نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

مشروطه و تغییر محتواییِ تصنیف‌خوانی نوشته جواد ظل طاعت

مشروطه و تغییر محتواییِ تصنیف‌خوانی نوشته جواد ظل طاعت

با سپاس از جعفر جوانی برای ارسال این مقاله


جنبش مشروطه علاوه بر تأثیرات فراوانی که از منظر سیاسی و اجتماعی براي کشور داشت، از بعد فرهنگی و هنري نیز تأثیرات شگفتانگیزي بر جاي گذاشت که تأثیرات آن، هنوز هم در جامعه ایرانی قابل رویت است. در این میان، موسیقی بیش از سایر هنرها توانست خود را با گفتمان مشروطه همراه کند و در مقاطعی، به رسانهاي براي این جنبش عظیم اجتماعی تبدیل شود. به تعبیري دیگر، یکی از عواملی که سبب پیروزي جسمی جنبش مشروطیت شد، رابطه تنگاتنگش با موسیقی بود. به تعبیري دیگر، در واقع موسیقی و مشروطیت با یکدیگر یک رابطه همیشگی و یک رابطه علت و معلولی داشته و به هم، یاري رسانده اند. براي اثبات این ادعا می بایست کمی به قبل از دوره مشروطیت برگشت و نگاهی به اواخر دوران قاجار داشت. در دوره قاجار، موسیقی در واقع نقش مهمی در زندگی مردم نداشت و بیشتر، نقش تفریحی داشته و همچنین ارزش و اهمیتی هم، براي موسیقیدانان وجود نداشت و به نوعی، در واقع هنرمندان، عمله جات طرب محسوب می شدند و در کارهاي خانه، به تمام رجالِ آن زمان، کمکهاي زیستی کرده، بدون آنکه به کار اصلی شان، موسیقی بپردازند و این حکایت، تا شرایطی ادامه داشت که موسیقی را از پا انداخت. این رویه ادامه داشت تا زمانیکه جنبش مشروطیت موسیقی دیگري می طلبید. به روایتی دیگر موسیقیِ آه و ناله و یا موسیقی عیاشی هاي شبانه درباري با جنبش مشروطیت همراه نبود و نیازهایش را برآورده نمی کرد. در واقع موسیقی اي طلب شد که به جاي ناله و زاري، فریاد و خروش را بوجود آورد و بدین شیوه بود که نیاز جامعه برآورده می گردید و هنرمندانی به روي کار آمدند که براي جنبش مشروطیت موسیقی نوشتند و آهنگ ساختند که در راس آنها زنده یاد “غلامحسین درویش” جاي داشت که می شود وي را مبدع و مبتکر موسیقیِ نو، در آغازِ پس از مشروطیت بشمار آورد. از زمان “امیرکبیر” و با نوسازي ارتش و آوردن موزیک نظام، بسترسازيهاي اولیه براي تغییر در موسیقی ایرانی فراهم شد. دوره “ناصرالدینشاه” نیز به جهت ثبات سیاسی موجود و علاقهمندي شاه مستبد ایرانی به هنر و هنرمند، فضایی مناسب براي فعالیتهاي هنرمندان، بهخصوص هنرمندان موسیقی فراهم کرد تا در قالب کنسرتهاي مجلسی و درباري و نیز حضور در گروههاي بزرگ تعزیه، خود را در معرض تماشا و

داوري مخاطبان و مردم قرار دهند. اعلام فرمان مشروطیت در 14 مرداد 1285 خلاقیت اهالی موسیقی را به یکباره شعلهور ساخت. در این دوره علاوه بر ظهور برخی ترانهسرایان مستعد، بهرهمندي از سازهاي غربی و ساختن آثاري، بر مبناي اینگونه موسیقایی رواج یافت و ژانرهایی نظیر پولکا، والس و مارش وارد موسیقی ایرانی شد. گروه نوازي در ابتداییترین شکلش قوت گرفت و دادن کنسرت در ایران روندي رو به رشد به خود گرفت. شاید این از بخت خوب اهالی موسیقی بود که در همان زمانها چند چهره برجسته در زمینه موسیقی و ترانهسرایی و تصنیفسازي به میدان آمدند و اوج گرفتند. “عارف قزوینی”، “علی اکبرخان شیدا”، “محمدعلی امیرجاهد” و “ملک الشعراي بهار” هر یک توانستند با سرودههاي خود، جانی تازه به موسیقی و همچنین به جنبش مشروطه ببخشند. اگرچه “ایرج میرزا” شعر معروف » تو شاعر نیستی تصنیفسازي« را در جهت تخفیف و تحقیر “عارف قزوینی” به کار برد، اما تاریخ موسیقی ایران و نیز جنبش مشروطه ثابت کرد آن چیزي که بیش از همه کاربرد داشت و در خدمت جنبش مشروطه بود و بعدها در زمره بهترین تصنیفهاي تاریخ موسیقی معاصر ایران ثبت و ضبط و ماندگار شد، تصنیفهایی بود که “عارف” سرود و خواند. تصنیفهایی که بعدها بهترین خوانندگان و آهنگسازان بارها و بارها به بازخوانی و بازسازي آن همت گماشتند. از سرودههاي معروف عارف میتوان به »از خون جوانان وطن لاله دمیده …« اشاره کرد که عارف آن را براي مجلس دوم و به یاد قربانیان آزادي سرود. این تصنیف را چهرههایی چون “عبداالله خان دوامی”، “عسگر عبداالله اف” )در آذربایجان( و “الهه” خواندند و نیز “محمدرضا شجریان” در دو نوبت ) ابتدا با تنظیم محمدرضا لطفی در قبل از انقلاب و سپس با تنظیم فرامرز پایور در بعد از انقلاب( این کار را خواند که در همان سالهاي اول انقلاب با استقبال گسترده مخاطبان و مردم روبرو شد. “لطفی” در اجراي خود از ریتم و تمپوي آرامتري در مقایسه با پایور بهره برده است. تصنیف “باد خزانی” نیز از دیگر تصنیفهایی بود که به نوشته “حسن مشحون” در کتاب تاریخ موسیقی ایران؛ “عارف” آن را به یاد سران آزادیخواه آذربایجان سرود. این تصنیف بعدها توسط بانو “قمرالملوك وزیري” خوانده شد و در دهه هفتاد نیز “صدیق تعریف” آن را در نغمه افشاري بازخوانی کرد.

به نوشته “حسن مشحون” در کتاب تاریخ موسیقی، صوت مؤثرِ “عارف” و نالههاي جانکاه آهنگ، از داستان ملتی غمزده که در راه آزادي، کوششها کرده و به نتیجه نرسیده بود حکایتها میکرد. روایت “روحاالله خالقی” که خود در دوران کودکی صداي “عارف” را در کنسرتی با تار “شکريِ” نامی شنیده بود؛ میزان اهمیت تصنیفهاي “عارف” را نشان میدهد. “عارف” در حدود 20 تصنیف ساخته است که اشعارش شامل یک دوره تاریخ گویاي 14 سال اول مشروطیت ایران است که تصنیف شور ) اي امان از فراقت …( آغاز میشود و در نهایت با تصنیفی درباره جمهوري به پایان میرسد. “محمدعلی امیرجاهد” نیز از جمله ترانهسرایانی بود که به نوشته “حسن مشحون”، در جنگ جهانی اول به آزادیخواهان پیوست و… سرود و تصنیفهایی که از شور میهنپرستی او حکایت میکرد انتشار میداد. برخی از تصنیفهاي “امیرجاهد” عمدتاً توسط بانو “قمرالملوك وزیري” خوانده شد که بعدها نیز خوانندگانِ زن و مرد دیگري آن را بازخوانی کردند. “ملک الشعراي بهار” دیگر شاعري بود که بر خلاف دو ترانهسراي دیگر در همکاري با یکی از نامداران موسیقی قرن بیستم ایران، “غلامحسین درویشخان”، تصنیفهایی را سرود که از آنها فضاي دفاع از وطن به خوبی استشمام میشد. “درویشخان” در همراهی با انجمن اٌخٌوت به سمت تشکیل ارکستري روي آورد و همو بود که برخی از فرمهاي نو را به موسیقی سنتی ایران اضافه کرد و براي نخستین بار گروهنوازي را نیز در این گونه موسیقایی رواج داد. “ملکالشعراي بهار” با همکاري “درویش خان”، تصنیفهایی را سرود که از آنها فضاي دفاع از وطن به خوبی استشمام میشد. تصنیف “زمن نگارم”، از جمله تصنیفهایی است که بهار آن را ساخت و در بخشهایی از آن به صراحت از نداشتن علاجی براي ایران یاد میکند. استاد “محمدرضا لطفی” آن را در آلبوم به یاد “درویشخان” با صداي “نصراالله ناصحپور” آورده است، تا به شکلی ظریف از یادآوري وضعیت کشور در سالهاي ابتداي دهه شصت بگوید که بسیاري از دوستانش مجبور به عزلتنشینی و یا ترك کشور شدند. تصنیفهاي تمامی این سرایندگان بیشتر کارکرد رسانهاي داشت و شاید بتوان در تعاریف امروزین، آن را رسانهاي قوي و مؤثر در انتقال پیامهاي انقلابی به مردم در سراسر ایران به حساب آورد؛ پلی

ارتباطی که شاید اهل سیاست و مطبوعات از چنین امکانی براي ارتباطگیري با توده شهروندان و انتقال پیام جنبش مشروطیت برخوردار نبودند. بر خلاف روزنامه که تنها گروهی خاص میتوانستند آن را بخوانند و یا حتی تهیه کنند، ویژگی تصنیفهاي یادشده در این بود که در کمترین زمان ممکن و بعد از خوانده یا سروده شدن دست به دست میشد و به حافظههاي مردم سپرده و به سرعت بر زبانها جاري میشد. اکنون که بیش از 11 دهه از آن دوران میگذرد هنوز تصنیفهاي یادشده که از آنها میتوان به عنوان وطنیهها یاد کرد، از چنان قوت ملودي و غناي موسیقایی برخوردارند که هر شنوندهاي را بیاختیار مجذوب خود میکند. آنچه ترانه سازان مانند “عارف”، از طریق موسیقی عرضه می کردند، مردم سالها در آرزویش بودند که همانا آزادي، ترقی، نوآوري و زندگی نو و تازه بود و این امر با تاثیري دو جانبه کاملا هویدا و تاثیري از لحاظ فرم موسیقی و تاثیر محتواي اجتماعی داشت. اما در هر دو حال می توان “عارف” و “درویش خان” را بعنوان نمونه اي بارز مطرح کرد. “درویش خان” براي اولین بار بود که موسیقی ایران را از مرحله محلی درمی آورد و به نوعی، سازبندي ها را متحول و سازهاي غربی را وارد ارکستر نمود و با پیانو و ویولن کارهایش را عرضه می کرد و بدین طریق تمام فرم موسیقی ایران را متحول نمود و می توان گفت؛ به نوعی این آهنگها هم آوایی با نیاز جامعه و اهداف انقلابی آن زمان داشت. البته می بایست اشاره نمود که کارها بصورت انفرادي انجام می شد و به صورت یک کار حزبی نمایان نبود؛ اما این کارهاي تکی و انفرادي، زمینه را براي جنبش و نیاز یک اجتماع گسترده تري مهیا می کرد و در این زمینه موفق هم شد تا جایی که بعد از دوران مشروطیت، هنگامیکه کلنل “علینقی خان وزیري”، سکان موسیقی را در دست گرفت، نوع موسیقی به کلی عوض شد. به صورتیکه نوع موسیقی ریشه در سنت داشت اما از لحاظ نحوه اجرایی، کاملاً مدرن و نوآورانه بود. در دوره “رضاشاه” که یک دوره اقتدارگرایی محسوب می شد، از موسیقی براي وسیله ابراز اقتدار استفاده می کردند و این شد که به سمت یک نوع از موسیقی میهنی با محتوي میهن دوستانه رفتند و باعث خلق ریتم هاي پرشورِ مارش نظامی غربی شد که افرادي مانند “مین باشیان” و “ابراهیم آژنگ” و “حسین هنگ آفرین” و… در ارتش ایران بودند که این ملودي ها را خلق می کردند و در حد هدفهاي پرورش افکار نقش پررنگی داشتند. از سال 1299 که کودتاي “رضاخان” به وقوع پیوست

تا سال 1320، در واقع موسیقی مقید به احکامِ پرورشِ افکاري بود. یعنی فقط باید میهن پرستی و آزادیخواهی و علاقه و میل به حاکمیت را ترویج می داد و دوره اقتدارگرایی “رضاشاه”، به دنبال همین هدف و گرایش بود که موسیقی ویژه خودش را داشته باشد. تنها موردي که مغایر با این روش به چشم می خورد مورد “علینقی وزیري بود”. کلنل وزیري عموما به عنوان یک مرکزیت تحول در موسیقی ایران مطرح بوده است که اولین مدرسه موسیقی ایران را در سال 1301 تاسیس و سپس کلوپ موزیکال را تشکیل و پس از آن، هنرستان عالی موسیقی ایران را پایه گذاري کرد. موسیقی دانان در دوره “وزیري” بیشتر به جنبه نظري موسیقی، توجه کرده و اینکه موسیقی از لحاظ نظري چه خصوصیاتی دارد و چگونه باید با آن رفتار کرد، تحلیل و توجه داشتند. “وزیري” براي این موضوع متٌد و فلسفه جدیدي را اتخاذ و ابداع کرد و آن اینکه موسیقی را با هماهنگی اجرا کرد و یک نغمه ساده با یک ساز جلوه اي ندارد و موسیقی جدي نمی تواند باشد. موسیقی وقتی ارزش علمی پیدا می کند که در قالب گروه باشد و بصورت گروه و دسته جمعی اجرا شود. مشکلِ اصلی موسیقی در دوره “رضاشاه” به بعد در مجامعِ مربوط به موسیقی، این بوده که موسیقی ایرانی، داراي ربع پرده هایی است که نمی شود آنرا همگانی کرد و با ارکستر و متد غربی نیز، نمی توان آنرا عرضه نمود که این موضوع سبب شد تا تئوري گام 24 قسمتی را عرضه کرد و اینکه ربع پرده ها، یک شخصیت ویژه اي داشته و موسیقی ایرانی را با گام ربع پرده می توان به ارکستراسیونهاي جدي بین المللی دنیا پیوند داد و از این بابت هم یک تازگی زیبایی بوجود آورد و براي غربی ها هم قابل فهم تر می نمود. اما متاسفانه بنیادگرایان همیشه مانند همه جنبه هنري دیگر، دست بالا را داشتند و معتقد بودند که هیچ نوع تغییري در موسیقی نمی بایست بوجود آید و مضرابها نباید پس و پیش شود و هیچ مضرابی نباید جاي مضراب دیگر را بگیرد و اینکه هر آنچه را که استاد گفته است می بایست به همان صورت اجرا گردد، که “کلنل وزیري” با آن مخالف بود. نقش زنان در موسیقی نیز از همان زمانِ جنبشِ نوآوري در ایران، پررنگ تر شده و از همان زمانِ “وزیري” آغاز شده شده بود. براي اینکه کلنل، بخشی را به موسیقی زنان در مدرسه موسیقی و کلوب موزیکال اختصاص داده بود و با توجه به وضعیت متصبانه جامعه مجبور به جدا کردن زنان از مردان بود، اما به صورت جداگانه برایشان کنسرت ترتیب می داد

و به صورت آکادمیک، آنان را پرورش می داد و این که زنان به آزادي هاي ویژه اي دست پیدا کرده بودند مانند رفع حجاب و در جامعه موسیقی نیز، دنبال راه “وزیري” شدند. بعد از انقلاب 57 موسیقی به سه دوره تقسیم می شود، دهه اول که توام با اختناق شدید بود و به نوعی صحبت از انهدام موسیقی مطرح می شد. دهه دوم در اثر فشار جامعه و نیاز به موسیقی، غیر از آنچه دستگاههاي دولتی پخش می کردند، سبب شد که راههایی پیدا شده که علاقمندان از قید و بند، رها شوند، مانند استاد “حسین علیزاده” با اجراي “نی نوا” که گریزي بود از وضع موجود. در نتیجه محدودیت ها را شکست و سازهاي غربی را در کنار سازهاي سنتی نشاند و آهنگهایی با ریتم هاي مرکب ساخت، مثل ریتم هاي لنگ که نوآوريِ تازه اي بود. در واقع “علیزاده” زنگ پیش به سوي نوآوري را به صدا درآورد و “محمدرضا لطفی” و “پرویز مشکاتیان” نیز، نقش ویژه اي را ایفا کردند و این شد که در دهه دوم در اثر کوشش آهنگسازان جوان وضعیت موسیقی در ایران بهتر شد و در نتیجه حاکمیت بر فرهنگ نیز، کمی عقب نشسته و راهها را باز کرد. اما دهه سوم دهه توفنده ایست و مثل اینکه جامعه بهم ریخته باشد و همه چیز از هم گسسته. یعنی به سوي بهتر شدن دگرگون شده. و می بایست دید که در دهه چهارم – زمان فعلی- آیا احتمال بهتر شدن اوضاع وجود دارد یا خیر؟ چون گسیختگی و ناهنجاري در موسیقی جاري بسیار رویت شده و متاسفانه آن شکوفایی که در دوره دوم ما را به خود امیدوار می کرد، اثري از آن، در دهه چهارم دیده نمی شود.

نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

تصنیف ای نوع بشر علی‌اکبر شهنازی و قمرالملوک وزیری

تصنیف ای نوع بشر علی‌اکبر شهنازی و قمرالملوک وزیری

تصنیف ای نوع بشر علی‌اکبر شهنازی و قمرالملوک وزیری پالایش صوتی نیما فریدونی

آواز بیات اصفهان

ترانه محمدعلی امیرجاهد

ای نوع بشر

ای نوع بشر تا کی به ابناء بشر
سودی ندهی ای نخل بی بار ثمر
مگرزفرداخبرندار – که جزبه سرشورشرنداری
چرابه جزحرص وآزشهوت – به سرهوای دگرنداری
ندانستی ای بی خرد در جهان قدر آدمیت
که از خلقت آدمی در طبیعت چه بوده حکمت
که غیر آزار بینوایان – در آفرینش گهر نداری
بدان که جز جای پای خالی – در این گذر گه اثرنداری
چه خونها که با دست تو ریخت – چه دلها ز قهر تو گسیخت
آخر ای بوالبشر – کی بد این شور و شر
ز اسرار زندگی
تا به کی دسته ای – صاحب سیم وزر
قوی در بندگی
گرسنه گروهی به قرص جوی جان سپرند
گروه دگر حاصل رنج آنان شمرند
ببین هزاران فقیر و مفلوک
ملوک و مملوک ز حال هم بی خبرند
حذر کن که در روز حساب – ندایی رسد زاهل کتاب
که ای ز پستی رسیده به وجود – حاصل زاد و بود تو چه بود
در این دور خراب
جاهد از این معما بگذر – آخر از این لغزها چه اثر
جز طعن شیخ و شاب

کتاب سپیده پشنگ کامکار

کتاب سپیده پشنگ کامکار

کتاب سپیده پشنگ کامکار با سی‌دی انتشارات هستان
مشخصات کتاب
تعداد صفحه: 56
نشر: هستان (21 خرداد، 1393
قطع کتاب: رحلی
وزن: 165 گرم
کتاب سپیده گردآوری و تنظیم پشنگ کامکار، شامل سی قطعه از ترانه‌ها و تصانیف در دستگاه ماهور و راست پنجگاه برای سنتور است که در ادامه‌ی کتاب‌های گلنار و یادگاران تدوین شده است و جهت اجرای دقیق‌تر قطعات متن اشعار نیز آمده است.
کتاب سپیده گردآوری و تنظیم پشنگ کامکار و به کوشش مجتبی زمانی در ۵۶ صفحه همراه با CD توسط نشر هستان منتشر شده است.
عنوان کتاب سپیده
نویسنده گردآوری و تنظیم پشنگ کامکار
ناشر هستان
شابک 9789646965799
تعداد صفحات 56
قطع رحلی
موضوع سی قطعه ترانه برای سنتور
ساير توضيحات همراه با CD
نرخ زعفرونه محلی لرستان
نرگس مستی علی اکبر شیدا
مرغ سحر نی داود
نوری رخسار محلی کردستان
رعنا جان مهدی خالدی
آن زلف سرکجت علی اکبر شیدا
اگر مستم علی کبر شیدا
درفکرتو بودم علی اکبر شیدا
گلشن دل یحیی زرپنجه
یارب کن آسان جهانگیر مراد
هریه کم بهار محلی کردستان
سفربخیر پشنگ کامکار
زمن نگارم درویش خان
زدست محبوب قدیمی
زندگی محلی کردستان
آینه سیما پشنگ کامکار
رقص گیسو فریدون حافظی
شب وصل درویش خان
گل به دامن پشنگ کامکار
داد دل جواد لشکری
شکفته چمن یحیی زرپنجه
تصنیف راک قدیمی
گردش فروردین محمدعلی امیرجاهد
شوق وصل محلی کردستان
سپیده محمدرضا لطفی
دایه دایه محلی لرستان
می زده شب پرویز یاحقی
تصنیف راست پنجگاه پشنگ کامکار
فریاد پشنگ کامکار
تفنگ محلی لرستان

کتاب همساز تار و سه‌تار علی صمدپور محمدرضا ابراهیمی

کتاب همساز تار و سه‌تار علی صمدپور محمدرضا ابراهیمی

کتاب همساز تار و سه‌تار علی صمدپور محمدرضا ابراهیمی انتشارات ماهور
همساز
سال انتشار : 1378
برای تار و سه‌تار
قطعاتی از استادان موسیقی ایران
گردآوری: علی صمدپور و محمدرضا ابراهیمی
مجموعه‌ی ۱۹ همساز که قبلاً جداگانه چاپ شده‌اند در یک مجلد آمده است. دوره ی اول همساز از سال ۱۳۷۳، تقریباً هرماه به صورت جزوه‌ای 8 صفحه‌ای منتشر می‌شد که در آنها قطعه‌های قبلاً نت شده‌ای از بزرگان موسیقی ایرانی، از جمله مرتضی نی‌داوود، محمدعلی امیرجاهد، یوسف فروتن، رضا محجوبی، ابوالحسن صبا و احمد عبادی، با شرح و تفصیل می‌آمد. اکنون این مجموعه، که به ۲۰ شماره رسیده بود، در یک مجلد عرضه شده است. همساز شماره‌ی ۳، به  علت چاپ  شدن در کتاب ضربی‌های استاد علی اکبر شهنازی، و نیز تصنیف شوشتری از حسین علیزاده، به علت چاپ  شدن در کتاب بوسه‌های باران، در این مجموعه نیامده اند. همساز گونه‌های متعدد و متنوعی از موسیقی ایرانی، مثل تصنیف، پیش‌درآمد، چهارمضراب، ضربی و رِنگ، از موسیقیدانان قدیمی را گرد هم آورده است.
کتاب آموزش تار و سه‌تار”همساز” شامل قطعاتی از استادان موسیقی ایران از سوی انتشارات ماهور منتشر شد.
به گزارش خبرنگار مهر در این کتاب 160صفحه ای که توسط علی صمدپور و محمدرضا ابراهیمی گرد آوری شده حدود پنجاه قطعه و تصنیف از استادانی چون محمدعلی امیر جاهد،مرتضی نی داود،یوسف فروتن،اصغر بهاری،نورعلی برومند،رضا محجوبی،علیقلی وزیری،ابوالحسن صبا،روح الله خالقی،احمد عبادی،هوشنگ ظریف،حسین علیزاده و…به همراه شرح حال و زندگانی آنها به چاپ رسیده است.
در آغاز پیشگفتار کتاب چنین آمده است”حکایت از یک روز تابستانی در سال 1367شروع شد.از استادم،هوشنگ ظریف پرسیدم:بعد از کتاب دوم چه می زنیم؟آقای ظریف با لبخند طنزآمیزی گفتند: “کتاب سوم”که من از وجودش بی اطلاع بودم؛جزوه ای بود بارها کپی شده و ناخوانا. به هرحال خودم دلم سوخت که باید بعد از کتاب اول و دوم که نسبتا خوش خط و پاکیزه به نشر درآمده بود با این نسخه کم رنگ و آفتاب زده کلنجار روم.بی درنگ و بی آنکه تحربه ای در کار نت نویسی داشته باشم پیشنهاد کردم که اگر اجازه دهند آن را خوشنویسی کنم…”
همساز قبلا به صورت جزواتی که در هر شماره چند اثر از نوازندگان و استادان موسیقی ارائه می شد به چاپ رسیده است و اینک مجموعه این جزوات(بجز همساز شماره سه که قبلا به صورت کتاب چاپ شده است) در قالب یک کتاب به همت موسسه ماهور و محمد موسوی به چاپ رسیده است.
در بخش دیگری از پیشگفتار که به قلم علی صمد پور است نوشته شده:”…اکنون پس از 14سال همساز به شکل یک مجموعه انتشار می یابد.البته به این معنا نیست که “من و نوبتم به آخر خط رسیده ایم”به معنی آن است که همساز نوبتش به آخر خط رسیده است.با امکانات امروز کارهای بسیار جلوتری از زمانه می شود انجام مداد که وقتش هم- اگر راستش را بخواهید-کمی دیر شده است؛آموزش همچنان لنگ ترین پایه چارچوب فرهنگ ما است
فهرست:
پیشگفتار
نشانه ها
همساز یک تصنیف هزار دستان پیش درآمد ماهور محمدعلی امیر جاهد مرتضی نی داوود
نی‌داوود همساز دو پیش در آمد شور یوسف فروتن
پیش درآمد دشتی یوسف فروتن
تصنیف دشتی به روایت یوسف فروتن
همساز سه از این مجموعه حذف شده است
همساز ۴
پیش درآمد اصفهان از اصغر بهاری
تصنیف قدیمی بیداد به روایت نورعلی برومند اصغر بهاری
رنگ راک نورعلی برومند
همساز ۵ پیش درآمد ابوعطا رضا محجوبی
پیش درآمد افشاری رضا محجوبی
پیش درآمد دشتی رضا محجوبی
همساز ۶ دختر ژولیده علینقی وزیری
تصنیف دشتی پرویز ایرانپور
همساز ۷ مقدمه تار و پود حسین علیزاده
تصنیف شوشتری در کتاب بوسه های باران به چاپ رسیده است
همساز ۸ چهارمضراب بیداد هوشنگ ظریف
چهارمضراب اصفهان هوشنگ ظریف
چهارمضراب اصفهان هوشنگ ظریف
هم ساز 9 تمرین گام دو نصرالله زریننصرالله پمنجه
ضربی سه گاه نصرالله زرین پنجه
تمرین ماهور داریوشدولتشاهی
همساز ۱۰ به یاد گذشته ابوالحسن صبا
تمرین دشتی ابوالحسن صبا
به زندان اب ابوالحسن صباو الحسن صبا
سامانی ابوالحسن صبا
همساز 11 تصنیف هدیه عاشق مرتضی نی داوود
همساز 12 سرود ای ایران روح الله خالقی
رنگارنگ 1 روح الله خالقی
همساز 13 تمرین دشتی علینقی وزیری
حاضرباش علینقی وزیری
همساز 14 چهارمضراب بیات اصفهان احمد عبادی
چهارمضراب چهارگاه احمد عبادی
همساز 15 تصنیف شکایت معشوق عبدالحسین برازنده
تصنیف به اصفهان رو علی اکبر شهنازی
همساز 16 پیش درآمد ماهور سعید هرمزی
ضربی شکسته قدیمی
تصنیف ز فرردین قدیمی
همساز 17 تصنیف ای مه من قدیمی
رنگ اصفهان مرتضی نی داوود
همساز 18 تصنیف فغان شب پرویز ایران پور
تصنیف جلوه گل جواد بدیع زاده
دوضربی بیات ترک ابوالحسن صبا
همساز 19 تصنیف مرغ سحر مرتضی نی داود
پیش درآمد اصفهان رضا محجوبی
همساز 20 تصنیف ای کبوتر جهانگیر مراد
دوضربی دشتی علینقی وزیری
ضربی چهارگاه یوسف فروتن
جدول انطباق حروف فارسی با حروف لاتین

دوره‌ی اول هم ساز، از سال ۱۳۷۳، تقریبا هر ماه در قالب جزوه‌ای ۸ صفحه‌ای منتشر می‌شد و هر بار و هر ماه طراحی جلد جداگانه‌ای داشت و قطعه‌های نت نشده‌ای از بزرگان موسیقی ایرانی در آن با شرح و تفصیل می‌آمد. دوره‌ی دوم آن ردیف موسیقی ایرانی بود به روایت استاد سعید هرمزی که هر دو ماه یکی از دستگاه‌هایش در قالب یک شماره‌ی ۱۲ صفحه‌ای زیر چاپ می‌رفت. دوره‌ی دوم طرح جلد ثابتی داشت از چهره‌ی سعید هرمزی که هربار به رنگی منتشر می‌گشت.
اکنون ۲۰ شماره از این مجموعه در یک جلد کتاب گردآوری شده است تا در دسترس علاقه‌مندان قرار گیرد. همساز شماره ۳، به خاطر چاپ شدن در کتاب ضربی‌های استاد علی اکبر شهنازی و تصنیف شوشتری از حسین علیزاده به خاطر چاپ در کتاب بوسه‌های باران، در این کتاب نیامده‌اند. لازم به ذکر است کتاب همساز به گردآوری گونه‌های متعدد و متنوعی از موسیقی ایرانی شامل، تصنیف، پیش‌درآمد، چهارمضراب، ضربی و رِنگ، از موسیقیدانان قدیمی می‌پردازد.
کتاب همساز گردآوری علی صمدپور، محمدرضا ابراهیمی در ۱۶۰ صفحه توسط نشر ماهور منتشر شده است.
عنوان کتاب همساز
نویسنده گردآوری علی صمدپور، محمدرضا ابراهیمی
ناشر ماهور
شابک 9790802604117
تعداد صفحات 160
قطع رحلی
موضوع قطعاتی از استادان موسیقی ایران برای تار و سه تار
طرح جلد قدیمی کتاب همساز