با من صنما محمد اسماعیلی جلیل شهناز محمد موسوی علیاصغر بهاری شهرام ناظری فرامرز پایور پاریس.mp4
با من صنما محمد اسماعیلی جلیل شهناز محمد موسوی علیاصغر بهاری شهرام ناظری فرامرز پایور پاریس
با من صنما محمد اسماعیلی جلیل شهناز محمد موسوی علیاصغر بهاری شهرام ناظری فرامرز پایور پاریس.mp4
با من صنما محمد اسماعیلی جلیل شهناز محمد موسوی علیاصغر بهاری شهرام ناظری فرامرز پایور پاریس
رنگ همایون فرامرز پایور سنتور جلیل شهناز تار اصغر بهاری کمانچه حسین تهرانی تمبک .mp4
با سپاس از جعفر جوانی برای ارسال این نوشته
هابیل علی اف
کاملاً روشن است که چابک دستی ها و مهارت ها به یک سوی جهان تعلق ندارد و در هر سوی آن قابلِ رؤیت است. به عنوانِ مثال در ایران و یا در کشورهای همجوارِ خودمان، در هند و پاکستان و سرزمین های عربی و در جمهوری آذربایجان و حتی در همه ی سرزمین های حاشیه ی شمالی دریای خزر و آن سوی رودِ ارس.
سالهایی بود نه چندان دور، که کمانچه در ایران رو به فراموشی بود، کمانچه نوازان، سازی به عمرِ تاریخِ ایران را کنار می گذاشتند و ویلنِ فرنگی به دست می گرفتند تا از معاش نیفتند. در محافلِ هنری، ویولن زنِ ناشی را می گفتند سازش، صدای کمانچه می دهد و این ساز می رفت تا واپسین ناله هایش را در آغوش «تال نوازان» لرستان سر کند.
تلاش های استاد فقید “روح الله خالقی” در هنرستان موسیقی ملی برای احیای این ساز نیز، رهِ چندانی به جایی نمی برد و ناله ی درونگرای کمانچه می رفت تا زیرِ آوای رسای ویولن، خفه شود. در همان سال ها، در آن سوی مرزهای شمالی ایران، به برکتِ سیاستِ حاکمانِ کمونیست در پشتیبانی از هنرِ «خلق ها»، کمانچه که در نبود دربار و بزم های امیران و خوانین، تنها در دست کولی های دوره گرد مانده بود، قدر و منزلتی دوباره دید و جایگاهی برجسته یافت و رشد و نمو کرد. کمانچه در هنرستان ها تدریس گردید و به ارکسترهای بزرگِ مجلسی راه یافت، بر روی ساخت و صدادهی اش تحقیقات علمی شد و در این ساز بی آنکه در ساخت و ظاهرِ سنتی اش دستی برده شود، به سازی توانمند برای هم آوایی با سازهای اروپایی بدل شد.
در آغاز، نوازندگانِ ارمنستانِ شوروی سابق بودند که در تکنیک نوازندگی این ساز سرآمد شدند و کمانچه نوازان بزرگی همچون “نفتون گریگوریان” از میانشان برخاست. در زمانه ای که در کنار نام کمانچه، نام های گوناگون ارمنی می نشست، زنده یاد استاد “هابیل علی اف” برخاست و به این ساز، هویتی آذربایجانی بخشید. چه در تکنیک و چه در تسلط بر مقام های سنتی، وی به جایگاهی رسید که در نیم قرنِ اخیر، نامش بر صدرِ کمانچه نوازان ثبت شد، اما آنچه او را بیش از همه شاخص کرد و آوازه اش را در جهان انداخت، یگانگی سبک او و آذربایجانی بودن پنجه اش بود. جداً که از ساز “هابیل علی اف”، صدای آذربایجان بود که برمی خاست.
“هابیل علی اف” در همان سالهای آغازینِ شهرتش، به ایران هم دعوت شد و هنرنمایی نمود. در همان سالهایی که دیواری به سترگی اتحاد جماهیرِ شوروی، راه بر تبادل فرهنگی مستقیم میان ایران و پاره های جداشده از تاریخ و فرهنگش بسته بود، نام و صدای سازِ “هابیل علی اف” برای اهلِ موسیقی در ایران شناخته شده بود اما با فروریختن این دیوار و دعوت دوباره او به ایران در میانِ هنردوستانِ کشورمان، مرتبه ای عظیم یافت و نامش، بر سرِ زبان ها افتاد.
از طرفی در همین ایام و به همت مرکز حفظ و اشاعه موسیقی و استقبال و همدلی مدیریت جدیدِ موسیقی در رادیو، کمانچه در ایران، جانِ تازه گرفت و گروه های «عارف و شیدا» بارِ دیگر این ساز را به جایگاه سازهای اصلی ارکستر های ایرانی برگرداندند. نوازندگانِ قدیمی همچون “اصغر بهاری” ارج یافته، کمانچه نوازان جوانِ چیره دست و صاحب سبک و تکنیک، بالیده و آوازه ای یافته بودند. اما هنگامی که در آذر ۱۳۷۱ “هابیل علی اف” در تهران روی صحنه رفت و کنار استاد “محمدرضا شجریان” نشست، فاتحان قله کمانچه نوازی در ایران، قله ای رفیع تر قد کشیده، در برابر خود دیدند.
استاد “هابیل علی اف” همان شهرت و محبوبیت را دارد که “نایگل کندی”، ویولن نوازِ برجسته در سرزمین های غربی. “علی اف” کمانچه می نوازد، اما نه از آن نوع که نوازندگانِ دیگر کمانچه می نوازند. او نیز زبانِ تفسیر دارد. در واقع تنها نمی نوازد بلکه بیان می کند و بسیار هم با احساس بیان می کند. “علی اف” بارها به ایران سفر کرده و به موسیقی ایرانی سخت عشق می ورزد. دلیلش هم آنکه در تمامِ برنامه های خود چند فقره از آهنگ ها و تصنیف های ایرانی را نیز می نوازد. او با خوانندگان و نوازندگانِ ایرانی مشهور بسیاری همکاری داشته و آثاری را آفریده و یا بازنوازی کرده است. از جمله با اساتیدی چون، “محمدرضا شجریان”، “علی اصغر شاهزیدی”، “حسن کسایی” و …
جواد ظل طاعت
تکنوازی کمانچه هابیل علیاف بیات شیراز موسیقی آذری
کمانچهنوازی هابیل علیاف بیات شیراز.mp4
لیلاکسایی؛ دختر زنده یاد #حسن_کسایی استاد فقید #نی و ردیفدان و #موسیقیدان بزرگ ایرانی
به یاد حسن کسایی استاد فقید نی و ردیفدان و موسیقیدان بزرگ ایرانی لیلا کسایی دختر استاد
حسن کسائی
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
تولد ۳ مهر ۱۳۰۷
محلهٔ بیدآباد، اصفهان
ملیت ایرانی
مرگ ۲۵ خرداد ۱۳۹۱ (۸۳ سال)
اصفهان[۲]
ساز(ها) نِی وسهتار
وبگاه http://www.kassaimusic.ir/
حسن کسائی (۳ مهر ۱۳۰۷، اصفهان – ۲۵ خرداد ۱۳۹۱، اصفهان) از استادان برجستهٔ موسیقی ایرانی و نوازندهٔ سرشناس نِی و سهتار بود.
او به گفته خود در تاریخ ۳ مهر ۱۳۰۷ در خانوادهای تاجرپیشه به دنیا آمد. پدرش، «حاج سید جواد کسائی» از تاجران به نام آن زمان اصفهان بود که دلیل علاقه و انسی که با موسیقی داشت، با اساتید و بزرگان آن زمان مانند سید حسین طاهرزاده، جلالالدین تاج اصفهانی، اکبر خان نوروزی، خاندان شهناز (شعبانخان، حسین آقا، علی آقا و جلیل شهناز)، غلامحسین سارنج و ادیب خوانساری رفتوآمد مینمود. به طوری که منزل آقا سید جواد، محفلی بود برای تجدید دیدار و نیز ساز و آواز اساتید به نام موسیقی اصفهان. این آمد و شدها موجب شد حسن کسائی از کودکی با موسیقی آشنا شود و به مرور زمان، علاقه زیادی خصوصاً به ساز نِی پیدا کرد (بعد از دیدن یک نوازنده دورهگرد[نیازمند منبع]) و بر آن شد تا پدر، وی را نزد مهدی نوایی ببرد.
استادها
وی مدتی آواز و گوشههای موسیقی ایران را نزد استاد تاج اصفهانی و ادیب خوانساری آموخته و نِی را از مهدی نوایی فرا گرفت. وی هر زمان که به تهران میرفت از محضر استاد ابوالحسن صبا استفاده مینمود.
پس از فوت مهدی نوایی، کسایی همچنان از همنشینی با نوازندگان اصفهانی در جهت تسلط بر نوازندگی نِی استفاده کرد. مخصوصاً از همنوازی با جلیل شهناز که به نوعی حق استادی بر گردن او دارد، بهره برد. همنوازی با سازهای پردهداری مثل تار و سهتار او را بیش از پیش با گامهای مختلف موسیقی ایرانی آشنا کرد، به صورتی که برای اولین بار دستگاههای چهارگاه، اصفهان، نوا و راست پنجگاه را با کوک دقیق و به صورت کامل اجرا کرد. کسایی همچنین از محضر ابوالحسن صبا بهرههای فراوان برد که میتوان گفت هنر نوازندگی سهتار کسائی، یادگار انس با این هنرمند یگانهاست. سهتار نوازی کسائی تلفیقی زیبا از ترکیب نوازندگی تار جلیل شهناز و سهتار ابوالحسن صبا است.
وی در محضر استاد صبا به نواختن ردیفها پرداخت و با هنرمندانی چون خالقی، مشیر همایون و حسین محجوبی نیز مینواختهاست.
کسائی به طور مستقیم نتوانست از محضر نایباسدالله استفاده کند، ولی در دورهای بسیار کوتاه نزد یکی از شاگردان وی مهدی نوایی، تمام اندوختههای او را فراگرفت. این موضوع از جهتی دلیل بر استعداد فراوان کسائی و از جهتی دیگر، نشان از محدودیت و سادگی تکنیک نوازندگی نی در آن زمان میباشد.
زندگی هنری
وی که از کودکی علاقهٔ زیادی به موسیقی داشت، از سن دوازده سالگی شروع به نواختن نِی کرد و در سن سیزده سالگی به مکتب استاد نوایی رفت (نوایی از شاگردان نایب اسدالله است و دیگر شاگرد نوایی، یاوری میباشد که او هم اصفهانی است). کسایی در محضر استاد صبا به نواختن ردیفها پرداخت و با هنرمندانی چون خالقی، مشیر همایون و حسین محجوبی نیز مینواختهاست. وی کنسرتهایی نیز با ادیب خوانساری و اجراهایی با تاج اصفهانی داشتهاست.
نخستین اجرا
کسائی، در سن ۲۰ سالگی نخستین اجرای تکنوازی نی خود را در دستگاه همایون در تئاتر اصفهان به صحنه برد و یک سال بعد قطعه معروف سلام را در دستگاه چهارگاه ساخت که از معروفترین قطعات موسیقی ایرانی به شمار میرود.[۱] این قطعه بعدها توسط حسین علیزاده در آلبوم صبحگاهی با سازبندی و ارکستراسیونی حجیم بازسازی شد.
کسائی، در سال ۱۳۲۹ برای اولینبار نی را به ارکستر برد و با ارکستر رادیو ارتش اصفهان همکاری خود را شروع کرد. در سالهای بعد با ارکسترهای متعدد رادیو به سرپرستی هنرمندانی چون ابوالحسن صبا، حسین یاحقی، حبیبالله بدیعی، محمد میرنقیبی، همایون خرم و دیگران به فعالیت خود در این زمینه ادامه داد. در سال ۱۳۳۵ به دعوت داوود پیرنیا به برنامه گلها راه یافت و تا سال ۱۳۵۷ که در گلچین هفته شرکت نمود، با این سلسله برنامه، همکاری داشت.
شروع فعالیتهای بینالمللی
از سال ۱۳۴۶، فضای کاری کسائی ابعادی جهانی هم پیدا میکند و یک صفحهٔ دورو در مایههای شور و ماهور از نوازندگی نی او به همراه تنبک جهانگیر بهشتی توسط کمپانی C.B.S فرانسه ضبط شده و در سال ۱۳۵۴ در نقاط مختلف جهان پخش شد. همچنین، کسائی تا سال ۱۳۵۶، برنامههای متعددی در جشن هنر شیراز برگزار کرد و با نوازندگان بزرگ جهان از جمله راوی شانکار، شاران رانی و بسم الله خان، دیدار کرد.
بعد از انقلاب ۱۳۵۷
بعد از انقلاب، به دلیل فضای نه چندان مناسبی که برای موسیقی ایجاد شد، وی آخرین برنامه رسمی خود را در رادیو ایران با همکاری جلیل شهناز، محمدرضا شجریان و جهانگیر ملک اجرا کرد. در این سال و تا قبل از سال ۱۳۶۱، آرشیو موسیقی رادیو اصفهان از بین رفت و کسائی هم از صدا و سیما برکنار و حقوقش قطع شد.
سفر به کشورهای خارجی
کسائی در دههٔ ۱۳۶۰، به کشورهای آلمان، انگلستان، فرانسه و هلند سفر کرد و در چند برنامه رادیویی، به اجرای برنامه پرداخت. در سال ۱۳۶۹، تندیس وی در گالری مفاخر هنری جهان در لندن نصب شد.
پس از آنکه کسائی در سال ۱۳۷۰، در جشنواره نینوازان در تالار اندیشه شرکت کرد، فعالیت او دوباره رونق گرفت و در سال ۱۳۷۴، صدا و سیما مستمری وی را برقرار کرد.
در سال ۱۳۷۵ به آمریکا و کانادا سفر کرده و در محافل شعر و موسیقی شرکت کرد. در سال ۱۳۷۶ هم با تلاش محمدرضا لطفی، انجمن دوستداران موسیقی ایرانی واشینگتن، مجلس گرامیداشتی برای کسائی بر پا داشت.
در سال ۱۳۷۸ موفق به دریافت نشان درجه یک فرهنگ و هنر شد. همچنین در سال ۱۳۸۱، به عنوان چهرهٔ ماندگار موسیقی انتخاب و تقدیر شد.
در سال ۱۳۸۱ محمد جوادکسایی (فرزند حسن کسائی) کتاب «از موسیقی تا سکوت» را که حاصل نیم قرن تلاش موسیقایی حسن کسائی است، با مقدمه بیژن ترقی به بازار کتاب عرضه کرد.
تأثیرات
تأثیرات بر نینوازی
حسن کسایی مانند تهرانی در تنبک، احمد عبادی در سهتار، علیاصغر بهاری در کمانچه و فرامرز پایور در سنتور به نوعی از ابتدا شروع به ابداع تکنیک و پیاده کردن تمام دستگاهها در ساز نِی نمود.
در گذشته صدای نِی، همراه با ناخالصی زیاد بود؛ یعنی نواختن آن به صورتی بود که تفاوت محسوسی بین صداهای اوج، بم و بم نرم نبود، ولی استاد کسایی توانست با تغییر حالت در زبان، در محل استقرار زبان، حالت لب و فرم سر نی، صدایی بسیار شفاف و بدون ناخالصی از نی تولید کند. همین پیشرفت باعث شد تا نوازندگی نی او، به رادیو راه پیدا کند. تکنوازیها و همکاری با نوازندگان و خوانندگان مشهور آن زمان چون جلیل شهناز، علی تجویدی، احمد عبادی، تاج اصفهانی، ادیب خوانساری و… باعث شد تا نی همردیف سازهای دیگر قرار بگیرد.
بعد از این دوره اغلب ارکسترهای ایرانی شروع به استفاده از این ساز کردند و این احساس نیاز باعث رشد روزافزون نوازندگان نی شد که حتی امروزه به عنوان یک رشته تخصصی در دانشگاه تدریس میگردد.
به گفتهٔ محمدرضا لطفی، نوازندهٔ تار و منتقد موسیقی، حسن کسایی با مجموعهٔ «ردیف نی» – که در هشتاد سالگی ضبط کرده بود- نخستین اثر آموزشی برای علاقهمندان به نی نوازی را مدون کرده بود.[۲]
روش نینوازی
نِی از جمله سازهایی است که در تاریخ موسیقی ایران جایگاه پرفراز و فرودی از دربار پادشاهان ساسانی تا همدم بودن با شبانان داشته؛ ولی هیچگاه نتوانست قابلیت اصلی خود را نشان دهد که بتواند مانند سازهایی از قبیل عود، تار، سنتور و انواع مختلف سازهای آرشهای و مضرابی جایگاه نسبتاً ثابتی در بین موسیقیدانان و مردم پیدا کند.
احتمالاً سادگی ساخت (که خود موجب پیدایش الگوهای غیراستاندارد و در نهایت باعث محدود شدن سطح تکنیکی نی شده بود) را بتوان عامل اصلی عدم ثبات در جایگاه اصلی نی دانست. توضیح آنکه، برای توسعه و رشد امکانات فنی و تکنیکی یک ساز، لازم است ابتدا ساختار آن، طبق الگویی دقیق و کارشناسی شده، طراحی و ساخته شود تا نواختن آن با حداکثر قابلیت اجرایی، میسر گردد. بر اساس اطلاعاتی که از ضبط اولین صفحههای موسیقی ایرانی در دست است، تکنیک نوازندگی سازهایی همچون تار، ویولن و کمانچه به نسبت نی در سطح بالاتری قرار دارد. تنها ضبطی که در گذشته از نی انجام شده تکنوازی و جواب آواز نایب اسدالله اصفهانی است که بنا به روایتی اولین کسی است که نی را به سبک «دندانی» مینواخته (هر چند خلاف این موضوع انکار ناپذیر نیست). در هر صورت میتوان با بررسی این چند صفحه ضبط شده، سطح نوازندگی نی را در آن زمان شناخت.
تأثیرات بر موسیقی
حسن کسائی در اصفهان سالها مکتبدار موسیقی اصفهان در رشتههای نی، سهتار و آواز بودهاست. اگرچه بیشتر آثار حسن کسایی بداههنوازی است تا موسیقی پیش ساخته، ولی امروز بخش زیادی از ضربیها و حتی آوازیهای نوازندگان نی، بهره گرفته از نوازندگیهای اوست. کسائی در نواختن نِی ایرانی همانند نداشت و در اوقات فراغت به تکمیل سهتار میپرداخت. وی در زندگی هیچ دلبستگیای به جز موسیقی نداشت. وی در شهر زادگاه خود، اصفهان در کوی عباسآباد زندگی میکرد. دیده شده بود که او حتی با لوله کردن کاغذی ساده و سوراخ کردن آن اقدام به نواختن نی میکرد که این در یکی از نوارهای صوتی آموزشی وی نیز بیان گردیدهاست.
حسن کسائی که از پیشکسوتان موسیقی سنتی به شمار میآمد، بر خلاف بسیاری از آنان ذهن و اندیشهای نوگرایانه دارد. ردیف موسیقی سنتی را «وحی منزل» تلقی نمیکرد.
تفکرات
کسائی از زمره موسیقیدانانی بود که کمتر حرف میزدند و بیشتر عمل میکردند. خود او میگفت آنها که نمیتوانند حرفشان را با ساز بیان کنند و ” چیزی برای ارائه موسیقی ندارند، با صحبتهای عجیب و غریب میخواهند خودشان را مطرح کنند.” این سخن منسوب به “واگنر” است که “
آن جا که سخن بازمیماند، موسیقی آغاز میشود.
کسائی میگفت عکس این هم صادق است
آن جا که موسیقی بازمیماند چه سخنها که آغاز نمیشود!
کسائی رواج و رونق لقب «استاد» را «ترافیک استاد» مینامید. چیزی که موسیقی را به راه خطا میکشاند.[۵]
به باور کسائی، “تقلید، هرگز کسی را به بلندای هنر نمیرساند. تقلید و تکرار مثل ” زیراکس” است! شما خط ” میرعماد” را که مثلاً ” پنج میلیون تومان” میارزد، اگر ” زیراکس” کنید، سیصد تومان هم ارزش پیدا نمیکند!” جوانانی که به فراگیری موسیقی میپردازند نیز نباید بعد از گذراندن دوره آموزشی (باز هم) صد در صد از استاد خود تقلید کنند. بلکه باید بکوشند با نو آوری، شخصیت و ذوق خود را نشان دهند.” به باور او موسیقی پیوندی است میان خلاقیت و تکنیک، ولی تکنیک باید ابزاری باشد در خدمت خلاقیت. “در روزگار ما قضیه بر عکس شدهاست و در نتیجه، جای موسیقی حال را موسیقی قال گرفتهاست.”[۵]
آثار
یکی از مهمترین آثار کسائی، قطعه معروف سلام در دستگاه چهارگاه است که از معروفترین قطعات موسیقی ایرانی به شمار میرود.[۲] برخی از آلبومهای او:
نای نی
نای جان
یاران زندهرود (باصدای تاج اصفهانی)
به اصفهان رو (باصدای تاج اصفهانی)
شاخه گل ۶ (باصدای غلامحسین بنان)
شاخه گل ۹ (باصدای غلامحسین بنان)
شاخه گل ۱۶ (باصدای غلامحسین بنان)
گفتگوی نی و عود
گفتگوی نی و تار
دختر گُلفروش (باصدای علی جهاندار)
شاگردان[ویرایش]
شاگردان زیادی از محضر او درس گرفتهاند که امروز از چهرههای برجسته موسیقی ایران به شمار میآیند، از جمله:[نیازمند منبع]
حسین عمومی
حسن ناهید
منوچهر غیوری
جمشید عندلیبی
بهزاد فروهری
دیدگاه دیگران
حسن کسایی از اندک موسیقیدانان ایرانی است که معارض و مخالفی در برابر خود ندارد. منش و روش انسانی از یک سو و احساس و توانمندی هنری از سوی دیگر، او را هنرمندی مورد ستایش و احترام همگان قرار دادهاست.[۵]
محمدرضا لطفی، «نه به خود و نه به هیچکس دیگر این اجازه را نمیدهم که از استاد حسن کسایی انتقاد کند، چرا که بررسی آثار او در حد ما نیست. این را به خاطر عشقم به حسن کسایی نمیگویم بلکه این به خاطر عظمت، بینش، معرفت، حال و عشق او به ایران زمین است»[۶]
ساسان سپنتا، موسیقی شناس، «احراز تُن شفاف و مطلوب در محدودههای بَم و زیر نِی» را از ویژگیهای بارز نوازندگی کسائی میداند: «تن صدای نی استاد کسائی در محدوده بم، گرم و دارای هارمونیکهای مطلوب و غنی است.»
حسین عمومی، موسیقیدان و نی نواز، کسائی را «پایهگذار مکتب نی» به شمار میآورد. مکتبی که «نوازندگان بعد از او چه مستقیم و چه غیر مستقیم» از آن متأثر شدهاند.
حسین دهلوی، موسیقیدان و آهنگساز، میگوید: آنچه مولوی دربارهٔ «نی» سروده، در نی کسائی به واقعیت پیوستهاست.
پرویز یاحقی، آهنگساز و ویولن نواز، ستایش را به آن حد میرساند که کسائی را «استاد فرزانه تاریخ موسیقی جهان» مینامد.
هوشنگ ابتهاج سرودهاست: شکایت شب هجران که میتواند گفت حکایت دل ما با نی کسائی کن
فریدون توللی گفتهاست: در نغمه اگر جلوه کند راز خدائی هم ساز عبادی خوش و هم نای کسائی[۵]
درگذشت[ویرایش]
استاد حسن کسایی در ۲۵ خرداد ۱۳۹۱، پس از سپریکردن ۲ ماه در حالت کما، درگذشت.[۲] مراسم خاکسپاری وی در سکوت خبری و به صورت شبانگاهی با حضور جمعی از اعضای خانواده و شاگردان استاد برگزار شد و طبق وصیت زندهیاد کسایی مبنی بر خاکسپاری در کنار مقبره استاد تاج اصفهانی، پیکر ایشان در تخت فولاد اصفهان و در فاصله کمی از مقبره این استاد موسیقی به خاک سپرده شد.[۷]
محمد خلیل کسایی، فرزند حسن کسایی، روز ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۵ بر اثر حمله قلبی درگذشت.