فغان شب پرویز ایرانپور دشتی لا نیما فریدونی سهتار
فغان شب پرویز ایرانپور دشتی لا نیما فریدونی سهتار
سه تار نیما فریدونی تصنیف فغان شب پرویز ایرانپور
سه تار نیما فریدونی تصنیف فغان شب پرویز ایرانپور
42-Tasnife Faghane Shab-Parviz Iranpur
شب از خیالت در فغان
خواننده: روحانگیز
ترانهسرا: عاشق اصفهانی
در مایه دشتی
شاعر: عاشق اصفهانی
شب از خیالت در فغان
روز از غمت در زاری ام
دارم عجب روز شبی
این خواب و این بیداریم
از کویت ای نا آشنا
رفتم ز صد حسرت مگر
مایل شوی سوی وفا
یا بی وفا پنداری ام
رنجور عشقم شربتم
تلخی لعل آن صنم
شاید مسیحا دم کند
از حسرت بیماریم
گفتی که عاشق می کند
روزی علاج درد تو
مشتی زنم روزی به سر
گر اینچنین بگذاریم
بر دل خیال خنجرت
چون بگذرد از شوق او
خمیازه بگشاید زهم
لبهای زخم کاریم.
تصنیف قدیمی بیداد همایون او به زلف خویش شانه می زند نیما فریدونی سهتار
تصنیف قدیمی بیداد همایون او به زلف خویش شانه می زند نیما فریدونی سهتار
این تصنیف به روایت نورعلی برومند و علیاصغر بهاری میباشد.
چون به زلف خویش
دستگاه موسیقی: آواز بیات اصفهان
شاعر: فروغی بسطامی
متن تصنیف
بر اساس اجرای نورعلی برومند
چون به زلف خویش شانه میزنی، خاطرم پراکنده میکند
خاطرم پراکنده میکند
من به حال دل گریه میکنم، دل به حال من خنده میکند
دل به حال من (حبیبم)، خنده میکند
*در کتاب ردیف آوازی و تصنیفهای قدیمی به روایت عبدالله دوامی مشابه این تصنیف از لحاظ ساختار موسیقی و شعر، در دستگاه سهگاه آمده با شعر زیر:
هر که را که بخت دیده میکند / بر رخ تو بیننده میکند
وآنکه میکند سیر صورتت / وصف آفریننده میکند
چون به روی خود پرده میکشد / روزم و شبم تیره میشود
چون به زلف خود شانه میزند / خاطرم پراکنده میکند
من به حال دل گریه میکنم / او به کار من خنده میکند
چنانت دوست میدارم دشتی لا قدیمی نیما فریدونی سهتار
چنانت دوست میدارم دشتی لا قدیمی نیما فریدونی سهتار
بیت اول از سعدی شیرازی است.
چنانت دوست میدارم که گر روزی فراق افتد
تو صبر از من توانی کرد و من از تو نتوانم
شدم شیدا شدم شیدا شدم شیدا
فلک رسوا شوی رسوا شدم رسوا
به بلبل گو بهار آمد
خوشت بادا که یار آمد
شبی مجنون به لیلی گفت که ای محبوب بی همتا
تورا عاشق شود پیدا ولی مجنون نخواهد شد
شدم شیدا شدم شیدا شدم شیدا
فلک رسوا شوی رسوا شدم رسوا
به بلبل گو بهار آمد
خوشت بادا که یار آمد
تصنیف هزاردستان با صدای اشرف استیری تنظیم و پیانو محمود رضایی تار نیما فریدونی ویولن و تنبک ایمان ملکی
02-Tasnife Hezardastan-Mohammad Ali Amir Jahed.mp3
هزار دستان به چمن
هزار دستان به چمن – دوباره آمد به سخن
که ای خسته از رنج دی – ببین جشن گلهای من
بکن دل ز نقد ینه جان – بنه در کف می فروش
کنار گل و لا له – دو جامی بزن
بنوش و چشم از مهر و مه بپوش – مکش منت آسمان به دوش
مده دست با دست بی نمک – نمک جز لب با نمک
جز ای کردار ستم پیشه گان دهد نفخه ی صور
دوای درد دل دلدادگان بود شور نشور
بسوزد از شر بشر یکسر – خشک و تر – نماند آخر زین حیوان اثر
نیرزد این جهان به دین – که بهر دل دل شکنی
برون کنی پیراهنی از تنی
مکن این طنازی با ما – عبث به خود می نازی جانا
از این بلند پروازی دانم – کاخر شکار بازی جانم
همه شب سر بردن به یک دل دو جا – نگران کاین دوران نماند به جا
تو مشو مایه ی آوارگی – دست من و دامان تو
بنما چاره ی بی چارگی – ما و عهد و پیمان تو
ریشه گر حاصلش این بار نیست – تو مده لا له دگر خار چیست
جاهد این میکده را آب گرفت – کس در این معرکه هشیار نیست