چشم نرگس قدیمی نیما فریدونی سه‌تار

چشم نرگس قدیمی نیما فریدونی سه‌تار


چشم نرگس قدیمی دشتی لا نیما فریدونی سه‌تار

چشم نرگس قدیمی دشتی لا نیما فریدونی سه‌تار

چشم نرگس شعری از شوریده شیرازی است که بسیاری آن را با نام خواهم که بر زلفت هر دم زنم شانه و یا چشم نرگست مستانه مستانه می شناسند. خوانندگان مختلف از جمله دوامی، شجریان، سیما بینا، معین، افتخاری و.. این تصنیف را اجرا نموده اند.
چشم نرگس آهنگی است که در دستگاه های موسیقی ایرانی در آواز دشتی اجرا شده است. شاعر چشم نرگس شوریده اعمی شیرازی (فصیح الملک) است. آهنگساز آن را علی اکبر خان شیدا می شناسند (نیازمند منبع) و نخستین خواننده آن عبدالله دوامی است. بعدها خوانندگان بسیاری به بازخوانی این آهنگ دست زدند؛ همچون محمدرضا شجریان که این آهنگ را بازخوانی و در دهه هفتاد شمسی در آلبوم خزان منتشر نمود. نصرالله معین چشم نرگس را با عنوان آهنگ کرشمه خوانده است. علیرضا افتخاری و سیما بینا دو خواننده دیگر این تصنیف هستند. در مطلب حاضر ابتدا متن تصنیف چشم نرگس را بخوانید و پس از آن نت چشم نرگس برای سنتور و قابل استفاده برای دیگر سازهای ایرانی را مشاهده کنید.

متن شعر چشم نرگس
خواهم که بر زلفت
هردم زنم شانه
ترسم پریشان کند بسی
حال هر کسی
چشم نرگست
مستانه مستانه
خواهم بر ابرویت
هر دم کشم وسمه
ترسم که مجنون کند بسی
مثل من کسی
چشم نرگست
دیوانه دیوانه
یک شب بیا منزل ما
حل کن دو صد مشکل ما
ای دلبر خوشگل ما
دردت بجان ما شد
روح و روان ما شد
خواهم که بر چشمت
هر دم کشم سرمه
ترسم پریشان کند بسی
حال هر کسی
چشم نرگست
مستانه مستانه
خواهم که بر رویت
هر دم زنم بوسه
ترسم که نالان کند بسی
مثل من کسی
چشم نرگست
جانانه جانانه
یک شب بیا منزل ما
حل کن دو صد مشکل ما
ای دلبر خوشگل ما
دردت به جان ما شد
روح و روان ما شد

نت جوونای قلعه پیر ترانه خراسانی

نت جوونای قلعه پیر ترانه خراسانی

نت جوونای قلعه پیر ترانه خراسانی شور ر
ترانه‌سرا: محمدابراهیم جعفری (؟)
جوونای قلعه ی پیر(2)
همه دست و پا به زنجیر
دل ها ذره ذره بی تاب
برای برقا برق شمشیر
برق شمشیر نقره کار، شیره بیشه زار، شیره بر مزاره
جوونای قلعه ی داد (2)
چه بد میسوزونه بیداد
لباتون سرد و خاموش
چشا لبریز فریاد
یاد شمشیر نقره کار، شیره بیشه زار شیر بر مزاره
های لِ های لِ لُ شهربانی (صوت های محلی + نام شهربانو)
عشقت دمالا (دماله) مندانی (عشقت ماله منه میدونی)
چه بازیِ زندگانی
جوونای قلعه پیر
داغم ندانی
داغم شهربانی
جوونای قلعۀ شاد (2)
همه یاران فرهاد
هزاران شیشه بر دست
شکسته کوه بیداد
داد شمشیر نقره کار، شیر بیشه زار، شیر بر مزاره
جوونای قلعه ی راز
هزاران دلبر ناز
همش در انتظارن
بیان روزی به پیش واز
راز شمشیر نقره کار، شیر بیشه زار شیر بر مزاره
دل دل بازی بهاره
خدا پیر پای داره
چمن از شوق فریاد
گلستان بهاره
های لِ های لِ لُ شهربانی (صوت های محلی + نام شهربانو)
عشقت دمالا مندانی (عشقت ماله منه میدونی)
چه بازیه زندگانی
جوونای قلعه پیر
لِ لِ شهربانی (2)
جوونای قلعۀ پیر (2)
لِ لِ شهربانی (2)

ترانه ی محلی جوونای قلعه پیر برای خطه ی خراسان است که گویا بیشتر این متن توسط خانم سیما بینا به فارسی ترجمه شده است. این تصنیف به صورت های مختلف با شعرهای کمی متفاوت و ترکیب بندی های متفاوت خوانده شده که در این جا یکی نمونه که طبق اجرای خانم سیما بینا هست انتخاب شده است.
این تصنیف در دستگاه شور نواخته میشود. که در اینجا در دو گام مختلف برای سنتور اجرا میشود. گام بالاتر که از نت سی بمل پشت خرک شروع میشود بیشتر مناسب خوانندگان زن میباشد که صدا دهی خوبی برای خواننده داشته باشد.


شیر بیشه زار – رقص شمشیر نقره کار – – جوونای قلعه پیر

جووُنای قلعه پیر سیمابینا

جوونای قلعه پیر ترانه خراسانی نیما فریدونی سه‌تار

جوونای قلعه پیر ترانه خراسانی نیما فریدونی سه‌تار


جوونای قلعه پیر ترانه خراسانی شور ر نیما فریدونی سه‌تار

جوونای قلعه پیر ترانه خراسانی شور ر نیما فریدونی سه‌تار

جوونای قلعه ی پیر(2)
همه دست و پا به زنجیر
دل ها ذره ذره بی تاب
برای برقا برق شمشیر
برق شمشیر نقره کار، شیره بیشه زار، شیره بر مزاره
جوونای قلعه ی داد (2)
چه بد میسوزونه بیداد
لباتون سرد و خاموش
چشا لبریز فریاد
یاد شمشیر نقره کار، شیره بیشه زار شیر بر مزاره
های لِ های لِ لُ شهربانی (صوت های محلی + نام شهربانو)
عشقت دمالا (دماله) مندانی (عشقت ماله منه میدونی)
چه بازیِ زندگانی
جوونای قلعه پیر
داغم ندانی
داغم شهربانی
جوونای قلعۀ شاد (2)
همه یاران فرهاد
هزاران شیشه بر دست
شکسته کوه بیداد
داد شمشیر نقره کار، شیر بیشه زار، شیر بر مزاره
جوونای قلعه ی راز
هزاران دلبر ناز
همش در انتظارن
بیان روزی به پیش واز
راز شمشیر نقره کار، شیر بیشه زار شیر بر مزاره
دل دل بازی بهاره
خدا پیر پای داره
چمن از شوق فریاد
گلستان بهاره
های لِ های لِ لُ شهربانی (صوت های محلی + نام شهربانو)
عشقت دمالا مندانی (عشقت ماله منه میدونی)
چه بازیه زندگانی
جوونای قلعه پیر
لِ لِ شهربانی (2)
جوونای قلعۀ پیر (2)
لِ لِ شهربانی (2)
ترانه ی محلی جوونای قلعه پیر برای خطه ی خراسان است که گویا بیشتر این متن توسط خانم سیما بینا به فارسی ترجمه شده است. این تصنیف به صورت های مختلف با شعرهای کمی متفاوت و ترکیب بندی های متفاوت خوانده شده که در این جا یکی نمونه که طبق اجرای خانم سیما بینا هست انتخاب شده است.
جوونای قلعه ی پیر
جوونای قلعه ی پیر
همه ی روزا به نخجیر
شبا در پای آتیش
همه ش در رقص شمشیر
رقص شمشیر نقره کار
شیر بیشه زار شیر بیقراره
جوونای قلعه ی راز هزاران دلبر ناز
همه اش در انتظارن بیان روزی به پیشواز
برق شمشیر نقره کار شیر بیشه زار شیر بیقراره

بیا تا قدر یکدیگر بدانیم خراسانی نیما فریدونی سه‌تار

بیا تا قدر یکدیگر بدانیم خراسانی نیما فریدونی سه‌تار


بیا تا قدر یکدیگر بدانیم خراسانی شور ر نیما فریدونی سه‌تار

بیا تا قدر یکدیگر بدانیم خراسانی شور ر نیما فریدونی سه‌تار

متن آهنگ سیما بینا بیا تا قدر یکدیگر بدانیم (که تا ناگه ز یکدیگر نمانیم)
بیا تا قدر یکدیگر بدانیم که تا ناگه ز یکدیگر نمانیم چه آمد بر سر اقوام و خویشان
که گردید جمعشان اینطور پریشان چرا فامیلها ازهم جدایند چرا دوستان رفیقان بی وفایند
چرا خواهر زخواهر میگریزند برادر با برادر در ستیزند چرا دختر ز مادر ننگ دارد
پدر با بچه هایش جنگ دارد چرا مهر و محبت کیمیا شد همه دوستی رفاقت ها ریا شد
نبینیم خنده ای بر روی لبها نه روز آرامشی داریم نه شبها نه پولدار را ز پولش لذتی هست
نه نادار را بجایی عزتی هست نه آسایش نه آرامش نه راحت همه مشتاق یک آن استراحت
نبینی یک نفر را که کسل نیست پر است دلها و جای درد و دل نیست همه درگیر نوعی اضطرابند
چو نفرین گشته دائم در عذابند بخود آیید عزیزان راه کج شد از این رو زندگانی ها فلج شد
چو مردم را عوض شد زندگانی شده این زندگانی زنده مانی همه چیز هست و روز خوش نبینیم
مدام سر در گریبان می نشینیـم به ظاهر خانه ها ما کاخ شاه است درونش یک جهان اندوه و آه اســت
در و دیوارها کاشی و سنگ است ولی هر خانه یک میدان جنگ است تمام خیر و برکت ها برافتاد
طبیعت با شما مردم درافتاد چرا اینگونه شد از من کنید گوش شده مهر و محبت ها فراموش
دگر از بذل بخشش ها خبر نیست ز انصاف و مروت ها خبر نیست شده نایاب صفا و مهربانی
تعارف ها شده سرد و زبانی عموجان خاله جان دیگر نگوییم برای مرگ هم در آرزوییم
یکی حج میرود سالی دوسه بار کنارش خواهرش نادار و ناچار یکی با سود و پول های نزولی
رود مکه به امید قبولی یکی از کربلا و شام گوید برای فخر براقوام گوید
یکی نازد به ماشین و به باغش یک باد تکبر بردماغش یکی انگاراز بینی فیل است
زبس خود خودخواه و مغرور و بخیل است یکی وقتی به ماشینش سوار است
فقط مثل بتی از زهر مار اسـت چنان در غبغبش باد غرور است
که گوئی از نژادسلم و تور است تمام کارها گشته ریایی
نجابت شد عوض با بی حیایی بزرگترها ندارند احترامی
به محتاجان ندارند اعتنایی همه چسبیده جیب و کار خود را
به فکرند تا ببندند بار خود را کسی را با کسی کاری نباشد
اگر باری بود یاری نباشد فقط دنبال نفع و کار خویشند
به فکر گرمی بازار خویشند نه در فکر حلال ونه حرامند
همه دارند نعمت زوالند برای پول درآرند چشم هــم را
به هر گندی نمایند پرشکم را زبس حرص و طمع درسینه دارند
مدام با هم چو دشمن کینه دارند شرف را مثل کالا میفروشند
برادرها برادر را بدوشند هنوز بابا نمرده سر دماغ است
سر میراث دعوا داغ داغ است چنین مردم هرگز خیری نبیننـد
اگر قارون شوند باز هم همینند خلاصه دوستان دانید چه کاریم؟
همگی بر خر شیطان سواریم بیا تا تا راه دیگر پیش گیریم
سراغ از اصل و ذات خویش گیریم بیا تا قدر همدیگر بدانیم
غرور وکینه را را ازخود رانیم بیا تا دست یکدیگر بگیریم
ضمانت نیست تا فردا نمیریم فردا یک راز است نگرانش نباش
دیروز یک خاطره بود حسرتش را نخور اما امروز یک هدیه است قدرش را بدان
دانلود آهنگ سیما بینا بیا تا قدر یکدیگر بدانیم (که تا ناگه ز یکدیگر نمانیم)

‎⁨نت دل هوس ابوالقاسم عارف قزوینی

‎⁨نت دل هوس ابوالقاسم عارف قزوینی

‎⁨نت دل هوس ابوالقاسم عارف قزوینی
این نت در آواز ابوعطا مایه لاکرن و می‌کرن تهیه شده‌است.


Sima Bina: دل هوس سبزه و صحرا ندارد

عارف قزوینی » تصنیفها
به‌نوشتهٔ عارف قزوینی در دیوانش، دل هوس سبزه و صحرا ندارد هنگامی ساخته شده که شاه مخلوع، محمدعلی‌شاه به‌تحریک روس‌ها وارد گموش‌تپه شده بوده است.
دل هوس سبزه و صحرا ندارد (ندارد)
میل به گلگشت و تماشا ندارد (ندارد)
دل سر همراهی با ما ندارد (ندارد)
خون شود این دل که شکیبا ندارد (ندارد)
ای دل غافل، نقش تو باطل،
خون شوی ای دل، خون شوی ای دل
دلی دیوانه داریم، ز خود بیگانه داریم
ز کس پروا (جانم پروا، خدا پروا) نداریم
چه ظلم ها که از گردش آسمان ندیدیم
به غیر مشت دزد همره کاروان ندیدیم
در این رمه به جز گرگ دگر شبان ندیدیم
به پای گل به جز زحمت باغبان ندیدیم
به کوی یار جز حاجب پاسبان ندیدیم
حب وطن در دل بدفطرتان نیست
خانه ز همسایۀ بد در امان نیست
رم کن از آن دام که آن دانه دارد
خانه ز همسایۀ بد در امان نیست
ای دل غافل…الخ
دلی دیوانه کردی…الخ
چه ظلم ها…الخ
یوسف مشروطه ز چه بر کشیدیم
آه که چون گرگ خود او را دریدیم
پیرهنی در بر یعقوب دیدیم
هیچ ز اخوان کسی حاشا ندارد
ایضاً
چند ز پلتیک اجانب به خوابید
تا به کی از دست عدو در عذابید
دست برآرید که مالک رقابید
مرد به جز مرگ تمنا ندارد
ایضاً
همتی ای خلق گر ایران پرستید
از چه در این مرحله ایمن نشستید
منتظر روزی ازین بد ترستید؟
صبر ازین بیش دگر جا ندارد
ایضاً
گر نبری رنج، توانگر نگردی
این ره عشق است دلا برنگردی
شمع صفت سوز که تا کشته گردی
عارف بی دل سر پروا ندارد
ایضاً

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
«دل هوس سبزه و صحرا ندارد»
ترانه عارف قزوینی
سبک موسیقی سنتی ایرانی
ترانه‌سرا(ها) عارف قزوینی
این اثر باصدای خوانندگانی چون سیما بینا، شهرام ناظری و علیرضا قربانی اجرا شده است.
«دل هوس سبزه و صحرا ندارد» یا به‌اختصار «دل هوس…» تصنیفی در آواز سارنگ-ابوعطا از عارف قزوینی است که سال ۱۳۲۸ ه.ق ساخته شد.[۱]
سیما بینا، شهرام ناظری و علیرضا قربانی تاکنون این تصنیف را اجرا کرده‌اند.
ماجرای تصنیف
به‌نوشتهٔ عارف قزوینی در دیوانش، دل هوس سبزه و صحرا ندارد هنگامی ساخته شده که شاه مخلوع، محمدعلی‌شاه به‌تحریک روس‌ها وارد گموش‌تپه شده بوده است.
منابع
ارشد تهماسبی، تصنیف‌های عارف، ۵۴.


دل هوس سبزه:عارف قزوینی : شهرام ناظری:بزرگمهر حسین پور-محمدرضارفیع

دل هوس ابوالقاسم عارف قزوینی ابوعطا می‌کرن نیما فریدونی تار