زن زیبا بود در این زمونه بلا
خونهای بی بلا هرگز نمونهای خدا
زن گل ماتم، خار و گل با همه
زن نا مهربون، دشمن جونه
دل سرای غمه، غمه عالم کمه
خونه دل دمی بی زن نمونه
بی دل و دلبرم
بی سر و همسرم
شاخه بی برم
بی هم زبونم
هر که دارد گلی
شوق آب و گلی
منه بی دل چرا تنها بمونم
بی دل و بی نشان
آخرای آسمان
شادی روز و روزگار من
کو مرغ پر بستهام
خستهام خستهام
بیقرارم بگو قرار من کو
زن گل ماتمه
خار و گل با همه
زن نا مهربون، دشمن جونه
دل سرای غمه، غمه عالم کمه
خونه دل دمی بی زن نمونه
ویژگیها:
خواننده: ویگن
آهنگساز: سورن
ترانهسرا: پرویز وکیلی
سبک موسیقی: شاد و غمگین، با تأکید بر احساسات عاشقانه و غم
مفاهیم: تنهایی، غم عشق، نیاز به محبت زن، شادی و غم در زندگی
مخاطب: افرادی که به موسیقی احساساتی و پراحساس علاقه دارند
نتیجهگیری:
«زن زیبا» یک ترانه عاشقانه و غمگین است که در آن، فقدان محبت و حضور زن در زندگی به خوبی به تصویر کشیده شده است. ترانه به زیبایی احساسات درونی فردی که از نبودن همراه زندگی رنج میبرد را بیان میکند.
آلبوم: زن ایرونی شرکت: پارس ویدیو سال انتشار: ۱۳۷۲ خواننده و آهنگساز: ژاکلین ویگن تنظیم: ژاکلین ویگن
متن ترانه:
زن ایرونی
واسه یه همزبون، یه یار خوب و مهربون
دنیا رو پرسه زدم هر شب و روز با دل و جون
همه دنیا رو دیدم تا به اینجا رسیدم
که میگم مثل زن ایرونی هیچ جا ندیدم
زن ایرونی تکه، خوشکل و با نمکه
زن ایرونی تکه، والا یه دنیا نمکه
زن ایرونی تکه، خوشکل و با نمکه
زن ایرونی تکه، والا سراپا نمکه
عاشقونه روز و شب به پات میشینه
اون نجیب و با وفاست، حسنش همینه
وقتی او عاشق بشه، عاشقترینه
اون گل سرسبد مشرق زمینه
زن ایرونی تو دنیا بهترینه
حرفای با نمکش به دل میشینه
دیگه چی بگم که با صفاترینه
چون گل سرسبد مشرق زمینه
این ترانه در ادامه توصیفهایی از وفاداری، زیبایی و مهربانی زن ایرانی ارائه میدهد و تأکید میکند که هیچچیز نمیتواند جایگزین ویژگیهای منحصر به فرد او شود.
ویژگیها:
خواننده: ژاکلین ویگن
آهنگساز و تنظیمکننده: ژاکلین ویگن
سبک موسیقی: شاد و ریتمیک با عناصر موسیقی ایرانی
مفاهیم: وفاداری، زیبایی، مهربانی، اصالت فرهنگی
مخاطب: زن ایرانی به عنوان نماد عشق و مهربانی
نتیجهگیری: ترانه «زن ایرونی» یک اثر محبوب و ماندگار است که بهخوبی ویژگیهای فرهنگی و انسانی زن ایرانی را ستایش میکند.
نت آوازهخوان ویگن
آلبوم موسیقی به یاد تهران
آین آوانگاری توسط احمد جباریان نوازنده تار ساکن آلمان تهیه شدهاست.
Viguen – Avazeh Khan | ویگن – آواز خوان
ویگن _ اوازه خوان
متن آهنگ آوازه خوان از ویگن
من همان آوازه خوان مردم پاکم هنوز
گرچه مشهور جهان خوانی مرا خاکم هنوز
قصه ها دارم از آن شبهای شیرین شما
قصه ها از ظلمت روزهای غمگین شما
قصه صدها رفیق بی ریای میکده
گاه آغوش و گهی از پا فتاده میکده
این منم تنها رفیق آشنای هر زمان
هر که بودم هر چه هستم
با تو هستم بی گمان
همنشین باوفای من تویی
غمگسار این نوای من تویی
یادگار خاطرات خوب من
yadegare khaterate khoobe man
آشنای این صدای من تویی
ashenaye in sedaye man toee
گریه کردی
گریه ات را من به آهنگی سرودم
خنده کردی
شاد خواندم با تمامی وجودم
هرچه کردی از محبت
هر چه کردی از برایم
همچو گل بر سر نهادم
قدر دانستم ستودم
همنشین باوفای من تویی
غمگسار این نوای من تویی
یادگار خاطرات خوب من
yadegare khaterate khoobe man
آشنای این صدای من تویی
ashenaye in sedaye man toee
ترانه آهنگ آوازه خوان از ویگن
همنشین باوفای من تویی
غمگسار این نوای من تویی
یادگار خاطرات خوب من
yadegare khaterate khoobe man
آشنای این صدای من تویی
ashenaye in sedaye man toee
یاس پرپر
ما به نیمه ره سرنوشت روزی آخر به هم رسیدیم
لحظه های خوشی بود و ما قصه عشق هم شنیدیم
گر آن روز صبح امید و آشنایی ها بود
روز دگر شام تاریک جدایی ها بود
بگرفتم پنهان کردم گل یاسی از دستت
به نگاهی در تو خواندم غمی از چشم مستت
درآن روز پر از نسترن همه بستان بود
میدیدم گل صحراها همه خندان بود
دست باد سر راه ما گوهر افشان بود
بگرفتم پنهان کردم گل یاسی از دستت
به نگاهی در تو خواندم غمی از چشم مستت
آه چه شد آخر که از هم جدا گشتیم
با غم دوری آشنا گشتیم
در دستم گل یاس پرپر شد چرا پرپر شد
چرا آن اتش خاکستر شد چرا خاکستر شد
نت شاید بیایی عبری پرویز وکیلی ویگن
این آوانگاری توسط احمد جباریان نوازنده تار ساکن آلمان انجام شدهاست.
آواز شوشتری
شاید بیایی
شاید بیایی شاید ببینی
رنج شبهای انتظار من
آنگه بخوانی از چهره من
رازی از دل بیقرار من
شاید صدای تو آن خنده های تو
بشکند سکوت شبهای مرا
شاید از دیدارت چشم افسون کارت
آورد لبخندی لبهای مرا
خواهم یکشب تنها
آخر ای آرزیم در پی جستجویم
پر گشایی بسویم
گیسوی تو ریزد بوی گلها در بستر من
خواهم یکشب آخر
زیر نور ستاره مهربان سر بنشینی
در کنارم دوباره
دست تو می ریزد در ساغر من