نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

مصطفی تاران مدرس ویولن، آواز صداسازی کلاسیک و پاپ

مصطفی تاران مدرس ویولن، آواز صداسازی کلاسیک و پاپ

جهت هماهنگی کلاس با شماره‌ی ۲۲۹۵۲۸۲۰ و تلگرام ۰۰۹۸۹۱۲۳۱۰۸۷۴۰ تماس بگیرید.

آهنگساز ، تنظیم کننده ، نوازنده و مدرس ویلن کلاسیک ، مدرس آواز و صدا سازی کلاسیک و پاپ .

مصطفی تاران از سن 15 سالگی موسیقی را با آموختن ساز ویلن نزد اساتیدی چون محمد علی بهارلو ، پدرام فریوسفی ، عماد نکویی و….. آغاز کرد. و در ادامه مشغول به تحصیل و کسب تجربه در رشته آهنگسازی نمود . تعدادی از آثار و فعالیتهای هنری وی عبارتند از :

همکاری با ارکستر علی لهراسبی و چندین ارکستر مجلسی و فیلارمونیک از سال 89 به بعد .

آهنگساز و تنظیم کننده تمامی قطعات آلبوم کوچه از فرهاد کیهانی نژاد. ( این آلبوم در سال 89 با هدف یادآوری موسیقی دهه 50 و حال هوای موسیقی آن دوران تولید و پخش شده است ) 

آهنگساز و تنظیم کننده موسیقی تیتراز دو برنامه ( دوستت دارم مادر ) و ( دوستت دارم پدر ) از شبکه یک سیما با خوانندگی حامد طاها. 

آهنگساز قطعه جدایی با صدای باراد. 

همکاری در تنظیم  چندین قطعه موسیقی با پیام شمس ، حامد طاها ، امین قیداری ، مجتبی زایری ، فرهاد کیهانی نژاد ، احسان جوادی ، سینا شعبانخانی . 

عضو اصلی گروه تولید موسیقی LEGATOBAND که در سال 94 بنیان گذاری شده است .

( حاصل کار این گروه همکاری با بلک کتس ، باران ، شادمهرعقیلی ، پیام شمس ، باراد ، حامد طاها  و چندین قطعه دیگر می باشد ) . 

وی به عنوان ناظر ضبط  وکال و نوازندگی ویلن نیز با هنرمندان زیادی همکاری داشته است .

نت چشم‌به‌راه عطا جنگوک آوانگاری نیما فریدونی

نت چشم‌به‌راه عطا جنگوک آوانگاری نیما فریدونی

نت تو را من چشم در راهم شباهنگام بیات ترک عطاء‌الله جنگوک شهرام ناظری آوانگاری ایمان ملکی و نیما فریدونی


تصنیف تو را من چشم در راهم شباهنگام بیات ترک شهرام ناظری عطاء‌الله جنگوک.mp4

Shahram nazeri-چشم براه- سفر-شهرام ناظری-شعرازشفیعی کدکنی

ترانه‌سرا: نیما یوشیج
تو را من چشم در راهم شباهنگام
که می گیرند در شاخ تلاجن * سایه ها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندهی فراهم
تو را من چشم در راهم .
شباهنگام ، در آن دم که بر جا دره ها چون مرده ماران
خفتگانند
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام
گرم یادآوری یا نه ، من از یادت نمی کاهم
تو را من چشم در راهم

چشم به راه، نام آلبومی است با آواز شهرام ناظری که در اردیبهشت ۱۳۷۰ منتشر شد، در این اثر گروه شهرآشوب عهده دار اجرای سه تصنیف و سه قطعهٔ تنظیمی است.
تصنیف‌های این کار از نقطه نظر تلفیق شعر و موسیقی با کارهای انجام شده در گذشته متفاوت است. در این مجموعه برای اولین بار، همراه با سازهای ملی دو ترانه بر روی شعر نو (چشم به راه و سفر) به گونه‌ای ساخته شده‌اند که مصرع‌ها و ادای کلام دارای سیر طبیعی خود است. هر دو تصنیف از دیدگاه فرم به شکل کامل بدون استفاده از حالت‌های آوازی و نیمه‌آوازی در تصنیف و با بهره‌گیری از تحریرهای منطقی خاص موسیقی ردیف ایران ساخته شده‌اند. مقدمهٔ هر تصنیف بسته به موضوع شعر از روندی تصویری و تنظیمی برخوردار است. با توجه به فضای کار و ارکستر در این اثر بیشترین نقش را سه‌تار بر عهده دارد.
هنرمندان

آواز: شهرام ناظری
سنتور: رضا شفیعیان
تار، سه تار: عطا جنگوک
تار: منصور سینکی
عود، تارباس: حسین بهروزی نیا
کمانچه: هادی منتظری
نی: بهزاد فروهری
تنبک: محمود فرهمند
دف: اردشیر فهیمی

نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

هابیل علی‌اف نوشته جواد ظل طاعت

هابیل علی‌اف نوشته جواد ظل طاعت

با سپاس از جعفر جوانی برای ارسال این نوشته

هابیل علی اف

کاملاً روشن است که چابک دستی ها و مهارت ها به یک سوی جهان تعلق ندارد و در هر سوی آن قابلِ رؤیت است. به عنوانِ مثال در ایران و یا در کشورهای همجوارِ خودمان، در هند و پاکستان و سرزمین های عربی و در جمهوری آذربایجان و حتی در همه ی سرزمین های حاشیه ی شمالی دریای خزر و آن سوی رودِ ارس.

سالهایی بود نه چندان دور، که کمانچه در ایران رو به فراموشی بود، کمانچه نوازان، سازی به عمرِ تاریخِ ایران را کنار می گذاشتند و ویلنِ فرنگی به دست می گرفتند تا از معاش نیفتند. در محافلِ هنری، ویولن زنِ ناشی را می گفتند سازش، صدای کمانچه می دهد و این ساز می رفت تا واپسین ناله هایش را در آغوش «تال نوازان» لرستان سر کند.

تلاش های استاد فقید “روح الله خالقی” در هنرستان موسیقی ملی برای احیای این ساز نیز، رهِ چندانی به جایی نمی برد و ناله ی درونگرای کمانچه می رفت تا زیرِ آوای رسای ویولن، خفه شود. در همان سال ها، در آن سوی مرزهای شمالی ایران، به برکتِ سیاستِ حاکمانِ کمونیست در پشتیبانی از هنرِ «خلق ها»، کمانچه که در نبود دربار و بزم های امیران و خوانین، تنها در دست کولی های دوره گرد مانده بود، قدر و منزلتی دوباره دید و جایگاهی برجسته یافت و رشد و نمو کرد. کمانچه در هنرستان ها تدریس گردید و به ارکسترهای بزرگِ مجلسی راه یافت، بر روی ساخت و صدادهی اش تحقیقات علمی شد و در این ساز بی آنکه در ساخت و ظاهرِ سنتی اش دستی برده شود، به سازی توانمند برای هم آوایی با سازهای اروپایی بدل شد.

در آغاز، نوازندگانِ ارمنستانِ شوروی سابق بودند که در تکنیک نوازندگی این ساز سرآمد شدند و کمانچه نوازان بزرگی همچون “نفتون گریگوریان” از میانشان برخاست. در زمانه ای که در کنار نام کمانچه، نام های گوناگون ارمنی می نشست، زنده یاد استاد “هابیل علی اف” برخاست و به این ساز، هویتی آذربایجانی بخشید. چه در تکنیک و چه در تسلط بر مقام های سنتی، وی به جایگاهی رسید که در نیم قرنِ اخیر، نامش بر صدرِ کمانچه نوازان ثبت شد، اما آنچه او را بیش از همه شاخص کرد و آوازه اش را در جهان انداخت، یگانگی سبک او و آذربایجانی بودن پنجه اش بود. جداً که از ساز “هابیل علی اف”، صدای آذربایجان بود که برمی خاست.

“هابیل علی اف” در همان سالهای آغازینِ شهرتش، به ایران هم دعوت شد و هنرنمایی نمود. در همان سالهایی که دیواری به سترگی اتحاد جماهیرِ شوروی، راه بر تبادل فرهنگی مستقیم میان ایران و پاره های جداشده از تاریخ و فرهنگش بسته بود، نام و صدای سازِ “هابیل علی اف” برای اهلِ موسیقی در ایران شناخته شده بود اما با فروریختن این دیوار و دعوت دوباره او به ایران در میانِ هنردوستانِ کشورمان، مرتبه ای عظیم یافت و نامش، بر سرِ زبان ها افتاد.

از طرفی در همین ایام و به همت مرکز حفظ و اشاعه موسیقی و استقبال و همدلی مدیریت جدیدِ موسیقی در رادیو، کمانچه در ایران، جانِ تازه گرفت و گروه های «عارف و شیدا» بارِ دیگر این ساز را به جایگاه سازهای اصلی ارکستر های ایرانی برگرداندند. نوازندگانِ قدیمی همچون “اصغر بهاری” ارج یافته، کمانچه نوازان جوانِ چیره دست و صاحب سبک و تکنیک، بالیده و آوازه ای یافته بودند. اما هنگامی که در آذر ۱۳۷۱ “هابیل علی اف” در تهران روی صحنه رفت و کنار استاد “محمدرضا شجریان” نشست، فاتحان قله کمانچه نوازی در ایران، قله ای رفیع تر قد کشیده، در برابر خود دیدند.

استاد “هابیل علی اف” همان شهرت و محبوبیت را دارد که “نایگل کندی”، ویولن نوازِ برجسته در سرزمین های غربی. “علی اف” کمانچه می نوازد، اما نه از آن نوع که نوازندگانِ دیگر کمانچه می نوازند. او نیز زبانِ تفسیر دارد. در واقع تنها نمی نوازد بلکه بیان می کند و بسیار هم با احساس بیان می کند. “علی اف” بارها به ایران سفر کرده و به موسیقی ایرانی سخت عشق می ورزد. دلیلش هم آنکه در تمامِ برنامه های خود چند فقره از آهنگ ها و تصنیف های ایرانی را نیز می نوازد. او با خوانندگان و نوازندگانِ ایرانی مشهور بسیاری همکاری داشته و آثاری را آفریده و یا بازنوازی کرده است. از جمله با اساتیدی چون، “محمدرضا شجریان”، “علی اصغر شاهزیدی”، “حسن کسایی” و …

جواد ظل طاعت

تک‌نوازی کمانچه هابیل علی‌اف بیات شیراز موسیقی آذری


کمانچه‌نوازی هابیل علی‌اف بیات شیراز.mp4

نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

هر کسی کسی دارد محمدرضا دارابی آواز و تار

هر کسی کسی دارد محمدرضا دارابی آواز و تار

محمدرضا دارابی، از خوانندگان پیشکسوت موسیقی سنتی و کردی کرمانشاهی، سال ۱۳۳۰ در شهر کرمانشاه متولد شد. وی فعالیت‌ هنری خود را به طور رسمی از سال ۱۳۵۲ با رادیو و تلویزیون آغاز کرد. سپس با ارکستر فرهنگ و هنر استان به سرپرستی استاد کیخسرو پورناظری در کنار هنرمندانی چون استادان شهرام ناظری، هادی منتظری، زنده یاد خلیل چاله چاله، سیاوش نورپور، حشمت اله فرید، مسعود زنگنه، مسعود خزعلی، ابراهیم احمدی، زنده‌یاد مجتبی میرزاده، عباس توتونی، مرتضی صنعتی و… آثار ارزشمند و ماندگاری را خلق نمود. وی ردیف های موسیقی را نزد اساتیدی چون محمود بلوری و حاتم عسگری فرا گرفت و از راهنمایی هنرمندانی چون محمدرضا شجریان و زنده‌یاد مجتبی میرزاده بهره‌مند شد. وی در جشنواره سراسری سال ۶۷  با اجرای قطعاتی از ساخته‌های استاد خزعلی و تنظیم زنده یاد خلیل چاله چاله، موفق به دریافت دیپلم افتخارگردید. ترانه های دلنشین محلی این هنرمند که در سال های جنگ تحمیلی از صدا و سیما پخش می شد هنوز در خاطره مردم این سرزمین باقیست و هیچگاه فراموش نخواهند شد.
محمدرضا دارابی، علاوه بر این‌که کنسرت های متعددی در داخل و خارج کشور به همراه گروه های مختلف هنری اجرا کرده است، خلق چندین آلبوم کردی کرمانشاهی(کلهری) مانند گلاره، شور شیرین، سرمه خیال، مهجوری، رقص پروانه و ژینا را در کارنامه هنری خود دارد. وی علاوه بر کارهای هنری، درامور اقتصادی هم  دستی دارد. فعالیت در یک شرکت موفق تهیه و توزیع سنگ های ساختمانی یکی از این کارهاست که به گفته خودش، زندگی‌اش از این راه تأمین می‌گردد.
دی ماه امسال، این هنرمند خوش اخلاق و خوش منش که معتقد است دوستانش سرمایه های زندگی اش هستند، با همراهی گروه مهرورزان، پس از ۳۰ سال دوباره در زادگاهش به اجرای برنامه پرداخت و با خواندن تصنیف و ترانه های خاطره انگیز و اصیل این دیار، مورد استقبال پر شور همشهریان هنردوست قرار گرفت. اجرای قطعات زیبای کردی به همراه رقص بداهه کودکی سرطانی در شب پایانی کنسرت، فضایی چنان شورانگیز ساخت که اشک شوق از چشمان حضاری که به احترام هنر این سرزمین به پا خواسته بودند جاری نمود.
گ

نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

ثمینه سرپولکی مدرس سنتور

ثمینه سرپولکی مدرس سنتور

ثمینه سرپولکی
ليسانس موسیقی نوازندگی سنتور دانشگاه تهران مرکز
دوره دیده از استاتید : مجید کیانی ، سیاوش کامکار ، اردوان کامکار ، پویا سرایی ، مجید کولیوند
دوره تمبک کنار اقای علی زندوکیلی و خانم سمانه گلکار
عضویت در گروه اینتر ارکستر به رهبری نادر مشایخی

تدریس در آموزشگاه های
فادو، آوای فاخته، آوای هنر، ندای پارس ، آوای زمین