نت چشم سحر مرضیه

$

توضیحات

نت چشم سحر مرضیه
آوانگاری احمد جباریان
دستگاه ماهور
چشم سحر
باز شد فصل بهار در هر رهگذار از شوری شرر افتاده
باز گل آمد به بار شبنم بیقرار از چشم سحر افتاده
افسون ها دیدم از بس در دام هستی دگر
پیوند الفت بستم با جام مستی
مجنون ها دیدم از بس با خودپرستی دگر
دل کندم از قید هستی
آیا با ما روزگار تا ابد بسازد یا روزی بر ما بتازد
در این صورت آدمی تا ندیده سیرت چرا دین و دل ببازد
زان دمی کاشنای جهان گشتم
اسیر تو نامهربان گشتم
ز هجرت همچون نی نالان گشتم
زان زمان من جدا ز آشیان گشتم
چو گلزار بی باغبان گشتم
چو گنجی در کنجی پنهان گشتم

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “نت چشم سحر مرضیه”