رنگ شلخو داریوش طلایی سهتار
رنگ شلخو نورعلی برومند تار
رنگ شلخو حسین علیزاده تار
رنگ شلخو حسین علیزاده سهتار
رنگ شلخو داریوش طلایی سهتار
رنگ شلخو نورعلی برومند تار
رنگ شلخو حسین علیزاده تار
رنگ شلخو حسین علیزاده سهتار
نقدی بر کتاب آواز نوشتهی داریوش طلایی
سخن از آواز ایرانی است. آوازی به وسعت شور و به بلندای ماهور. از کرانه های سی لحن باربد تا کمرکش ردیف دوامی. آواز، همان عنصر اساسی و رکن موسیقی سرزمین ما. همان مظهر تفاخر و غرور موسیقی ایرانی، همان نجوای همیشگی طبع سلیم و همان مرهم جدایی ناپذیر آلام بشری.
انتشار “کتاب آواز” نوشته استاد گرامی داریوش طلایی مرا بر آن داشت تا با تأمل و فراغت بال؛ فارغ از هر تعصب یا نظر تنگی؛ از هنری سخن به میان آورم؛ که قرن هاست همچون آفتابی بی زوال؛ از سرچشمه ای زلال، بر افق سرزمین ایران می درخشد. باشد که مقبول طبع مردم صاحب نظر شود.
آن طور که نویسنده ی کتاب در پیشگفتار ذکر کرده، هدفش تئوریزه کردن آواز ایرانی بوده است. به قصد بنیانگذاری علم شناخت آواز. امر مهمی که تا قبل از این انتظار می رفت استادان آواز، نسبت به نگارش آن مبادرت ورزند. اما از آنجایی که اغلب خوانندگان موسیقی آوازی تجربی کارند و از نوشتن تحلیل های علمی و پژوهشی در آواز عاجز؛ طلایی تلاش نمود تا بتواند با تکیه بر دانش آکادمیک و تجاربی که به عنوان یک نوازنده از همنشینی با استاد عبدالله دوامی کسب کرده؛ این خلأ را پر کند.
نگارنده نیز پژوهشی را در سال 96 با هدف زیبایی شناسی آواز ایرانی، تحت عنوان کتاب” هزاردستان؛ انگاره موسیقی ایران” منتشر نمود و علیرغم آنکه تنی چند از اهل فن و موسیقیدانان سرشناس نسبت به آن ابراز خرسندی و اطمینان نموده، از طرف کتابخانه دانشگاه ایلینوی امریکا، مورد حمایت قرار گرفته و در فضای رسانه ای نیز بازتاب خوبی به دنبال داشته است؛ اما جشنواره های کتاب داخلی بر اساس سیاست گذاری هایی که همه ساله آثار ارزشی را نیز تحت الشعاع قرار می دهند؛ نتوانستند حق مطلب را ادا کنند. کم لطفی نیست اگر حاکمیت رابطه بر ضابطه را در شرایط فرهنگی هنری کشور برقرار بدانیم.
در این سال ها همواره از صاحب نظران موسیقی شنیده می شد که آواز ایرانی بر خلاف ساز ایرانی رپرتوار مشخصی ندارد. به عبارت دیگر اگر در نوازندگی تار و سه تار و سنتور، به همت استادی چون نورعلی برومند، ردیف میرزاعبدالله، رپرتوار سازی شناخته شده و مورد استفاده قرار می گیرد؛ در آواز ایرانی چنین مشخصه ای مورد قبول واقع نشده است. که البته نگارنده آن را بی ارتباط با روش های آموزش آواز توسط استادانی چون شجریان، سروستانی، صدیف، ناظری، شاهزیدی و دیگران نمی داند. چرا که رپرتوار آموزشی آنان متکی بر ردیف یا آوازهای شخصی خویش بوده و در این سال ها از تدریس آوازهای مرجع امتناع می ورزیدند. این رویه عملاً باعث پراکندگی رپرتوار آموزشی آواز ایرانی شد. هرچند از دیدگاهی دیگر باعث تنوع بخشی به سبک های آواز ایرانی می گردد؛ اما بحث سبک شناسی در دوره های عالی آواز مطرح است؛ و تعدد رپرتوار های آموزشی باعث تشتت ذهنی هنرجویان آواز در چند سال نخست آموزش می گردد. از طرف دیگر چون آموزش آواز بر اساس شنیده های گوناگون و آوازهای پراکنده از چندین خواننده مختلف و حتی بی ربط به لحاظ سبکی، استوار بوده و رپرتوار شاخص آموزشی تعریف نشده است؛ لذا ذهنیت هنرجو را در سال های ابتدایی تعلیم تحت تأثیر قرار می دهد و بافت جمله پردازی های آواز متأثر از انگاره هایی قرار می گیرد که از نظر زیبایی شناسی صاحب الگویی پذیرفته شده نزد استادان فن نیست. به عبارت دیگر، آواز عیار خود را از دست می دهد. آسیب دیگری که این رویه به موسیقی آوازی وارد نمود؛ باعث شد خوانندگان جدید در بهترین حالت نسخه ی کپی استادان خود باشند و عملاً روش متفاوتی در اجرای آواز ایرانی پدید نیامد. ازین رو مطرح کردن علم شناخت آواز بر اساس ردیف استاد دوامی خود به محقق شدن این مهم یعنی تمایز و بروز سبک های اصیل دیگر، دوری از تقلید کورکورانه، بالابردن عیار و اعتبار آواز ایرانی و زدودن زوائد و آسیب های آواز خوانی کمک شایانی خواهد نمود. در حقیقت این همان حرکت به سوی “خوانندگی آگاهانه” است.
در تالیف تازه ای که داریوش طلایی تحت عنوان “کتاب آواز” در اواخر سال ۹۷ منتشر نموده است؛ بخشی با عنوان “آوازنگاری” به چشم می خورد. نویسنده در پیشگفتار کتاب مدعی است این روش ابداع شده و از پیش روی حرکت صوت آواز در زمان (در جهت افقی) و بسامد صوت (در جهت عمودی) دیاگرامی خطی را ارائه می دهد که گویای حرکت ملودی در ردیف عبدالله دوامی است. اما مساله اینجاست که چرا نویسنده کتاب به عنوان استادی که حقی بر گردن موسیقی ایران دارد؛ به پیشینه این کار اشاره ای نکرده و آن را تماماً زاده ذهن خود می داند ؟ در صورتی که نگارنده متن حاضر، طبق اسناد پیوست شده در ذیل، ایده اولیه نمودار حرکت نغمات ردیف استاد دوامی را در تاریخ ۹ آبان ۹۵ در فضای مجازی منتشر نموده و بالغ بر ۳۰۰۰ نفر آن را بازدید نموده اند. بنابراین چه طور ممکن است دو نفر که با یکدیگر بی ارتباط بوده اند؛ به صورت اتفاقی یک مدل ذهنی مشابه ارائه دهند؟ پس یکی مأخذ دیگری بوده است. چنانچه حکما گفته اند: الفضل للمتقدم. برتری از آن پیشی جوینده است. البته منظور از این گفته کپی برداری محض نیست؛ بلکه نوعی ایده برداری یا تقلید است که بدون ارجاع به ایده اولیه، به صورت تکامل یافته، تحت عنوان روش ابداعی ایشان مطرح شده است. در حقیقت اساس کار که همان ترسیم خطوط و نمایش حرکت پلکانی ملودیک است قبلاً توسط اینجانب به صورت ابتکاری پیشنهاد شده و شباهت زیادی با نمودارهای منتشر شده دارد.
در آوازنگاری ارائه شده توسط استاد طلایی، المان هایی مانند حرکت پلکانی، نغمه های بالارونده و پایین رونده و تحریر های بلبلی با تقریب بالایی به صورت مشابه با روش پیشنهادی نگارنده ترسیم شده اند. به اضافه ریزه کاری هایی مانند غلت، سکوت، اشاره ها و … که به طرح اولیه اضافه شده اند. البته اختلاف هایی هم وجود دارد. مانند نحوه نمایش تحریر زیر و رو. که در روش پیشنهادی اینجانب از خطوط زیگزاگی و دندانه دار استفاده شده اما در روش طلایی همچنان خطوط پلکانی مورد استفاده قرار گرفته است. که بر اساس نظریه آوانگاری شنگر در علم اتنوموزیکولوژی این نحوه آوانگاری امری قراردادی بوده و می تواند بر اساس تجربه و سلیقه نگارنده شکل گیرد. بنابراین اگر قرار است از ذهنیت یک خواننده آواز در جهت بنیانگذاری علم شناخت آواز استفاده شود، سزاوار است اشاره ای کوچک- حتی در قالب یک پاورقی- به پیشینه آن نیز بشود.
در سال های اخیر استادان موسیقی ایرانی در آثار انتشاری خود اشاره ای به پیشینه کارشان نمی کنند. این نوعی پخته خواری از ذهنیت یا دسترنج دیگران است که با استفاده از اعتبار و نفوذ این افراد در سیستم های دولتی و اداری به نام خودشان به منصه ظهور می رسد. در حقیقت این مسأله، بی اعتنایی به قواعد مسلم اخلاقی است که در عرف زندگی و فرهنگ ایرانیان همواره جاری بوده است. بی اعتنایی که می رود تا در لایه های عمیق هنر ایرانی نهادینه شود و شاگردانی که به تبعیت از استادان خود در آینده سهمی از موسیقی را عهده دار می شوند؛ همین روال را ادامه داده و نتوان به کسی خرده گرفت. برای مثال، انتشار کتاب ردیف دوره عالی استاد علی اکبر شهنازی در سال 92، نوشته داریوش پیرنیاکان نیز بحث های بسیاری را برانگیخت. منتقدان که از چهره های صاحب نام بودند و داریوش طلایی نیز خود از انتقاد کنندگان صریح به شمار می رفت؛ برداشت عینی و علنی از کار استاد حبیب الله صالحی را به کتاب داریوش پیرنیاکان نسبت داد. نویسنده کتاب نیز در پاسخ های رسانه ای پذیرفت که می بایست به این موضوع در مقدمه کتاب اشاره می کرده است. بدیهی است که معرفی مرجع، اساس هر کار پژوهشی است و این عیب برای استادانی که سال ها عمر خود را وقف اعتبار خود در موسیقی کرده اند دو چندان تلقی می شود.
مشهور است زمانی که استاد برومند در اواخر عمر، تار نوازی محمدرضا لطفی را شنید؛ گفت: “حالا دیگر آقای لطفی به جایی رسیده که ما باید از او تار یاد بگیریم ! ” بله. این جمله برومند است. برومند به خوبی می دانست که حالا دیگر با بیان این جمله؛ پایان دهنده به موسیقی لطفی نیست. بلکه آغازگری است که باعث می شود لطفی با انگیزه تر از قبل تلاش کند. چرا که برای رشد موسیقی ایرانی پتانسیل او را کافی می دید. استاد برومند بیش از آنکه مهارت لطفی را تحسین کرده باشد؛ مناعت طبع و مهر بی دریغ خود را نشان داده است و باعث شده لطفی جوان تا دم مرگ از هنرش جدا نشود و در قبال دست پروردگان خود نیز چنین مرامی را پیش گیرد. بله ! این است راز بقای موسیقی ایرانی. باشد که استادان موسیقی این سرزمین که بنیه و اعتبار این هنر فاخر و اصیل محسوب می شوند؛ این مهم را بیشتر مد نظر قرار داده و در راه اعتلای فرهنگ ایرانی بیشتر بکوشند. به طوری که الگویی درست برای نسل های بعدی به حساب آیند. چرا که مهمترین وظیفه استادان الگوسازی است. الگوسازی که اگر به درستی انجام نشود؛ می رود تا لایه های عمیقی از فرهنگ ایرانی را از بین ببرد.
“استاد داریوش صفوت”
استاد “داریوش صفوت” علاوه بر اینکه نوازنده اي چیره دست و استادي برجسته بود، جایگاه ممتازي نیز در مدیریت و پژوهشِ موسیقی ایرانی داشت. او پایه گذار مکتبی در موسیقی ایرانی شد که نسلی متفاوت را تربیت کرد و جریانی نو به راه انداخت که پس از مدتی کاملاً بر جریان سنتیِ غالب، چیره شد. نوازندگان، آهنگسازان و خوانندگانی همچون “داود گنجهاي”، “جلال ذوالفنون”، “محمدرضا لطفی”، “پرویز مشکاتیان”، “مجید کیانی”، “علیاکبر شکارچی”، “حسین علیزاده”، “داریوش طلایی”، “محمدعلی کیانینژاد”، “داریوش پیرنیاکان”، “نورالدین رضوي سروستانی”، “محمدعلی حدادیان”، “مرتضی اعیان”، مرحوم “عشقی” و “کامکارها” و دیگرانی که بعدها، صدرنشینان موسیقی ایرانی شدند، از همین مکتب برخاستند. حتی استاد “محمدرضا شجریان” هم، اگرچه از خوانندگانِ برنامه گلها بود، اما در همین مکتب و با پیوند خوردنِ با اهل و شاگردان این مکتب بود که آن شجریانی شد که اگر آواز ایرانی تاجی می داشت می باید بر سر او جاي می گرفت. سالهاي پایانی دهه 40، زمانی که مرکز حفظ و اشاعه موسیقی در خیابان ناهید تهران توسط زنده یاد “صفوت” شروع بکار کرد، پایههاي گونهاي خاص، از موسیقی ایرانی گذاشته شد. هدف این مرکز، حفظ میراث موسیقی ردیفیِ دوره قاجار و اشاعه آن بود. به همین منظور دکتر “صفوت” به عنوان طراح این ایده، جمعی از استادانِ ردیفدان از جمله “سعید هرمزي”، “عبداالله خانِ دوامی”، “محمود کریمی”، “یوسف فروتن” و … را، به کمک استاد کامل “نورعلیخان برومند” به این مجموعه کشاند، تا به هنرآموزانِ جوانی که در دانشکده هنرهاي زیباي دانشگاه تهران درس موسیقی میخواندند و علاقهمند به موسیقی ایرانی بودند، این گونه ي خاصِ موسیقی را آموزش دهند. گونهاي که بعدها به “جنبش احیاء” در موسیقی ایرانی، مشهور شد. در این مرکز دستگاهها، گوشهها، ریزهکاريها و رموز موسیقی سنتی، به جوانان شیفته و با استعداد آموزش داده میشد. جوانانی که یا از دانشکدهي هنرهاي زیبا در رشتهي موسیقی لیسانس داشتند یا در شرف لیسانس شدن بودند و در دانشکده، ردیفها را نزد شادروان “نورعلی برومند” و مرحوم “داریوش صفوت” فراگرفته بودند، در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی نزد آن دو و استادان دیگر این مرکز، به تکمیل و توسعهي دانش
موسیقی خود پرداختند. خیلی از هنرمندان معتقدند که تشکیل این مرکز، رنسانسی در موسیقی ایرانی ایجاد کرد و باعث شد، روند آموزش موسیقی ایرانی در جامعه به جریان بیفتد. موسیقیِ گلها که عمدتاً در دست شاگردان مکتب زنده یاد “ابوالحسن صبا” بود، هنري مجلس آرا و داعیه اي جز خود موسیقی و ویژگیهاي آن، از بزم و شورانگیزي گرفته تا بیانِ عمق حزن و اندوه بشري نداشت. موسیقی گلها، موسیقی شوقِ وصل بود و اندوه هجران، اما “داریوش صفوت” با اینکه خود، از تربیت شدگان مکتب “صبا” بود، متفاوت از همشاگردیهاي پیشین، می اندیشید و براي موسیقی رسالت قائل بود، موسیقی را تجلیگاه عرفان ایرانی می دانست و موسیقی گلها از دید او، انحراف از اصل و خالی از روحِ عرفانی موسیقی ایرانی بود. متصدیانِ گلها، موسیقی ایرانی را از کنجِ خانه ها و مجالس اعیان و صحنه هایی با تماشاگران محدود به جایگاه “موسیقی ملی” رسانده بودند که هم در محتوا و هم در شیوه اجرا، همخوان با اصول علمی موسیقی بود، ارکسترهایی بزرگ با نوازندگانی توانا و تکنوازانی صاحب سبک داشت، آهنگسازي و ترانه سرایی را در چارچوب موسیقی ایرانی به اوج رساند و موسیقی سنتی ایران را در مقیاس بین المللی، به جایگاهی رساند که دیگر نه به عنوان موسیقی فولکلور و محلی یک کشور، که در جایگاهی قابل قیاس با موسیقی فرا ملیِ غرب بتوان به آن اعتنا کرد. اما چنین دستاوردهایی از دید دکتر “داریوش صفوت”، انحرافی بود که می بایست موسیقی را از آن حفظ کرد. حفظ میراث موسیقی کشور و پاسداشتش در برابر انحراف و نابودي از دید دکتر “داریوش صفوت” این بود که موسیقی دوباره به همان ارکسترهاي کوچکتري بازگردد که جز ساز ایرانی در آن نباشد، نوازندگان و تکنوازانش جز ردیف سنتی و آن هم، بدون هیچ دخل و تصرف و آرایه و پیرایه اي در سختگیرانه ترین و تنگترین چارچوب ممکن و با شیوه اي خالی از هر گونه »شیرین نوازي« ننوازند، آهنگسازي اش از قالبهاي سنتیِ پیش درآمد و رِنگ و چهارمضراب و ترانه، آن هم به همان شیوه هاي قدیمی فراتر نرود. مرکز حفظ و اشاعه که فقط حفظ می کرد و از اشاعه می پرهیزید، به مرور به پایگاه سنت گرایانی تبدیل شد که هیچ گونه دگرگونی و نوآوري را در مجموعه ردیف یا شیوه نواختن آن نمی پذیرفتند. مرکز حفظ و اشاعه با این همه در مجموع، سودمندي هایی نیز داشت که ثبت و ضبط ردیف هاي در سینه مانده موسیقیدانان کهنسال و پرورشِ شاگردانِ جوان، از جمله ي
آنهاست. از مرکز حفظ و اشاعه، جوانانِ پرورش یافته ي با استعدادي بیرون آمدند که امروز از سرآمدان موسیقی ایران به شمار می روند. “داریوش صفوت” امتیازاتی داشت که جناح رقیب از آن بی بهره بود. در دورانی که برخی از بزرگترین نوازندگان حتی نت خوانی نمی دانستند و موسیقیدانان سنتی یا این هنر را به همان شیوه قدیمی سینه به سینه آموخته یا در نهایت، دانش آموخته هنرستانهاي عالی و ملی بودند، او در فرانسه موسیقی ایرانی تدریس کرده و موسیقی علمی آموخته بود. غربیانی که به دنبال پژوهش در موسیقی ایرانی بودند، دکتر “صفوت” را می شناختند و نماینده موسیقی ایرانی می دانستند و نه نوازندگان و آهنگسازان صاحب سبکی را که هم از او چیره دست تر بودند و هم انبوهی اثر به یادماندنی آفریده بودند. زنده یاد دکتر “صفوت” تمام عمر خود را یا آموخت یا آموزاند. پیش از انقلاب، علاوه بر تدریس در هنرستان ها و هنرکده هاي داخلی، از سوي مرکز مطالعات موسیقی شرقی در پاریس نیز به همکاري دعوت شد. پس از مرگ “صبا” به فرانسه رفت و پنج سالی در آن دیار ماند، هم دکتراي حقوق گرفت و هم با همیاري “نلی کارن”، شرق شناس فرانسوي، کتابی در زمینه موسیقی سنتی ایران انتشار داد. دکتر صفوت که یکی از سرسخت ترین نگاهبانان موسیقی سنتی ایران به شمار می رفت، در 7 آذر سال 1307 در شیراز به دنیا آمد و در 27 فروردین 1392 در کرج بدرود حیات گفت. روحش شاد و یادش گرامی منبع: -امیر رستاق روزنامهنگار حوزه فرهنگ و محمود خوشنام پژوهشگر موسیقی-وبسایت بی بی سی
سهتار نوازی در مایه بیات اصفهان استاد داریوش صفوت.mp4
کتاب گفتوگو با خودم ارشد تهماسبی انتشارات ماهور
گفتوگو با خودم
خاطرات ارشد تهماسبی
بارکد : 9786229286296
سال انتشار : 1403
تعداد صفحه: 736
قطع: وزیری
هنرمندان :
نویسنده: ارشد تهماسبی
درباره اثر :
در این کتاب سرگذشت زندگیام را که بخشهایی از آن کنار هنرمندانِ مشهوری سپری شده، نوشتهام. در نقل روابطم با آنها، از هر دو روی سکه گفتهام و خوب و بد را با هم آوردهام؛ برخوردی که شاید به نظر بعضی، هنجارشکنانه و کمی دور از عرف باشد.
بیشترِ زندگی من به تدریس و تحقیق گذشتهاست و خودم را قبل از هر چیز، یک «معلم» میدانم؛ از همین رو یاد گرفتهام و سعی کردهام در بیان رویدادها و نقل گفتهها صادق و امانتدار باشم؛ دراینباره به خودم اطمینان دارم؛ اما در مورد درستی قضاوتهایم دربارۀ اشخاص و عملکردهاشان، و تحلیل رویدادها، چنین یقینی نیست و قضاوت دربارۀ این قسمتش به عهدۀ شما. طبیعتاً در اینجا هنگامی که بحث تحلیل و داوری در بین بوده، از دیدگاه خودم برخورد کردهام؛ حالا این شما هستید که بگویید کجاها درست اندیشیدهام و کجاها به خطا رفتهام.
فهرست:
مقدمه
کودکی
مطرب کرمانشاهی
زندگی در برازجان
معلم بد
زندگی در سنندج
نصرت الله حدادی کلاس کامکارها
برادرم ارفع
کلاس هوشنگ کامکار آشنایی با محمدرضا لطفی
خاطره ای از محمدرضا لطفی
زندگی درهمدان کلاس سیاوش دیهیمی
اولین کنسرت داریوش زرگری
هدیه گران بها
ساواک زندان ارتش
زندگی درتهران کلاس محمدرضا لطفی کلاس هوشنگ ظریف
سربازی در پیرانشهر
باشگاه افسران رضاییه
ترور سرلشگر خسروداد
روز انقلاب
دانشکده هنرهای زیبا محسن نفر
مصاحبه با علی اکبر شهنازی داریوش پیرنیاکان ابراهیم باستانی پاریزی
پیوستن به گروه عارف انقلاب فرهنگی
کار در خیابان ها بدعت گزاری
اولین همکاری با حسین علیزاده
نت نویسی آثار پرویز مشکاتیان ناصر فرهنگ فر یلدا ابتهاج
موقعیت کانون چاووش هوشنگ ابتهاج کنسرت دانشگاه ملی و حزب توده
اولین ضبط تدریس در کانون فارابی حمید متبسم
آلبوم نی نوا مسیو تمیزه مسیو کثیفه
دستگیری سران حزب توده
موسیقی تئاتر عروسکی
عمران صلاحی ناصر رحمانی نژاد
تار یحیی بحران در کانون چاووش
عروسی پرکنسرتویز مشکاتیان تدریس در چاووش کانون چنگ
کنسرت های داخلی چاووش آلبوم به یاد طاهرزاده حسن کامکار و اتاق تکثیر
آلبوم یادی از درویش خان
مهاجرت حسین علیزاده قطعه خزان
نگارش آثار وزیری با محمدرضا لطفی مهمانی ها
مهاجرت محمدرضا لطفی آزمون باربد سبد میوه
کنسرت همنوایان بهروز غریب پور پس از مهاجرت لطفی گله از مجید درخشانی
تعطیلی چاووش ازدواج با کیانوش امیری
رد دعوت محمدرضا شجریان بزرگداشت غلام حسین بیگجه خانی داریوش طلایی
بازگشت حسین علیزاده به ایران
جنگ و موشک باران نگارش آثار درویش خان
محمدرضا شجریان و تمرین های کنسرت شورانگیز
شهرام ناظری و جمال سماواتی خاطراتی از تمرین ها
کنسرت شورانگیز
پرتره احمد وکیلی
اولین تولیدات موسسه ماهور
دست خوش ضبط آثار درویش خان تار جزایری فیلم دل شدگان
کلاس یوسف آباد ایرج بسطامی
آشنایی با مهدی اخوان ثالث
انتشار مجموعه آثار درویش خان فروپاشی گروه کنسرت شورانگیز فرهاد فخرالدینی
اولین کنسرت اروپا
دیوار برلین دیدار با بزرگ علوی
مجاهدین و کنسرت سوئد خرید سوغاتی
ایرج امامی کنسرت لندن در رویال فستیوال هال
کنسرت وین خسرو جعفرزاده
کنسرت همیاری با زلزله زدگان کنسرت سیسیل آلبوم نوبانگ کهن
کار روی دیوان شمس کنسرت فلورانس
اولین کنسرت آمریکا اولین تجربه خوانندگی هانیبال الخاص
کنسرت سن خوزه محمود ذوالفنون تولد پسرم
منزل محمدرضا لطفی در واشنگتن محمود دولت آبادی
خصوصیات محمدرضا لطفی سروش ایزدی اوین دیدار با پسرم آرام
آثار رکن الدین مختاری علی تجویدی علی اصغر بهاری محمدعلی گلشن ابراهیمی
استودیو پاپ ناصر فرهودی بیماری لاعلاج
تکنیک نوازندگی کتاب ژان دورینگ
سیاسی بودن
کنسرت آمریکا دو هدیه تولد روزنگارهای اتریش
کرامات
کنسرت های سان فرانسیسکو و دالاس دوستان خوب
شوخی با رنگ منوچهر آتشی
حال و هوای ساز لطفی میر مدبر
ارزیابی ساز سازگران درآمدهای حاصل از تالیف
نگارش کتاب گوشه محمدزهرایی هوشنگ ابتهاج
یک اشتباه بهروز صفرزاده گروه شصت نفره
نگارش جواب آواز و تصنیفرهای عارف فرامرز پایور
تدریس در هنرستان موسیقی فقدان تئوری موسیقی ایرانی
خاطرهای از پیام جهان مانی
وران افسردگی ادا اصولهای هنرمندانه
نگارش صد رنگ رنگ قدیم نامهها و شاگردان
تاسیس جایگاه تار علیرضا میرعلی نقی فرهاد ارژنگی
سمینار تار و سه تار حمید متبسم
کنسرت گروه طلوع شبکه جام جم
تفسیر دستگاهها در رادیو رضا مهدوی
سرقت هنری نامه محمود ذوالفنون نگارش برنامه دشتی
آهنگساز چه کسی است آهنگ سهل و ممتنع
نگارش سه چهار مضراب مصاحبه با ابراهیم قنبری قطع ارتباط با حسین علیزاده
تجلیل و تمجید کیوان ساکت بیژن کامکار
خرید آپارتمان فروش سازها آلبوم پنجه دشتی فرامرز پایور
سمینار تار و سه تار دا اصولهای خوانندگان نگارش وزن خوانی واژگانی
آهنگهایی که به من هدیه شده کیهان کلهر
نسرتهای کانادا و آمریکا پژمان حدادی حسین بهروزینیا محسن حجاریان
مرکز حفظ و پرورش موسیقی ایرانی مجیدکیانی
سخنرانی در دانشگاه صنعتی اصفهان حسین دهلوی بابک خزایی
دیدار با حسین علیزاده بعد از ۲ سال
کنسرت گروه نوروز محمدرضا ابراهیمی حمید خبازی سپیده رئیس سادات
آلبوم عشق ماند سالار عقیلی آلبوم دلدار
تصنیف شاه شمشاد قدان نسرتهای ۲۰ شبه محسن کرامتی ابراهیم نبوی
درگذشت داریوش زرگری اجرای ردیف میرزا عبدالله مستند از درآمد تا فرود
سفرهای گروهی با شاگردان پسرم و موسیقی
نقد وزن خوانی واژگانی لبوم سایههای سبز
کارگاه موسیقی وقف کالبدم به گروه آناتومی
لبوم سعدینامه گروه دستان وصیتنامه کنسرت همدان سیاوش دیهمی
جشنواره فجر بازگشت محمدرضا لطفی مکتبخانه میرزا عبدالله
کنسرت شاهرود سیاوش ایمانی
تفسیر دستگاهها در رادیو فرهنگ
کلاس مکتبخانه میرزا عبدالله رنجش از محمدرضا لطفی
شعری طنز درباره محمدرضا لطفی
کارگاه اصفهان عروسی پژمان حدادی آرزوهای من
ال و هوای نشر کارنامه انتشار کتاب عشق ماند تیراژ آلبومها
مقاله نویسی برای دایره المعارف کنسرت حسین علیزاده محمدرضا ابراهیمی پیام جهانمانی
دانشجویی پسرم آلبوم عاشقی نوید افقه
کشف و شهودهای غیررفانی دعوت ارگانها و جشنوارهها
نگارش و ضبط مجموعه ۱۰۱ پیش درآمد
معاشرت مجدد با حسین علیزاده دهلچی سازهای ابداع محمدرضا شجریان
اطرهای مربوط به شهرام ناظری دعوت محمدرضا لطفی برای همکاری مجدد
ارگاههای شهرستان کنسرت تار و ترانه افکار درهم و برهم
تدوین تفسیر دستگاهها مجموعه گوشه به گوشه
آشتی با محمدرضا لطفی مقاله لطفی پیری همچنان دلیر است
قالههایی درباره هوشنگ ظریف و جلیل شهناز
آخرین کنسرت در تالار وحدت خطاهای سالار عقیلی
کارهای زمین مانده کارگاههای شهرستانها تلها و مهمانسراها
بیماری و درگذشت محمدرضا لطفی آشنایی با داریوش طلایی
دو برنامه تلویزیونی درباره محمدرضا لطفی و کانون چاوش
آوای شیدا تلقی نادرست محمدرضا درویشی بزرگداشت محمدرضا لطفی
کتاب آثار محمدرضا لطفی
قالهای درباره محمدرضا لطفی روابطم با داریوش طلایی
انتشار پهلوان تار سفر گرگان کارگاههای خرم آباد و شیراز
مقالهای درباره محمدرضا لطفی صبا علیزاده سفر به ترکیه
سخنرانی درباره محمدرضا لطفی و اجرای آهنگی به یاد او عبدالرضا جلالی گاف
کارگاه قزوین بازخوردها موسیقی دان بیکار روزمرگیها
ماجرای مستند از درآمد تا فرود وزمرگیها نگارش سیل در سیارهها
عارضه چشم رباره کتاب گوشه و کارگاههای تحلیل ردیف
کارگاه زنجان روزمرگیها همکاری با میثم مروستی
کلاس تصنیف خوانی روزمرگیها مالباختگی
برگزاری کارگاهی در زادگاهم نگارش چگونگی موسیقی ایران
تفریظ هایی برای آثار حسن منصوری و منصور اعظمی کیا کارگاههای خارجی
نگارش پرده گردانی درگذشت برادرم سازهای محمدرضا لطفی
سکته و سیگار نگارش روایتی خوانا ز تصنیفهای عاشقانه امیر جاهد
کارگاههای شهرستانها انتشار خنیاگر غمگین نشست بخارا با علی دهباشی
هدیه ۵۰ هزار دلاری کتابنامه نمایه
کتاب اول ردیف میرزاعبدالله نی سیامک جهانگیری سهیل قدمی انتشارات ماهور
ردیف میرزاعبدالله برای نی (دفتر اول)
سال انتشار : 1402
شابک : 9790802641181
براساس اجرای سیامک جهانگیری
دفتر اول
آواز ابوعطا، بیات ترک، افشاری، دشتی، بیات کرد، بیات اصفهان، دستگاه شور و نوا
آوانگاری: سیامک جهانگیری، سهیل قدمی
دربارهی این اثر، به قلم سیامک جهانگیری میخوانیم: «کتاب حاضر آوانویسی ردیف میرزاعبدالله، بهروایت نورعلی برومند، است که بر اساس اجرای اینجانب صورت پذیرفته است. نسخهی شنیداری اجرای این کتاب پیشتر توسط مؤسسهی فرهنگیـ هنری ماهور در قالب دو آلبوم (چهار لوحفشرده) در سال 1400 منتشر شده است. همانطور که در توضیح دفترچهی آلبوم آمده این اجرا براساس اجراهای متعدد این ردیف از جمله توسط استادان نورعلی برومند، حسین علیزاده و داریوش طلایی، و نیز آموختههایم نزد اساتید محمدعلی کیانینژاد و محمدعلی حدادیان صورت پذیرفته که برای ساز نی انطباق داده شده است.»