نوایی نیما فریدونی تار

نوایی نیما فریدونی تار


آهنگ نوایی . محلی تربت جام . اجرا با سرعت کند . نیما فریدونی تار.mp4

آهنگ نوایی . محلی تربت جام . اجرا با سرعت کند . نیما فریدونی تار.mp4


نوایی . دستگاه نوای سل . آهنگ محلی تربت جام . تار نیما فریدونی .mp4

نوایی . دستگاه نوای سل . آهنگ محلی تربت جام . تار نیما فریدونی .mp4


نوایی آهنگ محلی تربت جام نوای ر نیما فریدونی تار

نوایی آهنگ محلی تربت جام نوای ر نیما فریدونی تار.mp4


تصانیف و قطعات دوره ی ابتدایی تار نیما فریدونی نوایی محلی بیرجند

تصانیف و قطعات دوره ی ابتدایی تار نیما فریدونی نوایی محلی بیرجند


آهنگ نوایی|محلی تربت جام|آموزش و اجرا با تار نیما فریدونی|تیر 1394

آهنگ نوایی|محلی تربت جام|آموزش و اجرا با تار نیما فریدونی|تیر 1394


درس ۱۵ نوایی آهنگ محلی تربت جام دستگاه نوا مایه‌ی ر تار و ترانه نیما فریدونی تار.mp4

درس ۱۵ نوایی آهنگ محلی تربت جام دستگاه نوا مایه‌ی ر تار و ترانه نیما فریدونی تار.mp4


فیلم آموزش درس ۱۷ نوایی بیایید تار و سه‌تار بنوازیم دفتر اول کیوان ساکت نیمافریدونی تار


27 – Navaee-Mahalli Birjand.mp3


نوایی محلی تربت جام نوا مایه ر نیما فریدونی تار.mp4

نوایی محلی تربت جام نوا مایه ر نیما فریدونی تار

نوایی ترانه‌ای محلی خراسانی است که توسط غلام‌علی پورعطایی خوانده شده و از سرشناس‌ترین آهنگ‌های اجرا شده او بشمار می‌رود. شعر این ترانه توسط طبیب اصفهانی سروده شده است. این ترانه تاکنون بارها توسط خوانندگان مختلف بازخوانی شده است.
از جمله خواننده‌هایی که این ترانه را اجرا کرده‌اند، می‌توان: امیر آرام، هایده، بیژن بیژنی، دریا دادور (یک نسخه در سبک اپرا از این ترانه را بازخوانی کرده است)، رضا رویگری سیما بینا، شادمهر عقیلی، شکیلا، عارف، مهسا وحدت، محمد اصفهانی، غلام عباس قشقایی و ابراهیم شریف زاده را نام‌ برد.این ترانه به سال ۱۳۴۴ در نمایشِ پهلوان اکبر می‌میرد در تهران اجرا شد و همراهِ نمایش اقبال فراوان یافت.
نوایی نوایی نوایی نوایی
همه با وفایند تو گل بی وفایی
الهی برافتد نشان جدایی
جوانی بگذرد تو قدرش ندانی
غمش در نهان‌خانه دل نشیند
به نازی که لیلی به محمل نشیند
به دنبال محمل چنان زار گریم
که از گریه‌ام ناقه در گل نشیند
خلد گر به پا خاری، آسان برآرم
چه سازم به خاری که در دل نشیند؟
پی ناقه‌اش رفتم آهسته، ترسم
مبادا غباری به محمل نشیند
گیفت کارت ارزان/تحویل آنی وپشتیبانی
شوره سر کلافت کرده؟ درمان بدون عارضه
مرنجان دلم را که این مرغ وحشی
ز بامی که برخاست به مشکل نشیند
عجب نیست خندد اگر گل به سروی
که در این چمن پای در گل نشیند
به‌نازم به بزم محبت که آنجا
گدایی به شاهی مقابل نشیند
طبیب، از طلب در دو گیتی میاسا
کسی چون میان دو منزل، نشیند؟

سه گدار نیما فریدونی تار

سه گدار نیما فریدونی تار


سه گدار آهنگ محلی بیرجندی نیما فریدونی تار.mp4

سه گدار آهنگ محلی بیرجندی نیما فریدونی تار.mp4


22آهنگ، سه گدار، محلی بیرجند، آموزش تار نیما فریدونی،فروردین 95.mp4 HD

22آهنگ، سه گدار، محلی بیرجند، آموزش سه تار نیما فریدونی،فروردین 95.mp4

سه گدار
میترا رهبر
سیما بینا

شعر اجرای میترا رهبر
از اينجا تا به بيرجند سه گداره
گدار اولش پر، پر از نقش و نگاره
گدار دومی مخمل بپوشم
گدار سومش دی دی، ديدار ياره
گل زردم، همه دردم ز جفايت شكوه نكردم
تو بيا تا دور تو گردم، آه
ای يار جانی، يار جاودانی
دوباره برنمی ‌گردد دور جوانی
بيا تا گندم يک خوشه باشيم
يکی شمع و يکی پر پر، پروانه باشيم
يکی موسی شويم اندر مناجات
يکی جارو کش می می، ميخانه باشيم
گل زردم، همه دردم ز جفايت شكوه نكردم
تو بيا تا دور تو گردم، آه
ای يار جانی، يار جاودانی
دوباره برنمی ‌گردد دور جوانی
از اينجا تا به بيرجند سه گداره
گدار اولش پر، پر از نقش و نگاره
گدار دومی مخمل بپوشم
گدار سومش دی دی، ديدار ياره
گل زردم، همه دردم ز جفايت شكوه نكردم
تو بيا تا دور تو گردم، آه
ای يار جانی، يار جاودانی
دوباره برنمی ‌گردد دور جوانی

شعر اجرای سیما بینا
بيا جانا که تا جانانه باشيم
يکی شمع و يکی پر پر، پروانه باشيم
يکی موسی شويم اندر مناجات
يکی جارو کش می می، ميخانه باشيم
گل زردم، همه دردم ز جفايت شكوه نكردم
تو بيا تا دور تو گردم، آه
ای يار جانی، يار جانی
دوباره برنمی ‌گردد ديگر جوانی
از اينجا تا به بيرجند سه گداره
گدار اولی جان جان، نقش و نگاره
گدار دومی مخمل بپوشم
گدار سومی دی‌ دی، ‌ديدار ياره
گل زردم، همه دردم ز جفايت شكوه نكردم
تو بيا تا دور تو گردم، آه
ای يار جانی، يار جانی
دوباره برنمی ‌گردد ديگر جوانی
دلم بی وصل تو شادی مبیناد
به غیر از محنت آزادی آزادی مبیناد
خراب آباد دل بی مقدم تو
الهی هرگز آبادی آبادی مبیناد
گل زردم، همه دردم ز جفايت شكوه نكردم
تو بيا تا دور تو گردم، آه
ای يار جانی، يار جانی
دوباره برنمی ‌گردد ديگر جوانی

شعر اجرای حسین بختیاری
از اينجا تا به بيرجند سه گداره
گدار اولی نقش نقش، نقش و نگاره
گدار دومی مخمل بپوشم
گدار سومی دی ‌دی، ‌ديدار ياره
گل زردم، همه دردم ز جفايت شكوه نكردم
تو بيا تا دور تو گردم، آه
ای يار جونی، ای يار جونی
دوباره برنمی گردد ديگر جوونی
سه غم آمد به راهم هر سه يک بار
غريبی و اسيری و جانا غم يار
غريبی و اسيری چاره داره
غم يار و غم يار و جانا غم يار
گل زردم، همه دردم ز جفايت شكوه نكردم
تو بيا تا دور تو گردم، آه
ای يار جونی، ای يار جونی
دوباره برنمی گردد ديگر جوونی
نسيمی كه از بن آن كاكل آيو
مرا خوش‌تر ز بوی آن سنبل آيو
چو شو گيرم خيالت را در آغوش
سحر از بسترم بوی، بوی گل آيو
گل زردم، همه دردم ز جفايت شكوه نكردم
تو بيا تا دور تو گردم، آه
ای يار جونی، ای يار جونی
دوباره برنمی گردد ديگر جوونی

دیدم صنمی ابوالقاسم عارف قزوینی نیما فریدونی تار

دیدم صنمی ابوالقاسم عارف قزوینی نیما فریدونی تار


تصنیف دیدم صنمی عارف قزوینی آموزش و اجرا با تار نیما فریدونی خرداد 1394

تصنیف دیدم صنمی عارف قزوینی آموزش و اجرا با تار نیما فریدونی خرداد 1394


تصانیف و قطعات دوره ی ابتدایی تار نیما فریدونی دیدم صنمی عارف قزوینی

تصانیف و قطعات دوره ی ابتدایی تار نیما فریدونی دیدم صنمی عارف قزوینی


01 – Didam Sanami-Aref Ghazvini.mp3

پٌرواضح است که ظهور اندیشه قومیت ایرانی در مفهوم جدیدش، حاصل کوشش های جمعی از روشنفکران ایران است، که در آستانه مشروطیت با تاثیرپذیری از مفهوم ناسیونالیسم در اندیشه متفکران اروپایی شکل گرفته است. اگر مفهوم ملیت را در معنای جدید آن در نظر بگیریم با توجه به اینکه مفهوم ملیت یکی از موضوعات اصلی شعر دوران مشروطیت است و با بودن شاعر عظیم الشان ایران مداری چون “ملک الشعرای بهار”، شاید در نظر بعضی از اهل تحقیق، عنوان “شاعر ملی” برای “عارف قزوینی” چندان مناسب نباشد. اما حق این است که “عارف” بی چون و چرا “شاعر ملی ایران” است و این عنوان قَبایی است که فقط بر قامت او، دوخته شده است و برازنده اوست.
يكی از شخصيتهای تاثيرگذار انقلاب مشروطه در زمينه شعر و ادبيات و موسیقی و ايجاد شور و هيجان عاطفی، كه به گفته صاحبنظران يكی از رئوس مثلث شاعران بارز آزاديخواهی (در كنار “فرخی يزدی” و “میرزاده عشقی”) است، “عارف قزوينی” است. تاثير “عارف” نه تنها در مقام شاعر، بلكه به علت احاطه وی بر موسيقی و دارا بودن صدايی خوش، و احساس بالایش، در تصنيف های وطنی او، نمود پيدا مي كند كه اولين نمونه های تصنيف فاخر فارسی هستند. تصنيف هايی كه به لحاظ ترانه، تا حد شعر تعالی يافته اند و همچنين به جهت موسيقايی، به قدری به آلام و حرف دل مردم نزديك بوده اند كه در كمتر زمانی در دل و جان مردم جای گرفته و دهان به دهان مي چرخيدند و از اين رو مردم، ایشان را “شاعر ملي” نام نهادند.
دیوان” عارف”، یکی از پر شورترین دیوانهای قرون اخیر است. هیجانی که در پشت کلمات “عارف” نهفته است از عصاره روح او و صدق عاطفی شگفت آوری حکایت میکند، که تمام قواعد تاریخ ادبی و نظریه های نقد را جاروب می کند؛ کمتر شعری از شعرهای “عارف” را می توان سراغ گرفت که غلطی دستوری یا عروضی، در آن وجود نداشته باشد، با این همه خواننده را در همان نگاه نخستین تسخیر و جذب میکند.
آنچه از شعر “عارف” به جای مانده، حاصل غم ها و شادی های اصیل اوست که غم و شادیِ بخشِ عظیمی از جامعه و تاریخ ماست. اگر جامعه در واقعه ای، فریب خورده و به شبهه قهرمانی از جنس سید “ضیاءالدین طباطبایی” امید بسته است، این امید و دلبستگی را او، با تمام صداقت خویش انعکاس داده است: “ای دست حق پشت و پناهت باز آ” و اگر از رجٌلی سیاسی، در خشم شده است، این خشم و نفرت جامعه را، آیینه وار در شعر خود بازتاب داده است.
خودش در جایی نوشته است: “از تمام کارهایم که در تمام عمر از روی یک عقیده پاک و مقدس کرده ام حالا پشیمانم. آخر این چه بدبختی است که دامنگیر من شده است؟ “فرمانفرما” با من بد، “سلیمان میرزا” هم بد، “قوام السلطنه” بد، “تقی زاده” هم بد، “نصرۀالدوله” هم بد، “ملک الشعرا” هم بد، مرتجع و آزادیخواه هر دو دشمن… یک نفر دوست برای روز بیچارگی خود نگاه نداشته ام.”
حال بواسطه مطلبی که زنده یاد “عارف”، خود در دیوانش ذکر کرده و بعلت اینکه هیچ یک از تصنیف ها در زمان حیاتش با صدای وی ضبط نشده است، بازخوانی تصنیف های عارف (بویژه توسط متأخرین) دچار تحریف و اشتباهات فراوان و دخالت سلیقه خواننده ها و تنظیم کنندگان شده است، برآن شدیم که تصنیف های ساخته شده توسط این آزادیخواه بزرگ منش را، در حد توان و یک به یک، و در پست های متوالی، به سمع مخاطبین عزیز برسانیم.”عارف” در دیوان خود و در مقدمه تصنیف هایش می نویسد:…از دلتنگی های من یکی آنکه در همین دوره زندگانی خود، من آنچه را که بنام من می خوانند اغلب غلط است، فقط چند نفری که اولِ آنها “شکرالله خان” است، بواسطه اینکه اغلب در موقع ساختن تصنیف با من بوده اند توانسته اند از عهده آن برآیند…
اثری که بعنوان اولین تصنیف در دیوان “عارف” آمده است، “دیدم صنمی” نام دارد، که در دستگاه شور اجرا می شود. این تصنیف توسط “سیما بینا”، “ایرج بسطامی”، “صدیق تعریف” و “محمدمنتشری” باز خوانی شده است.
“عارف” در دیوان خود در مورد این تصنیف مینویسد: تقریبا در هجده سالگی قبل از آمدن به تهران گفته ام (١٣١۵ هجری قمری). این تصنیف در رشت به عشق یک ارمنی زاده گفته شده است.
منابع:
-مقاله ای از دکتر شفیعی کدکنی
-انجمن ادبی عارف قزوینی
دیدم صنمی
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
«دیدم صنمی سروقد و روی چو ماهی»
تک‌آهنگ اثر عارف قزوینی
سبک موسیقی سنتی ایرانی
ترانه‌سرا عارف قزوینی
آهنگساز عارف قزوینی
این اثر با صدای خوانندگانی چون سیما بینا، علیرضا افتخاری و ایرج بسطامی اجرا شده‌است.
«دیدم صنمی سروقد و روی چو ماهی» یا به‌اختصار «دیدم صنمی»، نخستین تصنیف عارف قزوینی است که سال ۱۳۱۵ ه. ق در دستگاه شور ساخته شد.[۱]
سیما بینا، علیرضا افتخاری، ایرج بسطامی و بهرام‌جی تاکنون این تصنیف را اجرا کرده‌اند.
ماجرای تصنیف
عارف قزوینی دیدم صنمی را در هجده‌سالگی، قبل از آمدن به تهران به عشق دختری ارمنی به نام خانم‌بالا ساخته است.
متن تصنیف
دیدم صنمی سروقد و روی چو ماهی
الهی تو گواهی خدایا تو پناهی
افکنده به رخسار چو مه زلف سیاهی
الهی تو گواهی خدایا تو پناهی
گر گویم سروش نبود سرو خرامان
این قسم شتابان چون کبک خرامان
ور گویم گل پیش تو گل همچو گیاهی
الهی تو گواهی خدایا تو پناهی
این نیست مگر آینه لطف الهی
الهی تو گواهی خدایا تو پناهی
صدبار گداییش به از منصب شاهی
الهی تو گواهی خدایا تو پناهی[۲]
منابع
پرش به بالا ↑ ارشد تهماسبی، تصنیف‌های عارف، ۲۴.
پرش به بالا ↑ تصنیف‌های عارف، ارشد طهماسبی.

دیدم صنمی ابوالقاسم عارف قزوینی نیما فریدونی سه‌تار

دیدم صنمی ابوالقاسم عارف قزوینی نیما فریدونی سه‌تار


دیدم صنمی دستگاه شور گوشه‌ی شهناز ابوالقاسم عارف قزوینی نیما فریدونی سه‌تار

تصانیف و قطعات دوره ی ابتدایی سه تار نیما فریدونی تصنیف دیدم صنمی عارف قزوینی


تصنیف دیدم صنمی عارف قزوینی آموزش و اجرا با سه تار نیما فریدونی خرداد 1394

تصنیف دیدم صنمی عارف قزوینی آموزش و اجرا با سه تار نیما فریدونی خرداد 1394


تصنیف دیدم صنمی دستگاه شور گوشه شهناز عارف قزوینی . نیما فریدونی سه تار.mp4

تصنیف دیدم صنمی دستگاه شور گوشه شهناز عارف قزوینی . نیما فریدونی سه تار.mp4


کلاس درس نیما فریدونی آموزش سه تار ضبط شده توسط ملیحه نوروزی 10

کلاس درس نیما فریدونی آموزش سه تار ضبط شده توسط ملیحه نوروزی 10


01 – Didam Sanami-Aref Ghazvini.mp3


دیدم صنمی ابوالقاسم عارف قزوینی شور ر نیما فریدونی سه‌تار.mp4
از کتاب خوشه‌چین

دیدم صنمی ابوالقاسم عارف قزوینی شور ر نیما فریدونی سه‌تار

پٌرواضح است که ظهور اندیشه قومیت ایرانی در مفهوم جدیدش، حاصل کوشش های جمعی از روشنفکران ایران است، که در آستانه مشروطیت با تاثیرپذیری از مفهوم ناسیونالیسم در اندیشه متفکران اروپایی شکل گرفته است. اگر مفهوم ملیت را در معنای جدید آن در نظر بگیریم با توجه به اینکه مفهوم ملیت یکی از موضوعات اصلی شعر دوران مشروطیت است و با بودن شاعر عظیم الشان ایران مداری چون “ملک الشعرای بهار”، شاید در نظر بعضی از اهل تحقیق، عنوان “شاعر ملی” برای “عارف قزوینی” چندان مناسب نباشد. اما حق این است که “عارف” بی چون و چرا “شاعر ملی ایران” است و این عنوان قَبایی است که فقط بر قامت او، دوخته شده است و برازنده اوست.
يكی از شخصيتهای تاثيرگذار انقلاب مشروطه در زمينه شعر و ادبيات و موسیقی و ايجاد شور و هيجان عاطفی، كه به گفته صاحبنظران يكی از رئوس مثلث شاعران بارز آزاديخواهی (در كنار “فرخی يزدی” و “میرزاده عشقی”) است، “عارف قزوينی” است. تاثير “عارف” نه تنها در مقام شاعر، بلكه به علت احاطه وی بر موسيقی و دارا بودن صدايی خوش، و احساس بالایش، در تصنيف های وطنی او، نمود پيدا مي كند كه اولين نمونه های تصنيف فاخر فارسی هستند. تصنيف هايی كه به لحاظ ترانه، تا حد شعر تعالی يافته اند و همچنين به جهت موسيقايی، به قدری به آلام و حرف دل مردم نزديك بوده اند كه در كمتر زمانی در دل و جان مردم جای گرفته و دهان به دهان مي چرخيدند و از اين رو مردم، ایشان را “شاعر ملي” نام نهادند.
دیوان” عارف”، یکی از پر شورترین دیوانهای قرون اخیر است. هیجانی که در پشت کلمات “عارف” نهفته است از عصاره روح او و صدق عاطفی شگفت آوری حکایت میکند، که تمام قواعد تاریخ ادبی و نظریه های نقد را جاروب می کند؛ کمتر شعری از شعرهای “عارف” را می توان سراغ گرفت که غلطی دستوری یا عروضی، در آن وجود نداشته باشد، با این همه خواننده را در همان نگاه نخستین تسخیر و جذب میکند.
آنچه از شعر “عارف” به جای مانده، حاصل غم ها و شادی های اصیل اوست که غم و شادیِ بخشِ عظیمی از جامعه و تاریخ ماست. اگر جامعه در واقعه ای، فریب خورده و به شبهه قهرمانی از جنس سید “ضیاءالدین طباطبایی” امید بسته است، این امید و دلبستگی را او، با تمام صداقت خویش انعکاس داده است: “ای دست حق پشت و پناهت باز آ” و اگر از رجٌلی سیاسی، در خشم شده است، این خشم و نفرت جامعه را، آیینه وار در شعر خود بازتاب داده است.
خودش در جایی نوشته است: “از تمام کارهایم که در تمام عمر از روی یک عقیده پاک و مقدس کرده ام حالا پشیمانم. آخر این چه بدبختی است که دامنگیر من شده است؟ “فرمانفرما” با من بد، “سلیمان میرزا” هم بد، “قوام السلطنه” بد، “تقی زاده” هم بد، “نصرۀالدوله” هم بد، “ملک الشعرا” هم بد، مرتجع و آزادیخواه هر دو دشمن… یک نفر دوست برای روز بیچارگی خود نگاه نداشته ام.”
حال بواسطه مطلبی که زنده یاد “عارف”، خود در دیوانش ذکر کرده و بعلت اینکه هیچ یک از تصنیف ها در زمان حیاتش با صدای وی ضبط نشده است، بازخوانی تصنیف های عارف (بویژه توسط متأخرین) دچار تحریف و اشتباهات فراوان و دخالت سلیقه خواننده ها و تنظیم کنندگان شده است، برآن شدیم که تصنیف های ساخته شده توسط این آزادیخواه بزرگ منش را، در حد توان و یک به یک، و در پست های متوالی، به سمع مخاطبین عزیز برسانیم.”عارف” در دیوان خود و در مقدمه تصنیف هایش می نویسد:…از دلتنگی های من یکی آنکه در همین دوره زندگانی خود، من آنچه را که بنام من می خوانند اغلب غلط است، فقط چند نفری که اولِ آنها “شکرالله خان” است، بواسطه اینکه اغلب در موقع ساختن تصنیف با من بوده اند توانسته اند از عهده آن برآیند…
اثری که بعنوان اولین تصنیف در دیوان “عارف” آمده است، “دیدم صنمی” نام دارد، که در دستگاه شور اجرا می شود. این تصنیف توسط “سیما بینا”، “ایرج بسطامی”، “صدیق تعریف” و “محمدمنتشری” باز خوانی شده است.
“عارف” در دیوان خود در مورد این تصنیف مینویسد: تقریبا در هجده سالگی قبل از آمدن به تهران گفته ام (١٣١۵ هجری قمری). این تصنیف در رشت به عشق یک ارمنی زاده گفته شده است.
منابع:
-مقاله ای از دکتر شفیعی کدکنی
-انجمن ادبی عارف قزوینی
دیدم صنمی
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
«دیدم صنمی سروقد و روی چو ماهی»
تک‌آهنگ اثر عارف قزوینی
سبک موسیقی سنتی ایرانی
ترانه‌سرا عارف قزوینی
آهنگساز عارف قزوینی
این اثر با صدای خوانندگانی چون سیما بینا، علیرضا افتخاری و ایرج بسطامی اجرا شده‌است.
«دیدم صنمی سروقد و روی چو ماهی» یا به‌اختصار «دیدم صنمی»، نخستین تصنیف عارف قزوینی است که سال ۱۳۱۵ ه. ق در دستگاه شور ساخته شد.
سیما بینا، علیرضا افتخاری، ایرج بسطامی و بهرام‌جی تاکنون این تصنیف را اجرا کرده‌اند.
ماجرای تصنیف
عارف قزوینی دیدم صنمی را در هجده‌سالگی، قبل از آمدن به تهران به عشق دختری ارمنی به نام خانم‌بالا ساخته است.
متن تصنیف
دیدم صنمی سروقد و روی چو ماهی
الهی تو گواهی خدایا تو پناهی
افکنده به رخسار چو مه زلف سیاهی
الهی تو گواهی خدایا تو پناهی
گر گویم سروش نبود سرو خرامان
این قسم شتابان چون کبک خرامان
ور گویم گل پیش تو گل همچو گیاهی
الهی تو گواهی خدایا تو پناهی
این نیست مگر آینه لطف الهی
الهی تو گواهی خدایا تو پناهی
صدبار گداییش به از منصب شاهی
الهی تو گواهی خدایا تو پناهی

از خون جوانان ابوالقاسم عارف قزوینی نیما فریدونی تار

از خون جوانان ابوالقاسم عارف قزوینی نیما فریدونی تار


هنگام می و ابوالقاسم عارف قزوینی دشتی لا نیما فریدونی تار.mp4

هنگام می و ابوالقاسم عارف قزوینی دشتی لا نیما فریدونی تار.mp4


تصنیف خون جوانان عارف قزوینی نیما فریدونی تار

از خون جوانان عارف قزوینی نیما فریدونی تار


تصانیف و قطعات دوره ی ابتدایی تار نیما فریدونی ازخون جوانان عارف قزوینی

تار نیما فریدونی از خون جوانان عارف قزوینی


تصنیف ازخون جوانان عارف قزوینی آموزش و اجرا با تار نیما فریدونی خرداد 1394

تصنیف ازخون جوانان عارف قزوینی آموزش و اجرا با تار نیما فریدونی خرداد 1394


05 – Az Khune Javanane…-Aref Ghazvini.mp3

از خون جوانان وطن لاله دمیده
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
«از خون جوانان وطن لاله دمیده»
تک‌آهنگ از عارف قزوینی
سبک موسیقی سنتی ایرانی (در دستگاه شور)
ترانه‌سرا عارف قزوینی
آهنگساز عارف قزوینی
از خون جوانان وطن لاله دمیده نام هفتمین و مشهورترین تصنیف از مجموعه سروده‌های عارف قزوینی است.[۱][۲] این تصنیف با نام‌های «راز دل» و «هنگام می» نیز شناخته شده‌است.
مضمون این تصنیف اشاره به افسانه‌ای دارد که از قطرات خون سیاوش (یکی از قهرمانان شاهنامه)، گلهای لاله روییده‌است.[۳] مضمون این سرود با گذشت یکصد سال، همچنان در نوشتارهای سیاسی دوران معاصر، مشاهده می‌شود.[۴][۵]
عارف قزوینی در دیوان خود و در مقدمه‌ای بر این تصنیف، آورده‌است:[۶]
این تصنیف در دوره دوم مجلس شورای ایران در تهران ساخته شده‌است. بواسطه عشقی که حیدرخان عمواوغلی بدان داشت، میل دارم این تصنیف به یادگار آن مرحوم طبع گردد. این تصنیف در آغاز انقلاب مشروطه ایران بیاد اولین قربانیان آزادی سروده شده‌است.
اجراها
نخستین اجرای این تصنیف، با صدای خود عارف بود. عارف این تصنیف را تنها با یک سه تار اجرا می‌کرده‌است.[۷] در حال حاضر از اجراهای عارف هیچ نسخه صوتی وجود ندارد. این تصنیف بعدها، بارها توسط خوانندگان مختلف همچون افتخار، زری و امجد(۱۲۹۱)، عبدالله دوامی (۱۲۹۳) و عسگر عبدالله‌یف (در تفلیس و در همان سال‌ها) اجرا گردید. یکی از مشهورترین آثار ضبط شده از این تصنیف، با صدای الهه در حدود سال‌های ۱۳۴۰ در برنامه رادیویی گل‌های رنگارنگ با همکاری یک ارکستر ۵۰ نفره صورت گرفت. این اجرا بر اساس روایت‌های شفاهی از اجرای خود عارف تنظیم شده‌است.[۷]
ولی مشهورترین اجرای این اثر، مربوط به سال ۱۳۵۱ و با صدای محمدرضا شجریان و همکاری گروه شیدا به سرپرستی محمدرضا لطفی است. در سال ۱۳۵۸ این اثر با تنظیم متفاوتی از فرامرز پایور و صدای محمدرضا شجریان و اجرای گروه پایور بازخوانی گردید و در آلبوم راز دل منتشر شد.
از دیگر اجراهای مشهور این اثر می‌توان به اجرای سالار عقیلی، علیرضا قربانی، پریسا، سیما بینا، سیما مافیها و همچنین اجراهای غیررسمی می‌توان به اجرای مجید خراطها و پرستو احمدی اشاره نمود.[۸]
متن
بند یک
هنگام می و فصل گل و گشت چمن شد
دربار بهاری تهی از زاغ و زغن شد
از ابر کرم، خطه ری رشک ختن شد
دلتنگ چو من مرغ قفس بهر وطن شد
چه کج‌رفتاری ای چرخ
چه بدکرداری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ
نه دین داری،
نه آئین نه آیین داری ای چرخ
بند دو
از خون جوانان وطن لاله دمیده
از ماتم سرو قدشان، سرو خمیده
در سایه گل بلبل از این غصه خزیده
گل نیز چو من در غمشان جامه دریده
چه کج‌رفتاری ای چرخ
چه بدکرداری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ
نه دین داری،
نه آئین داری نه آیین داری ای چرخ
بند سه
خوابند وکیلان و خرابند وزیران
بردند به سرقت همه سیم و زر ایران
ما را نگذارند به یک خانه ویران
یارب بستان داد فقیران ز امیران
چه کج‌رفتاری ای چرخ
چه بدکرداری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ
نه دین داری،
نه آیین داری ای چرخ
بند چهار
از اشک همه روی زمین زیر و زبر کن
مشتی گرت از خاک وطن هست به‌سر کن
غیرت کن و اندیشه ایام بتر کن
اندر جلو تیر عدو، سینه سپر کن
چه کج‌رفتاری ای چرخ
چه بد کرداری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ
نه دین داری،
نه آیین داری ای چرخ
بند پنج
از دست عدو ناله من از سر درد است
اندیشه هر آنکس کند از مرگ، نه مرد است
جان‌بازی عشاق، نه چون بازی نرد است
مردی گرت هست، کنون وقت نبرد است
چه کج‌رفتاری ای چرخ
چه بدکرداری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ
نه دین داری،
نه آیین داری ای چرخ
بند شش
عارف ز ازل، تکیه بر ایام نداده‌است
جز جام، به کس دست، چو خیام نداده‌است
دل جز به‌سر زلف دلارام نداده‌است
صد زندگی ننگ بیک نام نداده‌است
چه کج‌رفتاری ای چرخ
چه بدکرداری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ
نه دین داری،
نه آیین داری ای چرخ
منابع
«عارف قزوینی». سایت مشروطیت. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۲ نوامبر ۲۰۰۹. دریافت‌شده در ۱۷ نوامبر ۲۰۰۹.
«از خون جوانان وطن». سایت تبیان. دریافت‌شده در ۱۷ نوامبر ۲۰۰۹.
«گل لاله و سمبل شهادت». پایگاه حوزه. دریافت‌شده در ۱۷ نوامبر ۲۰۰۹.[پیوند مرده]
«پاسخ زهرا رهنورد به نامه همسر جلایی‌پور». موج سوم. دریافت‌شده در ۱۷ نوامبر ۲۰۰۹.[پیوند مرده]
«از تیر تا تیر». کیهان لندن. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۱ اوت ۲۰۱۱. دریافت‌شده در ۱۷ نوامبر ۲۰۰۹.
«از خون جوانان وطن لاله دمیده». سایت فارسی اداره مدارس سوئد. بایگانی‌شده از اصلی در ۲۹ نوامبر ۲۰۰۹. دریافت‌شده در ۱۷ نوامبر ۲۰۰۹.
«رسا و شفاف، مثل الهه». رادیو زمانه. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۲ فوریه ۲۰۰۹. دریافت‌شده در ۱۷ نوامبر ۲۰۰۹.
«متن و حاشیه یازدهمین جشن سینمای ایران، فارس». گویا نیوز. بایگانی‌شده از اصلی در ۵ مارس ۲۰۰۹. دریافت‌شده در ۱۷ نوامبر ۲۰۰۹.