کتاب نی‌نوا برای نی و ارکستر زهی حسین علیزاده

کتاب نی‌نوا برای نی و ارکستر زهی حسین علیزاده

کتاب نی‌نوا برای نی و ارکستر زهی حسین علیزاده انتشارات تار و پود
مؤلف: حسین علیزاده
ناشر: موسسه فرهنگی تار و پود
زبان: فارسی
رده‌بندی دیویی: 789.82
سال چاپ: 1398
این کتاب شامل پارتیتور اثر نی‌نوا به صورت دست‌نویس حسین علیزاده می‌باشد.
مؤلف: حسین علیزاده
ناشر: موسسه فرهنگی ماهور
، کارگاه موسیقی زبان: فارسی
رده‌بندی دیویی: 789.82سال چاپ: 1383نوبت چاپ: 1تیراژ: 2200 نسخه تعداد صفحات: 46قطع و نوع جلد: بیاضی (شومیز)
شابک 10 رقمی: 964640992X
شابک 13 رقمی: 9789646409927


نی نوا اثر حسین علیزاده

نی‌نوا، حسین علیزاده | اجرای ارکستر سمفونیک تهران به رهبری شهرداد روحانی

نی‌نوا
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
با نینوا اشتباه نشود.
نی‌نوا
3ney-nava.jpg
آلبوم استودیویی از حسین علیزاده
انتشار ۱ مهر ۱۳۶۲[۱]
ضبط ۱۳۶۲
استودیو بل[۲]
ایران
ژانر موسیقی کلاسیک
موسیقی سنتی ایرانی، موسیقی سازی
مدت ۷۱:۲۶
ناشر مؤسسه فرهنگی هنری ماهور
کرشمه
تهیه‌کننده حسین علیزاده، مؤسسه فرهنگی هنری ماهور
گاه‌نگاری حسین علیزاده
نی‌نوا
(۱۳۶۲) شورانگیز
(۱۳۶۷)
نی‌نوا آلبومی از حسین علیزاده نوازنده و موسیقی‌دان ایرانی است که در ۱ مهر ۱۳۶۲ توسط مؤسسهٔ فرهنگی هنری ماهور پخش شد. این آلبوم یکی از معروف‌ترین کارهای حسین علیزاده است[۳] و پس از پخش توانست از محبوبیت عمومی برخوردار شود و پایه‌های شهرت علیزاده را نیز محکم‌تر کرد.[۴] این آلبوم حتی موجب شد که علیزاده در سطح بین‌المللی هم بتواند خود را بیشتر بشناساند.[۵] نی‌نوا دومین اثری بود که علیزاده برای ارکستر ساخت و پیش از نی‌نوا، یک سرود در همین سبک برای روز کارگر ساخته بود. هستهٔ اصلی نی‌نوا مربوط به سال ۱۳۵۶ می‌شود. او به دلیل علاقه به دستگاه نوا، از این دستگاه برای نوشتن این قطعه استفاده کرده و بعد روی آن کار کرده و آن را با ارکستر زهی ادغام کرده‌است.[۶]

با اینکه برداشت‌های مختلفی از نی‌نوا می‌شود و برخی آن را قطعهٔ مذهبی هم در نظر می‌گیرند، اما علیزاده تنها آن را نوعی خاطره‌نویسی موسیقایی از سال‌های آغازین دههٔ ۱۳۶۰ در نظر می‌گیرد و ساخت قطعهٔ مذهبی را رد می‌کند، هرچند که آئین مذهبی را در کنار سایر ایده‌هایی که داشته، در ساختن آلبوم خود الهام‌بخش می‌داند. او در مصاحبه‌ای می‌گوید: «نینوا آن واژه‌ای است که ما همه حس‌ها را می‌توانیم دربارهٔ آن داشته باشیم. اگر می‌خواهند موضوع و حس مبارزه امام حسین را به آن اطلاق کنند، من افتخار می‌کنم.»[۷]

در این آلبوم، نی، نقش یک راوی را دارد و مصرع نخست از نی‌نامه مولوی، یکی از مواردی بوده که علیزاده از آن ایده گرفته‌است. تکنوازی نی در این آلبوم توسط جمشید عندلیبی انجام شده‌است.

نی‌نوا در زمانی پخش شد که پیش از آن، هنرمندان مختلف عمدتاً از آواز به عنوان عنصر اصلی در موسیقی خود استفاده می‌کردند و از این رو که یک آلبوم ایرانی تنها با تکیه بر سازهای گوناگون بتواند به محبوبیت فراگیر در جامعه برسد، در نوع خود بااهمیت جلوه می‌کرد. استفاده از ریتم، سازآرایی گوناگون و فرم چندصدایی که مورد آخر در آن زمان در بین آثار ایرانی تازگی داشت، از عواملی هستند که منتقدان در موفقیت اثر از آن نام می‌برند.

این آلبوم، به همراه آلبوم دیگری از علیزاده به نام آوای مهر که در سال ۱۳۷۰ منشتر شده بود، مجدداً در قالب لوح فشرده هم منتشر شد. نی‌نوا توسط ارکسترهایی ایرانی و غیرایرانی همچون ارکستر رودکی، ارکستر سمفونیک اوکراین و یک ارکستر فرانسوی به صورت زنده اجرا شده‌است.

محتویات
۱ ایده ساخت
۲ ساختار اثر
۳ نی‌نوازی در آلبوم
۴ دربارهٔ قطعه‌های نی‌نوا
۵ بازخوردها
۶ نام آلبوم و طرح جلد
۷ پخش و نسخه‌ها
۸ اجراهای زنده
۹ فهرست ترانه‌ها
۹.۱ نی‌نوا
۹.۲ سواران دشت امید
۹.۳ نوروز
۹.۴ آوای مهر
۱۰ دست‌اندرکاران
۱۱ تاریخچه پخش
۱۲ جستارهای وابسته
۱۳ منابع
۱۴ پیوند به بیرون
ایده ساخت
نخستین طرح‌های نی‌نوا در سال ۱۳۵۵ بر اساس دستگاه نوا در جشن هنر شیراز با هم‌نوازی سازهای ایرانی اجرا شد. با این فرق که شکل اصلی کار به‌طور کامل بر پایهٔ ردیفسازی و آوازی بنا شده بود. در سال ۱۳۶۱، همان طرح با تغییراتی اساسی از نظر محتوا و فرم، برای ارکستر زهی و نی تک‌نواز نوشته و در نهایت در تابستان ۱۳۶۲ با نام نی‌نوا (نوای نی) پخش شد.[۸]

اولین اثری که ارتباط مستقیم با این موضوع داشت، قطعه‌ای با نام «حصار» بود که در سال ۱۳۵۶ ساخته شد و از رادیو هم پخش شد که برای زندانیان سیاسی آن زمان ساخته شده بود. موضوع این قطعه، پیرامون یک نوحه‌خوان بود و این نوحه‌خوان گاهی خواننده‌ای است که آواز می‌خواند و گاهی ساز دارد. پایان این قطعه به یکباره تمام نمی‌شد و صدای هیئت عزاداران با حالت محو شدن به پایان می‌رسید و شنونده را در جای یک بیننده قرار می‌داد.[۹]

” روزهای خاصی بود که هنوز هم تمام چیزهایش از جمله تلخی‌ها و شیرینی‌ها، که تلخی‌هایش بیشتر بود، برایم زنده است، ولی برای من، نی‌نوا مانند نوشتن خاطرات روزانه بود و وقتی می‌گویند که انگیزه و منظورت چه بود می‌گویم که هیچ منظوری جز اینکه خاطرات روزانه‌ام را در سال ۶۲ به زبان موسیقی بنویسم نبود.
.


—حسین علیزاده دربارهٔ ایده ساخت نی‌نوا، [۱۰]

بنا به گفته علیزاده، نوشتن نی‌نوا حدود دو سال و ایدهٔ ساختنش حدود چهار تا پنج ماه زمان برده‌است. نتیجه و فکرهای اولیهٔ نی‌نوا برای او در سن ۲۳، ۲۴ سالگی شکل گرفته و او این ایده را در تک‌نوازی‌ها و اجراهایش به شکل‌های گوناگون اجرا می‌کرد.[۱۱]

علیزاده در مستند به تماشای آب‌ها که از بی‌بی‌سی فارسی پخش شد، عنوان کرد که هرگز هدفش این نبود که یک قطعهٔ مذهبی بسازد، اما او در عین حال بر این باور است که همهٔ هنرمندان در همه جای دنیا، می‌توانند از آئین و مذهب، ایدهٔ هنری بگیرند و این در تاریخ هنر کل دنیا و بشریت وجود دارد. به گفتهٔ او، در آن موقع سایه بر روی ساخت مثنوی خودش کار می‌کرد و علیزاده خواست به گونه‌ای با او همراه شود: «به خودم گفتم اگر بخواهم با او همراه بشم؟ گفتم بشنو از نی‌چون حکایت می‌کند. بعد گفتم نی باید یک نقشی داشته باشد، اما چه نقشی؟ نی بیاد سولو بزند؟ بعد فکر کردم یک کاری کنم که نکرده باشم یا نشده باشد و یک فرم نی و ارکستر باشد که بالاخره نی‌نوا شد و من هم همیشه عاشق دستگاه نوا بودم و هستم و این ایدهٔ نی‌نوا از مفهوم موسیقایی می‌آید و بعد می‌فهمیم که نی‌نوا یعنی کربلا». علیزاده پس از ضبط نی‌نوا آن را نزد ابتهاج برد، هرچند او گفت که «این کار حیف است که زیر کلام من بیاید».[۱۰]

به گفته علیزاده، زمانی که این قطعه را می‌ساخته، به دلیل جنگی که در آن دوره بین ایران و عراق وجود داشت و مبهم بودن نتیجهٔ جنگ، همراه با نوشتن نت‌ها اشک می‌ریخته: «من همیشه نتایج این جنگ را می‌دیدم و همه چیز را در هاله‌ای می‌دیدم که مثلاً نتیجه جنگ چیست؟» او همچنین می‌گوید در آن زمان به او پیشنهاد شد کارهایی برای جنگ بسازد اما آن پیشنهادها را رد کرده‌است. او بر این باور است که در آن دوره، خیلی‌ها مسائل هیجان‌برانگیز جنگ را دیدند؛ اما او جنایت دشمن را می‌دید و نی‌نوا را مربوط به حس و حال آن زمان می‌داند.[۶]

علیزاده در عین حال که از همهٔ این ایده‌ها استفاده کرده، بر این باور است که نی‌نوا برای او مانند یک یادداشت روزانه بود. از دید او، در سال ۱۳۶۲ در ایران همه چیز شکل خاصی داشت و به خصوص جنگ هم در جریان بود و یک حس غیرقابل تعریفی می‌داند که موجب شد نوشتن این کار خیلی روان و راحت پیش برود.[۱۰]

” اگر می‌خواستم نینوا را دوباره بنویسم قطعاً چیز دیگری می‌شد. وقتی شما قطعه‌ای را می‌سازید تا لحظه آخر آن را زیاد و کم می‌کنید و می‌آرایید. نوشتن یک قطعه هیچ وقت واقعاً تمام نمی‌شود و فقط از روی عادت است که یک جا باید آن را تمام کنی.
.


—حسین علیزاده دربارهٔ ایده ساخت نی‌نوا، [۱۲]

ساختار اثر
ساختمان اصلی نی‌نوا، از همان ساختمان کلی دستگاه نوا پیروی می‌کند که در کل آن انگاره‌های گوشه‌های اصلی نوا، در حرکت ملودی و ترکیب موازی آن‌ها و هارمونی از درجات شکل‌دهندهٔ مقام یا مُدهای گوناگون دستگاه نوا گسترش یافته‌است. به غیر از مُدهای اصلی مانند «درآمد»، «نهفت»، «جامه‌دران»، انگاره‌های مُدهای فرعی هم در شکل‌گیری و ترکیب ملودی‌ها نقش مهمی را داشتند. انگاره‌های ریتمیک دستگاه نوا نیز اساس گسترش ریتم در نی‌نوا است که دربردارندهٔ انگاره‌های ریتمیک «درآمد»، «نهفت»، «نغمه»، «جامه‌دران» و .. است.[۸]

پرویز مشکاتیان موسیقی‌دان و استاد دانشگاه، در مورد استفاده از ارکستر و دستگاه نوا در آلبوم نی‌نوا می‌گوید: «اگر آهنگسازی تحصیل کرده و مترقی برای نوا ملودی بسازد و بعد برای زیباتر کردن آن از ارکستر سمفونیک و هرنوع شکل‌سازی استفاده کند، بسیار کار زیبایی است و نه تنها اشکالی ندارد بلکه خیلی هم خوب است.»[۱۳]

علیزاده در یک گفتگو در سال ۱۳۷۱ بیان کرد که در نی‌نوا اگرچه از سازهای غربی و بین‌المللی استفاده شده‌است، اما محتوای آن عمیقاً ملی و ایرانی است. او بر این باور است که محتوی و جوهر حس اثر مهم است و اینکه یک اثر چقدر با جامعه ارتباط برقرار می‌کند و در این میان، نوعِ ساز را در حکمِ وسیله می‌داند.[۱۴]

جمشید عندلیبی، نوازنده نی – سال ۱۳۶۳
نی‌نوازی در آلبوم
جمشید عندلیبی، نوازندهٔ نی، در سن بیست و شش سالگی، برحسب علاقه‌اش برای همکاری در کار جدید با محوریت نی، پیشنهاد همکاری نواختن نی در نی‌نوا را به علیزاده می‌دهد. عندلیبی در این کار از نی هفت‌بند، که ریشه در اصفهان و مرکز ایران دارد، استفاده کرده‌است. او در استودیو فقط یکبار نی را نواخت و همان یکبار ضبط شد و در آلبوم قرار گرفت. او دربارهٔ ملودی‌ها و اینکه کدام ملودی را برای نی به کار بگیرد و برای نی مناسب است با علیزاده تبادل نظر می‌کرد. عندلیبی به یاد می‌آورد که نزدیک به دو تا سه ماه به تمرین پرداختند و این تمرین‌ها به صورت روزانه و مداوم نبود، ارکستر تمرین‌های جداگانه‌ای را برای هماهنگی انجام می‌دادند و در مرحله آخر عندلیبی برای نواختن نی به آن‌ها پیوست.[۱۵]

علیزاده دربارهٔ استفاده از نی در این آلبوم می‌گوید: «شاید انگیزه من آن زمان این بود که ساز نی را به نوعی به صحنه بیاورم. چون ساز نی نسبت به سازهای دیگر در آن زمان خیلی مهجور بود، با اینکه نی ساز مهمی در موسیقی ایرانی است ولی تنها در تک‌نوازی از آن استفاده می‌شد و انگیزه من ترکیب این ساز با سازهای دیگر بود».[۱۲]

حسن ناهید، نوازندهٔ نی، براین باور است که استفاده از نی در نی‌نوا، نشان‌دهندهٔ درک درست علیزاده از ساز نی است، او می‌گوید علیزاده به وسعت صدای نی آشنا بود و می‌دانست که کجایش بهتر صدا می‌دهد.[۱۶]

دربارهٔ قطعه‌های نی‌نوا
درآمد: این قطعه با حرکتی پایین‌رونده با ویلن آلتو در دانگ دوم نوا آغاز و نهایتاً بعد از اجرای انگاره‌های نوا از میزان ششم تابلویی از انگاره‌های اصلی نوا، بواسطهٔ ارکستر پدیدار می‌شود و پس از آن طرح ملودی اصلی برای ویلونسل با همراهی ارکستر نوشته می‌شود که با نت‌های کشیده پایان می‌یابد.[۸]
نغمه: با پیتزیکاتوی آهستهٔ ویلونسل و کنترباس آغاز می‌شود و در ادامه دگره‌های مختلفی از گوشهٔ «نغمه» برای آلتو و ویلن ۱ و ۲ با ریتم‌های مختلف نوشته شده که در ادامه انگاره‌های آغازین با «نغمه» ترکیب می‌شوند و در پایان، نی گوشهٔ «نغمه» را به شکل آوازی با همراهی ارکستر خاتمه می‌دهد.[۸]
جامه‌دران: با حرکت آهستهٔ ویلن آلتوی سلو آغاز می‌شود و با ملودی و انگاره‌های گوشه‌های دیگر ترکیب و با حرکتی تندتر با گوشهٔ «نغمه» پایان می‌یابد.[۸]
نَهُفت: انگارهٔ اصلی گوشهٔ نَهُفت به صورت اکتاو در بخش‌های مختلف آغاز، و نی با حالتی نیمه آزاد همراه می‌شود. در ادامه همین گوشه با دگره‌های ریتمیک تندتر با همراهی نی و ارکستر پایان می‌یابد.[۸]
فرود:قطعهٔ «درآمد» عیناً تکرار می‌شود و قطعه در دستگاه نوا فرود می‌آید.
رقص سماع: این بخش با ریتم ده‌ضربی (۳+۳+۴) یا (۱+۲+۳+۴) با پیتزیکاتوی ویلونسل و کنترباس با همراهی دو نی آغاز می‌شود که در ادامه نیز باقی ارکستر با پیتزیکاتو، دو نی را همراهی می‌کنند و با سؤال جواب نی‌ها و ارکستر ادامه داده می‌شود و با کرشندوی کوتاه ارکستر به پایان می‌رسد.[۸]
بازخوردها
علیزاده خودش معتقد است که خوشبختانه یا متأسفانه نی‌نوا به شناسنامهٔ او تبدیل شده‌است.[۱۷] او آلبوم خود را نوعی هم‌زبان‌شدن و همنوع‌شدن با مردم هم می‌داند و دربارهٔ برداشت همگانی از نی‌نوا در گفتگویی با دویچه وله گفت:

بر اساس شناختی که بدست آورده بودم، می‌دانستم کجاها و به چه شکل از ارکستر و در کجا نی استفاده کنم، به‌طوری‌که شنونده احساس نکند که ارکستر در کنار ملودی‌های ایرانی یک شکل اضافه دارد، ملودی‌ها یا حالت‌ها به گونه‌ای است که برای شنوندهٔ ایرانی آشنا و نوازشگر است. ضمن اینکه همیشه آثاری که بوجود می‌آید، بستگی دارد در چه دوره‌ای و چه سنخیتی با شرایط خودش داشته باشد. به نظرم نی‌نوا بازگوکننده شرایط خودش است.

— [۱۸]
بازخورد
بررسی انتقادی
منبع رتبه
آل‌میوزیک 4/5 ستاره[۱۹]
هومان اسعدی، استاد دانشگاه و موسیقی‌دان بر این باور است که در آلبوم نی‌نوا، علیزاده از فرم یک‌صدایی خارج شده و به فرم چندصدایی در آهنگ‌سازی روی آورده که این موضوع نیز در آثار ایرانی آن زمان تازگی داشت و در مورد استفاده از ریتم‌های لنگ نیز علیزاده در استفاده از این ریتم‌ها بیشترین تأثیر را پذیرفته‌است.[۲۰]

پیروز ارجمند موسیقی‌دان و آهنگ‌ساز بر این باور است که در دوران جنگ، فرصتی برای ساخت موسیقی مذهبی به جز موسیقی مذهبی جنگ وجود نداشت. از نظر او، این اثر از آن دسته کارهایی است که گذر زمان نتوانست بر رویش تأثیر بگذارد. او همچنین یکی از رموز ماندگاری این اثر را وفاداری به موسیقی سنتی ایرانی می‌داند.[۹] کامبیز روشن‌روان، موسیقی‌دان و استاد دانشگاه بر این باور است که این اثر به عنوان یک اثر نمادین در موسیقی مذهبی ایران تبدیل شده و غیر از این اثر، کار دیگری که تا این اندازه جذابیت داشته باشد را نمی‌شناسد و این اثر علیزاده را شاخص‌ترین اثری می‌داند که موسیقی مذهبی تا به حال داشته‌است.[۹] این درحالی است که علیزاده در مستند به تماشای آب‌ها عنوان کرد که هدفش هرگز ساخت موسیقی مذهبی نبوده، اما در عین حال تأثیرپذیری از آئین مذهبی را رد نکرد.[۱۰]

محمود خوشنام، کارشناس و منتقد موسیقی بخش فارسی بی‌بی‌سی، بر این باور است که موسیقی‌دانان در ابتدای انقلاب ۱۳۵۷ ایران، برای اینکه موسیقی را از حالت رخوت و رکودی که به جنبه‌های روضهخوانی و تعزیه بسیار شبیه شده بود، نجات بدهند، به سوی دو عامل اصلی در موسیقی روی آوردند که یکی ریتم و یکی دیگر سازآرایی‌های جذاب و گوناگون بود. او می‌گوید علیزاده به ویژه مسئلهٔ ریتم را در کار نخست خودش، نی‌نوا، نشان داد که در آن سازآرایی‌های جذاب به کار رفته بود، به ویژه سازهای غربی که آن روزها مورد تقبیح کارگزاران فرهنگی بود.[۲۱]

منتقد آل‌میوزیک دربارهٔ نی‌نوا بر این باور بود که هرچند موسیقی خاورمیانه خیلی متکی بر روی هارمونی و درهم‌آمیزی آهنگ‌ها با تأکید بر ملودی نیست، اما از سوی دیگر پیچیدگی زیادی داشته و بیشتر به توسعهٔ بداهه شکل‌های ملودی متکی است. از دید او، حسین علیزاده در نی‌نوا تلاش کرد که خارج از یک هارمونی مشخص و برپایهٔ شکل‌های موسیقی سنتی ایرانی کار کند که این تلاش علیزاده را یک تجربهٔ موفق در نظر گرفت، او همچنین صدای سازهای زهی در این کار را مانند برخی هنرمندان غربی همچون کورساکف، رالف وان ویلیامز و شوستاکوویچ می‌دانست.[۱۹]

ابوالحسن مختاباد، پژوهشگر و منتقد موسیقی، به نقل از علیزاده می‌گوید وقتی شجریان این قطعه را شنید گفت: «علیزاده وقتی این کار را می‌نوشت به چه چیزی فکر می‌کرد که این همه غم و اندوه را به قطعه‌اش سرازیر کرد؟».[۲۲]

نام آلبوم و طرح جلد

«نی‌نوا به معنی نوای نی است و من اسم این قطعه را خیلی دوست داشتم؛ چرا که یک اسم موسیقایی بود و اسمی فارسی است» — حسین علیزاده[۶]
به گفته علیزاده، نی‌نوا واژه‌ای است که یک معنای چندبعدی می‌توان به آن داد. هم «نینوا» است، هم «نوای نی» و همچنین قطعه‌ای که این نی می‌نوازد؛ در دستگاه نوا است و از نگاه او علت اینکه هرکس با هر عقیده‌ای با این قطعه ارتباط برقرار کرد نیز همین می‌تواند باشد.[۱۱]

برخی کارشناسان بر این باور هستند که انتخاب عنوان نی‌نوا که می‌شد آن را دو گونه تفسیر کرد، هوشمندی آهنگساز را در آن شرایط سخت نشان می‌دهد؛ زیرا می‌شد نی‌نوا را نوعی موسیقی کهن اسطوره‌ای، حتی مذهبی، تلقی کرد، اما در عین حال ساخت این آلبوم را بر پایه شیوه‌های آهنگ‌نویسی بین‌المللی در نظر می‌گرفتند که یک ارکستر کامل با سازهای ملی و بین‌المللی آن را به اجرا درآورده بود.[۴]

جلد آلبوم
آلبوم نی‌نوا با طرح جلدهای مختلفی پخش شده‌است. نخستین جلد نی‌نوا، طرحی از رضا درخشانی بود که یک افق تیره را نشان می‌داد. علیزاده در گفتگو با خبرگزاری فارس گفته بود که «ساخت این قطعه در نگاهم به افق در یک غروب اتفاق افتاد».[۱۱] در جلدهای بعدی که توسط مؤسسهٔ ماهور پخش شد؛ تصویری از نواخته‌شدن یک نی را نشان می‌دهد که توسط جمشید حقیقت‌شناس طراحی شده‌است.[۲۳] جلد دیگری از آلبوم متعلق به نسخه پخش شده توسط کرشمه رکوردز است که آن جلد توسط فرشید مثقالی طراحی شده‌است.[۲۴] یک جلد دیگر با زمینه‌ای خاکستری و با نماد ماهور وجود دارد که در سایت ایران‌گام قرار داده شده‌است.[۲۵]

علی بوستان، موسیقی‌دان و گرافیست، که کار گرافیک کامپیوتری را در جلدهای این آلبوم در نسخهٔ ماهور بر عهده داشت،[۲۳] ضمن اینکه گفت جلد آلبوم نی‌نوا چندین بار پخش شده، بر این باور است که در هیچ جای دنیا پیش نمی‌آید که یک جلد آلبوم را با طرح‌های مختلف پخش کنند و از نظر او، جلد آلبوم، شناسهٔ یک آلبوم است که در ایران با اصرار تهیه‌کننده‌های آلبوم‌ها دستخوش تغییر می‌شود.[۲۶]

پخش و نسخه‌ها
آلبوم نی‌نوا در سال ۱۳۶۲ توسط مؤسسهٔ فرهنگی هنری ماهور[۱] و در زمانی که از دید برخی کارشناسان، موسیقی از سوی انقلابیون، زیر فشار تحریم و تکفیر قرار گرفته بود و همهٔ سازمان‌های موسیقی و ارکسترها به حال تعطیل یا نیمه‌تعطیل درآمده بودند، ضبط و پخش شد.[۴] به گفتهٔ عندلیبی، پس از پخش شدن آلبوم در بازار، تلویزیون ایران در معرفی اثر نقش تأثیرگذاری را داشت. او همچنین عنوان کرد با این که آلبوم در استودیوی خصوصی ضبط شده، اما سازمان صدا و سیما امکانات و نوازندگان ارکستر را برای آن‌ها فراهم کرده بود.[۱۵]

این آلبوم چندبار پخش مجدد یافت. یک نسخه از آن در سال ۱۳۷۱ توسط مؤسسهٔ فرهنگی هنری ماهور در قالب نوار کاست پخش شد که روی الف آن را نی‌نوا دربرداشت و روی ب را آهنگ‌های «نوروز» و «سواران دشت امید» و «حصار» قرار داده بودند.[۲۷] نسخه‌هایی از آلبوم با عنوان نی‌نوا/آوای مهر.[۲۸][۲۹] ، نی‌نوا، آوای مهر، نوروز، سواران دشت امید[۳۰] منتشر شد.

از میزان فروش نی‌نوا آماری منتشر نشده، اما برخی خبرگزاری‌ها مانند خبرگزاری فارس، میزان فروش آلبوم را «چشمگیر» در نظر می‌گیرند،[۱۱] همچنین با وجود اینکه آلبوم در ایالات متحده پخش شده، اما آماری وجود ندارد که نشان دهد آلبوم در جدول فروش قرار گرفته باشد.

نسخهٔ نی‌نوا/آوای مهر
همچنین ببینید: آوای مهر
این نسخه شامل آهنگ‌های نی‌نوا و قطعاتی از آلبوم آوای مهر است که با عنوان نی‌نوا/آوای مهر توسط شرکت کرشمه رکوردز در سال ۱۹۹۵ (میلادی) پخش شد.[۲۸]آوای مهر دربردارندهٔ آهنگ‌هایی بود که حسین علیزاده پس از زلزلهٔ گیلان در سال ۱۳۶۹ و متأثر از این حادثه اجرا و ضبط کرده بود.[۳۱] آوای مهر با همراهی ارکستر سازهای ملی و با صدابرداری حسن عسگری ضبط شده و در آن هادی حمیدی، افسانه رثایی، محسن کرامتی و جهانگیر ابوجلادی به عنوان خواننده حضور دارند.[۲۳]

نوار کاست آوای مهر شامل سه قطعه دیگر به نام‌های «عصیان»، «رؤیا» و «ریتم برای سازهای کوبه‌ای» هم بود که در نسخهٔ لوح فشردهٔ نی‌نوا/آوای مهر قرار ندارد.

قطعهٔ «عصیان» قطعه‌ای بود که علیزاده در سال ۱۳۶۳ برای هارپ و ارکستر زهی نوشت[۳۲] که تحت تأثیر قطعهٔ «قطعه برای ارکستر زهی و سازهای کوبه‌ای چلستا» توسط بلا بارتوک ساخته شده بود و در تابستان ۱۳۶۷ در سالن شهرداری استراسبورگ اجرا و ضبط شده بود. قطعهٔ «رؤیا» هم قطعه‌ای بود که به سفارش رادیو اتریش ساخته شده بود و در سال ۱۳۶۹ از همان رادیو پخش شد.[۳۱]

نسخهٔ نی‌نوا، آوای مهر، نوروز، سواران دشت امید
این نسخه دربردارندهٔ ۱۳ آهنگ است که ۱۱ آهنگ آن از دو آلبوم نی‌نوا و آوای مهر هستند. افزون بر آن، دو آهنگ با نام‌های «نوروز» و «سواران دشت امید» نیز در آن وجود دارد.[۳۰]

قطعهٔ «نوروز» در بهار ۱۳۶۲ توسط گروه شیدا و عارف به سرپرستی حسین علیزاده اجرا شده‌است.[۳۳] علیزاده دربارهٔ ساخت قطعه نوروز می‌گوید:

یکبار روز سیزده بدر بود که من در اتوبان چمران بودم و حال خیلی خوبی نداشتم. بعد فکر کردم که اگر نگاهم را از خودم بگیرم و به جامعه نگاه کنم، می‌بینم که جامعه یک شادی خاصی دارد. این سبزه‌هایی که روی ماشین‌ها گذاشته‌اند و با شادی و لبخندی که روی صورت همه هست، همه دارند می‌روند که با طبیعت رابطه برقرار کنند. آن لحظه این شادی مردم طوری روی من اثر گذاشت که فکر کردم اگر هرکدام از این مردم مثل من بایستند کنار و احساس کنند که یک غمی در دل‌شان هست، خُب الان باید همه غمگین باشند. حتماً هم همه یک مسائلی همیشه دارند. من همین‌طور که نگاه می‌کردم، یواش‌یواش یک ملودی به ذهنم رسید. از جنب و جوش مردم یک وجدی در دل من به‌وجود آمد که در آن قطعه شما هم آن را حس می‌کنید. حالا به‌نوعی هم منِ غمگین را می‌بینید و هم منِ شاد را. من اسم این قطعه را گذاشتم «نوروز ۶۲». جالب است که من هر وقت این قطعه را می‌شنوم یا به کسی دارم یاد می‌دهم، بدون استثناء تمام آن روز و آن صحنه به‌یادم می‌آید.

— حسین علیزاده، فروردین ۱۳۹۳، [۳۴]
قطعه دیگری که در این نسخه وجود دارد «سواران دشت امید» است. این قطعه مبتنی بر ردیف دستگاهی موسیقی ایرانی است که با ریتم‌های ادواری آمیخته شده و از برخی جهات نقطهٔ عطفی در کار علیزاده و موسیقی ایرانی به‌شمار می‌رود. این قطعه در سال‌های ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ و در روزهایی که علیزاده سرباز بود، در پادگان فرح‌آباد ساخته شده و به گفتهٔ علیزاده، نُت به نُت این قطعات و نحوهٔ نگارش آن را به یاد دارد. علیزاده در قطعهٔ «سواران دشت امید» به دنبال این بود که موسیقی را با بیان انقلابی و رزمی نشان دهد؛ و بر اساس آنچه که خودش می‌گوید: «چون در ایران غالباً به موسیقی‌ای که شعر در آن حضور دارد موسیقی انقلابی می‌گویند، من می‌خواستم چنین تصوری را از بین ببرم و ثابت کنم که قطعه بدون کلام هم می‌تواند چنین مفهومی را انتقال دهد و قطعه «سواران دشت امید» با چنین رویکرد و هدفی ساخته شد.»[۳۵]

اجراهای زنده
قطعات نی‌نوا در میانه‌های دهه ۱۳۷۰ به صورت زنده در تالار وحدت و با نی‌نوازی شهاب فیاض اجرا شد. در آبان ۱۳۸۵ نیز قطعات نی‌نوا بار دیگر به صورت زنده و با نی‌نوازی پاشا هنجنی در کاخ نیاوران به اجرا درآمد.[۳۶]

اجرای دیگری از نی‌نوا توسط یک ارکستر فرانسوی و با مشارکت ارکستر رودکی و همراهی تک‌نوازان ایرانی در بهار ایرانی پاریس در اردیبهشت ۱۳۸۷ اجرا شد. این کنسرت طی دو شب در دو تالار بزرگ پاریس اجرا شد و برای نخستین‌بار بود که یک ارکستر فرانسوی، آثار آهنگ‌سازان کلاسیک ایرانی مانند دهلوی و علیزاده را اجرا می‌کرد. در این برنامهٔ مشترک، هنرمندان ایرانی و فرانسوی قطعهٔ نی‌نوا را با تک‌نوازی پاشا هنجنی اجرا کردند و به دلیل تشویق حضار در دومین شب از اجرای این برنامه، ارکستر چندین بار پخش پایانی نی‌نوا با نام «رقص سماع» را اجرا کرد.[۳۷][۳۸]

در دی سال ۱۳۸۷ نیز قطعات نی‌نوا به صورت زنده به همراه ارکستر سمفونیک اوکراین به اجرا درآمد. در این اجرا، پاشا هنجنی و وفا مصباحی به نواختن نی پرداختند. علیزاده که در این کنسرت از پشت صحنه نظاره‌گر بود، در بخش آخر به همراه مسعود شعاری و بهداد بابایی، نوازندگان سه‌تار، در کنار ارکستر قرار گرفت.[۳۹] برخی معتقد بودند که در این اجرا، ارکستر اوکراینی چندان با دستگاه نوا و جمله‌های تکنیکی علیزاده آشنا نبودند و بر این باور بودند که روح ایرانی موجود در نی‌نوا چندان جاری نبود و این نکته را باعث افت در اجرای نی‌نوا می‌دانستند، هرچند از نی‌نوازی پاشا هنجنی و وفا مصباحی رضایت داشتند.[۴۰]

فهرست ترانه‌ها
نکته
این فهرست از نسخهٔ لوح‌فشرده منتشر شده توسط ماهور گرفته شده‌است.[۳۰] در نسخه منتشر شده توسط نشر کرشمه، دو «قطعه سواران دشت امید» و «نوروز» قرار ندارد.[۲۸] همه آهنگ‌ها توسط حسین علیزاده ساخته شده‌است.

نی‌نوا
شماره نام مدت
۱. «درآمد» ۴:۱۷
۲. «نغمه» ۵:۲۸
۳. «جامه‌دران» ۴:۱۰
۴. «نهفت و فرود» ۹:۰۴
۵. «رقص سماع» ۴:۳۶
سواران دشت امید
شماره نام مدت
۶. «سواران دشت امید» ۷:۲۱
نوروز
شماره نام مدت
۷. «نوروز» ۴:۰۰
آوای مهر
شماره نام خواننده مدت
۱. «زندگی» هادی حمیدی ۶:۱۷
۲. «طلوع» ۱:۳۱
۳. «عمق فاجعه» هادی حمیدی ۵:۳۰
۴. «آوای مهر» افسانه رثایی ۱۰:۴۶
۵. «عروج» محسن کرامتی ۴:۰۴
۶. «جستجو» ۴:۱۴
دست‌اندرکاران
دست‌اندرکاران نی‌نوا
ارکستر سازهای ملی
جمشید عندلیبی:نی
خاچیک بابایان:ویلن
فرشید بصیری:ویولا
محسن تویسرکانی:ویلونسل
دست‌اندرکاران «نوروز»
گروه شیدا و عارف
سرپرست:حسین علیزاده
دست‌اندرکاران آوای مهر
ارکستر سازهای ملی
سیدهادی حمیدی – خواننده قطعات «زندگی»، «عمق فاجعه»
افسانه رثایی – خواننده «آوای مهر»
محسن کرامتی – خواننده «عروج»
جهانگیر ابوجلادی – خواننده
تاریخچه پخش
نام تاریخ پخش ناشر قالب توضیحات
نی‌نوا[۱] ۱۳۶۲، ۱ مهر ماهور کاست شامل آهنگ‌های نی‌نوا
نی‌نوا و آوای مهر ۱۳۷۰ ماهور کاست شامل آهنگ‌های نی‌نوا و آوای مهر
نی‌نوا[۲۷] ۱۳۷۱ ماهور کاست شامل نی‌نوا به همراه «حصار» و «سواران دشت امید» و «نوروز»
نی‌نوا و آوای مهر[۴۱] ۱۳۷۲، ۱۰ آذر کرشمه سی‌دی پخش در آمریکا، شامل دو آلبوم نی‌نوا و آوای مهر
نی‌نوا و آوای مهر[۲۹] ۱۳۷۴، ۱۱ خرداد کرشمه سی‌دی سی‌دی KCD-103
نی‌نوا (کنسرتو برای نی و ارکستر زهی)[۴۲] ۱۳۸۳، ۲۸ مهر ماهور سی‌دی شامل نی‌نوا، آوای مهر، «نوروز» و « «سواران دشت اُمید»
نی‌نوا + آوای مهر + نوروز و سواران دشت امید[۴۳] ۱۳۸۵، ۱۹ مهر ماهور سی‌دی سی‌دی M.CD-04
جستارهای وابسته
موسیقی تلفیقی
منابع
«نی‌نوا». ماهور. کام. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۹ مه ۲۰۱۴. دریافت‌شده در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۳.
«تاریخچه». استودیو بل. بایگانی‌شده از روی نسخه اصلی در ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۳. دریافت‌شده در ۱۴ خرداد ۱۳۹۳.
Broughton, Simon (1999). World Music: Africa, Europe and the Middle East (2 ed.). Rough Guides. p. 361. ISBN 978-1858286358. Archived from the original on 19 May 2014. Retrieved 15 May 2014.
خوشنام، محمود (۱۵ مهر ۱۳۸۹). «نو آوران سنتی؛ حسین علیزاده». بخش فارسی بی‌بی‌سی. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۹ مه ۲۰۱۴. دریافت‌شده در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۳.
«بررسی و پیش‌نمایش، آلبوم‌ها». بیلبورد. ۱۱۰ (۴۳): ۲۳. ۲۴ اکتبر ۱۹۹۸. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۹ مه ۲۰۱۴. دریافت‌شده در ۱۵ مه ۲۰۱۴.
خادمی، آمن (۹ اردیبهشت ۱۳۹۳). «گفتگوی آرمان با حسین علیزاده». آرمان امروز (۲۴۵۷): ۷.
تبیان، موسسه فرهنگی و اطلاع‌رسانی. «روایت ساخت قطعه «نینوا» از زبان «حسین علیزاده»». article.tebyan.net (به Persian). بایگانی‌شده از اصلی در ۱ مارس ۲۰۲۱. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۱۲-۲۸.
علیزاده، حسین (۱۳۸۳). نی‌نوا: نی و ارکستر زهی. تهران: ماهور. شابک ۹۶۴-۶۴۰۹-۹۲-X.
قنواتی، علی (۱۳۹۰). گزارش اشک: نی‌نوا، خاستگاه و ریشه‌ها (FLV) (مستند). ایران: شبکه ۱ سیمای جمهوری اسلامی ایران. روی داده در دقیقه ۳ و ۴ برای پیروز ارجمند. دقیقه ۲ برای کامبیز روشن‌روان. دقایق ۶ تا ۹ برای حسین علیزاده. دریافت‌شده در ۲۷ فروردین ۱۳۹۳.
میراسدالله، علیرضا (۱۳۹۳). به تماشای آبها (FLV) (مستند). لندن: بخش فارسی بی‌بی‌سی. روی داده در دقیقه ۱۳، ۱۴، ۱۵. دریافت‌شده در ۲۷ فروردین ۱۳۹۳.
«روایت ساخت قطعه نینوا از زبان حسین علیزاده». خبرگزاری فارس. ۲۲ دی ۱۳۸۶. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۹ مه ۲۰۱۴. دریافت‌شده در ۲۷ فروردین ۱۳۹۳.
«به جای موسیقی ایرانی، فاجعه گوش می‌دهند+داستان نینوا از زبان حسین علیزاده». خبر آنلاین. ۷ آذر ۱۳۹۱. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۹ مه ۲۰۱۴. دریافت‌شده در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۳.
محقق، عبدالرضا (۱۳۷۰). «گفتگو با پرویز مشکاتیان». کلک (۲۰): ۱۶۵–۱۷۵.
میرزاده، محمود (۱۳۷۱). «برای رسیدن به اقتدار ملی و فرهنگی باید به ریشه‌ها برگردیم». ادبستان فرهنگ و هنر (۳۶).
گفتگو با جمشید عندلیبی در برنامه سیمرغ (برنامهٔ تلویزیونی). تهران: شبکه ۲ سیمای جمهوری اسلامی ایران. ۱۳۹۱. روی داده در دقیقه ۳، ۴، ۵ و ۱۴.
بهمن‌پور، فروغ (۱۳۸۱). «در محضر پیشکسوتان: نایی سرافراز». مقام موسیقایی (۱۸): ۱۷–۲۲.
«اجرای آثارم توسط دختر ۱۰ ساله شگفت‌زده‌ام کرد/”نی‌نوا” شناسنامه من است». خبرگزاری مهر. ۲۷ دی ۱۳۹۱. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۹ مه ۲۰۱۴. دریافت‌شده در ۲۹ فروردین ۱۳۹۳.
نی‌نوا، سنت‌شکنی و نوآوری، گفتگو با حسین علیزاده (MP3) (برنامهٔ رادیویی). آلمان: بخش فارسی دویچه وله. ۱۳۹۲. روی داده در دقیقه ۳. دریافت‌شده در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۳.
کیفنر، کرت. «نی‌نوا/آوای مهر». آل‌میوزیک. بایگانی‌شده از اصلی در ۵ ژوئن ۲۰۱۴. دریافت‌شده در ۲۷ فروردین ۱۳۹۳.
«گزارش همشهری‌آنلاین از نشست نقد و بررسی آثار علیزاده». همشهری‌آنلاین. ۱۸ شهریور ۱۳۹۰. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۹ مه ۲۰۱۴. دریافت‌شده در ۲۹ فروردین ۱۳۹۳.
کاتوزیان، امیر مصدق (۲۴ دی ۱۳۸۹). «از «اعدام ترانه» تا حذف پاپ از رقابت‌های جشنواره موسیقی فجر». رادیو فردا. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۹ مه ۲۰۱۴. دریافت‌شده در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۳.
مختاباد، ابوالحسن, ویراستار (دی ۱۳۹۰). «تقاطع موسیقی و اخلاق: نگاهی به زندگی حرفه‌ای و کاری حسین علیزاده» (۷). تجربه. ۱۰۵۸. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۹ مه ۲۰۱۴. دریافت‌شده در ۲۹ فروردین ۱۳۹۳.
نی‌نوا، مؤسسه فرهنگی هنری ماهور، پشت جلد، نسخه سی‌دی، شماره سی‌دی:M.CD-04
«نی‌نوا و آوای مهر». کرشمه. کام. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۹ مه ۲۰۱۴. دریافت‌شده در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۳.
«نی نوا». ایران‌گام. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۸ مه ۲۰۱۴. دریافت‌شده در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۳.
«آهنگ‌هایی که رنگ می‌شود». انتشارات رسم. ۹ خرداد ۱۳۸۸. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۹ مه ۲۰۱۴. دریافت‌شده در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۳.
افتخاری، رابعه (آبان و آذر ۱۳۷۱). «آشنایی با نوارهای تازه موسیقی». کلک (۳۲ و ۳۳): ۱۶۲–۱۶۴.
«نی‌نوا/آوای مهر». آمازون. بایگانی‌شده از روی نسخه اصلی در ۱۹ آوریل ۲۰۱۴. دریافت‌شده در ۲۸ فروردین ۱۳۹۳.
«نی‌نوا و آوای مهر». آمازون. بایگانی‌شده از روی نسخه اصلی در ۱۹ آوریل ۲۰۱۴. دریافت‌شده در ۲۸ فروردین ۱۳۹۳.
«نی‌نوا، آوای مهر، نوروز، سواران دشت امید». آمازون. بایگانی‌شده از روی نسخه اصلی در ۱۹ آوریل ۲۰۱۴. دریافت‌شده در ۲۸ فروردین ۱۳۹۳.
افتخاری، محمد (اسفند ۱۳۷۰ و فروردین ۱۳۷۱). «آوای «مهر» حسین علیزاده آوایی در ستایش زندگی». چیستا (۸۶): ۷۴۰–۷۴۱.
«ترکمن علیزاده و کلیدر درویشی در اجرای ارکسترال». همشهری‌آنلاین. ۲۹ مهر ۱۳۸۷. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۹ مه ۲۰۱۴. دریافت‌شده در ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۳.
قاضی زاده، سمیه (۲۹ اسفند ۱۳۸۹). «ازآواهای باستانی تا تصنیف خوانی شجریان، ناظری و بسطامی/ نگاهی به نوروز خوانی‌ها در ایران». خبر آنلاین. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۹ مه ۲۰۱۴. دریافت‌شده در ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۳.
هنرمندان باید در پی تحقق خواست‌هایشان باشند (MP3) (برنامهٔ رادیویی). آلمان: بخش فارسی دویچه وله. ۱۳۹۳. روی داده در دقیقه ۱۳ تا ۱۵. دریافت‌شده در ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۳.
نجوا، ابوالحسن (۱۴ آذر ۱۳۸۶). «اجرای ‘حصار’ حسین علیزاده پس از سی سال». بخش فارسی بی‌بی‌سی. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۹ مه ۲۰۱۴. دریافت‌شده در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۳.
«اجرای زنده نی‌نوای علیزاده پس از یک دهه». همشهری‌آنلاین. ۱ آبان ۱۳۸۵. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۹ مه ۲۰۱۴. دریافت‌شده در ۲۸ فروردین ۱۳۹۳.
«آوای نی‌نوای حسین علیزاده در فرانسه بلند شد». دنیای اقتصاد. ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۷. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۹ مه ۲۰۱۴. دریافت‌شده در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۳.
«نی‌نوای علیزاده در فرانسه». جام جم آنلاین. ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۷. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۵ مه ۲۰۱۴. دریافت‌شده در ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۳.
«اوکراینی‌ها نینوا و کلیدر را روایت کردند». خبرگزاری فارس. ۷ دی ۱۳۸۷. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۹ مه ۲۰۱۴. دریافت‌شده در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۳.
توسلیان، محمود (۱۲ دی ۱۳۸۷). «کلیدر «بی سرزمین» و «نی نوا» ی اوکراینی». همشهری‌آنلاین. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۹ مه ۲۰۱۴. دریافت‌شده در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۳.
«نی‌نوا و آوای مهر». آی‌تیونز. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۴. دریافت‌شده در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۴.
«نی‌نوا (کنسرتو برای نی و ارکستر زهی)». آی‌تیونز. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۴. دریافت‌شده در ۲۸ خرداد ۱۳۹۳.
«نی‌نوا + آوای مهر + نوروز و سواران دشت امید». آی‌تیونز. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۴. دریافت‌شده در ۲۸ خرداد ۱۳۹۳.

نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

سینا نصرتی مدرس آواز و سه‌تار

سینا نصرتی مدرس آواز و سه‌تار

تماس جهت ثبت نام: ۲۲۹۵۲۸۲۰

درباره‌ی سینا نصرتی از زبان خودش:

 این قسمت را اختصاص دادم به معرفی اساتیدی که در کنار آنها دانش موسیقی را فرا گرفته ام؛ همچنین  فعالیت هایی که در روند آنها  تجربه کسب  کرده ام  و در بخشی ازآن فعالیت ها به صورت داوطلبانه شرکت کرده و دستمزدی در قبال آنها دریافت نکرده ام. 

برای یادگیری ردیف های کریمی و دوامی از 9 سالگی تا 16 سالگی از کلاس های آقای سالار عقیلی استفاده کردم.

برای مهارت های صداسازی و ردیف طاهرزاده از 15 سالگی به مدت دو سال نزد استاد حمیدرضا نوربخش کسب دانش کردم.

آواز کلاسیک و جز را در دوره ی هنرستان از آقای فرشاد فولادوند آموختم.

سه تار را از :

9 سالگی تا 18 سالگی نزد استاد بهداد بابایی

15 تا 17سالگی  نزد استاد جنگوک و از 16 تا 18 سالگی از آقای حسین مهرانی فراگرفته ام.

از 17 سالگی تا 19 سالگی از آقای احسان امامی و 19 تا 20 سالگی در کنار استاد مسعود شعاری نیز کسب مهارت کرده ام.

برگزاری کنسرت های متوالی خیریه برای کودکان محک در سالهای 79،80،81،82،83.

 کنسرت های مربوط به هنرستان در سالهای 83،84،85،86،87 در تالارهای اندیشه و فارابی.

اجراهای مربوط به خانه ی موسیقی شماره ی 4 مانند: Open mic و بداهه نوازی در جامعه ی موسیقی جز تهران و دیگر شهرها از سال 1396 تا کنون.

بنیانگذار  اجراهای خیابانی به سبک مدرن (امروزی) در شهر رشت. در سالهای 1390 تا 1394.

همنوازی و آواز به عنوان مهمان با ارکستر ملی نوجوانان و جوانان ایران.

سوابق شغلی:

آهنگسازى فيلمها و نوازندگى ها

گروه هنری ماناک از تیر ماه 1393 تا بهمن 1397

فیلم ناهید به کارگردانی آیدا پناهنده برنده ی جایزه ی کن در بخش موسیقی فیلم.

فیلم زمناکو به کارگردانی مهدی قربان پور

فیلم اسرافیل به کارگردانی آیدا پناهنده کاندید جشنواره ی تخصصی مارسی در بخش موسیقی

فیلم لاک قرمز به کارگردانی جلال حاتمی برنده ی جشنواره ی هر در سال 1395

موسیقی بازی Game : سایه چین

گروه مه از مهر 1394 تا کنون

صدای جشنواره هنر برای صلح سال 1392 با اجرای مجموعه ی زهره و طاهر بر اساس موسیقی خراسان شاعر ملا نفس.

آهنگسازی و تنظیم:

همنوازان تاج از تیر ماه 1396 تا شهریور ماه 1397

دو تصنیف برای کوینتت زهی و پیانو با خوانندگی وحید تاج و تنظیم مجدد قطعات گذشته از کارهای آقای تاج برای همنوازان

نوازندگی:

گروه شورا از خرداد 1395 تا کنون

آلبوم آب که بالا میرود ما پایین میرویم با آهنگسازی پویان منصوری و میثم ستایش.

اجرا هایی در مجموعه ی نیاوران در سالهای 1395 و 1396.

نوازندگی و سرپرستی:

گروه چهار سیم از مهر ماه 1388 تا کنون

موسیقی این گروه  فیوژن و محلی است که در قالب کوینتت ایرانی  می باشد و که معمولا با همراهی  یک تا دو نوازنده ی مهمان اجرا می شود .

58این گروه  اجرا در دانشگاه های کشور و شهر رشت داشته و فعالیت امروز او ساخت پروژه های تک ترک های بلند است.

آهنگسازی و تنظیم:

ارکستر ملی نوجوانان و جوانان ایران

از شهریور ماه 1397 تا کنون

تنظیم قطعاتی از استاد لطفی و مشکاتیان در بزرگداشت استاد شهنازی به مدیریت آقای آرمان نوروزی و رهبری آقای مهرداد میرزایی.

تنظیم قطعاتی از مجموعه ی چاووش.

مدرس سه تار و آواز:

مدرس آواز و سه تار در آموزشگاه موسیقی فادو از بهمن 1396 تا کنون

مهارت ها:

تدریس آواز سنتی و کلاسیک

آموزش سه تار

آهنگسازی و تنظیم

آهنگسازی (دیجیتال)

سرپرستی گروه

آموزش گروه نوازی

سوابق تحصیلی:

فارق التحصیل از هنرستان سوره در سال 1386

فارق التحصیل از دانشگاه سراسری موسیقی گیلان در رشته ی نوازندگی سازهای ایرانی در سال 1392

hinay سه‌تار سینا نصرتی.mp4

یار مرا سینا نصرتی و وحید تاج.mp4

موسیقی فیلم لاک قرمز سه‌تار سینا نصرتی .mp4

موسیقی فیلم لاک قرمز سه‌تار سینا نصرتی ۲.mp4

موسیقی خراسانی زهره و طاهیر سینا نصرتی.mp4

قطعه‌ای از مجموعه‌ی نوا سه‌تار سینا نصرتی.mp4

قطعه‌ای از مجموعه‌ی نوا سه‌تار سینا نصرتی ۲.mp4

⁨⁨نت کنج صبوری پرویز مشکاتیان

⁨⁨نت کنج صبوری پرویز مشکاتیان

⁨⁨نت کنج صبوری پرویز مشکاتیان
این نت در دشتی مایه ر تهیه شده‌است.
ترانه‌سرا: هوشنگ ابتهاج
خواننده: علی رستمیان

امروز نه آغاز و نه انجام جهان است
ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است
گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن هنر گام زمان است
آبی که بر آسود زمینش بخورد زود
دریا شود آن رود که پیوسته روان است
باشد که یکی هم به نشانی بنشیند
بس تیر که در چله این کهنه کمان است
از روی تو دل کندنم آموخت زمانه
این دیده از آن روست که خونابه فشان است
ای کوه تو فریاد من امروز شنیدی
دردیست در این سینه که همزاد جهان است
از داد و وداد آن همه گفتند و نکردند
یارب چقدر فاصله ی دست و زبان است
خون می چکد از دیده در این کنج صبوری
این صبر که من می کن افشردن جان است
از راه مرو سایه که آن گوهر مقصود
گنجی است که اندر قدم راهروان است

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
کنج صبوری
آلبوم استودیویی از علی رستمیان وگروه عارف
ژانر موسیقی سنتی
زبان زبان فارسی
ناشر مؤسسه فرهنگی هنری چهارباغ بانگ
گاه‌نگاری علی رستمیان وگروه عارف
. کنج صبوری .
کنج صبوری یک آلبوم موسیقی سنتی ایرانی است به آهنگسازی پرویز مشکاتیان، با صدای علی رستمیان و همخوانی سپیده رئیس سادات. این اثر توسط گروه عارف به سرپرستی مشکاتیان و در تابستان سال ۱۳۷۹ اجرا شده و دارای ۱۴ قطعه است. ناشر آن مؤسسه فرهنگی هنری چهارباغ بانگ می‌باشد.[۱]

در این آلبوم از اشعار مولوی، حافظ، بابا طاهر، بیژن ترقی و هوشنگ ابتهاج استفاده شده‌است. این اثر جزو اولین آلبوم‌هایی بود که بعد از انقلاب اسلامی با صدای یک زن منتشر شد.[۲]

فهرست آهنگ‌ها
ردیف آهنگ
۱ انتظار و تصنیف ای عاشقان
۲ سه تار و آواز
۳ چهارمضراب نهیب
۴ نی و آواز
۵ چهارمضراب دلکش
۶ تصنیف مه رو
۷ تصنیف بیا تا گل برافشانیم
۸ چهارمضراب
۹ سنتور و آواز
۱۰ تصنیف سوختگان
۱۱ تکنوازی سه تار
۱۲ تصنیف یار بیگانه (دل شکن)
۱۳ رنگ دشتی
۱۴ تصنیف کنج صبوری
جستارهای وابسته
پرویز مشکاتیان
گروه عارف
علی رستمیان
سپیده رئیس سادات
محمدرضا رستمیان
عبدالرضا رستمیان
بهداد بابایی
منابع
«کنج صبوری». موسسه فرهنگی هنری چهارباغ. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۹ ژوئن ۲۰۱۵. دریافت‌شده در ۱۹ ژوئن ۲۰۱۵.
«آثار». سایت رسمی سپیده رئیس سادات. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۹ ژوئن ۲۰۱۵. دریافت‌شده در ۱۹ ژوئن ۲۰۱۵.


Ali Rostamian – Konje Saboori | کنج صبوری – علی رستمیان، پرویز مشکاتیان، هوشنگ ابتهاج

آلبوم کنج صبوری ـ علی رستمیان

کتاب اول ردیف میرزا عبدالله مهدی صلحی منتظم‌الحکما شور

کتاب اول ردیف میرزا عبدالله مهدی صلحی منتظم‌الحکما شور

کتاب اول ردیف میرزا عبدالله به روایت مهدی صلحی منتظم الحکما دستگاه شور انتشارات خنیاگر با سی‌دی
آوانگاری : مهدیقلی هدایت (مخبر السلطنه)
تصحیح و اجرا با سه‌تار: آرشام قادری
ویرایش نت و بازنویسی
آرشام قادری و شهاب منا
جلد 1 دستگاه شور
تصحیح و اجرا با سه‌تار: آرشام قادری، ویرایش و بازنویسی نت: آرشام قادری و شهاب مِنا.نشر خنیاگر:
خُنیاگر منتشر کرد: کتاب و سی دی ردیف میرزاعبدالله به روایت مهدی صلحی (منتظم الحکما)، جلد اول: دستگاه شور. تصحیح و اجرا با سه‌تار: آرشام قادری، ویرایش و بازنویسی نت: آرشام قادری و شهاب مِنا.
معرفی اثر: این کتاب دستگاه شور ردیف میرزاعبدالله را به روایت بهترین شاگرد او، دکتر مهدی صلحی (منتظم الحکما)، و آوانگاری مهدیقلی هدایت (مخبرالسلطنه) ارائه می کند که در زمان حیات میرزاعبدالله نگارش یافته است. پیش تر نسخه خطی آوانگاری هدایت و نیز بازنویسی کامپیوتری آن طی دو کتاب مجزا منتشر شده است و اکنون دستگاه شور این ردیف با تصحیح علمی مجدد، تغییر رسم الخط نت به صورت متداول امروزی، ساده سازی کشش ها در گوشه های آواز و اصلاح ریتمیک قطعات ضربی، تفکیک جملات و اجزای آنها به روش تطبیقی، نت نویسی کامپیوتری مجدد و اصلاح صفحه بندی، و در نهایت اجرای آن با سه‌تار، ساز تخصصی میرزاعبدالله، ارائه شده است. لازم به ذکر است چنانکه آوانگاری هدایت نشان می دهد ردیف میرزاعبدالله در اصل منطبق با تکنیک سه‌تار است و نواختن آن حتی با تار نیز به عینه میسر نیست.


عکس مراسم رونمایی جلد ۱ ردیف میرزاعبدالله به روایت مهدی صلحی، نشر خنیاگر، 21 اردیبهشت 1397، در فرهنگ

گزارش مراسم رونمایی مجلد اول کتاب «ردیف میرزاعبدالله به روایت مهدی صلحی (منتظم‌الحکما)
گزارش مراسم رونمایی مجلد اول کتاب
«ردیف میرزاعبدالله به روایت مهدی صلحی (منتظم‌الحکما)»
در فرهنگسرای ارسباران، به تاریخ جمعه 21 اردیبهشت 1397
(عکاسی از آقای امیرمهدی مصلحی)
عصر جمعه 21 اردیبهشت 1397 به اهتمام باشگاه موسیقی فرهنگسرای ارسباران و مسئول موسیقی فرهنگسرای ارسباران، آقای شهرام صارمی، مراسم رونمایی از جلد اول کتاب «ردیف میرزاعبدالله به روایت مهدی صلحی (منتظم‌الحکما)» که به‌تازگی با تصحیح و اجرای آرشام قادری، و ویرایش نُت و بازنویسی آرشام قادری و شهاب مِنا توسط نشر خنیاگر منتشر شده است برگزار شد. در این مراسم به‌ترتیب شهاب مِنا، استاد کیوان ساکت، سیّد‌علیرضا میرعلینقی، دکتر هومان اسعدی و آرشام قادری دربارۀ این کتاب سخنرانی کردند.
شهاب مِنا، مدیرمسئول نشر خُنیاگر، ابتدا دربارۀ ردیف و سابقۀ آن در موسیقی ایران صحبت کرد و از دو کارکرد ردیف، تبیین نظام موسیقی دستگاهی و انتقال ادبیات و تکنیک‌های اجرایی هر ساز، سخن گفت. سپس به ردیف‌های دورۀ قاجار که دستگاه‌ها و آوازها را به‌صورتی متفاوت نسبت به ردیف هفت دستگاه و پنج آواز امروزی طبقه‌بندی کرده‌اند اشاره کرد و افزود به‌عنوان مثال در دست‌نوشته‌ای موثق از حبیب سماعی که برای مرتضی عبدالرسولی نوشته بوده است، ردیف محمدصادق‌خان سُرورالملک به دوازده دستگاه تقسیم‌بندی شده و حاوی دستگاه‌هایی مانند بیوتات، طرز تجنیس و رهاب است که امروزه متداول نیستند. او همچنین به نقش ساختار و تکنیک اجرای هر ساز در شکل‌گیری ردیف مخصوص آن ساز اشاره کرد و افزود در گذشته ردیف هر ساز با دیگری متفاوت بوده و برخلاف امروز که یک رِپِرتوار ثابت برای تمامی سازها تنظیم می‌شود هر ساز ادبیات و جملات خاص خود را برای اجرای ردیف داشته است. او افزود آنچه از ردیف دورۀ قاجار به ما رسیده بیشتر روایت خاندان فراهانی و فرزندان او، میرزاعبدالله و آقاحسینقلی است. سپس به معرفی سه روایت نورعلی برومند، علینقی وزیری، نورعلی برومند و مهدی صلحی (منتظم‌الحکما) از ردیف میرزاعبدالله پرداخت. او افزود معروف‌ترین روایت ردیف میرزاعبدالله از نورعلی برومند است که این ردیف را از اسماعیل قهرمانی، شاگرد تار میرزاعبدالله، فرا گرفته است. برومند روایت اسماعیل قهرمانی را همراه با ویرایش‌هایی ضبط کرد و روایت خود از این ردیف را به‌عنوان منبع درس ردیف در دانشگاه تهران از اواخر دهۀ چهل تا اواسط دهۀ پنجاه (زمان درگذشتش) تدریس کرد.
اما اولین راوی و کاتب ردیف میرزاعبدالله علینقی وزیری بوده و بنا بر گفتۀ کلنل علینقی وزیری به استاد حسین دهلوی که در سال 1385 طی ملاقاتی حضوری به بنده گفتند نگاشته‌های علینقی وزیری از ردیف میرزاعبدالله و آقاحسینقلی گم نشده بوده است بلکه آنها را برای پاکنویس به مرحوم استاد موسی معروفی داده‌اند و در ردیف هفت دستگاه موسیقی ایران، گردآوردۀ استاد معروفی به چاپ رسیده است. وی افزود آنچه شاکلۀ ردیف موسی معروفی را تشکیل می‌دهد ردیف میرزاعبدالله و آقاحسینقلی به روایت و ‌نگارش استاد علینقی وزیری، و همچنین ردیف میرزاعبدالله به روایت مهدی صلحی است که توسط مهدیقلی هدایت (مخبرالسلطنه) به نُت درآمده است.
وی در ادامه به توضیح دربارۀ مهدی صلحی و روایت او از ردیف میرزاعبدالله به آوانگاری مهدیقلی هدایت (مخبرالسّلطنه) پرداخت. او افزود مهدی صلحی خلیفۀ کلاس میرزاعبدالله بوده و به اذعان روح‌الله خالقی پس از مرگ میرزاعبدالله شاگردانش صلحی را جانشین هنر استاد خود می‌دانستند. حتی علینقی وزیری پس از آوانگاری ردیف میرزاعبدالله برای آنکه عملاً نیز این ردیف را کار کند یک دوره آن‌را نزد مهدی صلحی فرا گرفته و اسماعیل قهرمانی، معلم نورعلی برومند، نیز ابتدائاً شاگرد مهدی صلحی بوده و سپس به مکتب میرزاعبدالله راه یافته است. مهدیقلی هدایت، که خود از رجال دورۀ قاجار است و هفت سال نخست‌وزیر ایران بوده و وزیر فرهنگ نیز بوده، مردی دانشمند بوده و هفده جلد کتاب در زمینه‌های مختلف نگاشته و منتشر کرده است و کتاب مجمع‌الادوار از آثار او در موسیقی است. هدایت نیز از جمله شاگردان مهدی صلحی بوده است. چنان‌که مهدیقلی هدایت نگاشته است او به‌همراهی مهدی‌ صلحی از سال 1294 تا سال 1301 به مدت هفت سال، هفته‌ای دو شب ردیف میرزاعبدالله را می‌نگاشته‌اند. هدایت نسخه‌ای از این ردیف را به هنرستان موسیقی ملی هدیه داده است که بنا بر نوشتۀ روح‌الله خالقی در تنظیم ردیف موسیقی ایرانی توسط موسی معروفی مورد استفاده قرار گرفته است. این نسخه پس از انقلاب به دانشگاه هنر رسیده و در سال 1392 به اهتمام آقای امیرحسین اسلامی، مدیر وقت گروه موسیقی ایرانی دانشکدۀ موسیقی دانشگاه هنر، با همکاری آقای رضا پرویززاده به‌صورت کامپیوتری نت‌نویسی و نسخه‌خوانی شده و ویرایش نهایی کتاب نیز توسط آقای آرشام قادری صورت گرفته است. در سال 1393 نیز تصویر نسخۀ دست‌نویس هدایت توسط مؤسسۀ فرهنگی هنری ماهور چاپ شد. اما هیچ‌یک از این دو منبع به دلایل مختلف مورد اقبال چندان قرار نگرفتند و در جزو کارگان آموزشی و کاربردی نشدند. از جملۀ این ایرادها می‌توان به علائم نت به‌کاررفته در نت‌نوشته‌های هدایت اشاره کرد که امروزه یا استفاده نمی‌شوند یا به‌معنای دیگر استفاده می‌شوند و نوازندگان کنونی خرق عادت نمی‌کنند تا نت‌ها را با علائم او فرا بگیرند و بنوازند. یا وضعیت نت‌نویسی آن که Portrait یا افقی چاپ شده و عرض کتاب وقتی روی پوپیتر قرار گیرد 60 سانتیمتر می‌شود و خواندن آن‌را دشوار می‌کند و همچنین مواردی دیگر که گنگ‌اند و نحوۀ اجرا را به‌روشنی تبیین نمی‌کنند.
پس از انتشار این دو منبع، اینجانب به آقای قادری پیشنهاد کردم که این ردیف را مجدداً با ویرایش جدید و با علائم امروزی بازنویسی و به‌صورت مناسب صفحه‌بندی کنیم تا به‌صورت کاربردی و آموزشی درآید. آغاز این کار به آذر سال 1395 باز می‌گردد و پس از وقفه‌ای یک‌ساله از آذرماه 1396 با پنج ماه کار فشرده توانستیم دستگاه شور این ردیف را با ویرایش علمی مجدد و اعمال یافته‌های جدید آقای قادری، که از همه مهم‌تر طرز نگارش هدایت در پنجه‌کاری‌ها است و مفتاح بسیاری از موارد مغلق و گنگ نت‌نویسی هدایت بود و ایشان در زمان انتشار کتاب دانشگاه هنر به آنها وقوف نیافته بودند، همچنین با تغییر علائم به‌صورت متداول امروزی با به‌کاربردن حداقل تعداد علائم (چنان‌که هدایت نیز خود این رویه را اتخاذ کرده) و جداسازی جملات و اجزاء آنها، نشان‌دادن جملات و فیگورهای مکرر با علائم تکرار، ساده‌سازی کشش‌‌ها در آوازهای متر آزاد و ویرایش‌های دیگر ارائه کنیم. همچنین کتاب به‌صورت متداول امروزی به‌صورتِ Portrait (عمودی) نت‌نویسی شد و به‌گونه‌ای صفحه‌بندی شد که هر گوشه در پایان صفحه تمام شود یا پایان جمله در پایان صفحه قرار گیرد و ورق‌زدن به حداقل برسد.
همچنین از آنجا که نهایت انجام این تصحیحات اجرا و شنیده‌شدن نتیجۀ صوتی آنهاست از آقای قادری که شش سال با این ردیف عجین بودند و در نواختن تار و سه‌تار ماهرند خواستم و سماجت کردم که این ردیف را اجراکنند و ضبط این اجرا را در منزل بنده به انجام رساندیم که اولین نمونۀ صوتی منتشرشده از روایت مهدی صلحی از ردیف میرزاعبدالله است.

در ادامه، استاد کیوان ساکت به سخنرانی دربارۀ این مجموعه پرداخت. او گفت من اولین بار اصل یا کپی ردیف میرزاعبدالله به نت‌نگاری مهدیقلی هدایت را حدود 28 تا 30 سال پیش در منزل دکتر داریوش صفوت در کوچۀ شِروان در تهران دیده بودم و سیم اول تار را هم دو فرض نکرده بود و چنان‌که دیدم علائمی از خود ابداع کرده بود؛ مثلاً برای ریز علامتی ساخته بود، شاید نمی‌دانسته که ریز همان ترمولو است و از علامت ترمولو برای ریز استفاده نکرده بود. استاد وزیری اولین کسی بودند که سیم اول تار را دو فرض کردند و علائمی را برای ربع‌پرده‌ها با نام سُری و کُرُن و… ساختند که بسیاری از آنها امروزه استفاده می‌شود.
نکتۀ دیگری که آقای مِنا گفتند و مایلم بر آن تأکید کنم اینکه موسیقی اروپایی متریک است اما قسمت عمده‌ای از ردیف موسیقی ما در متر آزاد است، ولی هدایت آنها را هم متریک در نظر گرفته و همه را در قالب میزان چهارچهار نوشته است، درحالی‌که اولین کسی که آوازهای موسیقی ایرانی را در قالب متر آزاد و بدون میزان‌بندی نوشت استاد وزیری بود. همان‌طور که آقای مِنا گفتند استاد وزیری نت‌‌نوشته‌هایشان را به آقای موسی معروفی دادند و ایشان نیز بدون اینکه ذکری از استاد وزیری کند آنها را در کتاب خود، ردیف هفت دستگاه موسیقی ایرانی، چاپ کرد و اولین ردیفی است که به چاپ رسیده است. آقای موسی معروفی ردیف دیگری با همین عنوان برای ویولن هم نوشته ولی با دستخط آقای مفخم‌پایان در دهۀ پنجاه چاپ شده و یک‌سری گوشه‌ها در این کتاب آقای معروفی با کتاب ردیفی که قبلاً چاپ کرده بودند کاملاً متفاوت است.
ردیف دیگری که امروزه به‌عنوان مأخذ درسی و دانشگاهی می‌نوازند ردیف میرزاعبدالله، روایت نورعلی‌خان برومند است. آقای برومند با یکی از بازماندگان کلاس میرزاعبدالله، آقای اسماعیل قهرمانی، آشنا می‌شود و اجرای ایشان را ضبط می‌کند و از روی آن مشق می‌کند و به شاگردان خود انتقال می‌دهد و ویرایش خود را نیز اجرا و ضبط می‌کنند. البته چون آقای برومند نابینا می‌شوند، طبیعتاً اشکالاتی در روایت ایشان هست.
کتاب ردیف میرزاعبدالله به روایت مهدی صلحی که آقای اسلامی با کمک آقای قادری توسط دانشگاه هنر چاپ کرده بود هم واقعاً قابل استفاده نیست، به چندین دلیل: اول اینکه این کتاب خیلی قطور است و به‌صورت افقی و عریض چاپ شده است و عملاً استفاده از آن‌را برای علاقه‌مندان غیرممکن می‌کند. این کتاب روی هیچ پایه‌نُتی جا نمی‌شود مگر پایه‌نُت رهبری اُرکسترسنفونیک. دیگر اینکه علائم خود را که امروزه به‌کار نمی‌روند به‌کار برده است و شاید منتشرکننده خواسته است امانت‌داری خود را نسبت به نسخۀ اصل رعایت کند ولی این امانت‌داری در نوشتار باعث شده که عملاً این ردیف غیرقابل اجرا باشد. درصورتی‌که به اعتقاد من همۀ ما باید به‌سوی یکسان‌سازی علائم پیش برویم که راحت‌تر بتوانیم از مطالب همدیگر استفاده کنیم.
آقای دکتر قادری شش سال پیش این کتاب را به من هدیه دادند و گفتند آنها را اجرا و بازنویسی کنم. من ایشان را تشویق کردم و گفتم خود شما این کار را بکن، برای اینکه شما الآن بیشتر در فضای این کار هستی و من از این فضا درآمده‌ام و در فضای دیگری هستم و خوشبختانه دیدم که بازنویسی‌شدۀ آن‌را با اجرا چاپ کردند.

مهم‌ترین و باارزش‌ترین کاری که آقای قادری و آقای مِنا در این کتاب کرده‌اند، غیر از توضیحاتشان و اینکه علائم و مضراب‌ها را رمزگشایی کرده‌اند، اجرای این ردیف با سه‌تار بوده است. برخی ممکن است بگویند خیلی ساده اجرا کرده است. به نظر من، هدف ایشان در اجرای این ردیف نوازندگی سه‌تار نبوده است. هدف این بوده که شاگرد و علاقه‌مندی که این کتاب را می‌خواهد کار کند بتواند آوازهای متر آزاد را بهتر درک کند و نغمه‌ها را فرا بگیرد. اگر شاگرد نمونۀ اجرایی آواز متر آزاد را نشنود ممکن است نتواند معنایی از نت استخراج کند و از دنبال‌کردن مطالب خسته‌ شود. این است که به نظر من وجود این اجرای صوتی خیلی به آموزش این ردیف کمک می‌کند.
ضمناً چون این ردیف از نسخۀ مکتوب روایت شده است شاید معتبرتر و موثق‌تر از روایتی باشد که نورعلی‌خان برومند به‌صورت شفاهی انتقال داده است. این ردیف نوشته‌شده است و متکی بر حافظۀ شخص راوی نیست. چون حافظۀ شخص راوی در زمان‌های مختلف و سنین مختلف و بر اثر توانایی ذهنی و تکنیکی می‌تواند متفاوت عمل کند و همچنین بر اثر تغییر سلیقه دگرگون شود. ولی وقتی کسی چیزی را نوشت تثبیت شده است.
هنوز در موسیقی ما برخی نُت و نُت‌نگاری را مذموم می‌شمارند. من معتقدم آموزش موسیقی باید براساس نُت باشد ولی مهم‌تر از آن معتقدم هیچ موسیقی‌ای را نمی‌توان به نُت نوشت. همان‌طور که وقتی شعر حافظ را می‌نویسند، نمی‌توان نوشت این شعر را چگونه باید خواند… ولی نگارش نُت به ما کمک می‌کند که خیلی از آوازها که ممکن بوده از بین برود ثبت شود.
من زحمت جناب مِنا و آقای دکتر قادری را تحسین می‌کنم و خوشحالم در موسیقی ما هنوز افرادی هستند که به پژوهش علاقه‌مندند و هرکس یک برگ به موسیقی ایرانی بیفزاید قابل تحسین و احترام است.

در ادامه، سیّدعلیرضا میرعلینقی به ذکر نظراتش دربارۀ کتاب پرداخت. او گفت مهم‌ترین کار این مجموعه این بوده که این ردیف به‌صورت کاربردی درآید و از حالت صرفاً سندی‌ای که داشت خارج شود. نسخ قبلی چاپ‌شده از ردیف نت‌نگاری هدایت در عین اینکه به‌عنوان یک سند کاریست باارزش ولی به لحاظ حجم و قطع و بسیاری مسائل دیگر قابل کاربرد نیست. این کتاب خود سرگذشتی خاص و جالب دارد. در اینجا سپاس بگذارم بر دکتر صفوت عزیز که این کتاب را در بحبوحۀ انقلاب به منزل خود بردند و تا سالیان سال از آن نگهداری کردند. باعث و بانی بسیاری تخریب‌های فرهنگی و از‌بین‌بردن‌ها افرادی بودند که متأسفانه در کسوت موسیقیدان بودند؛ انقلابی بودند و البته بیشترشان بعداً به‌سوی کشورهای سرمایه‌داری، که خود نفی می‌کردند، رخت برکشیدند و در آنجا ماندند. متأسفانه بسیاری از اسنادِ موسیقیِ ما را این گروه از بین بردند و دکتر صفوت کار مثبتی انجام دادند.

نت‌نویسی مخبرالسّلطنه قرار نبوده کامل باشد، چرا که مخبرالسّلطنه موسیقیدان نبود و اگر می‌خواسته به صحت کاملی نزدیک شود نیازمند تجربۀ فراوان کار نت در سالیان سال بوده که طبعاً این مرد نداشته است، برای اینکه مشاغل مختلف داشته و برای خود روش مخصوصی برای نت‌نگاری داشته است و موسی‌خان معروفی در یکی از مقالاتش می‌گوید من با هزار زحمت با شیوۀ نت‌نویسی ایشان آشنا شدم.
هنوز هم فاصله بین موسیقی و نوشته در موسیقی ما بسیار است، برای اینکه به وجه نگارش موسیقی توجه کافی نمی‌شود و موسیقیدانان ما به اهمیت نت چنان‌که باید واقف نیستند، چون کار سختی است و ما اهل سختی‌دادن به خود نیستیم.
آنچه از شنیدن سی‌دی کتاب استنباط کردم به‌طور خلاصه اینکه اجرا بسیار تمیز و پاکیزه است؛ آموزشی است. این اجرای بسیار تمیز در تراک اول به‌شدت تحت‌تأثیر تکنیک و برداشت و کانسِپتِ جناب استاد ساکت است و به دلیل شاگردی آقای قادری نزد ایشان طبیعی است، ولی به نظر می‌آید بین ضبط تراک‌ها فاصلۀ زمانی بوده است و در تراک‌های بعدی فضای نوازندگی به‌کلی عوض می‌شود و شخصی‌تر می‌شود؛ خلوتیِ بیشتری پیدا می‌کند. جملات خیلی جاها یک‌باره با ریز آغاز می‌شود درحالی‌که در شیوه‌ای که من فکر می‌کنم نزدیک‌تر به این ردیف بوده با تکِ اعلام آغاز می‌شده و بعد ریز زده می‌شده است. (کیوان ساکت در نقد این سخن گفت: من تک‌ریز در اجرای استادان قدیم تقریباً ندیده‌ام. مثلاً ساز نی‌داوود، زرین‌پنجه و موسی معروفی تک‌ریز ندارند و ریز می‌زنند. حتی اجراهای آقاحسینقلی که شنیده‌ام تک‌ریز ندارد. فکر می‌کنم تک‌ریز مربوط به سال‌های اخیر است که ریزهای پیوسته کم به‌کار رفته و با تک مقداری از زمان ریز را نیز کم کرده‌اند.)
مسئلۀ بعدی دربارۀ نت‌کردن ردیف در آن عصر است که به قصد حفظ و نگهداری ردیف به‌عنوان یک میراث انجام شده است و بَعد آموزش. در حالی‌که الآن کاملاً برعکس است. با این‌همه وسایل ضبط و ثبت که امروزه در اختیار داریم مسئلۀ حفظ ردیف‌ها مطرح نیست؛ آموزش آن مطرح است که باید بیشتر به این بُعد توجه شود.
آنچه را آقای مِنا دربارۀ دست‌نویس مرحوم حبیب سماعی فرمودند، من خود خدمت آقای عبدالرسولی دیده بودم و دست‌خط خود مرحوم استاد حبیب سماعی بود. دستخطی بود در اندازۀ نصف کاغذِ A4 که خود حبیب نوشته بود و شامل اسامی‌ای مثل دستگاه سوز و گداز بود و هرکار کردم که بتوانم از آن عکس بگیرم نشد! این است که ردیف یک برداشت و کانسِپت منحصر به خاندان فراهانی نبوده و این سند آن‌را اثبات می‌کند. روایت‌ها از ردیف طی زمان ثابت نمانده؛ نمی‌توانسته ثابت باشد؛ نباید هم باشد. من اصلاً مخالف با داشتن یک متن مرجع واحد نیستم اما به تعبیر دکتر اسعدی با «انجماد» ردیف‌ها هم به‌شدت مشکل دارم و فکر می‌کنم روایت‌های مختلف باید باشد؛ کانسِپت‌های مختلف؛ برداشت‌های مختلف.
از مطالعۀ کتاب حاضر و شنیدن اجرای دکتر قادری به این نتیجه رسیدم که وِرژن‌های امروزی ردیف، به‌ویژه با شاخص استاد داریوش طلایی، نسبت به قدیم شُسته‌رُفته‌تر، مدوّن‌تر، ویراسته‌تر و دارای شخصیت شهری‌تری است و از حس نیمه‌روستایی که نه‌فقط در موسیقی و لحن موسیقی بلکه در کل کاراکتر زندگی دورۀ قاجار می‌بینیم فاصله دارد.
به‌هرحال، من خوشحالم که این کتاب چاپ شده، در بدترین شرایط موجود در این کشور که معضلاتش زیاد است و یکی از معضلات این کتاب این است که در صفحۀ 14 معضلات، «معظلات» نوشته شده است!

در ادامه،‌ دکتر هومان اسعدی به سخنرانی پرداخت و گفت: اولاً تبریک می‌گویم به جناب آقای مِنا و آقای قادری. آقای مِنا در این چند سالی که انتشارات خُنیاگر را تأسیس کرده‌اند کتاب‌های خیلی خوب و مفیدی را برای جامعۀ موسیقی منتشر کرده‌اند که یک فضای بینابین عملی_ نظری دارد و هم کاربردی است و هم بنیاد نظری یا تحقیقاتی دارد و از این نظر_ در کارهای دیگرشان هم گفته‌ام_ به‌شان تبریک می‌گویم. جناب آقای دکتر قادری هم می‌دانم که در شش سال اخیر درگیر ردیف نوشتۀ مهدیقلی هدایت بوده‌اند و دربارۀ آن زیاد تفحص کرده‌اند و درنهایت نتیجۀ قسمتی از کارشان را در قالب همکاری با دوست عزیزمان، آقای امیر اسلامی، و قسمت‌ دیگرش را در این کتاب می‌بینیم و یک تبریک ویژه‌ای باید به ایشان گفت به‌خاطر اینکه جسارت اجرای این ردیف را داشته‌اند و این خود مسئلۀ خیلی مهمی است. بالاخره باید از یک جایی شروع شود. خودِ من یکی از اشکالاتم این است که خیلی ایده‌آلیست و کمال‌گرا هستم و تا چیزی آن‌طور که می‌خواهم نشود انجامش نمی‌دهم و به همین خاطر هم دوازده سیزده سال است پایان‌نامۀ دکترایم تمام شده و نمی‌خواهم چاپش کنم،‌ برای اینکه فکر می‌کنم باز هم باید بهتر شود و خوب نیست. دکتر صفوت هم به بنده می‌گفت این کار را نکن؛ همین‌ الآن چاپ کن و بعداً تجدیدِنظر کن. جسارتی می‌خواهد و خوب است که شما این جسارت را دارید و قطعاً در ادامه هم دستگاه‌های بعدی را که اجرا خواهید کرد بهتر و بهتر می‌شود.
در اینجا مایلم دربارۀ مهدیقلی هدایت و تاریخچۀ شفاهی ردیف نگاشتۀ او در دو سه دهۀ اخیر که خودم درش بوده‌ام صحبت کنم:
آشنایی خود من با مهدیقلی هدایت به‌طور سیستماتیک به اوایل دورۀ لیسانسم، حدود 25 سال پیش باز می‌گردد که در آن زمان آقای دکتر خسرو مولانا گفتند مهدیقلی هدایت در زمینۀ آکوستیکِ موسیقی کاری انجام داده است و به‌اتفاق دوست عزیزم، آقای امیرحسین پورجوادی، رفتیم و چاپ عکسی کتاب مجمع‌الادوار را گرفتیم و نسخۀ اصل را به استادمان،‌ دکتر مولانا، دادیم و خودمان آن‌را کپی کردیم. (مجمع‌الادوار هم چاپ عکسی و هم نسخۀ خطی دارد و کمی با هم متفاوت‌اند.) از آن موقع، با موضوع مهدیقلی هدایت درگیر بودیم. با دکتر صفوت هم از دهۀ هفتاد تا اواخر عمرشان دائم در تماس بودم و یادم است ایشان هم در اواسط دهۀ هفتاد که فرهنگستان هنر تأسیس نشده بود در بخش هنر فرهنگستان علوم حضور داشتند و من گاهی در آنجا خدمتشان می‌رسیدم. آن‌زمان هم که سراغ مهدیقلی هدایت و ردیف‌نوشتۀ او را از ایشان می‌گرفتم. در همان اواسط دهۀ هفتاد گفتند طرح پژوهشی‌ای دربارۀ این ردیف با همکاری یکی از شاگردانشان که پزشک بودند و سه‌تار می‌زدند دارند و داشتند روی آن کار می‌کردند و می‌گفتند هنوز کار دارد. بعداً که در سال 1379 که برای پایان‌نامۀ دکترایم خدمتشان رسیدم دربارۀ پژوهششان پرسیدم گفتند هنوز کار دارد ولی یک مفتاحی پیدا کرده‌ایم. برای کار پایان‌نامۀ من از دست‌خط‌های مهدیقلی هدایت دستگاه‌ به دستگاه کپی می‌دادند و تمایل داشتم که اصل نسخه را هم ببینم چون مقداری از کار من، علاوه بر کار تئوری و آنالیز، نسخه‌شناسی و تاریخی است و متأسفانه اصل نسخه در دسترس نبود اگرچه ایشان کپی خوبی از دست‌نویس هدایت داشتند؛ میکروفیلم داشتند. بعداً در حدود سال 1382-1381 از ایشان پرسیدم که الآن اصل نسخه کجاست به من گفتند در کتابخانۀ دانشگاه هنر نگهداری می‌شود. آن‌موقع، آقای حسین میثمی مدیر گروه موسیقی ایرانی دانشکدۀ موسیقی دانشگاه هنر بودند و آقای سیاوش بیضایی مدیر گروه موسیقی کلاسیک بودند. چون از سال 1377 در دانشگاه هنر تدریس می‌کردم به این دوستان گفتم که امکانش هست این نسخۀ خطی را از کتابخانه بگیریم؟ یک‌بار، به‌اتفاق، سه‌نفری رفتیم. مسئولین کتابخانه هرچه جستجو کردند پیدا نکردند و چند هفته بعد، مجدداً که خدمت دکتر صفوت رفتم گفتند به ایشان بگویید در بین کتاب‌های عادی نیست؛ داخل یک صندوقچه‌ای با این مختصات و در فلان‌جا است. اطلاعات خیلی دقیق دادند. دفعۀ بعد که مراجعه کردند پیدا شد و در همان‌جایی بود که دکتر صفوت گفته بودند و همان‌طور که آقای میرعلینقی اشاره کردند، اصل دست‌خط مدتی نزد دکتر صفوت بوده است که از آن حفاظت کرده بودند و بعداً به کتابخانۀ دانشگاه هنر داده بودند. البته چون من استاد هیئت علمی دانشگاه هنر نبودم و استاد حق‌التدریس بودم نتوانستم اصل نسخۀ خطی را ببینم اما دوست عزیزم، آقای میثمی، که آن‌زمان مدیر گروه بود از آن کپی تهیه کرد و قرار شد که روی آن کار کند. بعد، اتفاقاتی در دانشگاه هنر رخ داد که آقایان میثمی و بیضایی مدتی از دانشگاه هنر رفتند و آقای امیرحسین اسلامی مدیر گروه شدند و بعداً ایشان از این مسائل آگاه شدند و ایشان ادامه دادند و طرح پژوهشی ارائه کردند و بعد این کتاب چاپ شد. چون این نکته‌ای بود که هم در مقدمۀ کتاب چاپ دانشگاه هنر و هم در کتاب حاضر قدری نادرست روایت شده است لازم دیدم این تصحیح را انجام دهم و آقای میثمی و بیضایی هم در جریان این جزئیات بودند.
در هر حال، دکتر صفوت خودشان در این زمینه خیلی داشتند کار می‌کردند و می‌دانیم که ایشان هم شاگرد ابوالحسن صبا بودند، هم شاگرد حبیب سماعی و هم شاگرد حاج‌آقامحمد ایرانی مجرد. حاج‌آقامحمد ایرانی مجرد قبل از اینکه نزد میرزاعبدالله کار کند شاگرد مهدی صلحی (منتظم‌الحکما) سه‌تار زده بوده و تخصص اصلی‌اش هم در نواختن سه‌تار بوده است. آقای دکتر صفوت روایت دیگری از ردیف میرزاعبدالله را که از حاج‌آقامحمد ایرانی مجرد یاد گرفته بودند کار می‌کردند و آقای دکتر پورجوادی که از شاگرد و نوجوانی شاگرد دکتر صفوت بودند ضبط‌های کلاسش را برای ما می‌گذاشت و می‌شنیدم. بعد که در دو دهۀ آخر عمر دکتر صفوت با ایشان بیشتر مأنوس شدم یک‌بار این جریانات را از ایشان پرسیدم، گفتند من این ردیفی را که به‌اصطلاح روایت میرزاعبدالله بود نزد حاج‌آقامحمد ایرانی مجرد آموخته‌ام. دکتر صفوت پنج سال فرانسه بودند و مأموریت داشتند به دانشگاه سوربن و در آنجا هم دکترایشان را گرفتند و هم کارهای تحقیقاتی موسیقی انجام می‌دادند. می‌گفتند وقتی از فرانسه برگشتم، می‌خواستم به گروه موسیقی دانشگاه تهران ملحق شوم. گروه موسیقی دانشگاه تهران را دکتر برکشلی در سال 1344 تأسیس کرده بودند و آقای برومند اولین استاد بخش موسیقی ایرانی بودند. آقای دکتر صفوت گفتند وقتی آمدم در دانشگاه تهران تدریس کنم، آقای برومند به من گفتند شما چه ردیفی را کار می‌کنید؟ گفتم میرزاعبدالله. اجرا که کرده بودند آقای برومند به ایشان گفته بود، اینکه با روایت من فرق دارد. دکتر صفوت گفته بودند من پیش حاج‌آقامحمد ایرانی مجرد این ردیف را زده‌ام. آقای برومند گفته بودند نه! این‌جوری اغتشاش ایجاد می‌شود و باید یکدست باشد و چون آقای برومند ده پانزده سالی از دکتر صفوت بزرگ‌تر و از نظر سن نسبت به ایشان پیشکسوت بودند‌ ظاهراً آقای دکتر صفوت با آقای برومند هم این ردیف را به روایت آقای برومند زده بودند و قرار شده بود دو سال اول را دکتر صفوت تدریس کنند و دو سال بعدی را آقای برومند. مسائل زیاد دیگری دربارۀ ردیف و فیکس‌شدنش وجود دارد که برخی‌اش الآن جایش نیست گفته شود و برخی‌اش هم شاید هنوز خیلی به‌صلاح نباشد گفته شود. در‌هر‌حال، استیلی که دکتر صفوت ساز می‌زدند و بیشتر از حاج‌آقا مجرد گرفته بودند به توصیف‌هایی که از ساز مهدی صلحی (منتظم‌الحکما) می‌شد نزدیک بود.
همان‌طور که دوستان گفتند، نت‌نویسی و آوانویسی در همه جای دنیا نمی‌تواند دقیقاً همه‌چیز را ثبت کند و برای همین رهبر ارکستر وجود دارد که به نت جان ببخشد و در هر حال، مقداری از موسیقی در حوزۀ شفاهیات باقی خواهد ماند؛‌ هرجای دنیا که باشد، چه غرب چه شرق. دکتر صفوت منبع مهمی بود و فکر می‌کنم آن ظرایف و شیوه‌های اجرایی را که در نت‌نویسی هدایت نیست به‌شان مسلط بود و نمی‌دانم این ردیف را ضبط کرده است یا نه. ولی از آدمی به آن دقت بعید می‌دانم که کارهایی را که انجام داده است جایی نگه نداشته باشد و امیدوارم اگر وجود دارد خانواده‌شان اینها را منتشر کنند و حتی یادم است ایشان کنار ردیف موسی معروفی هم حاشیه‌های مفصّلی نوشته بودند که هرکدام از کجا آمده. با نت‌نوشته‌های هدایت و دیگر منابع مقایسه کرده بودند و خیلی نکات جالبی هنوز در دست‌نویس‌هایشان هست که ان‌شاء‌الله خانواده‌شان علاوه بر انتشار آثار فلسفی ایشان به نشر آثار موسیقایی ایشان بیشتر بپردازند چون ایشان موسیقی‌شناس خیلی خیلی برجسته‌ای بوده‌اند.
در اوایل دهۀ نود، آقای بهداد بابایی هم با من تماس گرفتند و گفتند در این پروژه دارند کارهایی انجام می‌دهند و قرار بوده که این ردیف را اجرا کنند. دوست مشترکی گفته‌ بودند که چون من (اسعدی) هم در این زمینه‌ها علاقه دارم کار مشترک در این زمینه انجام دهیم و چند جلسه‌ای ما با هم رفتیم و آمدیم. پس از چهار پنج جلسه به ایشان گفتم این پروژه خیلی سنگین است و به این سادگی نیست؛ دقت بیشتری می‌خواهد و باید ملایم‌تر پیش برویم و پس از مدتی گفتم فعلاً به دلیل مشغله‌های کاری نمی‌توانم ادامه دهم، مگر آنکه یک سال فرصت مطالعاتی داشته باشم و همۀ کارهایم را تعطیل کنم و بر این مجموعه متمرکز شوم، ببینیم می‌شود یا نه. و این کار را ادامه ندادم. آقای بابایی هم داشتند قسمت‌هایی از این ردیف را اجرا می‌کردند ولی هنوز منتشر نکرده‌اند.
به‌هرحال، اینکه افراد مختلف روی این نت‌‌نوشته‌های هدایت کار کنند خیلی ارزشمند است و منافاتی با هم ندارد، کمااینکه چهار پنج پایان‌نامۀ فوق لیسانس دربارۀ این ردیف نوشته شده است. دستگاه شور این ردیف چندین سال پیش در دانشگاه هنر به‌عنوان پایان‌نامۀ نوازندگی ساز ایرانی در دانشگاه هنر ارائه شد؛ در پایان‌نامۀ دیگری در دانشگاه هنر قسمت‌هایی از دستگاه نوای این ردیف با ردیف میرزاعبدالله روایت نورعلی برومند و ردیف آقاحسینقلی مقایسه شد؛ در دانشگاه تهران سه چهار پایان‌نامه دراین‌باره بود: دربارۀ دستگاه ماهور، آواز اصفهان و دستگاه همایون این ردیف کار کردند که بد نیست به آنها هم توجه شود.
اما به نکتۀ دیگری دربارۀ نت‌نویسی و تفسیر اشاره کنم: وضعیت ردیف نگاشتۀ مهدیقلی هدایت در تاریخ موسیقی ایران وضعیت منحصربه‌فردی است. علاوه بر آنکه قدیمی‌ترین منبع کامل موجود است_ که این خود خیلی مهم است_ ویژگی‌های مهم دیگر ی هم دارد: یکی از ویژگی‌های مهم دیگرش این است که توسط دو نفری روایت شده که برجسته‌ترین افراد زمانه بوده‌اند و شاید قرن‌ها قبل و بعد امثال ایشان نبوده است. من خودم فکر می‌کنم پس از فارابی و قطب‌الدین شیرازی، مهدیقلی هدایت یکی از بزرگ‌ترین دانشمندان جامع‌العلوم موسیقی‌شناس در تاریخ ایران بوده است؛ یعنی دقتی که دارد فقط در فارابی و قطب‌الدین دیده‌ام، و حتی در صفی‌الدین هم نه. و دو نفر خیلی خیلی دقیق و برجسته این کار را کرده‌اند. مهدیقلی هدایت با آراء هِلمهُلتْز در فیزیک صوت آشنایی داشته؛ موسیقی غربی را می‌شناخته؛ موسیقی ایرانی را می‌شناخته. برعکس اینکه برخی فکر می‌کنند موسیقیدان نبوده، برعکس، ایشان موسیقیدان بوده است. ایشان به گفتۀ آقای حسن مشحون هم سه‌تار می‌زده هم ظاهراً با ساز غربی آشنایی داشته است، چون اگر کسی ساز غربی_ مثل پیانو یا ویولن_ نزده باشد، غیرممکن است بتواند اینجوری نت بنویسد. و مقداری از مشکلات نت‌نویسی‌اش مشکل تفسیر است. ما همین الآن یک متن تاریخی قدیمی را جلویمان بگذارند شاید از خیلی از کلماتش سر در نیاوریم. نویسنده این را برای امروز ما که ننوشته است؛ در زمان خودش نوشته است، کمااینکه در رسالات قدیم هم این مشکل را داریم. افرادی که در قرن پنجم چیزی نوشته‌اند برای هم‌عصران خودشان نوشته‌اند؛ فکر نمی‌کرده‌اند که هزار سال بعد یکی می‌خواهد بیاید ببیند چه نوشته‌اند. به همین‌خاطر، تفسیر نت‌نوشته‌های هدایت قدری پیچیده ‌است. ولی اینکه گفتم منحصربه‌فرد است وجه دیگری هم دارد: ما همیشه در سنّت موسیقایی‌مان موسیقی داشته‌ایم که بعداً آوانویسی شده است. این تنها منبع در تاریخ موسیقی جدید ایران است که صدایش را نداریم و نتش را داریم و وضعیتی بسیار مشابه موسیقی کلاسیک غربی دارد. در موسیقی کلاسیک غربی هم از دورۀ رُنسانس یا قرون وسطی یا باروک نت وجود دارد و اجرا وجود ندارد. در غرب، در موزیکولوژی تاریخی و تصحیح نت‌نویسی روش‌های خیلی مفصّلی دارند؛ یعنی اگر کسی نسخ نتاسیون‌های قرون وسطی یا رنسانس یا حتی باخ و بتهوون را جلوی یک موسیقیدان درجه‌یک امروزی بگذارید، شاید نتواند آن‌را اجرا کند؛ موزیکولوگ‌هایی آمده‌اند و با پارامترهای بسیاری آنها را به زبان امروزی تبدیل کرده‌اند که تازه جورهای مختلف قابل تفسیر است. نت‌نوشتۀ هدایت متنی است که شاید فنون موزیکولوژی غربی خیلی زیاد به‌دردش می‌خورد تا با توجه به قرائن متفاوتی تصحیحش کرد. متون مکمل نت‌نوشته‌های هدایت مجمع‌الادوار و دستور ابجدی است که آقای قادری تا حد زیادی از هر دو، مخصوصاً دستور ابجدی، استفاده کرده‌اند.
مسئلۀ دیگر هم تکنیک‌های اجرایی است. این ردیف، به دلایل فنی که الآن جایش نیست توضیح دهم (ازنظر جمله‌بندی و اشارات و…)، شاید از نظر استیل محتوایی استیل بنیادیِ زیبایی‌شناسی‌اش با استیل آقاحسینقلی قرابت دارد تا میرزاعبداللهی که از برومند روایت شده است و استیل تکنیک نوازندگی ساز سه‌تار دارد. اهمیت این ردیف بیشتر از نظر استیل نوازندگی سه‌تار و تکنیک‌های اجرایی است. هدایت سعی کرده است با وسواس و خیلی دقیق آنها را نشان دهد و من فکر نمی‌کنم فقط به دلیل دیدن نوازندگی مهدی صلحی پنجه‌کاری‌ها را به‌صورت نت‌های مجزا نوشته‌ باشد، چون خودش هم سه‌تار می‌نواخته است و می‌خواسته تا جایی که می‌تواند دقیق نشان دهد و چون ایشان دو سال در آلمان تحصیل کرده بوده است، برای آلمانی‌ها و تحصیل‌کردگان آلمان، مانند دکتر مسعودیه، تمام جزئیات معنادار است و سعی می‌کنند ثبتشان کنند. هدایت در بقیۀ آثارش هم همین نگاه جزءنگر را دارد. کتاب خاطرات و خطرات هدایت را که می‌خوانید چنان وقایع را بادقت توضیح می‌دهد که معلوم است انسان جزئی‌نگری است و در نُتاسیون نمی‌دانسته با چه زبانی بگوید. چون در نگارش ردیف اولین نفر بوده، الگویی نداشته است و برای چگونه‌نوشتن متر آزاد و نوشتن تکنیک‌هایی که در سازهای غربی‌ای که می‌شناخته نیست، به‌عنوان اولین شخص، چالش بزرگی داشته است. ولی برای تکنیک‌های اجرایی‌اش شاید از برخی متون بشود کمک گرفت. مثلاً آقای حسن مشحون در کتاب تاریخ موسیقی ایران دربارۀ نوازندگان تار و سه‌تار که صحبت می‌کنند و دربارۀ ویژگی‌های نوازندگی مهدی صلحی در قیاس با میرزاعبدالله و درویش‌خان نوشته‌اند و ظاهراً درویش‌خان و مهدی صلحی اگرچه شاگرد میرزاعبدالله و آقاحسینقلی بوده‌اند، دو استیل کمابیش متفاوت داشته‌اند. ابوالحسن صبا بیشتر شاگرد درویش‌خان بوده است و شاید حاج‌آقامحمد و دکتر صفوت متمایل به سبک مهدی صلحی‌اند. استیلشان متفاوت است و البته در کتابی که رسماٌ از آقای مشحون چاپ شد بخشی که اکنون به آن ارجاع می‌دهم نیامده است. بعداً آقای امیرحسین پورجوادی دوباره از آقای دکتر صفوت گرفته بودند و بخش نوازندگان تار و سه‌تار این کتاب را در فصلنامۀ موسیقی ماهور، شمارۀ سی، منتشر کردیم که در آن جملات جالبی دارد. من دو سه جمله را که آقای مشحون دربارۀ نوازندگی مهدی صلحی می‌گوید بازگو می‌کنم. می‌گوید مهدی صلحی (منتظم‌الحکما) در تار از شاگردان میرزاحسینقلی و میرزاعبدالله بوده و در سه‌تار بیشتر شاگرد میرزاعبدالله بوده و بیشتر سه‌تار را ادامه داده است اگرچه خودش هم شاگرد تار داشته و هم شاگرد سه‌تار و در هر دو زمینه ماهر بوده است ولی می‌گوید سه‌تار را در نهایت استادی می‌نواخت. ناخنی بسیار قوی و پنجه‌ای تند و چپ و راست‌هایی مرتب داشت و در نوازندگی مقتدر و ماهر بود. در حال نواختن، مضراب ریز او قطع نمی‌شد و در حال نوازندگیِ مطلبی نغمات دیگری از ساز او شنیده می‌شد و نوازندگی او حالت مخصوص به خود داشت. شاید سبک نوازندگی او در نتیجۀ شاگردی محمدصادق‌خان سُرورالملک وضع مخصوص به خود گرفته بود، زیرا صلحی مدتی هم از سرورالملک تعلیم گرفته و تحت‌تأثیر نوازندگی او نیز بوده است. (مطالبی را که از سُرورالملک گرفته به نام محمدصادق‌خانی نوشته است و از آقاحسینقلی هم مطالبی دارد و به همین دلیل شاید به روایت او عنوان ردیف میرزاعبدالله نتوان گفت، چون برآیندی است از میرزاعبدالله، وجوهی از استیل آقاحسینقلی و مطالبی از محمدصادق‌خان و سَنتِزی که در ذهن ایشان انجام شده است. مفهوم امروزی ردیف با مفهومی که صد سال پیش در ذهن اینها بوده فرق دارد و ما نباید با مفهوم امروزی‌ای که از ردیف در ذهن داریم سراغ آنها برویم. اگر او ردیف میرزاعبدالله می‌گفته است، منظورش همۀ جزئیات نیست، بلکه منظورش استیل کلی و کلیت آن به سیستم میرزاعبدالله است.) جالب است در ادامه، از آقای دوامی دربارۀ هنگ‌آفرین و درویش‌خان و مهدی صلحی مطالبی نقل شده است و مقایسه‌هایی بین سبک اجرایی این افراد کرده است که من در اینجا وارد جزئیات آن نمی‌شوم.
این نکته جالب است که عبدالحسین صبا نیز که هم شاگرد مهدی صلحی و هم شاگرد میرزاعبدالله بوده و مکرراً ساز صلحی را دیده بود حکایت می‌کند که در ساز منتظم‌الحکما علاوه بر مطلبی که می‌نواخت مثل اینکه پیوسته نغمۀ دیگری هم به گوش می‌رسید. حاج‌آقامحمد ایرانی مجرد هم مطالب مشابه دیگری نقل کرده است…
در هر حال، در این نوشته‌ها مقداری حالتی که من از آقای پورجوادی شفاهاً از دکتر صفوت شنیده بودم که نوازندگی صلحی مضراب‌های شلاقی داشته و در نوازندگی‌اش صدای ممتد پس‌زمینه‌ای داشته و… مطالبی هست که در آینده اگر کسی بخواهد دوباره این ردیف را ضبط کند یا دستگاه‌های دیگر این ردیف را ضبط کند می‌تواند ایده دهد و مقداری منابع مکتوب و شفاهی مکمل هم وجود دارند. اگرچه ممکن است کسی بخواهد از متنی با یک سبک اجرایی دیگر تفسیر ارائه کند ولی در این زمینه فکر می‌کنم ما نیازمند دانشی هستیم که غربی‌ها خوب به آن پرداخته‌اند و ما نداشته‌ایم و آن‌هم زیبایی‌شناسی فلسفۀ موسیقی از منظر اصالت اجرای تاریخی است؛ اینکه در یک اجرای تاریخی نوازنده با چه سازی می‌زده؛ با چه استیلی زده؛ در چه فضایی بوده است… همۀ اینها که گرد هم بیایند می‌شود به یک اجرای اصیل تاریخ‌مند یا اجرای آگاه از تاریخ دست پیدا کرد و بعداً تفسیرهای دیگری را هم می‌شود ارائه کرد و شاید کسی بخواهد با سبک دیگری آن‌را اجرا کند.
در اینجا صحبتم را تمام می‌کنم و توجه را جلب می‌کنم به منابع مکمل شفاهی و مکتوب و تاریخی‌ای که وجود دارند و در نهایت باز هم به جناب آقای دکتر قادری تبریک می‌گویم چون این ردیف نزد معدودی از اهل فن مشهور بود و می‌شناختند و سال‌ها رویش کار می‌کردند ولی تا وقتی اجرا نشود و به نت‌نویسی‌ای قابل فهم برای اکثریت جامعۀ موسیقی تبدیل نشود تأثیری ندارد، کمااینکه چند سال است نسخۀ خطی نت‌نوشته‌های هدایت چاپ شده و فکر نمی‌کنم کسی دیده باشد و شاید پنج نفر، ده نفر با آن دست‌وپنجه نرم کرده‌ باشند. به همین خاطر، قطعاً این کتاب در معرفی‌ این ردیف به جامعۀ بزرگ‌تر موسیقی بسیار ارزشمند است و امیدوارم در آینده هر دو دوست عزیزمان به این نکات استیل اجرایی هم بیش از پیش توجه کنند.

آرشام قادری، به‌‌عنوان آخرین سخنران، دربارۀ کتاب چنین گفت: این ردیف ردیف بسیار باارزشی است که، همان‌طور که آقای دکتر اسعدی گفتند، به آن جز در محافل خیلی تخصصی موسیقی توجه نشده است. آقای اسلامی که این مجموعه را در دست انتشار داشتند، وقتی کار نت‌نویسی کامپیوتری تمام شده بود خدمت آقای بهداد بابایی رسیده بودند و گفته بودند از شما به‌عنوان نوازندۀ حرفه‌ای سه‌تار که فقط سه‌تار می‌نوازد می‌خواهیم این کتاب را ببینید و ایشان نظر به لطفی که به بنده داشتند گفتند تو هم در این جلسات شرکت کن و شروع کردیم به بازخوانی اصل کتاب و من حتی نسبت به اصل نت کمی مشکوک بودم که نکند ما نتی را که اصل نوشتۀ هدایت نباشد شروع به تصحیح کنیم. خدمت دکتر ساسان سپنتا تماس گرفتم و گفتم شما این کتاب را دیده بودید؟ گفتند چنین کتابی را نزد آقای خالقی دیده بودم و در جاهایی با جوهر بنفش در آن نوشته شده بود و اگر این نسخه همان باشد باید جوهر بنفش هم درش باشد و من اسکن‌ها را دیدم و جوهر بنفش را در صفحاتی از آن دیدم و خیالم راحت شد که این همان کتابی است که نزد استاد خالقی دیده بودند و شروع کردم به تصحیح.
برخی از دوستان به عبارت «تصحیح» برای بنده روی جلد کتاب حاضر اعتراض کرده بودند و گفته بودند تصحیح وقتی میسر است که چند نسخه از یک کتاب موجود باشد و آنها را با هم تطبیق دهی و آنگاه می‌توانی بگویی تصحیح کرده‌ای. وقتی فقط یک نسخه از این نت‌نوشته موجود است چرا واژۀ تصحیح را به‌کار برده‌اید؟
در پاسخ باید بگویم این ردیف میرزاعبدالله است. ردیف میرزاعبدالله را نورعلی‌خان برومند نواخته‌؛ ابوالحسن صبا نواخته و استاد صبا ماهور و همایون آن‌را نت کرده و حاوی مطالبی است که به گوش ما آشناست و نمی‌خواهیم سوژه‌ای خیلی رؤیایی را تصحیح کنیم. نسبت به آنچه در حافظۀ شنیداری ما وجود دارد و در قیاس با آنچه استادان و شاگردان میرزاعبدالله نواخته‌اند نت‌هایی نوشته‌ شده است که در ساز آنها نمی‌شنویم و باید ببینیم که منظور هدایت از این طرز نگارش چه بوده است.
مهم‌ترین نکته در مصداق‌دادن به عبارت تصحیح برای این کتاب اینکه من از جملات خود این ردیف برای تصحیحش استفاده کرده‌ام. همان‌طور که می‌دانیم، خیلی از جملات در خیلی از گوشه‌ها تکرار می‌شود ولی مهدیقلی هدایت جمله‌ای را که در دو سه گوشۀ مختلف تکرار شده به دو سه صورت مختلف نوشته است. مثلاً در یک جا با سه‌لاچنگ نوشته و در جای دیگر با دولاچنگ؛ در جایی نت‌ها را به هم متصل کرده و در جای دیگر همان‌ها را از هم جدا کرده است. من فکر می‌کنم چون انسان خیلی دقیقی بوده اشتباه نکرده است، بلکه به قطعیتی نرسیده است که به کدام صورت یک جمله را بنویسد و وقتی می‌دیده یک جمله دارد تکرار می‌شود آن‌را به‌صورت جدیدی می‌نوشته و مطمئن نبوده که کدام است، ولی هر دو صورت را نوشته است.
نت‌نوشته‌های هدایت نکات خاصی دارند:
اولین‌بار است که می‌بینم در آواز بیات اصفهان ریتمی نوشته که لنگ است،‌ یعنی ریتم هفت‌هشت را در آغاز آواز اصفهان نوشته است.
مهدیقلی هدایت نت‌نویسی بسیار عجیبی دارد؛ یعنی در جاهایی بسیار دقیق عمل کرده است ولی در جاهایی چیزهای بسیار واضحی را خیلی عجیب نوشته است.
نکتۀ دیگری که به ذهن من رسیده است اینکه این نسخۀ این ردیف برای انتشار نبوده است. مهدیقلی هدایت این نسخه را نوشته بوده که بعداً مجدداً تصحیح کند و به‌نظرم می‌خواسته بنویسد که ثبت شود. خیلی جاها یک‌ علامات رمزگونه‌ای گذاشته است؛ مثلاً یک‌جا آمده ضربدر زده و سه خط بعد یک ضربدر دیگر زده است. جای دیگر دو تا ضربدر زده و چهار خط بعد دو ضربدر زده است. منظورش این بوده که جملۀ با یک ضربدر را به جایی که در بالا یک ضربدر خورده منتقل کنید و جمله‌ای را که دو ضربدر خورده به جایی که در بالا دو ضربدر خورده منتقل کنید. یک نوشتار پیچیده‌ای که فهم آن نه موسیقی‌شناسی که واقعاً مغز ریاضی می‌خواهد! یا با علامتی که گذاشته باید مطلبی را از سه صفحۀ بعد برداری و به دو صفحۀ قبل‌تر منتقل کنی… اینها علائمی بوده که برای خودش گذاشته بوده و خودش به کار خود مسلط بوده و شاید برایش مهم نبوده است که دیگران نمی‌فهمند، چون می‌خواسته بعداً آن‌را بازنویسی کند ولی شاید فرصت نکرده این کار را انجام دهد.
یا اینکه خود مهدیقلی هدایت در این ردیف نوشته است سیم اول سه‌تار را سُل فرض کرده‌ام. پس از آنکه علینقی وزیری به ایران آمدند و ایشان را دیدم گفتند سیم اول دو است و یک‌بار دیگر نشستم و ردیفی را که نوشته‌ بودم بازنویسی کردم. ولی چنین بازنویسی‌شده‌ای از ایشان موجود نیست. (هومان اسعدی تذکر می‌دهد فکر می‌کنم در میراث خانوادگی ایشان در بنیادشان باشد.) ولی نسخه‌ای که به هنرستان موسیقی اهدا کرده‌اند نسخۀ اول است که در آن سیم اول را سُل درنظر گرفته‌اند. ولی در همین‌ دست‌نویس اهدایی به هنرستان موسیقی یکباره در دستگاه چهار‌گاه می‌بینیم که پنج شش صفحه نت‌نویسی با مبنا قرار دادن سیم اول سه‌تار به‌صورت نت دو نوشته شده است و نمی‌دانیم آیا فقط دستگاه چهار‌گاه را بازنویسی کرده‌ و بقیه را انجام نداده‌ یا به‌خاطر همان چند صفحۀ دستگاه چهار‌گاه معتقد است که بازنویسی کرده است… این کتاب پیچیدگی‌هایی دارد که هنوز جا دارد رویش کار شود و مطالبی از آن کشف شود.
در مورد این کتاب من خیلی به مجمع‌الادوار رجوع کردم. مجمع‌الادوار کتاب بسیار ارزشمندی است که ان‌شاء‌الله آن‌هم توسط دوستان متخصصی که هستند منتشر شود. هدایت در کتاب مجمع‌الادوار یک به یک گوشه‌ها را توضیح داده است. برای نمونه، وقتی در بیات ترکِ دو به گوشۀ شکسته می‌رویم سی بِمُل می‌شود و می‌ کُرُن. الآن آنچه رایج است اینکه هنگام فرود به بیات ترک اول می را بِکار می‌کنند و سپس سی کُرُن می‌شود. در ماهور هم همین‌طور. ولی مهدیقلی هدایت در مجمع‌الادوار نوشته است در فرود گوشۀ شکستۀ بیات ترک ابتدا سی بِکار می‌شود اما می کُرُن می‌ماند و این خیلی جالب است. چند جمله در شکستۀ ماهور با می‌کُرُن و سی‌بِکار داریم و این گامی است که مشابهش را ندیده‌ام (توالی نت‌ها سُل، لا، سی‌بِکار، دو، رِ، می‌کُرُن، فا، سُل) و در مجمع‌الادوار توضیح داده که این یک حالت خاص است ولی الآن در فرود شکستۀ ماهور ابتدا می‌ را بِکار می‌کنند و سپس سی بِمُل می‌شود و به ماهور فرود می‌آییم ولی قبلاً در فرود شکسته به مقام دیگری فرود می‌آمده‌اند که مقام خاصی است که در آن می ‌کُرُن است و سی بِکار. و این فواصل در هیچ‌جای دیگر موسیقی ایرانی تکرار نمی‌شود و در این ردیف هست.
در نت‌نوشته‌های هدایت من دو پایۀ ضربی منحصربه‌فرد پیدا کردم، یکی در گوشۀ باوی و دیگری در حجاز ابوعطا. باتوجه به اینکه می‌دانستم مهدی صلحی نوازندۀ برجستۀ سه‌تار بوده است و چهارمضراب ساده و پیش‌پاافتاده نباید در ردیف زده باشد، در باوی چهارمضرابی با پایۀ «سُل، سُل، رِ، رِ، رِ» دارد که نت اول آن تغییر می‌‌کند و اجرایش خیلی ساده به‌نظر می‌رسد. یک هفته درگیر این چهارمضراب بودم. بعد یک‌باره به یادم افتاد که آقای لطفی در کلاس می‌گفتند مضرابی در قدیم بود که آقای برومند می‌گفتند مثل خراشی که در تار هست مضراب را روی سیم‌های سه‌تار می‌کشیدند ولی چون نورعلی‌خان برومند خودشان نمی‌توانستند این مضراب را اجرا کنند، به ما هم یاد ندادند بزنیم. دیدم کوک همایون عبارت است از: «دو، سُل، سُل، رِ» و به ذهنم رسید که سُل دومی سیم سوم سه‌تار باشد. دیدم با این طرز اجرا این همان مضرابی است که آقای لطفی می‌گفتند. اجرای این مضراب بسیار پیچیده است و باید رویش کار کرد و نمی‌توان آن‌را بداهتاً نواخت.
دیگری هم مضرابی است که در حجاز یا چهارپارۀ ابوعطا اجرا کرده و عبارت است از: «دو، سُل، رِ، رِ» و وقتی کوک سه‌تار را ملاحظه می‌کنیم سیم سوم سه‌تار «رِ» است و زیباترین حالتی که به برداشت شخصی من می‌توان این چهارمضراب را اجرا کرد اینکه نت سوم را به سیم سوم بزنیم و جالب‌ترین و مهم‌ترین نکته اینکه این پایه 103 سال پیش نوشته شده است و این چهارمضراب با پایۀ به این نوینی را اگر کسی بشنود می‌گوید آن‌را یا آقای بابایی یا استاد شعاری ساخته‌اند ولی این پایه‌ای است که منتظم‌الحکما 103 سال پیش اجرا کرده است!
به‌نظرم باز هم در این کتاب نکات دیگری هست که جا دارد روی آنها کار شود و کشف شود و مهم‌ترین چیزی که من در این کتاب فهمیدم اینکه ردیف سه‌تار با ردیف تار متفاوت است. حتی احتمال می‌دهم میرزاعبدالله دو ردیف متفاوت برای تار و سه‌تار داشته است. چون بسیاری جملاتی که در نت‌نگاری هدایت از این ردیف آمده خیلی پیچیده است و آقای میرعلینقی گفتند قبلاً لحن ردیف روستایی بوده و الآن شهری شده است. من زیاد با این اصطلاحات آشنا نیستم و از آنها خوشم نمی‌آید ولی به‌نظرم ردیف امروزی موسیقی ما خیلی ساده شده است. در واقع کتاب هدایت را نمی‌شود با تار نواخت. این‌قدر ریزه‌کاری دارد که اجرایشان با تار زیبا نمی‌شود. در تار به دلیل اینکه جفت‌سیم دارد و در آن فاصلۀ سیم‌ها از هم بیشتر از سه‌تار است اجرای خیلی از این ریزه‌کاری‌ها صدایی آشفته و ناهماهنگی می‌دهد.
پیشنهاد می‌کنم به هنرمندان گرامی با نی ردیف تار نزنید، با سنتور ردیف کمانچه نزنید. در قدیم هر ساز ردیف خودش را داشته است. استاد صبا که یکی از الگوهای موسیقی ما هستند وقتی سه‌تار می‌زده، ردیف میرزاعبدالله را می‌نواخته و وقتی ویولن می‌زده، ردیف کمانچه می‌زده است و هر سازی ردیف خودش را اجرا می‌کرده است و اینکه بخواهیم یک ردیف ثابت باشد که با نی، کمانچه، تار، سه‌تار و سنتور بنوازند به نظرم به موسیقی ما خیلی آسیب رسانده است. هر سازی تکنیک خودش را دارد.
یک چیز جالب که در این ردیف دیدم نت‌هایی هستند که به‌طور متناوب روی دو سیم اجرا می‌شوند؛ مثلاً «سی، دو، سی، دو، سی، دو» که سی روی سیم دوم است و دو دست‌باز. در تار این فیگور تبدیل شده به نت‌های سه‌تایی و آن‌را «سی، دو، دو» «سی،‌ دو، دو» اجرا می‌کنند، چون حرکت مضراب از بالا به پایین است می‌شود «راست، راست، چپ»،‌ «راست‌، راست، چپ». ولی همین فیگور وقتی در سه‌تار اجرا می‌شود می‌شود «چپ، راست، چپ، راست». در تمام فیگورهای دوتایی که در این کتاب روی دو سیم است، نت اول با مضراب چپ اجرا می‌شود و دومی با راست. و اجرای آن حرکت خیلی مشکلی دارد که سیم‌ها آشفته صدا ندهند.
به نظر من هر ساز باید ردیف خود را داشته باشد و روایت نورعلی‌خان برومند برای تار خیلی مناسب است و حتی موسی‌خان معروفی که نت‌نوشته‌های هدایت را بازنویسی کرده و اساس ردیفش همین نسخۀ صلحی بوده است، ایشان هم ساده‌سازی کرده‌اند و خیلی از پنجه‌کاری‌ها را حذف کرده‌اند که شاید مجبور بوده‌اند اما بهتر بود اشاره می‌کردند که به دلیل تکنیک تار دارم این کار را انجام می‌دهم و نسخۀ اصلی ردیف میرزاعبدالله و آنچه مهدی صلحی می‌نواخته بسیار نت پیچیده و پر از ظرائفی بوده است که جا دارد احیا شود.
در پایان، آرشام قادری دو پایه‌چهارمضراب فوق‌الذکر را روی سه‌تار اجرا کرد.

دی‌وی‌دی آهنگ‌های محلی و چند آهنگ نیما فریدونی سه‌تار

دی‌وی‌دی آهنگ‌های محلی و چند آهنگ نیما فریدونی سه‌تار

دی‌وی‌دی آموزش تصویری آهنگ‌های محلی و چند آهنگ نیما فریدونی سه‌تار
در این دی وی دی نیما فریدونی به آموزش تصویری و توضیحات کامل این آهنگ ها پرداخته و آنها را اجرا کرده است.
این مجموعه شامل ۲ دی‌وی‌دی می‌باشد.
چند آهنگ توسط نیما فریدونی نت شده و اجرا گردیده اند.
در این مجموعه چند آهنگ محلی و آثاری از کیهان کلهر، عطا جنگوک، ارسلان درگاهی و بخشی از ۲۰۰ تصنیف، باباکرم و … قرار دارد.

ای پادشه خوبان تصنیف قدیمی بیات اصفهان سل نیما فریدونی ‌سه‌تار
بیا تا گل برافشانیم تصنیف قدیمی بیات اصفهان سل نیما فریدونی ‌سه‌تار
عیشم مدام است تصنیف قدیمی بیات اصفهان سل نیما فریدونی ‌سه‌تار
آموزش آهنگ پایتخت ۴ آریا عظیمی نژاد نیما فریدونی سه تار
مقدمه ی شکایت هجران,آلبوم نون و دلقک,آریا عظیمی نژاد,محمد اصفهانی,نیما فریدونی,سه تار
آواز بیات اصفهان نورالدین رضوی سروستانی و داریوش طلایی . آلبوم رنگ فرح . سه تار نیما فریدونی
آی بری باخ آذری ماهور دو نیما فریدونی سه‌تار
تا صدای برگ ریچی برومندان بخش اول نیما فریدونی سه‌تار
تا صدای برگ ریچی برومندان بخش دوم نیما فریدونی سه‌تار
تا صدای برگ ریچی برومندان بخش سوم نیما فریدونی سه‌تار
تولدت مبارک انوشیروان روحانی ماهور دو نیما فریدونی سه‌تار
روزی روزگاری فرهاد فخرالدینی نیما فریدونی سه‌تار.mp4
سوغاتی محمد حیدری هایده نیما فریدونی سه‌تار.mp4
ضربان خسته تکرار بهداد بابایی نیما فریدونی سه‌تار.mp4
مناجات عباس خوشدل علیرضا افتخاری شور فا نیما فریدونی سه‌تار.mp4
نه دیگه این واسه ما دل نمی‌شه بیژن مفید نیما فریدونی سه‌تار.mp4
چهارمضراب دشتی مایه‌ی لا حمید متبسم نیما فریدونی سه‌تار.mp4
گریزپای بهداد بابایی نیما فریدونی سه‌تار.mp4
گل سنگم انوشیروان روحانی اصفهان سل نیما فریدونی سه‌تار.mp4
گلنار مجید وفادار براساس اجرای هاتف شرار . آموزش سه تار نیما فریدونی.mp4
ز دست محبوب تصنیف قدیمی دستگاه ماهور نیما فریدونی سه تار.mp4
عشق تو آتش حسام‌السلطنه مراد ماهور دو نیما فریدونی سه‌تار.mp4
بردی از یادم مرتضی گرگین‌زاده بیات اصفهان مایه‌ی سل نیما فریدونی سه‌تار
پیش‌درآمد نوا ر ارسلان درگاهی نیما فریدونی سه‌تار
چهارمضراب نوا ر ارسلان درگاهی نیما فریدونی سه‌تار
اتصال دو نت دولاچنگ عطا جنگوک نیما فریدونی تار.mp4
به یاد عبدو محمد بختیاری عطا جنگوک نیما فریدونی سه‌تار.mp4
سرانجام عطا جنگوک دشتی لا نیما فریدونی تار.mp4
چهارمضراب نوا عطا جنگوک نیما فریدونی سه‌تار.mp4
طرقه کیهان کلهر آلبوم شب سکوت کویر محمدرضا شجریان . نیما فریدونی سه تار
زلفای یارم ترانه بیرجندی نیما فریدونی سه‌تار
ساری گلین آهنگ محلی بیات شیراز (اصفهان) دو نیما فریدونی سه‌تار
درآمد آواز بیات ترک محمود تاج‌بخش نیما فریدونی سه‌تار.mp4
ده‌دوازده‌تایی آواز بیات ترک محمود تاج‌بخش نیما فریدونی سه‌تار.mp4
چهار‌مضراب آواز بیات ترک محمود تاج‌بخش نیما فریدونی سه‌تار.mp4
کاروان (تنها ماندم) مرتضی محجوبی رهی معیری غلام‌حسین بنان آواز دشتی لا نیما فریدونی ‌سه‌تار