نت باد خزانی ابوالقاسم عارف قزوینی

نت باد خزانی ابوالقاسم عارف قزوینی

نت باد خزانی ابوالقاسم عارف قزوینی
افشاری ر
تاریخ دقیق خلق این تصنیف معلوم نیست اما به عنوان آخرین تصنیف در دیوان عارف آمده و او آن را طبق گفتهٔ خودش در اسفند ماه ۱۳۰۳ ه.ش در تبریز «به یاد دلاوران آذربایجانی» خوانده است.

باد خزانی، زد ناگهانی، کرد آنچه دانی
برهم زد ایّام نشاط و روزگار کامرانی
ظلم خزان کرد، با گلستان کرد، دانی چه سان کرد؟
آنسان که من کردم،به دور زندگی با زندگانی
چو من فراری، بلبل به خواری، با سوگواری
گل از نظرها محو شد، همچون خیالات جوانی
کار گلزار، زار شد زار، شد پدیدار
دیو دی، یا خود بلای آسمانی
***
از لشکر دی، شد عمر گل طی
آمد دمادم، طیارۀ ابر، از آسمان هر سو پیاپی
خود کرد مستور، چون فارسی نور، جا کرد با زور
دی چون زبان ترک اندر مغز آذربایجانی
آرام جان باش، شیرین بیان باش، سعدی زبان باش
در خاک فردوسی طوسی، توسن ترک از چه رانی
راه جان پوی، فارسی گوی، دست دل شوی
زود از این الفاظ زشت بی معانی
***
کوه و در و بر، از برف یکسر، چون وضع کشور
شد در فشار روح، آزادی کش…
دور گلستان، جون در ساسان، رفت از زمستان
شد جانشین دور ساسان، همچو دور ترکمانی
ای باد نوروز بشتاب امروز، با فتح و فیروز
رو مژده آر از فرّ فروردین، بستان مژدگانی
گو بهارا، خود بیارا، تا که ما را
از کف ایام جان فرسا رهانی
***
ای ابر آذار، طرف چمنزار، بگری چو من زار
چون آتش زردشت پر کن لاله در اطراف گلزار
ای یار اکنون، زن خیمه بیرون، همچون فریدون
در پرچم گلبن ببین، نقش درفش کاویانی
تا عید جمشید، تا شیر و خورشید باقی است، امید
دارم به ایران جان و آذربایجانا خود تو جانی
جای انکار، اندرین کار، نیست ای یار
آنکه فرق خادم و خائم ندانی


تصنیف افشاری باد خزان اثر عارف قزوینی (بند دوم) ساز و آواز افشین علوی

تصنیف باد خزانی زد ناگهانی عارف قزوینی و صدای صدیق تعرف

باشد از لعل تو علی‌اکبر شیدا نیما فریدونی تار

باشد از لعل تو علی‌اکبر شیدا نیما فریدونی تار


باشد از لعل تو علی‌اکبر شیدا اصفهان سل نیما فریدونی تار

باشد از لعل تو علی‌اکبر شیدا اصفهان سل نیما فریدونی تار

اجرا توسط سیما مافیها و بانوی موسیقی
ترانه: علی اکبر شیدا
شعر :علی اکبر شیدا – سعدی

شعر تصنیف باشد از لعل تو
باشد از لعل تو یک (۲) – بوسه تمنای دلم
خدا وای دلم – عزیز وای دلم (۲)
میکشم خجلت از این (۲) – خواهش بیجای دلم
خدا وای دلم – عزیز وای دلم (۲)
عاشق روی توام – بسته موی توام
کشته خوی توام – جانم آه ساکن خدا کوی توام (۲)
“من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی
عزیز من که تو بی مهر و وفایی
عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی”‫‫ [تضمین از سعدی]
دوستان منع کنندم که چرا دل به تو دادم
باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی
عزیز من که چنین خوب چرایی

نت صوفی‌نامه اصفهان جلال ذوالفنون

نت صوفی‌نامه اصفهان جلال ذوالفنون

نت صوفی‌نامه جلال ذوالفنون

سعدی » بوستان » باب سوم در عشق و مستی و شور »
بخش ۲۵ – مخاطبه شمع و پروانه
شبی یاد دارم که چشمم نخفت
شنیدم که پروانه با شمع گفت
که من عاشقم گر بسوزم رواست
تو را گریه و سوز باری چراست؟
بگفت ای هوادار مسکین من
برفت انگبین یار شیرین من
چو شیرینی از من به در می‌رود
چو فرهادم آتش به سر می‌رود
همی گفت و هر لحظه سیلاب درد
فرو می‌دویدش به رخسار زرد
که ای مدعی عشق کار تو نیست
که نه صبر داری نه یارای ایست
تو بگریزی از پیش یک شعله خام
من استاده‌ام تا بسوزم تمام
تو را آتش عشق اگر پر بسوخت
مرا بین که از پای تا سر بسوخت
همه شب در این گفت و گو بود شمع
به دیدار او وقت اصحاب، جمع
نرفته ز شب همچنان بهره‌ای
که ناگه بکشتش پریچهره‌ای
همی گفت و می‌رفت دودش به سر
که این است پایان عشق، ای پسر
اگر عاشقی خواهی آموختن
به کشتن فرج یابی از سوختن
مکن گریه بر گور مقتول دوست
برو خرمی کن که مقبول اوست
اگر عاشقی سر مشوی از مرض
چو سعدی فرو شوی دست از غرض
فدایی ندارد ز مقصود چنگ
و گر بر سرش تیر بارند و سنگ
به دریا مرو گفتمت زینهار
وگر می‌روی تن به طوفان سپار


صوفی‌نامه اصفهان کتاب دوم آموزش جلال ذوالفنون نیما فریدونی تار

صوفی‌نامه اصفهان کتاب دوم آموزش جلال ذوالفنون نیما فریدونی تار

‎⁨نت ما در خلوت قدیمی ابوعطا آوانگاری نیما فریدونی⁩

‎⁨نت ما در خلوت قدیمی ابوعطا آوانگاری نیما فریدونی⁩

‎⁨نت ما در خلوت قدیمی ابوعطا آوانگاری نیما فریدونی⁩
این نت در آواز ابوعطا مایه‌های رکرن و سی‌کرن تهیه شده است.
به روایت عبدالله دوامی

ترانه‌سرا: سعدی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات »
غزل شمارهٔ ۴۳۴

ما در خلوت به روی خلق ببستیم
از همه بازآمدیم و با تو نشستیم
هر چه نه پیوند یار بود بریدیم
وآنچه نه پیمان دوست بود شکستیم
مردم هشیار از این معامله دورند
شاید اگر عیب ما کنند که مستیم
مالک خود را همیشه غصه گدازد
ملک پری پیکری شدیم و برستیم
شاکر نعمت به هر طریق که بودیم
داعی دولت به هر مقام که هستیم
در همه چشمی عزیز و نزد تو خواریم
در همه عالم بلند و پیش تو پستیم
ای بت صاحب دلان مشاهده بنمای
تا تو ببینیم و خویشتن نپرستیم
دیده نگه داشتیم تا نرود دل
با همه عیاری از کمند نجستیم
تا تو اجازت دهی که در قدمم ریز
جان گرامی نهاده بر کف دستیم
دوستی آن است سعدیا که بماند
عهد وفا هم بر این قرار که بستیم


تصنیف حجاز ، ما در خلوت به روی غیر و ببستیم

نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

هدی الله‌وردی مدرس گیتار کلاسیک و ارف کودکان

هدی الله‌وردی مدرس گیتار کلاسیک و ارف کودکان

از ۱۵ سالگی نوازندگی رو شروع کرد.
اساتیدش خانم نرگس اکبری، خانم نازیلا صالحی، آقای سیمون آیوازیان، آقای ایمان دارلشفایی و آقای فرهاد اسعدیان بوده اند.
کارشناسی مدیریت فرهنگی هنری و کارشناسی نوازندگی
دارای مدرک موسیقی کودکان
سابقه تدریس در ۲ آموزشگاه تهران


Hello از Lionel Richie هدی الله‌وردی مدرس گیتار

Hello از Lionel Richie هدی الله‌وردی مدرس گیتار


یک روز نوامبر از leo brower هدی الله‌وردی مدرس گیتار کلاسیک

یک روز نوامبر از leo brower هدی الله‌وردی مدرس گیتار کلاسیک

هدی الله‌وردی مدرس موسیقی کودک (ارف)


هدی الله‌وردی مدرس موسیقی کودک (ارف)