نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

مشروطه و تغییر محتواییِ تصنیف‌خوانی نوشته جواد ظل طاعت

مشروطه و تغییر محتواییِ تصنیف‌خوانی نوشته جواد ظل طاعت

با سپاس از جعفر جوانی برای ارسال این مقاله


جنبش مشروطه علاوه بر تأثیرات فراوانی که از منظر سیاسی و اجتماعی براي کشور داشت، از بعد فرهنگی و هنري نیز تأثیرات شگفتانگیزي بر جاي گذاشت که تأثیرات آن، هنوز هم در جامعه ایرانی قابل رویت است. در این میان، موسیقی بیش از سایر هنرها توانست خود را با گفتمان مشروطه همراه کند و در مقاطعی، به رسانهاي براي این جنبش عظیم اجتماعی تبدیل شود. به تعبیري دیگر، یکی از عواملی که سبب پیروزي جسمی جنبش مشروطیت شد، رابطه تنگاتنگش با موسیقی بود. به تعبیري دیگر، در واقع موسیقی و مشروطیت با یکدیگر یک رابطه همیشگی و یک رابطه علت و معلولی داشته و به هم، یاري رسانده اند. براي اثبات این ادعا می بایست کمی به قبل از دوره مشروطیت برگشت و نگاهی به اواخر دوران قاجار داشت. در دوره قاجار، موسیقی در واقع نقش مهمی در زندگی مردم نداشت و بیشتر، نقش تفریحی داشته و همچنین ارزش و اهمیتی هم، براي موسیقیدانان وجود نداشت و به نوعی، در واقع هنرمندان، عمله جات طرب محسوب می شدند و در کارهاي خانه، به تمام رجالِ آن زمان، کمکهاي زیستی کرده، بدون آنکه به کار اصلی شان، موسیقی بپردازند و این حکایت، تا شرایطی ادامه داشت که موسیقی را از پا انداخت. این رویه ادامه داشت تا زمانیکه جنبش مشروطیت موسیقی دیگري می طلبید. به روایتی دیگر موسیقیِ آه و ناله و یا موسیقی عیاشی هاي شبانه درباري با جنبش مشروطیت همراه نبود و نیازهایش را برآورده نمی کرد. در واقع موسیقی اي طلب شد که به جاي ناله و زاري، فریاد و خروش را بوجود آورد و بدین شیوه بود که نیاز جامعه برآورده می گردید و هنرمندانی به روي کار آمدند که براي جنبش مشروطیت موسیقی نوشتند و آهنگ ساختند که در راس آنها زنده یاد “غلامحسین درویش” جاي داشت که می شود وي را مبدع و مبتکر موسیقیِ نو، در آغازِ پس از مشروطیت بشمار آورد. از زمان “امیرکبیر” و با نوسازي ارتش و آوردن موزیک نظام، بسترسازيهاي اولیه براي تغییر در موسیقی ایرانی فراهم شد. دوره “ناصرالدینشاه” نیز به جهت ثبات سیاسی موجود و علاقهمندي شاه مستبد ایرانی به هنر و هنرمند، فضایی مناسب براي فعالیتهاي هنرمندان، بهخصوص هنرمندان موسیقی فراهم کرد تا در قالب کنسرتهاي مجلسی و درباري و نیز حضور در گروههاي بزرگ تعزیه، خود را در معرض تماشا و

داوري مخاطبان و مردم قرار دهند. اعلام فرمان مشروطیت در 14 مرداد 1285 خلاقیت اهالی موسیقی را به یکباره شعلهور ساخت. در این دوره علاوه بر ظهور برخی ترانهسرایان مستعد، بهرهمندي از سازهاي غربی و ساختن آثاري، بر مبناي اینگونه موسیقایی رواج یافت و ژانرهایی نظیر پولکا، والس و مارش وارد موسیقی ایرانی شد. گروه نوازي در ابتداییترین شکلش قوت گرفت و دادن کنسرت در ایران روندي رو به رشد به خود گرفت. شاید این از بخت خوب اهالی موسیقی بود که در همان زمانها چند چهره برجسته در زمینه موسیقی و ترانهسرایی و تصنیفسازي به میدان آمدند و اوج گرفتند. “عارف قزوینی”، “علی اکبرخان شیدا”، “محمدعلی امیرجاهد” و “ملک الشعراي بهار” هر یک توانستند با سرودههاي خود، جانی تازه به موسیقی و همچنین به جنبش مشروطه ببخشند. اگرچه “ایرج میرزا” شعر معروف » تو شاعر نیستی تصنیفسازي« را در جهت تخفیف و تحقیر “عارف قزوینی” به کار برد، اما تاریخ موسیقی ایران و نیز جنبش مشروطه ثابت کرد آن چیزي که بیش از همه کاربرد داشت و در خدمت جنبش مشروطه بود و بعدها در زمره بهترین تصنیفهاي تاریخ موسیقی معاصر ایران ثبت و ضبط و ماندگار شد، تصنیفهایی بود که “عارف” سرود و خواند. تصنیفهایی که بعدها بهترین خوانندگان و آهنگسازان بارها و بارها به بازخوانی و بازسازي آن همت گماشتند. از سرودههاي معروف عارف میتوان به »از خون جوانان وطن لاله دمیده …« اشاره کرد که عارف آن را براي مجلس دوم و به یاد قربانیان آزادي سرود. این تصنیف را چهرههایی چون “عبداالله خان دوامی”، “عسگر عبداالله اف” )در آذربایجان( و “الهه” خواندند و نیز “محمدرضا شجریان” در دو نوبت ) ابتدا با تنظیم محمدرضا لطفی در قبل از انقلاب و سپس با تنظیم فرامرز پایور در بعد از انقلاب( این کار را خواند که در همان سالهاي اول انقلاب با استقبال گسترده مخاطبان و مردم روبرو شد. “لطفی” در اجراي خود از ریتم و تمپوي آرامتري در مقایسه با پایور بهره برده است. تصنیف “باد خزانی” نیز از دیگر تصنیفهایی بود که به نوشته “حسن مشحون” در کتاب تاریخ موسیقی ایران؛ “عارف” آن را به یاد سران آزادیخواه آذربایجان سرود. این تصنیف بعدها توسط بانو “قمرالملوك وزیري” خوانده شد و در دهه هفتاد نیز “صدیق تعریف” آن را در نغمه افشاري بازخوانی کرد.

به نوشته “حسن مشحون” در کتاب تاریخ موسیقی، صوت مؤثرِ “عارف” و نالههاي جانکاه آهنگ، از داستان ملتی غمزده که در راه آزادي، کوششها کرده و به نتیجه نرسیده بود حکایتها میکرد. روایت “روحاالله خالقی” که خود در دوران کودکی صداي “عارف” را در کنسرتی با تار “شکريِ” نامی شنیده بود؛ میزان اهمیت تصنیفهاي “عارف” را نشان میدهد. “عارف” در حدود 20 تصنیف ساخته است که اشعارش شامل یک دوره تاریخ گویاي 14 سال اول مشروطیت ایران است که تصنیف شور ) اي امان از فراقت …( آغاز میشود و در نهایت با تصنیفی درباره جمهوري به پایان میرسد. “محمدعلی امیرجاهد” نیز از جمله ترانهسرایانی بود که به نوشته “حسن مشحون”، در جنگ جهانی اول به آزادیخواهان پیوست و… سرود و تصنیفهایی که از شور میهنپرستی او حکایت میکرد انتشار میداد. برخی از تصنیفهاي “امیرجاهد” عمدتاً توسط بانو “قمرالملوك وزیري” خوانده شد که بعدها نیز خوانندگانِ زن و مرد دیگري آن را بازخوانی کردند. “ملک الشعراي بهار” دیگر شاعري بود که بر خلاف دو ترانهسراي دیگر در همکاري با یکی از نامداران موسیقی قرن بیستم ایران، “غلامحسین درویشخان”، تصنیفهایی را سرود که از آنها فضاي دفاع از وطن به خوبی استشمام میشد. “درویشخان” در همراهی با انجمن اٌخٌوت به سمت تشکیل ارکستري روي آورد و همو بود که برخی از فرمهاي نو را به موسیقی سنتی ایران اضافه کرد و براي نخستین بار گروهنوازي را نیز در این گونه موسیقایی رواج داد. “ملکالشعراي بهار” با همکاري “درویش خان”، تصنیفهایی را سرود که از آنها فضاي دفاع از وطن به خوبی استشمام میشد. تصنیف “زمن نگارم”، از جمله تصنیفهایی است که بهار آن را ساخت و در بخشهایی از آن به صراحت از نداشتن علاجی براي ایران یاد میکند. استاد “محمدرضا لطفی” آن را در آلبوم به یاد “درویشخان” با صداي “نصراالله ناصحپور” آورده است، تا به شکلی ظریف از یادآوري وضعیت کشور در سالهاي ابتداي دهه شصت بگوید که بسیاري از دوستانش مجبور به عزلتنشینی و یا ترك کشور شدند. تصنیفهاي تمامی این سرایندگان بیشتر کارکرد رسانهاي داشت و شاید بتوان در تعاریف امروزین، آن را رسانهاي قوي و مؤثر در انتقال پیامهاي انقلابی به مردم در سراسر ایران به حساب آورد؛ پلی

ارتباطی که شاید اهل سیاست و مطبوعات از چنین امکانی براي ارتباطگیري با توده شهروندان و انتقال پیام جنبش مشروطیت برخوردار نبودند. بر خلاف روزنامه که تنها گروهی خاص میتوانستند آن را بخوانند و یا حتی تهیه کنند، ویژگی تصنیفهاي یادشده در این بود که در کمترین زمان ممکن و بعد از خوانده یا سروده شدن دست به دست میشد و به حافظههاي مردم سپرده و به سرعت بر زبانها جاري میشد. اکنون که بیش از 11 دهه از آن دوران میگذرد هنوز تصنیفهاي یادشده که از آنها میتوان به عنوان وطنیهها یاد کرد، از چنان قوت ملودي و غناي موسیقایی برخوردارند که هر شنوندهاي را بیاختیار مجذوب خود میکند. آنچه ترانه سازان مانند “عارف”، از طریق موسیقی عرضه می کردند، مردم سالها در آرزویش بودند که همانا آزادي، ترقی، نوآوري و زندگی نو و تازه بود و این امر با تاثیري دو جانبه کاملا هویدا و تاثیري از لحاظ فرم موسیقی و تاثیر محتواي اجتماعی داشت. اما در هر دو حال می توان “عارف” و “درویش خان” را بعنوان نمونه اي بارز مطرح کرد. “درویش خان” براي اولین بار بود که موسیقی ایران را از مرحله محلی درمی آورد و به نوعی، سازبندي ها را متحول و سازهاي غربی را وارد ارکستر نمود و با پیانو و ویولن کارهایش را عرضه می کرد و بدین طریق تمام فرم موسیقی ایران را متحول نمود و می توان گفت؛ به نوعی این آهنگها هم آوایی با نیاز جامعه و اهداف انقلابی آن زمان داشت. البته می بایست اشاره نمود که کارها بصورت انفرادي انجام می شد و به صورت یک کار حزبی نمایان نبود؛ اما این کارهاي تکی و انفرادي، زمینه را براي جنبش و نیاز یک اجتماع گسترده تري مهیا می کرد و در این زمینه موفق هم شد تا جایی که بعد از دوران مشروطیت، هنگامیکه کلنل “علینقی خان وزیري”، سکان موسیقی را در دست گرفت، نوع موسیقی به کلی عوض شد. به صورتیکه نوع موسیقی ریشه در سنت داشت اما از لحاظ نحوه اجرایی، کاملاً مدرن و نوآورانه بود. در دوره “رضاشاه” که یک دوره اقتدارگرایی محسوب می شد، از موسیقی براي وسیله ابراز اقتدار استفاده می کردند و این شد که به سمت یک نوع از موسیقی میهنی با محتوي میهن دوستانه رفتند و باعث خلق ریتم هاي پرشورِ مارش نظامی غربی شد که افرادي مانند “مین باشیان” و “ابراهیم آژنگ” و “حسین هنگ آفرین” و… در ارتش ایران بودند که این ملودي ها را خلق می کردند و در حد هدفهاي پرورش افکار نقش پررنگی داشتند. از سال 1299 که کودتاي “رضاخان” به وقوع پیوست

تا سال 1320، در واقع موسیقی مقید به احکامِ پرورشِ افکاري بود. یعنی فقط باید میهن پرستی و آزادیخواهی و علاقه و میل به حاکمیت را ترویج می داد و دوره اقتدارگرایی “رضاشاه”، به دنبال همین هدف و گرایش بود که موسیقی ویژه خودش را داشته باشد. تنها موردي که مغایر با این روش به چشم می خورد مورد “علینقی وزیري بود”. کلنل وزیري عموما به عنوان یک مرکزیت تحول در موسیقی ایران مطرح بوده است که اولین مدرسه موسیقی ایران را در سال 1301 تاسیس و سپس کلوپ موزیکال را تشکیل و پس از آن، هنرستان عالی موسیقی ایران را پایه گذاري کرد. موسیقی دانان در دوره “وزیري” بیشتر به جنبه نظري موسیقی، توجه کرده و اینکه موسیقی از لحاظ نظري چه خصوصیاتی دارد و چگونه باید با آن رفتار کرد، تحلیل و توجه داشتند. “وزیري” براي این موضوع متٌد و فلسفه جدیدي را اتخاذ و ابداع کرد و آن اینکه موسیقی را با هماهنگی اجرا کرد و یک نغمه ساده با یک ساز جلوه اي ندارد و موسیقی جدي نمی تواند باشد. موسیقی وقتی ارزش علمی پیدا می کند که در قالب گروه باشد و بصورت گروه و دسته جمعی اجرا شود. مشکلِ اصلی موسیقی در دوره “رضاشاه” به بعد در مجامعِ مربوط به موسیقی، این بوده که موسیقی ایرانی، داراي ربع پرده هایی است که نمی شود آنرا همگانی کرد و با ارکستر و متد غربی نیز، نمی توان آنرا عرضه نمود که این موضوع سبب شد تا تئوري گام 24 قسمتی را عرضه کرد و اینکه ربع پرده ها، یک شخصیت ویژه اي داشته و موسیقی ایرانی را با گام ربع پرده می توان به ارکستراسیونهاي جدي بین المللی دنیا پیوند داد و از این بابت هم یک تازگی زیبایی بوجود آورد و براي غربی ها هم قابل فهم تر می نمود. اما متاسفانه بنیادگرایان همیشه مانند همه جنبه هنري دیگر، دست بالا را داشتند و معتقد بودند که هیچ نوع تغییري در موسیقی نمی بایست بوجود آید و مضرابها نباید پس و پیش شود و هیچ مضرابی نباید جاي مضراب دیگر را بگیرد و اینکه هر آنچه را که استاد گفته است می بایست به همان صورت اجرا گردد، که “کلنل وزیري” با آن مخالف بود. نقش زنان در موسیقی نیز از همان زمانِ جنبشِ نوآوري در ایران، پررنگ تر شده و از همان زمانِ “وزیري” آغاز شده شده بود. براي اینکه کلنل، بخشی را به موسیقی زنان در مدرسه موسیقی و کلوب موزیکال اختصاص داده بود و با توجه به وضعیت متصبانه جامعه مجبور به جدا کردن زنان از مردان بود، اما به صورت جداگانه برایشان کنسرت ترتیب می داد

و به صورت آکادمیک، آنان را پرورش می داد و این که زنان به آزادي هاي ویژه اي دست پیدا کرده بودند مانند رفع حجاب و در جامعه موسیقی نیز، دنبال راه “وزیري” شدند. بعد از انقلاب 57 موسیقی به سه دوره تقسیم می شود، دهه اول که توام با اختناق شدید بود و به نوعی صحبت از انهدام موسیقی مطرح می شد. دهه دوم در اثر فشار جامعه و نیاز به موسیقی، غیر از آنچه دستگاههاي دولتی پخش می کردند، سبب شد که راههایی پیدا شده که علاقمندان از قید و بند، رها شوند، مانند استاد “حسین علیزاده” با اجراي “نی نوا” که گریزي بود از وضع موجود. در نتیجه محدودیت ها را شکست و سازهاي غربی را در کنار سازهاي سنتی نشاند و آهنگهایی با ریتم هاي مرکب ساخت، مثل ریتم هاي لنگ که نوآوريِ تازه اي بود. در واقع “علیزاده” زنگ پیش به سوي نوآوري را به صدا درآورد و “محمدرضا لطفی” و “پرویز مشکاتیان” نیز، نقش ویژه اي را ایفا کردند و این شد که در دهه دوم در اثر کوشش آهنگسازان جوان وضعیت موسیقی در ایران بهتر شد و در نتیجه حاکمیت بر فرهنگ نیز، کمی عقب نشسته و راهها را باز کرد. اما دهه سوم دهه توفنده ایست و مثل اینکه جامعه بهم ریخته باشد و همه چیز از هم گسسته. یعنی به سوي بهتر شدن دگرگون شده. و می بایست دید که در دهه چهارم – زمان فعلی- آیا احتمال بهتر شدن اوضاع وجود دارد یا خیر؟ چون گسیختگی و ناهنجاري در موسیقی جاري بسیار رویت شده و متاسفانه آن شکوفایی که در دوره دوم ما را به خود امیدوار می کرد، اثري از آن، در دهه چهارم دیده نمی شود.

مرغ سحر مرتضی نی‌داوود تار نیما فریدونی

مرغ سحر مرتضی نی‌داوود تار نیما فریدونی


مرغ سحر مرتضی نی‌داوود روایت محمدرضا لطفی نیما فریدونی تار

مرغ سحر مرتضی نی‌داوود روایت محمدرضا لطفی نیما فریدونی تار
این قطعه از کتاب اول دلنوازان اجرا شده‌است.


مرغ سحر بر اساس اجرای مرتضی نی‌داوود نیما فریدونی تار

مرغ سحر بر اساس اجرای مرتضی نی‌داوود نیما فریدونی تار


مرغ سحر مرتضی نی‌داوود تار و ترانه نیما فریدونی تار

مرغ سحر مرتضی نی‌داوود تار و ترانه نیما فریدونی تار
این اجرا براساس کتاب تار و ترانه انجام شده‌است.


مرغ سحر مرتضی نی‌داوود براساس اجرای محمدرضا لطفی و هنگامه اخوان نیما فریدونی تار

مرغ سحر مرتضی نی‌داوود براساس اجرای محمدرضا لطفی و هنگامه اخوان نیما فریدونی تار


تار نیما فریدونی مرغ سحر مرتضی نی داود

تار نیما فریدونی مرغ سحر مرتضی نی داود


تصانیف و قطعات دوره ی ابتدایی تار نیما فریدونی مرغ سحر مرتضی نی داود

تصانیف و قطعات دوره ی ابتدایی تار نیما فریدونی مرغ سحر مرتضی نی داود


تصنیف مرغ سحر | مرتضی نی داود | آموزش و اجرا با تار نیما فریدونی | تیر 1394

تصنیف مرغ سحر | مرتضی نی داود | آموزش و اجرا با تار نیما فریدونی | تیر 1394


کتاب آموزش سه تار ۱ جلال ذوالفنون مرغ سحر ۱ برگه‌ی ۴۰ آموزش تار نیما فریدونی

کتاب آموزش سه تار ۱ جلال ذوالفنون مرغ سحر ۱ برگه‌ی ۴۰ آموزش تار نیما فریدونی


کتاب آموزش سه تار ۱ جلال ذوالفنون مرغ سحر دوم برگه‌ی ۴۶ آموزش تار نیما فریدونی

کتاب آموزش سه تار ۱ جلال ذوالفنون مرغ سحر دوم برگه‌ی ۴۶ آموزش تار نیما فریدونی


مرغ سحر . مرتضی نی داود . ماهور دو . تا بخش شکسته . آموزش و اجرا با تار نیما فریدونی.mp4

مرغ سحر . مرتضی نی داود . ماهور دو . تا بخش شکسته . آموزش و اجرا با تار نیما فریدونی.mp4


مرغ سحر مرتضی نی داود ماهور دو از شکسته تا پایان نیما فریدونی تار

مرغ سحر مرتضی نی داود ماهور دو از شکسته تا پایان نیما فریدونی تار


45-Tasnife Morghe Sahar Morteza Ney Davud.mp3


23 – Morghe Sahar-Morteza Neydavud.mp3

مرغ سحر
ترانه‌سرا محمدتقی بهار
«مرغ سحر» تصنیفی است از ساخته‌های مرتضی نی‌داوود با شعری از محمدتقی بهار. این اثر نخست در جشنی به مناسبت هفتمین سالگرد انتشار روزنامهٔ ناهید در سال ۱۳۰۶ ه‍.خ اجرا شد و کمی بعدتر اجرای دیگری از آن با صدای ملوک ضرابی به روی صفحه گرامافون آمد.
شعر این تصنیف مضمونی سیاسی-اجتماعی دارد و مفاهیم انقلابی در آن به وفور دیده می‌شود. بهار این شعر را کمی پس از استبداد صغیر و در دوره‌ای سرود که جنبش مشروطه ایران به تازگی به پایان رسیده بود و رضاخان تازه به پادشاهی رسیده بود و این شعر منعکس‌کنندهٔ روحیات انقلابی مردم در آن دوره دانسته می‌شود. متن شعر روایتگر گفتگوی شاعر با یک پرنده («مرغ سحر») است که هر دو ناامید هستند. شاعر از مرغ سحر می‌خواهد که از قفس بیرون بیاید و نغمه‌سرایی کند اما مرغ محبوس آه و ناله سر می‌دهد تا جایی که شاعر را به تنگ می‌آورد. موسیقی این تصنیف را نی‌داوود در منزل خودش ساخت. این موسیقی در دستگاه ماهور است و بخش‌هایی از آن به دستگاه شور نیز وارد می‌شود.
تصنیف «مرغ سحر» جایگاه ویژه‌ای در تاریخ موسیقی ایران دارد و خوانندگان بسیاری آن را بازخوانی کرده‌اند. برخی از این بازخوانی‌ها به سبک اصلی اثر وفادار بوده‌اند اما در برخی دیگر سازبندی تغییر یافته یا آهنگ به شکلی نو تنظیم شده‌است.
تاریخچه
اعلامیهٔ اولین اجرای «مرغ سحر»
انتشار و اجراهای اولیه
در تاریخ ۷ تیر ۱۳۰۶، روزنامهٔ ناهید که مطالب طنز منتشر می‌کرد، جشنی به مناسبت آغاز هفتمین سال انتشار خود بر پا کرد. این جشن در باغی برگزار شد که متعلق به شخصی به نام سهم‌الدوله بود.[الف] در این جشن قطعه‌ای به نام «تصنیف در ماهور» اجرا شد که به جای ذکر نام شاعرش، از لفظ «اثر طبع یکی از اساتید سخن» استفاده شده بود. شعر این تصنیف نیز در اولین شمارهٔ سال هفتم روزنامه، به صورت یک پیوست منتشر شد. این تصنیف بعداً «مرغ سحر» یا «نالهٔ مرغ سحر» نام گرفت و معلوم شد که شاعرش محمدتقی بهار (معروف به ملک‌الشعرا) بوده‌است.[۲] به گفتهٔ ناصرالدین پروین، خوانندهٔ تصنیف در جشن مذکور ایران‌الدوله هلن بود[۳] اما جلال تاج اصفهانی در مصاحبه‌ای در اوایل دههٔ ۱۳۵۰ مدعی شد که خود او بود که برای اولین بار این اثر را در باغ سهم‌الدوله اجرا کرد.[۴]
انتشار شعر بهار در روزنامهٔ ناهید، خود قابل توجه است. این نشریه از ۱۳۰۰ تا ۱۳۱۲ و به صورت هفتگی به وسیله میرزا ابراهیم ناهید و با همکاری عارف قزوینی در تهران منتشر می‌شد و ارگان طنزآمیز هواداران سردار سپه (رضاخان) بود. در این نشریه به بسیاری از مخالفان سردار سپه پرخاش می‌شد یا ناسزا گفته می‌شد و بهار نیز یکی از ایشان بود. با این حال، از سال ۱۳۰۵ به بعد شعرهای تازهٔ بهار در ناهید منتشر شد که به عقیدهٔ ناصرالدین پروین، امکان دارد ناشی از تلاش بهار برای مصون ماندن از بدخواهی دستگاه کینه‌جوی آن نشریه باشد. در برخی از این اشعار، بهار به مجیزگویی شاه جدید (رضاخان) نیز پرداخته بود. با این حال، پس از آن که «مرغ سحر» شهرت یافت و معلوم شد او شاعرش بوده‌است، بهار به زندان افتاد و جالب آن که در زندان با ابراهیم ناهید هم‌بند شد.[۵]
ضبط‌های اولیه
نخستین ضبط این تصنیف بر روی صفحه‌های پولیفون در پاییز سال ۱۳۰۶ خورشیدی، با صدای ملوک ضرابی و تار مرتضی نی‌داوود انجام شد.[۶][۷] اجرای معروف دیگری که بعدتر در گراند هتل انجام شد، بسیار مورد توجه قرار گرفت.[۸] گفته شده که در این اجرا قمرالملوک وزیری خوانندهٔ تصنیف بود و بدون حجاب روی صحنه حاضر شد که این نخستین بار در تاریخ معاصر ایران بود که زنی بی‌حجاب روی صحنه آواز می‌خواند.[۹] با این حال، نی‌داوود که سازندهٔ این تصنیف است، بعدها این که قمرالملوک وزیری این تصنیف را خوانده باشد را رد کرد.[۱۰]
شهرت این تصنیف و نشر گستردهٔ آن از طریق صفحهٔ گرامافون در تغییر دیدگاه دولتمردان آن زمان در خصوص گرامافون (به عنوان اولین رسانهٔ صوتی در ایران) شد و باعث شد که به آن به عنوان یک وسیلهٔ تجملی نگاه نکنند و خطرش را از مطبوعات کمتر ندانند؛ تا آنجا که کمتر از یک سال بعد، در اردیبهشت ۱۳۰۷، «نظامنامهٔ مقررات ضبط صوت در صفحات گرامافون» تألیف شد و به تصویب وزیران رسید.[۱۱] صفحه‌های گرامافون این اثر نیز تنها یک ماه پس از انتشار، توسط شهربانی از بازار جمع شدند که باعث شد این صفحه‌های بازار سیاه پیدا کنند و به چند برابر قیمت اولیه فروش بروند.[۱۲] با این که مرغ سحر در سال‌های اولیه به قدرت رسیدن رضا شاه پهلوی و در اعتراض به وی روی صفحه ضبط و منتشر شده اما پس از آن تا چندین دهه، چندان صدایی از آن به گوش نمی‌رسید؛ تا اینکه در سال‌های دهه ۱۳۵۰ خورشیدی، با آغاز فصل تازه‌ای از ترانه‌های اعتراضی، «مرغ سحر» بار دیگر جان گرفت.[۱۳] در آن دوره نیز پخش این تصنیف با مخالفت طبقهٔ حاکم — از جمله هلاکو رامبد که از نمایندگان مجلس بود — مواجه شد.[۱۴] از آن پس نیز این تصنیف بارها توسط خوانندگان مختلف بازخوانی شده‌است.

یکی از اولین اجراهای این تصنیف در ایران پس از انقلاب اسلامی، در سریال هزاردستان ساختهٔ علی حاتمی بود؛ جایی که اسماعیل محمدی در نقش استاد گلبهار و با گویندگی ناصر طهماسب این تصنیف را اجرا کرد.[۱۵]
شعر
شعر تصنیف مرغ سحر[۱۶][۱۷]
مرغ سحر ناله سر کن داغ مرا تازه‌تر کن
ز آهِ شرربار این قفس را بَرشِکَن و زیر و زِبَر کن
بلبلِ پَربسته ز کنجِ قفس درآ نغمهٔ آزادیِ نوع بشر سَرا
وَز نفسی عرصهٔ این خاک توده[ب] را پرشرر کن، پرشرر کن
ظلم ظالم، جور صیاد آشیانم داده بر باد
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت شام تاریک ما را سحر کن[پ]
نوبهار است، گل به‌بار است ابر چشمم ژاله‌بار است
این قفس، چون دلم، تنگ و تار است
شعله فکن در قفس ای آهِ آتشین دستِ طبیعت گُلِ عمر مرا مچین
جانبِ عاشق نِگَه ای تازه گل از این بیشتر کن، بیشتر کن، بیشتر کن
مرغ بی‌دل، شرح هجران مختصر، مختصر کن

عمر حقیقت به‌سر شد عهد و وفا بی‌اثر شد
نالهٔ عاشق، ناز معشوق هر دو دروغ و بی‌ثمر شد
راستی و مهر و محبت فسانه شد قول و شرافت همگی از میانه شد
از پی دزدی، وطن و دین بهانه شد دیده تر شد! دیده تر شد!
جور مالک، ظلم ارباب زارع از غم گشته بی‌تاب
ساغر اغنیا پُر میِ ناب جام ما پُر ز خون جگر شد
ای دل تنگ ناله سر کن از قوی دستان حذر کن
از مساوات صرف نظر کن
ساقی گل‌چهره بده آب آتشین پردهٔ دلکش بزن ای یار دلنشین
ناله برآر از قفس ای بلبل حزین کز غم تو، سینهٔ من پرشرر شد
کز غم تو، سینهٔ من پرشرر، پرشرر شد
شاعر تصنیف

محمدتقی بهار شاعر تصنیف
محمدتقی بهار شعر این تصنیف را در کوران حوادث پس از سقوط سلسله قاجاریان و روی کار آمدن پهلوی سروده‌است. اسماعیل نواب صفا این شعر را مربوط به «حوادث دوران محمدعلی‌شاه و به توپ بستن مجلس شورای ملی» انگاشته‌است. وی با اشاره به روایتی از زبان موسی نی‌داوود (برادر مرتضی نی‌داوود)، می‌افزاید که بهار در واقع این ترانه را برای مخالفت با رضاشاه سروده‌است.[۱۹] این شعر روایتگر گفتگویی است بین شاعر و مرغی در قفس که هر دو ناامید هستند. شاعر از مرغ سحر می‌خواهد که از قفس بیرون بیاید و نغمه‌سرایی کند اما مرغ محبوس به جای آواز، آه و ناله سر می‌دهد تا جایی که شاعر به تنگ می‌آید و از او می‌خواهد که بس کند.[۲۰]
تصنیف «مرغ سحر» را می‌توان سرود شکست آرمان‌ها و شعارهای انقلاب مشروطه دانست.[۲۱] کامیار عابدی، پژوهشگر ادبیات معاصر، معتقد است که «مرغ سحر»، ترانهٔ شکست آرمان‌ها و شعارهای انقلاب مشروطه و متأثر از شعارهای پیروان مرام اشتراکی در فضای برخاسته پس از انقلاب کمونیستی اکتبر ۱۹۱۷ در روسیه است.[۲۲]
در سال ۱۳۰۶ که این ترانه نخستین بار اجرا شد، نام شاعرش را پنهان داشتند. از همین رو، عده‌ای سُرایش آن را به دورهٔ زندان یا پس از زندان و تبعید بهار منسوب کرده‌اند که نادرست است؛ زیرا در آن هنگام، بهار اگرچه مغضوب شاه بود اما هنوز نمایندگی مجلس را بر عهده داشت.[۲۳]
متن شعر
شعر این تصنیف لحنی انقلابی دارد و بیان آن، هم‌چون اغلب اشعار بهار ساده و غنی است.[۲۴] با این حال، بر خلاف عمدهٔ اشعار بهار که دارای مفاهیم ملی‌گرایانه هستند، این شعر بیشتر به مفاهیمی چون مساوات و شعارهای «مرام اشتراکی» و «اجتماعیون عامیون» (که جزو آرمان‌های حزب سوسیال دمکرات ایران در دورهٔ مشروطه بودند) مبتنی است.[۲۵] در این شعر اشاراتی هم به مفاهیم چپ‌گرایانه و کمونیستی شده‌است؛ از جمله در عبارت «خاک توده» و اشاره به «ارباب» و «زارع».[۲۶]
شعر تصنیف «مرغ سحر» مانند بسیاری از تصنیف‌های آن زمان دارای دو بند است. بند اول بیشتر شاعرانه است؛ در حالی‌که بند دوم دارای اشارات و مضمون صریح سیاسی و اجتماعی است. بند دوم به جز در اجراهای آوازی بسیار قدیمی در دوران جدید به صورت آواز یا دکلمه استفاده نشده‌است. ملک‌الشعرا در بند اول دربارهٔ تلخی‌های اجتماعی با زبانی تمثیلی سخن می‌گوید و در واقع شنونده را برای شنیدن خبر نهایی آماده می‌کند و در بند دوم مجموعه‌ای از اخبار و اطلاعات تلخ چون تمام شدن عمر حقیقت و عهد و وفا را به مخاطب منتقل می‌کند.[۲۷] در اجراهای اولیه که روی صفحهٔ گرامافون منتشر می‌شدند، روی دوم صفحه شامل اجرای بند دوم شعر بود اما در اجراهای اخیرتر، بند دوم تصنیف معمولاً اجرا نمی‌شود.[۲۸] مرتضی نی‌داوود در مصاحبه‌ای که با بهروز مبصری (از محققان موسیقی ایرانی) انجام داده بود، می‌گوید که متن این شعر نه شاد است و نه غمگین و ملک‌الشعرا را بابت این شعر می‌ستاید.[۲۹]
موسیقی
آهنگسازی
مرتضی نی‌داوود آهنگ این تصنیف را در منزل ساخته بود.
موسیقی این تصنیف در دستگاه ماهور است و ساختهٔ مرتضی نی‌داوود است و از نظر ساختاری نوعی پیش‌درآمد دانسته شده‌است.[۳۰] نی‌داوود آهنگ این تصنیف را در خانه‌اش در خیابان فردوسی در کوچه بختیاری‌ها (که بعداً به کوچهٔ فروشگاه فردوسی تغییر نام یافت) ساخته بود.[۳۱] موسیقی این تصنیف پیش از شعر آن ساخته شد و بهار بعداً بر اساس این موسیقی، شعرش را سرود.[۳۲] در این قطعه، بخشی از موسیقی با کمک گوشهٔ دلکش از ماهور به شور پرده‌گردانی می‌کند. در شعر بهار هم همین قسمت با مصراع «پردهٔ دلکش بزن ای یار دلنشین» مصادف است.[۳۳]
اجرای خوانندگان سنتی
ملوک ضرابی، خوانندۀ قدیمی‌ترین نسخهٔ ضبط‌شدهٔ مرغ سحر بود.
محمدرضا شجریان تصنیف مرغ سحر را بارها اجرا کرده‌است.
اگرچه، باور عمومی وجود دارد که نخستین خوانندهٔ این اثر قمرالملوک وزیری بوده‌است اما این باور ریشه در واقعیت ندارد.[۳۴] مرتضی نی‌داوود در مصاحبه‌ای با روزنامه اطلاعات در سال ۱۳۵۴ می‌گوید که قمرالملوک وزیری تا آن زمان تصنیف «مرغ سحر» را نخوانده‌است. وی تأیید می‌کند که خودش به اشتباه فکر می‌کرده که صدای قمر را از رادیو شنیده که این تصنیف را می‌خوانده اما بعداً فهمیده که اشتباه کرده‌است.[۳۵] ملوک ضرابی هم در مطلب دیگری در همان نسخهٔ روزنامهٔ اطلاعات می‌گوید که خوانندهٔ اولیهٔ اثر او بوده و از این که صدای او در رادیو با صدای قمر — که به گفتهٔ ضرابی «صدایی لطیف و رسا» داشت — اشتباه گرفته می‌شده، هم متعجب بوده و هم آن را مایهٔ خوشوقتی خود می‌دانسته‌است[۳۶] اما پیام مقدم معتقد است که شخصی که صدایش با قمر اشتباه گرفته می‌شده، جمال صفوی بوده‌است. اجرای صفوی در سال ۱۳۰۷ روی صفحهٔ گرامافون (از شرکت کلمبیا) ضبط و پخش شد و در آن حسین استوار نوازندهٔ پیانو، ابراهیم منصوری نوازندهٔ ویولن و شخصی به نام سالاری نوازندهٔ تار بود.[۳۷]
این تصنیف چند بار در برنامهٔ گل‌ها اجرا شده‌است؛ از جمله در گل‌های تازه ۱۵۰ با صدای نادر گلچین و تنظیم فرامرز پایور و گل‌های تازه ۲۰۱ با نوازندگی بیژن کامکار (تنبک) و محمدرضا لطفی (تار) و خوانندگی هنگامه اخوان.[۳۸][۳۹] محمود خوشنام می‌گوید که از این اجرای هنگامه اخوان به‌عنوان نزدیکترین اجرا به اجرای اصلی این تصنیف یاد می‌شود. با این حال، در این اجرا اخوان به جای عبارت «خاک توده» از «خاک تیره» استفاده می‌کند که احتمالاً ناشی از سختگیری‌های ممیزی رادیو در آن زمان بوده‌است.[۴۰][۴۱] از سوی دیگر، تنظیم پایور برای نادر گلچین، سازبندی متمایزی داشت و به شکل چپ‌کوک (در ماهورِ فا) اجرا شده بود[۴۲] و حسن کسائی در سال ۱۳۸۸ این اجرا را بهترین اجرای این تصنیف نامید.[۴۳]
خوانندگان بسیاری این تصنیف را اجرا کرده‌اند که از آن جمله می‌توان به ملوک ضرابی، ایران‌الدوله هلن، جلال تاج اصفهانی، محمدرضا شجریان، نادر گلچین، هنگامه اخوان، شهلا سرشار، همایون شجریان، فاضل جمشیدی، شکیلا، سالار عقیلی، فرهاد مهراد، محسن نامجو و گوگوش اشاره کرد. کیوان ساکت نیز آلبومی به نام دیدار شرق و غرب دارد که نام فرعی آن مرغ سحر است. فاضل جمشیدی در این آلبوم خوانندگی را بر عهده داشته و از جمله تصنیف «مرغ سحر» را نیز اجرا کرده‌است.[۴۴] ساکت همچنین در اجرایی با ارکستر ملل که در مهر ۱۳۸۴ در تالار وحدت برگزار شد نیز، این قطعه را اجرا کرد که در این اجرا سالار عقیلی خوانندهٔ تصنیف بود.[۴۵]
شجریان اولین بار در سال ۱۳۶۹ در کنسرتی در دانشگاه برکلی در آمریکا این قطعه را اجرا کرد. پیش از اجرای کنسرت برکلی، شجریان و گروه همراهش تصمیم می‌گیرند که از نی‌داوود — که در آن زمان در سن خوزه که از برکلی دور نیست زندگی می‌کرد — برای شرکت در کنسرت دعوت کنند. به گفتهٔ داریوش پیرنیاکان، گروه برای دعوت از نی‌داوود به سن خوزه می‌رود و آنگاه متوجه می‌شود که نی‌داوود دو روز قبل درگذشته‌است. در کنسرت برکلی، شجریان تصنیف «مرغ سحر» را برای بزرگداشت یاد نی‌داوود اجرا می‌کند که مورد تشویق حضار قرار می‌گیرد.[۴۶][۴۷] از آن زمان، شجریان این قطعه را در انتهای بسیاری از کنسرت‌های خود به عنوان قطعهٔ آنکور اجرا کرده‌است. هیچ‌یک از اجراهای رسمی شجریان، بند دوم این تصنیف را شامل نمی‌شده‌است.[۴۸] معمولاً، این اجراهای شجریان با هم‌خوانی حضار همراه بوده‌است و از بهترین‌شان می‌توان به اجراهای کنسرت هم‌نوا با بم اشاره کرد که بعداً در آلبومی به همین نام نیز منتشر شد.[۴۹]
«مرغ سحر» توسط خوانندگان غیر ایرانی نیز اجرا شده‌است؛ از جمله، هابیل علی‌اف، نوازندهٔ کمانچه اهل جمهوری آذربایجان، در سال ۱۳۸۴ کنسرتی در ایران داد که در ابتدای آن تصنیف «مرغ سحر» با شعری به زبان آذری و با آواز ضابط نبی‌زاده اجرا شد.[۵۰] عالیم قاسمف نیز نسخه‌ای از این تصنیف را با شعری آذری اجرا کرده که مطلع آن گلدی باهارین صداسی[ت] است.[۵۱]
خوانندگان و تنظیم‌های جدید
فرهاد مهراد این تصنیف را برای گیتار تنظیم و اجرا کرده‌است.
بیشتر اجراهای مختلف «مرغ سحر» در چهار دهه گذشته به آنچه مرتضی نی‌داوود ساخت وفادار مانده و کمابیش همگان به همان شیوه ملوک ضرابی این ترانه را اجرا کرده‌اند.[۵۲] به جز تنظیم پایور، تنظیم‌های دیگری هم از این تصنیف با شکلی متفاوت از نسخهٔ اصلی اجرا شده‌اند. در یک اجرا که احتمالاً توسط جهانبخش پازوکی تنظیم شده بود، از هارمونی دو صدایی استفاده شده بود. این نسخه با صدای هوشمند عقیلی ضبط شده‌است. گروه کیوسک و محسن نامجو هم در سال ۱۳۸۹ اجرایی چندصدایی از «مرغ سحر» را ارائه دادند که ضرب‌آهنگ ترانه در آن از شش و هشت (6
8) به دو چهارم (2
4) تغییر یافت. این اجرا با اینکه از لحاظ سازبندی و چندصدایی بودن متفاوت بود ولی همچنان در چارچوب سنتی باقی ماند. فرهاد مهراد نیز نسخه‌ای از این تصنیف برای گیتار تنظیم و اجرا کرده‌است.[۵۳] همچنین، اجرایی دوصدایی با صدای عبدالوهاب شهیدی و پوران و تنظیم جواد معروفی (یا به روایتی، با تنظیم روح‌الله خالقی) با جایگزینی شعر دیگری به جای شعر محمدتقی بهار منتشر شد که به گفتهٔ مرتضی حسین دهکردی توفیق چندانی پیدا نکرد.[۵۴][۵۵] نسخه‌ای که به تنظیم خالقی است، بعداً در برنامهٔ گل‌های رنگارنگ ۳۳۸ پخش شد.[۵۶] در سال ۱۳۹۳ هم گوگوش در کنسرتش در ومبلی لندن ترانهٔ «مرغ سحر» را با تنظیم بابک امینی در سبک پاپ بازخوانی کرد. در این اجرا هم (مانند اجرای گروه کیوسک) ضرب‌آهنگ قطعه به یک ریتم چهارضربی تغییر یافت و امینی قطعه را برای سازهای غربی تنظیم کرد و در نتیجه ریزپرده‌ها از این اجرا حذف شدند اما بی‌بی‌سی فارسی در مطلبی تحلیلی، این تنظیم امینی و اجرای گوگوش را در تضاد با معنای شعر توصیف کرد و نوشت که این اجرا کمتر با استقبال مثبت روبرو شده‌است.[۵۷]
در سال ۱۳۹۹ که شجریان در بیمارستانی در تهران بستری بود، مجلهٔ آزما مطلبی را شامل قدرشناسی چند موسیقی‌دان مطرح ایران از وی منتشر کرد و عنوان این مقاله را «مرغ سحر ناله سر کن!» قرار داد.[۵۸] مجلهٔ ادبستان فرهنگ و هنر نیز در سال ۱۳۷۲ در مطلبی شجریان و اختلافاتی که با برخی از موسیقی‌دانان ایرانی معاصرش (همچون محمدرضا لطفی) داشته را نقد کرد که در عنوان آن مطلب نیز شجریان با لفظ «مرغ سحر» خطاب شده بود.[۵۹] در سال ۱۳۹۶ نیز سردیس محمدرضا شجریان در همایش سالانه انجمن‌های دوست‌داران حافظ در سمنان رونمایی شد که در این مراسم کیوان ساکت و فاضل جمشیدی تصنیف «مرغ سحر» را به احترام شجریان اجرا کردند.[۶۰]
نام بهار نیز با این تصنیف گره خورده‌است.[۶۱] در سال ۱۳۸۷ سعید رشتیان با همکاری مجموعهٔ آینه فرهنگ، فیلمی به نام مرغ سحر تهیه کرد که به زندگی بهار می‌پرداخت. کارگردان فیلم مهدی باقری بود و پیروز کلانتری نقش مشاور کارگردان را بر عهده داشت.[۶۲]
از دیگر آثار مرتبط به این تصنیف می‌توان به یک نوانما برای این تصنیف اشاره کرد که توسط مسعود آب‌پرور ساخته و کارگردانی شد. این نوانما روی اجرای کیوان ساکت با آواز فاضل جمشیدی تنظیم شده بود و در چهارمین جشنوارهٔ بین‌المللی ویدئو و فیلم سوره در اصفهان، برندهٔ جایزهٔ ویژهٔ هیئت داوران شد.[۶۳] همچنین، منصور اوجی در سال ۱۳۵۶ کتاب شعری با نام مرغ سحر منتشر کرد که حاوی چهل رباعی انقلابی و اجتماعی بود و الهام بخش شاعران دیگر (از جمله قیصر امین‌پور، سید حسن حسینی و دیگران) شد تا رباعی‌های انقلابی بسرایند.[۶۴]
«مرغ سحر» جایگاهی ویژه در تاریخ موسیقی ایران دارد و محصول دوره‌ای از تاریخ ایران است که با تلاقی هنر و سیاست، مقدمات تولد ترانه اعتراضی شکل می‌گیرد.[۶۵] تصنیف «مرغ سحر»، تصنیفی «جاودانه» نام گرفته‌است.[۶۶][۶۷] مجلهٔ ایران‌شناسی نیز از این تصنیف به عنوان یکی از «شاهکارهای موسیقی ایرانی» یاد کرده‌است.[۶۸]
یادداشت
باغ سهم‌الدوله در منطقهٔ لاله‌زار تهران و در نزدیکی کوچه برلن قرار داشت.[۱]
در برخی اجراها از جمله اجرای هنگامه اخوان این بخش «خاک تیره» خوانده شده‌است.
یزدان بخش قهرمان که شوهر دختر محمدتقی بهار بود، از بهار نقل کرده‌است که در نسخهٔ اولیهٔ این شعر، این مصراع به صورت «شام من، شام من را سحر کن» بوده‌است اما یک شب که بهار از رهگذری که این شعر را می‌خوانده می‌شوند که این مصراع را به صورت «شام تاریک من را سحر کن» می‌خواند، بهار هم شعر را به همین شکل اصلاح می‌کند.[۱۸]
به معنی صدای بهار آمده‌است

کتاب دوم آهنگ‌های برگزیده ویولن محمدعلی صدیقیانی

کتاب دوم آهنگ‌های برگزیده ویولن محمدعلی صدیقیانی

کتاب دوم آهنگ‌های برگزیده ویولن محمدعلی صدیقیانی انتشارات نای‌ونی
در پیشگفتار این کتاب می‌خوانیم: «از این‌که ویولن چه تاریخی به ایران آورده شد، اطلاع دقیقی در دست نیست اما مطابق آنچه از گفته‌ها و نوشته‌ها برمی‌آید ویولن در زمان ناصرالدین‌ شاه قاجار به ایران آورده شد و موسیو دوال فرانسوی بخشی از مدرس دارالفنون بود که به مدت دو سال در ایران ماند و به تعلیم ویولن پرداخت.»

در بخش دیگری از این پیشگفتار نوشته شده است:‌ «بعد از بازگشت کلنل علینقی وزیری در اروپا و تاسیس مدرسه خصوصی موسیقی در سال 1302 ابوالحسن صبا نزد او به نواختن ویولن پرداخت که از وی آثار بسیاری برای موسیقی ایران به جای مانده و دوره سه جلدی ردیف‌های ویولن او تاکنون به عنوان مرجع برای ردیف نوازی مورد استفاده قرار گرفته است.»

فهرست:

رنگ دشتی
پیش درآمد ماهور
لزگی
چهار مضراب اصفهان
چهار مضراب همایون
سوزه رخ
الماسی
عزیز جون
گل گندم
واسونک
رنگ لطیفه رنگ‌ ماهور
کوچک
قوچانی
مشکل پسنده
ترانه سرا
کوهستان
هی یار هی یار یا تو بیا
دختر بویراحمدی
دایه‌دایه
آسمون
بهار دلنشین های
جان مریم رنگ ماهور
ساری گلین
رنگ همایون
قزاقی دون جان
گل پامچال
دربندی
اردبیلی
تبریزی زیبا
تفلیسی