نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

لطف‌الله مجد نوشته جواد ظل طاعت

لطف‌الله مجد نوشته‌ی جواد ظل طاعت

با سپاس از جعفر جوانی برای ارسال این مقاله

استاد “لطف الله مجد”

هنرِ شادروان استاد”لطف الله مجد” را بیشتر باید از صدای لطیف و شفاف تک مضراب هایش شناخت. زنده یاد استاد “لطف الله مجد”، همچون مرحوم “رضا ورزنده” و شادروان “مجتبی میرزاده” استعدادی درخشان بود که بر سرزمینی بی بار و بر رویید، خودرو و خودساخته رشد کرد و گل داد. از این نوازندگان استاد ندیده، اما استاد، در هر نسلی بوده است. فقرِ فرهنگ عمومی، قحط عنایت به موسیقی در جامعه ای هنرمندکش، اینان را به مرگی زودهنگام از بین برده است، اما نتوانسته مانعِ شکوفایی و بارآوری شان شود. اینان با رنجِ تمام و خودآموزی مدام، آهسته آهسته در کنار هنرمندان و استادانی نشستند، که از جایگاهی فرهیخته تر و زندگانی ای مرفه تر و مطمئن تر برآمده بودند و آموزشهای کاملی را دیده بودند. تاریخِ موسیقی ما و تحلیل های آینده، خود، ارزیابی منصفانه و اندیشیده ای را به این گلهای اصیل و خودرو اختصاص خواهد داد و باز هم نمایان خواهد کرد که حسن عاقبت و ماندگاری، به عنایتی است که از سوی خداوند هنرآفرین به برخی جانهای حساس و برگزیده، اعطا می شود. استاد “مجد”، از جمله هنرمندانی بود که همکاری اش با رادیو، به روزهای آغازِ فعالیت رادیو در ایران برمی گردد. آنان که در این همه سال، شنوندة برنامه های رادیو ایران بوده اند، خاصه آنهایی که به موسیقی ایرانی شیفتگی دارند و برنامه های رادیو را پیوسته شنونده بوده اند، بی گمان به یاد دارند که در طول این همه سال، چه بسیار صدای سازِ”لطف االله مجد” را شنیده اند و چه بسیار که دل به طنینِ زخمه هایی سپرده اند که از سراپرده ی تار”مجد” برمی خاسته است. وی پیوسته دلخوش از این بود که با سازِ خود توانسته است، عالَمی داشته باشد و دلخوش تر، از این بود که وقتی سازش را در پناه جانش می گیرد، فرصتی دارد تا فریادهایی از شور و عشق و راز و نیاز را با خود و با او زمزمه کند و چنین بود که اغلب می گفتند، سازِ “مجد” تنها صدای خوش نیست، بلکه مجموعه ای از گفت و شنودهایی است که دریافتش و دریافتنِ راستینش، می تواند موجبِ ناب ترین لذتها بشود. بعد از نسلِ قدیمِ نوازندگانِ تار در رادیو، مانند”علی اکبرخان شهنازی” و”مرتضی خان نی داوود”، او و زنده یاد “جلیل شهناز” نسل جدید تار نوازان رادیو بودند که در آن روزگار، محبوبیت بسیاری یافتند.

“لطف االله مجد” یکی از آن نوازندگانی بود که همه جا ساز نمی زد و صدای سازش را در هر مکانی نمی شد شنید. او یکی از نوازندگانِ خوب و باارزش برنامه ی گلهای جاویدان بود که با دعوت زنده یاد “داوود پیر نیا” از او، یکی از همکاران دائمی آن برنامه شد. استاد “مجد” از بین نوازندگانِ آن دوران به” ابوالحسن صبا”، “حسین تهرانی” و “مرتضی محجوبی” علاقه ی زیادی داشت. از بین خوانندگان نیز، “ادیب خوانساری” و “بنان” دوستانِ مورد توجهش بودند. با “بنان” و “اسماعیل نواب صفا” و “ابوالحسن ورزی”، بسیار دوستی و معاشرت می کرد. سالها در اداره های دولتی با کمال صداقت و پاکی به کار مشغول بود و در کنجِ قناعت، با ساز خویش عالمی داشت. او در نوازندگی تار، چیره دست بود. تکنیکی داشت که خاصِ خودش بود. نواختنِ تار را اول بار از طریق پسرعمویش شناخته و آموخته بود. او علاوه بر اینکه خودش اهلِ ذوق بود، و علاوه بر اینکه تکنیک خاصی در نوازندگی داشت، با این همه تا حدودی هم متأثر از تکنیک نوازندگی مرحوم استاد “عبدالحسین خان شهنازی” بود و تا حدودی هم از روی پنجۀ استاد “احمد عبادی”، کار می کرد. ناگفته نماند که او در نوازندگی خودساخته بود، بی آنکه پیش کسی مشق کند و تعلیم ببیند، از سرِ ذوق و علاقه ای که داشت، توانست به راز نواختن تار دست پیدا کند و بعدها هم به درجۀ استادی

برسد. تکنیک او چنان بود که هر کس صدای سازش را می شنید، بلافاصله می فهمید که آنچه می شنود، صدای ساز “لطف االله مجد” است. به طور کلی می توان گفت، که بسیار شیرین کار می کرد و زیبایی و ظرافت کارش در پنجه و مضرابش بود.

در دفترچه اثر به قلم “محمدرضا شرایلی” آمده است:

“لطف‌الله مجد” )1296-1357( یکی از این جوانانی بود که چندماه پس از روی کار آمدن “وزیری” در سن حدود 25 سالگی برای نوازندگی تار در آزمون ورودی رادیو شرکت کرد و پس از نواختن چند قطعه در چهارگاه و قبولی در آزمونِ عملی به اجرای تکنوازی در رادیو پرداخت. وی خودآموخته بود و تار را نزد استادی مشق نکرده بود و تنها ذوق سرشار و استعداد خداداد راهنمای آموختن تارنوازیاش بود. او با شنیدن صفحات گرامافونِ قدیمی و تمرین شنیدههایش نوازندهی قابلی شده بود. او در این سالها غیر از شرکت در برنامههای تکنوازی با برخی ارکسترهای رادیو از جمله ارکستر “حسین یاحقی” نیز همکاری میکرد. آنچنان‌که از نواخته های “مجد” مشهود است به نظر میرسد علیرغم آنکه او مستقیماً استادی در تارنوازی نداشته اما برداشتهای آزاد از تکنیکهای مضراب و پنجه و بهویژه شیوهی صدادهی تار “عبدالحسین شهنازی” در تکامل لحن خاص نوازندگی “مجد” بسیار مؤثر بوده است. همچنین همنشینی و معاشرت با نوازندگان هنرمندی چون “رضا محجوبی” و “حسین یاحقی” در تأثیرپذیری او از لحن سازهای کششی نقش مهمی داشته است. مضرابِ “مجد” پرقدرت و شفاف است و زنگ صدای تارِ او شاید درکمتر نوازندهای شنیده میشود. اگرچه نوازندگی “مجد” بیش از آنکه پرریز باشد دارای تکمضرابهای قوی است اما نوعی ریزِ ملایم و سریع نیز دارد که گاه در توقف میان جملاتش شنیده میشود. استفاده از ویبره های تری مانند) با اشاره های سریع انگشت دوم بر پردهی بالاتر نت اصلی( و ویبره های عرضی )لرزش عرضی انگشت پشت پردهی ساز( در ساز “مجد” به وفور وجود دارد. »کوك ساز« در تارنوازی “مجد” دارای تنوع است و برای بسیاری از مایه‌ها از كوك خاص متناسب با همان مایه استفاده میکند. پاساژهای سریع که در میان اُفتوخیز جملات تنیده شده و ناگهان شنونده را به وجد میآورد از مشخصات بارز نوازندگی “مجد” به شمار میرود. از دیگر شاخصهای شناخت تارِ “مجد” درابهای سریع و تکمضرابهای چپِ گرفتهی اوست. این مضرابها که به دلیل سکوتهای پیامدشان، مانند ضربهای در گوش شنونده صدا میکند، در بسیاری از قطعات ضربی و چهارمضرابهای “مجد”، شنیده میشود. همچنین باید به پایهچهارمضرابهای او اشاره کرد که از تنوع ذوقیِ قابلملاحظهای برخوردارند. از دیگر تکنیکهای شخصیِ تارنوازی او، که در برخی تراكهای آثارش نیز شنیده میشود اجرای نوعی ریز با مالش ملایم مضراب روی سیم به جای ضربات پیاپی مضراب است که تولید صدایی ملایم، ممتد و پیوسته میکند«.زنده یاد استاد “نواب صفا” نیز در وصف تار استاد “مجد” میگوید: »تک مضراب هایش را به قطرات باران و چهارمضراب هایش را به رگبار بهاران تشبیه کرده ام و همین شیوه نوازندگی به ساز او جنبه استثنایی داده بود. ساز “مجد” حدیث دلش بود و غمهایش. این حالت را، تنها، در پیانوی “مرتضی خان” شنیده بودم. روزی خود “مجد” به من گفت: »صفا من با سازم حرف می زنم. مخاطب دارم، مخاطبی که مرا نمی شناسد«. گاه از مضرابش غم می ریخت و زمانی با چهارمضراب های تند و پرشورش، شادی می آفرید. سازِ او نمودی از زندگی اش بود، همان گونه که “مصطفی فاتح” از قول”ابوالحسن احتشامی” نقل کرده است: »به کمترین مهربانی نرم می شد و به کوچک ترین ناملایمی متألم و متأثر می گردید.« چون بسیار به او نزدیک بودم، از علت غمهایش آگاهی داشتم. در دنیای متمدن، یک نوازنده ممتاز، همواره در ناز و نعمت به سر می برد و متأسفانه در مملکت ما، یک هنرمند منحصر به فرد، باید دائم در تلاش معاش باشد و در نگرانی و دلهره به سر ببرد. در مورد رفتار زشتی که در سال 1342 با او کردند و خود شاهد آن بودم در جای خود و به موقع سخن خواهم گفت. نکته دیگری که به نوازندگی اش رونق بیشتری می داد، استفاده از انگشت کوچکش بود که به من اظهار می داشت، چون انگشتانم بلند نیست از انگشت کوچک نیز استفاده می کنم و از آنجا که انگشت کوچک، دارای قدرت سایر انگشتان نیست، در اثرِ ممارست و تمرینِ زیاد، برخلاف همه نوازندگانِ تار، از این انگشت هم، مانند سایر انگشتان، هنگام نوازندگی سود می برد و به همین جهت، به قول “فاتح” انگشتانش سلیس و روان بود. خصوصیت دیگر “مجد” در نواختنِ تار، این بود که از مضراب در بین دو کاسه و نقاره ی ساز، بهره می گرفت که صدای مطبوع تری دارد.« برای تشریح قدرت” لطف االله مجد “و به طور کلی نوآوری و نبوغش در نوازندگی، همین بس که وقتی پس از یک دوره بیماری مجدداً به رادیو ایران بازگشت، شورای موسیقی خواست که در میزان دستمزد او تجدید نظر بشود. در آن زمان خود به خود این صحبت پیش آمد که” لطف االله مجد “را با چه کسی باید سنجید؟ “استاد علی تجویدی”، هنرمند سرشناس کشورمان که سالها عضویت شورای موسیقی را داشتند و در آن جلسه نیز بودند، گفتند که: »باید دیگران را با مجد سنجید.« در چنین شرایطی بود که ارزش و دستمزد “مجد” به خوبی روشن گردید. نوازندگی اش، آنقدر جالب و دلنشین و پرمحتوا بود که مرحوم “روح االله خالقی” در کنسرتهای انجمن موسیقی ملی، بارها و بارها او را به عنوان تکنواز انتخاب کرد و به طور کلی نشان داد که به سازش، علاقه ای خاص دارد. از او برنامه های زیادی به همراه زنده یاد”حسین تهرانی”، “رضا ورزنده”، “علی تجویدی” و “پرویز یاحقی” باقی مانده است. وی دو آهنگ لطیف و جذاب نیز ساخته است که به همت “لطف اله مفخم پایان” به چاپ رسیده است. “لطف االله مجد” به سال 1296 خورشیدی در خانواده ای هنر دوست در مازندران به دنیا آمد و در 8 دیماه 1357 خورشیدی از دنیا رفت. روحش شاد و یادش گرامی

بداهه‌نوازی دستگاه سه‌گاه تار لطف‌الله مجد و تمبک امیرناصر افتتاح.mp4

مقاله بررسی تطبیقی ایقاعات در چند رساله موسیقی نیما فریدونی

دانلود مقاله‌ی بررسی تطبیقی ایقاعات در چند رساله‌ی موسیقی سلمان سالک و نیما فریدونی

  بررسي تطبيقي ايقاعات  

                              ( در چند رساله موسيقي)

                                         نيما فريدوني

فهرست:

فصل اول         ……………………………………………………………  2   

فصل دوم         ……………………………………………………………  4

فصل سوم        ……………………………………………………………  11

                                                             1

فصل نخست :

 ادوار ايقاعي از مباحث مهم موسيقي است كه در اكثر قريب به اتفاق رسالات كهن موسيقي يك فصل كامل را مختص به خود مي كند . از قديمي ترين كتبي كه در دسترس ما است رساله كندي است كه بحث ايقاعات در آن وجود دارد همچنين كتاب موسيقي الكبير فارابي – از آن به بعد ابن سينا – صفي الدين – مراغي – تا بنايي به اين بحث ادامه مي دهند . اما با مطالعه آنها متوجه تفاوتهايي مي شود كه به ضرورت مقايسه و تطبيق و بررسي آنها منجر مي شود .

 و اين مقاله به اين موضوع اختصاص دارد .

     اما قبل از اين به بحث كتابشناسي يا بهتر بگوييم نسخه شناسي اين رسالات مي پردازيم .

كتاب المصوتات الوتريه من ذات الوتر الواحد الي ذات العشرة الاوتار    نوشته ابو يوسف يعقوب ابن اسحاق الكندي : ق 3 هق مشهور به فيلسوف اسلامي و جزو فرقه معتذله . حدود 256 اثر منسوب به اوست . و 13 رساله آن در موسيقي است و 5 رساله باقي كه رساله مذكور رساله دوم آن است كه داراي 5 مقاله است كه سه تاي آن موجود است . و در مقاله اول آن مبحث آخر مختص ايقاع است .

تنها نسخه موجود آن در كتابخانه بادليان – 639 ه. ق اين كتاب توسط زكريا يوسف در سال 1962 تصحيح و شرح شد و در بغداد به چاب رسيد .

كتاب موسيقي الكبير : نوشته ابو نصر محمد ابن محمدبن واخان فارابي ق 3 ه.ق

كه توسط دكتر آذرتاش آذرنوش ترجمه و توسط پژوهشگاه علوم انساني در سال 1375چاپ شده.

نسخ موجود آن به شرح زير است:

كتابخانه ليدن – ش 1427 – در 132 ورق – سال 943 ه.ق
كتابخانه آستان قدس رضوي – ش 22 – در 464 ورقي به خط نسخ – سال 654 ه.ق
كتابخانه جامع برنستون در امريكا ش 9052- در 129 ورق – كه البته ناقص است – و در بعضي صفحات اختلاف ترتيب دارد – سال 866ه.ق ترجمه به فرانسه توسط بارون رودلف دي الرانژه – در پاريس سال 1930-1935

 از روي نسخ :

نسخه ليدن (همان)
كتابخانه ميلانو – ش 289 – در سال 784 ه.ق – در 195 برگ

 3-     نسخه ناقص در كتابخانه بيروت                                        

                                               2

نسخه ناقص در كتابخانه مادريد – ش – 906 – در 183 برگ بدون تاريخ – كاتب – ابي الحسن بن ابي كامل الكردي
شرح ادوار نوشته عبدالقادر مراغي:‌قرن 7و8 – توسط تقي بينش تصحيح شده و مركز نشر دانشگاهي در سال 1370 آنرا چاپ كرده است .

 نسخ موجود:

نسخه مدرسه عالي شهيد مطهري( سپهسالار سابق)

در 121 برگ 21 سطري – در سال 845 ه.ق از روي خط مولف مقابله شده است .

نسخه كتابخانه ملي ايران – ظاهرا در قرن 13 ه.ق نوشته شده است .
كتابخانه نور عثمانيه تركيه :

تاريخ آن كاملا مشخص نيست ولي رسم الخط كهن دارد و به خط نستعليق است .

داراي  120 برگ ، 24 سطري – از اين نسخه توسط شادروان مجتبي مينوي عكس تهيه شده و در كتابخانه مركزي دانشگاه تهران موجود است .

مقاصد الالحان : عبدالقادر مراغه اي قرن 7و8
به خط مولف در سال 821 ه.ق – در كتابخانه آستان قدس موجود است .
كتابخانه ليدن هلند ( 71-270-07) – 824 ه.ق براي سلطان مراد ثاني نوشته شده است .

مقاصد الالحان در سال 1356 – به تصحيح تقي بينش انتشار يافت .

جامع الا لحان: عبدالقادر مراغه اي قرن 7و8 –
بادليان – به خط مولف – 808 ه.ق – و تجديد نظر مولف در 816 ه.ق –
نور عثمانيه در 818 ه.ق – به خط مولف – به پسرانش تقديم كرده است –
دانشنامه علايي: ابن سينا – كه البته به وي منسوب است .
كتابخانه مجلس : 1033 و 1053
موزه لندن : 1073 تا1078 – مجموعه ريانت خان –
كنز التحف : حسن كاشاني : ق 8 :
موزه لندن – ( 072361) – مجموعه ريانت خان – 1078
ليدن هلند – بدون تاريخ –
كتابخانه ملي پاريس – ق 12 ه.ق
كتابخانه هلند شرقي – بدون تاريخ

دو كتاب فوق تحت عنوان 3 رساله فارسي در سال 1371 توسط نشر دانشگاهي چاپ شدند .( به تصحيح تقي بينش )

رساله بنايي : علي ابن محمد معمار مشهور به بنايي ق 9 ه.ق :

نوشته شده در سال 888 ه.ق به خط مولف – متعلق به كتابخانه شخصي دكتر يوسف نيري – توسط نشر دانشگاهي چاپ عكسي شده است – در سال 1368 ه. ش

                                           3

فصل دوم:

مقايسه تطبيقي ايقاعات از كندي و فارابي تا ارموي و مراغي و بنايي

همانطور كه مي دانيم موسيقي ايران در دوره هاي مختلف تحت تأثير شرايط مختلف و ارتباطات و مذاهب و آداب و سنن و بقه طور كلي شرايط اجتماعي و … دچار تغييرات و دگرگوني هاي بسياري گشته است. به صورتي كه اكنون ما هيچ اطلاع دقيقي از موسيقي مثلاً دوره ساساني كه شامل چگونگي اجراء‌و ارتباط نام مقامها با فواصلشان و حتا چگونگي اجراي وزن ها مي شود نداريم ،وتنها نامهايي از مقامهاي دوره هاي گذشته و تعاريفي از ادوار ايقاعي براي ما باقي مانده است.

در ضمن در دوران مختلف ،موسيقي ايران تحت تاثير موسيقي ها و تفكرات ديگر ملل همچون روم و يونان و … قرار گرفته و لذا مكاتب متفاوت و گونه گوني را در موسيقي بوجود آورده است. و حاصل اين همه تغيير و تحول ايجاد مكاتبي با ويژگي هاي خاص در زمانهاي مختلف مي باشد.

اين مكتب ها در دستان بندي ، نام گذاري و حتا ريتم ( ايقاعات ) با هم تفاوت دارند و بر اساس اين ويژگيها تقسيم بندي مي گردند. نيز از لحاظ اينكه در اصول كار تحت تاثير غرب ( يونان ) بوده اند يا تحت تاثير خود  موسيقي ايراني از يكديگر منفك مي گردند .

از جمله كساني كه تحت تاثير يونانيها دست به تاليف كتاب زده است كندي است و نقطه مقابل او فارابي مي باشد.

به عنوان نمونه در پرده بندي ساز عود مي توان تاثير كندي از يونان را مشاهده نمود.

اين تفاوت در ايقاعات آنها نيز كاملا مشهود است. اين تغيير و تحولات ادامه دارد تا زمان ابن سينا كه او نيز هم به لحاظ ايقاع و هم دستان بندي نظر متفاوتي دارد. سرانجام در قرن هفتم كه به نظرات صفي الدين ارموي مي رسيم مكتبي متفاوت  اما كاملا شرقي و ايراني را مي يابيم. سپس عبد القادر مراغه اي و علي بن محمد معمار ( بنايي) در ادامه راه صفي الدين هستند .

اما در كنار اين تفاوتهاي بارز يك عده شبا هتهايي نيز وجود دارد كه به مرور زمان تكميل تر شده است . با مقايسه ايقاعات پراكنده فارابي و ايقاعات گنگ كندي و ابن سبينا و ايقاعات عبدالقادر مراغه اي و بنايي كه نسبتا واضحتر  و داراي سيستم مشخصي هست و نيز به موسيقي دستگاهي نزديك تر مي توان به وجود تكامل پي برد.

در يك بررسي متوجه مي شويم كه در ايقاعات موصل ، يعني هزج كه به 3 دسته خفيف و ثقيل خفيف و ثقيل تقسيم مي گردد همگي متفق القول هستند . با اندكي اختلاف در نحوه بيان ، مثلا فارابي از هزج سريع هم نام مي برد ، اما بنا به گفته فارابي و با بررسي رساله هاي بعد از او همانا 2 نوع خفيف و خفيف ثقيل بيشتر استعمال دارند. البته كندي در رساله خود به ايقاعات موصل و مفصل اشاره نمي كند بلكه به شرح ايقاعات مشهور نزد اهل عمل مي پردازد.

چون بر سر ايقاعات موصل چندان اختلافي وجود ندارد ، لذا به جدولي خلاصه از ايقاعات موصل برابر ( هزج ) اكتفا مي كنيم.

ايقاع موصل يا پيوسته ( برابر)

هزج سريع    زمان ا تَنَ تَنَ تَنَ
هزج خفيف    زمان ب تَنْ تَنْ تَنْ
هزج خفيف ثقيل     زمان ج تَنَنْ تَنَنْ تَنَنْ       مستعمل
هزج ثقيل     زمان د تَنَنَنْ تَنَنَنْ تَنَنَنْ

                                              4

كه به اين 4 نوع فارابي موصل برابر مي گويد. سپس او ايقاع موصل نا برابر را توضيح مي دهد و مي گويد كه مستعمل نيست به علت دشواري اجرا . از اين نوع ايقاع در هيچ يك از ايقاعات بعد از فارابي ذكري در ميان نيست.

فارابي مي گويد: « گاه دسته هاي 3 نقره اي در يك نقره با هم مشترك هستند ، يعني نقره اول هر دسته 3 نقره اي بعدي با نقره آخر هر دسته 3 نقره اي قبلي مشترك است . گاه دسته ها مركب از 4 يا 5 يا 6 نقره پي در پي هستند .»

ايقاع موصل نابرابر : تَنْ تَنْ تَنَنْ تَنَنْ تَنْ تَنْ تَنَنْ تَنَنْ…

                        تَنَنْ تَنَنْ تَنَنْ تَنَنْ تَنَنْ تَنَنْ …

                        و …

و اما راجع به ايقاع مفصل «1»

در تعريف ايقاع مفصل تعريفي  وجود دارد كه چنين است :

ايقاعي است كه از هزج به فاصله جدايي دارد .

يعني ازمنه ميان نقرات آن بلند تر است و آن زمان كه بين 2 يا چند نقره جدايي مي افكند فاصله نام دارد. فارابي مي گويد زماني كه 2 دسته پيوسته را از هم جدا مي كند فاصله خوانند و اين فاصله بايد

هميشه از زمان ميان نقره هاي پي در پي هر دسته بزرگ تر باشد.

يكي از انواع ايقاع مفصل ايقاعي است كه فارابي «2» آن را مفصل اول نام گذاري نموده است و داراي 4 نوع مختلف مي باشد كه عبارتند از :

مفصل اول سريع

خفيف

خفيف ثقيل

ثقيل

در دانشنامه علايي ابن سينا بر اين ايقاع شرح كوتاهي نگاشته ولي نامي براي آن ذكر نكرده است :

« و اما آنكه منفصل بود بهري چنان است كه 2 نقره پس يكديگر بيايد و پس فاصله آيد ، بهري 3 نقره بود برد و بهري افزون آن.

ومنفصل از هزج به فاصله جدايي دارد .» «3» در كنز التحف حسن كاشاني اين ايقاع را با نام و تقسيم بندي متفاوت شرح مي دهد.

                                        5

           متفاصل

                                    خفيف رمل (011011011)

                           اثنين

منفصل                              رمل

         

       غير متفاصل   قسم دوم ( 00110011)

                                                   خفيف ثقيل اول (01110111)

                       قسم سوم مفصل ثلاثي

                                                  ثقيل ( 00101010010101)

كه به ترتيب خفيف رمل برابر با مفصل اول خفيف ، قسم دوم برابر

مفصل اول خفيف ثقيل در ايقاعات فارابي هستند، البته فارابي به

مفصل اول خفيف و مفصل اول خفيف ثقيل «4» خفيف رمل مي

گويد و اين دو در آن روزگار مستعمل بوده اند . پس در كنز التحف

نوشته حسن كاشي از مفصل اول سريع و مفصل اول ثقيل سخني به

ميان نيامده است .

در مورد مفصل اول صفي الدين ارموي طبق جدول زير عمل كرده

و عبد القادر مراغي همانند او عمل نموده است.

« ايقاع مفصل اول »

اگر ما بين 2 نقره زمان (ا ) باشد آن را سريع مفصل اول

( 011011)

اگر مابين 2 نقره زمان ( ب ) باشد آنرا خفيف مفصل اول

( 00110011)

اگر ما بين 2 نقره زمان ( ج)‌ باشد آنرا خفيف ثقيل مفصل اول

(0001100011)

اگر ما بين 2 نقره زمان ( د) باشد آنرا ثقيل مقصل اول

                                          6

(000011000011)

پس مفصل اول در ايقاعات ارموي و مرا غه اي شباهتها و

تفاوتهايي با فارابي دارد . سريع مفصل اول در هر دو يكسان است 5

و خفيف مفصل اول ارموي با خفيف ثقيل مفصل اول فارابي برابر

است .( با ايقاع مفصل ابن سينا برابر اند ، همچنين با خفيف رمل و

قسم دوم در ايقاعات كنز التحف برابر است .) همچنين خفيف ثقيل

ارموي با ثقيل فارابي برابر است .

از بررسي اين چند رساله متوجه مي شويم ايقاع ( 011011) و

(00110011) در تمام مكاتب وجود دارد ولي در نام آنها اختلاف

وجود دارد و مورداستعمال آنها هم متفاوت است.

( 0001100011)

2- ديگري ايقاع مفصل دوم است ( گسسته دوم )

فارابي در مورد اين ايقاع مي گويد : دو زماني كه ميان 3 ضربه

اين دسته قرار دارند ممكن است برابر باشند يا نابرابر باشند .اگر

برابر باشند 3 ضربي متساوي و اگر برابر نباشند 3 ضربي متفاضل

مي نامد .

    

               1- 3 ضربي متساوي

مفصل دوم    

               2-3ضربي نا متساوي

سه ضربي متساوي

                                           7

سريع : (001110011)

خفيف : (00101010010101)      خفيف ثقيل اول

خفيف ثقيل : (000111000111)

ثقيل ( 00001110000111)          ثقيل اول

سه ضربي نا مساوي

الف )

             خفيف 1- (001011) سريع نابرابر

ماخوري                  2- (00010011)

                          3- ( 0000100011)

                          4- ( 000100101) خفيف نا برابر

                          5- (000010001001) خفيف ثقيل نا برابر         مستعمل

             ثقيل

ب)

(001101)

 ( 00011001)        رمل

   

(0000110001)

و اما ابن سينا در دانش نامه علايي از منفصل ثنايي «6» نام مي برد .

                                        8

و به چهار صورت است :

منفصل ثنايي

تَنَنْ تَنَنْ    فاصله (001001 مقدار اين فاصله مشخص نيست.)
تَنَنَنْ تَنَنَنْ   فاصله (00010001 مقدار اين فاصله مشخص نيست .)
تَنْ تَنْ     فاصله ( 001001 مقدار اين فاصله مشخص نيست .)
تَنَنْ تَنَنْ   فاصله ( 001001 مانند اولي مي شود ولي احتمالا  فاصله آن طولاني تر يا كوتاه تر است .)

با آنكه در اين بخش ايقاع خيلي گنگ تعريف شده ولي به سادگي مي توان فهميد با ايقاعات فارابي در بخش مفصل دوم به كلي متفاوت است0

دركنز التحف در ايقاع منفصل و غير متفاصل ايقاعي را نام مي برد كه با ايقاع خفيف ثقيل اول فارابي در منفصل دوم برابر است و آن :

ايقاع منفصل

متفاصل        اثنين
غير متفاصل     قسم دوم قسم اول (01110111)

                           مفصل ثلاثي قسم دوم ( 00101010010101)

                                             ( خفيف ثقيل اول فارابي در منفصل دوم سه                

                                                ضربي متساوي )

   

اما صفي الدين و عبد القادر مراغه اي طبق جدول زير بيان كرده اند:

صفي الدين :

1- متساوي : تَنَنَنْ  تَنَنَنْ تَنَنَنْ

2- متفاضل       متصل تَنْ تَنَنْ تَنَنَنْ

                   منفصل تَنَنَنْ تَنَنْ تَنْ

البته مفصل ثاني متفاضل عينا همان 3 ضربي متفاصل ( نامتساوي ) فارابي است .

عبدالقادر :

مفصل ثاني

مفصل ثاني سريع:‌ (01110111)
مفصل ثاني خفيف : (0011100111)
مفصل ثاني خفيف ثقيل:(000111000111)
مفصل ثاني ثقيل: (00001110000111)

با مشاهده ايقاع مفصل صفي الدين و عبدالقادر مي يابيم كه ايقاع مفصل ثاني در زمان فارابي و گسترده تر ولي پراكنده همچنين زوايد داشته است و در زمان صفي الدين و عبد القادر ) به نوعي ايجاز دست يافته است .

ايقاع سوم موسوم به ايقاع مفصل سوم است.

                                             9

فارابي براي ذكر آن همان روش «7» مفصل دوم را به كار گرفته ولي براي 4 نقره واين بار جدول بزرگتر مي شود.

همچنين ابن سينا نيز راجع به ثلاثي و رباعي و خماسيات «8 » صحبت مي كند. عبدالقادر مراغي و صفي الدين نيز روش پيشين خود را براي منفصل ثالث به كار مي گيرند.

بيش از اين راجع به ايقاع مفصل ثالث صحبت نمي كنيم چون سبب تطويل كلام است .

وهمان كه در باب مفصل اول و دوم مقايسه كرديم كافي است . كه نتايج زير حاصل گشته :

بنا به تعريف ايقاع منفصل معلوم مي شود كه بيشمار تقسيم بندي در مورد اين نوع ايقاع وجود داشته است و در هر دوره تعداد خاصي از آنها رواج داشته و در عين حال نقاط مشترك زيادي هم در مورد آنها وجود دارد.

به هر حال تقسيم بندي ايقاع به دو نوع متصل و منفصل جنبه نظري و تئوريكي داشته و  اجرايي كه بين اساتيد موسيقي در هر دوره وجود داشته حائز اهميت است .

                                           10

فصل سوم

اينك به مقايسه ادوار ايقاعي مشهور نزد اهل عمل از كندي و فارابي تا مراغي و بنايي مي پردازيم :

همانطور كه در كتب و رسالات موسيقي قديم مشاهده مي كنيم با اين حجم تغيير و تحول در موسيقي ايران طي 1000 سال يعني از اسلام تا قاجار و حتا در دوره حاضر ، محتواي موسيقي دستخوش تغيير بوده است ولي نامهاي آن خيلي تغيير نكرده . مثلا : نامهايي مثل نوروز و راست و گوشت و … . حتا قبل از اسلام هم وجود داشته و تا به امروز هم باقي مانده است ولي محتواي دروني آنها تغيير نمودهاست . بي شك اين تغيير در ايقاعات هم به همين صورت بوده است .

ما در هر دوره كه بنگريم ادوار مشهور به نامهاي زير ديده مي شوند:

ثقيل اول
ثقيل ثاني
خفيف ثقيل«10»
رمل
خفيف رمل
ثقيل رمل
هزج
فاختي «11»
ماخوري

كه عرب و عجم به طور متفاوت از آنها استفاده مي كردهاند . اسحاق كندي از 8 ايقاع مشهور به شرح زير نام مي برد :

ايقاعات مشهور از قول كندي

ثقيل اول (0111/0111)
ثقيل ثاني (10111/10111)
خفيف  ثقيل ( 1110111)
ماخوري (01011/01011)
خفيف الخخفيف (11011) يا (011/011)
رمل (01101/01101)
خفيف رمل (111/111)
هزج (110011) يا (0011/0011)

با توجه به اينكه كندي در سيستم موسيقي تحت تاثير يونانيها بوده است لذا ايقاعات وي نيز مي تواند از سيستم آنها پيروي كند.

فارابي ايقاعات مشهور را به شرح زير تقسيم بندي مي كند . (‌ نزد عرب)

                                     11

هزج :

  تَنَنَنْ تَنَنَنْ تَنَنَنْ تَنَنَنْ تَنَنَنْ

تَنَنَنْ تَنْ تَنْ    تَنَنَنْ تَنْ تَنْ تَنَنَنْ و…

همچنين هر ايقاع موصل مي تواند به دو يا چهار تقسيم شود و تركيبات مختلف به وجود آيد.«12»

2- رمل خفيف :

كه از تقسيمات ، ايقاع زير پديد مي آيد :

تَنْ تَنَنَنَنَنَنَنْ  تَنْ تَنَنَنَنَنَنَنْ

لذا :

تَنْ تَنَنَنْ تَنْ تَنَنَنْ تَنْ تَنَنَنْ تَنَنَنْ

تَنْ تَنَنْ  تَنْ تَنَنْ تَنْ تَنَنَنْ ( فاصله وسطي)

تَنْ تَنَنْ  تَنْ تَنَنْ تَنْ تَنَنَنَنَنَنَنْ  ( فاصله عظمي ) و…

رمل : ( ثقيل رمل )‌ از تقسيمات ايثقاع زير پديد مي آيد :

تَنَنَنَنَنْ   تَنَنَنْ تَنَنَنَنَنَنَنَنَنْ   

سپس:

تَنَنَنْ تَنْ تَنَنَنَنَنْ تَنَ تَنَ تَنْ

تَنَنَنَنَنْ  تَنَنَنْ تَنْ تَنَنَنَنَنْ   

تَنَنَنْ تَنْ تَنَنَنَنَنْ   

و …

4-ثقيل دوم :

 

از تقسيمات ايقاع زير پديد مي آيد:  

 

پس : تَنَنَنْ تنننننْ تنننننننْ تنْ و…

تنننْ تنننننْ تنننننننننْ

5-  ثقيل اول :

از تقسيمات ايقاع زير پديد مي آيد:  

تنننْ تنننْ تنننننننْ

پس:   تنْ تنْ تنْ تنْ تنننْ تنننْ

يا :    تنننْ تنْ تنْ تنننْ تنننْ      و…

خفيف ثقيل دوم ( ماخوري) :

تَ تنْ‌ تننْ  تَ تنْ‌ تننْ تَ تنْ‌ تننْ  

يا      تَ تنْ‌ تنْ نَ  

.ويا    تَ تنْ‌ تنْ تَ

همچنين  تَ تنْ تَ تنْ   و…       12

همانطور كه مشاهده شد بين ايقاعات فارابي و كندي تفاوت بسيار است . در ضمن ايقاعات فارابي بسيار گسترده ترند و آنجه كه فارابي مي گويد خيلي بيش از اين گسترده تر است .

از مشخصات ايقاعات فارابي وجود دوره هاي طولاني «13 » و اركان طويل است كه احتمالا از مختصات موسيقي شرقي در آن دوره بوده و اجراي آنها مهارت زيادي مي خواسته است .

ابن سينا به شرح ادوار مشهور نمي پردازد و فقط در حد تئوري ايقاعات را بررسي كرده است .( منظور متصل و منفصل ) . اما در دوره هاي بعد از فارابي حسن كاشاني در كنز التحف به شرح ايقاعات مشهور پرداخته است . كه با آنچه كه فارابي گفته و آنچه كه بعد از او گفته اند تفاوت دارد .

جدول ايقاعات مشهور به شرح حسن كاشاني :

ثقيل اول : (00101010010101) تنْ تنْ تننْ تنْ تنْ تننْ
ثقيل ثاني : (001101/001101) تنْ تَ تننْ تنْ تَ تننْ
خفيف ثقيل اول :(0111/0111) تنننْ تنننْ
خفيف ثقيل دوم : ( 01011/01011) تَ تنْ تنْ تننْ تنْ
رمل: (00101001/00101001) تنن تنْ تننْ تننْ تنْ تننْ
خفيف رمل : ( 01101/01101) تنْ تننْ تنَ تننْ
هزج : (001/001) تننْ تننْ

ايقاعاعات حسن كاشاني به ايقاعات فارابي شباهتي ندارد ولي به ايقاعات كندي مشابه است . به عنوان مثال: خفيف ثقيل دوم كاشاني شبيه ماخوري كندي است .

و خفيف ثقيل اول كاشاني شبيه ثقيل اول كندي  خفيف رمل كاشاني شبيه رمل كندي است .

با اينكه حسن كاشاني با صفي الدين و عبد القادر تقريبا هم دوره است ولي ايقاعات او با آنها متفاوت است . در ضمن عبد القادر و صفي الدين ايقاعات مشهور عرب را نام برده اند.

پس معلوم مي شود كاشاني در مورد ايقاع يا ابتكار به خرج داده و يا از گذشتگاني چون كندي تاثير گرفته است . در حالي كه در دستابندي تحت تاثير صفي الدين است .

همانطور كه ديديم فارابي از تقسيم يك دور ايقاعي طولاني به ايقاعات مشهور را ذكر كرده است ، يعني هر ضرب آن را به دو يا چند قسمت تقسيم كرده است . مي خواهيم ببينيم كه آيا ايقاعات صفي الدين و عبدالقادر ( و بنايي) ادامه تقسيمات فارابي را دنبال كرده اند يا خير؟

و اما ثقيل اول از قول صفي الدين و بعد از او همان است كه عجم ورشان مي گويند و آن دوري است به وجود آمده از 8 سبب ثقيل . پس 16 نقره است .

                          تننْ تننْ‌تنننْ تنْ تننْ

                    و يا تننْ تننْ تنننْ تنْ ( 12 نقره )

كه آ ن زير مجموعه دور مخمس« 14 »است و مخمس كبير 32 نقره و 16 نقره است . و اما ثقيل اول فارابي زير نيز از 16 نقره يعني : 2 فاصله وسطي و يك فاصله عظمي تشكيل شده است كه جمع مي شود 16 نقره :  

 

   تنننْ    4

 تنننْ       4

   تنننننننْ  8

                                           13

كه اگر دور ثقيل اول يا مخمس را با ثقيل اول فارابي با هم شروع كنيم با هم تمام مي شود.

البته فارابي به گونه هاي ديگري تقسيم كرده لكن گفته است كه اين ايقاع به صورتهاي ديگر هم مي آ يد . كه ظاهرا بعدا در زمان صفي الدين و مراغي صورتهاي ديگر آن رواج پيدا كرده است .

و اما ثقيل ثاني كه 8 نقره است و به صورتهاي 16 نقره ( مخمس وسط) و 8 نقره ( غوريانه ) هم مي آيد . كه آن هم از ثقيل اول فارابي انشعاب يافته است .

 سپس خفيف ثقيل است كه آن هم 16 نقره و به صورتهاي مخمس صغير ( 4نقره ) و …. مي آيد كه آن هم به لحاظ دور با خفيف ثقيل اول فارابي كه آن هم از تقسيم يك دور با ضربهاي طولاني كه جمعا 16 نقره است به دست آمده . خفيف ثقيل اول فارابي :

تنْ تنْ تنننْ تنْ تنْ‌ تنننْ ( 16 نقره )

خفيف ثقيل صقي الدين :

تنْ تنَ تنْ تنَ تنْ تنَ تنْ تنَ   

تنْ تنننْ تنننْ تنننْ تنْ         16 نقره

پس ادوار ثقال در هر دو مكتب 16 نقره هستند كه تقسيمات مختلف دارند و در هر دوره نوعي از آن رواج داشته است .

واما ادوار رمال كه در سيستم صفي الدين و مراغي به 3 نوع خفيف رمل و ثقيل رمل ورمل تقسيم مي شوند .

  

 بر سر خفيف رمل ميان مراغي و صفي الدين ظاهرا اختلاف است .

زيرا صفي الدين ( و همچنين بنايي ) خفيف رمل را مركب از 6 نقره مي دانند به اين صورت :

تنْ تنننْ يا تنننْ تنْ   ( البته به صورتهاي مختلف 12 نقره هم مي شود .)

ولي مراغي آ نرا 10 نقره مي داند:

تنْ تننْ تنْ تننْ‌

و مراغي نوع 6 و 12 نقره را به هزج صغير و كبير مربوط مي سازد .

اما فارابي نوع 6 نقره را از تقسيم ايقاعي با نام خفيف ثقيل دوم يا ماخوري مي داند و آن دوري است با 18 نقره :
تَ تنْ تننْ تَ تنْ تننْ‌  تَ تنْ تننْ‌

كه به صورتهاي ديگر هم مي آيد . و نوع 10 نقره را از تقسيم ايقاع بزرگي با 20 نقره كه به 2 صورت خفيف رمل و رمل (ثقيل رمل )ذكر مي كند . كه از دو 10 نقرهاي تشكيل يافته :       تنْ تنننننننْ ( 10 نقره)

     و به صورت : تنْ تننْ‌تنْ تننْ  هم ذكر مي كند .

و اما دور رمل در سيستم صفي الدين و مراغي 12 نقره است . و در سيستم فارابي يك نقره صغير و دو نقره خفيف ( از نوع فارابي ) است كه از 12 نقره اي تا20 نقره اي را در بر مي گيرد . يعني: 20 نقره اي :

                                      تَننننن تننن تننننننننن

كه هر كدام آن قابل كوتاه شدن هستند تا اينكه دور به 12 نقره مي رسد و ايقاع زير را پديد مي آورد :

تنننْ تنْ تنننننْ

وبه صورتهاي ديگر هم مي آيد .

واما دور فاختي مخصوص عجم است و در سيستم فارابي ذكري از آن نيست .

                                      14

لكن تعداد نقرات آنكه از 5و10و20 و حتي 40و80 نيز هست با ايقاعات 20 نقرهاي فارابي يعني آن دور ملي كه متشكل از 20 نقره است تشابه دارد .

از مقايسه ايقاعات فارابي با سيستم صفي الدين و بعد از او معلوم مي شود در يك دور ايقاعي جاي ضربها به كلي تغيير يافته ولي اين مربوط مي شود به اين كه نوع تصنيف ها و ضربي هاي رايج در هر دوره كه آكسانها متفاوت بوده است . اما تعداد نقرات در خيلي موارد مشترك است .

بعد از صفي الدين اشخاص ديگر ايقاعات را ابداع كردند مثل دور چهار ضرب و ماتين و … كه تطبيق آنها با ايقاعات فارابي و غيره نتيجه نمي دهد زيرا آنها از ابتكارات اساتيد زمان است و جزو نسبت موسيقي نبوده است .

 ولي همانطور كه گفتيم صفي الدين و مراغي و بعد از او در ادامه راه فارابي به تكامل رسيده اند و ديگران هر چه گفته اند يا ابتكار بوده يا تحت تاثير يونان و يا جاهاي ديگر بوده اند.

نتيجه بررسي  تطبيقي ايقاعات مفصل و مشهور «15» به صورت جدول در حواشي و متعلقات آمده است .

                                          15

2-فارابي در تعريف مفصل اول سريع دو نقره مي گويد كه زماني بين آنها نيست و همچنين بين اين دو نقره با دو نقره بعدي فاصله اي كمتر از يك نقره است . يعني مشابه با خفيف آن ولي با فاصله اي كمتر . لذا ايقاعات مفصل اول فارابي چنين است :

  الف) مفصل اول سريع : ( 11-11-)

                      

  

                      كمتر از يك نقره

ب) مفصل اول خفيف : ( 011011)

ج) مفصل اول خفيف ثقيل: ( 00110011)

د) مفصل اول ثقيل: ( 0001100011)

يعني : 1- ( 011011)  2- ( 00110011) 3- ( 0001100011)
مفصل اول خفيف(011011)

       مفصل اول خفيف ثقيل (00110011)       خفيف رمل

منظور اينست كه مفصل اول سريع ارموي ، با مفصل اول خفيف فارابي برابر است .
منفصل ثنايي در تعريف ابن سينا مشابه همان ايقاع هزج است ولي احتمالا فاصله بين نقرات با هزج متفاوت است .
مي گويند : ايقاعاتي كه از 4 ضرب متوالي تشكيل شوند رباعي نام دارند .

زمانهاي سه گانه محصور در 4 مضراب گاه برابرند و گاه نا برابر .

نوع برابر آن به 4 نوع سريع ، خفيف ، خفيف ثقيل و ثقيل تقسيم مي شوند . در نوع نابرابر 2 تا برابر و سومي يا بلند تر و يا كوتاهتر است .

ثلاثي :

  

             1- تننْ‌تننْ

           

مثل هم       2- تن تن تن فاصله

             3- تنننْ تنْ فاصله  تنننْ تننْ تننْ فاصله        

                1- تنن تَ‌ فاصله  تنن تَ فاصله

                 2- تنن تننن تن

مخالف هم

                         3- تنن تنن تن تن

                 4- تن تنن تن فاصله تن تنن تن

                  و …

                                            17

رباعي :

تنننن فاصله تننن فاصله
تن تن تننن فاصله
تنن تنن فاصله تنن تنن فاصله

خماسيات :

تننن فاصله
 تنن تن فاصله   تنن تن فاصله

يعني : منفصل ثالث ، رباعي و آن متساوي باشد يا متفاصل و اگر زمان آ باشد آنرا حيثيت رباعيات خوانند و اگر زمان «‌ب»‌ باشد آنرا خفيف رباعيات خوانند و زمان «‌ج » را ثقيل رباعيات .
كه به خفيف ثقيل اول و دوم نيز تقسيم مي شود .
فاختي :‌ضرب اهل عجم است و از صداي پرنده اي به نام فاختي كه آواز او با ريتم بوده گرفته شده وبه صورت كو كو كو ( تنن تن )‌ اجرا مي شود .
منظور اينكه هر تننن مي تواند به اجراي زير تبديل شود :

    تن تن ، تنن تَ ، تَ تنن ، تن تنَ و تنَ تن

البته مشخص نيست كه ضرب يا ساز ضربي چگونه اين ادوار را مي نواخته ويا اينكه آكسانها در كجا مي تواند باشد .
مخمس :
تن تننن تن تننن تننن( 16 نقره )
تنَ تننن تن  تنن تنن تن تننن تن تننن تننن تننن ( مخمس كبير ) ( 32نقره)

حواشي و متعلقات:

1ـ جدول تطبيقي ايقاعات مفصل:

نوع

ايقاع

مفصل اوّل
مفصل ثاني (برابر) مفصل ثاني (نا برابر)

    ايقاع

مكتب

سريع خفيف

خفيف

ثقيل

ثقيل     سريع خفيف

خفيف

ثقيل

ثقيل سريع خفيف

خفيف

ثقيل

ثقيل

فارابي

11-

11-

كمتر از

نقره

011

011

0011

0011

00011

00011

0011

00111

0010101

000111

000111

0000111

001011

00010011

0000100011

000100101 000010001001 001101

ارموي

و

مراغي

011

011

0011

0011

00011

00011

000011

000011

0111

0111

00111

00111

000111

000111

0000111

0000111

متصل

000100101

منفصل

010010001

كاشاني

خفيف

رمل

011

011

قسم

دوم

0011

0011

خفيف

ثقيل اول

0111

0111

ثقيل

0010101

0010101

ابن
سينا

011

011

0011

0011

00011

00011

001

001

فاصله

0001

0001

فاصله

0101

فاصله

001001

فاصله

2-جدول تطبيقي ايقاعات مشهور:

 ايقاع

مكتب

ثقيل اول ثقيل ثاني خفيف ثقيل رمل خفيف رمل ماخوري هزج

فارابي

تننن تننن تننننننن

و…

16 نقره

تننن تننننن تننننننن تن و…

تن تن تننن

تن تن تننن

و…

تننننن تننن تننننننننن

و…

تن تننننننن تن تننننننن و…

ت تن تنن

ت تن تنن

ت تن تنن

و…

تننن تننن تننن تننن و…
صفي الدين تنن تنن تننن تن تننن 16 نقره

تنن تنن تن

تنن تنن تن 16 نقره

تنْ تنَ تنْ تنَ تنْ تنَ

تنْ تنَ

16 نقره

تن تن تننن تننن

12 نقره

تن تننن تن تننن

كندي
تننن تننن تننن ت تننن ت تننن تنن تن تنن تن تنن تنن تنن تنن تن تنن تن تنن-تنن
كاشاني تن تن تنن تن تن تنن تن ت تنن تننن تننن تنن تن تنن تنن تن تنن تن تنن تن تنن ت تن تن ت تن تن تنن تنن

16

مقاله طنز موسیقایی اندر قضایای موزیک مدنی نوشته نیما فریدونی

دانلود پی‌دی‌اف مقاله‌ی طنز موسیقایی اندر قضایای موزیک مدنی نوشته‌ی نیما فریدونی

دانلود پی‌دی‌اف مقاله‌ی طنز موسیقایی اندر قضایای موزیک مدنی نوشته‌ی نیما فریدونی
از: نیما فریدونی (خواجوی موسیقاجو)

 

اندرقضایای موزیک مدنی

(طنزموسیقی)

در شرح احوالات موسیقی ایران معاصر جبراً به قدیم نظری می کنیم، از جایی که به آن دوره ی پیش ازتمدن گویند. البته این دوره  دوره ای است بس طویل ، به گونه ای که در علم الارض بدان دوران گویند و آن را ازپالئوزوئیک تا اوایل خرداد یک هزارو سیصد و هفتاد و شش هجری شمسی متصل دانند. دراین دوران یا آدمی نبود یا اگر هم بود آدمی نبود. چون آدمی را تمدن باید و بی حضارگی نشاید. نگارنده منت پذیر حق جل و اعلی ست از آن رو که تنها اندکی از عمرش را در این دوران تباه بنمود. به هر جهت هر چند بررسی این دوره را ارزش چندانی نشاید، اما به اجمال بدان رو می کنیم.

الف. دوره ی پیش از انحراف

 این عصر از هنگام ابداع موسیقی آغاز شد و تا ورود یک فرنگ زده به ایران ادامه داشت. البته مقام موسیقی دانان را درهر دوره گونه ای خاص بود: گاه در بارگاه همایونی وگاه در جایگاه ارتدادیونی . گهی ارباب طرب، گهی عمله ی کیف. اما مهم نگهبانی از میراث موسیقی بود. در کاوشی سطحی دو گونه موسیقی دان یافتیم. عده ای اشتیاق تام درایشان بود برای نوازش ساز در جایی که زیر آن آبی باشد. از این رو بر حوض خانه، تخته همی افکندند و استادان بر آن تخته رنگ همی بر گرفتند و اهل خانه را ناگزیر به کار قر همی کشیدند. امروزه بدان موسیقی، موسیقی مردمی گویند. زیرا نغمات آن، عامه را خوشایند بود وایشان را به آن موسیقی، تفکر به زندگی از یاد همی رفته و بسی شادی به وجودشان تحفه آور بود. عده ای معدود نیز به تقابل با عامه، موسیقی می ساختند که البته در تمامی ادوار نظیر ایشان بسیار است و چون عامه را بدیشان بذل عنایتی نبود ، موسیقی ایشان را ضد مردمی دانستند.

ب. دوره ی انحراف

باختریان عزم جزم کردند که بالکل بساط فرهنگ از این مملکت بر چینند و به جای تکرارهای مکرر، نو آوری وابداع را مرسوم نمایند. از این رو در موسیقی نیز بسان دیگر صنایع مستظرفه دست به تحریف آلودند و فوجی از مزیک دانان باختری را به مملکت گسیل داشتند تا به نیاتپلید خود دست یابند. دراین میان، جز عده ای قلیل، بسیاری هنرمندان به شیوه های  باختری روی کردند. از آنجا که هر چیز را فایدتی هست ، در این هجوم نیز سودی بود: موسیقی دانان دانستند ماهور همان ماژور است وتنها در لفظ مختلف، یا بیات اصفهان همان مینور و نوا از اطفال شور است. به هر حال از آنجا که هر چه مردمی ست ماندگار است، موسیقی مردمی نیز با اختراع اسباب استماع وابتصار عام، بسیار ترویج یافت وموسیقی دانان خشک و سخت کوش، کم کم از عرصه ی هنر خارج شدند.

پوشیده نماند که عامه را از آن جهت نیاز به موسیقی است که با آن بیاسایند و مفرح گردند و ذر بزم به غناء درآیند. هر که این چنین دانست، دنیا و آخرت خود خرید و هر که بر تقابل عوام گرایید و با آنان درافتاد، وراافتاد وشاهد ما تاریخ است. با رونق بسیار موسیقی مردمی، وضع و حال موسیقی دانان مردمی نیز بهبود یافت. از خصوصیات این موسیقی، سادگی نغمات و عاشقانگی اشعار سهل الوصولی آن بود وگاه نیز موجب حرکات موزون در جماعت می گشت. اوضاع به این منوال بود وترانه ها بر زبان مردم جاری، تا این که انقلابی عظیم حادث گشت و بساط موسیقی مردمی بر چیده شد. چنین شد که بسیار ساز بشکست و بسیار سازنده اردنگی بخوردند وبسیارنوازنده را تیپا نصیب آمد. اما در گذر ایام، در این فرازونشیب، شور دگر گونی بکاهید و موسیقی را سرود و آهنگ های انقلابی نام کردند. در این فراز و نشیب، عرصه بر موسیقی دانان مردمی تنگ شد و ایشان را جز جلای وطن چاره ای دگر نماند. پس از وطن بریدند و در کاباره ها و مهمان پذیرهای  بلاد فرنگ، موسیقی عامیانه برخواندند ونواختند.مردم را که عشق ایشان از دل برون نمی شد، این بار شوق ابتیاع آلبوم های نوین آنها در سر افتاد. اما این کار به مذاق بعضی خوش نیامد و هر جا کسی را در این فعل حرام دیدند، نوارش را یا از مگنتیک عبور دادند یا از زیر پا.

ج. دوره ی بعد از انحراف

اداره ی صوتیه و بصریه ی وقت به اهمیت شگرف موسیقی در جامعه پی می برد و پر و گرامی را برای تولید انبوه ، تنظیم می نماید و به تصویب می رساند. این اداره ی فخیمه که پی برده بود برای جامعه ی تازه به تمدن رسیده می بایست فرهنگی نوین اجرا نمود و موسیقی نیز از جمله اسباب ایجاد فرهنگ است- هر چند حرام باشد- به سرعت در پایه گذاری اصول موسیقی مدنی کوشید. در ماده ی ثانویه ی پروگرام در تعریف موسیقی جدیده (مدنی) آمده است:

موسیقی جدیده همان موسیقی مردمی است و از نوع همان موسیقی های دوران پیش ازدگرگونی، با این تفاوت که:

  1. از اصوات سوپرانو و آلتوی بانوان تنها در هماوایی استفاده گردد (استماع صوت سلوی بانوان حرام است)
  2. اشعار را معانی اجتماعی، عشقی، سیاسی،فرهنگی و … نباشد و اگر ناچاراً بود، طوری با عنصر ملودیک، هارمونیزه گردد که یا معنای آن خدشه دار شود و یا به صورت گنگ آن را بخوانند.
  3. نغمه ی ساز در ملودی قطعه ها تلاش نماید چند تم از تم های ترکی (خاصه از نوع استانبولی) ، عربی ،بندری، خانقاهی،کردی،گیلکی و… را به کار گیرد. چرا که این موسیقی، مدنی است و مردمی و فراگیر.
  4. حتی الامکان از خوانندگانی استفاده شود که با خوانندگان دوران پیش از دگرگونی مشابهت صوتی داشته باشند. چرا که جامه ی متمدن حالتی پست مدرن دارد و باید به طریقی با گذشته در ارتباط باشد، زیرا که مردم را هنوز عشق آ نغمات در سر است.
  5. بنا به استقلال فوق، در گزینش نغمات نیز اصل شباهت مراعات گردد.
  6. در نغمات به هر شکل ممکن رابطه ای با مبارزه علیه اعتیاد حاصل شود.

در ماده ی دیگری که مربوط به اهداف پروگرام است آمده است: در جامعه ی متمدن، واردات باید به حداقل برسد ومملکت در مواد مورد نیاز خود کفا شود.  این امر در باب موسیقی مردمی نیز صادق است. زیرا در سالهای دگرگونی واردات موسیقی مردمی بسیار بود. از این رو با آغاز پروگرام حاضر، از ورود لااقل 80 درصد این واردات بی نیاز شده و سالانه 300 کرور دلار صرفه جویی ارزی برای اداره میسر خواهد شد. در ضمن عده ی کثیری از جوانان بی کار فرصت شغلی خواهند یافت. این پروگرام، روابط عمومی اداره ی فخیمه را مکلف به نشر اعلانیه ای بدین شرح نموده است:

با توجه به اهداف جامعه ی متمدن، اداره ی صوتیه و بصریه ی مملکت در راستای تحقق برنامه ی خودکفایی فرهنگی، یک عده از جوانان بی کار را با خصوصیات زیر به استخدام در می آورد.

  1. در مقام آهنگساز

 الف. حافظ تمام یا نیمی از نغمات دوران طاغوت (پیش از دگرگونی)

ب. دارای انگشتانی سالم برای کار با ابر رایانه های صوتی

ج. واجد بخت و اقبال بلند

د. عدم آشنایی با آلات موسیقی و ارکستراسیون و نیز اصول هارمونی

( توضیح : این آگاهی ها موجب انحراف از هدف اصلی موسیقی مردمی است ).

  1. در مقام نوازنده

الف. دارای گوش نسبتاً قوی

ب. دارای هوش متوسط

ج. توانایی کار با ارگهای برقی و سینتی سایزرها به طوری که برای اجرای هر نغمه نیازی به آلات دیگر نباشد.

د. کمی هم آشنا به آلت گیتار برقی

  1. در مقام خواننده

الف. داشتن صوتی مشابه یک یا چند تن از خوانندگان دوره ی طاغوت ( پیش از دگرگونی )

ب. توان خواندن در تمام ساعات شبانه روز

ج. توان خواندن با هر نوع موزیک

بدین گونه بود که تولیدات انبوه آغاز گردید : به طور متوسط هر دقیقه یک سرود و هر هفته یک آلبوم. خوانندگان به سرعت مقبولیت عامه یافتند و در مجالس مختلف به اجرای برنامه پرداختند. گروهی نیز آن قدر پرتلاش ظاهر شدند که شب و روز را در اماکن ضبط صوت بیتوته می کردند.

القصه، موسیقی مدنی چنان ارج و قربی یافت که در اداره ی مذکور از زیر سیکل خواننده بود تا فوق تخصص های علوم مختلفه و این خود به قوام موسیقی مدنی بیفزود . در این گیرودار موسیقی دانان غیر مردمی با مشاهده این سیل مشتاق  موسیقی مدنی به مقابله لفظی و عملی با این موسیقی بر آمدند و جراید موافق ایشان که البته بسیار اندک بودند ، اداره فخیمه را محکوم به ابتذال و سطحی نگری نمودند .

حال که بر زبان هر طفل زبان باز کرده ای ، سرودهای مدنی جاری است و در کل دستگاههای حافظ الاصوات وسایل نقلیه سنگین و نیمه سنگین و سبک ، نغمه های موسیقی مدنی مترنم است ودراکثر دکاکین ساندویچ و پیتزا ، کافی شاپ ها ، سفره خانه های سنتی ، فرهنگسراها ، منازل و در هر کوی و برزن ، طنین نغمات آن سامعه ی فلک را کر کرده است ، پس واضح و مبرهن است که موسیقی مدنی میخ خود را کوبیده است و جایی برای ادعاهای بیهوده مدعیان عوامیون نیست و کماهوحقه، حرکات اعتراضی مذبوحانه ی ایشان، در حکم آب در هاون کوبیده است. نیکوست که این مدعیان دست از مقابله با موسیقی سازان مدنی بردارند و شعار ایشان را آویزه گوش کنند که :                  آقا مردم می خرند ، پس هستیم !

نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

نصرالله زرین‌پنجه مقاله‌ای از جواد ظل طاعت

نصرالله زرین‌پنجه مقاله‌ای از جواد ظل طاعت

با سپاس از جعفر جوانی برای ارسال این مقاله


نصرالله زرین‌پنجه

آثار روان و دلنشین استاد “نصرالله زرّین‌پنجه” حکایت از ذوق سرشار و هنرِ او، در ملودی‌پردازی دارد. “زرّين‌پنجه” با نوشتن هارمونی‌های ساده، با حداقل تركيب سازها، ارکستر های خوش ‌صدایی را هدايت كرده است.

زیبایی نغمه‌پردازیِ او در مقدمه‌ها و جوابِ فواصلِ ابيات، موجب ماندنی شدنِ آثارش در ذهن و ضمير شنوندگان، گردیده و آهنگ‌هايش، در عين تازگی، حكايت از پيوند عميق وجودش با سنت‌های موسیقایی نسل‌های گذشته دارد.

“استاد زرین پنجه”، در برنامه گلها، با خوانندگان نام داری چون، بانو “مرضیه”، “الهه”، “قوامی”، “شهیدی” و… همکاری داشت و همچنین “استاد غلامحسین بنان نیز”، با صدای مخملين خود جلوه‌ای ديگر به آثار فاخر “زرّين‌پنجه” بخشیده است.

با تاسیس رادیو، اساتیدی چون “علی اکبرخان شهنازی” و “عبدالحسین خان شهنازی”، به ظهور رسیدند و نسل بعد از آنها، اساتید تار نوازی چون “لطف الله مجد”، “جلیل شهناز” و “فرهنگ شریف” بودند و در بین آهنگسازان، اساتیدی چون، “کلنل علینقی خان وزیری”، “روح الله خالقی”، “پرویز یاحقی”، “نصرالله زرین پنجه”، “حبیب الله بدیعی”، “همایون خرم” و…، تاریخی را رقم زدند که امروز اگر آثار این اساتید به درستی شکافته شود، شاید سالها نیاز به تفسیر و بررسی داشته باشد.

استاد “زرین پنجه”، روحیه ای بسیار لطیف داشتند و در آهنگسازی و نوازندگی ساز تار، بسیار استاد بودند. مضراب رسا، پنجه های لطیف، پرقدرت، پرمطلب، پروسعت، و دارای تکنیک و فن تارنوازی بالا، از ویژگیهای نوازندگی ایشان بود. نوع مضراب زدن ها، دراب‌ها، و حالتها و جملات ایشان منحصر بفرد بود.

وی از كودكی با صدای خوشش مناجات می‌خواند و با نی‌لبك آهنگ‌هایی را می‌نواخت. عشق به موسیقی او را به مدرسه‌ی نظام كشاند. ابتدا نوازندگیِ “بوگْل” (يك ساز بادی برنجی)، بعد “ترومپت” و پس از چندي “آلتو برنجی” را فرا گرفت و سپس در اركستر، نوعی “بالالايكا” می‌نواخت. “زرّين‌پنجه” در مدرسه‌ی نظام به‌خوبی با نت آشنا شد و قطعات زیادی از موسیقی فرنگی را نواخت. به سبب علاقه اش به “تار” به كلاس ميرزا ربيع (برادر درويش‌خان) رفت.

او بعدها مدتی نزد “مرتضی نی‌داوود”، “يحيي زرین پنجه” و “علی‌اكبر شهنازی” مشقِ تار كرد. “زرّين‌پنجه” از سال ۱۳۲۲ همکاری خود را با راديو آغاز، و علاوه بر نوازندگی تار در اركستر شماره‌ی يك، رهبر ارکستر سازهای ايرانی راديو شد. او با تكنيك نوازندگی سه‌تار، عود و رُباب هم آشنایی كامل داشت و اولين كسی است كه ساز رُباب را وارد ارکسترهای ايرانی كرد. استاد “زرین پنجه” در ۱۲۸۵، خورشیدی در تهران به دنیا آمد و در ۲۵ آذر ۱۳۶۰ در تهران از دنیا رفت. یادش گرامی

نت پیش‌درآمد افشاری دوم غلامحسین درویش‌خان

نت پیش‌درآمد افشاری سل دوم غلام‌حسین درویش‌خان

نت پیش‌درآمد افشاری سل دوم غلام‌حسین درویش‌خان


پیش‌درآمد افشاری سل غلامحسین درویش‌خان نیما فریدونی سه‌تار

پیش‌درآمد افشاری سل غلامحسین درویش‌خان نیما فریدونی سه‌تار