نت گردباد پرویز یاحقی بیژن ترقی دلکش

نت گردباد پرویز یاحقی بیژن ترقی دلکش

نت گردباد پرویز یاحقی بیژن ترقی دلکش
احمد جباریان نوازنده تار ساکن آلمان این آوانگاری را انجام داده‌است.
آواز بیات اصفهان
گردبادم گردبادم
از غم بیداد هستی سر به صحراها نهادم گردبادم
گذرم ز نشان ز بلای زمان به دشت بی نشان گریزم
من بی سر و پا به دیار فنا به پای ناتوان گریزم
بروم به کحا به دیار فنا مگر از این جهان گریزم
گذرم به دمی که مگر قدمی من از غم جهان گریزم
به خود می پیچم ندارم سامان به کوه و صحرا منم سرگردان
اگر شود از این جهان به سوی آسمان گریزم
آه در این جهان که را بجویم
غم نهان که را بگویم غبار دل کجا بشویم
آه رهی روم که برنگردم
خبر ز شور و شر نگردم ز درد خود خبرنگردم
چو شعله ای ز سر برآید دودم که همچو بخت خود غبار آلودم
منم اسیر و خانه بر دوش
غبار ره چو بوده زاد راهم عیان نگشته راه من از چاهم
روم که تا شوم فراموش


دلکش — گردباد

Moeen faraz: اهنگ خانم دلکش (گردباد)

نت کلبه من پرویز یاحقی بیژن ترقی دلکش

نت کلبه من پرویز یاحقی بیژن ترقی دلکش

نت کلبه من پرویز یاحقی بیژن ترقی دلکش
احمد جباریان نوازنده تار ساکن آلمان این آوانگاری را انجام داده‌است.
دستگاه همایون
به سرآیم آمد ناگه آنکه کشیده زمن دامن
آنکه رمیده چو بخت از من
چو بهاران آمد تا این کلبه من کند او گلشن
دیده من بشود روشن
آشفته شدم ناگه صد بوسه زدم بر ره
تا که ز در آن مه زیبا آمد
بعد از غم مهجوری تنهایی و رنجوری
همنفسی همچو مسیحا آمد
همچو پری آن زیبا آن گوهر بیهمتا
خنده به لب بر سر پیمان آمد
آن غنچه امیدم بشکفته شده دیدم
در بر من چون گل خندان آمد
عمری بر سر پیمان بنشستم در دل خار جفایش بشکستم
نشدم ز پی دگران نگذشت غم من به زبان
ویران بود این کاشانه گلشن شد این ویرانه
گفتمش این ویرانه من لطف وصفا دادی
گرمی و شادابی تو بر این کلبه ما دادی
بر همه دلداران مه من درس وفا دادی
به جهان ز غمت چه کشیدم تا که وفای تو دیدم
میخندد بر رویم امیدم


کلبه من با صدای دلکش

نت شکسته‌پر پرویز یاحقی دلکش

نت شکسته‌پر پرویز یاحقی دلکش

نت شکسته‌پر پرویز یاحقی اسماعیل نواب صفا دلکش
احمد جباریان نوازنده تار ساکن آلمان این آوانگاری را انجام داده‌است.‍
دستگاه ماهور
باز این دل غمزده آشفته تر آمده گرید به بهانه تو
این مرغ شکسته پر این طایر خسته پر آید سوی خانه تو
ای دل به فدای تو نادیده وفای تو بشنو تو ترانه من
این دل که فنا شده پا بند وفا شده نالد به ترانه تو
تو زیبای منی گرمی صهبای منی چون عطر گلهایی
از گل تازه تری زیبا چون سحری شیرین تر از رویایی
شبها من دامن دامن میگریم میخندی بر من تا من میگریم
چون مه بر شبهای من میخندی شبها بر تب های من میخندی
خوش بی خبر از من غمزده ای آرام مرا تو بهم زده ای
بهشت امیدی بهار جاویدی
حسن جاودانه ای لیلی زمانه ای
زیبایی بلای دلهایی کی آگه ز هجران مایی
میکند دلم چرا دیوانه گری از دلم مجو دگر دیوانه تری

نت در می‌زنه پرویز یاحقی دلکش

نت در می‌زنه پرویز یاحقی دلکش

نت در میزنه پرویز یاحقی دلکش
احمد جباریان نوازنده تار ساکن آلمان این آوانگاری را انجام داده‌است.
غم اومده غم اومده انگشت و بر در میزنه
با ضربه انگشت خود بر سینه خنجر میزنه
از غم نیاموزی چرا رسم وفا ای بیوفا
غم با همه بیگانگی هر شب بما سر میزنه
مرغ دلم پر میزنه بر خانه ها سر میزنه
هر جا که آید بوی غم خود را بر آن در میزنه

نت در سکوت شب پرویز یاحقی دلکش

نت در سکوت شب پرویز یاحقی دلکش

نت در سکوت شب پرویز یاحقی دلکش
احمد جباریان نوازنده تار ساکن آلمان این آوانگاری را انجام داده‌است.
آواز بیات ترک
شد میسرم کنج خلوتی عیش و صحبت دلبری
در کنار من با فسونگری میدهد مرا ساغری
مطرب بود در هوای خوش با نوای خوش نغمه خوان
مستم کند با ترانه ای با فسانه ای دلستان
ای که در برم خنده ها بلب آمدی
بر تنم چونان در سکوت شب آمدی
در پناه تو از بد زمان میرهم
من براه تو ای امید دل جان دهم
زمانه با کس وفا نکرده ز غم دلی را رها نکرده
مگو به عاشق که ترک هستی چرا نکرده
به کنج خلوت چرا نشستی بیا و رو کن به عشق و مستی
که تا قیامت نیاید ای گل بهار هستی
شد بهشت امشب دگر کاشانه ام
در برم آمد چو جان جانانه ام
عاقبت آن فتنه جو شد رام من
آمد آن مرغ طرب بر بام من
چه بگویم چرا نبندم لب از سخن
که تو خواندی حدیث عشق از سکوت من
شرح فراغ ترا چه دهد نای شکسته من
رنگ رخم اثری بود از این دل خسته من


Delkash – Sokoot Shab | دلکش – سکوت شب