نت بهار دلکش غلامحسین درویش‌خان آوانگاری نیما فریدونی

نت بهار دلکش غلامحسین درویش‌خان آوانگاری نیما فریدونی

نت بهار دلکش حجاز ابوعطا غلامحسین درویش‌خان آوانگاری نیما فریدونی و ایمان ملکی
این نت در آواز ابوعطا مایه‌ی لاکرن، می‌کرن، سی‌کرن، فاسری به صورت ساده و با حاشیه‌نگاری نیما فریدونی تهیه شده‌است.


Shajarian – Bahare Delkash | شجریان – بهار دلکش

بهار دلکش غلامحسین درویش‌خان محمدرضا شجریان ابوعطا.mp4

بهار دلکش از تصنیف‌های بهاری به زبان فارسی در آواز ابوعطا و از آثار منسوب به درویش خان (غلامحسین درویش) است. این تصنیف در آواز ابوعطا، گوشهٔ حجاز اجرا شده‌است.
شاعر تصنیف جناب عارف قزوینی بود. تاکنون خوانندگان چندی چون عبدالله دوامی، محمدرضا شجریان، علیرضا قربانی، رشید بهبودف، عارف،شکیلا، وحید تاج و سالار عقیلی،[۱]، دریا دادور و محمد معتمدی[۲] این تصنیف را اجرا کرده‌اند.
ابداع ترانهٔ بهار دلکش تا کنون به چند تن منسوب شده است؛ مجله موسیقی شماره ۱۷، آلبوم ترانه‌های ایرانی، کتاب آهنگ‌های اصیل ایرانی، و مجموعه آثار درویش‌خان، آهنگ را از درویش‌خان می‌داند. مجلهٔ موسیقی شماره ۲۰ و آلبوم عشق داند (از آثار لطفی و شجریان) آن را به عارف منسوب می‌کند.
ارشد تهماسبی در کتاب تصانیف عارف، ذکری از این آهنگ به میان نیاورده ولی در کتاب مجموعهٔ آثار درویش‌خان، نُت و شعر آن را آورده است.
پایور هم در کتاب ردیف آوازی و تصنیف‌های قدیمی دوامی می‌نویسد: «آهنگ از درویش‌خان و شعر از ملک‌الشعرای بهار است که در مجلس شورای ملی به نفع حریق‌زدگان شهر آمل، تخصیص داده شده و در سال ۱۲۹۴ خورشیدی خوانده و اجرا شده است. بندهای دیگر این تصنیف در دیوان عارف آمده است.»
متن تصنیف
بند یکم
بهار دلکش رسید و دل به‌جا نباشد از آن‌که دلبر دمی به فکر ما نباشد
در این بهار ای صنم بیا و آشتی کن که جنگ و کین با من حزین روا نباشد
صبحدم بلبل، بر درخت گل، به‌خنده می‌گفت نازنینان را، مه‌جبینان را، وفا نباشد
بند دوم
اگر که با این دل حزین تو عهد بستی حبیب من، با رقیب من، چرا نشستی؟
چرا دلم را عزیز من، ز کینه خستی؟ بیا بَرَم شبی از وفا ای مه الستی
تازه کن عهدی که با ما بستی
بند سوم
به باغ رفتم دمی به گل نظاره کردم چو غنچه پیراهن از غم تو پاره کردم
روا نباشد اگر ز من کناره جویی که من ز بهر تو از جهان کناره کردم
ای پری پیکر، سرو سیمین بر، لعبت بهاری مهوشی جانی، دلکشی اما، وفا نداری
بند چهارم
به باغ رفتم چو عارضت گلی ندیدم ز گلشن‌ات از مراد دل گلی نچیدم
به خاک کوی تو لاجرم وطن گزیدم ببین در وطن از رفیقانت،
وز رقیبانت، در وطن‌خواهی چه‌ها کشیدم
بند پنجم
ز جشن جمشید جم، دلی نمانده خرم از آن که اهرمن را مکان بود به کشور جم
به پادشه عجم بده ز باده جامی مگر که پادشه عجم ز دل برد غم
خسرو ایران، باد جاویدان، به تخت شاهی دشمنش بی جان، ملکش آبادان، چنان که خواهی
بند ششم
ز جنگ بین‌الملل مرا خبر نباشد ز بارش تیر آهنین حذر نباشد
مرا به غیر از غمت غم دگر نباشد تو شاه منی، با ولای تو، با صفای تو
از رقیبانم حذر نباشد

مرغ سحر مرتضی نی‌داوود تار نیما فریدونی

مرغ سحر مرتضی نی‌داوود تار نیما فریدونی


مرغ سحر مرتضی نی‌داوود روایت محمدرضا لطفی نیما فریدونی تار

مرغ سحر مرتضی نی‌داوود روایت محمدرضا لطفی نیما فریدونی تار
این قطعه از کتاب اول دلنوازان اجرا شده‌است.


مرغ سحر بر اساس اجرای مرتضی نی‌داوود نیما فریدونی تار

مرغ سحر بر اساس اجرای مرتضی نی‌داوود نیما فریدونی تار


مرغ سحر مرتضی نی‌داوود تار و ترانه نیما فریدونی تار

مرغ سحر مرتضی نی‌داوود تار و ترانه نیما فریدونی تار
این اجرا براساس کتاب تار و ترانه انجام شده‌است.


مرغ سحر مرتضی نی‌داوود براساس اجرای محمدرضا لطفی و هنگامه اخوان نیما فریدونی تار

مرغ سحر مرتضی نی‌داوود براساس اجرای محمدرضا لطفی و هنگامه اخوان نیما فریدونی تار


تار نیما فریدونی مرغ سحر مرتضی نی داود

تار نیما فریدونی مرغ سحر مرتضی نی داود


تصانیف و قطعات دوره ی ابتدایی تار نیما فریدونی مرغ سحر مرتضی نی داود

تصانیف و قطعات دوره ی ابتدایی تار نیما فریدونی مرغ سحر مرتضی نی داود


تصنیف مرغ سحر | مرتضی نی داود | آموزش و اجرا با تار نیما فریدونی | تیر 1394

تصنیف مرغ سحر | مرتضی نی داود | آموزش و اجرا با تار نیما فریدونی | تیر 1394


کتاب آموزش سه تار ۱ جلال ذوالفنون مرغ سحر ۱ برگه‌ی ۴۰ آموزش تار نیما فریدونی

کتاب آموزش سه تار ۱ جلال ذوالفنون مرغ سحر ۱ برگه‌ی ۴۰ آموزش تار نیما فریدونی


کتاب آموزش سه تار ۱ جلال ذوالفنون مرغ سحر دوم برگه‌ی ۴۶ آموزش تار نیما فریدونی

کتاب آموزش سه تار ۱ جلال ذوالفنون مرغ سحر دوم برگه‌ی ۴۶ آموزش تار نیما فریدونی


مرغ سحر . مرتضی نی داود . ماهور دو . تا بخش شکسته . آموزش و اجرا با تار نیما فریدونی.mp4

مرغ سحر . مرتضی نی داود . ماهور دو . تا بخش شکسته . آموزش و اجرا با تار نیما فریدونی.mp4


مرغ سحر مرتضی نی داود ماهور دو از شکسته تا پایان نیما فریدونی تار

مرغ سحر مرتضی نی داود ماهور دو از شکسته تا پایان نیما فریدونی تار


45-Tasnife Morghe Sahar Morteza Ney Davud.mp3


23 – Morghe Sahar-Morteza Neydavud.mp3

مرغ سحر
ترانه‌سرا محمدتقی بهار
«مرغ سحر» تصنیفی است از ساخته‌های مرتضی نی‌داوود با شعری از محمدتقی بهار. این اثر نخست در جشنی به مناسبت هفتمین سالگرد انتشار روزنامهٔ ناهید در سال ۱۳۰۶ ه‍.خ اجرا شد و کمی بعدتر اجرای دیگری از آن با صدای ملوک ضرابی به روی صفحه گرامافون آمد.
شعر این تصنیف مضمونی سیاسی-اجتماعی دارد و مفاهیم انقلابی در آن به وفور دیده می‌شود. بهار این شعر را کمی پس از استبداد صغیر و در دوره‌ای سرود که جنبش مشروطه ایران به تازگی به پایان رسیده بود و رضاخان تازه به پادشاهی رسیده بود و این شعر منعکس‌کنندهٔ روحیات انقلابی مردم در آن دوره دانسته می‌شود. متن شعر روایتگر گفتگوی شاعر با یک پرنده («مرغ سحر») است که هر دو ناامید هستند. شاعر از مرغ سحر می‌خواهد که از قفس بیرون بیاید و نغمه‌سرایی کند اما مرغ محبوس آه و ناله سر می‌دهد تا جایی که شاعر را به تنگ می‌آورد. موسیقی این تصنیف را نی‌داوود در منزل خودش ساخت. این موسیقی در دستگاه ماهور است و بخش‌هایی از آن به دستگاه شور نیز وارد می‌شود.
تصنیف «مرغ سحر» جایگاه ویژه‌ای در تاریخ موسیقی ایران دارد و خوانندگان بسیاری آن را بازخوانی کرده‌اند. برخی از این بازخوانی‌ها به سبک اصلی اثر وفادار بوده‌اند اما در برخی دیگر سازبندی تغییر یافته یا آهنگ به شکلی نو تنظیم شده‌است.
تاریخچه
اعلامیهٔ اولین اجرای «مرغ سحر»
انتشار و اجراهای اولیه
در تاریخ ۷ تیر ۱۳۰۶، روزنامهٔ ناهید که مطالب طنز منتشر می‌کرد، جشنی به مناسبت آغاز هفتمین سال انتشار خود بر پا کرد. این جشن در باغی برگزار شد که متعلق به شخصی به نام سهم‌الدوله بود.[الف] در این جشن قطعه‌ای به نام «تصنیف در ماهور» اجرا شد که به جای ذکر نام شاعرش، از لفظ «اثر طبع یکی از اساتید سخن» استفاده شده بود. شعر این تصنیف نیز در اولین شمارهٔ سال هفتم روزنامه، به صورت یک پیوست منتشر شد. این تصنیف بعداً «مرغ سحر» یا «نالهٔ مرغ سحر» نام گرفت و معلوم شد که شاعرش محمدتقی بهار (معروف به ملک‌الشعرا) بوده‌است.[۲] به گفتهٔ ناصرالدین پروین، خوانندهٔ تصنیف در جشن مذکور ایران‌الدوله هلن بود[۳] اما جلال تاج اصفهانی در مصاحبه‌ای در اوایل دههٔ ۱۳۵۰ مدعی شد که خود او بود که برای اولین بار این اثر را در باغ سهم‌الدوله اجرا کرد.[۴]
انتشار شعر بهار در روزنامهٔ ناهید، خود قابل توجه است. این نشریه از ۱۳۰۰ تا ۱۳۱۲ و به صورت هفتگی به وسیله میرزا ابراهیم ناهید و با همکاری عارف قزوینی در تهران منتشر می‌شد و ارگان طنزآمیز هواداران سردار سپه (رضاخان) بود. در این نشریه به بسیاری از مخالفان سردار سپه پرخاش می‌شد یا ناسزا گفته می‌شد و بهار نیز یکی از ایشان بود. با این حال، از سال ۱۳۰۵ به بعد شعرهای تازهٔ بهار در ناهید منتشر شد که به عقیدهٔ ناصرالدین پروین، امکان دارد ناشی از تلاش بهار برای مصون ماندن از بدخواهی دستگاه کینه‌جوی آن نشریه باشد. در برخی از این اشعار، بهار به مجیزگویی شاه جدید (رضاخان) نیز پرداخته بود. با این حال، پس از آن که «مرغ سحر» شهرت یافت و معلوم شد او شاعرش بوده‌است، بهار به زندان افتاد و جالب آن که در زندان با ابراهیم ناهید هم‌بند شد.[۵]
ضبط‌های اولیه
نخستین ضبط این تصنیف بر روی صفحه‌های پولیفون در پاییز سال ۱۳۰۶ خورشیدی، با صدای ملوک ضرابی و تار مرتضی نی‌داوود انجام شد.[۶][۷] اجرای معروف دیگری که بعدتر در گراند هتل انجام شد، بسیار مورد توجه قرار گرفت.[۸] گفته شده که در این اجرا قمرالملوک وزیری خوانندهٔ تصنیف بود و بدون حجاب روی صحنه حاضر شد که این نخستین بار در تاریخ معاصر ایران بود که زنی بی‌حجاب روی صحنه آواز می‌خواند.[۹] با این حال، نی‌داوود که سازندهٔ این تصنیف است، بعدها این که قمرالملوک وزیری این تصنیف را خوانده باشد را رد کرد.[۱۰]
شهرت این تصنیف و نشر گستردهٔ آن از طریق صفحهٔ گرامافون در تغییر دیدگاه دولتمردان آن زمان در خصوص گرامافون (به عنوان اولین رسانهٔ صوتی در ایران) شد و باعث شد که به آن به عنوان یک وسیلهٔ تجملی نگاه نکنند و خطرش را از مطبوعات کمتر ندانند؛ تا آنجا که کمتر از یک سال بعد، در اردیبهشت ۱۳۰۷، «نظامنامهٔ مقررات ضبط صوت در صفحات گرامافون» تألیف شد و به تصویب وزیران رسید.[۱۱] صفحه‌های گرامافون این اثر نیز تنها یک ماه پس از انتشار، توسط شهربانی از بازار جمع شدند که باعث شد این صفحه‌های بازار سیاه پیدا کنند و به چند برابر قیمت اولیه فروش بروند.[۱۲] با این که مرغ سحر در سال‌های اولیه به قدرت رسیدن رضا شاه پهلوی و در اعتراض به وی روی صفحه ضبط و منتشر شده اما پس از آن تا چندین دهه، چندان صدایی از آن به گوش نمی‌رسید؛ تا اینکه در سال‌های دهه ۱۳۵۰ خورشیدی، با آغاز فصل تازه‌ای از ترانه‌های اعتراضی، «مرغ سحر» بار دیگر جان گرفت.[۱۳] در آن دوره نیز پخش این تصنیف با مخالفت طبقهٔ حاکم — از جمله هلاکو رامبد که از نمایندگان مجلس بود — مواجه شد.[۱۴] از آن پس نیز این تصنیف بارها توسط خوانندگان مختلف بازخوانی شده‌است.

یکی از اولین اجراهای این تصنیف در ایران پس از انقلاب اسلامی، در سریال هزاردستان ساختهٔ علی حاتمی بود؛ جایی که اسماعیل محمدی در نقش استاد گلبهار و با گویندگی ناصر طهماسب این تصنیف را اجرا کرد.[۱۵]
شعر
شعر تصنیف مرغ سحر[۱۶][۱۷]
مرغ سحر ناله سر کن داغ مرا تازه‌تر کن
ز آهِ شرربار این قفس را بَرشِکَن و زیر و زِبَر کن
بلبلِ پَربسته ز کنجِ قفس درآ نغمهٔ آزادیِ نوع بشر سَرا
وَز نفسی عرصهٔ این خاک توده[ب] را پرشرر کن، پرشرر کن
ظلم ظالم، جور صیاد آشیانم داده بر باد
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت شام تاریک ما را سحر کن[پ]
نوبهار است، گل به‌بار است ابر چشمم ژاله‌بار است
این قفس، چون دلم، تنگ و تار است
شعله فکن در قفس ای آهِ آتشین دستِ طبیعت گُلِ عمر مرا مچین
جانبِ عاشق نِگَه ای تازه گل از این بیشتر کن، بیشتر کن، بیشتر کن
مرغ بی‌دل، شرح هجران مختصر، مختصر کن

عمر حقیقت به‌سر شد عهد و وفا بی‌اثر شد
نالهٔ عاشق، ناز معشوق هر دو دروغ و بی‌ثمر شد
راستی و مهر و محبت فسانه شد قول و شرافت همگی از میانه شد
از پی دزدی، وطن و دین بهانه شد دیده تر شد! دیده تر شد!
جور مالک، ظلم ارباب زارع از غم گشته بی‌تاب
ساغر اغنیا پُر میِ ناب جام ما پُر ز خون جگر شد
ای دل تنگ ناله سر کن از قوی دستان حذر کن
از مساوات صرف نظر کن
ساقی گل‌چهره بده آب آتشین پردهٔ دلکش بزن ای یار دلنشین
ناله برآر از قفس ای بلبل حزین کز غم تو، سینهٔ من پرشرر شد
کز غم تو، سینهٔ من پرشرر، پرشرر شد
شاعر تصنیف

محمدتقی بهار شاعر تصنیف
محمدتقی بهار شعر این تصنیف را در کوران حوادث پس از سقوط سلسله قاجاریان و روی کار آمدن پهلوی سروده‌است. اسماعیل نواب صفا این شعر را مربوط به «حوادث دوران محمدعلی‌شاه و به توپ بستن مجلس شورای ملی» انگاشته‌است. وی با اشاره به روایتی از زبان موسی نی‌داوود (برادر مرتضی نی‌داوود)، می‌افزاید که بهار در واقع این ترانه را برای مخالفت با رضاشاه سروده‌است.[۱۹] این شعر روایتگر گفتگویی است بین شاعر و مرغی در قفس که هر دو ناامید هستند. شاعر از مرغ سحر می‌خواهد که از قفس بیرون بیاید و نغمه‌سرایی کند اما مرغ محبوس به جای آواز، آه و ناله سر می‌دهد تا جایی که شاعر به تنگ می‌آید و از او می‌خواهد که بس کند.[۲۰]
تصنیف «مرغ سحر» را می‌توان سرود شکست آرمان‌ها و شعارهای انقلاب مشروطه دانست.[۲۱] کامیار عابدی، پژوهشگر ادبیات معاصر، معتقد است که «مرغ سحر»، ترانهٔ شکست آرمان‌ها و شعارهای انقلاب مشروطه و متأثر از شعارهای پیروان مرام اشتراکی در فضای برخاسته پس از انقلاب کمونیستی اکتبر ۱۹۱۷ در روسیه است.[۲۲]
در سال ۱۳۰۶ که این ترانه نخستین بار اجرا شد، نام شاعرش را پنهان داشتند. از همین رو، عده‌ای سُرایش آن را به دورهٔ زندان یا پس از زندان و تبعید بهار منسوب کرده‌اند که نادرست است؛ زیرا در آن هنگام، بهار اگرچه مغضوب شاه بود اما هنوز نمایندگی مجلس را بر عهده داشت.[۲۳]
متن شعر
شعر این تصنیف لحنی انقلابی دارد و بیان آن، هم‌چون اغلب اشعار بهار ساده و غنی است.[۲۴] با این حال، بر خلاف عمدهٔ اشعار بهار که دارای مفاهیم ملی‌گرایانه هستند، این شعر بیشتر به مفاهیمی چون مساوات و شعارهای «مرام اشتراکی» و «اجتماعیون عامیون» (که جزو آرمان‌های حزب سوسیال دمکرات ایران در دورهٔ مشروطه بودند) مبتنی است.[۲۵] در این شعر اشاراتی هم به مفاهیم چپ‌گرایانه و کمونیستی شده‌است؛ از جمله در عبارت «خاک توده» و اشاره به «ارباب» و «زارع».[۲۶]
شعر تصنیف «مرغ سحر» مانند بسیاری از تصنیف‌های آن زمان دارای دو بند است. بند اول بیشتر شاعرانه است؛ در حالی‌که بند دوم دارای اشارات و مضمون صریح سیاسی و اجتماعی است. بند دوم به جز در اجراهای آوازی بسیار قدیمی در دوران جدید به صورت آواز یا دکلمه استفاده نشده‌است. ملک‌الشعرا در بند اول دربارهٔ تلخی‌های اجتماعی با زبانی تمثیلی سخن می‌گوید و در واقع شنونده را برای شنیدن خبر نهایی آماده می‌کند و در بند دوم مجموعه‌ای از اخبار و اطلاعات تلخ چون تمام شدن عمر حقیقت و عهد و وفا را به مخاطب منتقل می‌کند.[۲۷] در اجراهای اولیه که روی صفحهٔ گرامافون منتشر می‌شدند، روی دوم صفحه شامل اجرای بند دوم شعر بود اما در اجراهای اخیرتر، بند دوم تصنیف معمولاً اجرا نمی‌شود.[۲۸] مرتضی نی‌داوود در مصاحبه‌ای که با بهروز مبصری (از محققان موسیقی ایرانی) انجام داده بود، می‌گوید که متن این شعر نه شاد است و نه غمگین و ملک‌الشعرا را بابت این شعر می‌ستاید.[۲۹]
موسیقی
آهنگسازی
مرتضی نی‌داوود آهنگ این تصنیف را در منزل ساخته بود.
موسیقی این تصنیف در دستگاه ماهور است و ساختهٔ مرتضی نی‌داوود است و از نظر ساختاری نوعی پیش‌درآمد دانسته شده‌است.[۳۰] نی‌داوود آهنگ این تصنیف را در خانه‌اش در خیابان فردوسی در کوچه بختیاری‌ها (که بعداً به کوچهٔ فروشگاه فردوسی تغییر نام یافت) ساخته بود.[۳۱] موسیقی این تصنیف پیش از شعر آن ساخته شد و بهار بعداً بر اساس این موسیقی، شعرش را سرود.[۳۲] در این قطعه، بخشی از موسیقی با کمک گوشهٔ دلکش از ماهور به شور پرده‌گردانی می‌کند. در شعر بهار هم همین قسمت با مصراع «پردهٔ دلکش بزن ای یار دلنشین» مصادف است.[۳۳]
اجرای خوانندگان سنتی
ملوک ضرابی، خوانندۀ قدیمی‌ترین نسخهٔ ضبط‌شدهٔ مرغ سحر بود.
محمدرضا شجریان تصنیف مرغ سحر را بارها اجرا کرده‌است.
اگرچه، باور عمومی وجود دارد که نخستین خوانندهٔ این اثر قمرالملوک وزیری بوده‌است اما این باور ریشه در واقعیت ندارد.[۳۴] مرتضی نی‌داوود در مصاحبه‌ای با روزنامه اطلاعات در سال ۱۳۵۴ می‌گوید که قمرالملوک وزیری تا آن زمان تصنیف «مرغ سحر» را نخوانده‌است. وی تأیید می‌کند که خودش به اشتباه فکر می‌کرده که صدای قمر را از رادیو شنیده که این تصنیف را می‌خوانده اما بعداً فهمیده که اشتباه کرده‌است.[۳۵] ملوک ضرابی هم در مطلب دیگری در همان نسخهٔ روزنامهٔ اطلاعات می‌گوید که خوانندهٔ اولیهٔ اثر او بوده و از این که صدای او در رادیو با صدای قمر — که به گفتهٔ ضرابی «صدایی لطیف و رسا» داشت — اشتباه گرفته می‌شده، هم متعجب بوده و هم آن را مایهٔ خوشوقتی خود می‌دانسته‌است[۳۶] اما پیام مقدم معتقد است که شخصی که صدایش با قمر اشتباه گرفته می‌شده، جمال صفوی بوده‌است. اجرای صفوی در سال ۱۳۰۷ روی صفحهٔ گرامافون (از شرکت کلمبیا) ضبط و پخش شد و در آن حسین استوار نوازندهٔ پیانو، ابراهیم منصوری نوازندهٔ ویولن و شخصی به نام سالاری نوازندهٔ تار بود.[۳۷]
این تصنیف چند بار در برنامهٔ گل‌ها اجرا شده‌است؛ از جمله در گل‌های تازه ۱۵۰ با صدای نادر گلچین و تنظیم فرامرز پایور و گل‌های تازه ۲۰۱ با نوازندگی بیژن کامکار (تنبک) و محمدرضا لطفی (تار) و خوانندگی هنگامه اخوان.[۳۸][۳۹] محمود خوشنام می‌گوید که از این اجرای هنگامه اخوان به‌عنوان نزدیکترین اجرا به اجرای اصلی این تصنیف یاد می‌شود. با این حال، در این اجرا اخوان به جای عبارت «خاک توده» از «خاک تیره» استفاده می‌کند که احتمالاً ناشی از سختگیری‌های ممیزی رادیو در آن زمان بوده‌است.[۴۰][۴۱] از سوی دیگر، تنظیم پایور برای نادر گلچین، سازبندی متمایزی داشت و به شکل چپ‌کوک (در ماهورِ فا) اجرا شده بود[۴۲] و حسن کسائی در سال ۱۳۸۸ این اجرا را بهترین اجرای این تصنیف نامید.[۴۳]
خوانندگان بسیاری این تصنیف را اجرا کرده‌اند که از آن جمله می‌توان به ملوک ضرابی، ایران‌الدوله هلن، جلال تاج اصفهانی، محمدرضا شجریان، نادر گلچین، هنگامه اخوان، شهلا سرشار، همایون شجریان، فاضل جمشیدی، شکیلا، سالار عقیلی، فرهاد مهراد، محسن نامجو و گوگوش اشاره کرد. کیوان ساکت نیز آلبومی به نام دیدار شرق و غرب دارد که نام فرعی آن مرغ سحر است. فاضل جمشیدی در این آلبوم خوانندگی را بر عهده داشته و از جمله تصنیف «مرغ سحر» را نیز اجرا کرده‌است.[۴۴] ساکت همچنین در اجرایی با ارکستر ملل که در مهر ۱۳۸۴ در تالار وحدت برگزار شد نیز، این قطعه را اجرا کرد که در این اجرا سالار عقیلی خوانندهٔ تصنیف بود.[۴۵]
شجریان اولین بار در سال ۱۳۶۹ در کنسرتی در دانشگاه برکلی در آمریکا این قطعه را اجرا کرد. پیش از اجرای کنسرت برکلی، شجریان و گروه همراهش تصمیم می‌گیرند که از نی‌داوود — که در آن زمان در سن خوزه که از برکلی دور نیست زندگی می‌کرد — برای شرکت در کنسرت دعوت کنند. به گفتهٔ داریوش پیرنیاکان، گروه برای دعوت از نی‌داوود به سن خوزه می‌رود و آنگاه متوجه می‌شود که نی‌داوود دو روز قبل درگذشته‌است. در کنسرت برکلی، شجریان تصنیف «مرغ سحر» را برای بزرگداشت یاد نی‌داوود اجرا می‌کند که مورد تشویق حضار قرار می‌گیرد.[۴۶][۴۷] از آن زمان، شجریان این قطعه را در انتهای بسیاری از کنسرت‌های خود به عنوان قطعهٔ آنکور اجرا کرده‌است. هیچ‌یک از اجراهای رسمی شجریان، بند دوم این تصنیف را شامل نمی‌شده‌است.[۴۸] معمولاً، این اجراهای شجریان با هم‌خوانی حضار همراه بوده‌است و از بهترین‌شان می‌توان به اجراهای کنسرت هم‌نوا با بم اشاره کرد که بعداً در آلبومی به همین نام نیز منتشر شد.[۴۹]
«مرغ سحر» توسط خوانندگان غیر ایرانی نیز اجرا شده‌است؛ از جمله، هابیل علی‌اف، نوازندهٔ کمانچه اهل جمهوری آذربایجان، در سال ۱۳۸۴ کنسرتی در ایران داد که در ابتدای آن تصنیف «مرغ سحر» با شعری به زبان آذری و با آواز ضابط نبی‌زاده اجرا شد.[۵۰] عالیم قاسمف نیز نسخه‌ای از این تصنیف را با شعری آذری اجرا کرده که مطلع آن گلدی باهارین صداسی[ت] است.[۵۱]
خوانندگان و تنظیم‌های جدید
فرهاد مهراد این تصنیف را برای گیتار تنظیم و اجرا کرده‌است.
بیشتر اجراهای مختلف «مرغ سحر» در چهار دهه گذشته به آنچه مرتضی نی‌داوود ساخت وفادار مانده و کمابیش همگان به همان شیوه ملوک ضرابی این ترانه را اجرا کرده‌اند.[۵۲] به جز تنظیم پایور، تنظیم‌های دیگری هم از این تصنیف با شکلی متفاوت از نسخهٔ اصلی اجرا شده‌اند. در یک اجرا که احتمالاً توسط جهانبخش پازوکی تنظیم شده بود، از هارمونی دو صدایی استفاده شده بود. این نسخه با صدای هوشمند عقیلی ضبط شده‌است. گروه کیوسک و محسن نامجو هم در سال ۱۳۸۹ اجرایی چندصدایی از «مرغ سحر» را ارائه دادند که ضرب‌آهنگ ترانه در آن از شش و هشت (6
8) به دو چهارم (2
4) تغییر یافت. این اجرا با اینکه از لحاظ سازبندی و چندصدایی بودن متفاوت بود ولی همچنان در چارچوب سنتی باقی ماند. فرهاد مهراد نیز نسخه‌ای از این تصنیف برای گیتار تنظیم و اجرا کرده‌است.[۵۳] همچنین، اجرایی دوصدایی با صدای عبدالوهاب شهیدی و پوران و تنظیم جواد معروفی (یا به روایتی، با تنظیم روح‌الله خالقی) با جایگزینی شعر دیگری به جای شعر محمدتقی بهار منتشر شد که به گفتهٔ مرتضی حسین دهکردی توفیق چندانی پیدا نکرد.[۵۴][۵۵] نسخه‌ای که به تنظیم خالقی است، بعداً در برنامهٔ گل‌های رنگارنگ ۳۳۸ پخش شد.[۵۶] در سال ۱۳۹۳ هم گوگوش در کنسرتش در ومبلی لندن ترانهٔ «مرغ سحر» را با تنظیم بابک امینی در سبک پاپ بازخوانی کرد. در این اجرا هم (مانند اجرای گروه کیوسک) ضرب‌آهنگ قطعه به یک ریتم چهارضربی تغییر یافت و امینی قطعه را برای سازهای غربی تنظیم کرد و در نتیجه ریزپرده‌ها از این اجرا حذف شدند اما بی‌بی‌سی فارسی در مطلبی تحلیلی، این تنظیم امینی و اجرای گوگوش را در تضاد با معنای شعر توصیف کرد و نوشت که این اجرا کمتر با استقبال مثبت روبرو شده‌است.[۵۷]
در سال ۱۳۹۹ که شجریان در بیمارستانی در تهران بستری بود، مجلهٔ آزما مطلبی را شامل قدرشناسی چند موسیقی‌دان مطرح ایران از وی منتشر کرد و عنوان این مقاله را «مرغ سحر ناله سر کن!» قرار داد.[۵۸] مجلهٔ ادبستان فرهنگ و هنر نیز در سال ۱۳۷۲ در مطلبی شجریان و اختلافاتی که با برخی از موسیقی‌دانان ایرانی معاصرش (همچون محمدرضا لطفی) داشته را نقد کرد که در عنوان آن مطلب نیز شجریان با لفظ «مرغ سحر» خطاب شده بود.[۵۹] در سال ۱۳۹۶ نیز سردیس محمدرضا شجریان در همایش سالانه انجمن‌های دوست‌داران حافظ در سمنان رونمایی شد که در این مراسم کیوان ساکت و فاضل جمشیدی تصنیف «مرغ سحر» را به احترام شجریان اجرا کردند.[۶۰]
نام بهار نیز با این تصنیف گره خورده‌است.[۶۱] در سال ۱۳۸۷ سعید رشتیان با همکاری مجموعهٔ آینه فرهنگ، فیلمی به نام مرغ سحر تهیه کرد که به زندگی بهار می‌پرداخت. کارگردان فیلم مهدی باقری بود و پیروز کلانتری نقش مشاور کارگردان را بر عهده داشت.[۶۲]
از دیگر آثار مرتبط به این تصنیف می‌توان به یک نوانما برای این تصنیف اشاره کرد که توسط مسعود آب‌پرور ساخته و کارگردانی شد. این نوانما روی اجرای کیوان ساکت با آواز فاضل جمشیدی تنظیم شده بود و در چهارمین جشنوارهٔ بین‌المللی ویدئو و فیلم سوره در اصفهان، برندهٔ جایزهٔ ویژهٔ هیئت داوران شد.[۶۳] همچنین، منصور اوجی در سال ۱۳۵۶ کتاب شعری با نام مرغ سحر منتشر کرد که حاوی چهل رباعی انقلابی و اجتماعی بود و الهام بخش شاعران دیگر (از جمله قیصر امین‌پور، سید حسن حسینی و دیگران) شد تا رباعی‌های انقلابی بسرایند.[۶۴]
«مرغ سحر» جایگاهی ویژه در تاریخ موسیقی ایران دارد و محصول دوره‌ای از تاریخ ایران است که با تلاقی هنر و سیاست، مقدمات تولد ترانه اعتراضی شکل می‌گیرد.[۶۵] تصنیف «مرغ سحر»، تصنیفی «جاودانه» نام گرفته‌است.[۶۶][۶۷] مجلهٔ ایران‌شناسی نیز از این تصنیف به عنوان یکی از «شاهکارهای موسیقی ایرانی» یاد کرده‌است.[۶۸]
یادداشت
باغ سهم‌الدوله در منطقهٔ لاله‌زار تهران و در نزدیکی کوچه برلن قرار داشت.[۱]
در برخی اجراها از جمله اجرای هنگامه اخوان این بخش «خاک تیره» خوانده شده‌است.
یزدان بخش قهرمان که شوهر دختر محمدتقی بهار بود، از بهار نقل کرده‌است که در نسخهٔ اولیهٔ این شعر، این مصراع به صورت «شام من، شام من را سحر کن» بوده‌است اما یک شب که بهار از رهگذری که این شعر را می‌خوانده می‌شوند که این مصراع را به صورت «شام تاریک من را سحر کن» می‌خواند، بهار هم شعر را به همین شکل اصلاح می‌کند.[۱۸]
به معنی صدای بهار آمده‌است

از خون جوانان ابوالقاسم عارف قزوینی نیما فریدونی تار

از خون جوانان ابوالقاسم عارف قزوینی نیما فریدونی تار


هنگام می و ابوالقاسم عارف قزوینی دشتی لا نیما فریدونی تار.mp4

هنگام می و ابوالقاسم عارف قزوینی دشتی لا نیما فریدونی تار.mp4


تصنیف خون جوانان عارف قزوینی نیما فریدونی تار

از خون جوانان عارف قزوینی نیما فریدونی تار


تصانیف و قطعات دوره ی ابتدایی تار نیما فریدونی ازخون جوانان عارف قزوینی

تار نیما فریدونی از خون جوانان عارف قزوینی


تصنیف ازخون جوانان عارف قزوینی آموزش و اجرا با تار نیما فریدونی خرداد 1394

تصنیف ازخون جوانان عارف قزوینی آموزش و اجرا با تار نیما فریدونی خرداد 1394


05 – Az Khune Javanane…-Aref Ghazvini.mp3

از خون جوانان وطن لاله دمیده
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
«از خون جوانان وطن لاله دمیده»
تک‌آهنگ از عارف قزوینی
سبک موسیقی سنتی ایرانی (در دستگاه شور)
ترانه‌سرا عارف قزوینی
آهنگساز عارف قزوینی
از خون جوانان وطن لاله دمیده نام هفتمین و مشهورترین تصنیف از مجموعه سروده‌های عارف قزوینی است.[۱][۲] این تصنیف با نام‌های «راز دل» و «هنگام می» نیز شناخته شده‌است.
مضمون این تصنیف اشاره به افسانه‌ای دارد که از قطرات خون سیاوش (یکی از قهرمانان شاهنامه)، گلهای لاله روییده‌است.[۳] مضمون این سرود با گذشت یکصد سال، همچنان در نوشتارهای سیاسی دوران معاصر، مشاهده می‌شود.[۴][۵]
عارف قزوینی در دیوان خود و در مقدمه‌ای بر این تصنیف، آورده‌است:[۶]
این تصنیف در دوره دوم مجلس شورای ایران در تهران ساخته شده‌است. بواسطه عشقی که حیدرخان عمواوغلی بدان داشت، میل دارم این تصنیف به یادگار آن مرحوم طبع گردد. این تصنیف در آغاز انقلاب مشروطه ایران بیاد اولین قربانیان آزادی سروده شده‌است.
اجراها
نخستین اجرای این تصنیف، با صدای خود عارف بود. عارف این تصنیف را تنها با یک سه تار اجرا می‌کرده‌است.[۷] در حال حاضر از اجراهای عارف هیچ نسخه صوتی وجود ندارد. این تصنیف بعدها، بارها توسط خوانندگان مختلف همچون افتخار، زری و امجد(۱۲۹۱)، عبدالله دوامی (۱۲۹۳) و عسگر عبدالله‌یف (در تفلیس و در همان سال‌ها) اجرا گردید. یکی از مشهورترین آثار ضبط شده از این تصنیف، با صدای الهه در حدود سال‌های ۱۳۴۰ در برنامه رادیویی گل‌های رنگارنگ با همکاری یک ارکستر ۵۰ نفره صورت گرفت. این اجرا بر اساس روایت‌های شفاهی از اجرای خود عارف تنظیم شده‌است.[۷]
ولی مشهورترین اجرای این اثر، مربوط به سال ۱۳۵۱ و با صدای محمدرضا شجریان و همکاری گروه شیدا به سرپرستی محمدرضا لطفی است. در سال ۱۳۵۸ این اثر با تنظیم متفاوتی از فرامرز پایور و صدای محمدرضا شجریان و اجرای گروه پایور بازخوانی گردید و در آلبوم راز دل منتشر شد.
از دیگر اجراهای مشهور این اثر می‌توان به اجرای سالار عقیلی، علیرضا قربانی، پریسا، سیما بینا، سیما مافیها و همچنین اجراهای غیررسمی می‌توان به اجرای مجید خراطها و پرستو احمدی اشاره نمود.[۸]
متن
بند یک
هنگام می و فصل گل و گشت چمن شد
دربار بهاری تهی از زاغ و زغن شد
از ابر کرم، خطه ری رشک ختن شد
دلتنگ چو من مرغ قفس بهر وطن شد
چه کج‌رفتاری ای چرخ
چه بدکرداری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ
نه دین داری،
نه آئین نه آیین داری ای چرخ
بند دو
از خون جوانان وطن لاله دمیده
از ماتم سرو قدشان، سرو خمیده
در سایه گل بلبل از این غصه خزیده
گل نیز چو من در غمشان جامه دریده
چه کج‌رفتاری ای چرخ
چه بدکرداری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ
نه دین داری،
نه آئین داری نه آیین داری ای چرخ
بند سه
خوابند وکیلان و خرابند وزیران
بردند به سرقت همه سیم و زر ایران
ما را نگذارند به یک خانه ویران
یارب بستان داد فقیران ز امیران
چه کج‌رفتاری ای چرخ
چه بدکرداری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ
نه دین داری،
نه آیین داری ای چرخ
بند چهار
از اشک همه روی زمین زیر و زبر کن
مشتی گرت از خاک وطن هست به‌سر کن
غیرت کن و اندیشه ایام بتر کن
اندر جلو تیر عدو، سینه سپر کن
چه کج‌رفتاری ای چرخ
چه بد کرداری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ
نه دین داری،
نه آیین داری ای چرخ
بند پنج
از دست عدو ناله من از سر درد است
اندیشه هر آنکس کند از مرگ، نه مرد است
جان‌بازی عشاق، نه چون بازی نرد است
مردی گرت هست، کنون وقت نبرد است
چه کج‌رفتاری ای چرخ
چه بدکرداری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ
نه دین داری،
نه آیین داری ای چرخ
بند شش
عارف ز ازل، تکیه بر ایام نداده‌است
جز جام، به کس دست، چو خیام نداده‌است
دل جز به‌سر زلف دلارام نداده‌است
صد زندگی ننگ بیک نام نداده‌است
چه کج‌رفتاری ای چرخ
چه بدکرداری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ
نه دین داری،
نه آیین داری ای چرخ
منابع
«عارف قزوینی». سایت مشروطیت. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۲ نوامبر ۲۰۰۹. دریافت‌شده در ۱۷ نوامبر ۲۰۰۹.
«از خون جوانان وطن». سایت تبیان. دریافت‌شده در ۱۷ نوامبر ۲۰۰۹.
«گل لاله و سمبل شهادت». پایگاه حوزه. دریافت‌شده در ۱۷ نوامبر ۲۰۰۹.[پیوند مرده]
«پاسخ زهرا رهنورد به نامه همسر جلایی‌پور». موج سوم. دریافت‌شده در ۱۷ نوامبر ۲۰۰۹.[پیوند مرده]
«از تیر تا تیر». کیهان لندن. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۱ اوت ۲۰۱۱. دریافت‌شده در ۱۷ نوامبر ۲۰۰۹.
«از خون جوانان وطن لاله دمیده». سایت فارسی اداره مدارس سوئد. بایگانی‌شده از اصلی در ۲۹ نوامبر ۲۰۰۹. دریافت‌شده در ۱۷ نوامبر ۲۰۰۹.
«رسا و شفاف، مثل الهه». رادیو زمانه. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۲ فوریه ۲۰۰۹. دریافت‌شده در ۱۷ نوامبر ۲۰۰۹.
«متن و حاشیه یازدهمین جشن سینمای ایران، فارس». گویا نیوز. بایگانی‌شده از اصلی در ۵ مارس ۲۰۰۹. دریافت‌شده در ۱۷ نوامبر ۲۰۰۹.

نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

فریدون حافظی نوشته جواد ظل طاعت

فریدون حافظی نوشته جواد ظل طاعت

با سپاس از جعفر جوانی برای ارسال این مقاله برای ما

استاد فريدون حافظي
نواي تاري خاموش شد كه طنين دلنشين آن هميشه در اوج شكوه بود. ياد و خاطره او همواره در دلهايي كه براي قطعات ماندگار او ميتپد، زنده خواهد ماند. زنده ياد استاد “فريدون حافظي”، نوازنده قديمي تار و خواننده خوش صداي آوازهاي اپرائي وآهنگساز پيشكسوت عرصه موسيقي كشورمان كه از سوي برخي هنرمندان به “ستاره آسمان موسيقي” لقب گرفته بود، امانتدار به حقي براي تار استاد “يحيي”محسوب مي شد. وي كه به دليل تبحر در نوازندگي توانسته بود توجه اساتيد دوره خود از جمله “استاد موسي معروفي” را جلب كند موفق شد تا از سوي وي به عنوان امانتدار ي مناسب براينگهداريازسازاستاد”يحيي”ناميدهشود.نام”حافظي”ذهنآدميرابهسالهاي شكوفائي موسيقي نوآورانه سنتي، يعني سال هاي سي و چهل ميبرد. زماني كه شاگردان نخبه استاد “ابوالحسن صبا” هر يك بر راس اركستري ايستاده بودند و اجراي ترانههاي نوآورانه خود را رهبري ميكردند. زنده ياد “مهدي خالدي”، گل سر سبد مكتب “صبا”، يكي از اين نخبگان بود كه شيوه آهنگسازي و رنگ و بوي ترانههايش چيز ديگري بود و طراوت و تازگي از آن ها مي باريد. نوازندگان آرزو داشتند كه در اركستر “خالدي” كار كنند. زيرا “خالدي” اركستر را براي همه مي خواست و آن را در انحصار خود درنياورده بود و نوازندگان هم مي توانستند ذوق آهنگسازي خود را بيازمايند. “فريدون حافظي” يكي از اين نوازندگان بود كه ذوق و قريحه خود را در اين كار به ياري “خالدي” آزمود. “رقص گيسوي” او هنوز هم يكي از بهترين كارهاي اركستر “خالدي” است كه با صداي رساي بانو “دلكش” اجرا ميشد. “فريدون حافظي” براي پيوند با اين شعر كما بيش تصويري، ريتم والس را انتخاب كرده و براي تكميل طراوت آن، ترانه را در دستگاه ماهور جريان داده است. با اين كار نه تنها يكي از بهترين آثار خود را عرضه كرده، و يكي از بهترين ترانههاي آن سال هاي شكوفائي را از خود به يادگار گذاشته است. ياد استاد “فريدون حافظي” با ترانه “رقص گيسو”، گره خورده.
اصطلاحي بين هنرمندان و علاقمندان موسيقي رايج است كه صداي ساز فلان هنرمند امضا دارد و اين امضا نوعي امتياز محسوب مي شود. در واقع از اولين آرشه و يا زخمه هايي كه بر ساز كشيده مي شود شنونده حرفه اي متوجه مي شود كه صداي ساز كدام هنرمند است و به حق مي توان گفت كه صداي ساز “فريدون حافظي از اين امتياز برخوردار بوده است، چراكه صداي ساز استاد نمايان و مضراب هايي شفاف و چپ و راست هاي بسيار خوبي اجرا مي كرد و در نوازندگي شيوه و سبك خاص خودش را داشت. شيوه نوازندگي اش بسيار خاص و نامتعارف بود. وي آرام و با طمانينه ساز مي زد وخيليباوضوح،ميشدتكتكنتهاياوراشنيد. تلاش و كوشش وي در تربيت شاگردان و آهنگسازيش تا آخرين روزهاي عمرش ادعاي اين مطلب است كه استاد “حافظي”، دوستي مهربان، براي اهالي موسيقي ايران بود. زخمههاي همراه با طمانينه با تك مضرابهاي خاص و استفاده از جملههاي شمرده در هنگام اجرا، به شنونده آرامش خاصي ميبخشيد و اينها بدون شك برخاسته از خصوصيات متعالي اين هنرمند بود. اخلاق ايشان برتر از هنر ايشان متجلي بود و مي بايست به اين سلوك و شيوة هنرورزي به ديدة عنايت نگريسته و اين راه را دنبال كرد. “فريدون حافظي” هنرمندي از تبار تكنوازي بود، هنري كه امروز كمتر بدان توجه مي شود. از قديم تا به امروز دو گونة موسيقي پليفوني و مونوفوني رواج داشته است. گونه-هايي كه با پايمردي استاد كلنل “علينقي خان وزيري” پاگرفت. تكنوازي در زمرة گروه دوم قرار مي گيرد و “فريدون حافظي” از اساتيد اين شيوة موسيقايي است. “حافظي” هنرمندي متشخص، اخلاقمدار و دوست داشتني بود و به هنر از دريچة ژرفتر و به گونة ديگري مي نگريست و از آنجايي كه در رشتة ديگري تحصيلات عاليه كرده بود، همين امر او را ويژه تر و برجسته تر ساخته بود. ساز تخصصي استاد، تار بود، وي در سال 1301 در خانوادهاي هنر دوست در كرمانشاه به دنيا آمد. فضاي خانه در بزم هاي شبانه چنان از طنين دوستان موسيقيدان پدر انباشته ميشد كه فريدون را در فرداي خلوت به سراغ تار پدر ميبرد. زمينهها به اين ترتيب بدون آموزگار فراهم آمد. گوش كردن به راديو نيز به وي در فراگيري موسيقي، كمك مي كرد. تار “عبدالحسين خان شهنازي” و “مرتضي خان نيداوود” را از راديو ميشنيد و به تقليد، آنچه را شنيده بود، باز مي نواخت.
مهاجرت به تهران در سال 1323 براي ادامه تحصيل راه آينده او را هموارتر كرد. در همان سال بود كه استاد كامل “روحاالله خالقي” انجمن موسيقي ملي را بنياد كرده و براي ثبت نام هنر جو فراخوان داده بود. مهار موسيقي “فريدون خان حافظي” در انجمن، به دست موسيقيدان معروف استاد “موسي خان معروفي” افتاد كه ساز او را شيرين تشخيص داد و تار “يحيي”ي خود را به او بخشيد. پاي “فريدون” از آذر ماه همان سال به راديو باز شد. چيزي نگذشت كه به برنامه فاخر گلها نيز راه يافت. ولي مهمترين جائي كه براي كار پيدا كرد، همان اركستر استاد “خالدي” بود كه به او امكان آهنگسازي نيز مي داد. در سال هاي 1340 شوق ديگري در “فريدون” پديد آمد. خود دريافته بود و ديگران نيز تائيد كرده بودند كه صداي “تنور” خوشي دارد. تصميم گرفت از حد موسيقي ملي فراتر رود و خواندن اپرائي را نيز بياموزد و چنين نيز كرد. سفري به ايتاليا داشت و در مدرسههاي معروف آن ديار، به شاگردي نشست. وقتي بازگشت، زماني بود كه گروه اپراي تهران نيز در تالار رودكي شروع به كار كرده بود. “فريدون” ابتدا در گروه آواز جمعي اپرا عضويت پيدا كرد و نقش دومي در يكي از اپراها به او واگذار گرديد. توفيقي بود كه راه ورود كامل به صحنه را به روي او مي گشود. ولي سرنوشت اين راه را نمي پسنديد. ناراحتي و نارسائي قلبي كه به سراغش آمد، توان تمرين براي خواندن را از او گرفت. پدرش مردي درويش و وارسته بود و اطرافش را عدهاي از دوستان هنرمند و اهل شعر گرفته بودند. هميشه در منزل آنها درباره شعر و هنر، بهخصوص موسيقي بحث ميكردند و با تاري كه در منزل آنها بود گاهي شور و حالي به مجلس ميدادند. پس از رفتن دوستان پدر، “فريدون”، با پنجههاي كوچك خود شروع به نواختن تار ميكرد و آنقدر اين كار را ادامه داد تا توانست قطعاتي را كه از دوستان پدرش شنيده بود، بنوازد. وي 50سال پيشينه تدريس تار و سهتار دارد. او پس از “مرتضي نيداوود” و “عبدالحسين شهنازي” يكي از سه تكنوازي است كه به راديو راه يافت. خلق آثاري همچون؛ “آهنگهاي محلي كردي”، “خانه كعبه”، “آتش عشق”، “اسير غمها”، “شمع وگلوپروانه”، “خانهكعبه”،”عيداومد”و”رقصگيسو”،”دوازده آهنگبرايكودكانهمانند قصه مادربزرگ”، “كلاغه ميگه”، “ماهيها”، “تاليف كتاب آواهاي ايراني” و “تجليل از وي در
بيستويكمين جشنواره موسيقي فجر” و… از مهمترين افتخارات وي است كه تلاشهاي اين هنرمند پيشكسوت عرصه موسيقي در 7 دهه فعاليتهنريش را نشان ميدهد. كتاب “آواهاي ايراني” از تاليفات وي است. به عقيده استاد منصور نريمان، )نوازنده برجسته ساز عود(، زنده ياد “استاد فريدون حافظي” يكي از هنرمندان پيشكسوت كشورمان محسوب مي شد كه به چند دليل كم نظير بود؛ اول اينكه او به دليل علاقه مفرطش به موسيقي و هنر، كار قضاوت و وكالت را رها كرد و به طور كامل زندگي اش را صرف هنر و موسيقي نمود. به واسطه همين شيفتگي كه نسبت به هنر داشت نيز فعاليت هاي ماندگاري در زمينه موسيقي انجام داد كه همواره در تاريخ موسيقي ما خواهد درخشيد. دوم اينكه “فريدون حافظي” از پيشكسوتان”تكنوازان” بود و اين نشان از توانايي و جايگاه او در زماني دارد كه اعضاي شوراي موسيقي”تكنوازان” راديو را كساني چون “ابوالحسن صبا”، “ميرنقيبي”، “علي تجويدي”، “بديعي” و “مشيرهمايون شهردار” تشكيل مي دادند. در آن زمان 26 يا 27 تكنواز به اجراي برنامه در راديو مي پرداختند و “فريدون حافظي” به دليل سبك و سياق خاص نوازندگي اش و توانايي كه داشت جزو اين جمع بود.حافظي سفرهاي بسياري به كشورهاي مختلف كرده بود و به طبع با بررسي هايي كه بر روي موسيقي آن كشورها داشت از موسيقي آنها نيز تاثير پذيرفته بود. اين تاثير در نوازندگي “فريدون حافظي” باعث شده بود تا نوازندگي اش به نوعي»ايراني-فرنگي« باشد و از نوازندگي ساير تكنوازان متمايز جلوه كند. سوم اينكه “حافظي” از نظر نظم و انضباطي كه در زندگي اش داشت كم نظير بود؛ خوب به خاطر دارم وقتي به سن نوجواني و جواني بودم و در مشهد زندگي مي كردم براي اولين بار از طريق راديو با صداي ساز “فريدون حافظي” آشنا شدم و بسيار شيفته سبك و سياق نوازندگي و پنجه ايشان شدم. صداي سازي را كه از راديو مي شنيدم باعث شد تا همواره دوست داشته باشم ايشان را ملاقات كنم؛ شايد به تعبيري بايد بگويم ستاره بخت و اقبال من و حافظي با هم جور بود كه بعدها موفق شدم او را ملاقات كنم و دوستي مان به رفاقتي عميق بدل شود. در همان سال ها و در ايام گذراندن خدمت سربازي راهي تهران شدم تا هنرمند دلخواهم را ببينم اما در آن زمان دسترسي به هنرمندان مانند امروز كار چندان آساني نبود و من موفق به ديدارش نشدم.
اين ماجرا گذشت تا اينكه حدود سال هاي 1341 – 1342 كه در شيراز بودم خبردار شدم “فريدون حافظي” به اين شهر آمده و از قضاي روزگار در منزل يكي از دوستانم اطراق كرده است. من نيز با خوشحالي به ديدار ايشان شتافتم و آروزيي را كه مدت ها به دل داشتم محقق شد و با “فريدون حافظي” آشنا شدم. ديدار اين مرد بزرگ، بسيار برايم شيرين بود و به خاطر دارم كه همان شب به درخواست دوستان، ايشان دست به ساز برد تا مجلس را از صداي ساز خود محضوض كنند. چيزي كه در همان شب بسيار براي من و سايرين جلب توجه كرد نظم و انضباط كم نظير ايشان بود. “فريدون حافظي” پيش از آنكه سازش را به دست بگيرد ابتدا دستمال تميزي را از داخل كيف ش در آورد و روي زانوي اش انداخت. سپس يك”نيم آستين” را كه شبيه نيم آستين هاي مورد استفاده عكاسان آن دوره بود بر روي مچ دست راستش بست و شروع به نوازندگي كرد. وقتي نوازندگي اش تمام شد درباره فلسفه اين كار سئوال كردم و “فريدون حافظي” گفت روي شلوار پاي راست نوازندگان تار به دليل تماس مداوم با كاسه ساز، براق و سيقلي مي شود؛ آستين دست راست نوازنده نيز به دليل برخورد با سيم هاي انتهايي ساز به مرور زمان مندرس مي شود. گمان مي كنم بر شمردن همين يك رفتار “فريدون حافظي” براي كسي كه او را نمي شناسد مي تواند گوياي اهميت نظم و پاكيزگي اين هنرمند بزرگ باشد. بعدها كه به تهران آمدم حشر و نشري با “فريدون حافظي” را پيدا كردم و دوستي بسيار صميمانه اي با يكديگر پيدا كرديم و از آن به بعد رفت و آمد خانوادگي مان تا به امروز ادامه پيدا كرد و چهارم اينكه فريدن حافظي داراي خصلت هاي انساني ارزشمندي بود كه در سازش نيز تاثير گذاشته بود. آنچه در تمام طول اين سال ها از “فريدون حافظي” ديدم و از همه ويژگي هايش برايم مهمتر بود انسانيت و گذشت او بوده است. ارزش و احترامي كه او به دوست و دوستي مي گذاشت نمونه بود و اين ويژگي هاي اخلاقي اش داغ از دست دادنش را دردناك تر مي كند. روحش شاد و يادش گرامي منابع: -روزنامه شرق -كتاب ارغنون ساز فلك

فریدون حافظی
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
فریدون حافظی
Fereidon Hafezi.jpg
اطلاعات
تولد ۱ بهمن ۱۳۰۵
کرمانشاه
ملیت ایرانی
مرگ ۱۶ خرداد ۱۳۹۲
تهران
سبک‌(ها) موسیقی سنتی ایران
ساز(ها) تار، سه‌تار
فریدون حافظی (۱ بهمن ۱۳۰۵ کرمانشاه[۱] – ۱۶ خرداد ۱۳۹۲ تهران) موسیقی‌دان، آهنگ‌ساز و نوازنده تار اهل ایران بود.

زندگی‌نامه و فعالیت هنری[ویرایش]
او از نوجوانی شیفتهٔ نواختن تار بود و چندان این شیفتگی را به پشتکار و جدیت آراسته بود که هنگامی که برای آزمون ورودی هنرستان موسیقی نزد استادان این هنرستان تار نواخت، ستایش ایشان را برانگیخت و او را به رادیو معرفی کردند. او بعدها برای کامل کردن اندوخته‌هایش از موسیقی به ایتالیا رفت.[۲]

حافظی همچنین تحصیلات ش را در رشته حقوق پی گرفت و مدتی مدیر کل روابط عمومی وزارت راه بود اما به سبب اشتغالات ش در حوزه موسیقی، از این کار کناره گرفت.

حافظی پیشینه‌ای ۵۰ ساله در آموزش تار و سه‌تار داشت. گفته می‌شود خوش‌صداترین تار ساخته‌شده توسط استاد یحیی تارساز به رسم هدیه از سوی استاد موسی معروفی در اختیار ایشان قرار داده شده بود. او پس از مرتضا نی داوود و عبدالحسین شهنازی یکی از سه نوازنده‌ای است اجازه تک‌نوازی در رادیو داشتند. جلیل شهناز، فریدون حافظی و فرهنگ شریف این سه نوازنده بودند. تک‌نوازی‌ها و همچنین هم‌نوازی او همراه استادان و بزرگانی چون احمد عبادی، همایون خرم، حسن‌علی دفتری، محمد موسوی، جهانگیر ملک، اسدالله ملک، مجید نجاحی، رضا ورزنده، کامران داروغه، منصور صارمی و منصور نریمان به ویژه در مجموعه تک‌نوازان به یادگار مانده است.

گذشته از تار که ساز تخصصی او بود، در جوانی عود نیز می‌نواخت و در نواختن پیانو نیز چیره‌دست بود. حافظی همچنین جز نواختن سازهای گوناگون دستی هم در آهنگ‌سازی داشت و از آن جمله تصنیف‌های بسیاری از او به یادگار مانده. از مشهورترین آثار وی می‌توان «رقص گیسو» را نام برد که با صدای زنده‌یاد دلکش جاودانه شده است.

از ویژگی‌ها و نکات ستودنی زندگی حافظی اشتغال داشتن اش به موسیقی تا سنین کهن‌سالی است. او حتی در ۹۰ سالگی همچنان به انتقال آموخته‌ها و اندوخته‌های اش از یک سو و آهنگسازی و تنظیم تصانیف از دیگر سو سرگرم بود و تا بازپسین روزهای زندگی اش دست از تلاش برای اعتلای موسیقی و پرورش استعدادهای نوظهور برنداشت. بازپسین ساخته‌های او با صدای سالار عقیلی و اجرای ارکستر ملی به رهبری فرهاد فخرالدینی ضبط و تنظیم شد.

درگذشت[ویرایش]
فریدون حافظی به علت شکستگی استخوان ران در فروردین ۱۳۹۲ زیر عمل جراحی قرار گرفت. اما پس از مرخصی از بیمارستان در ۱۶ خرداد ماه همان سال درگذشت. پیکرش پس از تشییع در تالار وحدت در قطعه هنرمندان بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.

منابع[ویرایش]
پرش به بالا ↑ «جزئیات متوفی». سازمان بهشت زهرا. بازبینی‌شده در ۰۱-۰۴-۲۰۱۷.
پرش به بالا ↑ http://www.radiofarda.com/archive/news/20130607/143/143.html?id=25010077
http://www.fereidoonhafezi.com
کانون موسیقی چنگ

رقص گیسو دلکش فریدون حافظی شع میر ناصر

رقص گیسو دلکش فریدون حافظی شع میر ناصر

نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

همنوازی ساز چکه و سازهای کوبه‌ای ابداعی حمید پاکیزه

همنوازی ساز چکه و سازهای کوبه‌ای ابداعی حمید پاکیزه

همنوازی ساز چکه با آهنگ قدیمی، حمید پاکیزه ،دی 1394.mp4

سه‌تار و چکه ،حمید پاکیزه،بهمن1394.mp4

بزن بارون.حمیدعسگری.چکه.بداهه،حمید پاکیزه،بهمن1394.mp4

ترکیه ای..کاخونک.چکه.بدااااهه،حمید پاکیزه،اسفند1394.mp4 HD

فرزادفرزین.ادمهای بدازتو.چکه..،حمید پاکیزه،اسفند1394.mp4 HD

کوک صدایی نرمه کوب..حمید پاکیزه،اسفند1394.mp4 HD

یاریاریارپدرامدرخشانیچکه،حمید پاکیزه،اسفند1394.mp4 HD

فکرتو.سالارعقیلی.جکه بداهه،حمید پاکیزه،بهمن1394.mp4

علی اصحابی.چکه.کاخونک.بداهه،حمید پاکیزه،بهمن 1394.mp4 HD

نویدنیک کار..شیراز.چکه.بداهه،حمید پاکیزه،اسفند1394.mp4 HD

معین.چه سالی بشه امسال.چکه بداهه،حمید پاکیزه،اسفند1394.mp4 HD

همنوازی ساز چکه با آهنگ قدیمی2، حمید پاکیزه ،دی 1394.mp4 HD

حمیدعسگری.کاخونک.بداهه،حمید پاکیزه،بهمن1394.mp4

سه‌تار دوکوهیارو چکه…بداااااهه..حمید پاکیزه،بهمن94.mp4 HD

نوازندگی حمید پاکیزه در کنسرت مازیار فلاحی . شهریور ۱۳۹۵.mov

همنوازی چکه حمید پاکیزه با آهنگ لیلا از شهرام شکوهی – بهمن 1394.mp4 HD

همنوازی کاخونک و چکه..بداهه،حمید پاکیزه،بهمن1394.mp4

سه‌تار و کاخونک.بداهه،حمید پاکیزه،بهمن1394.mp4

دریای طوفانی.سالارعقیلی.چکه بداهه،حمید پاکیزه،بهمن1394.mp4

همنوازی چکه با یک آهنگ ،حمید پاکیزه،بهمن1394.mp4

همنوازی چکه حمید پاکیزه با آهنگ تمنا از سامان احتشامی – بهمن 1394.mp4 HD

حمید پاکیزه همنوازی تنبک با سه‌تار دوکوهیاراحمدی پور آواز دشتی | مدرس تمبک آموزشگاه موسیقی فریدونی

سامی یوسف جان جانان.کاخوندف..حمید پاکیزه،فروردین1395.mp4 HD

رضاصادقیشونهبهشونهچکه_کاخونک،حمید پاکیزه،فروردین1395.mp4

احسان خواجه امیری.عاشق باشی..چکه،حمید پاکیزه،فروردین 1395 HD

بارون ،چکه ، بداهه ،حمید پاکیزه،اسفند1394.mp4 HD

مهدیاحمدوندهوایپاییزچکه_بداهه،حمید پاکیزه،اسفند1394.mp4 HD

مجیدیحیایی.چکه.بداهه،حمید پاکیزه،اسفند1394.mp4 HD

زمستون.چکه.بداهه،حمید پاکیزه،بهمن94.mp4 HD

سالارعقیلی.ایراااان.کاخونک،حمید پاکیزه،بهمن94.mp4 HD

سیاوش قمیشی.گلی جان.چکه،حمید پاکیزه،اسفند1394.mp4 HD

توجانوجهانیسالارعقیلیچکهبداااهه،حمید پاکیزه،اسفند1394

امیرحسین آرمان.چکه بداهه،حمید پاکیزه ، بهمن 1394

ای عاشقان.سالارعقیلی.چکه.بداهه،حمید پاکیزه،بهمن1394

رقصیدن سرو.سالارعقیلی.چکه بداهه،حمید پاکیزه،بهمن1394

علیرضاقربانیجانجهانچکهبداهه_حمید پاکیزه،بهمن 1394

تار مجید درخشانی ، چکه حمید پاکیزه ، بداهه نوازی در بیات ترک

عارف.چکه بداهه،حمید پاکیزه،بهمن1394.mp4 HD

نرمه کوب وتنبود.استادکیانیان_حمید پاکیزه،اسفند1394.mp4 HD

تنبوراستادحسینی وچکه..بداهه،حمید پاکیزه،اسفند1394.mp4 HD

چهارمضراب استادپیرنیاکان.چکه..حمید پاکیزه،اسفند1394.mp4 HD

شهرامشکوهیایدلنروچکهبدااا،حمید پاکیزه،اسفند1394.mp4 HD

دارکوب.چکه3،حمید پاکیزه،اسفند1394.mp4 HD

سه‌تار و چکه . دانشگاه تهران . کنسرت حمید پاکیزه. چکه و دو کوهیار احمدی پور سه‌تار mp4

قصه باران.سالارعقیلی.چکه.بداهه،حمید پاکیزه،بهمن1394.mp4

همنوازی…چکه وکاخونک2..بداهه،حمید پاکیزه،بهمن1394.mp4

حمیدعسگری.کاخونک.چکه.بداهه،حمید پاکیزه،بهمن1394.mp4

شرشر بارون و چکه…حمید پاکیزه،اسفند1394.mp4 HD

برقصا..چاوشی.چکه بداهه،حمید پاکیزه،بهمن1394.mp4 HD

امیرفرجام.عشقم.چکه و کاخونک،حمید پاکیزه،اسفند1394.mp4 HD

روایت فتح با سازهای کوبه ای،سرپرست حمید پاکیزه،3خرداد1395.mp4