نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

موسیقی آذربایجان

موسیقی آذربایجان

“موسیقی آذربایجان”

تارنوازی آذربایجان

آذربایجان، سرزمینی که تاریخی بلند و پرفراز و نشیب دارد و نامِ آن از زمانِ مادها، در تاریخ آمده است. آذربایجانِ ایران از نظرِ فرامرزي میانِ ترکیه و عراق و ارمنستان و جمهوري آذربایجان واقع شده، و در درونِ ایران نیز، میان کردستان و گیلان قرار دارد. قله هاي بلندي چون سهند و سبلان بزرگ ترین نشانه ها در سیماي طبیعی آذربایجان است. در دشت هاي حاصلخیزِ آن نیز، رودخانه هاي زندگی سازي چون ارس و سفیدرود جریان دارد. علاوه بر آن، دریاچه اي در دلِ نیمه غربی آن جاي گرفته است. آب وهواي معتدل و زمین حاصلخیز، همیشه توجه اقرام بیگانه را به سوي آذربایجان کشیده و تاریخ آن را سرشار از تهاجم، پایداري و قیام ساخته است. آذربایجان در گذشته هاي دور، جزیی از سرزمین مادها و بخشی از امپراتوري هخامنشی به شمار می رفت. در زمان اسکندر مقدونی، »آتورپاتکان«، نهاد. همین نام است که بعدها، به صورت هاي مختلف درآمد و رایج ترین آن ها، آذرآبادگان و آذربایجان بوده است. در تاریخ آذربایجان پرورش اعراب، مغولان ، ترك ها و روس ها، تأثیرات عمیقِ سیاسی و فرهنگی بر جاي نهاده و حتی روس ها، بخش بزرگی از سرزمین باستانی آذربایجان را براي همیشه به تصرف خود درآوردند. همان بخشی که امروزه جمهوري مستقل آذربایجان نامیده می شود. در برابر هجوم بیگانگان، ولی قیام هاي ملی بسیار نیز برپا شده که برجسته ترین آن ها، قیام بابک خرمدین در برابر سلطه تازیان است. زندگی و سرانجام فاجعه بار بابک، چون حماسه اي ملی همچنان در افسانه هاي آذري باقی مانده و در موسیقی بومی آن تاثیر نهاده است. از سوي دیگر، همین یورش هاي بیگانه که سبب جابه جایی اقوام نیز شده، هنر و فرهنگ آذربایجان را چند وجهی و چند صدایی ساخته است. در حال حاضر تُرکها، کُردها، آسوري ها و ارمنی ها مهم ترین اقوامی هستند که در آذربایجان زیست می کنند و از نظر فرهنگی به مرور زمان در یکدیگرتأثیرات متقابل داشته اند. همین ترکیب قومی- فرهنگی است که شعر و موسیقی آذربایجان را غناي بسبار بخشیده است. آذربایجان داراي سرشارترین فرهنگ و ادبیات شفاهی است و در این میان نوازندگان و خوانندگان معروف به »عاشیق ها«، صادق ترین راویان این فرهنگ، به شمار می روند. به ظاهر می توان »عاشیق

ها« را همان عشق ورزان دانست ولی بسیاري از پژوهشگرانِ موسیقی بومی آن را از ریشه عربی عشق نمی دانند و نسبت آن را به زبان اوستایی می رسانند. آشو و آشا در زبان اوستا، به معناي مقدس آمده که اشگ و اَشوگ، مشتقاتی از آن است. شاید در دگرگونی هاي زبانی، اَشوك به عاشیق تبدیل شده باشد. در این صورت می توان سبب ارج و قربی را که عاشیق ها در آذربایجان دارند، دریافت. آن ها نیز چون بخشی هاي ترکمن و خراسانی از عنایت هاي ویژه خداوند بهره گرفته و توانایی هاي استثنایی در گفتن و سرودن و خواندن و نواختن پیدا کرده اند. عاشیق ها نیز چون بخشی ها از نوادگان »اوزان« ها خنیاگران کهن به شمار می روند. “محمدرضا درویشی”، پژوهشگر موسیقی بومی ایران می گوید: »میان عاشیق ها و خنیاگران قدیمی پیوندهایی وجود دارد.« موسیقی و روایت هاي موسیقایی عاشیق ها در هر دو سوي آذربایجان غربی و شرقی طنین انداز است ولی با تفاوت هایی. کار عاشیق هاي آذربایجان غربی دشوارتر است چون غالباً عاشیق از همراهی سازهاي دیگر چون »بالابان« و »دایره« خودداري می ورزد؛ و تنها خود می خواند و با ساز همیشه همراه، دوتاري که به آن »ساز« با »قوپوز« می گویند، آواز خود را همراهی می کند. این یک تنه نوازي طبعاً ورزیدگی و چیره دستی بیشتري می طلبد، اما در شرقِ آذربایجان حضور سازهاي دیگر، مانع از آن می شود که عاشیق بتواند همه توانایی هاي خود را به کار گیرد. از همین روي بسیاري از پژوهندگان از جمله جناب درویشی بر این باورند که سنت خنیاگري در دست عاشیق هاي آذربایجان غربی سالم تر و اصیل تر باقی مانده است. عاشیق ها را بر حسب معمول می توان به دو دسته تقسیم کرد: »عاشیق هاي آفریننده و عاشیق هاي اجراکننده.« اولی ها، بداهه نوازانی هستند که در هنگام نقل و روایت، نغمه می آفرینند. و گروه دوم از استادان نخستین تقلید می کنند. اشعار و نغمه هاي آنان را در مجالس و محافل براي مردم باز می خوانند. شمار عاشیق هاي آفریننده اندك است و عاشیق هاي مجري، بسیار. عاشیق هاي آفریننده را به تنها در ایران که در ترکیه و جمهوري آذربایجان نیز می توان یافت. اما در آن جاها نیز از ارج و احترام بسیار برخوردارند. ماکسیم گورکی نویسنده معروف روس یکی از ماشین هاي داغستان را “هومر” قرن بیستم می نامید. عزِیر حاجی بِیف آهنگساز آذربایجانی، هنر عاشیقی را هنر خلق تلقی می کرد. شاعري نیز از زبان عاشیق ها گفته است: »من عاشیقم، من خلقم.« به نظر می رسد

که شعر و موسیقی عاشیق ها را باید سرچشمه ي مجموعه ي موسیقی آذربایجان – در شرق و غرب- در ایران و بیرون از آن به شمار آورد. در جست وجوي آغاز تاریخ مدون هنر عاشیقی، پژوهشگران به دوره ي “شاه اسماعیل صفوي” می رسند. پادشاهی که خود شعر می گفت، شاعران را می نواخت و به عاشیق ها توجه بسیار داشت. از عاشیق بزرگی یاد می کنند به نام “دده قوربانی” که دیوان شعرش نخستین مجموعه شعر عاشیقی است و در دربار “شاه اسماعیل” ارج و قرب بسیار داشته است. نغمه هایی که از عاشیق ها تاکنون بازمانده و در واقع رپرتوار موسیقی عاشیقی را تشکیل می دهد، به هشتاد نغمه بالغ می شود که همه از وزن و ریتم برخوردارند و بیشتر در سه مقام شور و سه گاه و ماهور اجرا می شوند. محتواي این قطعات که »هاوا« نامیده می شود گاه داراي ویژگی هاي شاد و حماسی و گاه آرام و غم انگیز است. روایت هاي عامیانه و افسانه هاي عاشقانه چون »کوراوغلو«، اصلی و کرم، عاشق غریب و شاه صنم محتواي ادبی همراه با موسیقی عاشیق هاست. در آذربایجان- شرق و غرب- جدا از موسیقی “عاشیق ها عمدتاً با دو نوع دیگر نغمه سرایی روبه رو می شویم: موسیقی مقامی و موسیقی ارکستري. ولی در هر حال دو نوع موسیقی دیگر نیز از دستمایه هاي موسیقی عاشق ها تغذیه می کنند. عاشیق ایمران صدري در مورد تفاوت موسیقی مقامی با موسیقی عاشیق ها می گوید: »موسیقی هاي آذربایجانی، در واقع عکس برگردانی از موسیقی شهري است و در همان دستگاه هاي سنتی جولان می دهد. شاید تفاوت چشمگیر در اجراي این موسیقی تفوق و غلبه فرم هاي آوازي باشد. اگرچه قطعات ضربی نیز در این موسیقی کم نیست. ولی اولویت با ردیف خوانی است. تار و کمانچه از سازهاي جدایی ناپذیر این موسیقی به شمار می روند. سازِ کوبه ايِ همراهی کننده ي بیش از هر چیز دایره است که به آن قاوال نیز می گویند. معمولاً نوازنده ي قاوال، ردیف خوانِ گروه نیز است. موسیقی ارکستري را در آذربایجان بیش تر فرهم هایی تشکیل می دهند که از شیوه هاي اروپایی تاثیر پذیرفته است. نام هایی که بر این فرم ها می نهند، چون کنسرتو، فانتزي، سمفونی یا اپرت نشان از این تاثیر دارد. درویش می گوید: »به نظر می رسد که موسیقی ارکستري از آذربایجان آن سوي اَرس به ایران رخنه کرده باشد و یا دست کم رغبت آهنگسازان آن سو به این گونه فرم ها، آهنگسازان این سو را نیز به ساختنِ آهنگ هایی از این دست علاقه مند ساخته باشد.« ترکیب سازها در این ارکسترها نیز جالبِ توجه است. تارِ آذري در کنار عود

عربی و ویولنسل اروپایی می نشیند و به همزیستی مسالمت آمیز ادامه می دهند. گفتنی است که بسیاري از عاشیق هاي آذربایجان به »حیدر بابا« سروده ي پرآوازه ي شهریار غزلسراي بزرگ معاصر سخت دلبسته اند و آن را به شیوه هاي عاشیقی همراه با ساز، بازخوانده اند. کیست که »حیدر بابا« را بخواند و دلبسته نشود. ولی شاید دلبستگی بسیاري از عاشقان »حیدر بابا« از آن روي باشد که شهریار درآنازعاشقیاژدرنامیادمیکندکهوقتیازسرِنوازشدستبرزلفسازمیکشداورابربال نغمه می نشاند و به اوج فلک می برد. برگردانش این است: »اژدر، دهن چون درده، بر نغمه باز کرد،/ آواز راز و بانگ نیازي فراز کرد، /عاشیق چو زلف ساز، به مضراب ناز کرد، /یاد آر هم چو فاخته اي پر کشیدنم، /بر بال نغمه، سر به فلک برکشیدنم.«

نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

جلیل شهناز نوشته جواد ظل طاعت

جلیل شهناز نوشته‌ی جواد ظل طاعت

با سپاس از جعفر جوانی برای ارسال این نوشته

ماهور جلیل شهناز تار چهارمضراب درویش‌خان.mp4

به راستی اگر موسیقی سنتی سازِ تار را نداشت و آن هم تارِ جلیل شهناز نبود، از آن چه باقی می ماند و چه صفایی داشت؟ تار از زمانِ “محمد فارابی” تا عصرِ حاضر، رساترین ابزارِ بیان موسیقی سنتی ایران بوده است.

گروه نوازندگانی که این سازِ مادر و اصیل، در آن غایب باشد، همیشه احساس لنگی دارد. مانند این است که قلبِ خود را از دست داده باشد. البته مهم تر از آن این است که نوازنده اش چه کسی باشد؟ منظور تاری است که “درویش خان” با آن توانست زن پیانونواز در انگلستان را شگفت زده کرد، “مرتضی خان نی داوود” دانه دانه جوابِ تحریرهای بانو “قمرالملوک وزیری” را می داد، و “جلیل شهناز” زمینه را برای اوج گیری صدای فاخرِ بنان، قوامی و شجریان و… آماده می ساخت.

زنده یاد “شهناز”، گرانمایه، روان و زیبا و شیرین می نواخت. به قول استاد “محمدرضا شجریان”، درباره ی تارِ “شهناز” نمی توان چیزی گفت، فقط باید آن را با جان و دل شنید. سازِ شهناز، حالتی آوازی دارد، یعنی به آوای انسانی بسیار شبیه است. سر در گروِ ردیف یا تقلیدِ از دیگران ندارد. در لحظه مانند آبشار سرریز می گردد. از پسِ ریتم های طرب ناک، نغمه های غمگینانه ای سربرمی کشد و درون آدمی را به آتشفشانی مبدل می نماید. گفتنی ست که غمی که زیرِ پنجه ی همه نوازندگان سنتی نهفته است، با هر پنجه ای جلوه نمی کند. سینه ای می خواهد شرحه شرحه از فراق، ذهنینی می طلبد که توانایی بازتاب آن را داشته باشد.

تار استاد “شهناز” چنین است، چنان ماهرانه غم ها را درون مضراب های شاد می پیچد که سرخوشانه به پهنای صورت اشک خواهی می ریزد. از این روست که او به شیرین نوازی بی نظیر مشهور است. سنگواره های سنت شیرین نوازی را برنمی تابد. تلخ کاری و تلخ کامی، دستاورد آنهاست. ظاهراً هرچه عبوس تر اصیل تر و هرچه تُرش تر، استادتر. موسیقی سنتی، بیماری تاریخی یعنی ملال خود را از همین ترش رویان و مرده ریگان به ارث برده است. لبخندی اگر گاه بر گوشه ی لب می نشیند، ثمره ی جسارت شاگردانی است که نافرمان شده اند و راه خود را از سنگواره ها جدا کرده اند.

آری، زنده یاد استاد “جلیل شهناز” استثنایی در میانِ سنگواره هاست. با آنکه چندسالی ست که از میانِ ما رخت بربسته است اما، هنوز پنجه اش جوان و مضرابش چالاک است، هنوز جویبار شادمانی در سینه اش جاری است. هنوز برمی انگیزاند و یک مضرابش به صدها مضراب چپ و راست بردگانِ ردیف می ارزد. او همه ی فوت و فن های نخستین را در اصفهان، نزد پدر و برادر آموخت. به تهران هم که رفت آن قدر مهارت داشت که دیگر به فرمان های ریز و درشت سنت گرایانِ محض توجه ننماید. استقلال در آموزش، به استقلال در اجرا انجامید. تارِ استاد “شهناز”، بدون آلایشِ تقلید، طنین خود را دارد. اگرچه او از کسی تقلید نکرده ولی مقلدان بسیار یافته است.

سبک و شیوه ی وی در موسیقی سنتی نهادینه شده و روز به روز بر جمع پیروانش افزوده شده و لبخند بر لب ره پویانش، هوای تازه نشانده است. چه جاذبه ها که این شیرین کاران در سالهای پیش از دگرگونی در تالار رودکی و جشن هنر شیراز نیافریدند. استاد “شجریان” که مفتون شده ی تار “شهناز” است می گوید: «اولین بار که ساز شهناز را شنیدم، مرا در خود فرو برد و تا امروز همچنان در من زندگی می کند… ساز او مرا به جایی برد که دیگران نمی شناسند. “شهناز” بیان واقعی موسیقی ما را یافته است. تأثیرِ تارِ “شهناز” چنان بود که بعدها استاد “شجریان” نام ارکستر بزرگ تازه ی خود را «شهناز»، گذاشت.

روحش شاد و یادش گرامی

نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

سینا نصرتی مدرس آواز و سه‌تار

سینا نصرتی مدرس آواز و سه‌تار

تماس جهت ثبت نام: ۲۲۹۵۲۸۲۰

درباره‌ی سینا نصرتی از زبان خودش:

 این قسمت را اختصاص دادم به معرفی اساتیدی که در کنار آنها دانش موسیقی را فرا گرفته ام؛ همچنین  فعالیت هایی که در روند آنها  تجربه کسب  کرده ام  و در بخشی ازآن فعالیت ها به صورت داوطلبانه شرکت کرده و دستمزدی در قبال آنها دریافت نکرده ام. 

برای یادگیری ردیف های کریمی و دوامی از 9 سالگی تا 16 سالگی از کلاس های آقای سالار عقیلی استفاده کردم.

برای مهارت های صداسازی و ردیف طاهرزاده از 15 سالگی به مدت دو سال نزد استاد حمیدرضا نوربخش کسب دانش کردم.

آواز کلاسیک و جز را در دوره ی هنرستان از آقای فرشاد فولادوند آموختم.

سه تار را از :

9 سالگی تا 18 سالگی نزد استاد بهداد بابایی

15 تا 17سالگی  نزد استاد جنگوک و از 16 تا 18 سالگی از آقای حسین مهرانی فراگرفته ام.

از 17 سالگی تا 19 سالگی از آقای احسان امامی و 19 تا 20 سالگی در کنار استاد مسعود شعاری نیز کسب مهارت کرده ام.

برگزاری کنسرت های متوالی خیریه برای کودکان محک در سالهای 79،80،81،82،83.

 کنسرت های مربوط به هنرستان در سالهای 83،84،85،86،87 در تالارهای اندیشه و فارابی.

اجراهای مربوط به خانه ی موسیقی شماره ی 4 مانند: Open mic و بداهه نوازی در جامعه ی موسیقی جز تهران و دیگر شهرها از سال 1396 تا کنون.

بنیانگذار  اجراهای خیابانی به سبک مدرن (امروزی) در شهر رشت. در سالهای 1390 تا 1394.

همنوازی و آواز به عنوان مهمان با ارکستر ملی نوجوانان و جوانان ایران.

سوابق شغلی:

آهنگسازى فيلمها و نوازندگى ها

گروه هنری ماناک از تیر ماه 1393 تا بهمن 1397

فیلم ناهید به کارگردانی آیدا پناهنده برنده ی جایزه ی کن در بخش موسیقی فیلم.

فیلم زمناکو به کارگردانی مهدی قربان پور

فیلم اسرافیل به کارگردانی آیدا پناهنده کاندید جشنواره ی تخصصی مارسی در بخش موسیقی

فیلم لاک قرمز به کارگردانی جلال حاتمی برنده ی جشنواره ی هر در سال 1395

موسیقی بازی Game : سایه چین

گروه مه از مهر 1394 تا کنون

صدای جشنواره هنر برای صلح سال 1392 با اجرای مجموعه ی زهره و طاهر بر اساس موسیقی خراسان شاعر ملا نفس.

آهنگسازی و تنظیم:

همنوازان تاج از تیر ماه 1396 تا شهریور ماه 1397

دو تصنیف برای کوینتت زهی و پیانو با خوانندگی وحید تاج و تنظیم مجدد قطعات گذشته از کارهای آقای تاج برای همنوازان

نوازندگی:

گروه شورا از خرداد 1395 تا کنون

آلبوم آب که بالا میرود ما پایین میرویم با آهنگسازی پویان منصوری و میثم ستایش.

اجرا هایی در مجموعه ی نیاوران در سالهای 1395 و 1396.

نوازندگی و سرپرستی:

گروه چهار سیم از مهر ماه 1388 تا کنون

موسیقی این گروه  فیوژن و محلی است که در قالب کوینتت ایرانی  می باشد و که معمولا با همراهی  یک تا دو نوازنده ی مهمان اجرا می شود .

58این گروه  اجرا در دانشگاه های کشور و شهر رشت داشته و فعالیت امروز او ساخت پروژه های تک ترک های بلند است.

آهنگسازی و تنظیم:

ارکستر ملی نوجوانان و جوانان ایران

از شهریور ماه 1397 تا کنون

تنظیم قطعاتی از استاد لطفی و مشکاتیان در بزرگداشت استاد شهنازی به مدیریت آقای آرمان نوروزی و رهبری آقای مهرداد میرزایی.

تنظیم قطعاتی از مجموعه ی چاووش.

مدرس سه تار و آواز:

مدرس آواز و سه تار در آموزشگاه موسیقی فادو از بهمن 1396 تا کنون

مهارت ها:

تدریس آواز سنتی و کلاسیک

آموزش سه تار

آهنگسازی و تنظیم

آهنگسازی (دیجیتال)

سرپرستی گروه

آموزش گروه نوازی

سوابق تحصیلی:

فارق التحصیل از هنرستان سوره در سال 1386

فارق التحصیل از دانشگاه سراسری موسیقی گیلان در رشته ی نوازندگی سازهای ایرانی در سال 1392

hinay سه‌تار سینا نصرتی.mp4

یار مرا سینا نصرتی و وحید تاج.mp4

موسیقی فیلم لاک قرمز سه‌تار سینا نصرتی .mp4

موسیقی فیلم لاک قرمز سه‌تار سینا نصرتی ۲.mp4

موسیقی خراسانی زهره و طاهیر سینا نصرتی.mp4

قطعه‌ای از مجموعه‌ی نوا سه‌تار سینا نصرتی.mp4

قطعه‌ای از مجموعه‌ی نوا سه‌تار سینا نصرتی ۲.mp4

نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

فیلم‌های اجرای محمد حلاجی هنرجوی آواز فرزین نیازخانی

فیلم‌های اجرای محمد حلاجی هنرجوی آواز فرزین نیازخانی

محمد حلاجى هنرجوى آواز فرزین نیازخانی آهنگ کلبه رضا صادقی.mp4

محمد حلاجى هنرجوى آواز فرزین نیازخانی آهنگ حسود از داريوش.mp4

نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

ميرهادی مصنف مدرس آواز ایرانی و ردیف

ميرهادی مصنف مدرس آواز ایرانی و ردیف

میرهادی مصنف

تولد: سال 1356

ساكن: تهران

سوابق تحصیلی‏:

كارشناسی ارشد مهندسی عمران

سوابق آموزشی:

  • فراگیری ردیف آوازی و صداسازی به روایت استاد دوامی

نزد استاد صدیق تعریف (دستگاه نوا)                                                             1377- 1378

  • فراگیری ردیف آوازی و صداسازی به روایت استاد طاهرزاده

نزد استاد  زنده یاد رضوی سروستانی (دستگاه شور و متعلقات)                                               1378

  • فراگیری ردیف آوازی و صداسازی و مركب خوانی به روایت استاد طاهرزاده

نزد استاد محسن کرامتی به همراه تاییدیه استاد در امر فراگیری و آموزش            1382-1387

  • گذراندن دوره صداسازی نزد استاد رشید وطن دوست                                               1388
  • تدریس آواز به صورت خصوصی از سال 1388      
  • گذراندن دوره تجزیه و تحلیل ردیف نزد آقای سلمان سالك

عضویت در انجمن ها :

  • عضو خانه موسیقی از سال 87                                 
کارت صلاحیت تدریس میرهادی مصنف مدرس آواز سنتی ایرانی

پای‌کوبان با صدای میرهادی مصنف.mp4

پای‌کوبان با صدای میرهادی مصنف.mp4

آواز سه‌گاه با صدای میرهادی مصنف.mp4

آواز سه‌گاه با صدای میرهادی مصنف.mp4

عاشقونه با صدای میرهادی مصنف.mp4

عاشقونه با صدای میرهادی مصنف.mp4

آئینه‌ی آرامش با صدای میرهادی مصنف تنظیم صابر نظرگاهی.mp4

آئینه‌ی آرامش با صدای میرهادی مصنف تنظیم صابر نظرگاهی.mp4

عاشقانه با صدای میرهادی مصنف.mp4

عاشقانه با صدای میرهادی مصنف.mp4

خاطره حرفای عاشقونه با صدای میرهادی مصنف تنظیم ایمان ملکی.mp4

خاطره حرفای عاشقونه با صدای میرهادی مصنف تنظیم ایمان ملکی.mp4

خاطره حرفای عاشقونه
خواننده: میرهادی مصنف
آهنگساز: میرهادی مصنف
ترانه‌سرا: میرهادی مصنف
تنظیم‌کننده : ایمان ملکی

یادته می گفتی بی تو میمیرم
عمر منی و دلربا دلدارم
هر چی بشه کنارتم همیشه
دوری ازت محاله و نمیشه
حالا چی شد که میگی از تو سیرم
دلخور از این قسمت و روزگارم
حالا چی شد که میگی از تو سیرم
دلخور از این قسمت و روزگارم
یادمه روزای اول میخوندی
به به، به این عشق و شباب و رندی
از اونهمه حرف قشنگ و زیبا
خالیه دیگه قلب و خونه ما
رفتی و با رفتن بچه گونت
خاطره شد حرفای عاشقونت
رفتی و با رفتن بچه گونت
خاطره شد حرفای عاشقونت
ما چون ز دری پای کشیدیم، کشیدیم
امید ز هر کس که بریدیم، بریدیم
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
از گوشه بامی که پریدیم، پریدیم (وحشی بافقی)
برو برو، به خوبی و سلامت
راحت شدم از اونهمه لجاجت
فک نکنی اشکی برات میریزم
دربدر حال و هوای تازه ام
فک نکنی اشکی برات میریزم
دربدر حال و هوای تازه ام