نیز در آواز ابوعطا بعدها ضبط و منتشر شده است. خوانندگان مختلفی نظیر عبدالله دوامی، مرضیه، محمدرضا شجریان، سیما بینا، سیما مافیها، محمد معتمدی و مهدیه محمدخانی این تصنیف را به آواز خوانده‌اند، اگر چه معمولاً فقط چند بیت از آن را یکجا اجرا کرده‌اند.
از کفم رها از آثار شاخص و ستایش‌شدهٔ عارف است و نسخه‌ای از آن که به آواز عبدالله دوامی و ساز درویش‌خان در تفلیس ضبط شده بود، به عنوان یکی از مشهورترین صفحه‌های ضبط‌شده توسط دوامی شناخته می‌شود.
تاریخچه
تصنیف از کفم رها ساختهٔ عارف قزوینی (۱۲۵۹ – ۱ بهمن ۱۳۱۲)، شاعر، تصنیف‌ساز و خوش‌نویس اهل قزوین است. عارف در سال ۱۳۱۶ ه‍.ق (۱۲۷۷ تا ۱۲۷۸ ه‍.خ) برای نخستین بار به تهران آمد و در ۱۳۳۵ ه‍.ق در حمایت از جنبش مشروطه تهران را به مقصد کرمانشاه ترک کرد. بیشتر آثار عارف اشعار سیاسی دارند و از او به عنوان اولین کسی که از تصنیف برای اهداف سیاسی استفاده کرد یاد شده‌است اما او حدود ۲۵ تصنیف عاشقانه نیز ساخته که از کفم رها یکی از آن‌هاست.[۱]
عارف دربارهٔ چگونگی این تصنیف چنین توضیح داده‌است که آن را در سال ۱۳۲۹ ه‍.ق پس از جدایی از «دوست وفادار[ش] علی‌محمد معمارباشی» در مکانی بین قم و اصفهان ساخت. این تصنیف ابتدا با عنوان «تصنیف چهاردهم» در دیوان عارف چاپ شد.[۲] عبدالله دوامی که در همان سالِ ۱۳۲۹ ه‍.ق عازم تفلیس بود تا قطعات موسیقی را روی صفحه گرامافون ضبط کند، به خواهش عارف قزوینی از درویش‌خان که همسفرش بود درخواست می‌کند تا قطعه‌ای دیگر با نام «تصنیف شوستر» را (که محتوای سیاسی داشت و در آن به مورگان شوستر، حقوقدان آمریکایی که در استخدام دولت ایران بود اشاره شده بود) را اجرا و ضبط کند. درویش‌خان به دلیل محتوای سیاسیِ آن تصنیف، از ضبط آن سر باز می‌زند. در یکی از جلسات ضبط موسیقی، دوامی ناگهان شروع به اجرای تصنیف شوستر می‌کند که باعث خشم درویش‌خان می‌شود چنان‌که او با مشت پوستِ سازِ تار را پاره و استودیو را ترک می‌کند اما نهایتاً دوامی موفق می‌شود درویش‌خان را متقاعد کند که یک تصنیف غیر سیاسی از عارف خوانده شود و لذا تصنیف از کفم رها به آواز افشاری اجرا و ضبط می‌شود.[۳][۴]
خوانندگان

اجرای محمدرضا شجریان
اجرای محمدرضا لطفی در آواز ابوعطا
این اجرا بر خلاف نسخهٔ اصلی، در افشاری نیست بلکه در ابوعطا خوانده شده‌است.
نت ۲۰ میزان نخست تصنیف از کفم رها، به روایت ارشد تهماسبی[۵]
عبدالله دوامی، مرضیه، محمدرضا شجریان و سیما بینا از جمله خوانندگانی هستند که تا کنون «از کفم رها» را خوانده‌اند.[۶] دوامی با تار درویش خان، شجریان در دههٔ ۱۳۵۰ ه‍.خ با تنظیم فرامرز پایور در آلبوم انتظار دل (۱۳۵۸)[۷] و نیز بعداً در آلبوم آرام جان (۱۳۷۷)،[۸] و سیما بینا با آهنگسازی محمدرضا لطفی در آلبوم چاووش ۸ (۱۳۵۷) آن را اجرا کرده‌اند.[۹] تفاوت اجرای شجریان با اجرای دوامی و سیما بینا در آن است که شجریان بیت هفتم این تصنیف («بعد از این ضرر ابلهم مگر …») را در گوشه عراق خوانده‌است.[۱۰]
همچنین محمد معتمدی در آلبوم یادواره عارف قزوینی با آهنگسازی محمدرضا لطفی این تصنیف را اجرا کرده،[۱۱] و خودِ محمدرضا لطفی نیز اجرایی از این تصنیف در آواز ابوعطا را در آلبوم خموشانه گنجانده‌است.[۱۲] پیش از او، مرضیه نیز این تصنیف را در آواز ابوعطا اجرا کرده بود؛ این اجرا با تنظیم روح‌الله خالقی در مجموعهٔ گل‌های رنگارنگ شمارهٔ ۳۱۶ منتشر شد.[۱۳]
نقد
صادق رضازاده شفق که این تصنیف را به ترکی در استانبول منتشر کرده‌است، آن را از شاهکارهای عارف خوانده‌است.[۱۴] این تصنیف یکی از معروف‌ترین آثار عارف است[۱۵] و از بین صفحه‌هایی که دوامی ضبط کرده، صفحه‌ای که حاوی این تصنیف است شهرت بسیاری دارد.[۱۶]
شعر
این تصنیف در قالب یک غزل با ۱۴ بیت سروده شده‌است ولی مشخص نیست که آیا عارف خود تمام آن را یکجا اجرا می‌کرده یا نه. خوانندگان پس از او، عموماً ۳ تا ۶ بیت آن را به صورت یکجا اجرا کرده‌اند.[۱۷]

از کفم رها شد قرار دل نیست دست من اختیار دل
هیز و هرزه‌گرد ضد اهل درد گشته زین در آن در مدار دل
بی‌شرف‌تر از دل مجو که نیست غیر ننگ و عار کار و بار دل
خجلتم کشد پیش چشم از آنک بود بهر من در فشار دل
بس که هر کجا رفت و برنگشت دیده شد سفید زانتظار دل
عمر شدم حرام باختم تمام آبرو و نام در قمار دل
بعد از این ضرر ابلهم اگر خم کنم کمر زیر بار دل
هر دو ناکسیم گر دگر رسیم دل به کار من من به کار دل
داغدار چون لاله‌اش کنم تا به کی توان بود خار دل
همچو رستم از تیر غم کنم کور چشم اسفندیار دل
خون دل بریخت از دو چشم من خوش دلم از این انتحار دل
افتخار مرد در درستی است وز شکستگی است اعتبار دل
عارف اینقدر لاف تا به کی شیر عاجز است از شکار دل
مقتدرترین خسروان شدند محور در کف اقتدار دل
— عارف قزوینی[۱۸]
پانویس
آقایی‌پور، عارف، حنجره انقلاب مشروطه، ۲۴۷.
تهماسبی، تصنیف‌های عارف، ۷۷.
آقایی‌پور، عارف، حنجره انقلاب مشروطه، ‎۲۴۹–۲۵۰.
سپنتا، آزادیخواهی و ظلم‌ستیزی در موسیقی ایران، ۴۸.
تهماسبی، تصنیف‌های عارف، ۷۹.
تهماسبی، تصنیف‌های عارف، ۷۷.
تصنیف‌های خاطره‌انگیز.
پشت جلد آلبوم آرام جان.
پشت جلد آلبوم چاووش ۸.
تهماسبی، تصنیف‌های عارف، ۷۸.
پشت جلد آلبوم یادواره عارف قزوینی.
پشت جلد آلبوم خموشانه.
گل‌های رنگارنگ ۳۱۷.
تهماسبی، تصنیف‌های عارف، ۷۷.
میرزانژاد موحد، … ز عاشقان به سرود و ترانه یاد آرید، ۵۸.
میرعلی‌اکبری، شناسنامه‌ای برای ردیف آوازی ایران، ۷۳.
تهماسبی، تصنیف‌های عارف، ۷۸.
تهماسبی، تصنیف‌های عارف، ۷۷.
منابع
آقایی‌پور، شهرام (۱۳۸۵). «عارف، حنجره انقلاب مشروطه (نگاهی به تأثیر انقلاب مشروطه بر موسیقی ایران)». گنجینه اسناد (۶۲): ۲۴۶–۲۵۲. دریافت‌شده در ۲۵ دسامبر ۲۰۱۸ – به واسطهٔ نورمگز.
تهماسبی، ارشد (۱۳۸۲). تصنیف‌های عارف. تهران: ماهور. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۶۴۰۹۸۳-۵.
سپنتا، ساسان (۱۳۶۹). «آزادیخواهی و ظلم‌ستیزی در موسیقی ایران (بررسی تأثیر زمینه‌های اجتماعی در موسیقی ایران از عهد باستان تا کودتای ۲۸ مرداد)». ادبستان فرهنگ و هنر (۶): ۴۶–۴۸. دریافت‌شده در ۲۵ دسامبر ۲۰۱۸ – به واسطهٔ نورمگز.
میرزانژاد موحد، هادی (۱۳۷۲). «… ز عاشقان به سرود و ترانه یاد آرید». ادبستان فرهنگ و هنر (۴۴): ۵۶–۶۰. دریافت‌شده در ۲۵ دسامبر ۲۰۱۸ – به واسطهٔ نورمگز.
میرعلی‌اکبری، محمود (۱۳۷۱). «شناسنامه‌ای برای ردیف آوازی ایران (به یاد استاد عبدالله دوامی)». ادبستان فرهنگ و هنر (۳۲): ۷۲–۷۳. دریافت‌شده در ۲۵ دسامبر ۲۰۱۸ – به واسطهٔ نورمگز.
«تصنیف‌های خاطره انگیز استاد محمدرضا شجریان». ایرنا. ۱ شهریور ۱۳۹۵. دریافت‌شده در ۲۵ دسامبر ۲۰۱۸.
«پشت جلد آلبوم چاووش ۸». تهران: کانون فرهنگی و هنری چاووش. ۱۳۵۷.
«گل‌های رنگارنگ ۳۱۶». وبگاه گل‌ها. دریافت‌شده در ۱ ژانویه ۲۰۱۹.
پشت جلد آلبوم آرام جان، وین: دل‌آواز، ۱۳۷۷
پشت جلد آلبوم خموشانه، تهران: آوای شیدا، ۱۳۸۵
پشت جلد آلبوم یادواره عارف قزوینی، تهران: آوای شیدا، ۱۳۸۶


استاد محمدرضا لطفی – از کفم رها | Mohammad Reza Lotfi – Az Kafam Raha

‎⁨نت دل بردی محمدرضا شجریان آوانگاری نیما فریدونی

‎⁨نت دل بردی محمدرضا شجریان آوانگاری نیما فریدونی

‎⁨نت دل بردی محمدرضا شجریان ابوعطا آوانگاری نیما فریدونی و ایمان ملکی
این نت در آواز ابوعطا مایه لاکرن و می‌کرن تهیه شده‌است.

⁨نت دل بردی محمدرضا شجریان آوانگاری نیما فریدونی⁩

تصنیف دل بردی
اثری از: محمدرضا شجریان
آلبوم: پیام نسیم
چکامه‌سرا: صفای اصفهانی
دل بردی از من به یغما، ای ترک غارتگر من
دیدی چه آوردی ای دوست، از دست دل بر سر من
عشق تو در دل نهان شد، دل زار و تن ناتوان شد
رفتی چو تیر و کمان شد از بارِ غم پیکر من
بار غم عشق او را، گردون نیارد تحمل
چون می تواند کشیدن، این پیکر لاغر من
می سوزم از اشتیاقت، در آتشم از فراقت
کانون من سینه من، سودای من آذر من
|من مست صهبای باقی، زان ساتکین رواقی
فکر تو در بزم ساقی، ذکر تو رامشگر من
|دل در تف عشق افروخت، گردون لباس سیه دوخت
از آتش آه من سوخت، در آسمان اختر من
|گبر و مسلمان خجل شد، دل فتنه آب و گل شد
صد رخنه در ملک دل شد، ز اندیشه کافر من
|شکرانه کز عشق مستم، میخواره و می پرستم
آموخت درس الستم، استاد دانشور من
|در عشق، سلطان بختم، در باغ دولت، درختم
خاکستر فقر تختم، خاک فنا افسر من
اول دلم را صفا داد، آیینه ام را جلا داد
آخر به باد فنا داد، عشق تو خاکستر من
|تا چند در های و هویی، ای کوس منصوری دل
ترسم که ریزد بر خاک، خون تو در محضر من
|دلم دم ز سر صفا زد، کوس تو بر بام ما زد
سلطان دولت لوا زد، از فقر در کشور من

پیام نسیم
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پیام نسیم
از محمد رضا شجریان
داریوش پیرنیاکان
جمشید عندلیبی
مرتضی اعیان
ژانر موسیقی سنتی ایرانی
ناشر دل آواز
پیام نسیم، نام آلبومی است با خوانندگی محمدرضا شجریان، که در آواز ابوعطا اجرا شده‌است. این اثر حاصل ضبط اجرای شجریان و گروه همراه در کنسرت‌هایی در بوستونِ آمریکا و سوئیس می‌باشد.[۱][۲]
شرح
هنرمندان
خواننده: محمدرضا شجریان
تار: داریوش پیرنیاکان
نی: جمشید عندلیبی
تنبک: مرتضی اعیان
صدابردار: ایرج حقیقی
طرح: هوشنگ امیراردلان
خوشنویسی: محمد حیدری
شعر از سعدی، حافظ و باباطاهر همدانی
فهرست
پیش‌درآمد ابوعطا
ساز و آواز (درآمد ابوعطا، حجاز، فرود به ابوعطا)
تصنیف پیام نسیم
ساز و آواز (درآمد کردبیات)
تکنوازی نی (گوسفند خوان)
قطعه ضربی
ساز و آواز (دشتستانی، قوچانی، گرمانجی، غم‌انگیز، سارنگی، دیلمان)
دیلمان
چهارمضراب رخس شمشیر
تصنیف دل بردی
تصنیف قدیمی سرو خجل
رنگ ابوعطا دم جنبانک
جستارهای وابسته
محمدرضا شجریان
داریوش پیرنیاکان
پانویس
«پیام نسیم». نوایاب.
«پیام نسیم – شجریان، محمد رضا». www.aftabir.com. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۵-۱۱.
منابع
پایگاه تخصصی لطیفهٔ نهانی
تارنمای محمدرضا شجریان


دل بردی از من به یغما ای ترک غارتگر من شجریان

شجریان -دل بردی از من به یغما

‎⁨نت آستان جانان پرویز مشکاتیان آوانگاری نیما فریدونی

‎⁨نت آستان جانان پرویز مشکاتیان آوانگاری نیما فریدونی

‎⁨نت آستان جانان پرویز مشکاتیان بیات ترک آوانگاری نیما فریدونی و ایمان ملکی


استان جانان استاد شجریان

آستان جانان پرویز مشکاتیان محمدرضا شجریان بیات ترک.mp4

ترانه: حافظ شیرازی
آلبوم موسیقی آستان جانان
خواننده: محمدرضا شجریان
راهی بزن که آهی برساز آن توان زد
شعری بخوان که با آن رطل گران توان زد
شد رهزن سلامت زلف تو وین عجب نیست
گر راه زن تو باشی صد کاروان توان زد
بر آستان جانان گر سر توان نهادن
گلبانگ سر بلندی بر آسمان توان زد
درویش را نباشد برگ سرای سلطان
ماییم و کهنه دلقی کآتش در آن توان زد
قد خمیده ما سهلت نمیاید اما
برچشم دشمنان تیر از این کمان توان زد
در خانقه نگنجد اسرار عشق بازی
جام می مغانه هم با مغان توان زد
اهل نظر دو عالم در یک نظر ببازند
عشق است و داد اول بر نقد جان توان زد
گر دولت وصالت خواهد دری گشودن
سر ها بدین تخیل بر آستان توان زد
حافظ به حق قرآن کز شید و رزق باز آی
باشد که گوی عیشی در این جهان توان زد

نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

رمز گشایی آواز ایرانی به دو روایت محسنی و طلایی محسن محسنی

رمز گشایی آواز ایرانی  به دو روایت محسنی و طلایی محسن محسنی

نقدی بر کتاب آواز نوشته‌ی داریوش طلایی

سخن از آواز ایرانی است. آوازی به وسعت شور و به بلندای ماهور. از کرانه های سی لحن باربد تا کمرکش ردیف دوامی. آواز، همان عنصر اساسی و رکن موسیقی سرزمین ما. همان مظهر تفاخر و غرور موسیقی ایرانی، همان نجوای همیشگی طبع سلیم و همان مرهم جدایی ناپذیر آلام بشری.

انتشار “کتاب آواز” نوشته استاد گرامی داریوش طلایی مرا بر آن داشت تا با تأمل و فراغت بال؛ فارغ از هر تعصب یا نظر تنگی؛ از هنری سخن به میان آورم؛ که قرن هاست همچون آفتابی بی زوال؛ از سرچشمه ای زلال، بر افق سرزمین ایران می درخشد. باشد که مقبول طبع مردم صاحب نظر شود. 

آن طور که نویسنده ی کتاب در پیشگفتار ذکر کرده، هدفش تئوریزه کردن آواز ایرانی بوده است. به قصد بنیانگذاری علم شناخت آواز. امر مهمی که تا قبل از این انتظار می رفت استادان آواز، نسبت به نگارش آن مبادرت ورزند. اما از آنجایی که اغلب خوانندگان موسیقی آوازی تجربی کارند و از نوشتن تحلیل های علمی و پژوهشی در آواز عاجز؛ طلایی تلاش نمود تا بتواند با تکیه بر دانش آکادمیک و تجاربی که به عنوان یک نوازنده از همنشینی با استاد عبدالله دوامی کسب کرده؛ این خلأ را پر کند. 

نگارنده نیز پژوهشی را در سال 96 با هدف زیبایی شناسی آواز ایرانی، تحت عنوان کتاب” هزاردستان؛ انگاره موسیقی ایران” منتشر نمود و علیرغم آنکه تنی چند از اهل فن و موسیقیدانان سرشناس نسبت به آن ابراز خرسندی و اطمینان نموده، از طرف کتابخانه دانشگاه ایلینوی امریکا، مورد حمایت قرار گرفته و در فضای رسانه ای نیز بازتاب خوبی به دنبال داشته است؛ اما جشنواره های کتاب داخلی بر اساس سیاست گذاری هایی که همه ساله آثار ارزشی را نیز تحت الشعاع قرار می دهند؛ نتوانستند حق مطلب را ادا کنند. کم لطفی نیست اگر حاکمیت رابطه بر ضابطه را در شرایط فرهنگی هنری کشور برقرار بدانیم. 

در این سال ها همواره از صاحب نظران موسیقی شنیده می شد که آواز ایرانی بر خلاف ساز ایرانی رپرتوار مشخصی ندارد. به عبارت دیگر اگر در نوازندگی تار و سه تار و سنتور، به همت استادی چون نورعلی برومند، ردیف میرزاعبدالله، رپرتوار سازی شناخته شده و مورد استفاده قرار می گیرد؛ در آواز ایرانی چنین مشخصه ای مورد قبول واقع نشده است. که البته نگارنده آن را بی ارتباط با روش های آموزش آواز توسط استادانی چون شجریان، سروستانی، صدیف، ناظری، شاهزیدی و دیگران نمی داند. چرا که رپرتوار آموزشی آنان متکی بر ردیف یا آوازهای شخصی خویش بوده و در این سال ها از تدریس آوازهای مرجع امتناع می ورزیدند. این رویه عملاً باعث پراکندگی رپرتوار آموزشی آواز ایرانی شد. هرچند از دیدگاهی دیگر باعث تنوع بخشی به سبک های آواز ایرانی می گردد؛ اما بحث سبک شناسی در دوره های عالی آواز مطرح است؛ و تعدد رپرتوار های آموزشی باعث تشتت ذهنی هنرجویان آواز در چند سال نخست آموزش می گردد. از طرف دیگر چون آموزش آواز بر اساس شنیده های گوناگون و آوازهای پراکنده از چندین خواننده مختلف و حتی بی ربط به لحاظ سبکی، استوار بوده و رپرتوار شاخص آموزشی تعریف نشده است؛ لذا ذهنیت هنرجو را در سال های ابتدایی تعلیم تحت تأثیر قرار می دهد و بافت جمله پردازی های آواز متأثر از انگاره هایی قرار می گیرد که از نظر زیبایی شناسی صاحب الگویی پذیرفته شده نزد استادان فن نیست. به عبارت دیگر، آواز عیار خود را از دست می دهد. آسیب دیگری که این رویه به موسیقی آوازی وارد نمود؛ باعث شد خوانندگان جدید در بهترین حالت نسخه ی کپی استادان خود باشند و عملاً روش متفاوتی در اجرای آواز ایرانی پدید نیامد. ازین رو مطرح کردن علم شناخت آواز بر اساس ردیف استاد دوامی خود به محقق شدن این مهم یعنی تمایز و بروز سبک های اصیل دیگر، دوری از تقلید کورکورانه، بالابردن عیار و اعتبار آواز ایرانی و زدودن زوائد و آسیب های آواز خوانی کمک شایانی خواهد نمود. در حقیقت این همان حرکت به سوی “خوانندگی آگاهانه” است.

در تالیف تازه ای که داریوش طلایی تحت عنوان “کتاب آواز” در اواخر سال ۹۷ منتشر نموده است؛ بخشی با عنوان “آوازنگاری” به چشم می خورد. نویسنده در پیشگفتار کتاب مدعی است این روش ابداع شده و از پیش روی حرکت صوت آواز در زمان (در جهت افقی) و بسامد صوت (در جهت عمودی) دیاگرامی خطی را ارائه می دهد که گویای حرکت ملودی در ردیف عبدالله دوامی است. اما مساله اینجاست که چرا نویسنده کتاب به عنوان استادی که حقی بر گردن موسیقی ایران دارد؛ به پیشینه این کار اشاره ای نکرده و آن را تماماً زاده ذهن خود می داند ؟ در صورتی که نگارنده متن حاضر، طبق اسناد پیوست شده در ذیل، ایده اولیه نمودار حرکت نغمات ردیف استاد دوامی را در تاریخ ۹ آبان ۹۵ در فضای مجازی منتشر نموده و بالغ بر ۳۰۰۰ نفر آن را بازدید نموده اند. بنابراین چه طور ممکن است دو نفر که با یکدیگر بی ارتباط بوده اند؛ به صورت اتفاقی یک مدل ذهنی مشابه ارائه دهند؟ پس یکی مأخذ دیگری بوده است. چنانچه حکما گفته اند: الفضل للمتقدم. برتری از آن پیشی جوینده است. البته منظور از این گفته کپی برداری محض نیست؛ بلکه نوعی ایده برداری یا تقلید است که بدون ارجاع به ایده اولیه، به صورت تکامل یافته، تحت عنوان روش ابداعی ایشان مطرح شده است. در حقیقت اساس کار که همان ترسیم خطوط و نمایش حرکت پلکانی ملودیک است قبلاً توسط اینجانب به صورت ابتکاری پیشنهاد شده و شباهت زیادی با نمودارهای منتشر شده دارد. 

در آوازنگاری ارائه شده توسط استاد طلایی، المان هایی مانند حرکت پلکانی، نغمه های بالارونده و پایین رونده و تحریر های بلبلی با تقریب بالایی به صورت مشابه با روش پیشنهادی نگارنده ترسیم شده اند. به اضافه ریزه کاری هایی مانند غلت، سکوت، اشاره ها و … که به طرح اولیه اضافه شده اند. البته اختلاف هایی هم وجود دارد. مانند نحوه نمایش تحریر زیر و رو. که در روش پیشنهادی اینجانب از خطوط زیگزاگی و دندانه دار استفاده شده اما در روش طلایی همچنان خطوط پلکانی مورد استفاده قرار گرفته است. که بر اساس نظریه آوانگاری شنگر در علم اتنوموزیکولوژی این نحوه آوانگاری امری قراردادی بوده و می تواند بر اساس تجربه و سلیقه نگارنده شکل گیرد. بنابراین اگر قرار است از ذهنیت یک خواننده آواز در جهت بنیانگذاری علم شناخت آواز استفاده شود، سزاوار است اشاره ای کوچک- حتی در قالب یک پاورقی- به پیشینه آن نیز بشود. 

در سال های اخیر استادان موسیقی ایرانی در آثار انتشاری خود اشاره ای به پیشینه کارشان نمی کنند. این نوعی پخته خواری از ذهنیت یا دسترنج دیگران است که با استفاده از اعتبار و نفوذ این افراد در سیستم های دولتی و اداری به نام خودشان به منصه ظهور می رسد. در حقیقت این مسأله، بی اعتنایی به قواعد مسلم اخلاقی است که در عرف زندگی و فرهنگ ایرانیان همواره جاری بوده است. بی اعتنایی که می رود تا در لایه های عمیق هنر ایرانی نهادینه شود و شاگردانی که به تبعیت از استادان خود در آینده سهمی از موسیقی را عهده دار می شوند؛ همین روال را ادامه داده و نتوان به کسی خرده گرفت. برای مثال، انتشار کتاب ردیف دوره عالی استاد علی اکبر شهنازی در سال 92، نوشته داریوش پیرنیاکان نیز بحث های بسیاری را برانگیخت. منتقدان که از چهره های صاحب نام بودند و داریوش طلایی نیز خود از انتقاد کنندگان صریح به شمار می رفت؛ برداشت عینی و علنی از کار استاد حبیب الله صالحی را به کتاب داریوش پیرنیاکان نسبت داد. نویسنده کتاب نیز در پاسخ های رسانه ای پذیرفت که می بایست به این موضوع در مقدمه کتاب اشاره می کرده است. بدیهی است که معرفی مرجع، اساس هر کار پژوهشی است و این عیب برای استادانی که سال ها عمر خود را وقف اعتبار خود در موسیقی کرده اند دو چندان تلقی می شود. 

مشهور است زمانی که استاد برومند در اواخر عمر، تار نوازی محمدرضا لطفی را شنید؛ گفت: “حالا دیگر آقای لطفی به جایی رسیده که ما باید از او تار یاد بگیریم ! ” بله. این جمله برومند است. برومند به خوبی می دانست که حالا دیگر با بیان این جمله؛ پایان دهنده به موسیقی لطفی نیست. بلکه آغازگری است که باعث می شود لطفی با انگیزه تر از قبل تلاش کند. چرا که برای رشد موسیقی ایرانی پتانسیل او را کافی می دید. استاد برومند بیش از آنکه مهارت لطفی را تحسین کرده باشد؛ مناعت طبع و مهر بی دریغ خود را نشان داده است و باعث شده لطفی جوان تا دم مرگ از هنرش جدا نشود و در قبال دست پروردگان خود نیز چنین مرامی را پیش گیرد. بله ! این است راز بقای موسیقی ایرانی. باشد که استادان موسیقی این سرزمین که بنیه و اعتبار این هنر فاخر و اصیل محسوب می شوند؛ این مهم را بیشتر مد نظر قرار داده و در راه اعتلای فرهنگ ایرانی بیشتر بکوشند. به طوری که الگویی درست برای نسل های بعدی به حساب آیند. چرا که مهمترین وظیفه استادان الگوسازی است. الگوسازی که اگر به درستی انجام نشود؛ می رود تا لایه های عمیقی از فرهنگ ایرانی را از بین ببرد. 

کتاب اول آموزش دف‌نوازی ریتم از نگاهی دیگر محمد طریقت

کتاب اول آموزش دف‌نوازی ریتم از نگاهی دیگر محمد طریقت

کتاب اول آموزش دف‌نوازی ریتم از نگاهی دیگر محمد طریقت انتشارات عارف
مؤلف: محمد طریقت
ناشر: موسسه خدماتی موسیقی عارف
زبان: فارسی
رده‌بندی دیویی: 789.67
سال چاپ: 1391
نوبت چاپ: 2
تیراژ: 1000 نسخه
تعداد صفحات: 130قطع و نوع جلد: رحلی (شومیز)
9790802613171