نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

ثمینه سرپولکی مدرس سنتور

ثمینه سرپولکی مدرس سنتور

ثمینه سرپولکی
ليسانس موسیقی نوازندگی سنتور دانشگاه تهران مرکز
دوره دیده از استاتید : مجید کیانی ، سیاوش کامکار ، اردوان کامکار ، پویا سرایی ، مجید کولیوند
دوره تمبک کنار اقای علی زندوکیلی و خانم سمانه گلکار
عضویت در گروه اینتر ارکستر به رهبری نادر مشایخی

تدریس در آموزشگاه های
فادو، آوای فاخته، آوای هنر، ندای پارس ، آوای زمین

نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

رامیز قلی‌اف نوشته جواد ظل طاعت

رامیز قلی‌اف نوشته جواد ظل طاعت

با سپاس از جعفر جوانی برای ارسال این مقاله

“رامیز قلی‌اف”، نوازنده تارِ اهلِ کشور آذربایجان از جمله هنرمندانی است با مضراب‌هایی شفاف و با احساس، بر سازِ تار به همراه فضای نوستالژیکی که ساز آذری در ذهن‌ها تداعی می‌کند، تارنوازی ها و اجراهایش، صحنه‌هایی متفاوت از اجراهای دیگر نوازندگان را بر ذهن می‌نشاند.

“رامیز قلی اف”، هنرمندِ مردمی جمهوری آذربایجان، متولد ۳۰ آوریل ۱۹۴۷ است که پس از هفت سال تحصیل در مدرسه موسیقی، با موفقیت امتحانات ورودی را گذراند و در دانشگاه آکادمی موسیقی باکو ثبت نام کرد و در سال ۱۹۶۹ از دانشگاه فارغ التحصیل شد.

“رامیز” در سال ۱۹۷۴ در ژاپن جایزه ی ایفا کنندگان موسیقی قفقازی را کسب کرد و در پنجمین مسابقه اتحادیه هنرمندان مقام اول را در مسکو به دست آورد. وی که اکنون یک نوازنده شناخته شده در جمهوری آذربایجان است، با ارکستر دی سولور، ارکستر سمفونی دانشگاه موسیقی آذربایجان و رادیو و تلویزیون این کشور همکاری می کند. او کنسرت های موفقیت آمیزی را در کشورهای مختلفی از جمله در ایران، اجرا کرده است.

“رامیز” در سال ۱۹۹۸ در جشنواره موسیقی فولکلور جهان که توسط یونسکو در آمریکا برگزار شد، دیپلم افتخار مخصوص این جشنواره را دریافت کرده است. «اولین عشق» یکی از زیباترین آفریده های استاد “رامیز قلی اف” است که در این اجرا، پیانوی “مازیار حیدری” او را همراهی کرده است.

فیلم اجرای اولین عشق:

کنسرت تار رامیز قلی‌اف و پیانو مازیار حیدری.mp4

کنسرت تار رامیز قلی‌اف و پیانو مازیار حیدری.mp4

کتاب ریتم‌شناسی و وزن‌خوانی سعید حسین‌پور

کتاب ریتم‌شناسی و وزن‌خوانی سعید حسین‌پور

کتاب ریتم‌شناسی و وزن‌خوانی سعید حسین‌پور انتشارات سوره مهر
عنوان: خودآموز علمی و عملی ریتم شناسی و وزن خوانی در موسیقی – همراه با سی دی
نویسنده: سعید حسین پور
انتشارات: سوره مهر
تعداد صفحه: 101
توضیحات: تجربه معمولا نشان داده است علت اصلی ضعف نت خوانی وسرتیش در هنرجویان، درک ناکافی از الگوها و فیگورهای ریتمیک است. همان گونه که استحضار دارید، در دانشگاه ها و هنرستان ها و مدارس موسیقی نیز دروس ریتم شناسی و حتی آموزش ساز تمبک به صورت پیش نیاز و موازی با آموزش در نظر گرفته شده است. در کتاب حاضر، پس از ارائه مبانی تئوری موسیقی، ریتم شناسی و وزن خوانی، تمرین های عملی ریتم شناسی و وزن خوانی ارائه شده است.

نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

حبیب‌الله بدیعی مقاله‌ای از جواد ظل طاعت

حبیب‌الله بدیعی مقاله‌ای از جواد ظل طاعت

با سپاس از جعفر جوانی برای ارسال این مقاله


هر زمان که به باغِ سرسبزِ نغمه پردازیِ موسیقیِ ملیِ ایران، گشت و گذاری می کنیم، با نامِ آموزگارِ بزرگِ موسیقیِ ایران، استاد “ابوالحسن خانِ صبا” مواجه می شویم. به راستی نیروی تاثیر و نفوذی که او در قلمروِ موسیقی سنتی داشته، کمیاب و شگفتی آورست. شاید هیچ آموزگارِ دیگری را در هیچ محدوده ی هنری در ایران نتوان یافت که چنین پهناور، آموزه های خود را گسترانیده و چند نسل از هنرمندان را پرورانده باشد. شمارِ شگردانِ مستقیم و غیرِ مستقیمِ مکتبِ شادروان”صبا” را به بیش از ۳۰۰۰ تن تخمین می زنند. هنوز هم بسیاری از این شاگردان که اکنون خود استاد شده اند، شاگردانِ دیگری را با آموزه های صبایی آشنا می سازند و مکتبِ او را همچنان کارساز و تاثیرگذار نگاه می دارند.

در انبوهِ بی شمارِ شاگردانِ “صبا” البته شماری به همان مرز توانایی های او رسیده و در نواختن، ساختن و آموختن، جای خالیِ او را پر کرده اند. در زمینه ی آهنگ سازی، حتی می توان گفت که حتی بر او پیشی گرفته و طیفِ گسترده ای از آهنگ های تازه را نیز، پدید آورده اند. استاد “صبا” اگرچه به ترانه های بومی و آهنگ های بی کلام توجه داشت اما شاگردانِ او با توجه به نیازِ زمان، به آفرینشِ آهنگ های نوآورانه ای روی آوردند که با اشعارِ تازه ای پیوند می خورد و ترانه هایی را پدید می آورد که از جهاتِ مختلف، خود را از تصنیف های قدیمی جدا می ساختند.

یکی از برجسته ترینِ شاگردانِ استاد “صبا” که آرشه و پنجه ای جادویی داشته، زنده یاد استاد “حبیب الله بدیعی” ست که شماری چشمگیر، از ترانه های شهرت یافته ی فراگیر در سال های پیش از انقلاب، از آنِ او می باشد. استاد “حبیب الله بدیعی” در سالِ ۱۳۱۲ در شهرِ سوادکوه مازندران زاده شده و در خردسالی، همراه اعضای خانواده ی خود که بیشتر اهلِ زراعت و تجارت بوده اند، از زادگاهِ خود به ساری رفته و چند سال بعد، وقتی که ۸ ساله بود، به تهران آمد.

آشنایی برادر “حبیب” با ویولن، او را نیز به این ساز علاقمند ساخته و چیزهایی را نزد خود آموخته تا بالاخره در سال ۱۳۲۶ راه به کلاسِ “لطف الله مفخم” پیمان پیدا کرده و سه سال نزد او که خود از شاگردانِ استاد “صبا بوده” به فراگیریِ ردیف های ویولن پرداخته است. “حبیب” پس از این آموزش های مقدماتی، این شانس را آورده بود که مستقیماً از آموزش های “صبا” نیز برخوردار شود و طی ۲ سال دوره عالی ویولن را در کلاسِ او بگذراند. او علاوه بر آن، همزمان با کلاسِ “صبا”، نزدِ یکی از آموزگارانِ ارمنیِ آن دوران با تئوری و مقدماتِ موسیقیِ کلاسیک آشنا شده است. استاد “بدیعی” همپای همه ی این فراگیری ها، تحصیلاتِ عمومی خود را در رشته ی زمین شناسی در دانشکده ی علومِ دانشگاه تهران به پایان برده است.

وی از سالِ ۱۳۳۳ کار تکنوازی و همنوازی ویولن را در رادیو ایران آغاز کرده و با ارکسترهای رادیو از جمله «ارکستر گلها» همکاری نزدیک داشته و خوانندگان برجسته ای چون، “غلامحسین بنان”، “حسین قوامی”، “محمودی خوانساری”، “مرضیه”، “هایده”، “مهستی” و بالاخره “محمدرضا شجریان” را همراهی کرده است. استاد “حبیب الله بدیعی” از ویولن نوازانی ست که به ایجادِ توازنِ میانِ ظرافتِ پنجه و صلابتِ آرشه توجه بسیار داشته است. او از سال ۱۳۴۳ تا ۱۳۵۸ خورشیدی مسئولیت های هنری مختلفی نیز در رادیو داشته که از جمله شورای موسیقی این سازمان بوده و از آن گذشته ارکسترهای مختلفِ رادیو را سرپرستی و رهبری کرده و برای برگزاری کنسرت به کشورهای آسیایی و اروپایی نیز سفر کرده است.

استاد “حبیب الله بدیعی” شوربختانه و نابهنگام در سال ۱۳۷۱ در سنِ ۵۹ سالگی در تهران درگذشت. چیزی که بسیار مهم می باشد این است که نغمه پردازی های بدیعی نسبت به هم ترازانِ خود، شهرتِ کمتری یافته است، اما ترانه هایش با آنکه پایی استوار در سنت دارند، ولی از طریق سازآرایی، جاذبه های تازه ای ایجاد کرده و بر شهرتِ خوانندگانِ خود افزوده است. ترانه های او به یکایکِ گوشه های مهمِ آوازی سرک کشیدهِ اوج گرفته و گام به گام، سرانجام به درآمدِ آواز فرود می آیند. در ترانه هایش، از مهم ترین اشعارِ “نوابِ صفا”، “بیژن ترقی”، “معینی کرمانشاهی” و “تورج نگهبان” در پیوندِ با خود دارد. نکته ای که ممکن است برای برخی غافل گیر کننده باشد، این است که استاد “حبیب الله بدیعی” ۲ دانگ صدای گرمی نیز داشته که گاه در تمرین ها آن را به کار می انداخته تا الگویی برای خواننده ی اصلی به دست داده باشد.

نت آهنگ سبز نیما فریدونی

نت آهنگ سبز نیما فریدونی

دانلود نت و آهنگ سبز مقام داد و بیداد نیما فریدونی اجرا گروه پنج و محمود صفی‌زاده


آهنگ سبز ساخته ی نیما فریدونی شعر سهراب سپهری آواز محمود صفی زاده اجرا گروه پنج

آهنگ سبز ساخته ی نیما فریدونی شعر سهراب سپهری آواز محمود صفی زاده اجرا گروه پنج


Sabz-Music Nima Fereidooni-Avaz Mahmud Safizadeh.mp3

شعر :‌سهراب سپهری
به خاطره ی دوست و هنرمند از دست رفته : اشکان سیگارچی
رخت ها را بكنيم :
آب در یک قدمی است.روشنی را بچشيم.
شب يك دهكده را وزن كنيم، خواب يك آهو را.
گرمي لانه لك لك را ادراك كنيم.
روي قانون چمن پا نگذاريم.
در موستان ، گره ذايقه را باز كنيم.
و دهان را بگشاييم اگر ماه در آمد.
و نگوييم كه شب چيز بدي است.
و نگوييم كه شب تاب ندارد خبر از بينش باغ.و بياريم سبد
ببريم اين همه سرخ ، اين همه سبز.
وقتی اشکان سیگارچی در تصادفی جان سپرد ، دلم پر از خاطرات سازش و خودش شد. یاد تمام خلوت ها و تمرینات و موسیقی ها و اجراهایمان افتادم . دست به قلم شدم و روی شعری از سهراب ، آنچه در دل گذشت را نوشتم و شد تصنیف سبز .
نیما فریدونی . آذر ۱۳۹۵ . گلپایگان
از دریچه ی نگاهش ، اگر چه انسان مجموعه ای از مکاشفات روزمره بود، خود، وارستگی را در خویش روزمره کرده بود.
دور باد اگر با او از مرگ سخنی بگویم.
اویی که شگفتی زیستن بود و برایمان از دریچه های راستین زندگی ، هر از گاه و گاه و بی گاه حرفهای چکیده و رمزآلود گفته بود.
سازش ، نگاه عاشقانه ی آدمها و درختان و آبشار حقیقتی محزون و انتشار رنگین شی ء تپنده ای بود که در وقت خوشی آن را دل می نامید.
حاشا اگر جز از زندگی با او سخنی بگویم.
باهم خواندیم و سازِ ِمان را سالها با هم کوک می کردیم و لحظه های چندی همدل بودیم و از چکاد تا بیداد و تا جدایی ، مضرابْ مضراب ْ حرف زدیم و آنقدر خوب بود که زود ِ زود، سازش آسمانی شد.
آسمانی که شد ، دیگر حتا نشانی از ما نگرفت.
اشکان ِ ما ، اشکْ اشکْ گریاند ِمان.
من از گریه تا شکوه ِشادی با نیروی بی امانش ، جان می گرفتم.
صداش هست ، چه آن چه شور بود که مثل نور بود ،  چه آنچه ماهور که با دلش جور بود.
لبانش اگر چه جز به خنده باز نبود ، غوغاشْ ، محروم  ِ انکار بود.
در رقص بود و بی شک ، هر کدام از ما ، شبی نبود که در رقص از شورش در نیامده باشیم .
چکامه ی لحظه های پاک بود ، حرفش و سازش.
آنگه که آسمانی شد ، خواندم :
رخت ها را بکنیم
آب در یک قدمی است.
روشنی را بچشیم
شب یک دهکده را ، خواب یک آهو را
وزن کنیم.
رخت ها را بکنیم
دور باد اگر با او جز از زندگی سخنی بگویم .
نیما فریدونی
به یاد اشکان سیگارچی
روزی که از پیشمان رفت

اجرا گروه پنج
سرپرست گروه و تار و سه‌تار و بم تار : نیما فریدونی
کمانچه : ایمان ملکی
تنبک : شایان ریاحی
آواز : محمود صفی زاده

“اشکان سیگارچی ” در تاریخ ششم مهرماه ١٣۵٨ در خانواده‌ای فرهنگی در شهر رشت متولد شد . هنوز ١٠ سال بیشتر نداشت که از میان سازهای پدر هنرمندش ، ” احمد سیگارچی” ، ساز سنتور را انتخاب کرد و در همان سال رتبه اول را در میان آموزشگاه‌های استان گیلان کسب نمود.
وی در سال‌های بعد بر ممارست و تمرین خود افزود ، به طوری که دوره‌های ردیف نوازی را تا ١٩ سالگی به پایان برد و چند بار از نو تمرین نمود.
سیگارچی در کنکور سال ٧٨ توانست ، با رتبه‌ای ممتاز در رشته موسیقی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران پذیرفته شود و در ابتدای سال ١٣٨٣ با اخذ مدرک کارشناسی فارغ التحصیل گردد.
وی در خلال سال‌های دانشگاه ، آموزش و فراگیری را در خارج از دانشگاه نیز دنبال کرد و از جمله شاگردان موفق اساتیدی چون کیانی ، کامکار و ثابت بود.
سیگارچی پس از سال‌ها ، اولین گروه منسجم موسیقی دانشکده هنرهای زیبا را به همراه نیما فریدونی و جمعی از همکلاسی‌هایش با نام “هوربانگ” تاسیس نمود که فعالیت قابل توجهی داشت و از جمله آن می‌توان به کنسرت در کاخ سعد آباد ، دانشگاه تهران ، قشم ، کرج و … اشاره کرد.
وی همچنین با همراهی گروه ” فاخته” نیز چند کنسرت در تالار وحدت ، کاخ سعد آباد ، برخی استانهای کشور اجرا کرد . او در طول فعالیت هنری خود قریب یک‌‏صد کنسرت گروهی و انفرادی برگزار نمود. وی همچنین در سال‌های اخیر در رشته سنتور نوازی در جشنواره‌های موسیقی فجر ، جشنواره سنتورنوازان یادواره استاد ” فرامرز پایور ” و همچنین جشنواره موسیقی دانشجویان ، همواره حائز رتبه ممتاز گردید.
این هنرمند جوان ، ٢٢ بهمن ماه سال ١٣٨۴ ، در حالی که وکالت نامه “آرش سیگارچی” برادر روزنامه نگار و زندانی خود را به تهران می‌آورد ،در ابتدای اتوبان قزوین-تهران تصادف کرد که به دلیل ضربه مغزی جان سپرد.