کتاب اول نت ترانه‌های پاپ حمید نجفی

کتاب اول نت ترانه‌های پاپ حمید نجفی

کتاب اول نت ترانه‌های پاپ با سی‌دی انتشارات چندگاه
عنوان : نت ترانه های پاپ کتاب اول
نویسنده/نویسندگان : حمید نجفی
مترجم : –
نام انتشارات : چندگاه
تعداد جلد : 6
تعداد صفحه: 54
چاپ: نهم
شمارگان: 5000 نسخه
شماره کتابشناسی ملی: 13268-79م
فهرست :
پونه
کلبه
شیطنت
تو این زمونه
گل سرخ
غریب آشنا
دریاچه نور
جمعه
مهتاب
بی ستاره
شالیزار
کی اشکاتو پاک میکنه
قسم
سفر
هدیه
مهمون
پرنده
گل بی گلدون
گل پونه
شانه
نفرین
انار انار
کتاب اول نت ترانه‌های پاپ حمید نجفی
عنوان کتاب نت ترانه های پاپ ۱
نویسنده گردآوری و تنظیم حمید نجفی
مترجم –
ناشر چندگاه
شابک 9789649279776
تعداد صفحات 54
قطع رحلی
موضوع ترانه های پاپ از دهه چهل تا امروز
ساير توضيحات – ملودی، آکورد، ریتم
– برای خوانندگی و سازهای گیتار، کیبورد، پیانو، ویولن، فلوت و …

کتاب اول گلچینی از زیباترین آهنگ‌های ایران و جهان کاوه سروریان

کتاب اول گلچینی از زیباترین آهنگ‌های ایران و جهان کاوه سروریان

کتاب اول گلچین زیباترین آهنگ‌های ایران و جهان کاوه سروریان با سی‌دی انتشارات عارف
این کتاب شامل 2 عدد سی دی می باشد .
فهرست:
آداجیو
بهار دلنشین
بختیاری
بارون بارون
بویر احمدی
کارمن 1و2
کریستف کلمب
امواج دانوب
چشمان سیاه
دسپرادو
دی بلال
الهه ناز
ای ایران
برای الیزه
پدر خوانده
گل گلدون
گل سنگم
گلنار
هاوانا گیلا
رقض مجار
مارش ایرلندی
جان مریم
کاساچو
خوابهای طلایی
لیلی منال
لایم لایت…
عنوان: گلچینی از زیباترین آهنگهای ایران و جهان جلد اول
نویسنده: کاوه سروریان
انتشارات: عارف
قطع: رحلی
تعداد صفحه: 70
تاریخ چاپ: 1390
تیراژ: 3000
توضیحات: این کتاب بنا به نیاز فراوان هنرجویان تهیه شده است که شامل آهنگهای خاطره انگیز و جاودانه است.تمام آهنگها به همراه آکورد نوشته شده استواین کتاب طوری تنظیم شده است که برای فلوت ریکوردر و سایر سازها قابل استفاده باشد
شابک 9790901451728

نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

دوره مربی‌گری سازهای مختلف و ارف کودک

دوره مربی‌گری سازهای مختلف و ارف کودک

تلفن جهت ثبت نام : ۰۰۹۸۲۱۲۲۳۳۳۴۲۵
تلگرام : ۰۰۹۸۹۱۲۳۱۰۸۷۴۰

کلاس آموزش مربیگری ارف از میان داوطلبان واجد شرایط و با انجام آزمون تئوری موسیقی ، سلفژ و ساز تخصصی تشکیل میگردد .

مراحل آموزش :
• آموزش بازیها و حرکات  هدفمند موسیقی
• تکنیک نواختن سازهای ارف و قطعاتی که بدین منظور تهیه گردیده است.
• نواختن فلوت ریکوردر و نحوه ی استفاده آن در کلاس ارف
• خلاقیت تصویری به منظور بالا بردن ادراک بصری و استفاده از ابزارهای ساده جهت خلق آثار هنری مرتبط با آموزش موسیقی
• بادی پرکاشن به عنوان عنصر موزیکال با هدف ایجاد ریتم های متنوع  و جذاب برای کودکان
• روانشناسی رشد
• تئاتر خلاق
• آشنایی با موسیقی ایرانی و نحوی استفاده از سازهای ارف با تیغه های مخصوص موسیقی ایرانی

* هنرجویان شرکت کننده در این کلاس می توانند پس از گذراندن دوره های فوق، گواهی پایان دوره مربیگری ارف را دریافت نمایند.

نوشته شده در یک دیدگاه

وحید وفایی مدرس سلفژ تئوری موسیقی کنترباس و ویولن‌سل

وحید وفایی مدرس سلفژ تئوری موسیقی کنترباس و ویولن‌سل

وحید وفایی فارغ التحصیل کنسرواتوار تهران و ایروان می باشند.

ارکستر سمفونیک یک کشور نماد قدرت آن کشور است

کنترباس یا دوبل‌باس بزرگترین ساز خانواده زهی ‌و دارای بمترین گستره صوتی است. سالهاست که این ساز عضو جدایی‌ناپذیر ارکسترهای سمفونیک به حساب می‌آید و نقش مهمی در ارکستر ایفا می‌کند. کنترباس نه‌ تنها در موسیقی کلاسیک غربی، بلکه در دیگر سبکهای موسیقی مانند جاز، بلوز و راک اند رول به کار می‌رود.

این ساز دارای چهار سیم ضخیم است، اما سازهایی هم وجود دارند که پنج سیمه هستند. کنترباسهایی که پنج سیم دارند می‌توانند چهار نت بمتر از کنترباسهای چهار سیمه اجرا کنند. سیمهای کنترباس با فاصله چهارم درست نسبت به هم کوک می‌شوند.

کنترباس پیش از تشکیل ارکستر سمفونیک تهران با سابقه بیش هشتاد سال به ایران وارد شد و اکنون نیز پس از گذر سالها همچنان هستند نوازندگانی که عاشقانه این ساز را برای نواختن برگزیده‌اند. آنچه در پیش می‌خوانید گفت‌وگویی تخصصی چاووش است با دکتر وحید وفایی، یکی از نوازندگان چیره‌دست کنترباس تا حول و حوش این ساز و مشقتهای پیش روی برای مخاطبانش سخن بگوید.

آقای وفایی برای شروع گفت‌وگو لطفا پیشتر خودتان را برای مخاطبان معرفی کنید و بگویید از چه سالی آموزش موسیقی را شروع کردید.
من متولد ۲۳ شهریور ۱۳۶۰ هستم که به لطف مادرم و به توصیه داییم، شریف لطفی، از سالهای ۶۵-۶۶ کلاسهای موسیقی ارف ناصر نظر را شروع کردم. در آن سالها و در شرایط سخت بمب‌باران کلاسهای ارف آقای نظر را پیگیری می‌کردم تا جایی که دیگر بمب‌باران نزدیک به منزلمان من را از ادامه بازداشت. پس از جنگ کلاسهای سلفژ را پیش سعید لطفی ادامه دادم.

از دوران تحصیلات پیش از دانشگاه خود بگویید.
اول راهنمایی با ساز ویولن سل وارد هنرستان موسیقی پسران شدم. چهار سال از دوره هنرستان را ویلون سل نواختم سپس به لطف استاد عزیزم زنده یاد علیرضا خورشیدفر که نسل نوازندگان کنترباس بعد از انقلاب مدیون ایشون هستند؛ سازم را با کنترباس عوض کردم یعنی از دوم دبیرستان و در سال ۱۳۷۵٫

پس از گرفتن دیپلم آیا همچنان خواستار ادامه تحصیل در این رشته بودید؟
در سال ۷۸، همان سال که دیپلم نوازندگی کنترباس گرفتم و وارد اولین دوره فوق‌دیپلم هنرستان شدم. فوق دیپلم نوازندگی ساز کنترباس را در سال ۸۲ گرفتم و پس از آن ناچار به خدمت سربازی شدم. در سال ۸۴ پس از اتمام دوره سربازی وارد دوره کارشناسی تحصیلی شدم و کارشناسی نوازندگی موسیقی، ساز کنترباس گرفتم.

ورود به ارکستر تلویزیون برای من خیلی هیجان‌انگیز بود و از کودکی آرزو داشتم بتوانم آنجا ساز بزنم. در ارکستر تلویزیون رپرتوارهای خوبی مثل سمفونی دنیای نو دورژاک، سمفونی ۹ بتهوون و قطعات دیگر می‌زدیم که متاسفانه آن رپرتوارها در قالب کنسرت اجرا نمی‌شدند فقط ضبط می‌شدند؛ برای اجراهای زنده باید کارهای مناسبتی می‌زدیم.

چرا ارمنستان را برای ادامه تحصیل موسیقی انتخاب کردید؟
به توصیه مادرم، من و برادرم برای ادامه تحصیل به ارمنستان رفتیم. من اولین ایرانی بودم که با مدرک لیسانس ایران وارد مقطع کارشناسی ارشد ارمنستان شدم. همچنین من اولین نفر قبل و بعد انقلاب هستم که مدرک فوق لیسانس کنترباس را دارد.

تفاوت سطح توانایی شما که نوازنده و تحصیلکرده ایرانی بودید و سطح توانایی نوازندگانی که آنجا تحصیل کرده بودند به چه میزان بود؟
در دو ماه اولی که وارد محیط اکادمیک ارمنستان شدم، رسیتال برگزار کردم و با کنترباس سلو می‌زدم. همینطور قبل از پایان ترم اول در تور کنسرت دانشجویان خارجی کنسرواتوار من چندیدن قطعه سلو با کنترباس زدم. من در هفت ماه اول زندگیم در ارمنستان خودم را برای اجرای  هشت کنسرت آماده کرده بودم که موفق به اجرای هفت کنسرت شدم.

در ارمنستان تا چه مقطع تحصیلی ادامه دادید؟ پس از کارشناسی ارشد چه کردید؟
سال ۲۰۱۰ کارشناسی ارشدم را تمام کردم. همزمان در رشته دیگری یعنی رهبری ارکستر ارشد دومم را گرفتم. برایم افتخار بود شاگرد روبن آفاطوریان، رهبر فیلهارمونیک ارمنستان و هنرجوی یوری دافسیان، رهبر اپرای ارمنستان باشم. البته پیش از این نیز در ایران به واسطه چند واحد درسی رهبری ارکستر در دوره کارشناسی شاگرد استاد محمدتقی ضرابی بودم و اصول و پایه رهبری نزد ایشان آموختم. پس از گرفتن مدرک کارشناسی ارشد در ارمنستان بی‌درنگ وارد مقطع تحصیلی دکترا شدم.

در این مدت آیا قطعه‌ای را هم رهبری کرده‌اید؟
بله در دوره کارشناسی در ایران کنسرتو فلوت و هارپ موتزارت و در ارمنستان سمفونی آنفینیشت شوبرت را برای اجرای پایانی مقطع کارشناسی ارشدم رهبری کردم.

مقطع دکتری را هم در کنسرواتوار ایروان گرفتید؟
در مقطع دکتری دو راه داشتم؛ یک اینکه دوره دو ساله کنسرواتوار را که مدرکش مورد تایید وزارت علوم ایران نبود، ادامه بدهم و گزینه دیگر، آکادمی نایکو بود که آن را انتخاب کردم. در آکادمی نایکو برای مقطع دکتری از دانشجویان خواسته می‌شد به مسائل تئوری و علمی موسیقی بپردازند و تز بنویسیم از این رو در دوره دکتری نمیتوانستم روی نوازندگیم کار کنم.

موضوع تز دکترایتان چه بود؟
به توصیه دوست عزیزم حامد ثابت که آهنگساز موسیقی فیلم هستند درباره آهنگسازانی که برای کنترباس قطعه نوشتند کار کردم. بخش عمده این تز درباره آهنگسازان ایرانی و ارمنی است که برای ساز کنترباس قطعه نوشتند مثل سلو برای کنترباس، دوئت، تریو، کنسرتو و…

روی آثار چه آهنگسازان ایرانی کار کردید؟
علیرضا مشایخی یکی از آهنگسازان ایرانی است که کنسرتویی برای کنترباس در ۱۹۷۶ در آمریکا و همچنین تریو برای ویلون کنترباس و پیانو نوشته است. کامبیز روشنروان با سمفونی فلک‌الافلاک، دکتر بهزاد رنجبران، دکتر کیاوش صاحب‌نسق، دکتر امیرمهیار تفرشی‌پور، حمیدرضا اردلان و شاهین فرهت از جمله افرادی هستند که برای کنترباس قطعه نوشتند.

ارکستر سمفونیک یک کشور متعلق به یک شخص نیست.

درباره دیدارتان با الکساندر خاینراوا بگویید.
به توصیه اساتید دانشگاه به تفلیس سفر کردم و پیش استاد الکساندر خاینراوا که رهبر ارکستر بسیار خوبی هم بودند شروع به یادگیری تکنیکهای نوازندگی کردم. ایشان بهترین کنترباسیست منطقه قفقاز هستند.

تا با حال چه فعالیتهای ارکستری داشتید؟
فعالیتهای ارکستری من از سال دوم هنرستانم شروع شد. در دوره راهنمایی توانستم وارد ارکستر سمفونیک نوجوانان پارس به رهبری ناصر نظر بشوم. همینطور دوازده سالم بود که در ارکستری در جشنواره فجر سال ۷۲ در فرهنگسرای بهمن، ساز می‌زدم. همچنین اول دبیرستان به لطف استاد حسین علیزاده در ارکسترسمفونیک هنرستان به رهبری جاوید مجلسی، ساز می‌زدم. آن زمان آقای علیزاده مدیر هنرستان و تشکیل دهنده ارکستر سمفونیک هنرستان بودند. پس از آن در سالهای ۷۷ـ۷۶ به تمرین ارکستر تلویزیون رفتم. پس از تعطیل شدن ارکستر فرهنگسرای بهمن، همه نوازندگانش جذب ارکستر تلویزیون که ناصر مرتضی‌پور رهبرش بود شدند و من پس از دادن امتحان وارد ارکستر تلوزیون شدم.

درباره ارکستر تلویزیون بیشتر بگویید.
ورود به ارکستر تلویزیون برای من خیلی هیجان‌انگیز بود و از کودکی آرزو داشتم بتوانم آنجا ساز بزنم. در ارکستر تلویزیون رپرتوارهای خوبی  مثل سمفونی دنیای نو دورژاک، سمفونی ۹ بتهوون و قطعات دیگر می‌زدیم که متاسفانه آن رپرتوارها در قالب کنسرت اجرا نمی‌شدند فقط ضبط می‌شدند؛ برای اجراهای زنده باید کارهای مناسبتی می‌زدیم. البته من معتقدم ارکستر رادیوـ‌تلویزیون یک کشور می‌تواند خیلی قوی عمل کند؛ به واسطه اعتبار آهنگسازان، نوازندگان و رهبرانی که دارد می‌تواند وزنه سنگینی برای فرهنگ جامعه باشد.

من معتقدم ارکستر رادیوـ‌تلویزیون یک کشور می‌تواند خیلی قوی عمل کند؛ به واسطه اعتبار آهنگسازان، نوازندگان و رهبرانی که دارد می‌تواند وزنه سنگینی برای فرهنگ جامعه باشد.

از ادامه فعالیتهای هنریتان در ایران بگویید.
سال ۷۸ ارکستر فیلهارمونیک را شریف لطفی تاسیس و رهبری می‌کرد و من این افتخار را داشتم که شف کنترباس باشم. به جز اجرای قطعات فاخر آهنگسازان کلاسیک از آهنگسازان ایرانی مثل حسین دهلوی، حمیدرضا دیبازر و امیر اسلامی نیز قطعه اجرا می‌کردیم. سال ۸۱ با کیوان میرهادی ارکستر کامراتا را تشکیل دادیم. قصد ارکستر بیشتر معرفی آهنگسازان مدرن بود از این رو من و کاوه همدانیان برای شروع به کار ارکستر نوازندگان مرتبط را جمع‌آوری کردیم. از اروو پارت و فلیپ گلس قطعه می‌زدیم. سالهای ۷۷ـ۷۶ در ارکستر همایون خرم، ویلون سل و کنترباس می‌زدم و تعصبی نسبت به موسیقی کلاسیک نداشتم. از سال ۸۱ یک بند راک زهی داشتم. بعد از گرفتن مدرک دیپلم، فریدون ناصری که معلم هارمونی من بود به دلایل شخصی به من اجازه فعالیت در ارکستر سمفونیک را نداد. در صورتی که آن زمان نوازنده کنترباس خیلی کم بود و ارکستر به نوازنده احتیاج داشت. بعد از فوت آقای ناصری، از سال ۸۵ که نادر مشایخی و بعد از آن دکتر صهبایی ارکستر سمفونیک را رهبری می‌کردند من سر تمرینهای ارکستر رفتم و فعالیتم را شروع کردم. سال ۸۶ به رهبری آقای لوریس چکناواریان قطعه «رسول عشق و امید» و پس از آن با آقای انتظامی قطعات موسیقی فیلمش را اجرا کردیم. بعد از پایان دوره ارشدم به ایران برگشتم و کنسرتو پیانوی چایکفسکی را با شهرداد روحانی اجرا کردیم. در سال ۸۹ برای کار روی تز دکتری به ارمنستان برگشتم.

خارج از ایران چه فعالیتهایی داشتید و چه کارهایی انجام دادید؟
در ارمنستان به واسطه آرش تیموریان وارد ارکستر خانه آهنگسازان ارمنستان که رهبری بسیار جدی داشت شدم و اجراهای مختلف و زیادی با آنسامبلها و ارکسترهای مختلی داشتم. بعد از مدتی نیز در ارکستر ملی ارمنستان به رهبری نورای داوتسیان فعالیت کردم.

اجرایتان با جف برادیچ در آلمان چگونه بود؟
تابستان امسال این افتخار را داشتم تا با بزرگترین کنترباسیست دنیا، جف برادیچ، کنسرت داشته باشم. ایشان برای این همکاری از من دعوت کردند و کنسرت را در میتل والد آلمان برگزار کردیم. من و یک نوازنده چینی که در سوئد تحصیل می‌کرد تنها آسیاییهایی بودیم که در مستر کلاس ایشان نیز شرکت ‌کردیم. برخورد ایشان با ما به شدت صمیمی و دوستانه بود.

فوت استاد خورشیدفر این وظیفه را بر گردن من نهاد تا به ایران برگردم و به وطنم خدمت کنم. این دینی است که بر گردنم هست و باید برای کشورم مفید باشم.

اجرایتان با جف برادیچ در آلمان چگونه بود؟
تابستان امسال این افتخار را داشتم تا با بزرگترین کنترباسیست دنیا، جف برادیچ، کنسرت داشته باشم. ایشان برای این همکاری از من دعوت کردند و کنسرت را در میتل والد آلمان برگزار کردیم. من و یک نوازنده چینی که در سوئد تحصیل می‌کرد تنها آسیاییهایی بودیم که در مستر کلاس ایشان نیز شرکت ‌کردیم. برخورد ایشان با ما به شدت صمیمی و دوستانه بود.

چرا در ارمنستان نماندید و چه شد که به ایران برگشتید؟
پس از اینکه شنیدم علی رهبری می‌خواهد به ایران بیاید به خودم گفتم با جان و دل به ایران برمی‌گردم. با توجه به فوت استاد خورشیدفر من وظیفه دارم به ایران برگردم و به وطنم خدمت کنم. این دینی است که بر گردنم هست و باید برای کشورم مفید باشم.

زمستان ۹۳ برای اجرا با شهرداد روحانی و آقای مشایخی نیز به ایران برگشتم. صبحها با ارکستر سمفونیک تهران و بعد از ظهرها با ارکستر شهرداری تمرین می‌کردیم. بعد از آن به نظرم به دلیل مافیای موجود در ارکستر سمفونیک نتوانستم وارد ارکستر شوم. در صورتی که نوازنده‌های دو سال کار کرده توانستند وارد شوند اما من نه. حتی مافیای موجود باعث حذف دکتر عسگری، رهبر کر ارکستر سمفونیک نیز شد.

پس از آن ۸۶ نفر از نوازندگان از جمله ارسلان کامکار و ناصر رحیمی که خود یکی از بهترین نوازندهای فلوت است نیز از این ارکستر بیرون آمدند. در کنار آن سه نوازنده ترومبون و فاگوت نیز از ارکستر بیرون و به جای آنها ۶ نوازنده از ترکیه جایگزین شدند. وقتی نوازنده خارجی وارد برنامه می‌شود هزینه دارد. هزینه هتل، رفت و آمد و دستمزد دارد؛ چرا این هزینه‌ها را برای نوازنده خودمان نکنیم؟ چرا نوازنده‌هایی که در کشور حضور دارند تقویت نمی‌شوند؟ آنها را تقویت نمی‌کنید، آنها را تحقیر می‌کنید، بهشان توهین می‌کنید، آنها را خانه‌نشین می‌کنید و بعد از خارج نوازنده می‌آورید؟ چرا؟ با چه منطقی؟ برای ارکستر سمفونیک صندلی گرفتند اما اجازه نمی‌دهند نوازنده‌های ارکستر ملی از آنها استفاده کنند در صورتی که این دو ارکستر در یک ساختمان تمرین می‌کنند و از یک دولت بودجه می‌گیرند. یازده ماه است که به عشق وطن به ایران آمدم تا بتوانم به فرهنگ و هنرش خدمت کنم اما یازده ماه است که خانه‌نشین شدم. سمفونیک یک کشور متعلق به شخص نیست بلکه هویت تک تک مردمان آن کشور است. شاگرد من در ارکستر سمفونیک ساز می‌زند ولی من نمی‌توانم. من نمی‌توانم در ارکستر سمفونیک کشورم ساز بزنم چون سیستمش تحقیر و توهین نوازنده است در صورتی که اقتصادش وابسته به حرفه‌اش است. اگر من نتوانم در کشورم ساز بزنم چه باید بکنم؟

یازده ماه است که به عشق وطن به ایران آمدم تا بتوانم به فرهنگ و هنرش خدمت کنم اما یازده ماه است که خانه‌نشین شدم

در جشنواره فجر امسال هم اجرا داشتید؟
جمعه پیش رهبر فیلهارمونیک کردستان با من تماس گرفتند تا در جشنواره فجر در کنسرتشان که ارسلان کامکار مایستر هست همراهشان ساز بزنم. در جشنواره فجر برای اجرا به این ارکستر چون از شهرستان آمده بودند ساز ندادند. ما حتی صندلی کنترباس هم نداشتیم و تمام طول کنسرت ایستاده ساز زدیم. تیمپانی که برای اجرا به ارکستر داده بودند باگت و وسیله کوکش را نداده بودند. این فاجعه است. با اینکه ارکستر اعلام کرده بود که ما در سنندج سنج و ادوات پرکاشن داریم گفته بودند اینجا هست لازم نیست با خودتان بیاورید اما موقع اجرا نداده بودند. چطور می‌شود یک جشنواره ایرانی نوازنده‌های ایرانی را ساپورت نکند؟ مگر فقط باید امکانات را در اختیار ارکستر هایی که در تهران فعالیت می‌کنند گذاشت؟ این تنها اتفاق مهم موسیقی کشور هست. هدف این جشنواره تحقیر نوازنده است یا رشد نوازنده؟ من متوجه نمی‌شم چرا!

اجرای اخیرتان با ارکستر آقای علیرضا شفقی‌نژاد چطور بود؟
در این کنسرت کنسرتو پیانو بتهوون، کاری از موتزارت و قطعه ایران آقای چکناواریان را اجرا کردیم. دو قطعه از همین اجرا را نیز در جشنواره موسیقی فجر امسال با ارکستر موسیقی پارس به رهبری علیرضا شفقی‌نژاد اجرا کردیم.

آیا در این سالها سابقه تدریس موسیقی نیز داشتید؟
سابقه تدریس من برمی‌گردد به سال ۸۷ که در کلاسهای آزاد دانشگاه هنر داشتم. بعد از آن در هنرستان ساز کنترباس درس می‌دادم و در آموزشگاه‌های مختلف تدریس می‌کردم. در فرهنگسراهای مختلف نیز چندین شاگرد خصوصی داشتم. در کنسرواتوار تهران هم درس می‌دادم. الان که به ایران برگشتم رزومه و سوابقم را برای دانشگاه هنر و داشنگاه آزاد فرستادم در حال برسی هستند تا بتوانم در مراکز آکادمیک نیز تدریس کنم.

در تدریستان چه متدی را با هنرجوها کار می‌کنید؟
متد و کتابی که در ایران آقای خورشیدفر با ما کار می‌کردند ادوارد نانی بود. جناب مرتضی‌پور هم که از مدرسان با سابقه این ساز در ایران هستند هم از روی همین کتاب درس می‌دادند. این کتاب دو جلد دارد جلد اولش به مسائل پوزیسیون و تکنیک نوازندگی دست راست پرداخته و در جلد دوم به گام و آرپژ و دوبل نتها اشاره می‌کند. من این متد را با متدی آموزشی ارمنستان که متددی روسی بود مقایسه کردم. کتاب روسی یکسری تِمهای آشنای موسیقی کلاسیک دارد که به عنوان درس، تمرین داده می‌شود. من فکر می‌کنم این کتاب می‌تواند مکمل نانی باشد. من خودم به هنرجوهایم این دو کتاب را کنار هم درس می‌دهم تا هنرجو خسته نشود، هم در تکنیک رشد کند هم در زدن ملودی.

آقای وفایی برای اتمام گفت‌وگو از برنامه‌های آتی خود بگویید. چه برنامه‌ای در پیش رو دارید؟
چند ماه پیش به همراه هنرجوهایم تشکیل یک کوارتت کنترباس دادم که تشکیل این کوارتت میتواند در ایران بسیار ارزشمند باشد و تجربه بسیار خوبی خواهد شد. قرار است اردیبهشت‌ماه در اولین فستیوال بین‌المللی موسیقی معاصر از دو آهنگساز معاصر ایرانی که با همین کوارتت قطعه نوشتند اجرا کنیم؛ یک قطعه از نادر مشایخی برای کوارتت کنترباس و یکی از آقای اردلان. نیمه دوم اردیبهشت نیز قرار است اجرایی به رهبری آقای مشایخی و همینطور اجرایی با ارکستر فیلهارمونیک کردستان داشته باشیم.

آقای وفایی از این که این فرصت را برای گفت‌وگو در اختیار ما قرار دادید صمیمانه سپاسگزاریم و امیدواریم این شروع خوبی برای همکاری و گفت‌وگوهای دیگر شما با چاووش باشد.

تمرین ارکستر مجلسی به رهبری دکتر وحید وفائی

تمرین ارکستر مجلسی به رهبری دکتر وحید وفائی

نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

زندگی‌نامه ابوالحسن صبا استاد موسیقی ایران

زندگی‌نامه ابوالحسن صبا استاد موسیقی ایران

ابوالحسن صبا در سال ۱۲۸۱ در تهران به دنیا آمد
پدرش‌، ابوالقاسم کمال‌السلطنه‌، فرزند محمد جعفرخان صدرالحکما، فرزند محمودخان صبا، شاعر و نقاش بلند آوازه عهد ناصری‌ و از مردان فاضل و هنردوست عصر خویش بود.
کمال‌السلطنه طبیب و ادیب و دوست‌دار موسیقی بود. سه‌تار را دل‌نشین می‌نواخت و اولین استاد پسرش بود.
استاد ابوالحسن صبا از اساتید بزرگ موسیقی اصیل ایران است‌.
صبا علاوه بر نوازندگی‌، گاه آهنگ نیز می‌ساخت و علاوه بر موسیقی‌، ادبیات کلاسیک ایران را به خوبی می‌شناخت و زبان انگلیسی را می‌دانست‌.
ابوالحسن صبا، 40 سال ساز نواخت، تعلیم داد، در ارکسترها شرکت کرد، کتاب نوشت و درتمام جریان‌های موسیقی ایران تأثیر مستقیم و مثبت داشت.
وی در تمام رشته‌های موسیقی ایران و حتی سایر هنرها همچون ساختن ساز و نقاشی و ادبیات مهارت داشت و دانشنامه‌ای جامع از علم و عمل موسیقی ایرانی بود. ساز اصلی وی ویولن بود که آن را نزد حسین‌خان هنگ آفرین فراگرفت‌.
هم‌چنین سنتور را نزد علی‌اکبر شاهی و حبیب سماعی‌، کمانچه را نزد حسین‌خان اسماعیل‌زاده‌، ضرب را نزد حاجی‌خان ضربی‌، نی را نزد اکبرخان‌، تار را نزد استاد علی‌نقی وزیری و سه‌تار را در مکتب استاد میرزا عبدالله و غلامحسین درویش به کمال فراگرفت.
در جوانی به مدرسه کمال‌الملک رفت و نقاشی را فراگرفت‌. هم‌چنین‌، مهارت‌هایی چون سوهان کاری‌، نجاری‌، ریخته‌گری‌، معرق‌کاری و خاتم‌کاری به دست آورد که بعداً  در ساختن آلات موسیقی به کار بست.
استاد صبا در سال 1306 از طرف استاد علینقی وزیری مامور شد تا در رشت مدرسه‌ای مخصوص موسیقی تاسیس کند.
وی نزدیک 2 سال در رشت اقامت کرد و در آنجا ضمن تعلیم موسیقی، به روستاها و کوهپایه های شمال رفت و به جمع آوری آهنگ های محلی پرداخت و ارمغان‌های بی‌نظیری از این سفر به همراه آورد.
زرد ملیجه، دیلمان، رقص چوبی قاسم آبادی، امیری مازندرانی و چند قطعه دیگر یادگار همین دوره از زندگی اوست.
در سال 1318 که رادیو تهران تاسیس شد، صبا در رادیو به کار نوازندگی پرداخت ولی در همه حال در هنرستان موسیقی به کار تدریس و تحقیق موسیقی اشتغال داشت و در اواخر عمر نیز در منزلش کلاس موسیقی دایر کرده بود و علاقه مندان را تعلیم می داد.
شاگردان معروف صبا عبارتند از: علی تجویدی، فرامرز پایور، حسین تهرانی، حسین ملک، حسن کسایی، غلامحسین بنان، محمد بهارلو، ابراهیم قنبری، رحمت الله بدیعی، مهدی خالدی، عطاء الله خرم، همایون خرم، داریوش صفوت، لطف الله مفخم پایان و …
صبا علاوه بر اینکه ادبیات کلاسیک ایران را به خوبی می شناخت، زبان انگلیسی را خوب می‌دانست و از ادبیات جدید ایران نیز اطلاع داشت.
این موسیقیدان بزرگ، آثار نیما و هدایت را می‌خواند و با نیما و شهریار روابط نزدیک داشت.
او با شهریار از ایام جوانی دوست بود. این دوستی تا پایان عمر او دوام کرد و در زمان مرگ نیز شهریار بر بالین او حضور داشت.
استاد ابوالحسن صبا پس ار سال‌ها کوشش و پرورش شاگردان فراوان، در سال 1336 و به علت ناراحتی قلبی در سن 55 سالگی چشم از جهان فروبست و در قبرستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شد.
بعد از مرگ استاد، بر طبق وصیت وی و به خاطر تجلیل و قدردانی از این هنرمند نامی‌، خانه وی در 29 آبان 1353، به موزه تبدیل شد و همسر ایشان به کمک فرزندان استاد، اشیا و لوازم متعلق به استاد را جمع‌آوری و به موزه اهدا کردند.
زندگی نامه استاد ابوالحسن صبا

تاریخ تولد:۴ فروردین ١٢٨٢
محل تولد: تهران تاریخ وفات: ۲۹ آذر ۱۳۳۶
محل وفات : تهران
ابوالحسن صبا فرزند کمال‌السلطنه به سال ۱۲۸۱ خورشیدی در خانواده‌ای آشنا به موسیقی و اهل ادب دیده به جهان گشود.نخستین پویه‌های موسیقی را از پدرش فرا گرفت. او نزد میرزا عبدالله فراهانی و درویش خان تار ، نزد حسین اسماعیل‌زاده کمانچه ، نزد حسین هنگ‌آفرین ویولن ، نزد علی اکبر شاهی سنتور و نزد حاجی خان ضرب را آموخت. صبا به نواختن همه سازهای موسیقی ردیف چیرگی پیدا کرد و تمام سازهای ایرانی را در حد استادی می‌نواخت و ویولن و سه‌تار را به عنوان سازهای تخصصی خود برگزید. سپس در مدرسه عالی موسیقی به شاگردی علی‌نقی وزیری درآمد و تکنواز ارکستر او شد. ابوالحسن صبا، چهل سال تمام ساز نواخت، تعلیم داد، در ارکسترها شرکت کرد، کتاب نوشت و درتمام جریان‌های موسیقی ایران تأثیر مستقیم و مثبت داشت. وی در تمام رشته‌های موسیقی ایران و حتی سایر هنرها همچون ساختن ساز و نقاشی و ادبیات مهارت داشت و دانشنامه‌ای جامع از علم و عمل موسیقی ایرانی بود. مکتب نوین موسیقی ایرانی که از درویش خان آغاز شده بود با صبا به اوج رسید وشاگردان صبا نیز پیرو راه او شدند.

………………….شاگردان صبالطف‌الله مفخم پایان، مهدی خالدی، عباس شاهپوری، مهدی مفتاح، محمدعلی بهارلو، حبیب‌الله بدیعی، علی تجویدی، جهانگیر کامیان، همایون خرم، حسین تهرانی، حسن کسایی ، داریوش صفوت، فرامرز پایور،غلامحسین بنان ، ابراهیم قنبری مهر، رحمت‌الله بدیعی، سعید قراچورلو، ساسان سپنتا و شهریار از شاگردان صبا بودند.

………………….
آثار
صبا صفحات بسیاری حاوی تکنوازی‌ها و همنوازی‌های او منتشر شده‌است که مهارت فوق‌العاده او را در نواختن ویولن نشان می‌دهد. همچینین نوارهای خصوصی بسیاری پر کرده که مرجع هنرجویان و گویای تسلط فوق‌العاده او در نواختن سه‌تار است.
از استاد صبا، سه دوره آموزش ویولن، چهار دوره تعلیم سنتور، یک دوره تعلیم تار و سه‌تار منتشرشده و باقی آثار او هنوز منتشر نشده‌اند.
شعر، سرود با آهنگ‌سازی حسین ملک است نیز از اوست. صبا نخستین موسیقی‌دان ایرانی است که موزه‌ای ویژه از او (منزل شخصی صبا) تأسیس شده و به نام خود او در خیابان ظهیرالسلام تهران واقع است.
روی هم رفته کارهای به‌جا مانده از استاد ابوالحسن صبا را می‌توان اینگونه دسته بندی کرد:

کارهای مستقل
* کتاب دوره اول، دوم، سوم ویلون
* کتاب دوره اول و دوم، سوم، چهارم سنتور.
* کتاب دوره اول سه‌تارکارهای غیرمستقل  * سلوی ای وطن کتاب دستور ویلون وزیری
* چهار مضراب سه‌گاه، کتاب دستور ویلون وزیری
* رنگ بیات ترک، کتاب ۲۳ قطعه ضربی‏
* پیش درآمد ترک، ۱۸ قطعه پیش درآمد‏
* نوید بهار، کتاب اول ویلون
* چهار مضراب ساده در ماهور، کتاب اول ویلون
* دستور ضرب
* ردیف کامل آوازهای ایرانیکارهای الهام گرفته از موسیقی محلی  *دیلمان (دشتی)‏
*امیری یا مازندرانی (دشتی)‏
* زرد ملیجه (دشتی)‏
* به زندان (شوشتری)‏
* در قفس (دشتی)‏
* رقص چوبی (دشتی)‏
* کوهستانی (دشتی)‏ زندگی نامه استاد ابوالحسن صبا

نشر این خبر با ذکر منبع: www.sarzaminjavid.com  شایسته است
ابو الحسن خان دنبلی معروف به صبا، استاد فقید موسیقی ایران، فرزند کمال السلطنه و نواده محمود خان ملک الشعرا صبا و از دنبلی های کاشان در سال ۱۲۸۱ به دنیا آمد. (خانواده وی بدلیل تخلص فتحعلی خان ملک الشعراء دنبلی به صبا ، به این نام معروف شده اند)پدرش پزشکی نامدار و با کمال بود و به شعر و موسیقی علاقه داشت به همین جهت هم پسران خود عبد الحسین خان و ابوالحسن خان را برای فراگیری موسیقی به استادان زمانه سپرد.

ابوالحسن خان صبا محضر اغلب استادان بزرگ مانند میرزا عبد الله، حسن خان اسماعیل زاده، حاجی خان ضربی، حسین خان هنگ آفرین، علی اکبر شاهی، نایب اسد الله نی زن، اکبر خان فلوتی، درویش خان، علی نقی وزیری را درک کرد و از هر یک از این شاخه ها گلها چید و به کمک استعداد و هوش سرشار خداداد،سبکی خاص در موسیقی ایران به وجود آورد و آن را به هنرجویان تعلیم داد و یادگاری هایی نفیس از خود باقی گذارد که همواره مورد استفاده هنر پژوهان خواهد بود.

ابو الحسن خان صبا از اوان کودکی گوشش به موسیقی آشنا بود و به تحصیل آن اشتیاق فراوان داشت. زیرا ندیمه عمه اش ربابه روان بخش که پیوسته در خانه آنها بود خوانندگی می کرد و ضرب می گرفت و کمال السلطنه نیز در ایام فراغت خود به نوازندگی سه‌تار مشغول بود. صبا مقدمات نواختن سه‌تار را از پدر و ضرب را از ربابه فرا گرفت و مدت چند سال از محضر استاد زمان میرزا عبد الله در نوازندگی سه‌تار استفاده فراوان برد و پس از درگذشت آن هنرمند بزرگ برای تکمیل این ساز نزد درویش خان رفت و چند دوره ردیف را هم پیش ان نابغه هنر موسیقی کار کرد.

صبا به نواختن انواع سازهای موسیقی علاقه فراوان داشت. از اینرو مدتی نیز پیش درویش خان تار زد و نواختن سنتور را نزد علی اکبر شاهی فرا گرفت، پس از در گذشت این هنرمند در سال ۱۳۱۷ شمسی به مدت یک سال نزد حبیب سماعی به فراگیری سنتور پرداخت ولی چون حبیب سماعی مردی پریشان و نا منظم بود نتوانست نوازندگی این ساز را به پایه سه‌تار و ویلون برساند.
صبا برای تکمیل نوازندگی ضرب، استاد معروف ضرب حاجی خان عین الدوله را انتخاب کرد و برای نواختن ویلون را از روی کمانچه شروع کرد، ولی چون تکنیک و خصوصیات نوازندگی ویلون با کمانچه فرق داشت جزو شاگردان حسین هنگ آفرین که نوازندگی ویلون را در شعبه موزیک دارا فنون از معلمین اروپایی فرا گرفته بود فرا گرفت، نزد این استاد با نت موسیقی نیز آشنایی پیدا کرد.

در سال ۱۳۰۲ خورشیدی کلنل علی نقی وزیری از اروپا به ایران آمد و مدرسه موسیقی را تاسیس کرد و صبا برای تکمیل هنر خود به آن مدرسه رفت و با استفاده از سبک وزیری و در اثر آشنایی با اسلوب صحیح ویلون، روشی نوین برگزید ولی از آنجا که سوابق کافی در موسیقی ایرانی داشت مانند سایر نوجوانان مفتون عظمت موسیقی اروپایی نشد و از نغمات موسیقی محلی که به آن دلبستگی داشت جدایی نگرفت و کوشش کرد آنها را به سبکی نو بسازد.
در سال ۱۳۰۸ مدیریت مدرسه جدید التاسیس صنایع ظریفه در رشت به عهده صبا گذارده شد. بعد از دو سال و نیم که از عمر مدرسه صنایع ظریفه گذشت استاد صبا در اثر ناسازگار بودن آب و هوای رشت با وضع جسمی اش به تهران برگشت و کلاس درس موسیقی خود را در محل فعلی ( موزه صبا) واقع در کوچه ظهیر الا سلام، تشکیل داد.
از سال ۱۳۲۰ به سمت هنر آموزی به خدمت وزارت فرهنگ در امد. و بعد استاد هنرستان موسیقی ملی و نیز سرپرستی ارکستر شماره یک هنرهای زیبای کشور را به عهده گرفت.
صبا ساز ویلون را که سازی خارجی بود به عنوان سازی کامل در خدمت موسیقی ایرانی گرفت و امروز این ساز در موسیقی ما شناسنامه ای همپایه شناسنامه خود در اجرای موسیقی دارد.
آثار ابو الحسن خان صبا:
ـ کتاب دوره اول، دوم، سوم ویلون
ـ کتاب دوره اول و دوم، سوم، چهارم سنتور
ـ کتاب دوره اول سه‌تار
ـ سلوی ای وطن کتاب دستور ویلون وزیری
ـ چهار مضراب سه‌گاه، کتاب دستور ویلون وزیری
ـ رنگ بیات ترک، کتاب ۲۳ قطعه ضربی
ـ پیش درآمد ترک، ۱۸ قطعه پیش درآمد
ـ نوید بهار، کتاب اول ویلون
ـ چهار مضراب ساده در ماهور، کتاب اول ویلون
ـ دستور ضرب
ـ ردیف کامل آوازهای ایرانی
ـ دیلمان(دشتی)
ـ میری یا مازندرانی(دشتی)
ـ زرد ملیجه( دشتی)
ـ به زندان(شوشتری)
ـ در قفس(دشتی)
ـ رقص چوبی( دشتی)
ـ کوهستانی(دشتی)
امروزه اگر موسیقی آلمان به بتهوون, اتریش به موتزارت, روسیه به چایکوفسکی و ایتالیا به وردی می بالد, ما هم باید به ابوالحسن خان صبا افتخار کنیم که نام موسیقی ایرانی را در جهان مطرح کرد، بدون تردید اگر وی و فعالیتهایش نبود، موسیقی ما به این پیشرفت و اعتلا دست نمی یافت.
استادصبا توانست اساتید زیادی را به جامعه موسیقی ایران معرفی نماید. افرادی چون: مهدی خالدی, علی تجویدی, همایون خرم، حسین ملک، فرامرز پایور، حسن کسایی،حسین تهرانی، حسین صبا، رحمت الله بدیعی، ابراهیم قنبری مهر و غیره از آن جمله اند که از شاخص ترین اساتید زمان ما به شمار می روند. استاد صبا در مصاحبه ای قبل از وفاتش گفته بود دو هزار نفر را آموزش داده است.
استاد شهریار شاعر بلند آوازه عصر ما ، با ابوالحسن خان صبا روابط بسیار نزدیکی داشت . وقتی استاد صبا درگذشت درباره وی چنین گفت :
ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی؟ / چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی؟
تو که آتشکده عـشـق و مـحـبـت بـــودی / چه بـلا رفت که خاکسـتـر خاموش شدی؟
به چه دستی زدی آن ساز شبانگاهی را / که خـود از رقت آن بـیخود و بـیـهوش شدی؟
تو بصد نغمه، زبان بودی و دلها همه گوش / چه شنفتی که زبان بستی و خود گوش شدی؟
خلق را گر چه وفا نیست و لیکن گل من / نه گمان دار که رفـتـی و فـرامـوش شـد
تـا ابـد خـاطـر ما خونی و رنگین از تست / تو هم آمـیـخـتـه بـا خـون سـیاوش شـدی
استاد ابو الحسن خان صبا موسیقی دان بزرگ ایران در تاریخ ۲۹ آذر ۱۳۳۶ در ساعت ۵ بامداد بر اثر پاره شدن یکی از شریانهای قلبش جهان را در ۵۵ سالگی به درود گفت و جامعه موسیقی ایران را برای همیشه در سوگ خود فرو برد، مدفن این بزرگ مرد و یگانه موسیقی ایران در ظهیر الدوله شمیران است .

زندگی نامه استاد ابوالحسن صبا

ابوالحسن صبا، استاد برجستهٔ موسیقی ایرانی، آهنگ‌ساز و نوازندهٔ سرشناس ایرانی بود. او از برجسته‌ترین چهره‌های موسیقی ایران در هفتاد سال گذشته‌است.

زندگی و تحصیلات

ابوالحسن صبا فرزند دکتر ابوالقاسم کمال السلطنه فرزند جعفرخان حکيم باشي معروف به صدرالحکماء و از نواده هاي فتحعلي خان صبا ملک الشعراي دربار قاجار بوده است. او در سال 1281 خورشيدي در خانواده اي تولد يافت که اهل هنر و  ادبيات و طبابت بودند. به علت تسلط پدر صبا به ادبيات فارسي و عربي، به او لقب کمال السلطنه داده بودند. پدرش سه‌تار نیز می نواخت و اولین استاد پسر بود.

مادر صبا نقل کرده است که ابوالحسن از بچگي لب ايوان مي نشست و چند تار به انگشت خود مي بست و با دهان صداي سازهاي مختلف را در مي آورد. کمال السلطنه پسر ديگري داشت به نام عبدالحسين و سه دختر داشت که همه هنرمند و دلبسته به موسيقي بودند.

ابوالحسن تحصيلات مقدماتي را در مدرسه علميه و سپس در کالج آمريکايي به پايان رسانيد و به زبان و ادبيات فارسي و انگليسي آشنايي يافت.

او نزد میرزا عبدالله فراهانی، درویش خان و علی‌نقی وزیری تار و سه‌تار، نزد حسین هنگ‌آفرین ویولن، نزد حسین اسماعیل‌زاده کمانچه، نزد علی اکبر شاهی سنتور، نزد اکبرخان نی و نزد حاجی خان ضرب را آموخت.

او همچنین در جوانی به مدرسه کمال‌الملک رفت و نقاشی را فرا گرفت. به علاوه در رشته‌هایی مانند سوهان‌کاری، نجاری، ریخته‌گری، معرق‌کاری و خاتم‌کاری مهارت کسب کرد که بعداً در ساختن آلات موسیقی به کار بست. صبا، آثار نیما و هدایت را می‌خواند و با نیما و شهریار روابط نزدیک داشت.

استاد درباره فراگرفتن موسيقي چنين مي گويد: پدرم علاقه مفرطي به موسيقي داشت، يعني خودش هم آشنا به ساز ايراني بود و از کودکي يعني از شش سالگي مرا نزد اساتيد وقت راهنمايي کرده بود. قبل از اين که شروع به مشق ويلن بکنم با سازهاي ايراني از قبيل سه‌تار، تار، سنتور و ضرب آشنا شدم، حتي قدري هم کمانچه زدم. بعداً اطلاعات خودم را به ويولون منتقل کردم و تقريباً يک مکتب خصوصي براي ويولن ايجاد شد و کتابهايي در اين خصوص نوشته و انتشار دادم.

صبا، در سال ۱۳۱۱ با یکی از شاگردان خود با نام منتخب اسفندیاری کوه نور، دختر عموی نیما، ازدواج کرد که حاصل این ازدواج، سه دختر به نام‌های غزاله، ژاله و رکسانا می‌باشد. سبا فرزند رکسانا آخرین و کوچک‌ترین دختر استاد صبا و اسماعیل خویی است که دستی به تار دارد و فعالیت‌های هنری مادربزرگش را در کار تهیه مزون لباس‌های محلی ایرانی ادامه می‌دهد. سبا خویی در حال حاضر مجری اتاق خبر تلویزیون من و تو ۱ و یکی از برنامه‌سازان این شبکه تلویزیونی است. نوه دیگر استاد صبا، ابوالحسن میر ولی، پسر غزاله دختر بزرگ استاد است که مانند پدر بزرگ به آموزش موسیقی مشغول است.

متأسفانه استاد ابوالحسن صبا زود از جهان رفت. او در تاريخ 29 آذر سال 1336 در سن 55 سالگی به علت عارضه قلبی درگذشت و  پیکرش در قبرستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شد.

فعالیت های هنری و خدمات ارزنده

ابوالحسن صبا در سال ۱۳۰۲ در مدرسهٔ عالی موسیقی که توسط علی‌نقی وزیری بنیان گذاشته شده بود، مشغول به تحصیل شد. هرچند صبا از کودکي در نواختن انواع سازهاي اصيل ايراني مهارت داشت، اما شگفتي هنر او را بايد از زمان تأسيس این مدرسه عالي دانست. صبا در ۲۲ سالگی دانشجوی ممتاز و تک‌نواز برنامه‌های مدرسهٔ عالی موسیقی شد و مورد احترام و تشویق اساتید و دوستانش قرار گرفت. نخستین اثر ضبط‌شدهٔ صبا قطعهٔ ” زرد ملیجه” با ویولن بود که در میان دو بند سرود “ای وطن” در سال ۱۳۰۶۶ در قالب صفحه، تولید شد و بسیار مورد توجه قرار گرفت.

او در سال ۱۳۰۶ از طرف استاد علینقی وزیری مأمور شد تا در رشت مدرسه‌ای مخصوص موسیقی تأسیس کند. او نزدیک ۲ سال در رشت ماند و در آنجا ضمن آموزش موسیقی، به روستاها و کوهپایه‌های شمال رفت و به جمع‌آوری آهنگ‌های محلی پرداخت و ارمغان‌هایی از این سفر به همراه آورد. آهنگ‌های دیلمان، رقص چوبی قاسم‌آبادی،کوهستانی و امیری مازندرانی یادگار این دوره از زندگی اوست.

صبا در نواختن همه سازهای موسیقی ردیف، چیرگی پیدا کرد و تمام سازهای ایرانی همچون سنتور، تار، سه‌تار، تنبک، نی، کمانچه، ویولن و نیز پیانو را در حد استادی می‌نواخت ولی ویولن و سه‌تار را به عنوان سازهای تخصصی خود برگزید. سپس در مدرسه عالی موسیقی به شاگردی علی‌نقی وزیری درآمد و تکنواز ارکستر او شد.

در سال ۱۳۱۸ که رادیو تهران تأسیس شد، صبا در رادیو به کار نوازندگی پرداخت ولی همچنان در هنرستان موسیقی مشغول آموزش و پژوهش در زمینهٔ موسیقی بود و در اواخر عمر نیز در منزلش کلاس موسیقی دایر کرده بود و به علاقه مندان آموزش می‌داد.

بعد از مرگ و بر طبق وصیت او، خانه‌اش توسط دانشکدهٔ هنرهای زیبا در ۲۹ آبان ۱۳۵۳ به موزه تبدیل شد. این موزه در سال ۱۳۸۳ به کوشش سبا خویی، نوهٔ استاد، مرمت شد و به وضعیت فعلی‌اش رسید که امروز میزبان هنردوستان ایرانی است.

صبا چهل سال تمام ساز نواخت، تعلیم داد، در ارکسترها شرکت کرد، کتاب نوشت و درتمام جریان‌های موسیقی ایران تأثیر مستقیم و مثبت داشت. در تمام رشته‌های موسیقی ایران و حتی سایر هنرها همچون ساختن ساز و نقاشی و ادبیات مهارت داشت، زبان انگلیسی می‌دانست و دانشنامه‌ای جامع از علم و عمل موسیقی ایرانی بود.

مکتب نوین موسیقی ایرانی که از درویش خان آغاز شده بود با صبا به اوج رسید وشاگردان صبا نیز پیرو راه او شدند.
شاگردان صبا

از میان انبوه شاگردان او می توان به حسین تهرانی، حسن کسایی، داریوش صفوت، فرامرز پایور، غلامحسین بنان، لطف‌الله مفخم پایان، علی تجویدی، جهانگیر کامیان، همایون خرم، رحمت‌الله بدیعی، ساسان سپنتا، ابراهیم قنبری مهر، مهدی خالدی، عباس شاهپوری، مهدی مفتاح، محمدعلی بهارلو، حبیب‌الله بدیعی، محمد طغانيان دهكردي، سعید قراچورلو، و شهریار و بابک رادمنش اشاره کرد.

آثـار

از معروفترین آثار صبا که تا کنون منتشر شده است می توان به  سه دوره آموزش ویولن، چهار دوره تعلیم سنتور، یک دوره تعلیم تار و سه‌تار اشاره کرد.
در مجموع،  کارهای به‌جا مانده از استاد ابوالحسن صبا را می‌توان این گونه دسته بندی کرد:

کارهای مستقل
کتاب دوره اول، دوم، سوم ویلون
کتاب دوره اول و دوم، سوم، چهارم سنتور
کتاب دوره اول سه‌تار

کارهای غیرمستقل
سلوی ای وطن کتاب دستور ویلون وزیری
چهار مضراب سه‌گاه، کتاب دستور ویلون وزیری
رنگ بیات ترک، کتاب ۲۳ قطعه ضربی‏
پیش درآمد ترک، ۱۸ قطعه پیش درآمد‏
نوید بهار، کتاب اول ویلون
چهار مضراب ساده در ماهور، کتاب اول ویلون
دستور ضرب
ردیف کامل آوازهای ایرانی
چهر مضراب نوا

کارهای الهام گرفته از موسیقی محلی
دیلمان (دشتی)‏
امیری یا مازندرانی (دشتی)‏
زرد ملیجه (دشتی)‏
به زندان (شوشتری)‏
در قفس (دشتی)‏
رقص چوپی (افشاری)‏
کوهستانی (دشتی)‏
او در 1281 ش ، در تهران متولد شد. پدرش ، ابوالقاسم کمال السلطنه ، فرزند محمد جعفرخان صدرالحکما، فرزند محمودخان صبا، شاعر و نقاش بلند آوازه عهد ناصری ، و از مردان فاضل و هنردوست عصر خویش بود. کمال السلطنه طبیب و ادیب و دوست دار موسیقی بود.

زندگینامه استاد ابوالحسن صبا

سه‌تار را دل نشین می نواخت و اولین استاد پسرش بود. صبا علاوه بر نوازندگی ، گاه آهنگ نیز می ساخت و علاوه بر موسیقی ، ادبیات کلاسیک ایران را به خوبی می شناخت و زبان انگلیسی را می دانست . او به پرورش گل نیز علاقه مند بود. ساز اصلی استاد ویولن بود که آن را نزد حسین خان هنگ آفرین فراگرفت . هم چنین سنتور را نزد علی اکبر شاهی و حبیب سماعی ،  کمانچه را نزد حسین خان اسماعیل زاده ، ضرب را نزد حاجی خان ضربی ، نی را نزد اکبرخان ، تار را نزد استاد علی نقی وزیری و سه‌تار را در مکتب استاد میرزا عبدالله و غلامحسین درویش به کمال رسانید. در جوانی به مدرسه کمال الملک رفت و نقاشی را  فراگرفت .

مهارت های استاد صبا

هم چنین ، مهارت هایی چون سوهان کاری ، نجاری ، ریخته گری ، معرق کاری و خاتم کاری به دست آورد که بعداً در ساختن آلات موسیقی به کار بست .
صبا در شب جمعه 29 آذر ماه 1336 در سن 55 سالگی به علت ناراحتی قلبی چشم از جهان فروبست . بعد از مرگ استاد، بر طبق وصیت ایشان و به خاطر تجلیل و قدردانی از این هنرمند نامی ، خانه ایشان در 29 آبان 1353، به موزه تبدیل گردید و همسر ایشان به کمک فرزندان استاد، اشیا و لوازم متعلق به استاد را جمعآوری و به موزه اهدا کردند.

ابوالحسن صبا، (۱۲۸۱ در تهران – ۱۳۳۶[۳])، استاد موسیقی ایرانی، آهنگ‌ساز و نوازندهٔ سرشناس ایرانی بود.
او از برجسته‌ترین چهره‌های موسیقی ایران در هفتاد سال گذشته‌است. صبا پس از سال‌ها کوشش و پرورش شاگردان فراوان در شب جمعه ۲۹ آذر سال ۱۳۳۶ دیده از جهان فروبست و در قبرستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شد.

محتویات  [نهفتن]
۱ زندگی
۲ فعالیت هنری
۳ شاگردان صبا
۴ آثار
۴.۱ کارهای مستقل
۴.۲ کارهای غیرمستقل
۴.۳ کارهای الهام گرفته از موسیقی محلی
۵ پانویس
۶ پیوند به بیرون

زندگی[ویرایش]
ابوالحسن صبا، فرزند ابوالقاسم کمال‌السلطنه در سال ۱۲۸۱ خورشیدی در خانواده‌ای آشنا به موسیقی و اهل ادب متولد گردید. پدرش، کمال‌السلطنه، پزشک، ادیب و دوست‌دار موسیقی بود. او سه‌تار می‌نواخت و اولین استاد پسرش بود.[۳]
صبا نخستین پویه‌های موسیقی را از پدرش فرا گرفت. او نزد میرزا عبدالله فراهانی، درویش خان و علی‌نقی وزیری تار و سه‌تار، نزدحسین هنگ‌آفرین ویولن، نزد حسین اسماعیل‌زاده کمانچه، نزد علی اکبر شاهی سنتور، نزد اکبرخان نی و نزد حاجی خان ضرب را آموخت.[۳]
او در جوانی به مدرسه کمال‌الملک رفت و نقاشی را فرا گرفت. هم‌چنین، در رشته‌هایی مانند سوهان‌کاری، نجاری، ریخته‌گری،معرق‌کاری و خاتم‌کاری مهارت کسب کرد که بعداً در ساختن آلات موسیقی به کار بست.[۳] صبا، آثار نیما و هدایت را می‌خواند و با نیما و شهریار روابط نزدیک داشت.[۳]
صبا، در سال ۱۳۱۱ با یکی از شاگردان خود با نام منتخب اسفندیاری کوه نور، دختر عموی نیما، ازدواج کرد که حاصل این ازدواج، سه دختر به نام‌های غزاله، ژاله و رکسانا می‌باشد. ابوالحسن صبا در سال ۱۳۳۶ و به علت ناراحتی قلبی در سن ۵۵ سالگی درگذشت و در قبرستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شد. بعد از مرگ، بر طبق وصیت او، خانه‌اش در ۲۹ آبان۱۳۵۳، توسط دانشکدهٔ هنرهای زیبا به موزه تبدیل شد.[۱] این موزه که در سال ۱۳۸۳ به کوشش نوهٔ استاد سبا خویی، که آنقدر پیگیر ماجرای مرمت خانه و موزه شد تا بالاخره کار نتیجه داد به وضعیت فعلی‌اش رسیده مهمان هنردوستان ایرانی است. سبا فرزند رکسانا آخرین و کوچک‌ترین دختر استاد صبا و اسماعیل خویی ست و دستی به تار دارد و فعالیت‌های هنری مادربزرگش را در کار تهیه مزون لباس‌های محلی ایرانی ادامه می‌دهد. سبا خویی در حال حاضر مجری اتاق خبر تلویزیون من و تو ۱ و یکی از برنامه‌سازان این شبکه تلویزیونی است. نوه  دیگر استاد صبا ابوالحسن میر ولی پسر غزاله دختر بزرگ استاد است که مانند پدر بزرگ به آموزش موسیقی مشغول است.
فعالیت هنری[ویرایش]
ابوالحسن صبا در سال ۱۳۰۲ در مدرسهٔ عالی موسیقی که توسط علی‌نقی وزیری بنیان گذاشته شده بود، مشغول به تحصیل شد. صبا در ۲۲ سالگی دانشجوی ممتاز و تک‌نواز برنامه‌های مدرسهٔ عالی موسیقی شد و مورد احترام و تشویق اساتید و دوستانش قرار گرفت. نخستین اثر ضبط‌شدهٔ صبا قطعهٔ زرد ملیجه با ویولن بود که در میان دو بند سرود ای وطن با صدای روح‌انگیز در سال ۱۳۰۶ در قالب صفحه تولید شد و بسیار مورد توجه قرار گرفت.[۱]
ابوالحسن صبا، در سال ۱۳۰۶ از طرف استاد علینقی وزیری مأمور شد تا در رشت مدرسه‌ای مخصوص موسیقی تأسیس کند. او نزدیک ۲ سال در رشت ماند و در آنجا ضمن آموزش موسیقی، به روستاها و کوهپایه‌های شمال رفت و به جمع‌آوری آهنگ‌های محلی پرداخت و ارمغان‌هایی از این سفر به همراه آورد. آهنگ‌های دیلمان، رقص چوبی قاسم‌آبادی،کوهستانی و امیری مازندرانی یادگار این دوره از زندگی اوست.[۱]
صبا در نواختن همه سازهای موسیقی ردیف چیرگی پیدا کرد و تمام سازهای ایرانی همچون سنتور، تار، سه‌تار، تنبک، نی، کمانچه، ویولن و نیز پیانو را در حد استادی می‌نواخت ولی ویولن و سه‌تار را به عنوان سازهای تخصصی خود برگزید. سپس در مدرسه عالی موسیقی به شاگردی علی‌نقی وزیری درآمد و تکنواز ارکستر او شد.
در سال ۱۳۱۸ که رادیو تهران تأسیس شد، صبا در رادیو به کار نوازندگی پرداخت ولی همچنان در هنرستان موسیقی مشغول آموزش و پژوهش در زمینهٔ موسیقی بود و در اواخر عمر نیز در منزلش کلاس موسیقی دایر کرده بود و به علاقه‌مندان آموزش می‌داد.[۳]
ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی؟
چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی؟
شهریار در سوگ مرگ ابوالحسن صبا.
«»

ابوالحسن صبا، چهل سال تمام ساز نواخت، تعلیم داد، در ارکسترها شرکت کرد، کتاب نوشت و درتمام جریان‌های موسیقی ایران تأثیر مستقیم و مثبت داشت.[۳] وی در تمام رشته‌های موسیقی ایران و حتی سایر هنرها همچون ساختن ساز و نقاشی و ادبیات مهارت داشت، زبان انگلیسی می‌دانست و دانشنامهای جامع از علم و عمل موسیقی ایرانی بود.
مکتب نوین موسیقی ایرانی که از درویش خان آغاز شده بود با صبا به اوج رسید وشاگردان صبا نیز پیرو راه او شدند.
شاگردان صبا[ویرایش]

فرامرز پایور، ابوالحسن صبا، منوچهر صادقی
حسین تهرانی، حسن کسایی، داریوش صفوت، فرامرز پایور، منوچهر صادقی، غلامحسین بنان، لطف‌الله مفخم پایان، علی تجویدی، جهانگیر کامیان، همایون خرم، اسدالله ملک، رحمت‌الله بدیعی، ساسان سپنتا، ابراهیم قنبری مهر، اسماعیل چشم آذر، مهدی خالدی، عباس شاهپوری، مهدی مفتاح، محمدعلی بهارلو، حبیب‌الله بدیعی، محمد طغانیان دهکردی، سعید قراچورلو، شهریار، بابک رادمنش، حسین خواجه امیری (ایرج)، ایرج کیایی ،پرویز یاحقی و فرهاد فخرالدینی از شاگردان صبا بودند.
آثار[ویرایش]
از صبا صفحات بسیاری حاوی تکنوازی‌ها و همنوازیهای او منتشر شده‌است که مهارت فوق‌العاده او را در نواختن ویولن نشان می‌دهد. همچینین نوارهای خصوصی بسیاری پر کرده که مرجع هنرجویان و گویای تسلط فوق‌العاده او در نواختن سه‌تار است.
از استاد صبا، سه دوره آموزش ویولن، چهار دوره تعلیم سنتور، یک دوره تعلیم تار و سه‌تار منتشرشده و باقی آثار او هنوز منتشر نشده‌اند.
شعر، سرود با آهنگ‌سازی حسین ملک است نیز از اوست. صبا نخستین موسیقی‌دان ایرانی است که موزهای ویژه از او (منزل شخصی صبا) تأسیس شده و به نام خود او در خیابان ظهیرالسلام تهران واقع است.
روی هم رفته کارهای به‌جا مانده از استاد ابوالحسن صبا را می‌توان این گونه دسته‌بندی کرد:
کارهای مستقل[ویرایش]
کتاب دوره اول، دوم، سوم ویلون[۱]
کتاب دوره اول و دوم، سوم، چهارم سنتور[۱]
کتاب دوره اول سه‌تار[۱]
کارهای غیرمستقل[ویرایش]
سلوی ای وطن کتاب دستور ویلون وزیری
چهار مضراب سه‌گاه، کتاب دستور ویلون وزیری
رنگ بیات ترک، کتاب ۲۳ قطعه ضربی
پیش درآمد ترک، ۱۸ قطعه پیش درآمد
نوید بهار، کتاب اول ویلون
چهار مضراب ساده در ماهور، کتاب اول ویلون
دستور ضرب
ردیف کامل آوازهای ایرانی
چهر مضراب نوا
کارهای الهام گرفته از موسیقی محلی[ویرایش]
دیلمان (دشتی)
امیری یا مازندرانی (دشتی)
زرد ملیجه (دشتی)
به زندان (شوشتری)
در قفس (دشتی)
رقص چوپی (افشاری)
کوهستانی (دشتی)
پانویس[ویرایش]
↑ پرش به بالا به:۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ ۱٫۵ ۱٫۶ «ابوالحسن صبا». ماهنامهٔ ادبی – اجتماعی – فرهنگی دانشجویان دانشگاه واترلو. بازبینی‌شده در مرداد ۱۳۹۰.
پرش به بالا↑ «ابوالحسن صبا». وب‌گاه آفتاب. بازبینی‌شده در مرداد ۱۳۹۰.
↑ پرش به بالا به:۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ ۳٫۴ ۳٫۵ ۳٫۶ «زندگینامه: ابوالحسن صبا (۱۲۸۱–۱۳۳۶)». همشهری آنلاین. بازبینی‌شده در مرداد ۱۳۹۰.
پیوند به بیرون[ویرایش]
در ویکی‌انبار پرونده‌هایی دربارهٔابوالحسن صبا موجود است.
ترانه‌شناسی ابوالحسن صبا
رده‌ها:
آهنگسازان سده ۲۰ (میلادی)آهنگ‌سازان اهل ایراناهالی بهارستاناهالی تهراندرگذشتگان ۱۳۳۶درگذشتگان ۱۹۵۷ (میلادی)زادگان ۱۲۸۱زادگان ۱۹۰۲ (میلادی)مدفونان در گورستان ظهیرالدولهموسیقی‌دانان اهل ایراننوازندگان تار اهل ایراننوازندگان سنتور اهل ایراننوازندگان سه‌تار اهل ایراننوازندگان کمانچه اهل ایراننوازندگان نی اهل ایراننوازندگان ویولن اهل ایران