نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

کتاب کوتی و موتی بیژن مفید

کتاب کوتی و موتی بیژن مفید

کتاب کوتی و موتی بیژن مفید انتشارات ماهور
کوتی و موتی
سال انتشار : 1397
شابک : 9789648772722
نویسنده و کارگردان: بیژن مفید
تصویرگر: وحید عرب‌عامری
به همراه یک سی‌دی
بازیگران کوتی و موتی عبارتند از: فریده صابری (کوتی)، نیما گرگین (موتی)، رضا رویگری (پدر کوتی)، هنگامه یاشار (مادر کوتی)، آذر دانشی (مادر موتی)، سیروس ابراهیم زاده (پدر موتی)، بهمن مفید (در نقش الاغ)، رضا ژیان (در نقش گاو).

نت دو تا چشم سیاه داری بیژن مفید آوانگاری نیما فریدونی

نت دو تا چشم سیاه داری بیژن مفید آوانگاری نیما فریدونی

‎⁨نت دو تا چشم سیاه داری بیژن مفید دستگاه ماهور مایه‌ی فا آوانگاری نیما فریدونی⁩


Bijan Mofid دو تا چشم سیاه داری …زنده یاد بیژن مفید

دو تا چشم سیاه داری بیژن مفید

متن ترانه
دو تا چشم سیاه داری
دو تا موی رها داری
تو اون چشات چیا داری
بلا داری بلا داری
دو تا چشم سیاه داری
دو تا موی رها داری
توی سینت صفا داری
توی قلبت وفا داری
صف عشاق بدبختو
از اینجا تا کجا داری
دو تا چشم سیاه داری
دو تا موی رها داری
به یک دم می‌کشی ما را
به یک دم زنده می‌سازی
رقابت با خدا داری
دو تا چشم دو تا چشم
دو تا چشم سیاه داری
دو تا موی رها داری
نظر داری نظر داری
نظر با پوستین پوش حقیری مثل ما داری
نیگا کن با همه رندی
رفاقت با کیا داری
دو تا چشم سیاه داری
دو تا موی رها داری
نظر داری نظر داری
خبر داری خبر داری
خبر داری که این دنیا همش رنگه
همش خونه همش جنگه
نمی دونی نمی دونی
نمی دونی که گاهی زندگی ننگه
نمی‌بینی نمی‌بینی
که دست افشان و پا کوبان و خرسندم
نمی‌بینی که می‌خندم
آخ نمی‌بینی که دلم تنگه
تو این دریای چشمان سیاه رو
پس چرا داری دو تا چشم دو تا چشم
دو تا چشم سیاه داری
دو تا موی رها داری
میخانه اگر ساقی صاحب نظری داشت
میخواری و مستی ره و رسم دگری داشت
من آن خزان زده برگم که باغبان طبیعت
برون فکنده ز گلشن به جرم چهره زردم
دو تا چشم سیاه داری
دو تا موی رها داری

نه دیگه این واسه ما دل نمی‌شه بیژن مفید نیما فریدونی تار

نه دیگه این واسه ما دل نمی‌شه بیژن مفید نیما فریدونی تار


نه دیگه این واسه ما دل نمی‌شه بیژن مفید نیما فریدونی تار.mp4

نه دیگه این واسه ما دل نمی‌شه بیژن مفید نیما فریدونی تار.mp4

متن آهنگ این واسه ما دل نمیشه بیژن مفید
نه دیگه؛ این واسه ما دل نمیشه…!
هر چی من؛ بهش نصیحت می کنم که بابا، آدمِ عاقل آخه عاشق نمی شه!
میگه یا اسمِ آدم دل نمیشه؛ یا اگر شد دیگه عاقل نمیشه!
بهش میگم جونِ دلم ؛این همه دل توی دنیاست…
چرا یک کدوم؛ مثلِ دلِ خراب و صاحب مرده ی من، پا پی خیالِ باطل نمیشه؟!
چرا از این همه دل؛ یک کدوم مثلِ تو دیوونه ی زنجیری نیست؟!
یک کدوم صبح تا غروب؛ توو کوچه ول نمیشه
میگه؛ یک دل مگه از فولاده؟ که تو این دور و زمونه؛ چششوُ هم بذاره…
هیچ چیزی نبینه یا اگه چیزی دید؛ خم به ابروش نیاره
میگم آخه بابا جون اون دلِ فولادی؛ دست کم دنباله کیف خودشه…
دیگه از اشکِ چشش؛ زیرِ پاش گل نمیشه!
میگه هر صید که میشه قلب باشه؛ اما هر چی قلب شد دل نمیشه
نه دیگه؛ این واسه ما دل نمیشه…!