نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

ربنا محمدرضا شجریان

ربنا محمدرضا شجریان

دعای ربنا با صدای استاد محمدرضا شجریان.mp4

دعای ربنای استاد شجریان (Rabana Ostad Shajarian)

دانلود آهنگ دعای ربنا با صدای استاد محمدرضا شجریان
ربنا
«ربنا»
تک‌آهنگ اثر محمدرضا شجریان
پخش تیرماه ۱۳۵۸
قالب دستگاه سه‌گاه
سبک موسیقی سنتی ایرانی
ربّنا یا ربّنای شجریان، یکی از آثار برجستهٔ محمدرضا شجریان و شامل ۴ دعا از آیات قرآن است که در دستگاه سه‌گاه خوانده شده و همه دعاهای آن با عبارت ربّنا آغاز می‌شوند. این اثر در تیرماه سال ۱۳۵۸ ضبط شده و برای مدت ۳۰ سال، جزء برنامه‌های اصلی رادیو و تلویزیون ایران در ماه رمضان بوده‌است.
بنا به گفتهٔ محمدرضا شجریان، انگیزهٔ اصلی وی از خواندن این دعا، تدریس آن به دو هنرجو بوده و این اثر در یکی از استودیوهای رادیو ایران ضبط شده‌است. در سال ۱۳۸۷، زمزمه‌هایی در مورد ثبت این اثر در فهرست آثار ملی ایران به گوش می‌رسید[۲] و در ۱۹ اردیبهشت سال ۱۳۹۶ این اثر در فهرست آثار ملی ایران ثبت گردید.
متن ربنا
متن کامل آیه‌هایی که این دعاها از آن‌ها استخراج شده در ادامه آمده‌اند. در ربّنای شجریان، هر آیه از ابتدای ربّنا تا آخر آیه خوانده می‌شود.
ربّنای نخست:
﴿رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً ۚ إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ﴾(سورهٔ آل‌عمران-آیهٔ ۸)
باراِلها، دل‌های ما را به باطل میل مده پس از آنکه به حق هدایت فرمودی، و به ما از لطف خویش اجر کامل عطا فرما که همانا تویی بخشندهٔ بی‌منّت.
ربّنای دوم:
﴿إِنَّهُ كَانَ فَرِيقٌ مِنْ عِبَادِي يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنْتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ﴾(سورهٔ مؤمنون-آیهٔ ۱۰۹)
زیرا شمایید که چون طایفه‌ای از بندگان صالح من روی به من آورده و عرض می‌کردند باراِلها ما به تو ایمان آوردیم، تو از گناهان ما درگذر و در حق ما لطف و مهربانی فرما که تو بهترین مهربانان هستی.
ربّنای سوم:
﴿إِذْ أَوَى الْفِتْيَةُ إِلَى الْكَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَهَيِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا﴾(سورهٔ کهف-آیهٔ ۱۰)
آنگاه که آن جوانان کهف (از بیم دشمن) در غار کوه پنهان شدند، از درگاه خدا خواستند: باراِلها تو در حق ما به لطف خاص خود رحمتی عطا فرما و بر ما وسیلهٔ رشد و هدایتی کامل مهیا ساز.
ربّنای چهارم:
﴿وَلَمَّا بَرَزُوا لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُوا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ﴾(سورهٔ بقره-آیهٔ ۲۵۰)
چون آن‌ها در میدان مبارزه جالوت و لشکریان او آمدند، از خدا خواستند که بار پروردگارا به ما صبر و استواری بخش و ما را ثابت قدم دار و ما را بر شکست کافران یاری فرما.
ویژگی‌های موسیقایی
شجریان ربنا را در دستگاه سه‌گاه خوانده و با مرکب‌خوانی (مدولاسیون یا راه گردانی) سری به دستگاه‌ها و آوازهای دیگر ردیف موسیقی ایرانی از جمله آواز افشاری و گوشه عراق (صبا) می‌زند و سپس به سه‌گاه برمی‌گردد. ربنا در نواری که محمدرضا شجریان با نام به یاد پدر ضبط کرده، منتشر شده‌است.
در این اثر به خوبی می‌توان تأثیرات شیخ نصرالدین طوبار و شیخ طه الفشنی را مشاهده کرد. این اجرا تقریباً فاقد تحریر است و بجز چند نت، تماماً بوسیلهٔ غلت و ویبراسیون اجرا شده‌است. ربنای شجریان از ابتدا، روی نتهای سی بمل و سپس دو اوج می‌گیرد (روی خط حامل کلید سل) و در حوالی این نت‌ها گردش دارد و تا نت می بمل به بالاترین نت خود می‌رسد.
ماجرای شکایت شجریان از صدا و سیما
پس از دهمین دورهٔ انتخابات ریاست جمهوری ایران، محمدرضا شجریان در نامه‌ای به عزت‌الله ضرغامی از وی خواست تا از پخش آثار او در صدا و سیما خودداری کند. دعای ربّنا با سفرهٔ افطار ایرانیان در ماه رمضان عجین شده‌است. بنابراین، شجریان هم پس از شکایت از صدا و سیما، به صورت خاص اجازهٔ پخش ربّنا و ادعیه (مثنوی افشاری) را به صدا و سیما داد ولی اعلام کرد که تا زمانی که وارونه نمایاندن واقعیت‌ها در صداوسیما صورت می‌پذیرد، به پخش سایر آثارش از شبکه‌های مختلف آن رضایت نخواهد داد. محمد حسین صوفی، معاون صدای صدا و سیمای ایران، در واکنش به این موضوع اعلام کرد که رادیو حتی در ماه رمضان هم ربّنا و ادعیهٔ محمدرضا شجریان را پخش نمی‌کند.
در تابستان ۱۳۸۹ و هم‌زمان با آغاز ماه رمضان، سازمان صدا و سیما پخش دعای ربنا با صدای محمدرضا شجریان را به‌طور کامل در تمام شبکه‌ها ممنوع کرد. این سازمان اعلام کرد که حتی از پخش آگهی‌های بازرگانی که معمولاً در ماه رمضان با نوای اذان یا دعا همراه است در صورتی که صدای ربنا زیر صدای آگهی قرار گرفته باشد ممانعت می‌کند.
ربنای شجریان از نگاه دیگران
«ربنا»، خوانده‌شده توسط سعید حاتم‌زاده ورمزیار، به پیروی از شیوهٔ شجریان، ایجادشده برای انتشار تحت محتوای آزاد
هوشنگ ابتهاج ربنا را اثری غیرزمینی و «شاهکار بزرگ شجریان» می‌داند و می‌گوید هیچ‌کس، حتی خود شجریان نمی‌تواند این‌طور بخواند.
کویتی‌پور، خواننده مطرح مذهبی، گفته‌است: «اگر کلام خدا عاشقانه خوانده شود و عاشقانه به آن گوش کنی، امکان ندارد تن و بدنت نلرزد. به‌خاطر ندارم زمانی را که «ربنا» ی استاد شجریان را شنیده باشم و از خود بی‌خود نشوم. ربنای ایشان، مثل بسیاری از آثار دیگرشان، جاودانه و جزئی از فرهنگ و هنر ماست.»
سید علی خامنه‌ای (سال ۱۳۷۰): «… آن «ربّنا»‌هایی که شجریان خوانده و در ماه رمضان قبل از اذان مغرب می‌گذارند، یک کار هنری است؛ یک کارِ حالی نیست؛ مناسب نیست که بعد از اذان، کسی بخواهد آن‌طور چیزی را بگذارد؛ نه، بعد از اذان، به نظرم می‌رسد که همین صدای معمولیِ مسجدیِ ما بهتر و مناسب‌تر باشد.»

نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

مثنوی افشاری نورالدین رضوی سروستانی آواز داریوش صفوت سه‌تار

مثنوی افشاری نورالدین رضوی سروستانی آواز داریوش صفوت سه‌تار

مثنوی افشاری نورالدین رضوی سروستانی آواز داریوش صفوت سه‌تار

آواز مثنوی افشاری آواز استاد رضوی سروستانی و سه تار استاد داریوش صفوت

نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

محمدمهدی کمالیان سازنده‌ی سه‌تار

محمدمهدی کمالیان سازنده‌ی سه‌تار

افشاری سه‌تار مهدی کمالیان.mp4

“محمدمهدي کمالیان”

زنده یاد “محمدمهدي کمالیان”، نوازنده و سازنده ي سه تارهاي نفیس، کارشناسِ موسیقیِ ردیف،

عکاسِ هنرمند، ادیبِ پرمطالعه، فاضلِ صاحب نظر و یکی از مهم ترین رجالِ فرهنگی ایران در حفظ

میراث پرارزشِ ردیف استادانِ موسیقی ایرانی، بنا به منشِ فردي و شخصیت ویژه اش، تا زمانی که

حیات جسمانی داشت، اجازه نداد حتی یک سطر از گفتار و کردارش، در جایی نوشته شود. این

پرهیز که ریشه اي دیرینه در اخلاق و عادت متفکرانِ مشرق زمینی دارد، در زنده یاد “کمالیان”،

جلوه اي بس بارز و شدید داشت و سواي نوشته ي کوتاهی از دوستدارش زنده یاد “محمدرضا

لطفی” در جلد اول »کتابِ سال شیدا«، هیچ مطالبِ دیگري درباره ي او چاپ نشده است. زنده یاد

“کمالیان” از جمعِ حرفه اي هاي موسیقی کناره می گرفت و مایل نبود با عنوانِ موسیقی دانِ حرفه اي

شناخته شود. مردم او را نمی شناختند و حتی خواص هم کمتر وي را می شناسند. زندگی درونی و

مصفاي او که در جوارِ خانواده اش و با علاقه ي فراوان به ساز و خوشنویسی و عکاسی و کتاب و

طبیعت می گذاشت، انرژي درونی او را براي کارهایش ذخیره کرد و بعد از مرگ جسمانی او بود که

این انرژي نهفته و متراکم، رها شد و اثر خود را بر فرهنگ موسیقی ایرانی بر جاگذاشت. استاد

“کمالیان” خود را زنده به کار می دانست نه زنده به نام.

پنجم خرداد 1376 خورشیدي، روزِ درگذشت استاد “محمد مهدي کمالیان” است. جنابِ “علیرضا

میرعلی نقی” محقق و پژوهشگر موسیقی در گفتوگویی با خبرنگار موسیقی ایسنا، گفته است که:

“محمدمهدي کمالیان” در سال 1297 در تهران متولد شد و در خانوادهاي اصیل، مذهبی و بازاري آن

زمان پرورش یافت، به موسیقی از دوران کودکی و به واسطه شخصی که به منزل ایشان رفت و آمد

داشت و ساز مینواخت علاقهمند شد. وي تحصیلات خود را در رشتهي فلسفه که کمتر کسی در آن

زمان، به این رشته روي میآورد، ادامه داد و به علت طبعِ لطیف و کنجکاوياي که داشت، بعد از

تحصیلات دانشگاهی و به تشویق اساتیدي چون استاد “صبا” و استاد “وزیري” به ساز سازي و به

خصوص سه تار سازي روي آورد. وي ادامه داد: »فعالیتهاي استاد را به سه بخش عمده میتوان

تقسیم کرد اول، ساختنِ ساز، که میتوان گفت سازهاي ایشان از ظرافت خاصی و از تکنیک ساخت

بالایی برخوردار بود، دوم، نوازندگی ایشان که در نوازندگی بسیار ماهر بود. وي از نظر نوازندگی،

پیرو مکتب استاد “هرمزي” بود که روشِ “هرمزي” ترکیبی از سه تار “درویش خان” و تار “مرتضی

نی داوود” میباشد. استاد “کمالیان” در نواختن سه تار، لطافت و آرامش زیادي داشت و از نظرِ

تکنیک، داراي رمزهاي منفصل، تک مضرابهاي خیلی موثر بود و در واقع میتوان گفت که روشِ

قُدما همراه با تعادلِ زیاد را، میتوان در سازِ ایشان دید. این محقق و پژوهشگرِ موسیقی اضافه کرده

که خدمات ایشان در دههي 47 تا 57 سبب شده بود که براي اولین بار موسیقی ایران جدي گرفته

شده و مرکزي به نامِ مرکزِ حفظ و اشاعه موسیقی تاسیس شد و رییس وقت “قطبی”، اختیار را به

دست چند نفر صاحب صلاحیت داده که از جمله استاد “کمالیان” بود که اولین کارگاه جدي سه تار

سازي را در این مرکز، راهاندازي کرد. مسئله مهم دیگري که میتوان به آن اشاره کرد، زحمات

ایشان در ضبط و حفظ ردیفهاي موسیقی بود. در دههي 40، آخرین نسل شاگردان “درویش خان”

و “آقا حسینقلی” که از پایههاي موسیقی ایران هستند رو به انقراض بودند و اینها که همگی استادان

مطرح و بارزي بودند، به علت کهولت سن و کلاً، دور بودن از اجتماع، اهمیتی براي موسیقی خود

قائل نبودند و در واقع براي خودشان و دلِ خودشان، مینواختند و تا زمانِ استاد “کمالیان” کاري از

اینها ضبط نشده بود و اگر ضبط نمیشد، حلقه ي واسط بینِ موسیقی امروز و موسیقی دوره قاجار را

براي همیشه از دست میدادیم. یعنی من فکر میکنم، اگر ایشان نبودند، ما یک دوره ي تاریخ

موسیقی را از دست میدادیم. وي میگوید: »از فعالیتهاي دیگر ایشان میتوان به تحقیقات وسیعِ

ایشان در زمینه ي »دوتارِ خراسان« اشاره کرد که در این تحقیقات، ایشان انواعِ »دوتار« را از نظرِ

اندازه، نوعِ ساخت و صدا، بررسی کردهاند که از این تحقیقات، تعدادي مقاله ي جامع باقیمانده است

و همچنین میتوان به فعالیتهاي عکاسی ایشان نیز اشاره کرد که حتی یکی از عکسهاي ایشان را

یک شرکت هوایی معتبر براي آرم خود، خواسته بود. این محققِ سالنامه ي موسیقی در ادامه گفت،

وي در سازسازي، پیروِ تکنیک خاصی نبود و براي خوب شدن صداي ساز، سوراخهایی را روي ساز

پیدا میکرد که بسیار حسی بود که البته دوستانی که در سازندگی ساز، دستی دارند، بسیار این مورد

را مورد بررسی قرار دادهاند و در این مورد نیز مقالات زیاد نوشته شده است. وي در پایان اظهار

داشت: استاد “کمالیان” را میتوان یکی از برجستهترین هنرمندان این کشور به ویژه در هنرِ ساختن و

نواختنِ »سه تار« به شمار آورد که ایشان به علت روحِ والا و فروتنی که داشتند هیچ گاه حاضر نشدند

که در محافل موسیقی نامی از وي آورده شود و حتی عدهاي بعد از فوت ایشان توانستند این استاد

گرانقدر را بشناسند.

چند سطر از خاطرات زنده یاد “محمد مهدي کمالیان”: »براي اولین بار صداي سه تار را در رادیو شنیدم. مرحوم “عبادي” سه تار می زد. صداي ساز خیلی مرا می گرفت ولی نمی دانستم سه تار واقعی چیست. تا اینکه به وسیله برادرم که همکار دکتر گل گلاب )شاعر( بود با جمعی از هنرمندان منجمله”علینقیوزیري” بهکوهرفتیم.یکروزآقاي”وزیري”گفت:اینجاکهمیآییم،خوبه »سه تاري« داشته باشیم که قابل حمل ونقل باشد. مرحوم “گل گلاب” گفت: چشم. یک روز مرحوم “گل گلاب” نقشه »سه تاري« روي کاغذ کشیده بود که به منزل ما آورد و با کمک ایشان سه تاري ساختم. این سه تار را که ساختم براي من یک تشویق بود. بعد چندتا »سه تار« را که نزد آشنایان بود و ایراد داشت گرفتم، که تعمیر کنم. یک کمی که با سیستمِ سه تار سازي آشنا شدم، بعضی سه تار ها را می گرفتم، صفحه را بر می داشتم، داخلش را می دیدم و از این کارها… روزي با مرحوم “گل گلاب” به منزل استاد “ابوالحسن صبا” رفتیم که در حال نواختن بود. فرمودند: این سه تار صدا ندارد. ببریدش! سه تار را آوردیم منزل، صفحه را تراشیدیم چند تا سوراخ هم روي صفحه زدیم. روز بعد “صبا” گفت باز که این سه تار را آورده اید. بعدگرفت ناخن زد و گفت به به چکار کردید که این سه تار صدایش خوب شده است.آنجا صبا مرا تشویق کرد که هم سه تار بزنم و هم سه تار بسازم از آ ن به بعد سالی دو سه تایی سه تار ساختم. در ساختن کاسه ي سه تار بیشتر پیرو یک عود ساز عراقی به نام ِخان بابا عرفاتی، این تکنیک را فرا گرفتم. »سه تار« شاید تنها سازي باشد که استاندارد ندارد. مثل تار و ویولن نیست که یک استاندارد خاص داشته باشد. هر کس که خواسته یک سه تاري بسازد، یک قالب براي خودش گرفته یا قالب استادان قدیمی را تقلید کرده. حالا یک قدري کوچک و بزرگ کرده. و یا گلابی وار کاسه را درست کرده و یا مدور. »سه تار« از نظر ساخت و تکامل تغییر نکرده، ولی از نظر صدا، مقداري بهتر شده. اما قابل گفت و بحث نیست و جزئی است. شما از ساز صدا می خواهید. ریخت ساز چندان مهم نیست. ثلث صداي

سه تار از کاسه و مابقی ازصفحه سه تاراست.سه تاربایدپرده هایش ازجنس زه )روده(باشدکه

صداي نرمی دارد.حتی پرده هاي نایلون را اگربه جاي زه ببندیم صداراکرمیکندیا کاتکوت) نخ بخیه( را که جدیداً می بندند. از نظر استحکام و دوام خوب است ولی صدا را کر می کند و کار زه را انجام نمی دهد. و اما رنگ کاسه مقاومت ساز را بالا می برد، ضمن اینکه زیبایش هم می کند. سهچهاردستکهلاكبزنید،کمکمیکندکهتمامروزنههاراپرکندومقاومتچوبراهم بالا می برد. در رطوبت به این زودي ها باز نمی شود. ولی صفحه را بیشتر از دو دست لاك نمی زنم. یک سه تار ساختم و سر پنجه را پایین تر از دسته به ارتفاع دو میلیمتر بردم که صدا نرم بشود. و هیچ وقت سیم شل نمی شود. ولی من هیچ وقت فکر نکردم که سر پنجه سه تار را مثل سر پنجه گیتار درست کنم و کارهایی بکنم که ماهیت پنجه سه تار را تغییر بدهم آن می شود. نوعی سنت شکنی که شکل اصلی را تغییر می دهد. مثل درست کردن سرپنجه تو خالی ) طرح سه تار قنبري مهر( هر کس یک کاري کرده بالاخره تجربه است، شنیدم که بعضی ها الکل روي صفحه سه تار می ریزندوبعدآتش میزنند الکل که تمام میشود صفحه میسوزدویک حالت ذغالی پیدامیکند،این در حالی است که چوب هنوز خشک نشده و شیره هاي داخل آن هنوز تر است ولی چون آن را سوزانده اند براي مدت زمان محدود یک سال صدایش خوب است ولی بعدها هم صفحه می افتد و هم صدایش سوخته است. در مورد ساخت ساز اگر کلاس بگذاریم و تمام سه تار سازها را جمع کنیم و آنچه را که می دانیم بگوییم، آیا سه تاري خواهند ساخت که مرحوم عشقی می ساخت؟ یا تاري خواهند ساخت که یحیی می ساخت؟ در آن کلاس هر کس نکته اي را می گیرد. امکان دارد از آن میان یک نفر مطلب را خوب فهمیده باشد. به این جهت در زمینه ساخت سه تار تا کنون شاگردي نداشته ام. حالا یکی آمده سئوالی کرده و جوابی هم گرفته، او که اسمش شاگرد نیست. این است که می گویم شاگرد تربیت نکرده ام و هرگز شاگردي نداشتم. اما اسم گذاري روي سه تار هایم را از “آقا محمدایرانی مجرد” یاد گرفتم. اسم گذاشتن روي سازها از زمان ایشان شروع شد. و معمولاً اسامی که روي سه تار ها گذاشتم روي حالت صداي آنها بوده و روي موقعیت درونی خودم این اسامی را انتخاب کردم.«

نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

غلامحسین بیگجه‌خانی نوشته جواد ظل طاعت

غلامحسین بیگجه‌خانی نوشته‌ی جواد ظل طاعت

با سپاس از جعفر جوانی برای ارسال این نوشته

غلامحسین بیگجه‌خانی

استاد “غلامحسین بیگجه خانی” یكی از هنرمندانِ درخشان، برجسته و بی ادعای موسیقی ایران بود. درخشان بدین جهت كه وی در نوازندگی، توانا و چیره دست و هنرش همچون زندگی با شرافت و انسانی اش بود و بی نشان و مانندِ دیگر هنرمندان واقعی این آب و خاک، بر بی مهری های دوران، بی ادعا، صبور بود. او در سال ۱۲۹۶ شمسی در محله ی سنجران تبریز که در بین اهالی تبریز به دربند «تارزن لَر» یعنی « محلّۀ نوازندگان تار» شهرت داشت، زاده شد. خاندانش در نوازندگی تار و کمانچه شهرت داشتند. پدرش زنده یاد “حسینقلی خان بیگجه خانی” از استادان و نوازندگان صاحب نامِ تار در آذربایجان بود. “حسینقلی خان” ساعات زیادی از شبانه روز را به نواختنِ تار می گذراند و بدین جهت از همان ایام، در ذهنِ غلامحسینِ کوچک نقشی از نغمه های روح بخش را بر جای مانده است.

او با سعی و تلاش طاقت فرسا و با استعداد و هوش سرشاری كه در زمینه موسیقی داشت، به كمك صفحات سنگی قدیمی توانست با ساز اساتیدی مانند “میرزا حسینقلی”، “درویش خان”، “مرتضی خان نی داود”، “علی اكبر خانِ شهنازی” و…آشنا شود و تا درجۀ بالایی از سطح نوازندگی و تسلط بر ساز ارتقاء یابد و بعدها نیز این امکان را بدست آورد که از محضر دو استاد برجسته موسیقی، “میر علی عسگر صادق الوعد” و استاد “اقبال آذر” بهره جسته و بر ردیف موسیقی ایرانی نیز مسلط گردد.

چندی پس از تأسیس رادیو تبریز، سرپرستی اركستر شمارۀ یك رادیو تبریز به عهدۀ وی گذارده شد و این همكاری در حدود ۲۵ سال ادامه یافت، همچنین با برنامه هایی مانند برنامۀ كودك با رادیو تبریز به همکاری پرداخت. وی مدّت چهار سال نیز، در مركز حفظ و اشاعه موسیقی سنتی ایران به تدریس اشتغال داشت و مدّتی هم در سمت كارشناسِ موسیقی رادیو تلویزیون آذربایجان شرقی مشغول به کار بوده و عهده دار تدریس تار در كارگاه موسیقی كودكان و نوجوانان تبریز بود. سالهایی را نیز گوشه نشین و در خلوت خویش، تنها و بی نشان!

استاد “بیگجه خانی” مهارت بسیاری در نواختن ضربی هایی پیچیده، رِنگ ها و چهار مضراب ها، داشت. جملات آوازی نیز بی وقفه و ظریف و جواب آوازها نیز سنجیده و بجا با زخمه هایی روشن و شفاف، تند و چالاک به گوش می رسید. ریز های متوالی و سریع و گاه همراه با لرزش، استفاده از تکیه هایی مرتب، تریل هایی با سرعت بالا، استفاده از ضربی های متنوع در گوشه های مختلف همراه با اندوهی پر شکوه و با وقار از ویژگی های ساز استاد “غلامحسین بیگجه خانی” بود. دردمندانه می نواخت وگاه در نهایتِ شوریدگی و سرخوشی مستانه با نواختی چالاک بر ساز، رقص واره های آذربایجان؛ و لزگی ها و ترانه هایش را سرمست و شیدا وار ساز می زد.

از استاد “بیگجه خانی”، آثارِ بسياری در زمينه موسيقی ايرانی و آذربايجانی به جای مانده است، از آن جمله می توان به کنسرت «بيات ترک» و «سه گاه» ( با زنده یاد “محمود فرنام” ) درجشن هنر شیراز، تکنوازی های «اصفهان» ، «افشاری» و نيز «سه گاه» ، «شور»، «چهارگاه» ، با آواز “اقبال آذر”، «همايون» با آواز استاد “محمد رضا شجريان” و «مجموعه رنگ های آذربايجانی» و… اشاره کرد.

سرانجام وی، در ۲۴ فروردین ۱۳۶۶ دار فانی را وداع گفت. روحش شاد و یادش گرامی.

تصنیف آن‌که هلاک من دستگاه همایون محمدرضا شجریان تار غلامحسین بیگجه‌خانی.mp4

تصنیف آن که هلاک من دستگاه همایون محمدرضا شجریان تار غلامحسین بیگجه خانی.mp4

استاد غلامحسین بیگجه خانی – اصفهان

تک نوازی و بداهه نوازی تار آواز بیات اصفهان غلامحسین بیگجه خانی.mp4

تکنوازی تار استاد غلامحسين بيگجه خاني