نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

آواز بیات اصفهان مایه دو علی‌اکبر شهنازی تار

آواز بیات اصفهان مایه دو علی‌اکبر شهنازی تار

آواز بیات اصفهان مایه دو علی‌اکبر شهنازی تار.mp4

آواز بیات اصفهان مایه دو علی‌اکبر شهنازی تار

استاد علی اکبرخان شهنازی

جواد ظل طاعت

استاد علی اکبر شهنازی، فرزند “آقا حسینقلی” در سال 1276 در تهران زاده شد و از همان کودکی به شاگردی پدر نشست. پس از مرگ پدر، نزد عموی خود “میرزا عبداالله” فراگیری موسیقی را ادامه داد و پس از مرگ عمو، دیگر به آن درجه از توانایی رسیده بود که بتواند چراغِ خاندان هنر را روشن نگاه دارد. وی از نوازندگانی بود که در تار نوازی ایران، سبک و امضای خاص خود را داشت. در آثارِ به جامانده از وی، قدرت اجرا در تکنیک و سونوریته، در تمام دوران نوازندگی اش، یکسان بوده، هرجا از”استاد شهنازی” سخن به میان آمده، تکنیک های فردی، مانند ریز های طولانی چپ و راست های متوالی و …مشهود است. در ردیف سازی، به ردیف دوره های عالی شهرت داشت، و با ترتیبی خاص، قطعات سازی را می ساخت. استاد “شهنازی” شگرد خاصی در تار نوازی داشت. پرش های پیاپی از پایین دسته به بالای دسته ی تار و خط سیرِ نغمه ها با فاصله های بزرگ، شیوه ی خاص او بود. در ریزه کاری ها و پیچ و خم های تکنیکی، از همه امکانات فنی تار، بهره می برد. تا آنجا که از نخستین زخمه ها، تارِ او قابل تشخیص می شد. شیوه ی تار نوازی “شهنازی” شباهتی کامل، به شیوه ی پدرش داشت و با قدرت و صلابت می نواخت. البته عادت به این صلابت، گاه نواخته های او را از ظرافت خالی می کرد. او برخلاف پسرعموی خود استاد “احمد عبادی”، با نوآوری میانه ی چندانی نداشته و تار را تمام عمر، به سبک و سیاق گذشتگان می نواخت و می آموخت. حال آن که در عالم نظر، بیشتر جانبدارِ تحول بود. به عنوانِ نمونه در گفتگویی اختصاصی با »ماهنامه رودکی« در سال 1352 گفته بود که: »موسیقیِ ما آنقدر وسیع و پرقدرت است که هرکاری با آن می توانید بکنید… این که می گویند این، موسیقی محفلی و خصوصی است و برای اجرا با ارکستر بزرگ مناسب نیست، حرفی است که از خود درآورده اند. برعکس، وسعت موسیقی ایران و ظرفیتش برای اجرا با ارکستر های بزرگ خیلی زیاد است. قدیم خود ما ارکسترهایی داشتیم که خیلی هم موفق بود. “علینقی خان وزیری” و “روح الله خالقی” هردو موسیقی ایرانی را با ارکسترهای بزرگ رهبری کرده اند.«نواخت مضراب های پـرقدرت، پـرکار، شفاف و بلورین و در عـین حال پـیـچـیده در کنارِ حس زیـباشناسی قوی موسیقی دستگاهی ایران، ابداع تکـنیک هایی جدید در تار نوازی مـبتـنی بر اصول صحـیح موسـیـقی ایرانی، استـفاده زیاد از امکانات ساز تار، پرش های ممتـد از بالا دسته ساز به پایـین دسته ساز و برعکس، و ایجاد صداهای متـنوع در ساز از ویژگی های نوازندگی “شهـنازی” به شمار می آید که موجب می شود در سازش، نشاطی عـمیق، حرکت مدام، امید گـسترده و روحیه ی خروش موج بزنـند. هـمه اینها، بی گـمان نشان از مهـارت و تسلط او به دقایق موسیقی ایرانی داشت که مورد استـفاده و تـقـلید بـسیاری از نوازندگـان هـمدوره وی و نیز آینده قرار گرفت. استاد “شهنازی” در چهارده سالگی نوازنده ای چیره دست بوده و از صدای سازِ ایشان، به همراه آواز جناب “دماوندی” در دوره ی اولِ ضبط، صفحاتی موجود است. شاید شیوه ی نوازندگی وی را بتوان به دو دوره تقسیم کرد: در دوره ی اول بیشتر تحت تاثیر فضای سازِ پدر و عمویش بود. از این دوره صفحه ای به نام »با یاد پدر« “میرزا حسینقلی” ) شور( موجود است.در دوره ی دوم در ساز وی، به دلیل تاثیراز محیط اجتماعی، تفکر غالب زمانه و گسترش تجربیات شخصی در تکنوازی، تغییراتی بوجود آمد و باعث پیدایش شیوه ای شخصی، با شکوه و منحصر به فرد شد. مختصات عمده ی ساز وی در دوره ی دوم بدین شرح است: استفاده از مضرابِ بلندتر نسبت به گذشتگان بکار گیری انواع ریز از نظر نرمش، درشتی، شدت، عمق و تعداد در واحدزمان ایجاد نوانس های متنوع با تغییر فشار دست راست روی خرك، استفاده از چپ های مکرر، دامنه ی چرخش و نوانس های متفاوت استفاده از ضربه زدن با چوبه ی کاسه با مضراب در قطعه های ضربی برای دست یابی به رنگ آمیزی جدید، ابتکارِ بدیع در انگشت گذاری ضمن تسلّط و اتکاء به شیوه ی قدما از جمله کندن سیم بــم با شصت. استفاده ی بیشتر از همزمان گرفتن سیم های اول و دوم و سیم بــــــــم، استفاده از نت های هم صدا و هم نام در سیم های مختلف اجرای دوبل نت به کار گیری بیشتر و متنوع تر خفه کردن) گاهی گرفتن یکباره و همزمان همه سیمها(، اجرای دو سیمه اجرای پاساژهای سریع در سکوت های بین جمله ای.

یکی دیگر از وجوه بارز این هنرمند، توجه و صرف سالیانِ طولانی عمر به آموزش و انتقالِ فرهنگ فاخر موسیقی ملی و نوازندگی تار، اجرای ردیف “میرزا حسین قلی” و تدوینِ ردیف عالی تـــار با ضربی های متنوع و گسترش تکنیک های نوازندگی تــــار است. استاد “شهنازی”، بیشتر روی اشعار شعرایی نظیرِ، “ملک الشعرا بهار”، “حسین مسرور”، “وحید دستگردی” و “امیر جاهد”، آهنگ گذاشته و با خوانندگانی نظیرِ،”اقبال السلطان”، “حسینعلی خان نکیسا”، “رضا قلی ظلی”، “طاهر زاده” و “ادیب خوانساری”، همکاری داشته و در اوایل در رادیو با اعضای ارکستری که عبارت بودند از : “ابراهیم منصوری”، “یگانه”، “یوسف زاده”، کار می کرد.

از شاگردانِ وی می توان، به “میرزا حسن خان مشار”، “میرزا عیسی خان حاتم”، “باصرالدوله”، “منتظم الحکما” )دکتر مهدی صلحی(، “حاج آقا محمد ایرانی مجرد”، “جلیل االله صالحی”، “محمدرضا لطفی”، “نصراالله زرین پنجه”، “هوشنگ ظریف”، “فرهنگ شریف”، “ژان دورینگ”، “رضا وهدانی”، “اسداالله حجازی”، “داریوش طلایی”، “حسین علیزاده”، “عطاءاالله جنگوك”، “داریوش پیرنیاکان” نام برد. از تصانیفی که ساخته می توان به تصنیف »ای نوع بشر«، »به اصفهان رو«، »سرود جوانان وطن«، »تصنیف چهارگاه«، اشاره کرد. استاد “شهنازی” یکی از دوستان نزدیک “عارف قزوینی” بود و همراه با صدای او، آهنگهای بسیاری نواخت و درباره او می گفت: »”عارف” دارای دو دانگ صدا بود ولی خیلی با حالت و گرم می خواند به طوری که شنونده را به سوی خود جذب می کرد.« خاطره ای از “استاد شهنازی” با زنده یاد “عارف” مانده، که شنیدنش خالی از لطف نیست. استاد “شهنازی”، باغی در جعفرآباد شمیران تهران داشت که از پدر مرحومش، به وی به ارث رسیده بود. مادرش در تابستانها به آنجا سفر می کرد و استاد نیز آخر هفته ها، پس از یک هفته تلاش و تدریس به شاگردان، عزم به دیدار مادر می کرد. “عارف” و “اسماعیل قهرمانی” از تردد هفتگی “استاد شهنازیآواز بیات اصفهان مایه دو علی‌اکبر شهنازی تار” در آن مسیر خبر داشتند و در یکی از همان روزها به اتفاق چند دوست دیگر، روبروی سفارت انگلیس، انتظار کشیده تا استاد را می بینند و به اصرار، وی را به منزل برادر دکتر “رضازاده شفق” برده و پس از صرف نهار و کمی استراحت، تاری می آورند و استاد هم می نوازند که عارف با شنیدن نوای دلنشین تار استاد سر کیف آمده و چند بیتی را با استاد “شهنازی”، همراهی می کنند.

استاد “شهنازی” نقل می کنند که: “عارف” هنگام استراحت، شمدی را روی سرش کشید و مشغول به استراحت شد، از آنجایی که هوا گرم بود و ادامه مسیر برای بنده نیز دشوار بود، من هم خوابیدم و تصمیم گرفتم که عصر بروم. یک کسی آن جا بود و مشغول به ساز شدن شد. “عارف” یک مرتبه شمدرا از سرش برداشت وچپچپ به وی نگاه کرد و گفت:لااله الاالله!مجددا دراز کشید و یکبار دیگر نیز این کارتکرارشد که پس بار سوم،عارف بلندش دو ساز را دست او گرفت و گفت: من گوش استماع ندارم. بعد از شنیدن ساز”شهنازی”، من دیگر گوش شنیدن صدای ساز دیگریراندارم.من درحالت وجه به آهنگی که به گوشم نرفته،هستم،وازآن لذتمی برم وتو با این کار، آن آهنگها را از گوشم خارج می کنی. و او را از خانه خارج کرد. سپس من به “عارف” گفتم: عارف جان چرا دماغش را سوزاندی؟ عارف گفت: آخر ایشان می بایست، این قدر فهم داشته باشدکه یکچنین آهنگی راکه ما زدیم وازآن لذت بردیم و هم اکنون نیزدرحال وهوای آن هستیم را از گوشمان خارج می سازد. زنده یاد “علی اکبرخان شهنازی” در سال 1363 در تهران درگذشت. 

نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

کلاس ارف کودکان (موسیقی کودک)

کلاس ارف کودکان (موسیقی کودک)

در آموزشگاه موسیقی نیما فریدونی این اساتید در زمینه آموزش ارف کودک (موسیقی کودکان) همکاری دارند:

این کلاس‌ها به دو صورت حضوری و آنلاین تشکیل می‌گردد.

نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

کلاس سنتور محمدصادق اسفندیار

کلاس سنتور محمدصادق اسفندیار

محمدصادق اسفندیار

متولد ۱۳۷۶

-شروع یادگیری سنتور از ۷ سالگی

-اجرای کنسرت در سنین کودکی در چند شهرستان

-فارغ التحصیل از هنرستان موسیقی پسران تهران 

-به اتمام رساندن دوره های تخصصی سنتور در هنرستان موسیقی نزد نادر سینکی و سعید ثابت

-بهره مندی از اساتیدی چون : مهدی ضرابی، امیرحسین رمضانی، علیرضا ایلچی و…

-تشکیل گروه سنتور نوازی نغمه و اجرای کنسرت های مختلف در داخل و خارج از هنرستان موسیقی

-اجرای کنسرت های متعدد در هنرستان موسیقی پسران

فعالیت در ارکستر موسیقی هنرستان موسیقی پسران

-اجراهای مختلف در فرهنگسراهای تهران و شهرستان های دیگر

-دانشجوی ترم آخر مقطع کارشناسی موسیقی ایرانی دانشگاه تهران

-افتخار شاگردی نزد استادانی همچون:سیامک آقایی، مجید کیانی، داریوش طلایی، هومان اسعدی، داریوش پیرنیاکان، سیامک جهانگیری و…

-تدریس دوره های سنتور در فرهنگسراهای ابن سینا و اشراق از سال ۱۳۹۶ تا کنون

-اجراهای کنسرت های متعدد در دانشگاه تهران

-اجرای کنسرت های متعدد در تالار وحدت به همراه گروه کر بل کانتو از سال ۹۴-۹۷

-شرکت در جشنواره جوان در سال ۱۳۹۶

-ساخت و انتشار قطعه آسمان۱۳۹۸

-ساخت و انتشار قطعه بی کران ۱۳۹۷

-ساخت پوئم سمفونی زمین  ۱۳۹۵

-ساخت و تنظیم قطعات مختلف برای گروه سنتور نوازی ۱۳۹۱-۱۳۹۴

-گذراندن دوره ی تکمیلی سنتور نزد استاد اردوان کامکار

-گذراندن دوره های هارمونی،کنترپوان،ارکستراسیون نزد استاد هوشنگ کامکار و امیرحسین رمضانی

-گذراندن دوره های نوازندگی تمبک نزد استاد محمداسماعیلی

-گذراندن دوره های نوازندگی پیانو و آهنگسازی نزد آرش پاکزاد،سهراب کاشف،رضا طاهری

-شرکت در کارگاه ها و مستر کلاس های مختلف

تک‌نوازی سنتور دستگاه همایون محمدصادق اسفندیار.mp4

تک‌نوازی سنتور دستگاه همایون محمدصادق اسفندیار

کنسرت دونوازی سنتور و کمانچه فرهنگسرای ارسباران محمدصادق اسفندیار.mp4

کنسرت دونوازی سنتور و کمانچه فرهنگسرای ارسباران محمدصادق اسفندیار

آسمان آهنگساز محمدصادق اسفندیار.mp4

آسمان آهنگساز محمدصادق اسفندیار

بیکران آهنگساز محمدصادق اسفندیار.mp4

بیکران آهنگساز محمدصادق اسفندیار

نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

محمدمهدی کمالیان سازنده‌ی سه‌تار

محمدمهدی کمالیان سازنده‌ی سه‌تار

افشاری سه‌تار مهدی کمالیان.mp4

“محمدمهدي کمالیان”

زنده یاد “محمدمهدي کمالیان”، نوازنده و سازنده ي سه تارهاي نفیس، کارشناسِ موسیقیِ ردیف،

عکاسِ هنرمند، ادیبِ پرمطالعه، فاضلِ صاحب نظر و یکی از مهم ترین رجالِ فرهنگی ایران در حفظ

میراث پرارزشِ ردیف استادانِ موسیقی ایرانی، بنا به منشِ فردي و شخصیت ویژه اش، تا زمانی که

حیات جسمانی داشت، اجازه نداد حتی یک سطر از گفتار و کردارش، در جایی نوشته شود. این

پرهیز که ریشه اي دیرینه در اخلاق و عادت متفکرانِ مشرق زمینی دارد، در زنده یاد “کمالیان”،

جلوه اي بس بارز و شدید داشت و سواي نوشته ي کوتاهی از دوستدارش زنده یاد “محمدرضا

لطفی” در جلد اول »کتابِ سال شیدا«، هیچ مطالبِ دیگري درباره ي او چاپ نشده است. زنده یاد

“کمالیان” از جمعِ حرفه اي هاي موسیقی کناره می گرفت و مایل نبود با عنوانِ موسیقی دانِ حرفه اي

شناخته شود. مردم او را نمی شناختند و حتی خواص هم کمتر وي را می شناسند. زندگی درونی و

مصفاي او که در جوارِ خانواده اش و با علاقه ي فراوان به ساز و خوشنویسی و عکاسی و کتاب و

طبیعت می گذاشت، انرژي درونی او را براي کارهایش ذخیره کرد و بعد از مرگ جسمانی او بود که

این انرژي نهفته و متراکم، رها شد و اثر خود را بر فرهنگ موسیقی ایرانی بر جاگذاشت. استاد

“کمالیان” خود را زنده به کار می دانست نه زنده به نام.

پنجم خرداد 1376 خورشیدي، روزِ درگذشت استاد “محمد مهدي کمالیان” است. جنابِ “علیرضا

میرعلی نقی” محقق و پژوهشگر موسیقی در گفتوگویی با خبرنگار موسیقی ایسنا، گفته است که:

“محمدمهدي کمالیان” در سال 1297 در تهران متولد شد و در خانوادهاي اصیل، مذهبی و بازاري آن

زمان پرورش یافت، به موسیقی از دوران کودکی و به واسطه شخصی که به منزل ایشان رفت و آمد

داشت و ساز مینواخت علاقهمند شد. وي تحصیلات خود را در رشتهي فلسفه که کمتر کسی در آن

زمان، به این رشته روي میآورد، ادامه داد و به علت طبعِ لطیف و کنجکاوياي که داشت، بعد از

تحصیلات دانشگاهی و به تشویق اساتیدي چون استاد “صبا” و استاد “وزیري” به ساز سازي و به

خصوص سه تار سازي روي آورد. وي ادامه داد: »فعالیتهاي استاد را به سه بخش عمده میتوان

تقسیم کرد اول، ساختنِ ساز، که میتوان گفت سازهاي ایشان از ظرافت خاصی و از تکنیک ساخت

بالایی برخوردار بود، دوم، نوازندگی ایشان که در نوازندگی بسیار ماهر بود. وي از نظر نوازندگی،

پیرو مکتب استاد “هرمزي” بود که روشِ “هرمزي” ترکیبی از سه تار “درویش خان” و تار “مرتضی

نی داوود” میباشد. استاد “کمالیان” در نواختن سه تار، لطافت و آرامش زیادي داشت و از نظرِ

تکنیک، داراي رمزهاي منفصل، تک مضرابهاي خیلی موثر بود و در واقع میتوان گفت که روشِ

قُدما همراه با تعادلِ زیاد را، میتوان در سازِ ایشان دید. این محقق و پژوهشگرِ موسیقی اضافه کرده

که خدمات ایشان در دههي 47 تا 57 سبب شده بود که براي اولین بار موسیقی ایران جدي گرفته

شده و مرکزي به نامِ مرکزِ حفظ و اشاعه موسیقی تاسیس شد و رییس وقت “قطبی”، اختیار را به

دست چند نفر صاحب صلاحیت داده که از جمله استاد “کمالیان” بود که اولین کارگاه جدي سه تار

سازي را در این مرکز، راهاندازي کرد. مسئله مهم دیگري که میتوان به آن اشاره کرد، زحمات

ایشان در ضبط و حفظ ردیفهاي موسیقی بود. در دههي 40، آخرین نسل شاگردان “درویش خان”

و “آقا حسینقلی” که از پایههاي موسیقی ایران هستند رو به انقراض بودند و اینها که همگی استادان

مطرح و بارزي بودند، به علت کهولت سن و کلاً، دور بودن از اجتماع، اهمیتی براي موسیقی خود

قائل نبودند و در واقع براي خودشان و دلِ خودشان، مینواختند و تا زمانِ استاد “کمالیان” کاري از

اینها ضبط نشده بود و اگر ضبط نمیشد، حلقه ي واسط بینِ موسیقی امروز و موسیقی دوره قاجار را

براي همیشه از دست میدادیم. یعنی من فکر میکنم، اگر ایشان نبودند، ما یک دوره ي تاریخ

موسیقی را از دست میدادیم. وي میگوید: »از فعالیتهاي دیگر ایشان میتوان به تحقیقات وسیعِ

ایشان در زمینه ي »دوتارِ خراسان« اشاره کرد که در این تحقیقات، ایشان انواعِ »دوتار« را از نظرِ

اندازه، نوعِ ساخت و صدا، بررسی کردهاند که از این تحقیقات، تعدادي مقاله ي جامع باقیمانده است

و همچنین میتوان به فعالیتهاي عکاسی ایشان نیز اشاره کرد که حتی یکی از عکسهاي ایشان را

یک شرکت هوایی معتبر براي آرم خود، خواسته بود. این محققِ سالنامه ي موسیقی در ادامه گفت،

وي در سازسازي، پیروِ تکنیک خاصی نبود و براي خوب شدن صداي ساز، سوراخهایی را روي ساز

پیدا میکرد که بسیار حسی بود که البته دوستانی که در سازندگی ساز، دستی دارند، بسیار این مورد

را مورد بررسی قرار دادهاند و در این مورد نیز مقالات زیاد نوشته شده است. وي در پایان اظهار

داشت: استاد “کمالیان” را میتوان یکی از برجستهترین هنرمندان این کشور به ویژه در هنرِ ساختن و

نواختنِ »سه تار« به شمار آورد که ایشان به علت روحِ والا و فروتنی که داشتند هیچ گاه حاضر نشدند

که در محافل موسیقی نامی از وي آورده شود و حتی عدهاي بعد از فوت ایشان توانستند این استاد

گرانقدر را بشناسند.

چند سطر از خاطرات زنده یاد “محمد مهدي کمالیان”: »براي اولین بار صداي سه تار را در رادیو شنیدم. مرحوم “عبادي” سه تار می زد. صداي ساز خیلی مرا می گرفت ولی نمی دانستم سه تار واقعی چیست. تا اینکه به وسیله برادرم که همکار دکتر گل گلاب )شاعر( بود با جمعی از هنرمندان منجمله”علینقیوزیري” بهکوهرفتیم.یکروزآقاي”وزیري”گفت:اینجاکهمیآییم،خوبه »سه تاري« داشته باشیم که قابل حمل ونقل باشد. مرحوم “گل گلاب” گفت: چشم. یک روز مرحوم “گل گلاب” نقشه »سه تاري« روي کاغذ کشیده بود که به منزل ما آورد و با کمک ایشان سه تاري ساختم. این سه تار را که ساختم براي من یک تشویق بود. بعد چندتا »سه تار« را که نزد آشنایان بود و ایراد داشت گرفتم، که تعمیر کنم. یک کمی که با سیستمِ سه تار سازي آشنا شدم، بعضی سه تار ها را می گرفتم، صفحه را بر می داشتم، داخلش را می دیدم و از این کارها… روزي با مرحوم “گل گلاب” به منزل استاد “ابوالحسن صبا” رفتیم که در حال نواختن بود. فرمودند: این سه تار صدا ندارد. ببریدش! سه تار را آوردیم منزل، صفحه را تراشیدیم چند تا سوراخ هم روي صفحه زدیم. روز بعد “صبا” گفت باز که این سه تار را آورده اید. بعدگرفت ناخن زد و گفت به به چکار کردید که این سه تار صدایش خوب شده است.آنجا صبا مرا تشویق کرد که هم سه تار بزنم و هم سه تار بسازم از آ ن به بعد سالی دو سه تایی سه تار ساختم. در ساختن کاسه ي سه تار بیشتر پیرو یک عود ساز عراقی به نام ِخان بابا عرفاتی، این تکنیک را فرا گرفتم. »سه تار« شاید تنها سازي باشد که استاندارد ندارد. مثل تار و ویولن نیست که یک استاندارد خاص داشته باشد. هر کس که خواسته یک سه تاري بسازد، یک قالب براي خودش گرفته یا قالب استادان قدیمی را تقلید کرده. حالا یک قدري کوچک و بزرگ کرده. و یا گلابی وار کاسه را درست کرده و یا مدور. »سه تار« از نظر ساخت و تکامل تغییر نکرده، ولی از نظر صدا، مقداري بهتر شده. اما قابل گفت و بحث نیست و جزئی است. شما از ساز صدا می خواهید. ریخت ساز چندان مهم نیست. ثلث صداي

سه تار از کاسه و مابقی ازصفحه سه تاراست.سه تاربایدپرده هایش ازجنس زه )روده(باشدکه

صداي نرمی دارد.حتی پرده هاي نایلون را اگربه جاي زه ببندیم صداراکرمیکندیا کاتکوت) نخ بخیه( را که جدیداً می بندند. از نظر استحکام و دوام خوب است ولی صدا را کر می کند و کار زه را انجام نمی دهد. و اما رنگ کاسه مقاومت ساز را بالا می برد، ضمن اینکه زیبایش هم می کند. سهچهاردستکهلاكبزنید،کمکمیکندکهتمامروزنههاراپرکندومقاومتچوبراهم بالا می برد. در رطوبت به این زودي ها باز نمی شود. ولی صفحه را بیشتر از دو دست لاك نمی زنم. یک سه تار ساختم و سر پنجه را پایین تر از دسته به ارتفاع دو میلیمتر بردم که صدا نرم بشود. و هیچ وقت سیم شل نمی شود. ولی من هیچ وقت فکر نکردم که سر پنجه سه تار را مثل سر پنجه گیتار درست کنم و کارهایی بکنم که ماهیت پنجه سه تار را تغییر بدهم آن می شود. نوعی سنت شکنی که شکل اصلی را تغییر می دهد. مثل درست کردن سرپنجه تو خالی ) طرح سه تار قنبري مهر( هر کس یک کاري کرده بالاخره تجربه است، شنیدم که بعضی ها الکل روي صفحه سه تار می ریزندوبعدآتش میزنند الکل که تمام میشود صفحه میسوزدویک حالت ذغالی پیدامیکند،این در حالی است که چوب هنوز خشک نشده و شیره هاي داخل آن هنوز تر است ولی چون آن را سوزانده اند براي مدت زمان محدود یک سال صدایش خوب است ولی بعدها هم صفحه می افتد و هم صدایش سوخته است. در مورد ساخت ساز اگر کلاس بگذاریم و تمام سه تار سازها را جمع کنیم و آنچه را که می دانیم بگوییم، آیا سه تاري خواهند ساخت که مرحوم عشقی می ساخت؟ یا تاري خواهند ساخت که یحیی می ساخت؟ در آن کلاس هر کس نکته اي را می گیرد. امکان دارد از آن میان یک نفر مطلب را خوب فهمیده باشد. به این جهت در زمینه ساخت سه تار تا کنون شاگردي نداشته ام. حالا یکی آمده سئوالی کرده و جوابی هم گرفته، او که اسمش شاگرد نیست. این است که می گویم شاگرد تربیت نکرده ام و هرگز شاگردي نداشتم. اما اسم گذاري روي سه تار هایم را از “آقا محمدایرانی مجرد” یاد گرفتم. اسم گذاشتن روي سازها از زمان ایشان شروع شد. و معمولاً اسامی که روي سه تار ها گذاشتم روي حالت صداي آنها بوده و روي موقعیت درونی خودم این اسامی را انتخاب کردم.«

نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

سینا نصرتی مدرس آواز و سه‌تار

سینا نصرتی مدرس آواز و سه‌تار

تماس جهت ثبت نام: ۲۲۹۵۲۸۲۰

درباره‌ی سینا نصرتی از زبان خودش:

 این قسمت را اختصاص دادم به معرفی اساتیدی که در کنار آنها دانش موسیقی را فرا گرفته ام؛ همچنین  فعالیت هایی که در روند آنها  تجربه کسب  کرده ام  و در بخشی ازآن فعالیت ها به صورت داوطلبانه شرکت کرده و دستمزدی در قبال آنها دریافت نکرده ام. 

برای یادگیری ردیف های کریمی و دوامی از 9 سالگی تا 16 سالگی از کلاس های آقای سالار عقیلی استفاده کردم.

برای مهارت های صداسازی و ردیف طاهرزاده از 15 سالگی به مدت دو سال نزد استاد حمیدرضا نوربخش کسب دانش کردم.

آواز کلاسیک و جز را در دوره ی هنرستان از آقای فرشاد فولادوند آموختم.

سه تار را از :

9 سالگی تا 18 سالگی نزد استاد بهداد بابایی

15 تا 17سالگی  نزد استاد جنگوک و از 16 تا 18 سالگی از آقای حسین مهرانی فراگرفته ام.

از 17 سالگی تا 19 سالگی از آقای احسان امامی و 19 تا 20 سالگی در کنار استاد مسعود شعاری نیز کسب مهارت کرده ام.

برگزاری کنسرت های متوالی خیریه برای کودکان محک در سالهای 79،80،81،82،83.

 کنسرت های مربوط به هنرستان در سالهای 83،84،85،86،87 در تالارهای اندیشه و فارابی.

اجراهای مربوط به خانه ی موسیقی شماره ی 4 مانند: Open mic و بداهه نوازی در جامعه ی موسیقی جز تهران و دیگر شهرها از سال 1396 تا کنون.

بنیانگذار  اجراهای خیابانی به سبک مدرن (امروزی) در شهر رشت. در سالهای 1390 تا 1394.

همنوازی و آواز به عنوان مهمان با ارکستر ملی نوجوانان و جوانان ایران.

سوابق شغلی:

آهنگسازى فيلمها و نوازندگى ها

گروه هنری ماناک از تیر ماه 1393 تا بهمن 1397

فیلم ناهید به کارگردانی آیدا پناهنده برنده ی جایزه ی کن در بخش موسیقی فیلم.

فیلم زمناکو به کارگردانی مهدی قربان پور

فیلم اسرافیل به کارگردانی آیدا پناهنده کاندید جشنواره ی تخصصی مارسی در بخش موسیقی

فیلم لاک قرمز به کارگردانی جلال حاتمی برنده ی جشنواره ی هر در سال 1395

موسیقی بازی Game : سایه چین

گروه مه از مهر 1394 تا کنون

صدای جشنواره هنر برای صلح سال 1392 با اجرای مجموعه ی زهره و طاهر بر اساس موسیقی خراسان شاعر ملا نفس.

آهنگسازی و تنظیم:

همنوازان تاج از تیر ماه 1396 تا شهریور ماه 1397

دو تصنیف برای کوینتت زهی و پیانو با خوانندگی وحید تاج و تنظیم مجدد قطعات گذشته از کارهای آقای تاج برای همنوازان

نوازندگی:

گروه شورا از خرداد 1395 تا کنون

آلبوم آب که بالا میرود ما پایین میرویم با آهنگسازی پویان منصوری و میثم ستایش.

اجرا هایی در مجموعه ی نیاوران در سالهای 1395 و 1396.

نوازندگی و سرپرستی:

گروه چهار سیم از مهر ماه 1388 تا کنون

موسیقی این گروه  فیوژن و محلی است که در قالب کوینتت ایرانی  می باشد و که معمولا با همراهی  یک تا دو نوازنده ی مهمان اجرا می شود .

58این گروه  اجرا در دانشگاه های کشور و شهر رشت داشته و فعالیت امروز او ساخت پروژه های تک ترک های بلند است.

آهنگسازی و تنظیم:

ارکستر ملی نوجوانان و جوانان ایران

از شهریور ماه 1397 تا کنون

تنظیم قطعاتی از استاد لطفی و مشکاتیان در بزرگداشت استاد شهنازی به مدیریت آقای آرمان نوروزی و رهبری آقای مهرداد میرزایی.

تنظیم قطعاتی از مجموعه ی چاووش.

مدرس سه تار و آواز:

مدرس آواز و سه تار در آموزشگاه موسیقی فادو از بهمن 1396 تا کنون

مهارت ها:

تدریس آواز سنتی و کلاسیک

آموزش سه تار

آهنگسازی و تنظیم

آهنگسازی (دیجیتال)

سرپرستی گروه

آموزش گروه نوازی

سوابق تحصیلی:

فارق التحصیل از هنرستان سوره در سال 1386

فارق التحصیل از دانشگاه سراسری موسیقی گیلان در رشته ی نوازندگی سازهای ایرانی در سال 1392

hinay سه‌تار سینا نصرتی.mp4

یار مرا سینا نصرتی و وحید تاج.mp4

موسیقی فیلم لاک قرمز سه‌تار سینا نصرتی .mp4

موسیقی فیلم لاک قرمز سه‌تار سینا نصرتی ۲.mp4

موسیقی خراسانی زهره و طاهیر سینا نصرتی.mp4

قطعه‌ای از مجموعه‌ی نوا سه‌تار سینا نصرتی.mp4

قطعه‌ای از مجموعه‌ی نوا سه‌تار سینا نصرتی ۲.mp4