نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

نصرالله زرین‌پنجه مقاله‌ای از جواد ظل طاعت

نصرالله زرین‌پنجه مقاله‌ای از جواد ظل طاعت

با سپاس از جعفر جوانی برای ارسال این مقاله


نصرالله زرین‌پنجه

آثار روان و دلنشین استاد “نصرالله زرّین‌پنجه” حکایت از ذوق سرشار و هنرِ او، در ملودی‌پردازی دارد. “زرّين‌پنجه” با نوشتن هارمونی‌های ساده، با حداقل تركيب سازها، ارکستر های خوش ‌صدایی را هدايت كرده است.

زیبایی نغمه‌پردازیِ او در مقدمه‌ها و جوابِ فواصلِ ابيات، موجب ماندنی شدنِ آثارش در ذهن و ضمير شنوندگان، گردیده و آهنگ‌هايش، در عين تازگی، حكايت از پيوند عميق وجودش با سنت‌های موسیقایی نسل‌های گذشته دارد.

“استاد زرین پنجه”، در برنامه گلها، با خوانندگان نام داری چون، بانو “مرضیه”، “الهه”، “قوامی”، “شهیدی” و… همکاری داشت و همچنین “استاد غلامحسین بنان نیز”، با صدای مخملين خود جلوه‌ای ديگر به آثار فاخر “زرّين‌پنجه” بخشیده است.

با تاسیس رادیو، اساتیدی چون “علی اکبرخان شهنازی” و “عبدالحسین خان شهنازی”، به ظهور رسیدند و نسل بعد از آنها، اساتید تار نوازی چون “لطف الله مجد”، “جلیل شهناز” و “فرهنگ شریف” بودند و در بین آهنگسازان، اساتیدی چون، “کلنل علینقی خان وزیری”، “روح الله خالقی”، “پرویز یاحقی”، “نصرالله زرین پنجه”، “حبیب الله بدیعی”، “همایون خرم” و…، تاریخی را رقم زدند که امروز اگر آثار این اساتید به درستی شکافته شود، شاید سالها نیاز به تفسیر و بررسی داشته باشد.

استاد “زرین پنجه”، روحیه ای بسیار لطیف داشتند و در آهنگسازی و نوازندگی ساز تار، بسیار استاد بودند. مضراب رسا، پنجه های لطیف، پرقدرت، پرمطلب، پروسعت، و دارای تکنیک و فن تارنوازی بالا، از ویژگیهای نوازندگی ایشان بود. نوع مضراب زدن ها، دراب‌ها، و حالتها و جملات ایشان منحصر بفرد بود.

وی از كودكی با صدای خوشش مناجات می‌خواند و با نی‌لبك آهنگ‌هایی را می‌نواخت. عشق به موسیقی او را به مدرسه‌ی نظام كشاند. ابتدا نوازندگیِ “بوگْل” (يك ساز بادی برنجی)، بعد “ترومپت” و پس از چندي “آلتو برنجی” را فرا گرفت و سپس در اركستر، نوعی “بالالايكا” می‌نواخت. “زرّين‌پنجه” در مدرسه‌ی نظام به‌خوبی با نت آشنا شد و قطعات زیادی از موسیقی فرنگی را نواخت. به سبب علاقه اش به “تار” به كلاس ميرزا ربيع (برادر درويش‌خان) رفت.

او بعدها مدتی نزد “مرتضی نی‌داوود”، “يحيي زرین پنجه” و “علی‌اكبر شهنازی” مشقِ تار كرد. “زرّين‌پنجه” از سال ۱۳۲۲ همکاری خود را با راديو آغاز، و علاوه بر نوازندگی تار در اركستر شماره‌ی يك، رهبر ارکستر سازهای ايرانی راديو شد. او با تكنيك نوازندگی سه‌تار، عود و رُباب هم آشنایی كامل داشت و اولين كسی است كه ساز رُباب را وارد ارکسترهای ايرانی كرد. استاد “زرین پنجه” در ۱۲۸۵، خورشیدی در تهران به دنیا آمد و در ۲۵ آذر ۱۳۶۰ در تهران از دنیا رفت. یادش گرامی

کتاب موسیقی ایران روح‌الله خالقی فرهود صفرزاده

کتاب موسیقی ایران نوشته‌ی روح‌الله خالقی انتشارات ماهور

کتاب موسیقی ایران روح‌الله خالقی فرهود صفرزاده انتشارات ماهور
معرفی کتاب موسیقی ایران
«موسیقی ایران» نوشته‌ی روح‌الله خالقی(۱۳۴۴-۱۲۸۵) آهنگساز بزرگ ایارنی است و بازنویسی و یادداشت‌های این کتاب را نیز فرهود صفرزاده( -۱۳۴۸) بر دوش داشته است.
این کتاب نگاهی دارد به سیر موسیقی در تاریخ ایران از دوران باستان تا دوران معاصر. این کتاب همچنین به انواع سازهای ایرانی، نوازندگان برجسته و سبک‌های رایج در موسیقی ایرانی می‌پردازد.
در بخشی از کتاب پیرامون جایگاه موسیقی در عصر ساسانی می‌خوانیم:
«ز آنجا که پادشاهان ساسانی ایرانی‌نژاد بودند و به بسط و توسعه‌ی تمدن ایرانی علاقه‌ی مخصوص داشتند در دوره‌‌ی آن‌ها علوم و هنرهای ایرانی ترقی کرد و، درنتیجه، موسیقی هم در اثر تشویق آن‌‌ها رونق گرفت.
اردشیرِ [بابکان یا اردشیر اول، بنیان‌گذار سلسله‌ی] ساسانی مردم را به طبقات مختلف تقسیم کرده بود که، از آن‌جمله، موسیقی‌دان‌ها طبقه‌ی خاصی را تشکیل می‌دادند و در نزد او مقامی مخصوص داشتند. ذوق ادبی و [موسیقایی] بهرامِ گور معروف است. چنان که نوشته‌اند وی چهارصد تن نوازنده و خواننده از هند به ایران آورد و در زمان او موسیقی‌دان‌ها بر سایر طبقات مردم مقدّم بودند و او آن‌ها را نوازش بسیار می‌کرد.
موسیقی [در] دوره‌ی ساسانی مخصوصاً در زمانِ خسروپرویز بیشتر ترقی کرد. باربد موسیقی‌دانِ خاصِ او بود که در کتاب‌های ادبی و تاریخی، مانند شاهنامه‌ی فردوسی و خسرو و شیرین نظامی، حکایاتی از او نقل شده‌اند. به طوری که نوشته‌اند باربد مخترعِ نغمه‌هایی است که آن‌ها را در مجلسِ خسروپرویز می‌نواخته و مشهور است که وی سیصد‌وشصت نغمه‌ی موسیقی برای روزهای سال [تقویم ساسانی] ساخته و هر روز یکی از آن‌ها را که مناسبِ موقع بوده، می‌نواخته است تا خسرو[پرویز] از تکرار نغمات موسیقی خسته‌خاطر نشود.
مقام او نزد خسرو[پرویز] به آن پایه بود که هرکس حاجتی داشت مطلبِ خود را به وسیله‌ی او به عرض شاه می‌رسانید. ازجمله هنگامی که اسب محبوبِ سلطان، موسوم به شبدیز، مُرد و کسی را جرئتِ اظهار آن نبود باربد نغمه‌ای در این‌زمینه سرود و خسرو[پرویز] را از حادثه آگاه نمود. [می‌گویند] شاه گفته بود هرکس خبر مرگ شَبدیز را بدهد کشته خواهد شد ولی باربد به سبْکی هنرمندانه پادشاه را از این خبر آگاه کرد. خسرو[پرویز] با تغیرِ خاطر پرسید: وای بر تو! شبدیز مُرد؟ باربد جواب داد: تو خود گفتی [شبدیز مُرد].»

او نیامد (به راه وی) اکبر محسنی نیما فریدونی سه‌تار

او نیامد (به راه وی) اکبر محسنی نیما فریدونی سه‌تار


او نیامد (به راه وی) اکبر محسنی دشتی لا نیما فریدونی سه‌تار

او نیامد (به راه وی) اکبر محسنی دشتی لا نیما فریدونی سه‌تار

او نیامد

ترانه سرا: ایرج تیمورتاش
خواننده: پروین، علیرضا افتخاری
به راه وی تا سحر ماندم
ژاله افشاندم ، او نیامد
به امیدش ، با نوای نی
نغمه ها خواندم او نیامد
امید دل من کجایی ؟
سحر شد چرا پس نیایی ؟
چرا نیایی ؟ که بی تو نالانم
آتش عشقت زد شرر به جانم
آتش عشقت زد شرر به جانم
شب تارم ، مه رخشان تویی تو
به گلزارم ، گل خندان تویی تو
ز قلب بی تابم چه خواهی ؟
به چشم بی خوابم نگاهی
به راه وی تا سحر ماندم
ژاله افشاندم ، او نیامد
به امیدش ، با نوای نی
نغمه ها خواندم او نیامد
امید دل من کجایی ؟
سحر شد چرا پس نیایی
چرا نیایی ؟ که بی تو نالانم
آتش عشقت زد شرر به جانم
آتش عشقت زد شرر به جانم

کتاب اول ردیف میرزا عبدالله برای تار حسین مهرانی

کتاب ردیف میرزا عبدالله تار 1 دستگاه شور و متعلقات حسین مهرانی انتشارات ماهور

کتاب اول ردیف میرزا عبدالله تار دستگاه شور و متعلقات حسین مهرانی انتشارات ماهور
عنوان: ردیف میرزا عبدالله برای تار بر اساس اجرای نورعلی برومند(جلد اول دستگاه شور و متعلقات)
نویسنده: حسین مهرانی
انتشارات: ماهور
قطع: رحلی
تعداد صفحه: 296
تاریخ چاپ: 1397
شابم: 1-44-802628-0-979
تیراژ: 1397
توضیحات: این کتاب دارای دو بخش است: در بخش اول به نظریات و تئوری مولف در زمینه های مختلف مبانی و تجزیه و تحلیل پرداخته شده است. بخش دوم شامل نت نگاری و تجزیه و تحلیل گوشه های ردیف است که در آن به نگارش دقیق ریتم علائم سرکلید و متغیرها در متن گوشه ها سرعت قطعات ضربی و دینامیک اگوگیک و جمله بندی ها و دسته بندی ها پرداخته است.
فهرست
دستگاه شور
درآمد اول دوم سوم چهارم پنجم ششم
نغمه اول
نغمه دوم
زیرکش سلمک
ملانازی و زیرکش سلمک دوم
سلمک
گریز
مجلس افروز
بزرگ
کوچک
دوبیتی
خارا
قجر
فرود
حزین
شور پایین دسته
گوشه رهاب
چهارگوشه قسمت اول دوم سوم چهارم
مقدمه‌ی گریلی
رضوی کرشمه زنگوله قطار و ادامه رضوی
سرود
حزین
شهناز
قرجه قسمت اول
قرچه قسمت دوم
شهناز کت
رنگ اصول
گریلی اول
گریلی قسمت دوم
گریلی قسمت سوم
قسمت اول رنگ شهر آشوب
قسمت دوم رنگ شهر آشوب
قسمت سوم رنگ شهر آشوب
قسمت چهارم رنگ شهر آشوب
قسمت پنجم رنگ شهر آشوب
قسمت ششم رنگ شهرآشوب
افشاری
قسمت هفتم رنگ شهر آشوب دشتی
قسمت هشتم رنگ شهر آشوب
قسمت نهم دشتی رنگ شهر آشوب
سلمک شهناز رضوی و پروانه‌ها هشتری
آواز ابوعطا رامری درآمد حجاز بسته‌نگار یقولون چهارپاره رهبری آواز بیات ترک درآمد و گاه خود درآمد دوم درآمد سوم م حاجی حسنی بسته نگار و من هم از روانی نغمه فینی پوشه شکسته مهربانی جامه دران مهدی ضرابی ارواح قطار
آواز افشاری
درآمد
بسته نگار
گوشی عراق
نغمه مغلوب
قرایی
آواز دشتی
درآمد
بیدگانی
حاجیانی
اوج
غم انگیز
گیلکی
آواز کرد بیات بیات کرد
درآمد اول درآمد دوم
بسته‌نگار
حاجی حسنی
درآمد سوم درآمد

مقاله طنز موسیقایی شرح احوالات خواجوی موسیقاجو نوشته نیما فریدونی

دانلود پی‌دی‌اف مقاله‌ی طنز موسیقایی شرح احوالات خواجوی موسیقاجو نوشته‌ی نیما فریدونی

دانلود پی‌دی‌اف مقاله‌ی طنز موسیقایی شرح احوالات خواجوی موسیقاجو نوشته‌ی نیما فریدونی

نیما فریدونی شرح احوالات یک موسیقاجو (طنز موسیقی)
یادداشت خوانندگان محترم فصلنامه ی ماهور می دانند که نثر و زبان بسیاری از مطالب فصلنامه – که نشریه ای است ویژه ی موسیقی – معمولا ًسنگین و گاه به قول بعضی از دوستان ، عبوس است. از این شماره گاه مطالبی را با عنوان ((طنز موسیقی )) در این نشریه خواهید خواند. قصد ما از چاپ این مطالب، نوعی تجربه است برای دست یافتن به زبان و فضایی متفاوت با آن چه بر کل نشریه حاکم است. به این ترتیب، چنین تجربه ای بیشتر در حکم نوعی زنگ تفریح و ایجاد فرصتی – اگر چه کوتاه – برای خنده و شوخی است و بالطبع نباید آن را اسائه ی ادب یا بی احترامی نسبت به کسی یا چیزی تلقی کرد.

آورده اند که در دودی ترین مراکز دنیا کودکی از مادر بزاد وآن زمان که توان ادراک باقالی بیافت، فرقن به دست در کوچه وبازار به راه افتاد و با صدایی خوش می خواند باقالی … باقالی … باقالی کیلو دوتومن. در آن زمان او می انگاشت که باقالی فروشی اصلح کارهاست، اما پس از کسب مدرک شریفه ی خمسه از یکی از اکابر مدرن، به علم طب راغب شد. در دوره ی سیکل ، مردی ژولیده در کسوت دبیری، او را با بحور عروضی و فن چکامخ و نظم و بی نظم به انحراف کشاند و وی چنان مشتاق شعر و ادب گشت که ماعر(چیزی شبیه شاعر) شد. از آن جا که دامنه ی انحراف او در این وادی چندان گسترده نگشته بود، سر از علمکده ی “کمال” در آورد و به زور دگنک ، ریاضی خوان شدند آقا. ریاضی را با ریاضت خواند و با سرعتی عظیم پله های کمال را چهارچهار پیمود.
پدرش در کار اداری بود و گه گاه به شیوه ی بزرگان “روی حوض نواز” با سنتور نغماتی را اصطلاحا در پاپ سنتی می نواخت و اهل خانه را محظوظ و مشعوف می ساخت. از شما چه پنهان، اهل خانه به او و رفیق تارنوازش ، گروه فلاشفه نام داده بودند (ریشه ی این لغت را احتمالا در “فالش” و “فولش” می توان یافت). پسر در سنه ی دوم متوسطه بودد که پدر به قصد توسعه ی آن گروه مکرم، او را آلوده ی یکی از آلات طرب کرد. در روایتی دیگر آمده است که پسرک پیش از پیوستن به گروه فلاشفه ، با یکی از انواع موسیقی آشنا بود. این موسیقی در اوایل عمر پسرک غدقن بود، اما با گذشت زمان، اداره ی صوتیه و تجسمیه ی وقت ، با دست و دلبازی فراوان جواز تولید و مصرف آن را صادر نموده بود. البته مفسران و مفتشان را معلوم نشد که آن موسیقی که روزگاری از عوامل هجمه ی فرهنگی بود، چگونه یکباره به عامل غمزه ی فرهنگی تبدیل شد و مقبول طبع اولیای امور صوتیه و تجسمیه افتاد. اگر چه بعضی از ارباب علوم اجتماعیه و اقتصادیه براین نظر بودند که براین پولیتیک دو فایده مترتب بود: کسب مداخل بیش تر و ایجاد چندین هزار فرصت شغلی . والله اعلم!
پسرک به موسیقی علاقه ای وافر یافت و برآن شد که موسیقی دان شود. دست از طلب علم طب برداشت و به جرگه ی اهل طرب وارد شد. آشنایی با افکار یکی از مشایخ این فن ، سبب شد به وادی طلب درآید و به کشف “هویت” خویش از طریق موسیقی برآید . کتب تست بسیار گرد آورد و به تست زنی نشست. آن گاه توانست در تست زنی سرآمد اقران روزگار خود شود، در آزمون دانشگاه شرکت کرد و با گذر از مراحل متعدده به آن جا راه یافت.
او از دارالعلوم موزیکولوجی که بدان وارد شده بود، تصوری چونان کنسرواتوار سن پطرزبورغ داشت.اما با گذشت ایام دریافت که آن جا را می توان با بازار مسگرهای تاشکند به مقایسه نشاند. روزی هنگام تفرج در دارالعلوم به شعبه ای رسید که انواع ادوات بوقیه و سوتیه ی گوشنواز را در آن گرد آورده بودند و برای استفاده در ایجاد نغمات جدیده در دسترس موسیقاجویان می نهادند. پس از گذر از آن شعبه ، مشاهده ی اتاقک مخروبه ای او را به وحشت انداخت و در دم بیفتاد. اسلاف موسیقاجو با خوراندن قنداغ او را به حال آوردند و داستان آن مخروبه را بر او خواندند. گویا در اوایل قرون ماضیه به قصد آکوستیک شناسی ، آن غرفه را کلنگ زده بودند و بعد به حال خود رها کرده بودند.
معلمان و بزرگان موسیقی دارالعلوم فخیمه ، سه دسته بودند: دسته ای ردیف دان، دسته ای کلاسیکال و دسته ای نیز مدرن. موسیقا جوی ما برای کشف هویت خویش نزد اساتید معظم موزیک ردیف به تعلم پرداخت. در فراگیری و درک آداب استادی و خانه شاگردی بسیار بکوشید و رموز و فنون آن را به فراست دریافت و در ظل توجهات و تعالیم استاد ردیف ، اصول و مقدمات فن را بیاموخت و با گذر از مرحله ی تقلید به مرحله ی تاویل درآمد. آن گاه زمان کشف و شهود در عالم معنا فرارسید و در صعودی غریب به طیران درآمد و در فرودی عجیب به حضور جنابان میرزایان و آقایان عبدالله و حسین قلی بار یافت . در محضر آن دو مهین استاد دریافت که ردیف نوازی آنان همان بود که استاد ردیف معاصر به او آموخته بود. از آن محضر مرخص شد و به روزگار پسین تر آمد. ایامی بود که شجاع السلطنه نامی قصد انگشت درویش کرده بود و او نیز از بیم جان به قنسول گری دولت فخیمه ی بریتانیا پناه برده بود. شبی در محفلی استاد تار برگرفت و چهارمضراب ماهور آغازید. موسیقاجو اسطرلاب موزیک ردیف را به نغمه ی درویش آویخت و دید که حس خالتور بر آن احاطه دارد و از مسیر سنت منحرف گشته و روی بر بدعت آورده است. در دم قلم برداشت و ضمن لعن و ذم او ، نوشت : «درویش اولین عنصر منورالفکر غرب زده ی ایرانی در فن موزیک بوده است.» باز پسین تر آمد و در گذری صدای ناهنجار تاری را از یک سالن موزیک شنید. 20 قران وردودیه داد و به درون سالن رفت. مردی تاس گونه سر، با سبیل کوتاه زیردماغی در هیبت قزاقان ، تار به شیوه ی موزیک باختر می نواخت.
موسیقاجو را یقین حاصل شد که انحراف ، دامن تمامی اهل موزیک را آلوده است. پس عزم جزم کرد و پس از فراغت از دارالعلوم و جلوس بر کرسی استادی ، شاگردان خویش را از پیروی منحرفان و بدعت گزاران نهی فرمود و به ایشان همان را اموخت که خود آموخته بود.نه یک «واو» بیش ، نه یک «واو» کم . و چنین شد که این نهضت همچنان دوام یافت و کسی را جز رغبت استماع و استعمال و استکمال ردیف نماند و این ودیعه از گزند انحراف مصون بماند.

منبع:
فصلنامه ماهور

ISSN 1561-1469

فصلنامه موسیقی به زبان فارسی، انگلیسی

سال اول، شماره 4، تابستان 1378
208 صفحه