نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

زندگی‌نامه، آثار و سبک نوازندگی آقا حسینقلی نوازنده دوره قاجار فرشاد توکلی

زندگی‌نامه، آثار و سبک نوازندگی آقا حسینقلی نوازنده ی دوره قاجار فرشاد توکلی

حُسِیْنْقُلی،   یا میرزا حسینقلی، مشهور به جناب میرزا (1266-1333 ق/1850- 1915 م)، نوازندۀ تار، ردیف‌دان و موسیقی‌دان سرشناس و بزرگ، هم‌زمان با 4 پادشاه آخر قاجاریه. او کوچک‌ترین پسر آقا ‌علی‌اکبر فراهانی (1236-1287 ق/1821-1861 م) تارنوازِ بزرگ دربار ناصری بود و در زمان مرگِ زودهنگامِ پدر تقریبا 11 سال داشت (فاطمی،مجموعه … ، 715). آقا علی‌اکبر که از بزرگ‌ترین موسیقی‌دانان زمان خود بود، با تخلص «مطرب» شعر می‌سرود (وهدانی، ردیف … ، 17) و با خوشنواز خانِ کمانچه و حسن سنتور خان، در مثلث بی‌رقیب نوازندگان خاصۀ پادشاه همکاری می‌کرد (معیرالممالک، 283-285).

از بین میرزاحسن، عبدالله و حسینقلی، 3 پسر آقا علی‌اکبر، تنها حسن از بخت آموزش مستقیم پدر بهره‌مند شد (خالقی، 89). عبدالله و حسینقلی به ترتیب با 15 و 11 سال سن، کوچک‌تر از آن بودند که از این فرصت برخوردار شوند. با مرگ آقا علی‌اکبر، برادرزاده‌اش آقا غلامحسین، برجسته‌ترین شاگرد وی، که خود پیش‌تر همسر و عائله داشت، با همسر وی ازدواج کرد و سرپرستی فرزندان عمو را برعهده گرفت (همو، 89-90، نیز 104). میرزاحسن در ابتدای جوانی درگذشت و عبدالله و حسینقلی بعد‌ها هرکدام از بزرگ‌ترین و تأثیرگذارترین استادان موسیقی دستگاهی ایران شدند (همو، 89).

میرزا حسینقلی دو بار ازدواج کرد. همسر نخست وی، سکینه، از شاگردانِ تار آقا علی‌اکبر (مشحون، 392)، نوازنده، خواننده و موسیقی‌دان اندرونی شاهی (همو، 573، 577) و از بستگانِ (احتمالاً دخترعمۀ) حسن سنتور خان بود (سالک 10). حاصل این ازدواج دو دختر بودند: عزیزالملوک و زهره که به ترتیب با آقا رضاخان تار زن (فرزند آقا غلامحسین) و باقرخان رامشگر ازدواج کردند (همانجا؛ نیز خالقی، 104). میرزا حسینقلی از همسر دوم خود، شاه‌بگم (وهدانی، همان، 37) صاحب 3 پسر و یک دختر شد: علی‌اکبر، محمدحسن، عبدالحسین و زینت‌الملوک، که همگی بعدها به شهنازی شهرت یافتند (سالک، 12). از بین این فرزندان محمدحسن به موسیقی نپرداخت (خالقی، همانجا) و برعکس، علی‌اکبر شهنازی و عبدالحسین شهنازی از برجسته‌ترین استادان تارنوازی قرن حاضر شدند.

آقا حسینقلی صاحب مدرسۀ آموزش موسیقی بود و هفته‌ای 3 روز در منزل خود به شاگردان تار می‌آموخت (همو، 288). خانه‌اش در نزدیکیِ خانۀ برادرش میرزا عبدالله، و در شمالِ شرقیِ تهرانِ آن‌زمان، محلۀ دولت، پاتوق سید جعفر، گذر دهباشی‌محمد، کوچۀ سهراب‌بیک واقع بود. این نشانی بعدها به نام خیابان عین‌الدوله (ایران فعلی) کوچۀ نصیرحضور معروف شد (وهدانی، همان، 27). وی در همین خانه در 1333 ق زمانی که نزدیک به 65 سال داشت، درگذشت. او را به‌دلیل فقر، در گورستان چهارده‌معصوم (حوالی دروازه‌غار فعلی) که گورستان فقرا و گمنامان بود، دفن کردند (همان، 28).

فراگیری موسیقی:   با ازدواج آقا غلامحسین و همسر آقا علی‌اکبر، سرپرستی عبدالله و حسینقلی نیز برعهدۀ وی افتاد. این سرپرستی شامل آموزش موسیقی نیز شد، هرچند آقا غلامحسین نسبت به آن بی‌رغبت بود و با خواهش مادرِ آن دو به این آموزش تن داد (خالقی 89-90). از آنجا که عبدالله 4- 5 سالی از حسینقلی بزرگ‌تر بوده است، فراگیری موسیقی را زودتر نزد برادرش میرزا حسن شروع کرد و نزد پسرعمو که حالا پدرخوانده‌اش شده بود، ادامه داد. با جوان‌مرگیِ میرزا حسن، اولین آموزشهای موسیقاییِ حسینقلی را برادر بزرگش ــ که بعدها به میرزا عبدالله مشهور گردید ــ برعهده گرفت (همو، 98).

به‌درستی روشن نیست که حسینقلی چه مدت نزد میرزا عبدالله آموزش دیده است، اما اگر استعداد و نبوغ حسینقلی را که برطبق اسناد و روایات تردیدی در آن نیست، در نظر بگیریم، این دوره نباید خیلی طولانی بوده باشد. آنچه قطعی است، همچنان‌که خالقی ذکر می‌کند (همانجا)، ادامۀ این آموزش نزد آقا غلامحسین صورت گرفته است. این قطعیت را مدیون اسناد گوناگونی هستیم. وهدانی از قول علی‌اکبر شهنازی، فرزند میرزا حسینقلی، نقل‌قولی در تحسین و ستایش نوازندگی آقا غلامحسین از وی ذکر می‌کند (ردیف، 26) که نشان می‌دهد، جناب میرزا محضر آقا غلامحسین را درک کرده بوده است. از سوی دیگر عکسهای مراسم آش‌پزان دورۀ ناصری نیز موجودند. همچنان که ساسان فاطمی نشان می‌دهد (مجموعه، 735) تنهـا از عکسهای سـال 1305 ق بـه بعد ــ یعنـی حدود 38 سالگیِ آقاحسینقلی ــ است که او را در بین نوازندگان درباری مشاهده می‌کنیم. از سوی دیگر با در‌نظرگرفتنِ آخرین عکسهای آقا غلامحسین که به مراسم آش‌پزانِ سال 1303‌ ق اختصاص دارد، و نیز اولین عکسهای میرزا عبدالله که به سال 1304 ق مربوط می‌شود، باید احتمال داد که آقا غلامحسین کمی پس از تاریخ عکسهای سال 1303 ق درگذشته است؛ و باز احتمالاً با توجه به تفاوت فاحش هنری وی و فرزندان آقا علی‌اکبر (میرزا عبدالله و میرزا حسینقلی)، تا زنده‌بودنِ او بختی برای حضور این دو در آیینهای یادشده وجود نداشته است (نک‍ : همان، 739- 759).

براین‌اساس، مشخص است که این گفتۀ مشحون که میرزا حسینقلی «به واسطۀ کم‌سالی از تعلیمات آقا غلامحسین بهرۀ چندانی نبرد» (ص 573)، اشتباه است؛ زیرا آقا غلامحسین تقریباً تا 37 یا 38 سالگیِ آقا حسینقلی زنده بوده، و احتمالاً بیشترین تأثیر را از نظر سبک نوازندگی و نیز کارگانِ اجرایی بر وی داشته است. همچنین توصیفاتی که از نوازندگی آقا غلامحسین شده است، تا حد زیادی به توصیفاتی که از نوازندگیِ جناب میرزا شده، شبیه است: مشحون دو خاطره از هر دو ذکر می‌کند که ساز هردو را از دور و پشتِ در، با کمانچه اشتباه گرفته‌اند (همو، 564، 574).

مشحون ــ گذشته از تأثیرات آقا غلامحسین، اصلی‌ترین استادِ آقا حسینقلی ــ همسر نخستِ میرزا را نیز در سبکِ هنر نوازندگی‌اش سهیم می‌داند (ص 573-575). او داستانهایی از قول رجال قاجاری و موسیقی‌دانانی چون درویش خان و حاج آقا مجرد در علاقۀ میرزا به وی و نوازندگی‌اش ذکر می‌کند، داستانهایی که گاه در آنها شنوندگان، نوازندگیِ سکینه را با نوازندگی میرزا حسینقلی اشتباه گرفته‌اند (ص 573-574؛ نیز نک‍ : خالقی، 104).

میزان تأثّر موسیقایی سکینه از سنتور خان و علی‌اکبر خان روشن نیست. از سوی دیگر دربارۀ اینکه تأثیر سکینه بر میرزا حسینقلی از نظر سبکِ نوازندگی بوده، یا اطلاعاتش از کارگان گوشه‌های موسیقی نیز آگاهی وجود ندارد؛ اما به هر روی، با توجه به وجود روایتی دیگر از ردیف و دستگاهها نزد سنتورنوازان دورۀ قاجار، که سنتور خان را باید یکی از مهم‌ترین آنها دانست (نک‍ : منا، حبیب … ، 118- 129، نیز نک‍ : بخشهایی … ، 18)، محتمل است که ازدواج با سکینه به تبادل اطلاعات موسیقایی ــ به‌خصوص انتقال مطالبی که بیش و بیرون از دایـرۀ کارگان موسیقایی خانوادۀ فراهانی قـرار داشته است ــ انجامیده باشد.

ورود به دربار:   همان‌طور که گفته شد، با توجه به عکسهای کاخ گلستان، آقا غلامحسین حداقل تا 1303 ق، یعنی تقریباً تا 38 سالگی میرزا حسینقلی زنده بوده است. اعتبار و درجۀ هنری آقا غلامحسین به قدری بالا بوده که در مجموعۀ عکسهای کاخ گلستان، اغلب در کنار نوازندگان برجسته‌ای چون حسن سنتور خان، و بعدها محمدصادق خانِ سرورالملک و اسماعیل خان کمانچه‌کش حضور دارد (فاطمی، مجموعه، 739). در نقطۀ مقابل، در غیبتِ وی و با حضور میرزا عبدالله و آقا حسینقلی، دیگر محمدصادق خان را در حال نوازندگی نمی‌بینیم. او که دیگر سِمَت ریاست نوازندگان را دارا ست، اغلب یک زانو جلوتر از بقیه نشسته، و افتخار همراهی‌کردنِ فرزندِ 15-16 ساله‌اش، مطلّب، را به دیگران داده است (همان، 749).

بدین‌ترتیب، باید حدس زد که درخشش مستقل و رسمیِ آقا حسینقلی و میرزا عبدالله در دربار و جامعۀ هنری آن دوره، از زمانی که دیگر پسرعمویشان در قید حیات نیست، آغاز می‌شود. این حضور در دربار از 1305 ق آنچنان که گفته خواهد شد، ظاهراً به دو دهه نمی‌رسد. باید در نظر داشت همان‌طور که فاطمی نشان می‌دهد (جایگاه… ، 130)، این حضور به معنیِ آن نبوده است که میرزا حسینقلی و یا دیگر هنرمندانِ درباری، جایگاه و منصبِ مشخصی در دربار داشته‌اند و یا صحنۀ هنرنمایی‌شان تنها محدود می‌شده است به خلوتِ  شاهی یا بزمِ اربابشان. در واقع، به‌نظر می‌آید که نحوۀ کار اینان بیشتر شبیه به نوعی پیمانکاری یا به اصطلاح آن زمان حق‌العمل‌کاری بوده است. به این معنی که در مواقع نیاز احضار شده، صله‌ای می‌گرفتند و می‌رفتند و اگر دستمزد ثابتی داشته‌اند، چشم‌گیر نبوده است.

فاطمی تصریح می‌کند که با نبودِ کنسرت، مجالس اشراف و درباریان مهم‌ترین صحنۀ اجرا و ارائۀ موسیقی برای مخاطبانِ اینان بوده است، اما این هنرمندان در عینِ تعلق به «دستگاهِ» صاحب‌منصبی خاص، به دلایل مختلف در مجالس دیگران نیز دیده شده‌اند (همانجا). این مجالس منبع درآمدی موقت و درعین‌حال مهم بوده است. به‌هرحال، به‌نظر می‌آید که میرزا حسینقلی به‌جز یکی دو سال آخر، که احتمالاً عهده‌دار ریاست نقاره‌خانه شده، بقیۀ مدت حضورش در دربار را، جزو عملۀ طرب خاصه به ریاست محمدصادق خانِ سرورالملک (ملقب به رئیس) بوده است.

ریاست نقاره‌خانه‌:   موسیقی‌دانان دربارِ قاجار همان‌قدر از مطربهای دسته‌ای  متمایز بودند که موسیقی‌شان از موسیقی آنها متمایز بود. آنها بر اینها از نظرِ موسیقایی کاملاً برتری داشتند و جایگاهی با منزلتِ بسیار بالا اشغال می‌کردند. به همین دلیل نیز، در دربارِ شاه، آنها را اهل طرب یا عملۀ طربِ خاصه می‌نامیدند و رئیس نقاره‌خانۀ شاهی که بر همۀ موسیقی‌دانانِ پایتخت ریاست و نظارت داشته، از میان آنان برگزیده می‌شده است (فاطمی، همان، 122).

اما این وضعیت با مرگ ناصرالدین شاه رفته‌رفته تغییر کرد. از این پس، توجهِ دربار به موسیقی و موسیقی‌دانان به طرز چشمگیری کاهش یافت و برعکس وزن و قدرِ دسته‌ها و نوازندگانِ کم‌مایه‌تر در دربار فزونی گرفت (مشحون، 428). مظفرالدین شاه برخلاف پدرش درکی از موسیقی و هنر نداشت و موسیقی‌دانان ملازمش را با نهایت بی‌سلیقگی انتخاب می‌کرد. عارف قزوینی در خاطرات سال 1317 ق، مرادخان، تارزنِ خلوت مظفرالدین شاه، را بدترین نوازندۀ همۀ دورانهای این ساز می‌داند (ص 105).

برخلاف دورۀ ناصری که ریاست نقاره‌خانه با بلند‌مرتبه‌ترین استاد عصر بود، در دورۀ مظفرالدین شاه کم‌کم این منصب به نوازندگانِ کم‌مایه و سپس به درباریانِ بی‌اطلاع از موسیقی محول شد (مشحون، همانجا). در چنین وضعیتی موسیقی‌دانان برجسته آزرده شده، کم‌کم از دربار کناره‌گیری ‌کردند. اگرچه خواست دربار همچنان بالاتر از ارادۀ شخصی مستخدمان به‌خصوص نوازندگان بوده، ولی شاید بتوان احتمال داد که بی‌نظمی نقاره‌خانه و احتمالاً بی‌کار بودنِ هنرمندانِ برجسته، امکان این ترک‌کردن را به آنها می‌داده است. در این صورت است که می‌توان نظر مشحون را پذیرفت که می‌گوید: محمدصادق خانِ رئیس با رنجش دربار را ترک ‌کرد (ص 511).

تنها سندی که میرزا حسینقلی را رئیس نقاره‌خانۀ شاهی ذکر می‌کند، تاریخ موسیقی مشحون است (ص 428). اگر میرزا حسینقلی ریاست نقاره‌خانه را برعهده داشته، قطعاً با توجه به جایگاه هنریِ سرورالملک، ممکن نبوده است که در زمان حضور وی در دربار به این سمت منصوب شده باشد. هرچند مشحون درگذشت محمدصادق خان را اواخر دورۀ ناصرالدین شاه ذکر می‌کند (ص 512)، اما با توجه به تاریخ ضبطهای خصوصی معیرالممالک از وی در 1317 ق، یعنی 4 سال پس از درگذشت ناصرالدین شاه (نک‍ : سپنتا، 377)، و نیز روزنامۀ خاطرات عزیزالسلطان (ملیجک) قطعاً این تاریخ غلط است. این سندِ دوم از این نظر بااهمیت‌تر است که بر اساس آن، در 1320 ق محمدصادق خان را همچنان رئیس خطاب می‌کند که نشان می‌دهد در این سال، وی هنوز رئیس نقاره‌خانۀ شاهی بوده است (عزیزالسلطان، 1/ 249-250).

اما برای تعیین زمان ریاست میرزا حسینقلی باید دو نکتۀ دیگر را نیز در نظر داشت: یکی حضور نداشتن محمدصادق خان در اولین دورۀ ضبط صفحه‌های گرامافون در ایران (1324 ق/ 1906 م) و دیگری تصریحِ اوژن اوبن، سفیر وقت فرانسه، که در 1324 ق کاظم خان‌باشی را به‌عنوان رئیس نقاره‌خانه ذکر می‌کند (ص 248) و این با گفتۀ مشحون در مورد ریاستِ درباریانِ بی‌اطلاع در اواخر قاجار، نظیر مستشارخلوتِ آذربایجانی «که کمترین اطلاعی از موسیقی نداشت» (ص 428- 429)، نیز جور درمی‌آید.

هردو نکته نشان‌دهندۀ آن‌اند که محمدصادق خان باید بعد از 1320 ق درگذشته باشد. به این ترتیب، ریاست احتمالی آقا حسینقلی بر نقاره‌خانه نباید زودتر از 1320 ق بوده باشد، و اگر به یاد آوریم که میرزا حسینقلی 13 سال پس از این تاریخ در 1333 ق درگذشته است، باید در اولین قدم ریاست احتمالی وی را محدود به این 13 سال کنیم. این بازۀ زمانی را خاطره‌ای از عزیزالسلطان محدودتر می‌کند: شب‌نشینیِ کاخِ امیریۀ کامران‌میرزا در 1330 ق که در زمرۀ نام مطربهایی که «خبر کرده بودند» حسین خانِ رئیس کمانچه‌زن، یعنی همان حسین‌خان اسماعیل‌زاده، را نام می‌برد (عزیزالسلطان، 3/2210): در این تاریخ ریاست نقاره‌خانه با حسین خان اسماعیل‌زاده بوده است.

همچنین اوبن در خاطرات خود، آقا حسینقلی را هنرمندی برجسته و مستقل و بی‌ارتباط با دربار معرفی کرده است (ص 247- 248). اشارۀ اوبن به «جزوِ هنرمندانِ خلوتِ شاه» بودنِ پدر و ]پسر[ عموی آقا حسینقلی جالب توجه است؛ زیرا نشان می‌دهد که استقلال میرزا حسینقلی برای اوبن، در تضادی فاحش با خاندانش بوده است. از سوی دیگر، یک سال پس از این تاریخ میرزا حسینقلی با همراهانش تهران را به قصد ضبط صفحه در پاریس ترک می‌کند، کاری که با داشتن منصب و مسئولیت ریاست، دور از ذهن به‌نظر می‌رسد. از مجموع این قراین دو احتمال باقی می‌ماند: یا آقا حسینقلی مدت کوتاهی بین 1320-1324 ق ریاست نقاره‌خانه را برعهده داشته است و یا پس از 1325 ق، یعنی پس از بازگشت از سفر پاریس و پیش از 1330 ق، باز به مدت کوتاهی در این سمت بوده است. هردو این دوره‌ها احتمالاً به‌دلیل همان بی‌نظمیهای دورۀ مظفری، مقارن است با بی‌نظمیهای دربار و نقاره‌خانه و نبودِ بودجۀ لازم جهت دستمزد نوازندگان که مشحون شرح خاطره‌ای از آن را ذکر کرده است (نک‍ : ص 574).

احتمال دارد که میرزا حسینقلی به‌دلیل چنین مشکلاتی، به‌رغم صلاحیت قطعی موسیقایی، از شغلی که پیش‌تر مادام‌العمر بوده است، کناره‌گیری کرده باشد. مرگِ در فقرِ وی نیز این نکته را به‌خوبی تأیید می‌کند. به هر حال، به‌نظر منطقی می‌آید که فرض کنیم میرزا حسینقلی‌ای که ما می‌شناسیم، محصول تقریباً 15 سالِ پس از 1305 ق/ 1888 م است؛ 15 سالی که استقلال هنری و سرآمدی‌اش را به همراه آورد و از او «میرزا»یی ساخت که ردیف مشخص و خاص خود را داشت و آن را در مدرسۀ موسیقی شخصی‌اش در منزل، هفته‌ای 3 روز تدریس می‌کرد و امرار معاشش از طریق آموزش موسیقی و نوازندگی در مجالس اعیان و اشراف چنان‌که توضیح داده شد، می‌گذشت.

ضبط آثار:

لوله‌های فنوگراف:   اولین دستگاههای ضبطِ صدای فنوگراف در آخرین سالهای پادشاهی ناصرالدین شاه به ایران وارد شد و صرفاً مصرف اختصاصیِ شاهانه داشت (سپنتا، 74). از اوایل دورۀ مظفری و تقریباً در 1316 ق است که برخی اعیان و اشراف در روزنامۀ خاطرات خود از داشتنِ آن سخن به‌میان می‌آورند (همو، 79). اولین آثار صوتی باقی‌مانده از میرزا حسینقلی نیز تقریباً از همین سالها و متعلق به مجموعۀ دوستعلی خان معیرالممالک است (همو، 377، 379). در این آثار، وی گاه ساز خود را با آوازش همراهی کرده، و گاه با همکاری استادانی چون سرورالملک و نایب اسدالله هم‌نوازی کرده است (همو، 377).

صفحه‌های گرامافون:   ضبط صفحه در ایران از 1906 م/1324 ق آغاز شد (همو، 118) و تا آنجا که به آقا حسینقلی مربوط می‌شود، وی از این سال تا پایان عمرش 3 نوبت به ضبط صفحه اقدام کرد: دو نوبت در ایران (1906 و 1912 م) (همانجا؛ نیز نک‍ : فایل دیسکوگرافی همراه سی‌دی تار آقا حسینقلی، 8-10) و یک نوبت در پاریس (1907 م) (منصور، «صفحه‌ها … »، 3-24).

ضبطهای 1906 م/1324 ق:   این ضبطها با همکاری آلفرد ژان باتیست لومر، رئیس موسیقی نظام دارالفنون صورت گرفت (رجایی، 69-71). لومر مسئولیت داشت در ازای پولی که دریافت کرده بود، مقدمات ضبط را فراهم کند و با پرداخت دستمزد، نوازندگان و هنرمندان برجسته را معرفی نماید (نک‍ : منصور، «لومر … »، 24- 25). وی پس از ضبطِ شماری صفحه از دسته‌های موسیقی نظام و شاگردان خود و گروهی از نوازندگان و خوانندگانِ درجه‌چندم، که دستمزد زیادی نمی‌خواستند، از ادامۀ کار کناره گرفت (همان، 24-27).

با توجه به گزارش ماکسیم پیک، نمایندۀ کمپانی گرامافون و مدیر برنامۀ ضبط در تهران، به نظر می‌آید که با کناره‌گیری لومر حداقل از دو گروه دیگر برای ضبط صفحه دعوت شده بود: گروهی به رهبری میرزا علی‌اکبر خان شاهی (نوازندۀ سنتور) و گروه دیگر به رهبری آقا حسینقلی. بر اساس صفحه‌های ضبط‌شدۀ این دوره (نک‍ : دفترچۀ همراه سی‌دی: اولین … ، 6-7) هنرمندانی که با میرزا حسینقلی در این کار همکاری می‌کردند، اینان‌اند: سید احمد خان سارنگی (خواننده)، درویش خان (نوازندۀ تار/ شاگرد میرزا حسینقلی)، باقرخان رامشگر (نوازندۀ کمانچه/ داماد میرزا حسینقلی)، و میرزا اسدالله اتابکی (نوازندۀ تار و سنتور/ شاگرد میرزا حسینقلی). نزدیک به 15 روی صفحه از میرزا حسینقلی اعم از تک‌نوازی و ساز و آواز از این دوره باقی مانده است (نک‍ : فایل دیسکوگرافی همراه سی‌دی تار آقا حسینقلی، 8- 10، نیز گوش کنید: سی‌دی 1، قطعه‌های 1-12).

وجه مشخص آثار میرزا حسینقلی و گروهش، در تمایز با گروه میرزا علی‌اکبر خانِ شاهی، ارائۀ هدفمند و جدی دستگاهها و آوازهای موسیقی ایرانی است: نوعی بینش که به دنبال ثبت و به یادگار گذاردن موسیقی هنری زمان با وسواس و تبحر است و این وسواس و تبحر را با اجرای مفصل‌ترِ دستگاهها و تصنیفهای پیچیده‌تر نشان می‌دهد (گوش کنید: اولین).

ضبطهای 1907 م/1325 ق (پاریس):   اگرچه خالقی از قول پدر ابوالحسن صبا در ذکر دلایلِ ساختنِ پیش‌درآمد توسطِ درویش‌خان، از سفر آقا حسینقلی به لندن در ازایِ چند متر پارچۀ ماهوت انگلیسی یاد می‌کند (ص 206)، اما هیچ سندی از هیچ نوع، اعم از صفحه‌های گرامافون یا نوشته، برای چنین سفری در دست نیست. یک سال پس از اولین تجربۀ ضبط صفحات گرامافون در تهران، میرزا ‌حسینقلی به عملی‌کردن پروژه‌ای مستقل اندیشید: ضبط صفحه در پاریس.

آقا حسینقلی و همکاران برگزیده‌اش سید احمد خان ساوجی، میرزا اسدالله خان اتابکی، باقر خان رامشگر و محمدباقر (ضرب) طی قراردادی اشتراکی (منصور، «صفحه‌ها»، 6) با هامبارتسوم هایراپتیان، تاجر تبعۀ روس، که پس از همین سفر نمایندگی کمپانی گرامافون را به‌دست آورد، برای ضبط صفحه در پاریس، از مسیر قفقاز و دریای سیاه راهی اروپای مرکزی شدند. اینان در طول اقامتشان در پاریس، در دو استودیو به ضبط موسیقی پرداختند. به‌رغم مشکلاتی که در ادامۀ این سفر و پس از آن برای توزیع صفحه‌ها رخ‌داد، امروزه حدود 18 روی صفحه از هنرنمایی میرزا حسینقلی از این سفر، در دست است.

آثار میرزا حسینقلی در این سفر بیشتر تک‌نوازی است. در برخی از صفحات، تار میرزا را آواز سید احمد خان و یا نوازندگی گروهیِ کمانچه و سنتور و ضرب همراهی می‌کند. گروه‌نوازیها هماهنگ و متنوع است: از رنگهای شهرآشوب ماهور و همایون (گوش کنید: تار آقا حسینقلی، سی‌دی 2، قطعه‌های 4، 12) تا قطعه‌ای که به‌نظر می‌آید به حوزۀ فرهنگیِ ایرانی ـ ارمنی ـ آذری تعلق دارد (همان، قطعۀ 14). تکنوازیهای این ضبطها در زمرۀ بهترین نمونه‌های باقی‌مانده از هنر میرزا حسینقلی‌اند (همان، قطعه‌های 1، 2، 8، 13، … ).

ضبطهای 1912 م/1330 ق:   این گروه از ضبطها حاوی آخرین تجربۀ آقا حسینقلی در انتشار اثر صوتی است. حدود 13 روی صفحه از هنرنمایی وی اغلب به همراهی آواز جناب دماوندی متعلق به این دوره است. در همین زمان است که علی‌اکبر شهنازی، پسر ارشد میرزا، در 14 سالگی به توصیۀ پدر صفحه ضبط می‌کند. مؤسسۀ آوای مهربانی فهرست کاملی از دیسکوگرافی آثار میرزا حسینقلی را در فایل ضمیمۀ سی‌دی تار میرزا حسینقلی ارائه کرده است (همان).

آثـار:   گذشته از آثار صوتی باقی‌مانده از آقا حسینقلی، دیگر آثار وی را می‌توان در دو گروهِ ساخته‌ها و تدوینها مورد بررسی قرار داد.

آثارِ تدوینی:  

ردیف هفت دستگاه:   بی‌شک مهم‌ترین اثر در این گروه مجموعه‌ای است که به‌عنوان «ردیف میرزا حسینقلی» شناخته می‌شود. نواخته‌های میرزا حسینقلی در صفحه‌های گرامافون با آنچه شهنازی از ردیفِ وی روایت ‌کرده است، تفاوت زیادی ندارد. به هر روی، تنها می‌توان دو گمان را در نظر گرفت: یا میرزا حسینقلی از ابتدای فراگیری تا تدریس ردیف به پسرش (یعنی تا آخر عمر) هرچه را یاد گرفته بوده، بی‌کاستن و افزودن حفظ و تدریس کرده است، و یا افزون بر آنچه فراگرفته بوده، خود نیز تغییراتی مجاز و در دایرۀ سنت ــ چه در کاستن و چه در افزودن ــ در آنها روا داشته است. بر اساس گمان دوم باید پذیرفت تدوین و طراحی کارگان خاص نوازندگی میرزا حسینقلی، که با عنوان «ردیف میرزا حسینقلی» از آن یاد می‌کنیم، محصول این «صاحب مدرسه‌شدن» وی و نتیجۀ این فرایند است؛ زیرا به گمان ما، مدرسه‌دارشدن و رسیدن به سبک شخصی و منحصربه‌فرد، مطالب و کارگانی را مطابق با ذوق و طراحیِ شخصیِ وی می‌طلبیده، و از آنجا که فرضِ دوم با طبیعت زندگی هنری سازگارتر است، و نیز همان‌طور که خواهد آمد، شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد ردیف میرزا حسینقلی در زمان حیاتش نیز با ردیف برادرش میرزا عبدالله متفاوت بوده است، پس باید پذیرفت که تدوینِ این مجموعۀ ویژه و خاص، در طول سالها اتفاق افتاده است.

مهم‌ترین راوی «ردیف میرزا حسینقلی»، فرزند او، علی‌اکبر شهنازی است. وی در سالهای 1341 و 1342 ش دورۀ کامل این ردیف را در ادارۀ فرهنگ و هنر وقت ضبط کرد (وهدانی، ردیف، 7؛ نیز نک‍ : ردیف آقا حسینقلی … ، دفترچۀ همراه سی‌دی). جز او، موسیقی‌دانان دیگری نیز در روایت این ردیف کوشیده‌اند. علی‌نقی وزیری (ص 442)، 4 سال پیش از مرگ میرزا حسینقلی، یک دوره ردیف وی را با کمک محمدرضا سالار معظّم و نیز دورۀ کامل ردیف میرزا عبدالله را نگاشته است (خالقی، 353-355).

اگرچـه خالقی از قـول وزیـری می‌نـویسد کـه این نتها ــ به استثنای دستگاه چهارگاه آن ــ احتمالاً در سفر اروپا از دست رفته است (ص 354)، اما خودِ معروفی در نامه‌ای گلایه‌آمیز در مجلۀ موزیک تصریح می‌کند که این نت‌نگاریها را در اختیار داشته، و در تدوین ردیفِ هفت دستگاهِ موسیقی ایرانی از آنها استفاده کرده است (ص 85). البته بخشِ دستگاهِ چهارگاهِ این دست‌نوشته‌ها که به تصریح خالقی در زمان نگارشِ سرگذشت موسیقی ایران در کتابخانۀ هنرستان موسیقی ملی موجود بوده (خالقی، همانجا)، اکنون مفقود است.

متأسفانه، اگرچه معروفی در این نامه منابع سه‌گانۀ فراهم‌آوری این ردیف را ذکر می‌کند، اما در نامۀ مورد اشاره و نیز ‌در مجموعۀ منتشرشدۀ ردیفِ هفت دستگاهِ موسیقی ایرانی (نک‍ : معروفی، همانجا)، هیچ اشاره‌ای به اینکه دقیقاً، چه گوشه‌ای از ردیفِ چه استادی است، وجود ندارد (نیز نک‍ : پورعیسى، 56). داریوش صفوت در مصاحبه با شهاب منا می‌گوید: در دستنویسهای اولیۀ پیش از چاپ، مرجعِ هر گوشه ذکر شده بوده است (منا، حبیب، 418).

همچنین قسمتهایی از ردیف آقا حسینقلی با اجرای علی‌محمد فخام‌الدولۀ بهزادی، شاگرد وی، به دست ما رسیده است (گوش کنید: تار فخام‌الدوله …). دو مجموعۀ مستقل دیگر نیز از نگارش این ردیف، بر اساس تعلیمات و اجرای علی‌اکبر شهنازی موجود است. رضا وهدانی و داریوش پیرنیاکان که هر دو از شاگردان شهنازی بودند، به ترتیب در سالهای 1376 و 1380 ش این دو نگـارش را، در قـالب دو کتـاب منتشر کـرده‌اند (نک‍ : مآخذ، همین دو).

بنابراین، بر اساس داده‌های موجود برای بررسی ردیف میرزا حسینقلی، معتبرترین منبع تا سطح تحقیقاتِ کنونی اجرای علی‌اکبر شهنازی و دو نگارش منتشرشده از آن است. در ادامۀ مقاله، ضمن بررسی مقایسه‌ایِ این دو نگارش، نواخته‌های شهنازی را با نمونه‌های صوتیِ باقی‌مانده از میرزا حسینقلی و علی‌محمد فخام بررسی می‌کنیم؛ سپس به ذکر ویژگیهای اصلی آن در مقایسه با ردیفهای هم‌دوره‌اش می‌پردازیم.

پیش از هر چیز، باید دانست که اجرای منتشرشدۀ ردیف میرزا حسینقلی توسط علی‌اکبر شهنازی در اصل فاقد هرگونه تفکیکِ گوشه‌به‌گوشه بوده است: او هر دستگاه یا آواز را از ابتدا تا انتها یکسره و بدون توقف یا ذکر نامِ گوشه‌ها نواخته است. تفکیکهای موجود همه اتفاقی پَسینی‌اند. این موضوع را رضا وهدانی به صراحت در پیشگفتار و مقدمۀ کتاب خود آورده است (ردیف، 8). با توجه به تصریح ناشر در متنِ دفترچۀ همراهِ سی‌دیهای منتشر شـده تـوسط مـؤسسۀ فـرهنگی ـ هنری ماهور، مأخذ جداسازی دیجیتال نمونه‌های صوتی (تفکیکِ قطعه‌های سی‌دیها) را باید همان کتابِ داریوش پیرنیاکان دانست (نک‍ : ردیف آقا حسینقلی، دفترچۀ همراه، 8). جداسازی دیجیتالِ این مجموعه با تقسیم‌بندی و نام‌گذاریهای کتاب پیرنیاکان نیز منطبق است (گوش کنید: همان؛ قس: پیرنیاکان، سراسر اثر). بر این اساس، برای بررسی محتوای این ردیف از حیث گوشه‌ها و خصیصه‌های موسیقایی باید به این دو اثر مکتوب مراجعه کرد.

به‌رغم غیرممکن‌بودنِ نگارشهای یکسان از یک اجرای خاصِ ردیف موسیقی ایرانی، به‌دلیل آزادی و انعطاف در اجرا و تغییر زمان‌بندی و سرعت نوازندگی، شباهت زیادی بین آوانگاریهای این دو اثر وجود دارد: نگارش وهدانی برخی جزئیات اجرایی را مصرانه نمایش می‌دهد (مثلاً نک‍ : همان، 164: ثبت شلالها و درّابها در باوی)، اما در اثر پیرنیاکان برخی از این جزئیات ساده شده، و یا با چند علامت اختصاری که در ابتدای کتاب آمده است، مشخص شده‌اند (نک‍ : ص 203: همان گوشۀ باوی).

از تفاوتهای این‌چنینیِ نگارش که بگذریم، مهم‌ترین تفاوت این دو کتاب، در دو محور است: نام‌گذاریها و طبقه‌بندی محتواهای یکسان موسیقایی. در طبقه‌بندی آوازها و دستگاهها تفاوتها گاه بسیار حائز اهمیت‌اند. جدول 1 این تفاوتها را در یک نگاه نشان می‌دهد. همان‌طور که می‌بینیم روایت وهدانی ردیف میرزا حسینقلی را شامل 7 دستگاه و 9 آوازی می‌داند که همگی به دستگاه شور تعلق دارند (وهدانی، همان، سراسر اثر). اما روایت پیرنیاکان از این حیث، به روایتهای استاندارد شدۀ امروز نزدیک‌تر است: 7 دستگاه و 7 آواز، جز بیات اصفهان ــ که جزو همایون آورده شده است ــ همچنان به شور متعلق‌اند (پیرنیاکان، سراسر اثر).

در واقع آنچه وهدانی با عنوان «آواز قرایی» و «شورِ شهناز» مستقلاً طبقه‌بندی کرده است، پیرنیاکان به ترتیب در انتهای آواز افشاری و دستگاه شور آورده، همچنین آواز بیات اصفهان را مانند اغلب ردیفها پس از دستگاهِ همایون ذکر کرده است، که می‌تواند حاکی از تعلق آن به دستگاه همایون باشد. این اختلاف نظرِ آخر از قبلیها جدی‌تر است. وهدانی در تعلق آوازِ بیاتِ اصفهان به شور مُصِرّ است. البته وهدانی و پیرنیاکان هیچ‌یک مشخص نمی‌کنند که در طبقه‌بندی خود به آموزه‌های استادشان تکیه می‌کنند یا با صلاح‌دید خود به این ترکیب دست یافته‌اند. گفتنی است مواردی نظیر قسمت بیاتِ اصفهانِ «گریلیِ شور» در ردیف میرزا عبدالله (دورینگ، 36) و یا نظر محمدرضا لطفی، یکی دیگر از شاگردان علی‌اکبر شهنازی، که آواز بیات اصفهان را از متعلقات دستگاه شور می‌داند (ص 23، 49)، و نیز نظر داریوش صفوت (نک‍ : ص 115) در پشتیبانی از تعلق اصفهان به شور. این اختلاف نظر به‌خصوص زمانی که ردیف میرزا حسینقلی را با آنچه به نام ردیف برادرش میرزا عبدالله روایت شده است، مقایسه کنیم، مهم است.

در ردیف میرزا عبدالله به روایت نورعلی برومند، شهناز یکی از گوشه‌های دستگاهِ شور، قرایی گوشه‌ای از قطار، و قطار در ادامۀ کرد بیات است. بیات اصفهان نیز از متعلقات دستگاه همایون معرفی شده است (نک‍ : دورینگ، آوانگاریها). هرچند باید اذعان داشت که روایت وهدانی به طبقه‌بندیهای قدیم‌تر نظیر آنچه در رسالۀ میرزا شفیع مورخ 27 رجب 1330 می‌بینیم نزدیک‌تر است. در رسالۀ یادشده، ترتیب دستگاهها چنین است: شور، ماهور، همایون، چهارگاه، سه‌گاه، دوگاه ]؟[ و راست‌پنجگاه (نک‍ : سراسر اثر). می‌بینیم که جز دستگاه دوگاه، که در منابعِ ردیف میرزا حسینقلی حتى در حد گوشه هم نیست، بقیۀ توالی، به روایت وهدانی خیلی شبیه است. به علاوه، در همینرساله از دوبیتی، حجاز، دشتی، کُرد، تُرک، حاجیانی، قطار، قرایی، افشار]ی[ و شهناز، به‌عنوان آوازهای شور یاد شده، و البته جایی از بیات اصفهان نامی برده نشد است.

روایت وهدانی با روایت فرصت شیرازی در بحور الالحان نیز قابل مقایسه است. فرصت نیز ــ مانند وهدانی ــ شهناز، بیات ترک، دشتی، دستان عرب ]ابوعطا[، قطار، قرایی، افشاری و بیات کرد را جدا از متن دستگاه شور و همه را با هم، با عنوان «آوازهای متعلق به دستگاه شور» آورده است (ص 26)، هرچند که در مورد بیات اصفهان می‌نویسد: «بیات اصفهان هم در این دستگاه ]همایون[ به کار برده می‌شود» (همو، 24).

بر این اساس در این مورد، نتیجۀ بااطمینانی که می‌توان گرفت، این است که اصولاً ردیف میرزا حسینقلی از نظر طبقه‌بندی دستگاهها و آوازها، برخی خصوصیات روایتهای قدیمی‌تر و استاندارد‌نشده‌‌تر را دارد و در این حالت روایت وهدانی بیشتر به این خصلت نزدیک است. روایت پیرنیاکان به برداشتهای سالهای اخیر از ردیف نزدیک و شبیه است. این مسئله را در دومین مورد اختلافِ این دو منبع، یعنی نام‌گذاری گوشه‌ها، به‌خوبی می‌توان مشاهده کرد.

در روایت وهدانی، محتوای موسیقایی اغلب به واحدهای تشکیل‌دهندۀ (گوشه‌های) بیشتری تقسیم شده‌است. شمار کل گوشه‌های این ردیف نزد وهدانی 370، و نزد پیرنیاکان 306 تا ست (وهدانی، «آخرین … »، بش‍ ؛ پیرنیاکان، 7-11). جدا از نامهای مشترک یا نامشترک، که در هردو یافت می‌شود، نام‌گذاریهای وهدانی در مواردی مبتنی بر تکنیکهای متنوع مضرابی است. گوشه‌هایی مانند شلال زنگوله (قسمت دوم مخالف سه‌گاه)، یا زابلِ سوم (درّاب) مثالهایی از این موارد است (وهدانی، ردیف، 17). در حالی که در نام‌گذاریِ پیرنیاکان، نامها بیشتر به کلّیت گوشه‌ها ارجاع می‌دهد. اینجا نیز هیچ‌یک از این دو مشخص نکرده‌اند که به‌جز آنچه شفاهاً شنیده‌اند، آیا مأخذ دیگری برای این نام‌گذاریها داشته‌اند یا خیر؛ در عین حال، وهدانی با ذکر توضیحاتی نشان می‌دهد که شهنازی حافظه‌ای بسیار قوی داشته است (همان، 20). نیز در مصاحبه‌ای بر نامها، اهمیتشان و اینکه «دیگران» آنها را نمی‌دانستند، تأکید می‌کند (همان، 10، نیز نک‍ : «آخرین»، بش‍‌ )؛ درحالی‌که وهدانی (ردیف، 9) و پیرنیاکان (ص 13) هر دو می‌گویند که ردیف مورد نظر را در حین فراگیری به نت نگاشته‌اند.

وهدانی که متولد 1312 ش است، فراگیری این ردیف را به دورۀ نوجوانی خود ارجاع می‌دهد (همانجا) و پیرنیاکان نیز این امر را از بدو ورودش به تهران در 1353 ش («داریوش … »، بش‍‌ ) تا پایان عمر شهنازی (1363 ش) به مدت 10 سال ذکر می‌کند (ص 13). با در‌نظر گرفتن زمان آموزشِ این دو یعنی دهۀ 1330 ش برای وهدانی، و دهۀ 1350 ش برای پیرنیاکان و صحیح پنداشتنِ سخنانشان، باید نتیجه بگیریم که علی‌اکبر شهنازی پس از 20 سال برای پیرنیاکان نامهای متفاوتی را برای محتواهای یکسان قبلی به‌کار می‌برده، و البته در دورۀ تدریس به وی بسیاری از نامها و جزئیاتشان را به هر دلیل یا نادیده گرفته، و یا فراموش کرده است؛ البته اگر نخواهیم احتمال سهل‌انگاری یا خطا و سهو پیرنیاکان در ثبت گوشه‌ها را در نظر بگیریم.

نگاهی به جدول 2 تا حدی این موضوع را روشن می‌کند. در این جدول نمونه‌ای از تفاوتِ نام‌گذاری گوشه‌ها با مقایسۀ این موضوع در آواز بیات اصفهان به عنوان مثال آورده شده است:

برای شناخت دقیق‌تر ردیف میرزا حسینقلی، در کنار مقایسۀ این دو منبع مکتوب، باید به مقایسۀ نمونه‌های صوتی باقی‌مانده از این ردیف در شکلهای مختلف نیز پرداخت. این گروه از نمونه‌ها تا سطح اطلاعات کنونی شامل 3 دسته‌اند: نواخته‌های خودِ میرزا حسینقلی، اجرای شهنازی، و سرانجام نمونه‌های باقی‌مانده از ایام پیریِ علی‌محمد فخام بهزادی.

نواخته‌های آقا حسینقلی و فخام اجرای کامل یک دوره ردیف دستگاه یا آوازی خاص نیستند: شرایط ضبط و دلیلهای متعدد دیگر این دو را از روایت شهنازی که کوششی است در جهت ارائۀ تمامی یک میراث متمایز می‌کنند؛ اما از جنبه‌هایی دیگر نواخته‌های میرزا و اجرای فخام به یکدیگر شبیه‌ترند.

فخام در این اجراها برخلافِ شهنازی، دستگاهها و آوازها را در همان موقعیتی از سازِ تار نواخته که آقا حسینقلی در صفحه‌ها نواخته است. شور سُل (گوش کنید: تار فخام‌الدوله، سی‌دی 1، قطعه 1)، ماهورِ فا، ابوعطا و افشاریِ دو (همان، سی‌دی 2، قطعه‌های 1، 2، 3). اجرای ماهورِ فا از آن جهت جالب توجه‌تر است که رسالۀ میرزا شفیع اجرای «ماهور بالا دسته در کوک چهارگاه» یعنی ماهورِ دو را «اختراع آقا میرزا حسینقلی» می‌داند (ص 87، 88).

گذشته از این شباهتها، اجراهای فخام نیز از نظر خصوصیات سبکی به میرزا حسینقلی نزدیک‌تر است. صدای مضرابها و زمان‌بندیِ جملات به‌رغم ضعفِ فاحش فخام در اجرای ریزها که در سبک میرزا حسینقلی نقش مهمی دارند، بسیار به ساز حسینقلی نزدیک‌اند (گوش کنید: تار فخام‌الدوله، همان؛ قس: تار آقا حسینقلی). در واقع با در نظر گرفتن دیگر شواهد سنتهای تارنوازی می‌توان نتیجه گرفت که اگرچه شهنازی در انتقال ردیفِ پدر موفق بوده است، اما با دست‌یابی وی به سَبْک و بیانِ موسیقاییِ خاص خود، برای شناخت و بررسی سبک نوازندگی میرزا حسینقلی نواخته‌های خودِ او از هر نظر مفیدترند. این موضوع با بررسی محتوای موسیقایی این ردیف در مقایسه با ردیفهای هم‌زمانش نیز مشهود است. برای روشن‌تر‌شدن، روایتِ نورعلی برومند از ردیف هم‌خانوادۀ آن، یعنی ردیف میرزا عبدالله را با روایت شهنازی مقایسه می‌کنیم (گوش کنید: ردیف آقا حسینقلی؛ نیز ردیف میرزا عبدالله … ). بارزترین تفاوتِ این دو روایتِ مرجعِ امروزی، در این موارد است: ردیف میرزا حسینقلی جز چند چهارمضراب کوتاه و رنگ نستاری، ضربی دیگری ندارد، درحالی‌که در ردیف میرزا عبدالله ضربیهای مفصلی می‌یابیم. ردیف موسى معروفی نیز حتى از ضربیهای بیشتری برخوردار است (نک‍ : معروفی، سراسر اثر). علی‌محمد فخام نیز در انتهای ردیف چهارگاهِ میرزا حسینقلی، شهرآشوبِ نسبتاً مفصلی می‌نوازد.

بر این اساس، این سؤال مطرح است که فقدان ضربی در روایت شهنازی به چه دلیل است؟ به‌عنوان مثال عبدالله دوامی طی داستانی ذکر کرده که آقا حسینقلی قطعۀ ضربیِ «گریلیِ شستی» را از یک نوازندۀ دوزله در یک قهوه‌خانه اقتباس کرده بوده، و اجرا می‌کرده است. این قطعه در ردیفِ روایت شهنازی موجود نیست، هرچند در روایت برومند از ردیف میرزا عبدالله باقی مانده است (نک‍ : دورینگ، 107). همچنین نمونه‌هایی از آثار سفر پاریس حاوی رِنگهای شهرآشوبی است که گروه با یکدیگر نواخته‌اند.

این رِنگها شباهت زیادی دارند با آنچه در ردیف موسى معروفی آمده است: شهرآشوبهای ماهور و همایون (گوش کنید: تار آقا حسینقلی، سی‌دی 2، قطعه‌های 3، 4، 12؛ قس: ردیف هفت دستگاه: رِنگهای شهرآشوب در دستگاههای شور، چهارگاه، همایون و ماهور).

پرسش طرح شده ما را دوباره با این مسئله روبه‌رو می‌کند که آیا همچنان داوری ما در مورد ردیف میرزا حسینقلی تا حد زیادی بر اساس تعالیم علی‌اکبر شهنازی است که تفاوتهایی جدی، هم در سبک و هم در کارگانِ آموزشی، با پدر خود داشت؟ (نک‍ : دورینگ، 14). نگاهی به «ردیف عالی» علی‌اکبر شهنازی، رِنگها، پیش‌درآمدها و قطعاتی را نشان می‌دهد که از نظر ساختار و محتوای موسیقایی با ردیف میرزا حسینقلی هم‌جنس نیستند، هرچند که فقدان ضربیهای یک مدرسۀ نوازندگی را به نحـو چشمگیری جبـران می‌کنند (گـوش کنید: استاد … ؛ نیز نک‍ : طلایی، سراسر اثر).

در ردیف آقا حسینقلی، شروع و پایان گوشه‌ها به اندازۀ ردیفِ منسوب به میرزا عبدالله مشخص‌شده و قطعی نیست. در این ردیف با ایجاد افت‌وخیزها و هیجانات موسیقایی فراوان و نیز عبارتهای اغلب نامتقارنِ موسیقایی، مرزِ تفکیک گوشه‌ها تا حد زیادی خاکستری و نادقیق می‌شود. همین مسئله وابستگیِ مفهومِ موسیقاییِ عبارتها به شیوه و سبکِ خاص میرزا حسینقلی را بیشتر می‌کند (گوش کنید: ردیف آقا حسینقلی: به عنوان مثال آواز افشاری). عبارتهای موسیقایی در ردیف میرزا عبدالله به مراتب متقارن‌تر از ردیف میرزا حسینقلی است. در ردیف میرزا عبدالله آواز بیات ترک از این جنبه بیش از دیگر دستگاهها یا آوازها به ردیف میرزا حسینقلی شبیه است (گوش کنید: ردیف میرزا عبدالله؛ قس: به عنوان مثال، آواز دشتی با آواز بیات ترک).

جدا از پافشاری شاگردان شهنازی و برومند، به اصالت و درستی و دقت بیشترِ ردیفهای سرمشقشان، آنچه به طور قطع باید گفت، یکسان نبودنِ ردیف و ترتیب گوشه‌ها نزد میرزا عبدالله و میرزا حسینقلی در زمان حیاتشان است. اقدام وزیری در جهت ثبت روایت این دو برادر خود نشانۀ تفاوتشان در همان زمان است (خالقی، 353-355). اصولاً به نظر می‌آید کارگان ردیف نزد استادان طراز اول، کارگانی ویژه و شخصی بوده، و این تفاوتِ ردیف نیز، در گذشته، برخلاف امروز طبیعی و پذیرفتنی بوده است. هرچند که این گذشته را نباید خیلی هم دور پنداشت. نورعلی برومند در 1355 ش، و علی‌اکبر شهنازی در 1363 ش درگذشته است. به نظر می‌آید انجماد ردیفها حاصل رویکرد شاگردان این استادان است.

آثار ساخته‌شده:   بی‌شک میرزاحسینقلی ساخته‌هایی داشته است. اگرچه سنّت آهنگ‌سازیِ موسیقیِ پیش از دستگاهی در دورۀ قاجار تا ظهور انقلاب مشروطه از رمق افتاده بود (نک‍ : اسعدی، سراسر اثر؛ نیز فاطمی، چگونه … ، سراسر اثر)، اما گه‌گاه طبع‌آزماییهایی، آن‌هم در شکل تصنیف، نزد موسیقی‌دانان دیده می‌شد. اگرچه آهنگ‌سازانِ تصنیفهای قدیمی اغلب ناشناخته‌اند، اما در بعضی موارد نام برخی موسیقی‌دانان به‌عنوان سازنده به ما رسیده است؛ مانند تصنیف ماهور از آقا علی‌اکبر فراهانی و تصنیفهای سماع‌حضور (نک‍ : پایور، 197- 198، 251-252، 270-272، 290، 293)، به همین ترتیب، آهنگ‌سازی قطعات سازی یا تقریباً فراموش شده بودند و یا آن‌قدر مهم تلقی نمی‌شدند که سازندۀ آنها را به یاد بسپارند.

اطلاعات ما از ساخته‌های میرزا حسینقلی در چنین موقعیتی صورت می‌گیرد. چهارمضرابهای خاص وی در آغاز دستگاههایی چون چهارگاه و ماهور (گوش کنید: اولین، سی‌دی 1، قطعۀ 1، سی‌دی 2، قطعۀ 6)، مقدمه‌ای ضربی در ماهور که صفوت به نقل از سعید هرمزی منتشر کرده است (ص 39) و نیز «گریلی شستی» که همان‌طور که گفتیم، نوعی قطعۀ اقتباسی است، از آثار صرفاً سازی او به‌شمار می‌آیند. البته با اینکه فخام در اجرای ردیف چهارگاه میرزا حسینقلی، این چهارمضراب را می‌نوازد (گوش کنید: تار فخام‌الدوله، سی‌دی 1، قطعۀ 2)، در روایت شهنازی هیچ‌یک از این دو وجود ندارند. چهارمضرابهای چهارگاه و ماهور که از نظر طراحی و تکنیک یکسان‌اند، در دو صفحۀ گرامافون به ترتیب توسط خود آقا حسینقلی و شاگردش درویش خان در اولین نوبت ضبط صفحه در تهران ضبط شده‌اند (گوش کنید: اولین، همانها).

همچنین حداقل از دو تصنیفِ ساختۀ میرزا حسینقلی با خبریم: تصنیف چهارگاه «شهِ ما رفته سفر» که توسط خود آقا حسینقلی و نوازندۀ تمبکش در صفحه خوانده و نواخته شده است (گوش کنید: تار آقا حسینقلی، سی‌دی 1، قطعۀ 7)؛ و دیگری تصنیفی در شوشتری که این بار نه از طریق سازوکارهای موسیقی سنتی که از مسیر موسیقی نظام برای ما باقی‌مانده است: در صفحه‌ای منحصربه‌فرد با عنوان «تصنیفِ آقا حسینقلی» که یک سال پیش از سفرِ پاریسِ میرزا حسینقلی، یعنی در 1906 م/1324 ق در همان شهر توسط گارد جمهوری پاریس اجرا و توسط شرکت بِکا رِکورد منتشر شده است (منصور، «صفحه‌ها»، 24). این قطعه اگرچه عنوان تصنیف دارد، اما برای ارکستر تنظیم شده است و خبری از صدای انسانی در آن نیست. مهم‌ترین نکته در تنظیم این قطعه، تداعیِ رعایت فرم آواز و جوابِ‌آواز است. هربار پس از اینکه فلوت عبارتی را می‌نوازد، ارکستر همان را تکرار می‌کند: روشی که در اجرای تصنیفهای قدیمی در صفحه‌ها بارها می‌توان شنید (گوش کنید: رضاقلی … ). از این روی محتمل است که این تصنیف در تهران برای ارکستر تنظیم گردیده، و سپس نت آن به پاریس فرستاده شده باشد. محتمل‌ترین چهره برای توجیه این فرضیه لومر است که خود پیش‌تر عضو همین گارد بوده، و در همان زمان در تهران زندگی می‌کرده است (نک‍ : منصور، «لومر»، 27). به‌خصوص که می‌دانیم 9 سال پیش از انتشار این اثر، یعنی در 1897 م/1317 ق وی با همکاری ناصر همایون آثاری بر اساس ردیف موسیقی ایران و تصنیفهای آن در دستگاههای همایون، چهارگاه و ماهور در پاریس به چاپ رسانده بود (ادوی‌یِل، 11).

ویژگیهای هنری: سبک و تأثیرگذاری:   میرزا حسینقلی بی‌شک تأثیرگذارترین نوازندۀ تار پایان قرن 13 ق است. تقریباً تمامی تارنوازی قرن حاضر، مستقیم یا غیر‌مستقیم وامدار او ست. خانوادۀ فراهانی با تثبیت مدرسۀ موسیقی به‌عنوان محلِ گذران زندگی، به نشر و گسترش موسیقی در جامعه یاری رساندند و نوازندگان زیادی را به موسیقی ایران هدیه کردند. در این میان، جایگاه آقا حسینقلی قطعاً جایگاه بی‌مانندی است، جایگاهی که نتیجۀ تمرینِ زیاد، قدرت نوازندگیِ بالا و تسلط بی‌چون‌وچرایش بر تار است. برخی از فنون و ویژگیهای مرسوم و معمول تارنوازیِ امروز به نام وی شناخته شده‌اند. مورد یادشده از رسالۀ میرزا شفیع شاهد این نکته است. شاگردان آقا حسینقلی، به تأثیر از استادشان، اغلب نوازندگانی توانا و حرفه‌ای‌اند. بسیاری از آنها را بعدها در ضبط صفحه و آموزش تارنوازی فعال و تأثیرگذار می‌یابیم. برخی از این شاگردان عبارت‌اند از: فرزندانش علی‌اکبر و عبدالحسین شهنازی؛ باقرخان رامشگر که مشحون می‌گوید: در شناخت گوشه‌ها و آوازها از میرزا حسینقلی استفاده کرده است (ص 545)؛ ارفع‌الملک؛ غلامحسین درویش؛ میرزا غلام‌رضا شیرازی؛ باصرالدولۀ راد؛ علی‌نقی وزیری؛ علی‌محمد فخام بهزادی (فخام‌الدوله)؛ یحیى خان قوام‌الدوله‌ای؛ آقا رضا خان (داماد میرزا حسینقلی)؛ اسماعیل ساقی فرزند داوود شیرازی که خود از هنرمندان زمانش بوده است؛ خلیل فهیمی (فهیم‌الملک)؛ یوسف فروتن؛ جهانشاه میرزا بیابانی؛ محسن میرزا ظلی؛ سلطان مجید ‌میرزا رخشانی؛ شهاب دفتری؛ سراج؛ محمدرضا سالار معظّم؛ مرتضى نی‌داوود؛ معزالدین غفاری و حسینقلی غفاری (فرزندان کمال‌الملک)؛ محمود وقار؛ نسقچی‌باشی؛ میرزا امان‌الله امانی؛ کمال‌زاده فرزند سید کمال‌حسین بختیاری؛ اسدالله سرور کرمانی (سرور حضور)؛ و حاج غلام‌رضا (معروف به گاوی) (حقیقت، 2/973).

مهم‌ترین خصوصیات نوازندگی میرزا حسینقلی در دو گروه قابل بررسی است: گروه اول خصوصیات تارنوازی زمان وی است و دیگری آنچه به هنر نوازندگی او اختصاص می‌یابد.

در گروه اول باید گفت آقا حسینقلی مانند نوازندگان هم‌عصر و پیش از خود تار را بر روی سینه قرار می‌دهد. وحید بصام نشان می‌دهد که از نظر فنی و اسناد، این نظر که نوازندگانِ آن عصر، تنها برای عکس تار را بر سینه گذاشته‌اند، پذیرفتنی نیست (نک‍ : سراسر اثر). همچنین از آنجا که سیم ششم تار (سیم مشتاق) را درویش خان به تار اضافه می‌کند (خالقی، 211؛ نیز نک‍ : مشحون، 576)، همۀ نوازندگانِ پیش از او از تار پنج‌سیم استفاده می‌کرده‌اند. آقا حسینقلی نیز به همین سیاق از چنین تاری استفاده می‌کرده و البته به نظر می‌آید به دلیلهای زیبایی‌شناسانۀ سَبکی، تارهای شش‌سیم را نمی‌پسندیده است (ستایشگر، 542). البته این به معنی طرد درویش خان نبوده است. در همان صفحه‌های اولین دورۀ ضبط، در همکاری با میرزا حسینقلی، درویش خان با تار شش‌سیم و میرزا با تار پنج‌سیم نواخته‌اند (گوش کنید: اولین، سی‌دی 1، قطعۀ 1، سی‌دی 2، قطعۀ 6).

به‌علاوه، به نظر می‌رسد آقا حسینقلی نیز مانند میرزا عبدالله و دیگر نوازندگان هم‌دوره‌اش در طول دستۀ تار از 22 پرده استفـاده می‌کـرده است (نک‍ : صبـا، 57؛ نیـز نک‍ : وهدانی، ردیف، 24). اینکه این 22 پرده چه گامِ بالقوه‌ای را در اختیار نوازنده قرار می‌داده، موضوع مستقلی است که شرح آن فرصت دیگری می‌طلبد.

در گروه دوم خصوصیات نوازندگی میرزا حسینقلی نیز گرچه پاره‌ای از خصوصیات را به طور عام و نزد دیگر نوازندگان آن دوره می‌بینیم، اما میرزا در آنها به‌راستی سرآمد است (گوش کنید: تار آقا حسینقلی). پیوستگی و ریز ممتد از این دسته ویژگیها ست؛ درحالی که اساساً جمله‌های آوازی در سبک میرزا حسینقلی از سرعت بالایی برخوردارند و با توجه به استفاده از ریزهای ممتد و متنوع در بین جمله‌ها، این نظر که سرعت بالای نوازندگی‌اش به‌دلیل مدت زمان اندک صفحه‌های آن دوره بوده، غلط به نظر می‌آید. نقل‌قولهایی که از اشتباه‌گرفتن صدایِ ساز او با کمانچه به ما رسیده است (مشحون، 574)، جز با استفاده از ریز در بافت و پیوستگی‌ای کامل ممکن نیست: همان که در صفحه‌ها هم می‌توان شنید.

موضوع استفاده از ریزهای ممتد به همین ختم نمی‌شود. جزییات اجرایی نظیر غلتها، تحریرها و … در بافت کلی اثر از طریق همین ریزها حل می‌شوند. این جزییات گاهی برجسته شده، از ریزها بیرون می‌زنند و زمانی از برجستگی‌شان کاسته شده و به داخل ریزها فرو‌می‌روند. در این میان مکثها و نَفَسهای لازمِ بین جمله‌های پیوسته، از طریق واخوانهای سیم بم (و گاهی سیم زرد) تأمین می‌شود. عبارتهای موسیقی نیز به شکل پیوسته طراحی شده‌اند. سیرهای ممتد از بم به اوج و یا برعکس، پیوسته و بدون پَرِش است. این عبارتها اعم از تحریرها و غیرتحریرها، همگی کاملاً سازی است و اثری از جمله‌ها و عبارتهای آوازی در آنها نیست. ارائۀ عبارتهای موسیقایی در تار میرزا حسینقلی هیچ‌گاه خالی و بدون تزیین نیست. استفاده از دوبل‌سیمها در غلتها و اشاره‌ها، و جزئیات بی‌شمار از مشخصات نوازندگی بی‌مانند میرزا حسینقلی است.

مآخذ:   ادوی‌یِل، ویکتور، «موسیقی نزد ایرانیان در 1885 میلادی»، ترجمۀ حسینعلـی مـلاح، فصلنـامۀ مـوسیقی مـاهور، تهـران، 1391 ش، شم‍ 58؛ اسعـدی، هومان، «تصلب سنّت، انجماد ردیف: پرسشی از سنّت موسیقایی»، همان، 1385 ش، شم‍ 34؛ اوبن، اوژن، ایران امروز، ترجمۀ علی‌اصغر سعیدی، تهران، 1391 ش؛ بصام، وحید، «تار در آغوش»، فصلنامۀ موسیقی ماهور، تهران، 1385 ش، شم‍ 33؛ پایور، فرامرز، ردیف آوازی و تصنیفهای قدیمی، به روایت استاد عبدالله دوامی، تهران، 1375 ش؛ پورعیسى، سمن، نگاهی به نت‌نویسی مهدیقلی هدایت، از هفت دستگاه موسیقی ایران، به روایت منتظم‌الحکما، تهران، 1390 ش؛ پیرنیاکان، داریوش، ردیف میرزاحسینقلی، تهران، 1380 ش؛ حقیقت، عبدالرفیع، تاریخ هنرهای ملی و هنرمندان ایرانی، تهران، 1369 ش؛ خالقی، روح‌الله، سرگذشت موسیقی ایران، تهران، 1390 ش؛ «داریوش پورنیاکان»، خانۀ موسیقی1 (مل‍‌ )؛ دورینگ، ژان، ردیف میرزاعبدالله، برای تار و سه‌تار، به روایت نورعلی برومند، تهران، 1389 ش؛ رجایی، فرهنگ، گنج سوخته: پژوهشی در موسیقی عهد قاجار، تهران، 1381 ش؛ سالک، حسین، باقرخان رامشگر، زندگی و آثار، پایان‌نامۀ دورۀ کارشناسی موسیقی، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران، 1385 ش؛ سپنتا، ساسان، تاریخ تحول ضبط موسیقی در ایران، اصفهان، 1366 ش؛ ستایشگر، مهدی، نام‌نامۀ موسیقی ایران زمین، تهران، 1376 ش؛ صبا، ابوالحسن، «تعریف استاد از ساز عرفانی خویش، سه‌تار»، دیوان امیرجاهد، تهران، 1333 ش، ج 1؛ صفوت، داریوش، 124 قطعۀ برگزیده از موسیقی ملی ایران، تهران، 1390 ش؛ طلایی، داریوش، 23 قطعۀ پیش‌درآمدها و رِنگهای استاد علی‌اکبر خان شهنازی، تهران، 1377 ش؛ عزیزالسلطان، غلامعلی‌خان (ملیجک)، روزنامۀ خاطرات، به کوشش محسن میرزایی، تهران، 1376 ش؛ فاطمی، ساسان، «جایگاه موسیقی‌دانانِ درباری در دورۀ قاجار»، فصلنامۀ موسیقی ماهور، تهران، 1389 ش، شم‍ 50؛ همو، «چگونه به رکود رسیـدیم، چگـونه از آن خـارج شـویم؟»، همـان، 1385 ش، شم‍ 34؛ همـو، مجموعه عکسهای کاخ گلستان از موسیقی‌دانان قاجار، ضمیمۀ سرگذشت موسیقی ایران، تهران، 1390 ش؛ فرصت، محمدنصیر، بحورالالحان، به کوشش محمدقاسم صالح رامسری، تهران، 1367 ش؛ قزوینی، عارف، آثار منتشرنشدۀ شاعر ملی ایران، به کوشش هادی حائری، تهران، 1364 ش؛ لطفی، محمدرضا، مجموعه مقالات موسیقی، تهران، 1388 ش؛ مشحون، حسن، تاریخ موسیقی ایران، به کوشش شکوفه شهیدی، تهران، 1380 ش؛ معروفی، موسى، ردیف هفت دستگاه موسیقی ایرانی، تهران، 1374 ش؛ معیرالممالک، دوستعلی، رجال عصر ناصری، تهران، 1390 ش؛ منا، شهاب،بخشهایی از ردیف حبیب سماعی: به روایت طلیعه کامران، تهران، 1388 ش؛ همو، حبیب سماعی و راویان آثار او، تهران، 1389 ش؛ منصور، امیـر، «صفحـه‌های خـورشید»،صفحـه سنگـی، تهـران، 1386 ش، س3، شم‍ 10؛ همـو، «لومر و ضبط صفحه در ایران»، همان، تهران، 1387، س 4، شم‍ 14؛ میرزا شفیع، رساله در موسیقی، نسخۀ خطی، موجود در کتابخانۀ خصوصی محسن محمدی؛ وزیری، علی‌نقی، موسیقی‌نامه، به کوشش علی‌رضا میرعلی‌نقی، تهران، 1377 ش؛ وهدانی، رضا، «آخرین مصاحبه با استاد»، وهدانی (مل‍‌ )؛ همو، ردیف‌سازی موسیقی سنتی ایران، تهران، 1376 ش؛ نیز:

Iranhmusic,‌www.iranhmusic.ir/misc.php?t=9&id=0CB6491;‌Vohdani,‌www.‌vohdani.com/html/index.php?option=com _content&view=article & id=5%3A1392-03-09-14-23-11&catid=1%A1392-03-09-14-21-33 & Itemid=3.

منابع صوتی:   استاد علی‌اکبرخان شهنازی، پیش‌درآمدها و رنگها، تهران، مؤسسۀ فرهنگی ـ هنری ماهور، 1379 ش؛ اولین ضبط هفت دستگاه موسیقی ایران، تهران، همان مؤسسه، 1391 ش؛ تار آقاحسینقلی، تهران، مؤسسۀ فرهنگی ـ هنری آوای مهربانی، تهران، بی‌تا؛ تار فخام‌الدوله بهزادی، تهران، مؤسسۀ فرهنگی ـ هنری آوای باربد، تهران، 1383 ش؛ ردیف آقاحسینقلی به روایت و اجرای استاد علی‌اکبرخان شهنـازی، تهـران، مؤسسۀ فـرهنگی ـ هنری ماهور، 1382 ش؛ ردیف میرزاعبدالله، برای تار و سه‌تار، به روایت و اجرای استاد نورعلی برومند، تهران، همان مؤسسه، 1385 ش؛ ردیف هفت دستگاه موسیقی ایرانی، به کوشش موسى معروفی، اجرا با تار: سلیمان روح‌افزا، تهران، همان مؤسسه، 1388 ش؛ رضاقلی نوروزی: تصنیفهای دورۀ قاجار، تهران، همان مؤسسه، 1389 ش.

زندگی نامه و آثار و سبک نوازندگی آقا حسینقلی نوازنده ی دوره قاجار . فرشاد توکلی

نوشته شده در 2 دیدگاه

لطفاً فکر کنید؛ درباره پدیده نوظهور سازسازی؛ محمدرضا لطفی

لطفاً فکر کنید؛ درباره پدیده‌ی نوظهور سازسازی؛ محمدرضا لطفی

سازشناسی به عنوان یک علم که به بررسی تاریخ تکامل ساز می پردازد، در ایران از سابقه زیادی، به خصوص در دوران معاصر برخوردار نیست. متاسفانه هنگامی که ما در ایران واژه سازشناسی را به کار می بریم، بلافاصله در ذهن محصلان موسیقی معنی «ارکستراسیون» متبادر می شود.

علت این امر این است که در اولین کتاب های هنرستان عالی موسیقی به سازبندی ارکسترسمفونیک، واژه سازشناسی اطلاق شد که بعدها این ترجمه اصلاح شده و به «سازبندی» که درست تر بود، تغییر عنوان یافت. یک روز با شادروان دکتر مسعودیه صحبت می کردم، ایشان فرمودند «علم سازشناسی» یعنی بررسی تاریخ تکامل سازهای گوناگون در جهان و حرکت و جابه جایی آنها از منطقه یی به منطقه دیگر و رشد هریک در طول زمانی بلند در کشورهای گوناگون و تغییر شکل دادن آنها بنا به ذائقه ملی هر کشوری.

برای مثال هنگامی که شما سیر حرکت «سنتور» را مشاهده می کنید که سازی است هندی – ایرانی و بسیار قدیمی که در سنگ نوشته ها نیز تصویر آن حک شده، در تمام بلاد کهن سیر کرده و به اشکال گوناگون و شیوه های اجرایی متفاوتی خود را ظاهر کرده است . این ساز حتی با دو نخ به گردن آویزان می شده و در اروپای شرقی و حتی یونان به عنوان یک ساز قدیمی مورد استفاده مردم قرار می گیرد. در بعضی از کشورها مضراب هایش متفاوت شده، گاهی با چوب بدون حلقه که سر آن پنبه می بندند آن را اجرا می کنند، و گاهی مانند هند با مضراب آهنی و در ایران با دو نوع شکل مضراب آن را می زنند.

این ساز طی تاریخ به ساز «دالسیمور» تبدیل شده که مانند سنتور است و در موسیقی بومی و رقص های قدیمی در اروپا به خصوص در امریکا به اجرا در می آید. قطعات زیادی در امریکا برای این ساز نوشته شده و صنعتکاران زیادی گونه های مختلف این ساز را ساخته و طی تاریخی طولانی آن را تکامل داده اند تا به شکل امروزی درآمده است. به اضافه اینکه همین ساز است که بعدها به پیانو تبدیل می شود.

در تاریخ سازشناسی که «زاکس آلمانی» آن را نوشته، می آید که ساز «ویولن» غربی چگونه از حاشیه آفریقا رفته رفته به اروپا آمده و متکامل شده و به شکل ویولن های کنونی در موسیقی کلاسیک و محلی قانونمند می شود. همین ساز بعدها هنگامی که به هند می رود، کاملاً تکنیک اجرایی آن عوض شده و به ساز کاملاً هندی که بیانگر موسیقی کلاسیک هند است، درمی آید. نوازندگان بلندپایه یی مانند «شانکار» و «سوبرامنیوم» که همه خانواده برای سالیان دراز به اجرا و معرفی آن پرداخته اند، نقش مهمی در معرفی این ساز داشته و هم اکنون نیز دارند. نگارنده خواهر ایشان را که او نیز ویولن هندی خوبی می زد، در لس آنجلس ملاقات کردم.

در تاریخ سازشناسی که حضرت فارابی پدر این علم شناخته می شود، که هم اوست که تیره های نوع شناسی سازهای گوناگون منطقه را سازماندهی می کند، به خوبی نشان می دهد گونه های سازها چگونه تقسیم شده و تکامل یافته است.

علم سازشناسی براین عقیده است که «سازهای مختلف در کشورهای گوناگون جهان به دست یک سازساز ساخته نشده بلکه مانند زبان و دیگر پدیده های اجتماعی که در دنیا سنت شده – مانند غذاو لباس مردمان- همراه با نیازهای انسان ها تکامل یافته و سازندگان اولیه آن فرد نبوده و طی هزاران سال تکامل یافته و هر سازی با ذائقه یی ملی نقش بارز خود را تاکنون ایفا کرده است.» برای مثال شما نگاه کنید به صنعت سه‌تار یا سنتورسازی در ایران.

کسی نمی تواند مدعی باشد این دو ساز را کسی اختراع کرده یا ساخته، چرا که اگر اینچنین بود، باید نامی از سازندگان اولیه این صنعت در تاریخ ادبیات یا تاریخ های اجتماعی و هنری دیده می شد. با اینکه ساخت بعضی از سازها را در اسطوره های قدیمی به افرادی مانند «آدم» منتسب کرده اند، اما اکثر این داستان ها از تخیلات انسان تراوش کرده و هیچ سند تاریخی برای آن یافت نمی شود. سازها در تیره خاندانی خودشان به دست بسیاری از سازندگان سازها تکمیل شده و به شکل های امروزه با تفاوت هایی خود را نشان داده اند. در همین صد سال اخیر که صنعت سازسازی بسیار رشد کرد، ساز تار از شکل های اولیه خود که بیشتر کتابی بوده، حجیم تر شده و کسانی مانند استاد فرج الله و یحیی و جعفر در ساخت بهتر آن با حفظ ارزش های گذشته آن را متکامل کرده اند. هنر سازسازها دقیقاً همین است که معایب ساخت ساز را گرفته و آن را در هر دوره یی به ضرورت تکامل دهند.

تار در دوران فرج الله که یحیی سازهای اولیه خود را از روی الگوی ایشان ساخته و در اثر تحولات اجتماعی دوران مشروطه که موسیقی به وسیله عارف ها و درویش خان ها به بیرون خانه ها هدایت می شود، به ساز اجتماعی تری تبدیل می شود. کاسه رزونانس یا طنین تار بزرگ تر می شود و بالاخره یحیی با نبوغ و ممارست زیاد به استاندارد که خوب جواب داده می رسد و در کنار ایشان جعفر نیز این روش را تداوم می دهد.

بیشتر سازهای قدیمی از بیخ دسته ساز بسیار ضعیف بودند و خیلی زود می شکستند که این نقیصه در سازهای جعفر و یحیی و دیگران مرتفع می شود. این کار همواره در کنار موسیقیدانان بنام انجام می گیرد و آنها همیشه بر کار سازسازها نظارت دارند تا در اجرا، نوازندگان دچار مشکل نشوند یا خدای ناکرده صداهایی از سازها درنیاید که ملی نباشد و وحدت فرهنگی مردم را خدشه دار کند. رابطه نزدیک یحیی با میرزا حسینقلی، استاد عباس با برومند و شکرالله خان و کمالیان با برومند و شاهرخ با وزیری و ناظمی با پایور حکایت از این امر می کند.

امروزه سازسازهای زیادی از تمامی ایران به دیدار نگارنده می آیند تا صنعت سازسازی و صدادهندگی سازهایشان را به وسیله اینجانب به محک بزنند که خود این ملاقات ها در صدادهندگی و حل مشکلات سازسازی تاکنون بسیار خوب و تاثیرگذار بوده و هست.

هنگامی که در اروپا علم ارکستراسیون رونق گرفت، بعضی از سازها در رابطه با سازهای بادی با مشکلاتی مواجه بودند به خصوص در موسیقی اپرایی که باید داستانی به تصویر و موسیقی درآید. وردی آهنگساز معروف ایتالیایی به ساز بزرگ تر بادی برنجی نیاز داشت که این نیاز خود را با سازسازها طرح کرد و بالاخره سازی بزرگ تر برای کار نوشته شده ایشان درست کردند. حتی این ساز نیز از روی همان سازهای گذشته الگوبرداری شده بود یعنی مکانیزم صوتی و خیلی از نکات اصلی بر پایه قوانین آکوستیکی تجربه شده در طول تاریخ در نظر گرفته شده بود.
این گونه سازها که به ضرورت در دوران مدرن زندگی درست شده، بسیار اندک است.متاسفانه در ایران سازسازهای ما به این اصول کم توجه هستند و می اندیشند که می شود سازهایی را اختراع کرد و با شکل های گاهی بسیار زشت که حتی مشخص نیست که نقش کاسه رزونانس آن با قوانین صدادهندگی چیست و هیچ گونه شناخت علمی به آکوستیک و قوانین آن ندارند و امروزه سازهای نوظهوری خلق کرده اند که تنها می شود در یک نمایشگاه فانتزی و تخیلی آنان را طرح کرد و لذت ذهنی برد. تاکنون سازسازهای زیادی نزد اینجانب آمده اند و مدعی شده اند که سازهای جدیدی درست کرده اند. هنگامی که صدای این سازها را می شنوید اکثراً یا صدای سازهای ترکی و آسیای میانه را می دهند یا اینکه هیچ شخصیت ملی و ایرانی ندارند.

گاهی نیز کسانی در این موارد اقدام به ساخت ساز کرده اند که متخصص در این امر نیستند و به خاطر شهرت شان در امر دیگر از تریبون روزنامه ها استفاده کرده و به راحتی اعلام می کنند «پوست تار در صدادهندگی از همه فاکتورها مهم تراست،،» بهتربود که ایشان یا هر فرد دیگری ابتدا با یک فیزیکدان صوت که در این راه تجربه دارد، صحبت کند و آنگاه کاسه رزونانس یا طنینی را نفی کنند. برای درک بیشتر این دوستان لازم است فاکتورهای صدادهنگی در زیر سلسله وار آورده شود تا حداقل جوانان ما بدون وسواس و احترام به تخصص های دیگر سخن غیرتخصصی ایراد نفرمایند.

آن هم کسانی که خود تارنواز نیستند و با اصول صدادهندگی و مشکلات این ساز آشنایی ندارند. جوانانی هم که دور این افراد جمع شده اند، به احترام استادی ایشان در امر دیگری لب فروبسته اند.

حال توجه کنید به فاکتورهای صدادهندگی ساز؛

۱- کاسه طنینی که اروپایی ها به آن کاسه رزونانس می گویند.

شکل و اندازه این کاسه که مهم ترین نقش را دارد، صدای منتقل شده از خرک را وارد این کاسه می کند و یک صوت واحد در این کاسه رزونانس تولید کرده و به جداره کاسه اصابت کرده و صداهای فرعی هارمونیک یک صوت را می شکند. صدا با برخورد به جداره کاسه به این طرف و آن طرف می رود و صدها فاکتور برای صوت مطبوع تنها در این امر مشاهده می شود که باید به وسیله متخصصان آکوستیک مطالعه شود.

اینکه شکل سازها این گونه متفاوت است، علت آن تولید صداهای شفاف و بدون اکوی اضافه است. پس شکل و اندازه ساز و شکست هارمونی ها و رزونانس دیگر نغمات در کاسه از اهمیت ویژه یی برخوردار است. اگر جعبه ساز ذوزنقه شده، دلیل آکوستیکی دارد یا قطر جعبه رزونانس محدود باید باشد، به خاطر به هم نریختن صداها و دفع صداهای هارمونیک زائد است.

۲- دومین فاکتور رابطه طول سیم و کشش سیم با کاسه و دسته است. امروزه که ضخامت سیم های ساز را از ۱۸ به ۲۰ و گاهی به ۲۲ در تار افزایش داده اند، کلی مشکلات برای کشش سیم ها و فشار روی پوست و بیخ دسته ایجاد کرده. اکثر سه‌تارها یا دسته هایشان کج شده یا آنقدر سفت شده اند که دیگر صدای سه‌تار نداده و صدای ماندولین می دهند.

در اثر این موضوع، گوش محصلان خراب شده و سلیقه صوتی شان آنچنان دگرگون شده که دیگر نمی شود با این سازها به اجرای موسیقی اصیل ایرانی پرداخت. این گروه از سازسازها به خاطر توجه به سلیقه یک جوان که در این راه اندک می داند، کارهایی کرده اند که تنها برای جلب مشتری و فروش ساز است.

در قدیم سازسازها با نوازندگان بنام محشور بودند و امروزه سازسازها بیشتر تمایلات جوانان و شاگردان را در نظر می گیرند تا آنها که خیلی نمی دانند، راضی شوند.

۳- سومین فاکتور که بسیار مهم است، جنس چوب کاسه طنین است که به ده ها فاکتور چوب برمی گردد. رگه های چوب، مقاومت، آبخور، الیاف آن و ضخامت چوب، دوام چوب طی زمان، پروراندن چوب و…

۴- فاکتور بعدی صفحه ساز است که صدا را از طریق خرک به کاسه رزونانس انتقال می دهد. جنس این چوب و پروراندن آن یکی از فنون پیچیده ساز سازی است. شیره و املاح دیگر داخل چوب باید بیرون بیاید. امروزه اکثراً چوب را در جریان فشار قوی آب قرار می دهند تا طبق قانون «اسمزی» مواد زائد آن بیرون آید. پس از آن ده ها کار دیگر روی آن انجام می شود تا به چوب قابل قبولی برای صفحه ساز تبدیل شود.

۵- خرک و شیطانک و هماهنگی بین این دو. شما می توانید با تغییر خرک کل صدای یک ساز را ویران و نابود کنید.

۶- پرده های ساز و جنس آنهاست.

۷- دسته ساز و تراز و دقت در آن است.

۸- خواندن دستان های گوناگون روی سیم های گوناگون است که در علم سازشناسی بسیار مهم بوده و هست. می گویند بهترین ساز آن سازی است که گوش تشخیص ندهد شما سیم یا پوزیسیون عوض کرده اید.

۹- لاک الکل و عدم استفاده از مواد شیمیایی در لاک است. این لاک علاوه بر اینکه جلوی نفوذ رطوبت را می گیرد، جلوی آسیب رسیدن چوب را طی زمان می گیرد.

در انتها هماهنگی همه این عوامل با هم است که آن جواب درست را می دهد. تازه اگر صنعت سازسازی با عشق باطنی توام نباشد و انگیزه تنها پول باشد، بخش عمده یی از معنویت صوتی ساز خدشه دار می شود.

تفاوت نوآوری با زیبایی ظاهری ساز

در قدیم دو نظر برای سازسازی در ایران وجود داشت؛ اول اینکه ساز باید ساده باشد و زیاد تزیینی نشود. دوم اینکه ساز می تواند تزیینی هم باشد. بیشتر سازسازها به این دو نکته توجه داشتند. کسانی مانند حاج طاهر بسیار ساده کار می کردند. سازهایی مانند صفایی بسیار تزیینی کار می کرد. اما نکته مهم این بود که این تزیین ها صدای ساز را از بین نبرد. این روزها رسم است که ضرب و کمانچه را چنان صدف کاری و منبت می کنند که صدای ساز تغییر زیادی می کند. سازسازهای قدیم تغییر ناسالم به ساز نمی دادند.

استاد قنبری که عشق و علاقه شان به فرهنگ ایران زمین بر کسی پوشیده نیست، خدمات زیادی به امر سازسازی به خصوص ویولن سازی در ایران کردند. ایشان که دست پرورده استاد کامل ابوالحسن صبا بودند، خیلی زود مراحل ویولن سازی را با راهنمایی های صبا گذرانیدند و باعث پیشرفت این ساز در ایران شده اند. اگرچه همزمان با ایشان و شاید کمی جلوتر کسانی مانند «گیقام» که در خیابان سعدی مغازه ساخت ساز و مرمت و تعمیر ساز داشت، نیز بودند اما از آنجا که ایشان در وزارت دولتی سکاندار کارگاه سازسازی بودند، از امکانات بیشتری برخوردار بودند و جناب آقای پهلبد وزیر وقت هنرهای زیبا علاقه یی خاص به ایشان داشت تا جایی که ایشان را برای آموزش صنعت ویولن سازی به فرانسه فرستاد تا در مدرسه سازسازی استعداد خود را به محک بگذارد.

با توجه به اینکه ساز ویولن چه در بخش ارکسترسمفونیک و چه در هنرستان عالی و ملی از اهمیت ویژه یی برخوردار بود و کسانی مانند مین باشیان و وزیری این ساز را معرفی کرده بودند و حضرت صبا زحمات زیادی در معرفی این ساز کشید، نیاز به رشد این صنعت در ایران نیز ضروری به نظر می رسید. نزدیکی صبا و حمایت و تشویق ایشان در ساخت ویولن باعث شده استاد عزیز و دوست دیرینه نگارنده تمام سعی و تلاش شان را در جهت ساخت سازهای غربی در کارگاه بنمایند و خود ایشان نیز هیچ گاه مدعی تسلط به سازهای ایرانی نبودند.

من استاد قنبری را گاهی در کارگاه هنرستان عالی می دیدم و هنوز کارگاه سازسازی وزارتخانه راه نیفتاده بود. ابتدا من ایشان را از طریق مجله موسیقی و گاهی مجله موزیک می شناختم تا اینکه بالاخره به وسیله دوستی به نام خانم سیما فهمید که هم اکنون در آمریکا جامعه شناسی درس می دهند با ایشان آشنا شدم. این آشنایی باعث نزدیکی بیشتر من شده به خصوص به هنر سازسازی علاقه نیز داشتم و همین امر باعث شده پس از انقلاب به خاطر فشاری که بر این حرفه بود آموزشگاه سازسازی را در بالای ساختمان چاووش به وجود آوردم که در تداوم سازسازی بسیار موثر بود.

از این کارگاه کسانی مانند آقایان رامین جزایری و اره سازان و تعداد زیادی دیگر که هم اکنون از سازسازهای بسیار خوب ما هستند، بیرون آمدند. استادانی چون فرهمند، ناجی و امیر عطایی در این کارگاه تدریس می کردند. در حال حاضر نیز این کارگاه با هدایت استادان امیر عطایی و اره سازان پابرجاست و شاگردانی را تربیت می کند.

یکی از انتقاداتی که من همیشه به استاد عزیزم قنبری می کردم و نسبت به آن گله داشتم، این بود که چرا شما در عرصه سازهای ایرانی کاری انجام نداده اید. ایشان هربار از زیر این موضوع طفره می رفتند و جوابی قانع کننده به من نمی دادند. بیشتر شاگردان کارگاه فرهنگ و هنر وقت خودشان را صرف سازهای فرنگی می کردند و از میان این شاگردان افرادی مانند آقای صالحی که ویولن ساز خوبی است به وجود آمدند.

بعضی از شاگردان نیز مانند امیر عطایی وقت بیشتری را صرف سازهای ایرانی می کردند که این درست مصادف شده بود با توجه بیشتر به موسیقی اصیل ایرانی که فرانسویان سخت به آن علاقه مند شده بودند و جشن هنر شیراز نیز نقش مهمی در این رابطه بازی کرده بود. از آنجا که استاد ابراهیم با جناب آقای کمالیان نیز دوستی داشت و من نیز عاشق هردو آنها بودم اطلاعاتی نیز از استاد کمالیان درباره استاد قنبری دریافت کرده بودم، به خصوص یک سه‌تار در منزل ایشان دیده بودم که استاد کمالیان در آن دخل و تصرفاتی کرده بود و صدای خوبی از آن شنیده می شد و صنعت آن نیز مانند همه کارهای استاد قنبری بی نظیر بود.

من گاهی به منزل ایشان می رفتم و در فصل زمستان نیز زیر کرسی می نشستیم و گاهی از ایشان خواهش می کردم پنجه یی به ساز ببرند و ایشان گاهی چنان با دریافت کم نظیری از استادشان صبا آرشه و انگشت گذاری می کردند که اشک ما را درمی آوردند. من از ایشان تقاضا کردم سه‌تاری برای من بسازند و ایشان که مدت ها بود دیگر ساز ایرانی نساخته بودند به من قول دادند سازی برای من بسازند.

پس از مدت ها یک روز به من زنگ زدند و گفتند سه‌تار شما آماده است. من با خوشحالی به منزل ایشان رفتم و سه‌تاری را به دست من دادند و فرمودند در خیابان راه می رفتم و پشت ویترین مغازه یی شاید در شاه آباد که مرکز خرید و فروش ساز بود، خریداری کردم. کاسه آن قدیمی بود و من بقیه کارهایش را کرده ام. شما باید این ساز را نزد استاد کمالیان ببرید تا ایشان دستی به سر و رویش بکشند. صنعت کار فوق العاده بود و فرم گوشی ها را کمی تغییر داده بودند و بالای دسته ساز را با متد خاصی که خودشان اختراع کرده بودند، آرایش داده بودند که من این ساز را داشته و این تنها ساز من بود که مدت ها با آن کنسرت می دادم.

هنگامی که ساز را به منزل کمالیان بردم، گفتم صدای ساز کمی جان ندارد و چه می شود برای آن کرد. ایشان گفتند ساز را بگذار اینجا تا ببینم چه می شود کرد. پس از چند هفته ساز آماده شد و من به منزل ایشان رفتم و با آن زدم. هنوز صدای ساز، من و ایشان را راضی نمی کرد. مدت ها ساز پیش من بود تا اینکه ساز را برگرداندم و ایشان را وادارکردم صفحه آن را عوض کنند. با این تغییرسازی شد محصول استاد ابراهیم و کمالیان. هنگامی که با استاد قنبری در مورد این تغییر صحبت کردم ایشان از استاد کمالیان بسیار تعریف و از کار ایشان استقبال کردند.

این داستان واقعی نشان می دهد استاد قنبری به رموز صدادهندگی سازهای ایرانی به خاطر وقتی که روی ویولن گذاشته بودند، زیاد آشنایی نداشتند و خودشان نیز بارها به من این نکته را گفته بودند. ایشان رفته رفته به خصوص بعد از انقلاب وارد این عرصه شدند.

روحیه استاد قنبری همیشه درگیر ایده های خلاق نو و اجرای آن بود. به همین دلیل هرگاه به سازهای ایرانی فکر می کرد دوست داشت کاری تازه بکند. این کارهای بکر را حتی در رابطه با ویولن که سازندگانی چون «استرادی واریوس» و «گلوتز» نموده بود، نیز داشت.

هنگامی که من در سنندج خدمت می کردم روزی سر کلاس شادروان حسن کامکار بودم، دیدم تعدادی سه‌تار به این کلاس آورده اند که صفحه های آن از چوب کاج است. صداها بسیار پرطنین اما بد صدا بود. وقتی سوال کردم آقای کامکار فرمودند این سازها را از کارگاه فرهنگ و هنر تهران فرستاده اند تا ما در هنرستان مان استفاده کنیم. من مدت ها این سازها را در این طرف و آن طرف می دیدم تا اینکه با خود ایشان آشنا شدم و علت را پرس وجو شدم. ایشان اظهار داشتند به نظر ایشان چوب رزونانس یا کاج به خاطر صدادهندگی اش برای سه‌تار بهتر است. متاسفانه این موضوع را با موسیقی غربی و ذائقه تاریخی متفاوت موسیقی آنها را با موسیقی ایرانی قیاس می کردند.

این گونه تغییرات و تغییرات دیگر اساس کار استاد قنبری را به وجود می آورد. ایشان در مورد شکست سیم در سرپنجه نیز بر این باور بودند که باید ساز سه‌تار و تار مانند گیتار شود تا فشار سیم ها باعث پاره شدن سیم نشود و فشارها خوب تقسیم شود. تارها و سه‌تارهایی با این سرپنجه در کارگاه ساختند. یک روز به من زنگ زدند و گفتند تعدادی تار ساخته اند که من بروم با آنها بزنم و نظرم را بدهم. شاید این اولین حرکت ساخت سازهای ایرانی در کارگاه سازسازی به اصول گذشته بود.

ایشان با الگوبرداری از روی سازهای استادان به خصوص استاد شهنازی چهار الی پنج تار ساخته بودند. اینکه می گوییم ساخته بودند منظور در کارگاه آنها زیرنظر و راهنمایی های ایشان ساخته شده بود. سازها خیلی خوب صدا می داد و می رفت تا این کارگاه در ساخت سازهای ایرانی به حرکت سازنده تر و متشکل تری دست یابد که چند سال بعد انقلاب شد و کارگاه ساز سازی تقریباً بسته شد و ایشان نیز در منزل خانه نشین شدند.

من در همین دوره نزد ایشان می رفتم. آن موقع نیز فکرشان در حال کار کردن بود و قصد کرده بودند میز و صندلی هایی بسازند که بالاخره ساختند تا در روستاها بچه ها بتوانند آن را حمل کرده و استفاده کنند. یک استاد که فکر نوآوری و خلاقه دارد بالاخره آرام نمی گیرد و همیشه کارهای ارزنده یی برای پیشرفت کار انجام می دهد. در این دوره خیلی دل و دماغ نداشتند و من حتی از ایشان دعوت کردم همراه با آقایان کمالیان و ناظمی مرکزی را که من درست کرده بودم، اداره کنند. اگرچه در جلسات اولیه ما آمدند اما همه این عزیزان به خاطر سرخوردگی علاقه مند بودند از این پیشه کناره گیری کنند.

هنگامی که من به ایران آمدم (سال ۷۲) به یکباره مشاهده کردم پرده های تار فلزی شده و گوشی ها آهنی گردیده.

سازهای نوظهور عجیب و غریبی به نام های مختلف ساخته اند و گاهی هم استادانی با آن کنسرت داده اند و… اینکه استادانی مانند استاد قنبری با ابتکاراتی تلاش کرده اند ایرادات بعضی از سازها را حل کنند، قابل فهم است و در جایگاهی که ایشان هستند گفت وگویی نیست اما نمی دانم چرا کسانی که تخصص ندارند یا هوش و ذکاوت استاد قنبری را ندارند یا از سابقه طولانی در امر سازسازی برخوردار نیستند اقدام به ساخت ساز یا تغییراتی در سازها می کنند.

نزدیک به ۳۰۰ سال از مرگ «استرادی واریوس» می گذرد اما همه تلاش می کنند با لوازم الکترونیک و لیزر پی برند که چرا سازهای این استاد آنقدر دلنشین است. با اینکه اروپایی ها در این امور جلوتر هستند و از علم، آگاهی و تکنولوژی بهتری برخوردارند چرا اقدام نکردند ساز ویولن را تغییر دهند؟ چرا کارگاه های ویولن هنوز دارند از الگوی های معتبر این استادان استفاده می کنند؟ اروپایی ها در سازسازی حتی استفاده از آهن و فلزات دیگر را حذف، سیم گیر ویولن را چوبی و تاندول های ویولن را حذف کردند. امروز روزی نیست که ما به سازهایمان آهن یا روی یا مس اضافه کنیم. در ساز تار و سه‌تار به جز سیم هیچ وسیله آهنی وجود ندارد. امروز گوشی های تار را از داخل مانند گیتار فلزی کرده اند و اکثر موسیقی نوازان مدعی هستند کوک را بهتر نگه می دارد. سوال من این است چرا با این همه فشاری که روی صفحه ویولن وارد می شود آنها گوشی هایشان را فلزی نکردند؟

علت آن روشن است چون فلز فرکانس موسیقی را خراب کرده و صدای وزه و ارتعاش مضر به وجود می آورد. به اضافه هنگامی که شما به جای پرده، آهن یا آلیاژ دیگر می گذارید، دسته ساز را سنگین و حرکت دست را روی دسته کند می کند. در رطوبت دست راحت حرکت نمی کند. شاید این گونه تغییر برای موسیقی الکترونیک خوب باشد اما برای موسیقی ایرانی جدی کار نمی کند.

یکی از سازسازها نزد من آمده و سازی را آورده بود که یک گوش ماهی بود که برایش دسته گذاشته بودند. دیگری یک تنبک کوکی آورده، آن هم برای موسیقی مدال نه تنال. هنگامی که شما از یک گوشه به گوشه دیگر می روید کوک که تغییر می کند باید در این باره چه کرد؟ برای مثال شما از همایون به موالیان می روید یا از درآمد ماهور دو به گوشه داد می روید. نت کوک شده که نغمه «دو» هست حال با نغمه نت «ر» چه باید کرد. به هرحال سردرگمی بزرگی به وجود آمده که کسی هم نمی خواهد چیزی را که درست نیست، تغییر دهد.

به هرحال نوآوری و خلق یک اثر صنعتی یا هنری موقعی درست است که ضرورت داشته باشد و ما موسیقی نوازان چنین تقاضایی کنیم. هنگامی که ساز یحیی گوشی هایش کوک درنمی کند و نگارنده در صحنه با آن راحت هستم، چرا باید سازسازهای ما به دنبال گوشی های دندانه دار آهنی بروند؟ اینکه استاد آوازی چند ساز نوظهور غیراستاندارد ساخته باید نمایشگاهی ترتیب دهند تا مردم آمده و احسنت، احسنت بگویند.

در روزگاری که تخصص حرف آخر را می زند طرح این گونه مسائل انحراف در افکار دانشجویان و بعضی از ساز سازهاست. چقدر خوب بود اکسپوی تمامی سازها مانند سال پیش برگزار می شد تا این گروه هم غرفه یی برای تخیلات خود بازکنند. باید ارزش های استادانی مانند ابراهیم قنبری که زحمات زیادی برای هنر و صنعت سازسازی کشیده اند و واقعاً نابغه بی بدیل در رابطه با خلاقیت هستند با تعدادی سازساز تازه به دوران رسیده و ناآگاه تفکیک شود. سره و ناسره را در یک طبق قرار دادن ظلم به فرهنگ است. لطفاً فکرکنید اما نه فکر غلط و نوظهور،

نوشته شده در یک دیدگاه

وحید وفایی مدرس سلفژ تئوری موسیقی کنترباس و ویولن‌سل

دکتر وحید وفایی مدرس سلفژ تئوری موسیقی کنترباس و ویولن‌سل

وحید وفایی فارغ التحصیل کنسرواتوار تهران و ایروان می باشند.

ارکستر سمفونیک یک کشور نماد قدرت آن کشور است

کنترباس یا دوبل‌باس بزرگترین ساز خانواده زهی ‌و دارای بمترین گستره صوتی است. سالهاست که این ساز عضو جدایی‌ناپذیر ارکسترهای سمفونیک به حساب می‌آید و نقش مهمی در ارکستر ایفا می‌کند. کنترباس نه‌ تنها در موسیقی کلاسیک غربی، بلکه در دیگر سبکهای موسیقی مانند جاز، بلوز و راک اند رول به کار می‌رود.

این ساز دارای چهار سیم ضخیم است، اما سازهایی هم وجود دارند که پنج سیمه هستند. کنترباسهایی که پنج سیم دارند می‌توانند چهار نت بمتر از کنترباسهای چهار سیمه اجرا کنند. سیمهای کنترباس با فاصله چهارم درست نسبت به هم کوک می‌شوند.

کنترباس پیش از تشکیل ارکستر سمفونیک تهران با سابقه بیش هشتاد سال به ایران وارد شد و اکنون نیز پس از گذر سالها همچنان هستند نوازندگانی که عاشقانه این ساز را برای نواختن برگزیده‌اند. آنچه در پیش می‌خوانید گفت‌وگویی تخصصی چاووش است با دکتر وحید وفایی، یکی از نوازندگان چیره‌دست کنترباس تا حول و حوش این ساز و مشقتهای پیش روی برای مخاطبانش سخن بگوید.

آقای وفایی برای شروع گفت‌وگو لطفا پیشتر خودتان را برای مخاطبان معرفی کنید و بگویید از چه سالی آموزش موسیقی را شروع کردید.
من متولد ۲۳ شهریور ۱۳۶۰ هستم که به لطف مادرم و به توصیه داییم، شریف لطفی، از سالهای ۶۵-۶۶ کلاسهای موسیقی ارف ناصر نظر را شروع کردم. در آن سالها و در شرایط سخت بمب‌باران کلاسهای ارف آقای نظر را پیگیری می‌کردم تا جایی که دیگر بمب‌باران نزدیک به منزلمان من را از ادامه بازداشت. پس از جنگ کلاسهای سلفژ را پیش سعید لطفی ادامه دادم.

از دوران تحصیلات پیش از دانشگاه خود بگویید.
اول راهنمایی با ساز ویولن سل وارد هنرستان موسیقی پسران شدم. چهار سال از دوره هنرستان را ویلون سل نواختم سپس به لطف استاد عزیزم زنده یاد علیرضا خورشیدفر که نسل نوازندگان کنترباس بعد از انقلاب مدیون ایشون هستند؛ سازم را با کنترباس عوض کردم یعنی از دوم دبیرستان و در سال ۱۳۷۵٫

پس از گرفتن دیپلم آیا همچنان خواستار ادامه تحصیل در این رشته بودید؟
در سال ۷۸، همان سال که دیپلم نوازندگی کنترباس گرفتم و وارد اولین دوره فوق‌دیپلم هنرستان شدم. فوق دیپلم نوازندگی ساز کنترباس را در سال ۸۲ گرفتم و پس از آن ناچار به خدمت سربازی شدم. در سال ۸۴ پس از اتمام دوره سربازی وارد دوره کارشناسی تحصیلی شدم و کارشناسی نوازندگی موسیقی، ساز کنترباس گرفتم.

ورود به ارکستر تلویزیون برای من خیلی هیجان‌انگیز بود و از کودکی آرزو داشتم بتوانم آنجا ساز بزنم. در ارکستر تلویزیون رپرتوارهای خوبی مثل سمفونی دنیای نو دورژاک، سمفونی ۹ بتهوون و قطعات دیگر می‌زدیم که متاسفانه آن رپرتوارها در قالب کنسرت اجرا نمی‌شدند فقط ضبط می‌شدند؛ برای اجراهای زنده باید کارهای مناسبتی می‌زدیم.

چرا ارمنستان را برای ادامه تحصیل موسیقی انتخاب کردید؟
به توصیه مادرم، من و برادرم برای ادامه تحصیل به ارمنستان رفتیم. من اولین ایرانی بودم که با مدرک لیسانس ایران وارد مقطع کارشناسی ارشد ارمنستان شدم. همچنین من اولین نفر قبل و بعد انقلاب هستم که مدرک فوق لیسانس کنترباس را دارد.

تفاوت سطح توانایی شما که نوازنده و تحصیلکرده ایرانی بودید و سطح توانایی نوازندگانی که آنجا تحصیل کرده بودند به چه میزان بود؟
در دو ماه اولی که وارد محیط اکادمیک ارمنستان شدم، رسیتال برگزار کردم و با کنترباس سلو می‌زدم. همینطور قبل از پایان ترم اول در تور کنسرت دانشجویان خارجی کنسرواتوار من چندیدن قطعه سلو با کنترباس زدم. من در هفت ماه اول زندگیم در ارمنستان خودم را برای اجرای  هشت کنسرت آماده کرده بودم که موفق به اجرای هفت کنسرت شدم.

در ارمنستان تا چه مقطع تحصیلی ادامه دادید؟ پس از کارشناسی ارشد چه کردید؟
سال ۲۰۱۰ کارشناسی ارشدم را تمام کردم. همزمان در رشته دیگری یعنی رهبری ارکستر ارشد دومم را گرفتم. برایم افتخار بود شاگرد روبن آفاطوریان، رهبر فیلهارمونیک ارمنستان و هنرجوی یوری دافسیان، رهبر اپرای ارمنستان باشم. البته پیش از این نیز در ایران به واسطه چند واحد درسی رهبری ارکستر در دوره کارشناسی شاگرد استاد محمدتقی ضرابی بودم و اصول و پایه رهبری نزد ایشان آموختم. پس از گرفتن مدرک کارشناسی ارشد در ارمنستان بی‌درنگ وارد مقطع تحصیلی دکترا شدم.

در این مدت آیا قطعه‌ای را هم رهبری کرده‌اید؟
بله در دوره کارشناسی در ایران کنسرتو فلوت و هارپ موتزارت و در ارمنستان سمفونی آنفینیشت شوبرت را برای اجرای پایانی مقطع کارشناسی ارشدم رهبری کردم.

مقطع دکتری را هم در کنسرواتوار ایروان گرفتید؟
در مقطع دکتری دو راه داشتم؛ یک اینکه دوره دو ساله کنسرواتوار را که مدرکش مورد تایید وزارت علوم ایران نبود، ادامه بدهم و گزینه دیگر، آکادمی نایکو بود که آن را انتخاب کردم. در آکادمی نایکو برای مقطع دکتری از دانشجویان خواسته می‌شد به مسائل تئوری و علمی موسیقی بپردازند و تز بنویسیم از این رو در دوره دکتری نمیتوانستم روی نوازندگیم کار کنم.

موضوع تز دکترایتان چه بود؟
به توصیه دوست عزیزم حامد ثابت که آهنگساز موسیقی فیلم هستند درباره آهنگسازانی که برای کنترباس قطعه نوشتند کار کردم. بخش عمده این تز درباره آهنگسازان ایرانی و ارمنی است که برای ساز کنترباس قطعه نوشتند مثل سلو برای کنترباس، دوئت، تریو، کنسرتو و…

روی آثار چه آهنگسازان ایرانی کار کردید؟
علیرضا مشایخی یکی از آهنگسازان ایرانی است که کنسرتویی برای کنترباس در ۱۹۷۶ در آمریکا و همچنین تریو برای ویلون کنترباس و پیانو نوشته است. کامبیز روشنروان با سمفونی فلک‌الافلاک، دکتر بهزاد رنجبران، دکتر کیاوش صاحب‌نسق، دکتر امیرمهیار تفرشی‌پور، حمیدرضا اردلان و شاهین فرهت از جمله افرادی هستند که برای کنترباس قطعه نوشتند.

ارکستر سمفونیک یک کشور متعلق به یک شخص نیست.

درباره دیدارتان با الکساندر خاینراوا بگویید.
به توصیه اساتید دانشگاه به تفلیس سفر کردم و پیش استاد الکساندر خاینراوا که رهبر ارکستر بسیار خوبی هم بودند شروع به یادگیری تکنیکهای نوازندگی کردم. ایشان بهترین کنترباسیست منطقه قفقاز هستند.

تا با حال چه فعالیتهای ارکستری داشتید؟
فعالیتهای ارکستری من از سال دوم هنرستانم شروع شد. در دوره راهنمایی توانستم وارد ارکستر سمفونیک نوجوانان پارس به رهبری ناصر نظر بشوم. همینطور دوازده سالم بود که در ارکستری در جشنواره فجر سال ۷۲ در فرهنگسرای بهمن، ساز می‌زدم. همچنین اول دبیرستان به لطف استاد حسین علیزاده در ارکسترسمفونیک هنرستان به رهبری جاوید مجلسی، ساز می‌زدم. آن زمان آقای علیزاده مدیر هنرستان و تشکیل دهنده ارکستر سمفونیک هنرستان بودند. پس از آن در سالهای ۷۷ـ۷۶ به تمرین ارکستر تلویزیون رفتم. پس از تعطیل شدن ارکستر فرهنگسرای بهمن، همه نوازندگانش جذب ارکستر تلویزیون که ناصر مرتضی‌پور رهبرش بود شدند و من پس از دادن امتحان وارد ارکستر تلوزیون شدم.

درباره ارکستر تلویزیون بیشتر بگویید.
ورود به ارکستر تلویزیون برای من خیلی هیجان‌انگیز بود و از کودکی آرزو داشتم بتوانم آنجا ساز بزنم. در ارکستر تلویزیون رپرتوارهای خوبی  مثل سمفونی دنیای نو دورژاک، سمفونی ۹ بتهوون و قطعات دیگر می‌زدیم که متاسفانه آن رپرتوارها در قالب کنسرت اجرا نمی‌شدند فقط ضبط می‌شدند؛ برای اجراهای زنده باید کارهای مناسبتی می‌زدیم. البته من معتقدم ارکستر رادیوـ‌تلویزیون یک کشور می‌تواند خیلی قوی عمل کند؛ به واسطه اعتبار آهنگسازان، نوازندگان و رهبرانی که دارد می‌تواند وزنه سنگینی برای فرهنگ جامعه باشد.

من معتقدم ارکستر رادیوـ‌تلویزیون یک کشور می‌تواند خیلی قوی عمل کند؛ به واسطه اعتبار آهنگسازان، نوازندگان و رهبرانی که دارد می‌تواند وزنه سنگینی برای فرهنگ جامعه باشد.

از ادامه فعالیتهای هنریتان در ایران بگویید.
سال ۷۸ ارکستر فیلهارمونیک را شریف لطفی تاسیس و رهبری می‌کرد و من این افتخار را داشتم که شف کنترباس باشم. به جز اجرای قطعات فاخر آهنگسازان کلاسیک از آهنگسازان ایرانی مثل حسین دهلوی، حمیدرضا دیبازر و امیر اسلامی نیز قطعه اجرا می‌کردیم. سال ۸۱ با کیوان میرهادی ارکستر کامراتا را تشکیل دادیم. قصد ارکستر بیشتر معرفی آهنگسازان مدرن بود از این رو من و کاوه همدانیان برای شروع به کار ارکستر نوازندگان مرتبط را جمع‌آوری کردیم. از اروو پارت و فلیپ گلس قطعه می‌زدیم. سالهای ۷۷ـ۷۶ در ارکستر همایون خرم، ویلون سل و کنترباس می‌زدم و تعصبی نسبت به موسیقی کلاسیک نداشتم. از سال ۸۱ یک بند راک زهی داشتم. بعد از گرفتن مدرک دیپلم، فریدون ناصری که معلم هارمونی من بود به دلایل شخصی به من اجازه فعالیت در ارکستر سمفونیک را نداد. در صورتی که آن زمان نوازنده کنترباس خیلی کم بود و ارکستر به نوازنده احتیاج داشت. بعد از فوت آقای ناصری، از سال ۸۵ که نادر مشایخی و بعد از آن دکتر صهبایی ارکستر سمفونیک را رهبری می‌کردند من سر تمرینهای ارکستر رفتم و فعالیتم را شروع کردم. سال ۸۶ به رهبری آقای لوریس چکناواریان قطعه «رسول عشق و امید» و پس از آن با آقای انتظامی قطعات موسیقی فیلمش را اجرا کردیم. بعد از پایان دوره ارشدم به ایران برگشتم و کنسرتو پیانوی چایکفسکی را با شهرداد روحانی اجرا کردیم. در سال ۸۹ برای کار روی تز دکتری به ارمنستان برگشتم.

خارج از ایران چه فعالیتهایی داشتید و چه کارهایی انجام دادید؟
در ارمنستان به واسطه آرش تیموریان وارد ارکستر خانه آهنگسازان ارمنستان که رهبری بسیار جدی داشت شدم و اجراهای مختلف و زیادی با آنسامبلها و ارکسترهای مختلی داشتم. بعد از مدتی نیز در ارکستر ملی ارمنستان به رهبری نورای داوتسیان فعالیت کردم.

اجرایتان با جف برادیچ در آلمان چگونه بود؟
تابستان امسال این افتخار را داشتم تا با بزرگترین کنترباسیست دنیا، جف برادیچ، کنسرت داشته باشم. ایشان برای این همکاری از من دعوت کردند و کنسرت را در میتل والد آلمان برگزار کردیم. من و یک نوازنده چینی که در سوئد تحصیل می‌کرد تنها آسیاییهایی بودیم که در مستر کلاس ایشان نیز شرکت ‌کردیم. برخورد ایشان با ما به شدت صمیمی و دوستانه بود.

فوت استاد خورشیدفر این وظیفه را بر گردن من نهاد تا به ایران برگردم و به وطنم خدمت کنم. این دینی است که بر گردنم هست و باید برای کشورم مفید باشم.

اجرایتان با جف برادیچ در آلمان چگونه بود؟
تابستان امسال این افتخار را داشتم تا با بزرگترین کنترباسیست دنیا، جف برادیچ، کنسرت داشته باشم. ایشان برای این همکاری از من دعوت کردند و کنسرت را در میتل والد آلمان برگزار کردیم. من و یک نوازنده چینی که در سوئد تحصیل می‌کرد تنها آسیاییهایی بودیم که در مستر کلاس ایشان نیز شرکت ‌کردیم. برخورد ایشان با ما به شدت صمیمی و دوستانه بود.

چرا در ارمنستان نماندید و چه شد که به ایران برگشتید؟
پس از اینکه شنیدم علی رهبری می‌خواهد به ایران بیاید به خودم گفتم با جان و دل به ایران برمی‌گردم. با توجه به فوت استاد خورشیدفر من وظیفه دارم به ایران برگردم و به وطنم خدمت کنم. این دینی است که بر گردنم هست و باید برای کشورم مفید باشم.

زمستان ۹۳ برای اجرا با شهرداد روحانی و آقای مشایخی نیز به ایران برگشتم. صبحها با ارکستر سمفونیک تهران و بعد از ظهرها با ارکستر شهرداری تمرین می‌کردیم. بعد از آن به نظرم به دلیل مافیای موجود در ارکستر سمفونیک نتوانستم وارد ارکستر شوم. در صورتی که نوازنده‌های دو سال کار کرده توانستند وارد شوند اما من نه. حتی مافیای موجود باعث حذف دکتر عسگری، رهبر کر ارکستر سمفونیک نیز شد.

پس از آن ۸۶ نفر از نوازندگان از جمله ارسلان کامکار و ناصر رحیمی که خود یکی از بهترین نوازندهای فلوت است نیز از این ارکستر بیرون آمدند. در کنار آن سه نوازنده ترومبون و فاگوت نیز از ارکستر بیرون و به جای آنها ۶ نوازنده از ترکیه جایگزین شدند. وقتی نوازنده خارجی وارد برنامه می‌شود هزینه دارد. هزینه هتل، رفت و آمد و دستمزد دارد؛ چرا این هزینه‌ها را برای نوازنده خودمان نکنیم؟ چرا نوازنده‌هایی که در کشور حضور دارند تقویت نمی‌شوند؟ آنها را تقویت نمی‌کنید، آنها را تحقیر می‌کنید، بهشان توهین می‌کنید، آنها را خانه‌نشین می‌کنید و بعد از خارج نوازنده می‌آورید؟ چرا؟ با چه منطقی؟ برای ارکستر سمفونیک صندلی گرفتند اما اجازه نمی‌دهند نوازنده‌های ارکستر ملی از آنها استفاده کنند در صورتی که این دو ارکستر در یک ساختمان تمرین می‌کنند و از یک دولت بودجه می‌گیرند. یازده ماه است که به عشق وطن به ایران آمدم تا بتوانم به فرهنگ و هنرش خدمت کنم اما یازده ماه است که خانه‌نشین شدم. سمفونیک یک کشور متعلق به شخص نیست بلکه هویت تک تک مردمان آن کشور است. شاگرد من در ارکستر سمفونیک ساز می‌زند ولی من نمی‌توانم. من نمی‌توانم در ارکستر سمفونیک کشورم ساز بزنم چون سیستمش تحقیر و توهین نوازنده است در صورتی که اقتصادش وابسته به حرفه‌اش است. اگر من نتوانم در کشورم ساز بزنم چه باید بکنم؟

یازده ماه است که به عشق وطن به ایران آمدم تا بتوانم به فرهنگ و هنرش خدمت کنم اما یازده ماه است که خانه‌نشین شدم

در جشنواره فجر امسال هم اجرا داشتید؟
جمعه پیش رهبر فیلهارمونیک کردستان با من تماس گرفتند تا در جشنواره فجر در کنسرتشان که ارسلان کامکار مایستر هست همراهشان ساز بزنم. در جشنواره فجر برای اجرا به این ارکستر چون از شهرستان آمده بودند ساز ندادند. ما حتی صندلی کنترباس هم نداشتیم و تمام طول کنسرت ایستاده ساز زدیم. تیمپانی که برای اجرا به ارکستر داده بودند باگت و وسیله کوکش را نداده بودند. این فاجعه است. با اینکه ارکستر اعلام کرده بود که ما در سنندج سنج و ادوات پرکاشن داریم گفته بودند اینجا هست لازم نیست با خودتان بیاورید اما موقع اجرا نداده بودند. چطور می‌شود یک جشنواره ایرانی نوازنده‌های ایرانی را ساپورت نکند؟ مگر فقط باید امکانات را در اختیار ارکستر هایی که در تهران فعالیت می‌کنند گذاشت؟ این تنها اتفاق مهم موسیقی کشور هست. هدف این جشنواره تحقیر نوازنده است یا رشد نوازنده؟ من متوجه نمی‌شم چرا!

اجرای اخیرتان با ارکستر آقای علیرضا شفقی‌نژاد چطور بود؟
در این کنسرت کنسرتو پیانو بتهوون، کاری از موتزارت و قطعه ایران آقای چکناواریان را اجرا کردیم. دو قطعه از همین اجرا را نیز در جشنواره موسیقی فجر امسال با ارکستر موسیقی پارس به رهبری علیرضا شفقی‌نژاد اجرا کردیم.

آیا در این سالها سابقه تدریس موسیقی نیز داشتید؟
سابقه تدریس من برمی‌گردد به سال ۸۷ که در کلاسهای آزاد دانشگاه هنر داشتم. بعد از آن در هنرستان ساز کنترباس درس می‌دادم و در آموزشگاه‌های مختلف تدریس می‌کردم. در فرهنگسراهای مختلف نیز چندین شاگرد خصوصی داشتم. در کنسرواتوار تهران هم درس می‌دادم. الان که به ایران برگشتم رزومه و سوابقم را برای دانشگاه هنر و داشنگاه آزاد فرستادم در حال برسی هستند تا بتوانم در مراکز آکادمیک نیز تدریس کنم.

در تدریستان چه متدی را با هنرجوها کار می‌کنید؟
متد و کتابی که در ایران آقای خورشیدفر با ما کار می‌کردند ادوارد نانی بود. جناب مرتضی‌پور هم که از مدرسان با سابقه این ساز در ایران هستند هم از روی همین کتاب درس می‌دادند. این کتاب دو جلد دارد جلد اولش به مسائل پوزیسیون و تکنیک نوازندگی دست راست پرداخته و در جلد دوم به گام و آرپژ و دوبل نتها اشاره می‌کند. من این متد را با متدی آموزشی ارمنستان که متددی روسی بود مقایسه کردم. کتاب روسی یکسری تِمهای آشنای موسیقی کلاسیک دارد که به عنوان درس، تمرین داده می‌شود. من فکر می‌کنم این کتاب می‌تواند مکمل نانی باشد. من خودم به هنرجوهایم این دو کتاب را کنار هم درس می‌دهم تا هنرجو خسته نشود، هم در تکنیک رشد کند هم در زدن ملودی.

آقای وفایی برای اتمام گفت‌وگو از برنامه‌های آتی خود بگویید. چه برنامه‌ای در پیش رو دارید؟
چند ماه پیش به همراه هنرجوهایم تشکیل یک کوارتت کنترباس دادم که تشکیل این کوارتت میتواند در ایران بسیار ارزشمند باشد و تجربه بسیار خوبی خواهد شد. قرار است اردیبهشت‌ماه در اولین فستیوال بین‌المللی موسیقی معاصر از دو آهنگساز معاصر ایرانی که با همین کوارتت قطعه نوشتند اجرا کنیم؛ یک قطعه از نادر مشایخی برای کوارتت کنترباس و یکی از آقای اردلان. نیمه دوم اردیبهشت نیز قرار است اجرایی به رهبری آقای مشایخی و همینطور اجرایی با ارکستر فیلهارمونیک کردستان داشته باشیم.

آقای وفایی از این که این فرصت را برای گفت‌وگو در اختیار ما قرار دادید صمیمانه سپاسگزاریم و امیدواریم این شروع خوبی برای همکاری و گفت‌وگوهای دیگر شما با چاووش باشد.

تمرین ارکستر مجلسی به رهبری دکتر وحید وفائی

تمرین ارکستر مجلسی به رهبری دکتر وحید وفائی

نوشته شده در 6 دیدگاه

نیما فریدونی کلاس تار سه تار

نیما فریدونی کلاس تار سه تار

نیما فریدونی کلاس تار سه تار

نیما فریدونی مدرس تار و سه‌تار و مبانی موسیقی ایرانی و ردیف

آموزش تار . سه‌تار .  ردیف موسیقی ایرانی . تئوری موسیقی ایرانی و غربی

روزهای کلاس : همه روزه تلفن هماهنگی : ۲۲۹۵۲۸۲۰ تلگرام : ۰۰۹۸۹۱۲۳۱۰۸۷۴۰

کارنامه زندگی هنری (بیوگرافی) نیما فریدونی

تولد : چهارشنبه 7خرداد ماه 1359

وضع تحصیل :

  1. دبستان : پویا ( شهید علیپور ) (واقع در گلستان پنجم پاسداران تهران)- ( سال دوم مدتی در دو دبستان گلپایگان تحصیل نمود .)
  2. دوره راهنمایی : توحید (واقع در نوبنیاد تهران)
  3. دبیرستان : کمال واقع در سمنگان رسالت تهران
  4. دانشگاه تهران دانشکده هنرهای زیبا گروه موسیقی مقطع کارشناسی ( لیسانس )
  5. کنسرواتوار دولتی مسکو به نام پیتر ایلیچ چایکوفسکی- دپارتمان موسیقی شناسی- مقطع کارشناسی ارشد و دکترا (PhD)

خوشنویسی :

  1. علاقمندی : اول دبستان
  2. سفر سال دوم دبستان به گلپایگان به  دلیل بمباران و دقت در طرز نوشتن پدربزرگ (حسین لاهوتی ) به طرز عجیبی در خوش تر نوشتن او تاثیر کرد به طوری که پس از سه ماه در بازگشت به تهران معلم کلاس دوم با دیدن این تغییر دست خط متعجب شد .
  3. سال چهارم دبستان یک دوره ی سه ماهه  نزد استاد اسماعیل نژاد فرد لرستانی تعلیم خوشنویسی با قلم درشت دید .
  4. سال اول راهنمایی در انجمن خوشنویسان سه ماه دیگر به خدمت ایشان رسید .
  5. مدتی به صورت مکاتباتی از محضر ایشان  استفاده نمود .
  6. کسب گواهی خوش از انجمن خوشنویسان
  7. تدریس خوشنویسی در دبستان شهید علی پور و کنی تهران به دانش آموزان در سال 1378    

شعر :

از سال 1371 تا 1376 به تجربه هایی در زمینه سرودن شعر پرداخت که به طور کلی می توان آن را ناموفق خواند. از این دوره دفتری باقیمانده است.  

موسیقی :

  1. تابستان 1370: فراگیری تنبک نزد حمید سعیدی به مدت 10 جلسه
  2. مرداد ماه 1374 : آغاز فراگیری تار نزد نبی احمدی

استادان ساز :

  1. نبی احمدی : مدت 9 ماه
  2. محمد رضا ابراهیمی : مدت 6 ماه
  3. کیوان ساکت : مدت 6 جلسه  سال 1379
  4. داریوش طلایی : در دانشگاه مدت 4 ترم
  5. فریبرز عزیزی : مدت 6 جلسه در سال 1379
  6. علی اصغر بیانی : 2جلسه در سال 1380
  7. زیدالله طلوعی : در دانشگاه مدت 1 ترم
  8. داریوش پیرنیاکان : در دانشگاه مدت 1 ترم
  9. حسین علیزاده  : از سال 78 مدت 21 جلسه

استادان در دانشگاه تهران:

  1. مجید کیانی
  2. علیرضا مشایخی
  3. شاهین فرهت
  4. آذین موحد
  5. درویش رضا منظمی
  6. ساسان فاطمی
  7. هومان اسعدی

معلم هارمونی: علی رادمان

سمت ها  :

  1. عضو مرکز موسیقی تجربی دانشکده هنرهای زیبا (دانشگاه تهران) : سال 1377 تا 1378
  2. مدیر مرکز موسیقی تجربی دانشکده ی هنرهای زیبا (دانشگاه تهران) : سال 1379 و 1380

همکاری در ضبط آلبوم ها و قطعات موسیقی

  1. آهنگ خواب زمستانی . خواننده : محمود صفی زاده . تنظیم : ایمان ملکی . نوازنده ی تار : نیما  فریدونی . اسفند ۱۳۹۵
  2. آهنگ ایران – خواننده : مجتبی قارداشی ، تنظیم : ایمان ملکی ، نوازنده ی تار و مسترینگ – مهر 1395
  3. آهنگ دیگر نمی آید – خواننده : محسن تاجیک ، تنظیم : شاهین رشیدی ، نوازنده ی سه تار – تیر 1395
  4. آهنگ دل پر از درد – خواننده : مجتبی قارداشی ، تنظیم : ایمان ملکی ، نوازنده ی سه تار و مسترینگ – خرداد 1395
  5. آهنگ بارون بارونه – تنظیم و گیتار : رضا مهتدی حقیقی ، تار نیما فریدونی ، ویولن ایمان ملکی ، خواننده احسان رادفر ، درامز پیمان لطیفی ،‌ بیس مهدی محمود خانی – ۱۳۹۴
  6. آهنگ رقص باد – خواننده : امین شهبازی ، تنظیم : نادر تجلی ، به عنوان مسترینگ – اسفند 1394
  7. آهنگ کجایی- خواننده : محمدحسین ، تنظیم : محمد کبیری ،  به عنوان نوازنده سه تار – اسفند 1394
  8. آهنگ آذری یوم یوم- خواننده : محمد رضا عیوق ، تنظیم : ایمان ملکی ،  به عنوان صدابردار و میکس و مسترینگ – اسفند 1394
  9. آهنگ پرواز بدون پرواز- خواننده : محمد رضا عیوق ، تنظیم : ایمان ملکی ،  به عنوان صدابردار و میکس و مسترینگ – اسفند 1394
  10. ضبط اجرای ویولن کتاب 130 قطعه ی محلی برای ویولن سعید زرنیخی – ویولن : هومن شمس –به عنوان :  صدابردار ، میکس و مسترینگ – دی، بهمن و اسفند 1394
  11. ردیف دوره ی عالی ویولن استاد ابوالحسن صبا –تهیه و تنظیم استاد رحمت الله بدیعی- مسترینگ و پالایش صوتی – به سفارش انتشارات سرود – دی 1394
  12. آهنگ لاله لر- خواننده : محمد رضا عیوق ، تنظیم : ایمان ملکی ،  به عنوان صدابردار و میکس و مسترینگ – دی 1394
  13. کتاب هنرستان جلد 1 روح الله خالقی – کمانچه : ایمان ملکی ، به عنوان صدابردار و میکس و مسترینگ – آذر 1394
  14. آهنگ تنگ غروبه- خواننده : محمد رضا عیوق ، تنظیم : ایمان ملکی ،  به عنوان صدابردار و میکس و مسترینگ – آبان 1394
  15. آهنگ آی لاچین- خواننده : محمد رضا عیوق ، تنظیم : ایمان ملکی ،  به عنوان صدابردار و میکس و مسترینگ – مهر 1394
  16. آهنگ وای وای – خواننده : محمد رضا عیوق ، تنظیم : ایمان ملکی ،  به عنوان صدابردار و میکس و مسترینگ – مهر 1394
  17. آهنگ حضرت آدم – خواننده : محمد رضا عیوق ، تنظیم : ایمان ملکی ،  به عنوان صدابردار و میکس و مسترینگ – مهر 1394
  18. آهنگ وصال – ویولن : محمدرضا ترابیان ، تنظیم : ایمان ملکی – میکس و مسترینگ : نیما فریدونی – مرداد 1394
  19. آهنگ  وداع – خواننده : علیرضا باقری  ، تنظیم : آراز طروسیان ( داهاره ) ، شعر : فروغ فرخزاد  ، به عنوان صدابردار و میکس و مسترینگ – مرداد 1394
  20. آهنگ  برگ – خواننده : علیرضا باقری  ، تنظیم : آراز طروسیان ( داهاره ) ، شعر : هدیه باقری  ، به عنوان صدابردار و میکس و مسترینگ – مرداد 1394
  21. آهنگ  غربت – خواننده : علیرضا باقری  ، تنظیم : مهدی باقری ، شعر : هدیه باقری   ، به عنوان صدابردار و میکس و مسترینگ – مرداد 1394  
  22. آهنگ  خزان – خواننده : علیرضا باقری  ، تنظیم : مهدی امیری ، شعر : هدیه باقری   ، به عنوان صدابردار و میکس و مسترینگ – مرداد 1394  
  23. آهنگ شاه صنم ، تنظیم ایمان ملکی ، به عنوان نوازنده ی تار – تیر 1394
  24. آهنگ گیسو ، خواننده : اشرف ( سپیده استیری ) ، تنظیم : محمود رضایی ، به عنوان نوازنده تار و بم تار صدابردار– تیر 1394
  25. آهنگ بهت نگفتم – خواننده : محمد رضا عیوق ، تنظیم : ایمان ملکی ،  به عنوان صدابردار و میکس و مسترینگ – تیر 1394
  26. آهنگ امام مهدی با صدای نادر تجلی – به عنوان صدابردار و میکس و مسترینگ – تیر 1394
  27. آهنگ درمیان گلها ،  ساخته : همایون خرم ، خواننده : اشرف ( سپیده استیری ) ، تنظیم : محمود رضایی ، به عنوان نوازنده سه تار و تار و صدابردار– تیر 1394
  28. آهنگ عاشق دیوانه – گروه پاپیلون – خواننده : شاهین رشیدی ، محمد کثیری ، آریار نظریان – تنظیم شاهین رشیدی – سه تار : نیما فریدونی – خرداد 1394
  29. آهنگ بیله مم – خواننده : محمد رضا عیوق ، تنظیم : ایمان ملکی ،  به عنوان صدابردار و میکس و مسترینگ – خرداد 1394
  30. آهنگ حس جوونی – خواننده : میثم درزی ، تنظیم : ایمان ملکی ، به عنوان میکس و مسترینگ – خرداد 1394
  31. آهنگ ظهور – خواننده : وحید فرخیان ، تنظیم : ایمان ملکی ، به عنوان نوازنده ی تار و میکس و مسترینگ – خرداد 1394
  32. آهنگ هایدی سویله – خواننده : محمد رضا عیوق ، تنظیم : ایمان ملکی ،  به عنوان صدابردار و میکس و مسترینگ – اردیبهشت 1394
  33. آهنگ سنده گالماز – خواننده : محمد رضا عیوق ، تنظیم : ایمان ملکی ،  به عنوان صدابردار و میکس و مسترینگ – اردیبهشت 1394
  34. آهنگ بی وفا ( کردی ) – با صدای رامین شیرزادی ، تنظیم : محمود رضایی ، به عنوان میکس و مسترینگ و صدابردار و نوازنده سه تار – اردیبهشت 1394
  35. آهنگ وقتی رفتی ، با صدای حسین امین پور ، ترانه ی نسترن ابراهیمی تنظیم ایمان ملکی – به عنوان میکس و مسترینگ – اردیبهشت 1394
  36. آهنگ سفر سبز با صدای نادر تجلی – به عنوان صدابردار و میکس و مسترینگ – اردیبهشت 1394
  37. آهنگ هزاردستان ،  ساخته : امیر جاهد ، خواننده : اشرف ( سپیده استیری ) ، تنظیم : محمود رضایی ، به عنوان نوازنده سه تار و صدابردار– فروردین 1394
  38. آهنگ بنالم ، خواننده : اشرف ( سپیده استیری ) ، تنظیم : محمود رضایی ، به عنوان صدابردار و میکس و مسترینگ – فروردین 1394
  39. آهنگ هیاهو ، خواننده : اشرف ( سپیده استیری ) ، تنظیم : محمود رضایی ، به عنوان صدابردار و میکس و مسترینگ – فروردین 1394
  40. آهنگ قصه ی وفا ، خواننده : اشرف ( سپیده استیری ) ، تنظیم : محمود رضایی ، به عنوان صدابردار و میکس و مسترینگ – فروردین 1394
  41. آهنگ مهتاب ،  خواننده : محمد رضا عیوق ، تنظیم : ایمان ملکی ،  به عنوان صدابردار و میکس و مسترینگ -اسفند 1393
  42. آهنگ بوی عیدی ، خواننده : پیمان ملکی ، تنظیم : امیر صابونچی ، تار : نیما فریدونی – اسفند 1393
  43. قطعه ی ایران ، خواننده : وحید فرخیان نژاد ، تنظیم : ایمان ملکی – به عنوان نوازنده ی عود و میکس و مسترینگ – اسفند 1393
  44. قطعه دل غافل، خواننده : محمد رضا عیوق ، به عنوان صدابردار و میکس و مسترینگ -دی ماه 1393  
  45. آلبوم تکنوازی تار – بهاره فیاضی – به عنوان صدابردار ، میکس و مستر- 1393
  46. قطعه آرزوها ، خواننده : محمد رضا عیوق ، به عنوان صدابردار و میکس و مسترینگ -دی ماه 1393  
  47. آواز افشاری – خواننده : احسان جاودانی – به عنوان نوازنده تار – 1393.
  48. آواز سه گاه – خواننده : احسان جاودانی – به عنوان نوازنده تار – 1393- کمانچه ایمان ملکی و تنبک و دف رضا منصوری
  49. آهنگ باهم – خواننده : نادر تجلی – به عنوان نوازنده سه تار – آوای همنواز – آبان 1393
  50. آلبوم موسیقی بختیاری چی نها – خواننده : رضا احمدی – به عنوان تنظیم کننده و نوازنده تار و سه تار و بم تار – آوای همنواز – مهر 1393
  51. بداهه نوازی در دستگاه همایون – خواننده : ماه رو ( مهری صفرزاده) – به عنوان نوازنده تار- تیر 1393
  52. قطعه انتظار ، خواننده : جعفر تندروان ، به عنوان نوازنده سه تار –شهریور 1393
  53. قطعه پیر میشم ، خواننده : امیر محسن ستوده ، به عنوان صدابردار و نوازنده ی دیوان-1393
  54. قطعه ی شبهای بارونی ، خواننده : امیر محسن ستوده ، به عنوان صدابردار و نوازنده ی سه تار -1392
  55. قطعه شب چهارشنبه سوری ، خواننده: محمدرضا عیوق ، به عنوان صدابردار و میکس و مستر-1393
  56. قطعه دل دیوانه ، خواننده : محمد رضا عیوق ، به عنوان صدابردار-1393  
  57. آلبوم ببار، خواننده : نادر تجلی ، به عنوان صدابردار و میکس و مستر و نوازنده ی سه تار ( در آهنگ وحدت)-1391 تا 1393
  58. آلبوم جاده ی ناتمام ، خواننده : علیرضا صیاد ، به عنوان صدابردار و میکس و مستر و نوازنده تار و سه تار  و دیوان -1390
  59. آلبوم غم عشق ،خواننده : محمدعلی قدمی ، به عنوان صدابردار ، میکس و مستر ، نوازنده ی تار و سه تار و بم تار -1390تا 1392
  60. آلبوم عاشق تنها ، خواننده : محمدعلی قدمی ، به عنوان صدابردار ، میکس و مستر ، نوازنده ی تار و سه تار و بم تار -1390تا 1392
  61. آلبوم ردیف های استاد مهرتاش ، خواننده : داود فیاضی ، تار و سه تار: بهاره فیاضی ، به عنوان ناظر ضبط ، صدابردار و میکس و مستر – 1389 تا 1393
  62. آهنگ  تو چه پاک و پر غروری ، خواننده : مصطفی مرتضوی ، به عنوان صدابردار ، میکس و مستر – شهریور 1393
  63. آلبوم چه می شد ، خواننده : هاتف اسلامی شرار ، به عنوان صدابردار ، نوازنده تار و میکس و مستر – 1393
  64. آهنگ تا نیایش، خواننده : مهدی مدرس ، به عنوان نوازنده تار و سه تار –مرداد  1393
  65. آلبوم یه قدم من یه قدم تو ، خواننده : فرزین نیازخانی ، به عنوان نوازنده تار و میکس و مستر- 1390
  66. آواز سه گاه – خواننده : علیرضا پوراستاد – به عنوان نوازنده ی تار – 1390 .
  67. آهنگ پروانه – خواننده : میثم احمدپور – به عنوان نوازنده ی تار – 1390.
  68. آواز دشتی – خواننده : علیرضا پوراستاد – به عنوان نوازنده ی تار – 1389 .
  69. آهنگ دیوار – خواننده : محمد صادق ابوالقاسمی – به عنوان آهنگساز و تنظیم کننده – 1389
  70. آواز ابوعطا و تصنیف بهار دلکش – خواننده : عبدالرضا توکل مقدم – به عنوان نوازنده ی سه تار و تار و بم تار و تنظیم کننده – 1389 خورشیدی – نوازندگان تنبک شایان ریاحی و کمانچه : ایمان ملکی

ویدیو ها ی آموزشی :

فعالیت های گروهی و ارکستری :

  1. 5 آگوست 2011 : نوازنده تار و سرپرست گروه – خواننده : آرزو روشنی ، دف : نوید بهمردی – ایرواین – کالیفرنیا- University Community Association
            4530 Sandburg Way      Irvine, CA 92612-2735
    1375: تکنوازی در ورزشگاه کشوری – در جمع ورزشکاران گروه جاوید (زیر نظر : اکبر مالکی )
  2. 1379-1378 : به عنوان نوازنده بم تار در گروه نوبهار به سرپرستی بهاره فیاضی ( با همکاری مقداد شاه حسینی : تار ، عادل  تاجیک : تنبک ، حسین قاسم زاده : نی ، داوود فیاضی : آواز ) – اجرای برنامه در سالن رودکی تهران ( دو شب )
  3. 1379: اجرای قطعه ی مرثیه در کلاس دکتر آذین موحد ( به عنوان نوازنده تار و آهنگساز ) به همراهی سنتور یاسمن هادی پور
  4. 1380- 1379: به عنوان نوازنده تار در گروه آوای دل به سرپرستی و خوانندگی  رسول کارگشا ( با همکاری سردار محمدجانی : عود ، بابک دانشور : سنتور ، حمید وجدان پاک : نی ، سعید وجدان پاک : دف ، مرحوم پیمان اسماعیلی : تنبک و …) _ اجرای برنامه در قشم ( 14 شب )
  5. همکاری با ارکستر موسیقی نو به رهبری علیرضا مشایخی و شاخه دیگر این ارکستر با نام ارکستر مرکز پژوهش موسیقی معاصر دانشکده هنرهای زیبا  به رهبری علی رادمان در سال 1380 – اجرای برنامه در سالن آوینی و فرهنگسرای هنر ( ارسباران سابق )
  6. 1380-1379: به عنوان نوازنده تار در گروه موسیقی که به همت احمد رضاخواه ( نوازنده سنتور ) تشکیل شده بود  برای اجرای قطعات کردی با خوانندگی محمود دارابی . ( با همکاری برادران ترکاشوند : سازهای کوبه ای ، بابک دانشور : عود و… ) – اجرا در تالار وحدت ، و…  
  7. 1378 : کنسرت دونوازی تار و تنبک با سعید ولی خانی در کرج
  8. اردیبهشت 1380 تا دی ماه 1383 : تاسیس گروه دانشجویان موسیقی هنرهای زیبا  که از سال 1381 نام ” هور بانگ ” را برای خود پذیرفته است با همکاری اشکان سیگارچی و برخی از دانشجویان موسیقی . و حضور در تمرین های منظم و هفتگی به عنوان سرپرست و نوازنده تار و مسئول امور مالی . او برای گروه اساسنامه ای تنظیم نمود و سیستم بسیار منظمی را برای تمرین ها ، اجرا ها ، حضور و غیاب ها ، مسائل مالی و… به وجود آورد . از جمله کنسرت در اردیبهشت 1381 در سالن آوینی دانشگاه تهران در دو بخش چهارگاه و همایون (سرپرست گروه و نوازنده تار : نیما فریدونی ،تار: علی ساجدی صبا،سنتور: اشکان سیگارچی ،تار: سید محمد تقی حسینی ،عود: آرمان سیگارچی ،بم تار: فردیس فیض بخش،تنبک: سعید اشتوی ،کمانچه : محمد باقر زینالی ،کمانچه : رسول عباسی ،آواز : امیر حسین رحمتی ،نی:حسن مکانیکی)و کنسرت خرداد 1383 در تالار دیپلماتیک وزارت امور خارجه ( تهران ) خرداد 1383- تالار دیپلماتیک وزارت امور خارجه -قطعات موسیقی بختیاری و لرستان و کردستان -سرپرست گروه و نوازنده تار : نیما فریدونی،تار: علی ساجدی صبا،سنتور: اشکان سیگارچی،تار: سید محمد تقی حسینی،عود: علی توکلی،بم تار: فردیس فیض بخش،تنبک: سعید اشتوی،کمانچه : محمد باقر زینالی،کمانچه : رسول عباسی،آواز : پروین عالی پور،هم خوان : وحید قربانی ،نی:مجید رهنما)
  9. از 21/ 1/1381 تا 14/5/1381( مدت 28 جلسه 3 ساعته ) : رهبری گروه غیرحرفه ای دانشجویان دانشگاه صنعت آب و برق شهید عباسپور . در این گروه  8 نوازنده سه تار ، 1 ویولن ، 1 کمانچه ، 1 تنبک ، و یک خواننده وجود دارد . این گروه برداشتی از قطعه مرثیه نیما فریدونی که برای دو گروه سه تار و یک گروه آرشه ای و یک خواننده نوشته شده است و همچنین چهارمضراب دشتی نیما فریدونی تنظیم شده برای 2 سه تار و 1 کمانچه را تمرین نمود و کنسرتهایی را در شیراز و تهران برگزار نمود.  
  10. 1385: به عنوان نوازنده ی تار و سرپرست گروه – اجرا در تالار فردوسی دانشگاه تهران – مجید رهنما : نی ، سعید جلالیان : تنبک ، امیر زندی : ویولن و آواز ، حسین قاسم پور: سنتور.
  11. بهمن 1386: به عنوان سرپرست گروه و نوازنده تار ، با همراهی تنبک : علی اکبر خادم و آواز علی امیر قاسمی کنسرتهایی را در کنسرواتوار تفلیس و دانشگاه تکنیک تفلیس اجرا نمود.
  12. بهمن 1390 : به عنوان سرپرست گروه و نوازنده تار ( با همراهی نی : مجید رهنما ،بربت: بهزاد انصاری،آواز : رضا احمدی) کنسرتهایی را در موسسه ملی تحقیقات آتن و هتل پلازای آتن برگزار نمود.
  13. مرداد 1388 – دونوازی تار و تنبک – همراه با ایمان ملکی – ارگ گوگد – گلپایگان – اصفهان
  14. 28 دی 1391 : به عنوان سرپرست گروه و نوازنده تار ( با همراهی کمانچه : ایمان ملکی ، بربت : آریا لطیف پور، آواز : محمود صفی زاده ، تنبک : فواد الهی قمشه ای ) – اجرا در تالار مجموعه فرهنگی برج آزادی – تهران – ایران
  15. 01/06/1393 : به عنوان سرپرست گروه و نوازنده تار ( به همراهی : کمانچه : ایمان ملکی ، آواز : احسان جاودانی ، تنبک : رضا منصوری ) – دستگاه سه گاه – کنسرت در تالار باشگاه صدف نیروی دریایی – مراسم روز پزشک – با حضور فرمانده ی نیروی زمینی
  16. 17/01/1395 : به عنوان سرپرست گروه و نوازنده تار ( به همراهی : کمانچه : ایمان ملکی ، سنتور : محمد تنکابنی ، تنبک : رضا منصوری، دف : راد نکویی ) – آواز بیات اصفهان  – کنسرت در تالار حجاب کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ایران – مراسم روز زن – با حضور وزیر آموزش و پرورش

آوانگاری ها  :

  1. آهنگ ایران ایران ، محمد سریر ، خواننده: محمد نوری ، ترانه سرا : تورج نگهبان ، مهر 1394
  2. آهنگ  بی وفا ، دستگاه سه گاه ، محمد علی قدمی ، اردیبهشت 1394
  3. آهنگ  بوی گل ، دستگاه سه گاه ، محمد علی قدمی ، اردیبهشت 1394
  4. آهنگ  یار گرفته ام بسی  ، دستگاه سه گاه ، محمد علی قدمی ، اردیبهشت 1394
  5. آهنگ  به رخ ماهی  ، دستگاه شور ، محمد علی قدمی ، 1390 خورشیدی
  6. آهنگ  درد جدایی  ، دستگاه شور ، محمد علی قدمی ، 1390 خورشیدی
  7. آهنگ  درویش ، دستگاه شور ، محمد علی قدمی ، 1390 خورشیدی
  8. آهنگ  ای عاقلان  ، دستگاه شور ، محمد علی قدمی ، 1390 خورشیدی
  9. آهنگ  ای دل بلایی  ، دستگاه شور ، محمد علی قدمی ، 1390 خورشیدی
  10. آهنگ  غم عشق  ، دستگاه شور ، محمد علی قدمی ، 1390 خورشیدی
  11. آهنگ  گلچهره  ، دستگاه شور ، محمد علی قدمی ، 1390 خورشیدی
  12. آهنگ  عمر منی   ، دستگاه شور ، محمد علی قدمی ، 1390 خورشیدی
  13. آوانگاری دستگاه شور ، ردیف میرزا عبدالله ، براساس اجرای حسین علیزاده ، به سفارش موسسه ماهور – 1379 خورشیدی

آوانگاری 1 – آواز عراق ماهور – اثر آقا حسینقلی با تار نواخته شده در صفحه – ماهور fa

آوانگاری 2 –  تمرین دشتی – اثر محمدرضا ابراهیمی  – برای تار و سه تار – دشتی mi, la

آوانگاری 3- تصنیف  اندک اندک

اثر شهرام ناظری – بیات ترک  do – 13/11/1380

آوانگاری 4 –  تصنیف سپیده

اثر محمد رضا لطفی – ماهور fa   

آوانگاری 5-  تصنیف فلک

اثر حسین علیزاده –  مقام داد و بیداد re –  تصنیف برای چهار خواننده –  26/5/1380

آوانگاری 6-  سایه روشن

اثر داریوش طلایی – دشتی  la – قطعه ای برای تار – بهار 79

آوانگاری 7 – درآمد ابوعطا

اثر داریوش طلایی – ابوعطا  sol – قطعه ای برای تار – بهار 79

آوانگاری  8 – درآمد و نیشابورک نوا

اثر داریوش طلایی –  نوا sol – قطعه ای برای تار – 28/2/1379

آوانگاری 9 –  تمرین گام

اثر حسین علیزاده و کیوان ساکت –  ماهور do و شور sol – برای تار و سه تار

آوانگاری 10 – تصنیف بیات شیراز

قدیمی ترکی – نت شده از اجرای غلامحسین بیگجه خانی – بیات شیراز  la – مرداد 1381

آوانگاری 11-  تصنیف دلشدگان

اثر حسین علیزاده – عراق ماهور – ماهور  fa – 9/5/1379

آوانگاری 12- هشتی افشار

اثر حسین علیزاده – افشاری   do – قطعه ای برای تار – 10/5/1380

  1. نام این قطعه توسط نیما فریدونی به استاد پیشنهاد شد و ایشان پذیرفتند .
  2. این قطعه در روز 10/5/1380 ساخته و تدریس شده است .

آوانگاری 13-  بداهه نوازی براساس نغمه مخالف سه گاه

اثر حسین علیزاده – سه گاه lap  – 2/3/1379

  1. این بداهه نوازی در کلاس استاد صورت گرفته است .

آوانگاری 14-  مضراب راست کنده دو چپ

اثر حسین علیزاده – سه گاه lap  –

  1. این بداهه نوازی در کلاس استاد صورت گرفته است .

آوانگاری 15- قطعه ای بر اساس پیش زنگوله سه گاه

اثر حسین علیزاده – سه گاه lap – 30/3/1379

آوانگاری  16 – رنگ شهرآشوب سه گاه

اثر حسین علیزاده – سه گاه lap

آوانگاری  17 – رنگ نوا

اثر حسین علیزاده – نوا fa –  

آوانگاری 18-  رنگ نوا

اثر حسین علیزاده – نوا  do

آوانگاری 19- تصنیف کاروان شهید

محمد رضا لطفی – همایون Rep  

تنظیم قطعات سازندگان مختلف :

تن . 1 –  سرور ( هفت ضربی چهارگاه  )

اثر : حسین علیزاده  – چهارگاه do – تنظیم برای تار و سنتور و عود و تار باس و نی و کمانچه – 24/2/1380

تن. 2 –  قطعه ای بر اساس پیش زنگوله چهارگاه

اثر حسین علیزاده – چهارگاه   do – تنظیم برای تار و سنتور و عود و تار باس و نی و کمانچه و آواز –  بهار 1380

تن .3 –  ضربی همایون

اثر محمد تقی حسینی – همایون جدید(فا) – تنظیم برای سه خط

تن . 4 –  تصنیف ای ساربان

اثر فردیس فیض بخش –  شوشتری do – تنظیم برای تار و سنتور و عود و تار باس و نی و کمانچه و آواز – 15/6/1380

تن.  5 – بیداد

اثر پرویز مشکاتیان – بیداد re – تنظیم برای تار – 16/5/1380

تن. 6-  تصنیف فلک

اثر حسین علیزاده –  مقام داد و بیداد re –  تنظیم برای 1 خواننده – 27/4/1379

تن . 7 –  قطعه ای بر اساس پیش زنگوله چهارگاه

اثر حسین علیزاده – چهارگاه   do – تنظیم برای تار و آواز

تن . 8 –  رنگ دشتی

اثر محمد تقی حسینی –  دشتی Re – تنظیم برای 3خط مضرابی ، مضرابی بم ، کششی –  6/6/1381

ج –  آثار شخصی :

کار 1 –  کبود اورنگ بهار

قطعه ای برای تار –  دو مینور – تقدیم به استاد حسین علیزاده – 1376

کار 2 –  رویا

قطعه ای با فرم تصنیف بر اساس شعر رویای فروغ فرخزاد –  بیات اصفهان sol – به یاد فروغ فرخزاد – فروردین 1377

کار 3 –  پوزش

قطعه ای با الهام از فرم تصنیف و چهارمضراب – نهفت نوا با پرده گردانی – برای پوزش از محضر استاد حسین علیزاده –   24/12/1377

کار 4-   دوست داشتن عیب نیست ! ( چهار مضراب ماهور )

قطعه ای با ریتم های ترکیبی و مختلط با الهام از فرم چهارمضراب  برای تار – ماهور do – هدیه ای به صبا نصیری – 2/8/1378

کار 5 –  مرثیه ( آ )

قطعه ای با الهام از فرم تصنیف برای سنتور و تار و آواز  – دشتی re – بر اساس شعری از ابوسعید ابوالخیر – هدیه ای برای دکتر آذین موحد –  16/9/ 1378

کار 6-   چیزی در حجاز

قطعه ای با الهام از فرم پیش درآمد برای تار  – حجاز ابوعطا do – برای نورالدین تقی زاده – 3/10/1378

کار 7 –  مقدمه اصفهان

قطعه ای آوازی برای تار – بیات اصفهان do –  هدیه ای به سارا ثروتی – 23/2/1380

کار 8 – رنگ افشاری

رنگی برای تار و سه تار – افشاری do با پرده گردانی به افشاری sol و بیات ترک do – هدیه ای برای فردیس فیض بخش –  اردیبهشت 1380

کار 9 – که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها ( آ )

قطعه ای برای سنتور و تار و کمانچه و نی –  چهارگاه do – هدیه ای برای اشکان سیگارچی – اردیبهشت   1380

کار 10- که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها ( ب )

تنظیم کار 9 برای تار – چهارگاه do  – 1381

کار 11-  مرثیه ( ب )

قطعه ای براساس کار 5 برای دو سه تار و کمانچه و آواز –  دشتی re – 10/2/1381

کار 12- مرثیه ( پ )

قطعه ای براساس کار 5 و 11 برای سنتور ،  3 تار ، رباب ، عود ، بم تار ، قیچک آلتو ، 2 کمانچه  ، آواز ، تنبک، نی که به عنوان پایان نامه دوره کارشناسی ارائه شد .  – دشتی re – هدیه ای برای علی ساجدی صبا

کار 13- چهارمضراب دشتی ( آ )

قطعه ای براساس کار 4 برای دو سه تار و کمانچه – دشتی re –  مرداد 1381- هدیه ای برای مریم اسماعیلی ها

کار 14- چهارمضراب دشتی ( ب )  

قطعه ای براساس کار 13 برای  5 خط مضرابی 1 ، مضرابی 2 ، مضرابی بم ، کششی ، تنبک  – دشتی re – مرداد 1381- هدیه ای برای ارشد تهماسبی

کار 15-  چهارمضراب دشتی (پ)  

قطعه ای براساس کار 13 برای تار تنها –  دشتی re – شهریور 1381

کار 16- خواب

قطعه ای برای پیانو – C – جولای 2005- هدیه ای به هاسمیک آریان کوچک

کار 17 – شیراز

قطعه ای برای پیانو- جولای 2005

فعالیت های تکنوازی :

  1. در قالب کنسرتهای تجربی ، برنامه های مختلف و… در سالن آوینی دانشکده هنرهای زیبا و  دانشکده های دانشگاه تهران ، خوابگاه دختران و خوابگاه متاهلین دانشگاه تهران ، دبستان شهید علیپور و…
  2. روسیه – مسکو- خانه ی نقاشان روسیه – با همکاری رایزنی فرهنگی ایران در مسکو (با حضور سفیر وقت آقای انصاری و چند تن از موسیقیدانان روسیه از جمله خانم ها : گولتگین شمیلی و تامیلا جانی زاده)– در دستگاه شور -به همراهی آواز حسین نورشرق- ژوئن 2005
  3. روسیه –جمهوری تاتارستان- قازان- موزه ی ملی قازان(هفته ی فرهنگی ایران در مسکو) – با همکاری رایزنی فرهنگی ایران در مسکو – به مدت 4 روز – بداهه نوازی در دستگاه ها و آوازهای مختلف – 5 سپتامبر 2005 تا 9 سپتامبر 2005

آثار تکنوازی ضبط شده:

  1. کتاب دوم دستور مقدماتی تار و سه تار هنرستان ملی – روح الله خالقی – اجرا با سه تار : نیما فریدونی – یک لوح فشرده ( به سفارش انتشارات سرود – شهریور 1393)- استودیو آوای همنواز آریا – صدابردار : ایمان ملکی – میکس : امیر صابونچی – مسترینگ : نیما فریدونی  ( هیات بررسی و ممیزی وزارت ارشاد جهت دریافت مجوز انتشار آلبوم های کتاب هنرستان نوشتند : از آنجا که این مجموعه ها بیشتر توسط استادان هوشنگ ظریف و حسین علیزاده ضبط شده و در دسترس عموم قرار دارد نیازی به ضبط مجدد آنها نیست ! )
  2. کتاب دوم دستور مقدماتی تار و سه تار هنرستان ملی – روح الله خالقی – اجرا با سه تار : نیما فریدونی – یک لوح فشرده ( به سفارش انتشارات سرود – مرداد 1393)- استودیو آوای همنواز آریا – صدابردار : ایمان ملکی – میکس : امیر صابونچی – مسترینگ : نیما فریدونی
  3. کتاب اول  دستور مقدماتی تار و سه تار هنرستان ملی – روح الله خالقی – اجرا با تار : نیما فریدونی – یک لوح فشرده ( به سفارش انتشارات سرود – تیر 1393)- استودیو آوای همنواز آریا – صدابردار : ایمان ملکی – میکس : امیر صابونچی – مسترینگ : نیما فریدونی
  4. کتاب اول  دستور مقدماتی تار و سه تار هنرستان ملی – روح الله خالقی – اجرا با سه تار : نیما فریدونی – یک لوح فشرده ( به سفارش انتشارات سرود – تیر 1393)- استودیو آوای همنواز آریا – صدابردار : ایمان ملکی – میکس : امیر صابونچی – مسترینگ : نیما فریدونی
  5. کتاب اول آموزش سه تار – جلال ذوالفنون – سه تار : نیما فریدونی – یک لوح فشرده ( به سفارش علیرضا صیاد ) – استودیو آوای همنواز ( بهار 1391)
  6. جواب آواز عبدالله دوامی (اجرای کامل ردیف عبدالله دوامی) ویرایش دوم  – نوشته ی : نیما فریدونی – اجرا با سه تار : نیما فریدونی- در سه لوح فشرده- استودیو آوای همنواز آریا- ( انتشار یافته توسط موسسه ی آوای همنواز )-1388
  7. جواب آواز عبدالله دوامی (اجرای کامل ردیف عبدالله دوامی) ویرایش دوم  – نوشته ی : نیما فریدونی – اجرا با تار : نیما فریدونی- در سه لوح فشرده- استودیو آوای همنواز آریا- ( انتشار یافته توسط موسسه ی آوای همنواز )-1388
  8. دستور ابتدایی سه تار – حسین علیزاده –  اجرا با سه تار : نیما فریدونی- در دو لوح فشرده (2 سی دی)- استودیو هوربانگ – بهار 1382
  9. دستور ابتدایی سه تار – حسین علیزاده – اجرا با تار : نیما فریدونی – در دو لوح فشرده- استودیو هوربانگ- بهار 1382
  10. تصانیف و قطعات دوره ابتدایی  – اجرا با تار : نیما فریدونی – در یک لوح فشرده- استودیو هوربانگ-خرداد 1382
  11. تصانیف و قطعات دوره ابتدایی  – اجرا با سه تار : نیما فریدونی- در یک لوح فشرده- استودیو هوربانگ- خرداد 1382
  12. دستور متوسطه ی تار و سه تار– حسین علیزاده – اجرا با تار : نیما فریدونی- در سه لوح فشرده- استودیو هوربانگ-فروردین 1383
  13. دستور متوسطه ی تار و سه تار– حسین علیزاده – اجرا با سه تار : نیما فریدونی- در سه لوح فشرده- استودیو هوربانگ-فروردین 1383
  14. جواب آواز عبدالله دوامی (اجرای کامل ردیف عبدالله دوامی)- نوشته ی : نیما فریدونی – اجرا با سه تار : نیما فریدونی- در سه لوح فشرده- استودیو هوربانگ- ( انتشار یافته توسط انتشارات پارت)-ویرایش 1- 1384 خورشیدی
  15. جواب آواز عبدالله دوامی(اجرای کامل ردیف عبدالله دوامی)- نوشته ی : نیما فریدونی – اجرا با تار : نیما فریدونی- در سه لوح فشرده- استودیو هوربانگ – ( انتشار یافته توسط انتشارات پارت)- ویرایش 1- 1384 خورشیدی
  16. مجموعه هم سازها ( 49 قطعه ی قدیمی برای تار وسه تار ) – به کوشش محمد رضا ابراهیمی و علی صمدپور – اجرا با تار: نیما فریدونی-در سه لوح فشرده- استودیو هوربانگ – 1383
  17. مجموعه هم سازها ( 49 قطعه ی قدیمی برای تار وسه تار ) – به کوشش محمد رضا ابراهیمی و علی صمدپور – اجرا با سه تار: نیما فریدونی- در سه لوح فشرده- استودیو هوربانگ – 1383
  18. همنوازی سه تار در دستگاه نوا : حوالی 1374 – صدابردار : توماج ( مزدک) احمدی
  • همچنین یک سی دی از اجرای بخشی از هنرآموزان نیما فریدونی زیر نظر او تهیه گردید: سالنامه هنرجویان هوربانگ ، ویژه تار و سه تار – به کوشش نیما فریدونی – استودیو هوربانگ

در مورد نیما فریدونی در مجلات یا روزنامه ها  :  

  1. روزنامه جام جم – شنبه 03/08/1393- صفحه 8 ( موسیقی ) – نقدی بر آلبوم جواب آواز دوامی اجرا با تار نیما فریدونی – نوشته : گلنوش ملایری
  2. مصاحبه با نیما فریدونی در مجله ی کتاب هفته – عنوان: پرهیز از پیچیده گویی : گفت و گو با نیما فریدونی ، نویسنده و نوازنده / سمیه قاضی زاده
  3. در کتاب سال موسیقی  1394 ( سالنامه موسیقی ) – نوشته ی حمیدرضا عاطفی – سالروز تولد نیما فریدونی ثبت گردید.

کتاب ها  :

  1. کتاب جواب آواز عبدالله دوامی– ( پایان نگارش : آبان 1383) – تهران – انتشارات پارت – زمستان 1384
  2. تجزیه و تحلیل ردیف آوازی استاد عبدالله دوامی – ( پایان نگارش : آبان 1383)- تهران – انتشارات پارت – زمستان 1384
  3. هفت آهنگ 1 – 7 قطعه برای تار و سه تار – تهران – انتشارات پارت – 1386
  4. پروژه ای را با هدف آنالیز  و تلخیص به روش علمی ردیف میرزا عبدالله، شیوه ی بداهه نوازی براساس ردیف  و تدوین تئوری جامع موسیقی ایرانی از تابستان سال 1381 آغاز نموده و در دست تدوین است.
  5. ردیف میرزا عبدالله ، براساس اجرای حسین علیزاده ، به سفارش موسسه ماهور – 1379 خورشیدی ( این مجموعه به دلیل انصراف موسسه ی ماهور از ادامه کار متوقف گردید و تنها دستگاه شور توسط نیما فریدونی آوانگاری و آماده گردیده است. )
  6. در حال تدوین و نگارش دوره چهار جلدی دستور دوتار خراسان با همکاری سعید تهرانی زاده می باشد.

مقالات موسیقی :

  1. ردیف آوازی عبدالله دوامی – منتشر شده در فصلنامه ی موسیقی کرشمه سال اول شماره 1- تابستان 1383

مقالات طنز موسیقایی:

  1. شرح احوالات یک موسیقاجو – منتشر شده در فصلنامه موسیقی ماهور سال اول شماره 4 – تابستان 1378 – تهران
  2. اندر قضایای موزیک مدنی – منتشر شده در فصلنامه موسیقی ماهور سال دوم  شماره 8 – تابستان 1379 – تهران

آثار آهنگسازی  :

  1. قطعه ی جان  – شعر از مولانا – 1380

آثار ضبط شده گروهی و ارکستری ( آهنگساز : نیما فریدونی )  :

  1. قطعه ی بم  : اجرا گروه هوربانگ – حوالی سال 1381- استودیو خصوصی گروه هوربانگ – ( تار : نیما فریدونی ، کمانچه آلتو : محمد باقر زینالی ، نی : مجید رهنما)
  2. قطعه ی مرثیه : اجرا گروه هوربانگ – حوالی سال 1381 – استودیو خصوصی گروه هوربانگ – این قطعه دوبار و هر بار بخشی از کل اثر ضبط گردید.
  3. قطعه ی که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها – حوالی سال 1380 – یک بار در استودیو درویش خان مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ایران و بار دوم  استودیو خصوصی گروه هوربانگ
  4. چهارمضراب دشتی : اجرا گروه هوربانگ – حوالی سال 1381 – استودیو خصوصی گروه هوربانگ
  5. دو نوازی همایون : اجرا با تار : نیما فریدونی و سید محمد تقی حسینی – حوالی سال 1382- استودیو خصوصی گروه هوربانگ

همکاری در تهیه ی کتاب های موسیقی :

  1. ویرایش کتاب آموزش ویولن ( ویژه ی کودکان ) – نوشته ی ایمان ملکی – انتشارات سرود – 1393
  2. ویرایش کتاب آموزش دف – نوشته ی ایمان ملکی – انتشارات فرهنگ و هنر – 1393
  3. در تابستان 1379 به دعوت استاد حسین علیزاده در تصحیح کتاب دوره ی متوسطه ی دستور  تارو سه تار ایشان با فریبرز عزیزی همکاری نمود و تلاشهای جدی و بی دریغ او موجب تحسین آن گرانقدر شد و در مقدمه ی کتاب آن را کتبا اظهار نمود.
  4. آوانویسی رایانه ای کتاب ردیف میرزا عبدالله برای سنتور – نوشته ی : شهاب منا – به سفارش انتشارات ماهور – سیما فریدونی در انجام این کار همکاری شایانی نموده است.- 1382
  5. آوانویسی رایانه ای کتاب دستور دوتار – نوشته ی : نبی احمدی  – به سفارش : انتشارات سرود – 1384
  6. آوانویسی رایانه ای کتاب نغمه های مازندران – نوشته ی : نبی احمدی  –به سفارش : انتشارات سرود – 1384
  7. آوانویسی رایانه ای کتاب ردیف میرزا حسینقلی – نوشته ی : نبی احمدی  –به سفارش : انتشارات سرود – (با همکاری سیما فریدونی ) 1384

همکاری در تهیه ی مقالات موسیقی :

  1. نمودار نام پرده ها در کوکهای مختلف سه تار | تدوین آرین عطایی | زیر نظر نیما فریدونی | دی ماه 1394

مشارکت در برگزاری مراسم هنری و موسیقایی :

  1. سخنرانی استاد حسین علیزاده – دانشکده ی هنرهای زیبا دانشگاه تهران – 2 تیر 1378 – به عنوان مدیر برنامه ( مدیر مرکز موسیقی تجربی دانشگاه تهران )

قطعه ی ایران ، خواننده : وحید

تاریخ آغاز تدریس تار و سه تار : سال 1377

مکان های تدریس:

  1. کارگاه موسیقی هوربانگ ( کلاس شخصی) : واقع در کوی دلپسند شماره 6 تهران ( از سال 1377 تا 1384)
  2. کاخ نیاوران- کلاسهای آزاد هنر- ( از 18/10/1379- تا مهر ماه  1381) – ترک تدریس در این مجموعه به دلیل بی ثمر بودن کار تدریس از مهرماه 1381 و دعوت از دوست هنرمند آقای محمد تقی حسینی برای ادامه کار (در مدت تدریس در این مجموعه حتی یک نفر هنرجوی خوب تربیت نشد که توانسته باشد دوره ی ابتدایی را به اتمام برساند.)
  3. گروه موسیقی دانشکده ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران: به دانشجویان رشته های مختلف  ( از سال 1378 تا 1379)- ( که تا سال 1379 بیشتر ادامه نداشت . به دلیل اینکه محیط برای آموزش مناسب نبود . )
  4. کلاسهای اداره ی فرهنگی و فوق برنامه ی دانشگاه علوم پزشکی تهران : خیابان قدس ( از نیمه ی دی ماه 1380 تا مهرماه 1381)- ترک تدریس در این مجموعه به دلیل عدم حاکمیت فرهنگی در آن و شکل بازاری پیدا کردن کلاسها از شهریور 1381 و دعوت از یکی از شاگردان دوره ی عالی خود به نام شاهرخ  شیران جهت تدریس ( اما بعدا به دلایلی به جای ایشان از سید محمد تقی حسینی درخواست نمود.)
  5. کنسرواتوار موسیقی چایکوفسکی مسکو (روسیه) – دپارتمان موسیقی خارجی – زیر نظر خانم مارگاریتا کارتاگینا – آموزش موسیقی ایرانی و ردیف ایرانی و ساختار دانگ ها به دانشجویان رشته اتنوموزیکولوژی – سال 2005 میلادی
  6. آموزشگاه موسیقی چگک  (به مدیریت نیما فریدونی ) : واقع در تهران خیابان امیرنیا ، ساختمان شقایق واحد 10(سال 1384)
  7. آموزشگاه موسیقی طرب ( به مدیریت مشترک نیما فریدونی و علی غفاری ) : واقع در تهران خیابان امیرنیا، ساختمان شقایق واحد 10 (از سال 1385 تا 1386)
  8. آموزشگاه موسیقی نیما فریدونی : واقع در تهران ، خیابان دولت ، نبش کوچه نوباوه ، پلاک 14 واحد 3 ( 1386)
  9. آموزشگاه موسیقی نیما فریدونی : واقع در تهران ، خیابان دولت ، شماره 37 واحد 2 ( از 1387 تا 1391(
  10. آموزشگاه موسیقی نیما فریدونی : واقع در تهران ، میدان بهشتی ، خیابان ابوالحسنی ، شماره 18 واحد 3 ( از 1387 تا کنون )
  11. آموزشگاه موسیقی آوای همنواز : واقع در تهران ، خیابان اختیاریه جنوبی ، کوچه نگار ، ساختمان شماره 2 ، واحد 19
  12. آموزشگاه موسیقی آوای همنواز : واقع در تهران ، خیابان دولت ، خیابان مفاخری ، کوچه نورس ، بن بست آزادی شماره 6 – از دی ماه 1393

روش تدریس :    

  1. برای هنرجویان مبتدی با  کتاب – نواختن جزء به جزء درسها برای هنرجو و تکرار آن توسط ایشان در هر جلسه و توضیحات کامل هر درس . در کلاس ها بنا به ضرورت روش های بداهه نوازی بر پایه گوشه ها همچنین بداهه نوازی در وزن های مختلف بیان می شود . و درباره ارتباط گوشه ها و تئوری و دانگ شناسی موسیقی ایرانی مطالبی گفته می شود .
  2. روش سینه به سینه برای شاگردان دوره متوسطه و بالاتر با بهره گیری از کتاب و نوار .
  3. تغییر بیان ، رپرتوار آموزشی ، مقدار درس و … با توجه به روحیات هر هنرجو .
  • برای نخستین بار سیستم دقیقی را برای کنترل و ارزشیابی هنرجویان و نمودار پیشرفت آنها تهیه نمود . برای هر هنرجو در هر ترم برگه ایست که رخداد های هر جلسه در آن یادداشت می گردد .
  • در مرداد سال 1381 لیستی را با توجه به تجربیات شخصی به عنوان رپرتوار آموزشی تار و سه تار تهیه  کرد که برای تربیت هنرجویان در چهار دوره ی ابتدایی ، متوسطه ، عالی و ممتاز لازم و کافی است . این رپرتوار ضمن ترتیب کردن درسها و قطعات، سیر پیشرفت هنرجویان را نمایان می کند . در دوره ی ابتدایی قطعات کتاب دستور سه تار حسین علیزاده و 28 قطعه و تصنیف در نظر گرفته شده است . در دوره ی متوسطه قطعات درویش خان ، ردیف میرزا عبدالله ، کتاب دوره ی متوسطه دستور تار و سه تار حسین علیزاده و جزوه های هم ساز تنظیم شده است . در دوره ی عالی ردیف دوره عالی شهنازی ، ده قطعه های حسین علیزاده و یک سری قطعات سازی در نظر گرفته شده است و در نهایت برای دوره ی ممتاز ردیف آوازی عبدالله دوامی تدریس می گردد.
  1. کلاس شخصی او که در پاسدارن تهران واقع بود ، رسما از مهرماه 1381 به نام کارگاه موسیقی هوربانگ  نامگذاری شد و از دی ماه 1383 با جدایی از گروه موسیقی هوربانگ ، این نام را از کارگاه خود برداشت. این کلاسها تا سفر به مسکو برای ادامه ی تحصیل در کنسرواتوار دولتی شهر مسکو به نام پیتر ایلیچ چایکوفسکی در تابستان سال 1384 برابر با می 2005 میلادی ادامه داشت. (دو جلسه از این کلاس ها به لطف وحید قربانی در طبقه ی پایین منزل او در شهرک نفت تهران تشکیل گردید.)
  • کلاس شخصی او جدی ترین و پر بار ترین و مثبت ترین کلاسهای او است . گاه هنرجویانی بدون پرداخت شهریه از کلاسهای او استفاده کرده اند و می کنند . و در آیین نامه تیرماه 1381 آمده است :
  • یک یا چند جلسه از جلسات کلاس برای هنرجویان منظم و ممتاز هر ترم به صورت رایگان ارائه می شود . نخستین فردی که این رتبه را کسب نمود مانی کاکاوند بود .
  • آموزشگاهها به دلایل مختلف توان تربیت هنرجویان را از نیمه ی دوره ی متوسطه سخت می نمایند . به همین دلیل تصمیم گرفت تا جایی که بتواند از تدریس در این مکانها خودداری نماید . از این رو دعوت آرش نقوی دبیر کانون موسیقی دانشگاه شهید عباسپور مبنی بر تدریس موسیقی در آن دانشگاه و احمد امیر فخریان مبنی بر تدریس ساز در آموزشگاه  تازه تاسیس در دامغان و همچنین معصومه پاچیده مسئول کلاسهای فوق برنامه ی دانشگاه تهران مبنی بر تدریس ساز در آن کلاسها را نپذیرفت .
  • برنامه ای  که برای کلاسهای دسته جمعی مد نظر او است بدین شرح است :
  1. هردو هفته 1 بار تشکیل شوند .
  2. برنامه تمرین گروهی 5/1 ساعت
  3. برنامه دوره ی ردیف 1 ساعت
  4. برنامه نواختن قطعات سنتی یک خطی با هم 1 ساعت
  5. کنسرت ( یا پژوهش ) هنرجویان از 10 دقیقه تا نیم ساعت
  6. ایجاد صندوق برای پرداخت شهریه و حق عضویت این کلاسها و استفاده برای وام دادن به اعضاء و تهیه آرشیو برای کلاس، مایحتاج و هزینه های مختلف
  7. ایجاد تجربه ی آهنگسازی در بین هنرجویان
  8. گسترش تحقیقات و پژوهش ها
  9. دعوت خانواده ها برای دیدن کنسرت ها و فروش بلیط
  • کار صدابرداری و تجربه هایی در محور آن : از شهریور ماه 1381 .
  • جدولی را در اسفند 1381 به نام جدول پیگیری تمرینات تار و سه تار ایجاد نمود که برنامه ی تمرین خود را منظم نماید.
  • جداولی را به عنوان جدول مشخصات قطعه ی صدابرداری شده و جزئیات ضبط برای صدابرداری ها تهیه کرد .  

مجموعه آثار موسیقی نیما فریدونی( آهنگسازی ها و تنظیم ها)1384-1377 خورشیدی تهران – ایران
Nima Fereidooni `sMusical Works(Composing-Arranging)1998-Aprill 2005Tehran-Iran

زندگی نامه :

Biography:

  • نام : نیما فریدونی
  • Name: Nima Fereidooni
  • نام پدر : محمد
  • Father `s name: Mohammad Fereidooni
  • تولد : تهران – ایران – 7/3/1359 خورشیدی
  • Born: Tehran-Iran-28-May-1980
  • آغاز فعالیت موسیقی :
  1. تابستان 1370: فراگیری تنبک نزد حمید سعیدی به مدت 10 جلسه
  2. مرداد 1374- فراگیری تار وسه تار
  • Beginning of music learning :

1.     Summer of 1991:learning Tonbak with Hamid Saidi for 10 sessions

2.     July 1995 :start to learn Tar and Setar

·    استادان در زمینه ی ساز تخصصی : نبی احمدی – محمد رضا ابراهیمی – فریبرز عزیزی- علی اصغر بیانی – زیدالله طلوعی- كيوان ساكت – داریوش پیرنیاکان – داریوش طلایی – حسین علیزاده

·       Music teachers : Nabi Ahmadi-Mohammad Reza Ebrahimi-Fariborz Azizi-Ali Asghar Bayani-Zeidollah Toluene-Keivan Saket-Dariush Pirniakan-Dariush Talaee-Hossein Alizadeh

·       تحصیلات : دانش آموخته ی مقطع کارشناسی رشته ی موسیقی از  دانشکده ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران (1377-1381 خورشیدی)

·    Educations : a music graduated of Music department of Fine Arts faculty of Tehran university-Tehran-Iran with Licentiate`s degree

·    استادان در دانشگاه : مجید کیانی – دکتر آذین موحد – دكتر خسرو مولانا – دکتر شاهین فرهت – علیرضا مشایخی – ساسان فاطمی – هومان اسعدی – درویش رضا منظمی

·    Professors in university : Majid Kiani-Dr. Azin Movahhed-Dr. Khosro Molana-Dr. Shahin Farhat-Alireza Mashayekhi-Sasan Fatemi-Hooman Asadi-Darvish Reza Monazzami

·    عنوان پایان نامه : قطعه ای برای سازهای ملی

·    Thesis title: A Piece for national music instrument

·       فعالیت های گروهی و ارکستری :

·       Orchestral works and concerts:

  • 1379-1378 : به عنوان نوازنده بم تار در گروه نوبهار به سرپرستی بهاره فیاضی – اجرای برنامه در سالن رودکی تهران
  • 1999-2000 : As a Bamtar player in “Nobahar” group-Supervisor:Bahareh Fayazi-Concert is performed in Roodaki hall-Tehran-Iran
  • 1380- 1379: به عنوان نوازنده تار در گروه آوای دل به سرپرستی و خوانندگی  رسول کارگشا _ اجرای برنامه در قشم
  • 2000-2001 : As a Tar player in “Avaye del” group-Supervisor: Rasool Kargosha-Concert is performed  in Qeshm-Iran
  • همکاری با ارکستر موسیقی نو به رهبری علیرضا مشایخی و شاخه دیگر این ارکستر با نام ارکستر مرکز پژوهش موسیقی معاصر دانشکده هنرهای زیبا  به رهبری علی رادمان در سال 1380 – اجرای برنامه در سالن آوینی و فرهنگسرای هنر ( ارسباران سابق )
  • Cooperation with “New Music” orchestra – Conductor: Ali Reza Mashayekhi
  • 2001: Az a Tar player and solist in “Contemporary music Investigation centre of fine art faculty“ orchestra –conductor : Ali Radman-Concert is performed in Avini hall and Art hall-Tehran-Iran
  • 1380-1379: به عنوان نوازنده تار در گروه موسیقی کردی به سرپرستی احمد رضاخواه  – اجرا در تالار وحدت و…
  • 2000-2001 : Az a Tar player in Kurdish music group-Supervisor : Ahmad Reza khah- Concert is performed in Vahdat hall-Tehran-Iran
  • از 21/ 1/1381 تا 14/5/1381( مدت 28 جلسه 3 ساعته ) : رهبری گروه موسیقی دانشجویان دانشگاه صنعت آب و برق شهید عباسپور- اجرا در شیراز و تهران .
  • 10 April- Aug. 2002 : Conducting of “Senate ab o bargh university students” music group-Concert in Shiraz & Tehran
  • اردیبهشت 1380 تا 1384 : تأسیس و سرپرستی گروه ” هور بانگ ” – برگزاری حدود 40 برنامه در دانشگاههای تهران و شهرستان ها
  • April 2001-2005:  Establishing & Conducting  of “Hoorbang” group-above 40 concerts in Iran universities

·       مجموعه آثار :

·       Musical works:

Ø     آوانگاری و ثبت موسیقی به خط نت :

Ø  Transcriptions :

o      آوانگاری 1 – آواز عراق ماهور

اثر آقا حسینقلی با تار نواخته شده در صفحه – ماهور F

o   Transcription 1- Avaze Aragh  e Mahur

Is played by  Mirza Hosseingholi-Mahur F

o      آوانگاری 2 –  تمرین دشتی

اثر محمدرضا ابراهیمی  – برای تار و سه تار – دشتی E, A   

o   Transcription 2- Dashti practice

Work of Mohammad Reza Ebrahimi-for Tar & Setar-Dashti A,E

o      آوانگاری 3- تصنیف  اندک اندک

اثر شهرام ناظری – بیات ترک  C – 13/11/1380

o   Transcription 3- Andak Andak

Work of Shahram Nazeri-Bayat Tork C -2001

o      آوانگاری 4 –  تصنیف سپیده

اثر محمد رضا لطفی – ماهور F   

o   Transcription 4- Sepideh

Work of Mohammad Reza Lotfi- Mahur F

o      آوانگاری 5-  تصنیف فلک

اثر حسین علیزاده –  مقام داد و بیداد D –  تصنیف برای چهار خواننده –  26/5/1380

o   Transcription 5- Falak

Work of Hossein Alizadeh – Dad o Bidad D – Music for 4 Singer-2001

o      آوانگاری 6-  سایه روشن

اثر داریوش طلایی – دشتی  A – قطعه ای برای تار – بهار 79

o   Transcription 6- Saye rowshan

Work of Dariush Talaee-Dashti A- a piece for Tar- 2000

o      آوانگاری 7 – درآمد ابوعطا

اثر داریوش طلایی – ابوعطا  G – قطعه ای برای تار – بهار 79

o   Transcription 7- Daramade Abuata

Work of Dariush Talaee- Abuata G- a piece for Tar- Spring of 2000

o      آوانگاری  8 – درآمد و نیشابورک نوا

اثر داریوش طلایی –  نوا G – قطعه ای برای تار – 28/2/1379

o   Transcription 8- Daramad va Neyshaburak Nava

Work of Dariush Talaee- Nava G-a piece for Tar – 2000

o      آوانگاری 9 –  تمرین گام

اثر حسین علیزاده و کیوان ساکت –  ماهور C و شور G – برای تار و سه تار

o   Transcription 9- Gaam practice

Work of Hossein Alizadeh –Mahur C & Shur G-for Tar & Setar

o      آوانگاری 10 – تصنیف بیات شیراز

قدیمی ترکی – نت شده از اجرای غلامحسین بیگجه خانی – بیات شیراز  A – مرداد 1381

o   Transcription 10- Bayat shiraz

Turkish Folk music-notation from Gholam Hossein Bigje khani performance-Bayat shiraz A-2002

o      آوانگاری 11-  تصنیف دلشدگان

اثر حسین علیزاده – عراق ماهور – ماهور  F – 9/5/1379

o   Transcription 11- Del shodegan

Work of Hossein Alizadeh-Aragh Mahur-Mahur F-2000

o      آوانگاری 12- هشتی افشار

اثر حسین علیزاده – افشاری   C- قطعه ای برای تار – 10/5/1380

o   Transcription 12- Hashti Afshar

Work of Hossein Alizadeh – Afshari C-A piece for Tar- 2001

o      آوانگاری 13-  بداهه نوازی براساس نغمه مخالف سه گاه

اثر حسین علیزاده – سه گاه A  – 2/3/1379

o   Transcription 13- Improvisation in Naghme of Mokhalef e Segah

Work of Hossein Alizadeh – Segah A -2000

o      آوانگاری 14-  مضراب راست کنده دو چپ

اثر حسین علیزاده – سه گاه A    

o   Transcription 14-Mezrab Rast kandeh do chap

Work of Hossein Alizadeh – Segah A

o      آوانگاری 15- قطعه ای بر اساس پیش زنگوله سه گاه

اثر حسین علیزاده – سه گاه A – 30/3/1379

o   Transcription 15- A piece in Pish zangoole Segah

Work of Hossein Alizadeh – Segah A -2000

o      آوانگاری  16 – رنگ شهرآشوب سه گاه

اثر حسین علیزاده – سه گاه A

o   Transcription 16- Renge Shahrashoob

Work of Hossein Alizadeh – Segah A -2000

o      آوانگاری  17 – رنگ نوا

اثر حسین علیزاده – نوا F

o   Transcription 17- Renge Nava

Work of Hossein Alizadeh –Nava F

o      آوانگاری 18-  رنگ نوا

اثر حسین علیزاده – نوا  C

o   Transcription 18- Renge Nava

Work of Hossein Alizadeh –Nava C

o      آوانگاری 19- تصنیف کاروان شهید

محمد رضا لطفی – همایون D  

o   Transcription 19- Karvan e shahid

Work of Mohammad Reza Lotfi-Homayoon D  

v    ( لیست آثار آهنگسازی و تنظیم در انتها آمده است.)

v  List of composing & arranging works will become later.

·       فعالیت های تکنوازی :

·       Activities as a soloist:

o      در قالب کنسرتهای تجربی ، برنامه های مختلف و… در سالن آوینی دانشکده هنرهای زیبا و  دانشکده های دانشگاه تهران و…

o   In the form of experimental concerts, different programs etc in Avini Hall(faculty of fine arts) and the other concert halls of Tehran university & etc

·       آثار ضبط شده :

·       Audio works (Recorded in sound studio):

Ø     در قالب تکنوازی :

Ø  Solo:

o      دستور ابتدایی سه تار  – حسین علیزاده – اجرا با سه تار : نیما فریدونی (2 لوح فشرده)

o   Setar Teaching Methodology-An Elementary Course- by Hossein Alizadeh-Performance by Setar:Nima Fereidooni (2 cds)

o      دستور ابتدایی سه تار  – حسین علیزاده – اجرا با تار : نیما فریدونی (2 لوح فشرده)

o   Setar Teaching Methodology-An Elementary Course- by Hossein Alizadeh-Performance by Tar:Nima Fereidooni (2 cds)

o      تصانیف و قطعات دوره ابتدایی  – اجرا با تار : نیما فریدونی (1 لوح فشرده)

o   Pieces of Elementary course – Performance by Tar:Nima Fereidooni (1 cd)

o      تصانیف و قطعات دوره ابتدایی  – اجرا با سه تار : نیما فریدونی (1 لوح فشرده)

o   Pieces of Elementary course – Performance by Setar:Nima Fereidooni (1 cd)

o      دستور متوسطه ی تار و سه تار  – حسین علیزاده – اجرا با تار : نیما فریدونی (3 لوح فشرده)

o   Tar & Setar Teaching Methodology-An Intermediate Course- by Hossein Alizadeh-Performance by Tar:Nima Fereidooni (3 cds)

o      دستور متوسطه ی تار و سه تار  – حسین علیزاده – اجرا با سه تار : نیما فریدونی (3 لوح فشرده)

o   Tar & Setar Teaching Methodology-An Intermediate Course- by Hossein Alizadeh-Performance by Setar:Nima Fereidooni (3 cds)

o      جواب آواز عبدالله دوامی- نوشته ی : نیما فریدونی – اجرا با سه تار : نیما فریدونی(3 لوح فشرده)

o   The Vocal Radif of Traditional Iranian Music According to the version of Abdollah Davami-by Nima Fereidooni- Performance by Setar:Nima Fereidooni (3 cds)

o      جواب آواز عبدالله دوامی 1- نوشته ی : نیما فریدونی – اجرا با تار : نیما فریدونی (3 لوح فشرده)

o   The Vocal Radif of Traditional Iranian Music According to the version of Abdollah Davami-by Nima Fereidooni- Performance by Tar:Nima Fereidooni (3 cds)

o      مجموعه هم سازها  ( 49 قطعه ی قدیمی برای تار وسه تار ) – به کوشش محمد رضا ابراهیمی و علی صمدپور – اجرا با تار: نیما فریدونی (3 لوح فشرده)

o   Hamsazha (49 Traditional pieces for Tar & Setar ) –by Mohammad Reza Ebrahimi & Ali Samad pour-  Performance by Tar:Nima Fereidooni (3 cds)

o      مجموعه هم سازها  ( 49 قطعه ی قدیمی برای تار وسه تار ) – به کوشش محمد رضا ابراهیمی و علی صمدپور – اجرا با سه تار: نیما فریدونی (3 لوح فشرده)

o   Hamsazha (49 Traditional pieces for Tar & Setar ) –by Mohammad Reza Ebrahimi & Ali Samad pour-  Performance by Tar:Nima Fereidooni (3 cds)

Ø     در قالب گروه نوازی :

Ø  Orchestral (National Instruments):

o      قطعه بم – اثر نیما فریدونی – اجرای گروه هوربانگ

o   “Bam”-Composed by Nima Fereidooni-Performance by Hoorbang music group

o      قطعه ی مرثیه- اثر نیما فریدونی –  اجرای گروه هوربانگ

o   “Marsieh”- Composed by Nima Fereidooni-Performance by Hoorbang music group

o      قطعه ی که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها – اثر نیما فریدونی –  اجرای گروه هوربانگ

o   “Ke eshgh asan nemood aval vali oftad moshgelha”- Composed by Nima Fereidooni-Performancie by Hoorbang music group

·       آثار تحقیقی :

·       Investigation Works:

  • کتاب جواب آواز عبدالله دوامی همراه با تجزیه و تحلیل – آبان 1383- تهران – در حال انتشار
  • Transcription and analysis of The Vocal Radif of Traditional Iranian Music According to the performance of Abdollah Davami-October 2004-Tehran-Iran
  • پروژه ای را با هدف آنالیز  و تلخیص ردیف میرزا عبدالله و تدوین تئوری جامع موسیقی ایرانی از سال 1381 آغاز نموده و در دست تدوین است.
  • Analisis & Summarize The Mirza Abdollah Radif and compile the perfect Iranian Music Theory-begin 2002 – uncompleted
  • در حال تدوین و نگارش دوره چهار جلدی دستور دوتار خراسان با همکاری سعید تهرانی زاده می باشد.
  • Khorasan Dotar Teaching Methodology-by the cooperation of Saeed Tehranizadeh-uncompleted
  • مقالات موسیقی :
  • Musical Articles:
  • ردیف آوازی عبدالله دوامی – منتشر شده در فصلنامه ی موسیقی کرشمه سال اول شماره 1- تابستان 1383
  • Abdollah Davami`s Vocal Radif-Published in “Kereshmeh” Music quarterly-Summer 2004
  • مقالات طنز موسیقایی:
  • Fun Musical Articles:
  • شرح احوالات یک موسیقاجو – منتشر شده در فصلنامه موسیقی ماهور سال اول شماره 4 – تابستان 1378 – تهران
  • About a music student-Published in “mahoor” music quarterly-Summer 1999-Tehran –Iran
  • اندر قضایای موزیک مدنی – منتشر شده در فصلنامه موسیقی ماهور سال دوم  شماره 8 – تابستان 1379 – تهران
  • About contemporary music- Published in “mahoor” music quarterly-Summer 2000-Tehran –Iran
  • همکاری در تهیه ی کتاب های موسیقی :
  • Cooperation in preparation of music books:
  • تصحیح كتاب دوره متوسطه ی دستور تار و سه تار نوشته ی حسین علیزاده – انتشارات ماهور –تهران
  • Correction of Tar & Setar Teaching Methodology An Intermediate Course- by Hossein Alizadeh-Recommendation: Mahoor publishing Institute
  • آوانویسی رایانه ای کتاب ردیف میرزا عبدالله برای سنتور(با همكاری سیما فریدونی) – نوشته ی : شهاب منا – به سفارش انتشارات ماهور – 1382
  • Computer notation of Mirza Abdollah Radif for Santour- by Shahab Mena-With Sima Fereidooni cooperation- Recommendation: Mahoor publishing Institute-2003
  • آوانویسی رایانه ای کتاب دستور دوتار – نوشته ی : نبی احمدی  –به سفارش : انتشارات سرود -1383
  • Computer notation of Mazandaran Dotar Teaching methodology- by Nabi Ahmadi – Recommendation: Sorood publishing Institute-2004
  • آوانویسی رایانه ای کتاب نغمه های مازندران – نوشته ی : نبی احمدی  –به سفارش : انتشارات سرود-1383
  • Computer notation of Mazandaran Music- by Nabi Ahmadi – Recommendation: Sorood publishing Institute-2004
  • آوانویسی رایانه ای کتاب ردیف میرزا حسینقلی (با همكاری سیما فریدنی) – نوشته ی : نبی احمدی  –به سفارش : انتشارات سرود -1384
  • Computer notation of Mirza Hosseingholi Radif – by Nabi Ahmadi-With Sima Fereidooni cooperation- Recommendation: Sorood publishing Institute-2003

فهرست آثار آهنگسازی و تنظیم:

List of Composition & Arrangement works:

  • آهنگسازی ها :
  • Compositions:

o      کار 1 –  کبود اورنگ بهار

قطعه ای برای تار –  C minor – تقدیم به استاد حسین علیزاده – 1376

o   Op.1-Kabud orange bahar

A piece for Tar-C minor-to Hossein Alizadeh

o      کار 2 –  رویا

قطعه ای با فرم تصنیف بر اساس شعر رویای فروغ فرخزاد –  بیات اصفهان G – به یاد فروغ فرخزاد – فروردین 1377

o   Op.2-Rowya

Bayat esfahan G-in the memory of Forough Farrokhzad-March 1998

o      کار 3 –  یار مرا

قطعه ای با الهام از فرم تصنيف و چهارمضراب – نهفت نوا با پرده گردانی – برای استاد حسین علیزاده –   24/12/1377

o   Op.3-Yar mara

Nahofte Nava with modulation-to Hossein Alizadeh-15 March 1998

o      کار 4-  چهار مضراب ماهور  

قطعه ای با ریتم های ترکیبی و مختلط با الهام از فرم چهارمضراب  برای تار – ماهور C – هدیه ای به صبا نصیری – 2/8/1378

o   Op.4- Chaharmezrab Mahoor

A piece for Tar-Mahoor C-To Saba Nasiri Fard-25 October 1999

o      کار 5 –  مرثیه ( آ )

قطعه ای با الهام از فرم تصنیف برای سنتور و تار و آواز  – دشتی D – بر اساس شعری از ابوسعید ابی الخیر – هدیه ای برای دکتر آذین موحد –  16/9/ 1378

o   Op.5-Marsieh (A)

A piece for Tar , Santour,Voice-Dashti D-To Dr. Azin Movahhed-7 December 1999

o      کار 6-  چیزی در حجاز

قطعه ای با الهام از فرم پیش درآمد برای تار  – حجاز ابوعطا C – برای نورالدین تقی زاده – 3/10/1378

o   Op.6-Chizi Dar Hejaz

A piece for Tar-Hejaze Abuata C-To Nooruddin Taghizadeh-24 December 199

o      کار 7 –  مقدمه اصفهان

قطعه ای آوازی برای تار – بیات اصفهان C –  هدیه ای به سارا ثروتی – 23/2/1380

o   Op.7- Moghaddameye isfahan

A piece for Tar-Bayat esfahan C-To Sara Servati-13 May 2001

o      کار 8 – رنگ افشاری

رنگی برای تار و سه تار – افشاری C با پرده گردانی به افشاری G و بیات ترک C – هدیه ای برای فردیس فیض بخش –  اردیبهشت 1380

o   Op.8-Renge Afshari

A piece for Tar & Setar-Afshari C ,G,Bayat tork C-To Fardis Feizbakhsh 2001

o      کار 9 – که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها ( آ )

قطعه ای برای سنتور و تار و کمانچه و نی –  چهارگاه C – هدیه ای برای اشکان سیگارچی – اردیبهشت   1380

o   Op.9- Ke eshgh asan nemod aval vali oftad moshkel(A)

A piece for Santour,Tar,Kamancheh & Ney-Chargah C-To Ashkan Sigarchi-April 2001

o      کار 10- که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها ( ب )

تنظیم کار 9 برای تار – چهارگاه C  – 1381

o   Op.10- Ke eshgh asan nemood aval vali oftad moshkel(B)

For Tar-Chargah C-2002

o      کار 11-  مرثیه ( ب )

قطعه ای براساس کار 5 برای دو سه تار و کمانچه و آواز –  دشتی D – 10/2/1381

o   Op.11- Marsieh (B)

A piece for 2 Setar,Kamancheh and Voice-Dashti D-30 April 2002

o      کار 12- مرثیه ( پ )

قطعه ای براساس کار 5 و 11 برای سنتور ،  3 تار ، رباب ، عود ، بم تار ، قیچک آلتو ، 2 کمانچه  ، آواز ، تنبک، نی که به عنوان پایان نامه دوره کارشناسی ارائه شد .  – دشتی D – هدیه ای برای علی ساجدی صبا

o   Op.12- Marsieh (C)

A piece for iranian national music instruments-Dashti D-To Ali Sajedi Saba

o      کار 13- چهارمضراب دشتی ( آ )

قطعه ای براساس کار 4 برای دو سه تار و کمانچه – دشتی D –  هدیه ای برای مریم اسماعیلی ها – مرداد 1381

o   Op.13- Chaharmezrab Dashti (A)

A piece for 2 Setar & Kamancheh-Dashti D-To Maryam Esmaeili-July 2002

o      کار 14- چهارمضراب دشتی ( ب )

قطعه ای براساس کار 13 برای  5 خط مضرابی 1 ، مضرابی 2 ، مضرابی بم ، کششی ، تنبک  – دشتی D – مرداد 1381- هدیه ای برای ارشد تهماسبی

o   Op.14- Chaharmezrab Dashti (B)

A piece for iranian national music instruments -Dashti D-To Arshad Tahmasebi-July 2002

o      کار 15-  چهارمضراب دشتی (پ)

قطعه ای براساس کار 13 برای تار تنها –  دشتی D – شهریور 1381

o   Op.15- Chaharmezrab Dashti (B)

A piece for Tar -Dashti D-To Arshad Tahmasebi-August 2002

o      کار 16-  بم

قطعه ای برای 3 خط كششی ، مضرابی ، بم –  نهفت نوا و دشتی – دی 1382

o   Op.16-Bam

A piece for Iranian national music instruments-Nahofte Nava & Dashti-December 2003

o      کار 17-  مقدمه ی بزرانید

قطعه ای برای 3 خط كششی ، مضرابی ، بم –  ماهور C – اردیبهشت 1383

o   Op.17-Moghaddameye Bezaranid

A piece for iranian national music instruments-Mahoor C – Aprill 2004

  • تنظیم ها :
  • Arrangements:

o      تنظیم . 1 –  سرور ( هفت ضربی چهارگاه  )

اثر : حسین علیزاده  – چهارگاه C – تنظیم برای تار و سنتور و عود و تار باس و نی و کمانچه – 24/2/1380

o   Arrangement No1-Soroor

Melody by Hossein Alizadeh-Arrangement for Tar,Santour,Barbat,Tarbass,Nay& Kamancheh-14 Mey 2001

o      تنظیم . 2 –  قطعه ای بر اساس پیش زنگوله چهارگاه

اثر حسین علیزاده – چهارگاه   C – تنظیم برای تار و سنتور و عود و تار باس و نی و کمانچه و آواز –  بهار 1380

o   Arrangement No2-Phish zangoole chargah

Melody by Hossein Alizadeh-chargah C-Arrangement for Tar, Santour, Barbat, Tarbass, Nay, Kamancheh and Voice-Spring  2001

o      تنظیم . 3 –  ضربی همایون

اثر محمد تقی حسینی – همایون F– تنظیم برای سه خط

o   Arrangement No3-Zarbiye Homayoun

Melody by Mohammadtaghi Hosseini –Homayun F-Arrangement for 3 line

o      تنظیم . 4 –  تصنیف ای ساربان

اثر فردیس فیض بخش –  شوشتری C – تنظیم برای تار و سنتور و عود و تار باس و نی و کمانچه و آواز – 15/6/1380

o   Arrangement No4-Ey sareban

Melody by Fardis Feizbakhsh-Shushtari C-Arrangement for Tar,Santour,Barbat,Tarbass,Nay, Kamancheh & Voice-6 Sep. 2001

o      تنظیم . 5 –   بیداد

اثر پرویز مشکاتیان – بیداد D – تنظیم برای تار – 16/5/1380

o   Arrangement No5-Bidad

Melody by Parviz Meshkatian-Bidad D-Arrangement for Tar -7 Aug. 2001

o      تنظیم . 6-  تصنیف فلک

اثر حسین علیزاده –  مقام داد و بیداد D –  تنظیم برای 1 خواننده –  27/4/1379

o   Arrangement No 6-Falak

Melody by Hossein Alizadeh-Dad o Bidad D-Arrangement for 1 Voice-18 July 2000

o      تنظیم . 7 –  قطعه ای بر اساس پیش زنگوله چهارگاه

اثر حسین علیزاده – چهارگاه   C – تنظیم برای تار و آواز

o   Arrangement No7-Pish zangoole chargah

Melody by Hossein Alizadeh-Chargah C-Arrangement for Tar & Voice

o      تنظیم . 8 –  رنگ دشتی

اثر محمد تقی حسینی –  دشتی D – تنظیم برای 3 خط مضرابی ، مضرابی بم ، کششی –  6/6/1381

o   Arrangement No 8-Renge Dashti

Melody by Mohammad Taghi Hosseini -Arrangement for Iranian national music instruments-28 Aug. 2002

o      تنظیم . 9 –  آی گگوم ای

آهنگ محلی بختیاری به روایت پروین عالی پور –  دشتی D – تنظیم برای 9 خط سه تار ، بربت ، رباب ، تارباس ، نی ، كمانچه ،‌آواز 1 ،‌ آواز 2 و آواز 3- بهار 1383

o   Arrangement No 9-Ay Gagomey

Folk music of Bakhtiari-Dashti D-Arrangement for Iranian national music instruments & 3 Voice –Spring 2004

o      تنظیم . 10–  بزرانید

آهنگ محلی لری به روایت پروین عالی پور –  ماهور C – تنظیم برای 5 خط مضرابی ، كششی ،‌ بم ،آواز 1 و آواز 2- اردیبهشت 1383

o   Arrangement No 10-Bezaranid

Folk music of lorestan-Mahoor C-Arrangement for Iranian national music instruments & 2 Voice –Mey 2004

o      تنظیم . 11–  چهار مضراب ماهور

اثر محمد تقی حسینی –  ماهور C – تنظیم برای 2 خط مضرابی ، كششی – خرداد 1383

o   Arrangement No 11-Chaharmezrab mahoor

Melody by Mohammadtaghi Hosseini –Mahoor C-Arrangement for  2 lines-May 2004

کارت عضویت خانه موسیقی

نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

در یادبود اشکان سیگارچی نیما فریدونی روزی که اشکان رفت

در یادبود اشکان سیگارچی نیما فریدونی روزی که اشکان رفت

وقتی اشکان سیگارچی در تصادفی جان سپرد ، دلم پر از خاطرات سازش و خودش شد. یاد تمام خلوت ها و تمرینات و موسیقی ها و اجراهایمان افتادم . دست به قلم شدم و روی شعری از سهراب ، آنچه در دل گذشت را نوشتم و شد تصنیف سبز . 

نیما فریدونی . آذر ۱۳۹۵ . گلپایگان


از دریچه ی نگاهش ، اگر چه انسان مجموعه ای از مکاشفات روزمره بود، خود، وارستگی را در خویش روزمره کرده بود.

دور باد اگر با او از مرگ سخنی بگویم.

اویی که شگفتی زیستن بود و برایمان از دریچه های راستین زندگی ، هر از گاه و گاه و بی گاه حرفهای چکیده و رمزآلود گفته بود.

سازش ، نگاه عاشقانه ی آدمها و درختان و آبشار حقیقتی محزون و انتشار رنگین شی ء تپنده ای بود که در وقت خوشی آن را دل می نامید.

حاشا اگر جز از زندگی با او سخنی بگویم.

باهم خواندیم و سازِ ِمان را سالها با هم کوک می کردیم و لحظه های چندی همدل بودیم و از چکاد تا بیداد و تا جدایی ، مضرابْ مضراب ْ حرف زدیم و آنقدر خوب بود که زود ِ زود، سازش آسمانی شد.

آسمانی که شد ، دیگر حتا نشانی از ما نگرفت.

اشکان ِ ما ، اشکْ اشکْ گریاند ِمان.

من از گریه تا شکوه ِشادی با نیروی بی امانش ، جان می گرفتم.

صداش هست ، چه آن چه شور بود که مثل نور بود ،  چه آنچه ماهور که با دلش جور بود.

لبانش اگر چه جز به خنده باز نبود ، غوغاشْ ، محروم  ِ انکار بود.

در رقص بود و بی شک ، هر کدام از ما ، شبی نبود که در رقص از شورش در نیامده باشیم .

چکامه ی لحظه های پاک بود ، حرفش و سازش.

آنگه که آسمانی شد ، خواندم :

رخت ها را بکنیم

آب در یک قدمی است.

روشنی را بچشیم

شب یک دهکده را ، خواب یک آهو را

وزن کنیم.

رخت ها را بکنیم

دور باد اگر با او جز از زندگی سخنی بگویم .

نیما فریدونی

به یاد اشکان سیگارچی

روزی که از پیشمان رفت