‎⁨نت اگر دل می‌بری جانا قدیمی

‎⁨نت اگر دل می‌بری جانا قدیمی

‎⁨نت اگر دل می‌بری جانا قدیمی بیات ترک فا⁩
اگر دل می بری جانا، روا باشد که دلداری
میان دلبران الحق ، به دل داری سزاواری
دلا دیشب چه میکردی تو در کوی حبیب من
الهی خون شوی ای دل ، تو هم گشتی رقیب من


اگر دل می‌بری جانا از بانو پریسا | با پریسا بخون | Persian song | Sing with Parisa #Shorts

اگر دل میبری جانا از بانو پریسا با اجرای حمیدرضا فـرهنگ – آوای جاوید 89

آلبوم موسیقی آتش‌ ناز خواننده محمود صفی‌زاده

آلبوم موسیقی آتش‌ ناز خواننده محمود صفی‌زاده

خواننده : محمود صفی‌زاده
شاعر و آهنگساز: محسن شاه‌احمدی
تنظیم: ایمان ملکی

آهنگ‌ها:
بازی هجران
داغ فراق
دلبر شیرین
جانت سلامت
خزان شیدایی
نقش خیال
رنگ بی‌تابی

نوازندگان:نیما فریدونی:تار و سه‌تار
رضاحقیقی: گیتار
مهدی محمودخانی: گیتاربیس
گلنوش ملایری: سنتور
سامان بهشتی: درام
سحر رشیدی:فانون
ایمان ملکی:ویولن-کمانچه-دف -تمبک
طراح گرافیک: علی مدیری
مدیر تولید: محمدرضا محمد دوست
با تشکر از: شرکت پارس جم کنترل
موسسه موسیقی آوای همنواز
مهندس رضا کاظمی امیر احمدی
مدیریت کارخانه سوهانپزی محمدسیما
مهربانو سعیده بزرگ منش

شعر: آتش ناز
بیا کھ از داغ غمت بریدم
کھ جز بلا از چشم تو ندیدم
منم ھمان شیدا بھ راه کویت
چھ طعنھ ھا بر رھت کھ می شنیدم
مکن نگارا
مکن تو ترک ما را
بھ حال زارم
تو چاره کن وفا را
منم ھمان شیدا کھ روز و شب تنھا بیادت ای مھرا فغان بر ارم
ز جور یارم امان ندارم
دمی نظر بھ ما کن
مرا ز غم رھا کن
چھ گویمت جانا
کمی حیا کن
مگو تا با ما ز بی وفایی
بیا کھ سوزم زان شب جدایی
عذاب فردا مرا دھد ندایی الا بمیرم از غم خدا اگر نیایی اگر نیایی
بھ اتش ناز تو بی قرارم
بجز صبوری چاره ای ندارم
بھ این خزانم بیا بیا بھارم
مرو مرو نگارم
بھ جان خریدم ھر چھ را نباید
کھ جان بھ در بردن مرا نشاید
کھ خاطر او بر غمم فزاید
اگر برم نیاد
ز تیر مژگانت امان ندارم
مزن کھ من تاب فغان ندارم
دمی نظر بھ ما کن مرا ز غم رھا کن
چھ گویمت جانا کمی حیا کن
مکن نگارا مکن تو ترک ما را
بھ حال زارم تو چاره کن وفا را تو چاره کن وفا را
ترانھ سرا: سید محسن شاه احمدی

شعر: آیین دوست
حال دل ما را دیوانھ ندارد
این ھجمھ غم را ویرانھ ندارد
این غصھ کھ دیری در سینھ نھفتھ ست
باریست کھ بیدل بر شانھ ندارد
گر شمع بخواند ھمبستر خود را
خوفی ز شرارش پروانھ ندارد
از باده چشمت جانا قدحی ده
کین خمر کھن را میخانھ ندارد
گھ غمزه گھی اخم گھ لطف و گھی قھر
این لطف تو را دوست بیگانھ ندارد
ای مطرب شیدا حرفی مزن از عشق
چون تاب غمش را افسانھ ندارد
تا کی برھانم خود را ز جفایش
کین رحمت دیرین شکرانھ ندارد
اواره رویش یک دم بھ امان نیست
ھم خواب ندارد ھم خانھ ندارد
حال دل ما را دیوانھ ندارد
این ھجمھ غم را ویرانھ ندارد
این غصھ کھ دیری در سینھ نھفتھ ست
باریست کھ بیدل بر شانھ ندارد
شاعر: سید محسن شاه احمدی

شعر: بیگانھ
نمی بینی کھ من در اتش عشقت بسوزم
نمی گویی چرا باید بھ این غم لب بدوزم
نمی پرسی ز حال ما نگار کینھ توزم
نمی خواھی ببینی تا چھ اوردی بھ روزم
تو کھ از عاشقی خواندی
اگر با ما نمی ماندی
چرا از ریشھ سوزاندی
تمام تار و پودم
بھ زلفان پریشانت
شدم مدھوش و حیرانت
ولی در وھم پنھانت
ھمان بیگانھ بودم
مرا حالی دگر اید
چو از یارم خبر اید
مھ ام چون از سفر اید
شب ھجران بھ سر اید
ز چشم ما نمی خوانی نمیدانی چھ اوردی بھ روزم
کھ چون شمع سحر از غم بسوزم
نمی دانی نمی پرسی چھ اوردی بھ روزم
کھ چون شمع سحر از غم بسوزم
بسوزم لب بدوزم
الا شیرین دلخونم
من ان فرھاد مجنونم
بھ حال ما دمی بنگر
بھ چشمان چو جیحونم
اگر از می سیھ مستم
بھ ھجران تو مدیونم
من ان فرھاد مجنونم
مکن با دل چنین بازی
کھ صیادی بھ طنازی
نمی دانی نمی پرسی چھ اوردی بھ روزم
کھ چون شمع سحر از غم بسوزم
بسوزم لب بدوزم
ترانھ سرا: سید محسن شاه احمدی

شعر: پریسا
پریسای من گر چھ از من جدایی
نرفتھ ز یادم شب اشنایی
نبودی کنارم بھ یاد تو بودم
کھ ھر جا کھ باشی سلام و درودم
بھ سوی تو ای مھ کھ یاد تو بودم
بھ زلف سیاھت
بھ بغض نگاھت
اسیری چھ تلخھ
ببین سرور من
چھ شبھا کھ بی تو
چو خون گریھ کردم نماندی ببینی
دل پرپر من
کی گفتھ کھ عشقت گذشت از سر من
کی میگھ کھ رفتی تو از باور من
اگر کھ زمونھ شکستھ پر من
ھنوزم ھمونی ھمون دلبر من
خودت خوب میدونی
ھنوزم ھمونی
ھمون دلبر من
یھ جملھ نوشتم برات یادگاری
تا یک روز منو باز بھ خاطر بیاری
بخونش عزیزم
با لبخند تلخی
اگھ طاقت گریھ کردن نداری
الھی کھ دردت بھ جونم بره
مث بغض چشمات نشھ خاطره
ترانھ سرا : سید محسن شاه احمدی

شعر: تصویر عشق
خزان عشق ما با تو بھار است
بھ دل تصویر عشقت ماندگار است
اگر یاد تو در خاطر نباشد
تغزل واژه ای بی اعتبار است
نھ این اتش درون سینھ ماست
کھ خیل عاشقانت بی شمار است
وگر بلبل بھ ھر وقتی بخواند
ز شوق روی گل بی اختیار است
زمان اسباب بی تابی دلھاست
بگو ھنگامھ را پایان کار است
بزن آھنگ وصل و ساز امّید
کھ گوش جان ما در انتظار است
.
.
.
(با دل غمزده اینگونھ تو رفتار تو رفتار مکن
بیش از این سوتھ دلان را مکن ازار مکن
جلوه یی از رخ تو طاقت جان را ببرید
چھره پنھان کن و یکباره پدیدار مکن)
شاعر : سید محسن شاه احمدی

شعر: داغ فراق
تا کی باید از غم عشقت تا بھ سحرگھ گریھ کنم
نزد چھ کس از داغ فراقت آیم و ھر دم شکوه کنم
شکوه کنم از داغ غمت تا کی
تا نشود این بار دلم سنگین
خون جگر خوردن ز غمت تا کی
بحر دلم تا کی بشود رنگین
از غم عشق تو غرق عذابم
کن نظری تو بھ حال خرابم
با چھ زبان گویم کھ دلتنگم
آتش ھجران را چھ کنم
این غم پنھان را چھ کنم
من دلشده ام پابندم دلتنگم
کن نظر بھ حال دلواپسی ام
کن تو چاره غم بی کسی ام
تا کھ ز یاد تو غم برود از دل
تا کھ شود گلشن از دمت این محفل
ترانھ سرا : سید محسن شاه احمدی

شعر: دلبر شیرین
ای دلبر شیرینم با ما چھ بد تا کردی
با ساغر دلتنگی خون بر دل ما کردی
از دست تو شیرینم دلخونم دلگیرم مجنونم
ما را بھ راه عشقت افسون و رسوا کردی
طوفانم از شیدایی با این دل دریایی
پایان ندارد مھرا شوری کھ بر پا کردی
رسم جفا را ای جان بر ما نکردی پنھان
مھر و وفای خود را با فتنھ حاشا کردی
بیگانھ ام چون خواندی دل را بھ غم سوزاندی
این اتش ھجران را تنھا تماشا کردی
طوفانم از شیدایی با این دل دریایی
پایان ندارد مھرا شوری کھ بر پا کردی
از دست تو شیرینم دلخونم دلگیرم مجنونم
ما را بھ راه عشقت افسون و رسوا کردی
شاعر : سید محسن شاه احمدی

شعر: رنگ بی تابی
عاشقی مجنون نبودی تا بفھمی حال من
ھر چھ را دارم فدایت غصھ ھایت مال من
ھیچ می دانی کھ بی تو غربتم جانی ستاند
رنگ بی تابی گرفتھ روز و ماه و سال من
بخت من نتوان بگیرد خاطرت را از دلم
با ھمھ آشفتگی ھا در خطوط فال من
کار خود را کرد دام چشمت ای صیاد عشق
تیر غمھایت نشستھ در عزای بال من
من حیات دیگری می گیرم از دستان تو
ساقیا بازا بھ ماتم خانھ آمال من
ھیچ می دانی کھ بی تو غربتم جانی ستاند
رنگ بی تابی گرفتھ روز و ماه و سال من
شاعر : سید محسن شاه احمدی

شعر: نقش خیال
ھلال چھره را مپوشان پنھان
کھ بھر تو گذشتم از جان ای جان
بگو کھ تا کنون چھ کردی
برای این دل پریشان
تو بمانی یا کھ نمانی
بھ چراغ دیده ھمانی
مرو ای ماھم کھ تبھ شد
بھ ھوایت شام جوانی
اتش غمت را توان ندارم
من توان رشک و فغان ندارم
گر فدا کنم جان و دل برایت
رو ھراسی از این زیان ندارم
تو بیایی یا کھ نیایی
نظری کن بھر ھوایی
کھ بھ نقش خاطره با مایی
تو کھ نور دیده مایی
ز چھ رو از ما تو جدایی
مرو لیلایم ز کنارم
کھ بسوزانی بھ جفایی
اتش غمت را توان ندارم
من توان رشک و فغان ندارم
گر فدا کنم جان و دل برایت
رو ھراسی از این زیان ندارم
خور و خوابم بی تو حرام و ھمھ دم در وَ ھم تو بودم
بھ گدایی بر سر راھت بھ امید رحم تو بودم
تو بمانی یا کھ نمانی
بھ چراغ دیده ھمانی
مرو ای ماھم کھ تبھ شد
بھ ھوایت شام جوانی
ترانھ سرا : سید محسن شاه احمدی

شعر: تصویر عشق
خزان عشق ما با تو بھار است
بھ دل تصویر عشقت ماندگار است
اگر یاد تو در خاطر نباشد
تغزل واژه ای بی اعتبار است
نھ این اتش درون سینھ ماست
کھ خیل عاشقانت بی شمار است
وگر بلبل بھ ھر وقتی بخواند
ز شوق روی گل بی اختیار است
زمان اسباب بی تابی دلھاست
بگو ھنگامھ را پایان کار است
بزن آھنگ وصل و ساز امّید
کھ گوش جان ما در انتظار است
.
.
.
(با دل غمزده اینگونھ تو رفتار تو رفتار مکن
بیش از این سوتھ دلان را مکن ازار مکن
جلوه یی از رخ تو طاقت جان را ببرید
چھره پنھان کن و یکباره پدیدار مکن)
شاعر : سید محسن شاه احمدی

‎⁨⁨⁨نت هنگام می و از خون جوانان وطن ابوالقاسم عارف قزوینی نت‌نگاری نیما فریدونی

‎⁨⁨⁨نت هنگام می و از خون جوانان وطن ابوالقاسم عارف قزوینی نت‌نگاری نیما فریدونی

‎⁨⁨⁨این نت در دشتی لا، ر، سی، می تهیه شده‌است.

نت هنگام می و ابوالقاسم عارف قزوینی آواز دشتی ر نت‌نگاری نیما فریدونی
ابوالقاسم عارف قزوینی
هنگام می و هنگام می و هنگام می و فصل گل و گشت و جانم گشت و خدا گشت و حبیب  گشت و چمن شد
در باغ (دربار) بهار در باغ بهار در باغ بهاری تهی از زاغ و خدا زاغ و حبیب زاغ و زغن شد
از ابر کرم خطه‌ی  ری رشک ختن شد
دلتنگ و چمن مرغِ حبیب مرغِ جانم مرغ قفس بهر وطن شد
چه کج رفتاری ای چرخ چه بدکرداری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ
نه دین داری نه آیین داری نه آیین داری ای چرخ
نه دین داری نه آیین داری چرخ

خواننده: پریسا


از خون جوانان وطن لاله دمیده. صدای بانو پریسا

از خون جوانان وطن ابوالقاسم عارف قزوینی پریسا دشتی.mp4

⁨⁨⁨نت هنگام فراق یار قدیمی شوشتری نت‌نگاری نیما فریدونی

⁨⁨⁨نت هنگام فراق یار قدیمی شوشتری نت‌نگاری نیما فریدونی

⁨⁨⁨نت هنگام فراق یار قدیمی دستگاه همایون شوشتری می‌کرن نت‌نگاری نیما فریدونی و امیر موسوی⁩⁩⁩
پس از آوانگاری و چاپ ردیف آوازی استاد عبدالله دوامی در این اندیشه بودم که یک روز تصانیف گردآوری شده‌ی فرامرز پایور به‌روایت استاد را که برای نی و کمانچه (ویولن) نت‌نگاری شده‌بود و نوازندگان تار و سه‌تار برای نواختن آن‌ها مشکلاتی داشتند، به مایه‌های رایج‌ترِ این دو ساز انتقال داده و انگشت‌‌گذاری نمایم.
تا این‌که دو هفته‌ی پیش، دوست و نوازنده‌ی خوب سه‌تار، امیر موسوی این اندیشه را جامه‌ی کار پوشانید و با همکاریش و به امید پیگیری تا پایان راه، این رشته‌ی سردراز را سرشتن آغازیدیم.
مایه‌های انتخابی برای هر دستگاه بر اساس مایه‌های موجود در کتاب جواب آواز (نوشته‌ی نگارنده) گزیده شد.
اگر چه هدف، گردآوری برای انتشار این تصانیف (بیش از ۲۰۰ تصنیف) در کتابی به نام «تصانیف قدیمی به روایت عبدالله دوامی برای تار و سه تار» است اما با موافقت جناب موسوی آن را یک به یک در این تارنما انتشار خواهیم داد.
بی‌شک نیازمند اظهار نظرات و پشتیبانی بی‌دریغ دوستان هنرمند و هنردوست خواهیم بود.
نیما فریدونی
۶ مرداد ۱۳۹۷

هنگام فراق یار هنگام فراق یار دیدی که چه کرد دیدی که چه کرد دیدی که چه کرد
با ما غم این دیار (روزگار) با ما غم این دیار دیدی که چه کرد دیدی که چه کرد دیدی که چه کرد
یاری که نشسته بود در پهلوی من رسوا دل من شیدا دل من
چشم بد روزگار دیدی که چه کرد جانم دیدی که چه کرد


تصنیف هنگام فراق یار قدیمی دستگاه همایون شوشتری محسن کرامتی آواز کمانچه پریسا

⁨نت باد صبا حسام‌السلطنه جهانگیر مراد آوانگاری نیما فریدونی

⁨نت باد صبا حسام‌السلطنه جهانگیر مراد آوانگاری نیما فریدونی

‎⁨نت باد صبا حسام‌السلطنه مراد مجید درخشانی محمدرضا شجریان همایون لاکرن و سی‌کرن آوانگاری نیما فریدونی⁩
⁨نت باد صبا حسام‌السلطنه مراد دستگاه همایون شوشتری می‌کرن نت‌نگاری نیما فریدونی و امیر موسوی⁩

پس از آوانگاری و چاپ ردیف آوازی استاد عبدالله دوامی در این اندیشه بودم که یک روز تصانیف گردآوری شده‌ی فرامرز پایور به‌روایت استاد را که برای نی و کمانچه (ویولن) نت‌نگاری شده‌بود و نوازندگان تار و سه‌تار برای نواختن آن‌ها مشکلاتی داشتند، به مایه‌های رایج‌ترِ این دو ساز انتقال داده و انگشت‌‌گذاری نمایم.
تا این‌که دو هفته‌ی پیش، دوست و نوازنده‌ی خوب سه‌تار، امیر موسوی این اندیشه را جامه‌ی کار پوشانید و با همکاریش و به امید پیگیری تا پایان راه، این رشته‌ی سردراز را سرشتن آغازیدیم.
مایه‌های انتخابی برای هر دستگاه بر اساس مایه‌های موجود در کتاب جواب آواز (نوشته‌ی نگارنده) گزیده شد.
اگر چه هدف، گردآوری برای انتشار این تصانیف (بیش از ۲۰۰ تصنیف) در کتابی به نام «تصانیف قدیمی به روایت عبدالله دوامی برای تار و سه تار» است اما با موافقت جناب موسوی آن را یک به یک در این تارنما انتشار خواهیم داد.
بی‌شک نیازمند اظهار نظرات و پشتیبانی بی‌دریغ دوستان هنرمند و هنردوست خواهیم بود.
نیما فریدونی
۶ مرداد ۱۳۹۷


Shajarian – Baade Saba | شجریان – باد صبا

Mohammadreza Shajarian – Tasnif Bade Saba (محمدرضا شجریان – تصنیف باد صبا)

ملک الشعرا محمد تقی بهار:
باد صبا بر گل گذر کن گل گذر کن گل گذر کن
از (وز) حال دل (گل) ما را خبر کن ای نازنین ای مه جبین با مدعی کمتر نشین
بیچاره عاشق ناله تا کی یا دل مده یا ترک سر کن ترک سر کن
شد خون فشان چشم تر من پر خون دل شد ساغر من
ای یار عزیز مطبوع و تمیز در فصل بهار با ما مستیز آخر گذشت آب از سر من ببین چشم تر من
آهنگ از حسام السلطنه مراد
اشعار در دیوان ملک الشعرا بهار و دیوان عارف نیز آمده.


تصنیف باد صبا حسام السلطنه مراد دستگاه همایون شوشتری محسن کرامتی آواز کمانچه پریسا کاشفی.mp4

شعر: ملکالشعرای بهار
باد صبا بر گل گذر کن، گل گذر کن، گل گذر کن
و از حال گل ما را خبر کن
با مدعی کمتر بنشین
نازنین، ای مهجبین
بیچاره عاشق، ناله تا کی، ناله تا کی
یا دل مده یا ترک سر کن، ترک سر کن
شد خونفشان چشم تر من
پُر خون ِ دل شد ساغر من
ای یار عزیز، مطبوع و تمیز
در فصل بهار، با ما مستیز
آخر گذشت آب از سر من
ببین چشم تر من، ببین چشم تر من، ببین چشم تر من
شعر: غزل سعدی
تو را نادیدن ما غم نباشد
که در خیلت به از ما کم نباشد
من از دست تو در عالم نهم روی
ولیکن چون تو در عالم نباشد
مبادا در جهان دلتنگ رویی
که رویت بیند و خرم نباشد، ای دل ای دل
من اول روز دانستم که این عهد
که با من میکنی محکم نباشد
مکن یارا دلم مجروح مگذار، مگذار
که هیچم در جهان مرهم نباشد
که هیچم در جهان مرهم نباشد
چهارمضراب بیداد