نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

رامیز قلی‌اف نوشته جواد ظل طاعت

رامیز قلی‌اف نوشته‌ی جواد ظل طاعت و فیلم اجرای اولین عشق

با سپاس از جعفر جوانی برای ارسال این مقاله

“رامیز قلی‌اف”، نوازنده تارِ اهلِ کشور آذربایجان از جمله هنرمندانی است با مضراب‌هایی شفاف و با احساس، بر سازِ تار به همراه فضای نوستالژیکی که ساز آذری در ذهن‌ها تداعی می‌کند، تارنوازی ها و اجراهایش، صحنه‌هایی متفاوت از اجراهای دیگر نوازندگان را بر ذهن می‌نشاند.

“رامیز قلی اف”، هنرمندِ مردمی جمهوری آذربایجان، متولد ۳۰ آوریل ۱۹۴۷ است که پس از هفت سال تحصیل در مدرسه موسیقی، با موفقیت امتحانات ورودی را گذراند و در دانشگاه آکادمی موسیقی باکو ثبت نام کرد و در سال ۱۹۶۹ از دانشگاه فارغ التحصیل شد.

“رامیز” در سال ۱۹۷۴ در ژاپن جایزه ی ایفا کنندگان موسیقی قفقازی را کسب کرد و در پنجمین مسابقه اتحادیه هنرمندان مقام اول را در مسکو به دست آورد. وی که اکنون یک نوازنده شناخته شده در جمهوری آذربایجان است، با ارکستر دی سولور، ارکستر سمفونی دانشگاه موسیقی آذربایجان و رادیو و تلویزیون این کشور همکاری می کند. او کنسرت های موفقیت آمیزی را در کشورهای مختلفی از جمله در ایران، اجرا کرده است.

“رامیز” در سال ۱۹۹۸ در جشنواره موسیقی فولکلور جهان که توسط یونسکو در آمریکا برگزار شد، دیپلم افتخار مخصوص این جشنواره را دریافت کرده است. «اولین عشق» یکی از زیباترین آفریده های استاد “رامیز قلی اف” است که در این اجرا، پیانوی “مازیار حیدری” او را همراهی کرده است.

فیلم اجرای اولین عشق:

کنسرت تار رامیز قلی‌اف و پیانو مازیار حیدری.mp4

کنسرت تار رامیز قلی‌اف و پیانو مازیار حیدری.mp4

نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

درسا سادات موسوی مدرس ساز قانون و پیانو

درساسادات موسوی مدرس ساز قانون

درباره‌ی درسا سادات موسوی

از سن ٥ سالگي ، موسيقي كودك ( ارف ) را شروع كرد و در سن ٦ سالگي ساز پيانو را به عنوان ساز تخصصي انتخاب كرد.
پيانو را نزد آقاي آزاد حكيم رابط آموخت و در سن ١٠ سالگي تصميم گرفت نزد آقاي محمد رضا اميرقاسمي در آموزشگاه سالار عقيلي اين ساز را ادامه دهد.
در سن ١٢ سالگي در آزمون ورودي هنرستان موسيقي قبول شد ، اما تصميم گرفت ساز تخصصي خود را يك ساز سنتي انتخاب كند ، ساز قانون را به عنوان سازتخصصي خود انتخاب كرد و آن را نزد خانم حنانه سعيدي فرا گرفت. در سال هاي متوسطه با توجه به تخصصي شدن درس هاي موسيقي مثل سلفژ، هارموني، فرم و آناليز و سخت تر شدن تكنينك هاي سازي قانون، به ساز پيانو كمتر پرداخت. در سال اول متوسطه در گروه نوازي سنتي به سرپرستي آقاي نويد دهقان قانون نواخت.
در سال دوم متوسطه در گروه نوازي به سرپرستي خانم فيض پور در تالار رودكي به روي استيج رفت.
در پاييز سال٩٢ و ٩٣ در فرهنگسراي نياوران كنسرتي از طرف هنرجويان آقاي اميرقاسمي برگزار شد .
درسال پيش دانشگاهي ساز قانون را نزد خانم پريچهر خواجه ادامه داد و از نظر تكنينك در اين ساز موفق تر شد.
در سال ٩٦ در آزمون كنكور سراسري در رشته ي موسيقي ( نوازندگي موسيقي ايراني) با رتبه ي ١٧٦ در دانشگاه هنر پذيرفته شد.
و در آزمون ورودي دانشگاه هنر از آزمون عملي ساز قانون و سلفژ نمره ي ٩٨ را كسب كرد.
در طول سال ٩٦ و ٩٧ اجراهايي در دانشگاه هنر به سرپرستي خانم خواجه داشت.
در حال حاضر در اركستر ملي نغمه باران قانون مينوازد و همچنين مشغول گذراندن دوره هاي موسيقي كودك خانم سودابه سالم هست.

رومنس بتهوون فا ماژور اپوس ۵۰ رومینا احمدی ویولن درساسادات موسوی پیانو

طلوع معین درسا سادات موسوی پیانو

رفته همایون خرم درسا سادات موسوی پیانو

خالی سیاوش قمیشی درسا سادات موسوی پیانو

مرا ببوس مجید وفادار درسا سادات موسوی پیانو

inYbUeeSndisulX6 myQxk7NnWCl D NE 9iIfDY wfWrSjWA37jaMc2po2lH5IiCi9JOpsErm gyOzjDgzudnPH4jIJZOIqD 57J1Z3AItAoj6LiscD5BVA3P2lQRAakN994JZ2 درسا سادات موسوی مدرس ساز قانون و پیانو
درسا موسوی
6GANmOyJG nMaMPbjWNemWoTIWEj6vkrqSakL6zvwpTzHFdPEXVC4A7IKpMnXhSHUmeO odqAw 6G58c8AtTwvRL5CP3Tsb9HgFEaU2EmoIUMPwSDOR rZc6PD5kRIIxuL nISnU درسا سادات موسوی مدرس ساز قانون و پیانو
<

تک نوازی ساز قانون درسا سادات موسوی مدرس قانون آموزشگاه موسیقی فریدونی2.mp4

تک‌نوازی ساز قانون درسا سادات موسوی مدرس قانون آموزشگاه موسیقی فریدونی2.mp4

تک‌نوازی ساز قانون درسا سادات موسوی مدرس قانون آموزشگاه موسیقی فریدونی1.mp4

تک‌نوازی ساز قانون درسا سادات موسوی مدرس قانون آموزشگاه موسیقی فریدونی1.mp4

بخشی از چهارمضراب همایون پرویز مشکاتیان درساسادات موسوی مدرس قانون.mp4

پیانو درساسادات موسوی The nightmare before christmas cartoon sally’s song

FPksFEbRvdV0mUVbXB0E1DpvSqneThAnVUHKYZP درسا سادات موسوی مدرس ساز قانون و پیانو
نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

محمد صالحی مدرس گیتار کلاسیک

محمد صالحی مدرس گیتار کلاسیک

رزومه محمد صالحی

(متولد ۲۷/۲/۱۳۶۶)

۱۳۷۸: شروع فعالیت موسیقی و نوازندگی گیتار کلاسیک
۱۳۸۴: شرکت در کلاس های گیتار کلاسیک کارینا کیمیایی
۱۳۸۵: شرکت در مستر کلاس گیتار کلاسیک لیلی افشار
۱۳۸۵: گذراندن دوره تئوری موسیقی، هارمونی، کنترپوان و تاریخ موسیقی نزد کیوان میرهادی
۱۳۸۶: شروع تحصیل در دانشکده هنر و معماری در رشته موسیقی
۱۳۸۷: شرکت در کلاس های گیتارکلاسیک فرزین طهرانیان/مهرداد پاکباز – تکمیل دروس تئوری موسیقی و سلفژ نزد امیر مهیار تفرشی پور – هارمونی، کنترپوان، فرم و آنالیز نزد محمد رضا تفضلی – تاریخ موسیقی نزد امیر اشرف آریان پور و سازشناسی و ارکستراسیون نزد حسن ریاحی در دانشگاه هنر و معماری
۱۳۹۰: شرکت در کلاس های آهنگسازی محمد سعید شریفیان
۱۳۹۲: گذراندن دوره آهنگسازی و هارمونی روی گیتار نزد شهرام فقیهی

سابقه فعالیت هنری

۱۳۸۴-۱۳۸۵: عضویت در آنسامبل گیتار تهران به سرپرستی کارینا کیمیایی
۱۳۸۵: کنسرت به همراه آنسامبل گیتار تهران در سالن اندیشه حوزه هنری
۱۳۸۶: کنسرت تکنوازی و دونوازی در فرهنگسرای شهریار
۱۳۸۶-۱۳۸۷: تدریس گیتار کلاسیک در آموزشگاه موسیقی عشاق
۱۳۸۷-۱۳۸۸: عضویت در گروه گیتارکلاسیک ویولت به سرپرستی مصطفی آخوندی
۱۳۸۷: کنسرت به همراه گروه ویولت در کلیسای آلمانی ها و خانه هنرمندان
۱۳۸۷: راهیابی به مرحله نهایی مسابقه گیتار تهران در سالن رودکی – کنسرت های متعدد تکنوازی و گروه نوازی در دانشکده هنر و معماری و آموزشگاه های موسیقی تهران
۱۳۸۸: تدریس گیتار کلاسیک در آموزشگاه موسیقی بهرنگ
۱۳۸۹ تا ۱۳۹۶: تدریس گیتار کلاسیک در آموزشگاه موسیقی نیزار
۱۳۹۰: رسیتال گیتار کلاسیک در بیست و هفتمین جشنواره بین المللی موسیقی فجر
۱۳۹۱: رسیتال گیتار کلاسیک در کنسرواتوار تهران
۱۳۹۳ تا کنون: تدریس در آموزشگاه موسیقی هنر جاودان
۱۳۹۶: کسب رتبه نخست در فستیوال گیتار تهران(مگتان)

فیلم اجراهای محمد صالحی

The Elves Suite For Guitar محمد صالحی مدرس گیتار کلاسیک آموزشگاه موسیقی فریدونی.mp4

Xodo Da Baiana by Dilermando Reis محمد صالحی مدرس گیتار کلاسیک آموزشگاه موسیقی

Xodo Da Baiana by Dilermando Reis محمد صالحی مدرس گیتار کلاسیک آموزشگاه موسیقی فریدونی.mp4

نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

حبیب‌الله بدیعی مقاله‌ای از جواد ظل طاعت

حبیب‌الله بدیعی مقاله‌ای از جواد ظل طاعت

با سپاس از جعفر جوانی برای ارسال این مقاله


هر زمان که به باغِ سرسبزِ نغمه پردازیِ موسیقیِ ملیِ ایران، گشت و گذاری می کنیم، با نامِ آموزگارِ بزرگِ موسیقیِ ایران، استاد “ابوالحسن خانِ صبا” مواجه می شویم. به راستی نیروی تاثیر و نفوذی که او در قلمروِ موسیقی سنتی داشته، کمیاب و شگفتی آورست. شاید هیچ آموزگارِ دیگری را در هیچ محدوده ی هنری در ایران نتوان یافت که چنین پهناور، آموزه های خود را گسترانیده و چند نسل از هنرمندان را پرورانده باشد. شمارِ شگردانِ مستقیم و غیرِ مستقیمِ مکتبِ شادروان”صبا” را به بیش از ۳۰۰۰ تن تخمین می زنند. هنوز هم بسیاری از این شاگردان که اکنون خود استاد شده اند، شاگردانِ دیگری را با آموزه های صبایی آشنا می سازند و مکتبِ او را همچنان کارساز و تاثیرگذار نگاه می دارند.

در انبوهِ بی شمارِ شاگردانِ “صبا” البته شماری به همان مرز توانایی های او رسیده و در نواختن، ساختن و آموختن، جای خالیِ او را پر کرده اند. در زمینه ی آهنگ سازی، حتی می توان گفت که حتی بر او پیشی گرفته و طیفِ گسترده ای از آهنگ های تازه را نیز، پدید آورده اند. استاد “صبا” اگرچه به ترانه های بومی و آهنگ های بی کلام توجه داشت اما شاگردانِ او با توجه به نیازِ زمان، به آفرینشِ آهنگ های نوآورانه ای روی آوردند که با اشعارِ تازه ای پیوند می خورد و ترانه هایی را پدید می آورد که از جهاتِ مختلف، خود را از تصنیف های قدیمی جدا می ساختند.

یکی از برجسته ترینِ شاگردانِ استاد “صبا” که آرشه و پنجه ای جادویی داشته، زنده یاد استاد “حبیب الله بدیعی” ست که شماری چشمگیر، از ترانه های شهرت یافته ی فراگیر در سال های پیش از انقلاب، از آنِ او می باشد. استاد “حبیب الله بدیعی” در سالِ ۱۳۱۲ در شهرِ سوادکوه مازندران زاده شده و در خردسالی، همراه اعضای خانواده ی خود که بیشتر اهلِ زراعت و تجارت بوده اند، از زادگاهِ خود به ساری رفته و چند سال بعد، وقتی که ۸ ساله بود، به تهران آمد.

آشنایی برادر “حبیب” با ویولن، او را نیز به این ساز علاقمند ساخته و چیزهایی را نزد خود آموخته تا بالاخره در سال ۱۳۲۶ راه به کلاسِ “لطف الله مفخم” پیمان پیدا کرده و سه سال نزد او که خود از شاگردانِ استاد “صبا بوده” به فراگیریِ ردیف های ویولن پرداخته است. “حبیب” پس از این آموزش های مقدماتی، این شانس را آورده بود که مستقیماً از آموزش های “صبا” نیز برخوردار شود و طی ۲ سال دوره عالی ویولن را در کلاسِ او بگذراند. او علاوه بر آن، همزمان با کلاسِ “صبا”، نزدِ یکی از آموزگارانِ ارمنیِ آن دوران با تئوری و مقدماتِ موسیقیِ کلاسیک آشنا شده است. استاد “بدیعی” همپای همه ی این فراگیری ها، تحصیلاتِ عمومی خود را در رشته ی زمین شناسی در دانشکده ی علومِ دانشگاه تهران به پایان برده است.

وی از سالِ ۱۳۳۳ کار تکنوازی و همنوازی ویولن را در رادیو ایران آغاز کرده و با ارکسترهای رادیو از جمله «ارکستر گلها» همکاری نزدیک داشته و خوانندگان برجسته ای چون، “غلامحسین بنان”، “حسین قوامی”، “محمودی خوانساری”، “مرضیه”، “هایده”، “مهستی” و بالاخره “محمدرضا شجریان” را همراهی کرده است. استاد “حبیب الله بدیعی” از ویولن نوازانی ست که به ایجادِ توازنِ میانِ ظرافتِ پنجه و صلابتِ آرشه توجه بسیار داشته است. او از سال ۱۳۴۳ تا ۱۳۵۸ خورشیدی مسئولیت های هنری مختلفی نیز در رادیو داشته که از جمله شورای موسیقی این سازمان بوده و از آن گذشته ارکسترهای مختلفِ رادیو را سرپرستی و رهبری کرده و برای برگزاری کنسرت به کشورهای آسیایی و اروپایی نیز سفر کرده است.

استاد “حبیب الله بدیعی” شوربختانه و نابهنگام در سال ۱۳۷۱ در سنِ ۵۹ سالگی در تهران درگذشت. چیزی که بسیار مهم می باشد این است که نغمه پردازی های بدیعی نسبت به هم ترازانِ خود، شهرتِ کمتری یافته است، اما ترانه هایش با آنکه پایی استوار در سنت دارند، ولی از طریق سازآرایی، جاذبه های تازه ای ایجاد کرده و بر شهرتِ خوانندگانِ خود افزوده است. ترانه های او به یکایکِ گوشه های مهمِ آوازی سرک کشیدهِ اوج گرفته و گام به گام، سرانجام به درآمدِ آواز فرود می آیند. در ترانه هایش، از مهم ترین اشعارِ “نوابِ صفا”، “بیژن ترقی”، “معینی کرمانشاهی” و “تورج نگهبان” در پیوندِ با خود دارد. نکته ای که ممکن است برای برخی غافل گیر کننده باشد، این است که استاد “حبیب الله بدیعی” ۲ دانگ صدای گرمی نیز داشته که گاه در تمرین ها آن را به کار می انداخته تا الگویی برای خواننده ی اصلی به دست داده باشد.

نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

حسین علیزاده مقاله‌ای از جواد ظل طاعت

حسین علیزاده مقاله‌ای از جواد ظل طاعت

دونوازی شورانگیز حسین علیزاده و علی بوستان

استاد “حسین علیزاده”
موسیقی پیشرو را می توان، موسیقی اي نامید که با بهرهگیري از همه امکانات بینالمللی موسیقی نویسی پدیدآمده باشد، که البته در ایرانِ پیش از انقلاب، به همت موسیقی دانان فرهیخته، جاي پاي محکمی براي خود پیدا کرده بود. جاذبه ي پرتوان این موسیقی، حتی جوانانِ هنر جویی را که در زمینههاي سنتی تحصیل میکردند، تحت تاثیر قرار میداد و آنها را نیز بر آن میداشت تا به موازات فراگیري ردیف سنتی، با مبانی موسیقی بینالمللی نیز آشنا شوند. این گونه مطالعات دو جانبه، نتیجه خوبی به بار میآورد. زیرا که تلفیقی درست، از مایههاي موسیقی سنتی را با بخشِ سازگاري از تکنیک جهانی آهنگ نویسی عرضه میکرد. به بیان دیگر، تعادلی میان فرم و محتوا به وجود میآورد که موسیقی پیشرو در آغاز کار خود از آن برخوردار نبود. در گذشتههاي دورتر در آفریدههاي آنهایی که همه تحصیلاتشان در اروپا و آمریکا گذشته بود، غالباً مایههاي سنتی در لایههاي پیچیده ي تکنیک، رنگ میباخت و بر عکس آنهایی که بیشتر با موسیقی سنتی همدم بودند، تکنیک را آنگونه که باید به کار نمی گرفتند. یکی از نوآوران سنتی توفیق یافته در این تلفیق “حسین علیزاده” است که به دلیل همین توفیق، بسیار مشهور نیز، شده است. “حسین علیزاده” در سال 1330 در تهران زاده شد و تحصیلات مقدماتی موسیقی سنتی را از همان خردسالی در هنرستان موسیقی ملی آغاز کرد. وي از شاگردان خوش قریحه استاد “هوشنگ ظریف” و سپس مرجوم “علی اکبر خان شهنازي” به شمار میرفت. او تحصیلات خود را در دانشکده هنرهاي زیباي دانشگاه تهران، در زمینه سنتی و همچنین در زمینه ي قلمرو موسیقی بینالمللی و موسیقی شناسی ادامه داد. استادان او در دانشگاه، اساتید زنده نام “نورعلی خان برومند”، “عبداالله دوامی”، “یوسف فروتن”، “سعید هرمزي” و “محمود کریمی” بودند، که ردیف موسیقی سنتی و شیوههاي تار و سه تار را به او آموختهاند. “حسین علیزاده” کار اجرایی موسیقی را از پانزده سالگی آغاز کرد و از نوزده سالگی به مرحله تکنوازي رسید و نیز به سرپرستی ارکستر موسیقی سنتی سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران برگزیده شد و همین ارکستر را در برگزاري کنسرتهایی در شهرهاي مختلف اروپا رهبري کرد.
“علیزاده” با استفاده از یک فرصت طلایی توانست چند سالی را در اروپا و آمریکا اقامت کند و مطالعات خود را در زمینه آهنگسازي و موسیقی شناسی ادامه دهد. او در پایان همین دوره مطالعاتی، سمینارهایی نیز براي شناساندن موسیقی ایران در دانشگاههاي معتبر برگزار کرد. حضور مستمر او در
تالارهاي کنسرت خارج از کشور، نه تنها با استقبال جمع شنوندگان روبه رو شده، که توجه برخی از آفرینندگان هنري غربی را نیز به سوي خود جلب کرده است. از جمله میتوان از “موریس بژار” فرانسوي، طراح رقص یاد کرد که گاه از موسیقی او نیز براي همراهی برنامههاي خود استفاده میکرد. “حسین علیزاده” علاوه بر نوآوري در آفرینش، کوشیده است تا تحولی در بداهه نوازيهاي سنتی نیز، به وجود آورد، که این تحول بیش از هر چیز تکیه بر ریتم دارد. او دریافته است که همه ي ملالِ رسوب کرده در مایههاي سنتی، از کمبود ریتم پدید آمده است. پیش از این نیز بسیاري با ابتکارِ »پیش در آمد»، »چهار مضراب« و »رِنگ« میخواستند بی حرکت بودن متنهاي آوازي را جبران کنند. که اینها ظاهراً علیزاده را راضی نکرده، وي میکوشد متنهاي ردیفی را نیز با به کارگیري پرشها و پائین و بالا شدنهاي صوتی، تحرکی تازه اي، ببخشد. او ردیف موسیقی را نوعی دستور زبان تلقی میکند که آشنایی با آن باید زمینه را براي آفرینشهاي نو آماده سازد. به نظر او، »استادان ردیف شناس، »حافظانِ« موسیقی سنتی هستند و کارشان نیز ارزنده است اما حق این را هم ندارند که بگویند غیر از ردیف چیز دیگري نباید به وجود بیاید. نیروي جوان میتواند با تکیه بر ریشهها، موسیقی نو، بیافریند.« بطور کلی می توان گفت، نوآوري در آهنگسازي از چند راه پدید میآید. اول از راه به کارگیري ریتمهاي سرزنده، دوم به یاري ارکستراسیون یا سازآراییهاي رنگین و سرانجام با بهرهگیري از شگردهاي چند صداي ساختن نغمهها. “حسین علیزاده” در این باره میگوید: »ریتم، خیلی عاملِ مهمی است، به خصوص براي موسیقی امروز ما، که خیلی جاها براي شنونده ي معمولی و غیر متخصص فاقد ریتم شناخته میشود. حال آن که ما در موسیقی قدیم خودمان ادوار ریتمیک خیلی پیچیدهاي داشتهایم. از آن گذشته موسیقی محلی ما یا موسیقی کشورهاي هم جوار سرشار ریتم است. اصولا ریتم در موسیقی کشورهاي شرقی
پیچیدهتر وغنیتر است. از صد سال پیش که قرار شد موسیقی ما هم به نت نوشته شود در ثبت ریتمها، اشتباهات زیادي رخ داده است. از جمله ریتمهاي لنگ به کلی کنار گذاشته شده و ملوديهاي پیچیده از نظر ریتم را ساده کردند که با میزان بنديهاي ساده غربی جور در بیاید.«
او می گوید: »به هر حال یک نوع رخوت در موسیقی سنتی به وجود آمد و تپشهایی را که در آن بود در اجراها از میان برد. ولی این تپش و تنوع در ذات موسیقی ما وجود دارد .به بیان دیگر باید این ریتمها را که به دلائل مختلف اجتماعی_ فرهنگی در ذات موسیقی ما رسوب کرده جستجو، کشف و باز آفرینی کرد.« همچنین وي میگوید که از نخستین کارهایش مانند »سواران دشت امید« از ریتمهاي »لنگ متروك مانده«، به صورت پلی ریتمیک استفاده کرده است. یعنی جوهره چند گوشه مانند »مراد خانی« و »خاوران« در ماهور را با تخیل خود به شکل ریتمیک نوشته است. به باور او انتخاب ریتم از آن جهت نیز اهمیت دارد که راه را براي ساز آرايهاي مناسب هموار میکند. وي علاوه بر ریتم و ساز آرايهاي نو در کارهاي خود از هماهنگی ) چند صدایی( نیز بهره گرفته است. او که موسیقی فیلم را عرصه مناسبی براي عرضه ي نمونههایی از هماهنگیهاي خود ساخته است، قواعد چند صدایی کردنِ غربی را سازگار با موسیقی ما نمیداند و اصولاً معتقد است سازهاي شرقی، سحرانگیزند و با سیمهاي واخوانی که دارند میتوانند به گونههاي دیگر، چند صدایی شوند.
“حسین علیزاده” در کار نوآوري، حتی به تجربهاي در فراهم آوردن مقامهاي تازه دست زده است. مثلاً دو گوشه ي »داد و بیداد« را از دو دستگاه مختلف »ماهور و همایون« با هم در آمیخته و مقامِ تازه ي »داد و بیداد« را به وجود آورده و میگوید: »حضور شعرِ نو در یک کنسرت او را به این اندیشه برده است. واقعیت این است که شعرِ نو فضاي خاص خودش را میطلبد و وقتی در دستگاههاي سنتی وارد میشود که تداعی کننده شعرهاي کلاسیک است، آن تاثیري را که باید پیدا نمیکند. میتوان با ترکیبِ اصوات تازه، فضاي مناسب با شعرِ نو را فراهم آورد. البته این کارِ من یک کار تجربی است… هنوز باید درباره تغییرات مناسب دیگر فکر کرد.« نوآوريِ دیگر در کار “حسین علیزاده”، از به کارگیري گروه مختلط هم آوایان پدید آمده است. تکخوانانی که اگرچه با هم میخوانند ولی مستقل باقی میمانند. شاید “علیزاده” خواسته است با این
کار نبود صداي زن را در اجراها، جبران کند. چون در ایرانِ امروز، زنان تنها در گروه اجازه دارند بخوانند. این هم یک کار تجربی من بود که براي نخستین بار در موسیقی فیلم عرضه شد… میدانید اگر صداي زن بدون کلام باشد، از آن جا که صداي ساز مانندي میشود مجوز پخش میگیرد! البته من همیشه گفتهام ممنوعیت صداي زن یک تصمیم ضد هنري است. به هر حال من فکر کردم که همیشه در اجراها یک صداي خواننده بوده که با چند ساز همراهی میشده، حالا چه اشکالی دارد که قضیه بر عکس شود. یعنی یک ساز باشد و چند خواننده… بعد دیدم اگر همه صداها مردانه باشد، بی معنا میشود. این بود که از صداي بی کلام زن هم استفاده کردم….«
نوشتنِ موسیقی براي فیلم نیز یکی از مشغولیتهاي “حسین علیزاده” در سالهاي پس از انقلاب بوده است. شاید به این سبب که زمینهها براي کار تجربی آمادهتر است. در موسیقی فیلم دیگر مسئله تلفیق با شعر، برخورد با سانسور و یا دشواريهاي کنسرت گذاري در میان نیست. نخستین فیلم سینمایی که علیزاده براي آن موسیقی نوشته، »دلشدگان« ساخته زنده یاد “علی حاتمی” است.”حسین علیزاده”، علاوه بر ساخت و پرداخت موسیقی پیشرو، در عرصه ي آموزش موسیقی نیز، کوشاست. او می گوید: »از همان سالهاي اول پس از انقلاب خیلی از فیلمسازان از من دعوت میکردند که برایشان موسیقی بنویسم. میگفتند که موسیقی تو خیلی تصویري است و به کار فیلم میآید، علی حاتمی هم براي موسیقی دلشدگان از من دعوت به همکاري کرد. در این فیلم هم ابتکار ” چند آوازي” را تجربه کردم، پس از آن “محسن مخلمباف”، موسیقی فیلم »گبه« را به من پیشنهاد کرد که سرشار از رنگ بود و امکان ساخت موسیقی رنگارنگی را به من میداد«.
“حسین علیزاده” در زمینه موسیقی بومی یا روستایی ایران نیز، چشم به نوآوري دارد. در تعدادي از کنسرتهاي او در اروپا، قطعات موسیقی بومی ایران از شمال و جنوب و غرب ایران در جریان اجرا، ماهرانه در یکدیگر تنیده میشدند، بی آنکه مرز میان آنها آشکار شود. ترانه قشقایی در ترانه مازندرانی محو میشد و ترانه مازندرانی در ترانه کردي. و این تاکیدي است بر پیوندي که میان مقامهاي گونه گون بومی وجود دارد. به این ترتیب زمینه گستردهتري براي آهنگسازي با الهام از این مقامها به وجود میآید. “حسین علیزاده” در همان سالهاي نخستین انقلاب موسیقی »نی نوا« را براي
نی و ارکستر در دستگاه »نوا« آفرید. او درست در زمانی که موسیقی از سوي انقلابیون، زیر فشار تحریم و تکفیر قرار گرفته بود و همه سازمانهاي موسیقی و ارکسترها به حال تعطیل و یا نیمه تعطیل در آمده بودند، دریافت که باید کاري کرد پیش از آن که نتوان دست به کاري زد. انتخاب عنوان »نی نوا« که میشد آن را دو گونه تفسیر کرد، هوشمندي آهنگساز را در آن شرایط سخت نشانه میزند. میشد نی نوا را نوعی موسیقی کهن اسطورهاي، حتی مذهبی، تلقی کرد، ولی به هر حال آفرینش آن تکیه بر شیوههاي آهنگ نویسی بینالمللی داشت، و یک ارکستر کامل با سازهاي ملی و بینالمللی آن را به اجرا در آورده بود. »نی نوا« در آن برهوت موسیقی از استقبال عمومی برخوردار شد و پایههاي شهرت “علیزاده” را استوار ساخت. او از آن پس در کار آفرینش، شتاب بیشتري گرفت و هر سال شماري از آفریدههاي خود را در کنسرتها و در کاست و سی دي در برابر داوري جمع شنوندگان قرار میداد. از جمله آثار ضبط شده او به جز »نی نوا« میتوان از »راز نو«، »صبحگاهی«، »آواي مهر« و »به تماشاي آبهاي سپید« یاد کرد. »به تماشاي آبهاي سپید« با همکاري حسین علیزاده و ژیوان گاسپاریان تهیه شده بود که در سال 2006م نامزد دریافت جایزه گرمی براي بهترین موسیقی سنتی جهان شد. این آلبوم با نام Endless Vision در این مسابقه شرکت کرده بود.