کتاب برگ خزان علیرضا تنهایی ندا علی غنی

کتاب برگ خزان علیرضا تنهایی ندا علی غنی

کتاب برگ خزان علیرضا تنهایی ندا علی غنی انتشارات پنج خط
پانزده قطعه برگزیده ایرانی برای ویولن
نویسنده : علیرضا تنهایی – ندا علی غنی
نوع جلد : شومیز
ناشر : انتشارات پنج خط
قطع کتاب : رحلی
تعداد صفحه : 59
همراه با CD
شابم :4-094-69850-0-979
سال 95
قطعات بیژن مرتضوی
برگ خزان
آتش روی یخ
امواج
عشوه
ای گل من
رقص آتش
گل نرگس
رقص آتش
شیراز
نسیم اقیانوس
گلزار
حال و هوا
طوفان
تنها
نگاه
طلوع سبز

سبزه یار آهنگ بیرجندی نیما فریدونی سه‌تار

سبزه یار آهنگ بیرجندی نیما فریدونی سه‌تار


سبزه یار آهنگ بیرجندی سه‌گاه لاکرن نیما فریدونی سه‌تار

سبزه یار آهنگ بیرجندی سه‌گاه لاکرن نیما فریدونی سه‌تار

سبزه قربونت شوُم، گلدسته مهمونت شوُم
صدقه ی لعل لب و سیب زنخدونت شوُم
آی ( بیا از در در آ مثل همیشه سبزه یار)
آی ( بیا از در در آ مثل همیشه سبزه یار)
آخ دلُم نازک شده مانند شیشه سبزه یار)
آخ دلُم نازک شده مانند شیشه سبزه یار)
آخ غمونت بر دلُم گشته درختی سبزه یار
آخ غمونت بر دلُم گشته درختی سبزه یار
که کرده شاخ و بال و برگ و ریشه سبزه یار)
آیکه کرده شاخ و بال و برگ و ریشه سبزه یار
سبزه قربونت شوُم، گلدسته مهمونت شوُم
صدقه ی لعل لب و سیب زنخدونت شوُم
آی بیا از در در آ درد تو گیرُم سبزه یار
به دسمال کتون گرد تو گیرُم سبزه یار
به دسمال کتون ریشه ریشه سبزه یار
عرق از چهره ی زرد تو گیرُم سبزه یار
سبزه قربونت شوُم، گلدسته مهمونت شوُم
صدقه ی لعل لب و سیب زنخدونت شوُم
به دسمال کتون ریشه ریشه سبزه یار
عرق از چهره ی گرد تو گیرُم سبزه یار
سبزه قربونت شوُم، گلدسته مهمونت شوُم
صدقه ی لعل لب و سیب زنخدونت شوُم

کتاب برگ خزان پرویز یاحقی منوچهر سهیلی

کتاب برگ خزان پرویز یاحقی منوچهر سهیلی

کتاب برگ خزان پرویز یاحقی منوچهر سهیلی انتشارات مولف
شناسنامه کتاب
پرویز یاحقی
مقدمه فهرست
عکس پرویز یاحقی
زندگینامه پرویز یاحقی پرویز صدیقی پارسی
عکس یاحقی
زندگینامه پرویز یاحقی به روایت خودش
عکس پرویز یاحقی و حبیب الله بدیعی
متن و دستخط پرویز یاحقی پس از فوت حبیب الله بدیعی
منوچهر سهیل
زندگینامه هنری گردآورنده منوچهر سهیلی
چهارمضراب سه گاه
امید دل من کجایی همچو بختم کنارم نیایی
آشفته تو اسیرم دام توام رام توام ای محرم رازم
آواز دل به زمانی که محبت شده همچون افسانه
بادل من بادل من این ندیده وفا این نکرده خطا یار من تو مهربان شو
برق نگاه من که اون برق نگاهت یادم نمیره
برگ خزان بیداد زمان به رهی دیدم برگ خزان پژمرده ز بیداد زمان از شاخه جدا بود
به خاطر تو به خاطر تو غرق گریه شدم تالب تو پر از شهر خنده شده
عکس یاحقی
بهار نو رسیده ای بهار نو رسیده سبزه های نو رمیده
آنکه دلم را آنکه دلم را برده خدایا زندگیم را کرده تبه کو
اسیر غم علیرغم توانمندی دیگر نشو به تماشاگران ذوق سفر
پربسته نه کسی آید به برم نه به کس باشد خبرم
پنجره ای به باغ گل بهار زیبا میشه لاله و گل وا میشه
جشن گلها جهان زیبا شد بلبل چمن آرا شد
حدیث چشم او در این فصل گل های ساقی غم بگریزد از دل
تابه جهان هستم تا به جهان هستم دل به غمت بستم
خواب نوشین پرده از رازت کشیدم سوی خود بازت کشیدم
خدایا تو دانی از محبت بس که دیدم رنج و محنت
دلداده رهگذر می زده شب ز میکده باز آیم
رفته از بر من جدا ز تو ای رفته از بر من
دل شکنی گناهه بیا که چشمم روز و شب به راهه
سرو و بید سردی و بیدی بر لب جویی گرم سخن بودند
شد میسرم کنج خلوتی صحبتی دلبری
سراب آرزو مرمت چشمه سرابم چون نقش آرزو برآبم
طاووس مست در کنار گلبنی خوش رنگ و رو طاووس زیبا
گردباد گذر رمز نشانه برای زمان به دشت بی نشان بریزم
مرا نفریبی اگرچه جهانی مرا شده دشمن
گذشتم ازتو ای بلای جونم گذشتم
مرمر رویا ساختم بتی دیشب ز تو با مرمر رویای خود
مراسم صفت آرام دلم من و تو تنها به سفر مرو سفر
مهر منی ماه منی مهر منی ماه منی به دلبری اگرچه جانکاه منی
من امشب شکنم ساغر من امشب شکنم ساغر لب بر جام نزنم دیگر
موج من موج دربدرم از دنیا بی خبرم
نسیم فروردین نسیم فروردین وزان به بستان شد

نت آهنگ سبز نیما فریدونی

نت آهنگ سبز نیما فریدونی

دانلود نت و آهنگ سبز مقام داد و بیداد نیما فریدونی اجرا گروه پنج و محمود صفی‌زاده


آهنگ سبز ساخته ی نیما فریدونی شعر سهراب سپهری آواز محمود صفی زاده اجرا گروه پنج

آهنگ سبز ساخته ی نیما فریدونی شعر سهراب سپهری آواز محمود صفی زاده اجرا گروه پنج


Sabz-Music Nima Fereidooni-Avaz Mahmud Safizadeh.mp3

شعر :‌سهراب سپهری
به خاطره ی دوست و هنرمند از دست رفته : اشکان سیگارچی
رخت ها را بكنيم :
آب در یک قدمی است.روشنی را بچشيم.
شب يك دهكده را وزن كنيم، خواب يك آهو را.
گرمي لانه لك لك را ادراك كنيم.
روي قانون چمن پا نگذاريم.
در موستان ، گره ذايقه را باز كنيم.
و دهان را بگشاييم اگر ماه در آمد.
و نگوييم كه شب چيز بدي است.
و نگوييم كه شب تاب ندارد خبر از بينش باغ.و بياريم سبد
ببريم اين همه سرخ ، اين همه سبز.
وقتی اشکان سیگارچی در تصادفی جان سپرد ، دلم پر از خاطرات سازش و خودش شد. یاد تمام خلوت ها و تمرینات و موسیقی ها و اجراهایمان افتادم . دست به قلم شدم و روی شعری از سهراب ، آنچه در دل گذشت را نوشتم و شد تصنیف سبز .
نیما فریدونی . آذر ۱۳۹۵ . گلپایگان
از دریچه ی نگاهش ، اگر چه انسان مجموعه ای از مکاشفات روزمره بود، خود، وارستگی را در خویش روزمره کرده بود.
دور باد اگر با او از مرگ سخنی بگویم.
اویی که شگفتی زیستن بود و برایمان از دریچه های راستین زندگی ، هر از گاه و گاه و بی گاه حرفهای چکیده و رمزآلود گفته بود.
سازش ، نگاه عاشقانه ی آدمها و درختان و آبشار حقیقتی محزون و انتشار رنگین شی ء تپنده ای بود که در وقت خوشی آن را دل می نامید.
حاشا اگر جز از زندگی با او سخنی بگویم.
باهم خواندیم و سازِ ِمان را سالها با هم کوک می کردیم و لحظه های چندی همدل بودیم و از چکاد تا بیداد و تا جدایی ، مضرابْ مضراب ْ حرف زدیم و آنقدر خوب بود که زود ِ زود، سازش آسمانی شد.
آسمانی که شد ، دیگر حتا نشانی از ما نگرفت.
اشکان ِ ما ، اشکْ اشکْ گریاند ِمان.
من از گریه تا شکوه ِشادی با نیروی بی امانش ، جان می گرفتم.
صداش هست ، چه آن چه شور بود که مثل نور بود ،  چه آنچه ماهور که با دلش جور بود.
لبانش اگر چه جز به خنده باز نبود ، غوغاشْ ، محروم  ِ انکار بود.
در رقص بود و بی شک ، هر کدام از ما ، شبی نبود که در رقص از شورش در نیامده باشیم .
چکامه ی لحظه های پاک بود ، حرفش و سازش.
آنگه که آسمانی شد ، خواندم :
رخت ها را بکنیم
آب در یک قدمی است.
روشنی را بچشیم
شب یک دهکده را ، خواب یک آهو را
وزن کنیم.
رخت ها را بکنیم
دور باد اگر با او جز از زندگی سخنی بگویم .
نیما فریدونی
به یاد اشکان سیگارچی
روزی که از پیشمان رفت

اجرا گروه پنج
سرپرست گروه و تار و سه‌تار و بم تار : نیما فریدونی
کمانچه : ایمان ملکی
تنبک : شایان ریاحی
آواز : محمود صفی زاده

“اشکان سیگارچی ” در تاریخ ششم مهرماه ١٣۵٨ در خانواده‌ای فرهنگی در شهر رشت متولد شد . هنوز ١٠ سال بیشتر نداشت که از میان سازهای پدر هنرمندش ، ” احمد سیگارچی” ، ساز سنتور را انتخاب کرد و در همان سال رتبه اول را در میان آموزشگاه‌های استان گیلان کسب نمود.
وی در سال‌های بعد بر ممارست و تمرین خود افزود ، به طوری که دوره‌های ردیف نوازی را تا ١٩ سالگی به پایان برد و چند بار از نو تمرین نمود.
سیگارچی در کنکور سال ٧٨ توانست ، با رتبه‌ای ممتاز در رشته موسیقی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران پذیرفته شود و در ابتدای سال ١٣٨٣ با اخذ مدرک کارشناسی فارغ التحصیل گردد.
وی در خلال سال‌های دانشگاه ، آموزش و فراگیری را در خارج از دانشگاه نیز دنبال کرد و از جمله شاگردان موفق اساتیدی چون کیانی ، کامکار و ثابت بود.
سیگارچی پس از سال‌ها ، اولین گروه منسجم موسیقی دانشکده هنرهای زیبا را به همراه نیما فریدونی و جمعی از همکلاسی‌هایش با نام “هوربانگ” تاسیس نمود که فعالیت قابل توجهی داشت و از جمله آن می‌توان به کنسرت در کاخ سعد آباد ، دانشگاه تهران ، قشم ، کرج و … اشاره کرد.
وی همچنین با همراهی گروه ” فاخته” نیز چند کنسرت در تالار وحدت ، کاخ سعد آباد ، برخی استانهای کشور اجرا کرد . او در طول فعالیت هنری خود قریب یک‌‏صد کنسرت گروهی و انفرادی برگزار نمود. وی همچنین در سال‌های اخیر در رشته سنتور نوازی در جشنواره‌های موسیقی فجر ، جشنواره سنتورنوازان یادواره استاد ” فرامرز پایور ” و همچنین جشنواره موسیقی دانشجویان ، همواره حائز رتبه ممتاز گردید.
این هنرمند جوان ، ٢٢ بهمن ماه سال ١٣٨۴ ، در حالی که وکالت نامه “آرش سیگارچی” برادر روزنامه نگار و زندانی خود را به تهران می‌آورد ،در ابتدای اتوبان قزوین-تهران تصادف کرد که به دلیل ضربه مغزی جان سپرد.

⁨نت در کوچه‌سار شب محمدرضا لطفی آوانگاری نیما فریدونی

⁨نت در کوچه‌سار شب محمدرضا لطفی آوانگاری نیما فریدونی

⁨نت در کوچه‌سار شب محمدرضا لطفی
این نت در آواز دشتی مایه‌های لا و می تهیه شده‌است
.

ترانه‌سرا: هوشنگ ابتهاج
محمدرضا شجریان
تنظیم برای ارکستر: فریدون شهبازیان
برگ سبز ۲۱۶ در دستگاه شور

در این سرای بی کسی
کسی به در نمی برد
به دشت پر ملال ما
پرنده پر نمی زند
یکی ز شب گرفتگان
چراغ بر، نمی کند

کسی به کوچه سار شب
در سحر نمی زند
نشسته ام در انتظار
این غبار بی سوار
دریغ کز شبی چنین
دریغ کز شبی
چنین سپیده سر نمی زند

عزیز عزیز عزیزم عزیز عزیز عزیزم
گذر گهی است پر ستم
که اندر او به غیرغم
یکی صلای آشنا به رهگذر نمی زند
یکی صلای آشنا به رهگذر نمی زند
چه چشم پاسخ است
از این دریچه های بسته ات

برو که هیچ کس ندا
به گوش کر نمی زند
برو که هیچ کس ندا
به گوش کر نمی زند
نه سایه دارم و نه بر
بیفکنندم و سزاست
وگرنه بر درخت تر
کسی تبر، نمی زند
وگرنه بر درخت تر
کسی تبر نمی زند


Shajarian || در کوچه سار شب

کوچه سار شب