نت واسونک محلی فارس

نت واسونک محلی فارس

‎⁨نت واسونک محلی فارس همایون می‌کرن⁩
این نت در دستگاه همایون مایه می‌کرن و در دستگاه همایون تعدیل‌شده فا و سی‌بمل تهیه شده‌است.
واسونک
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
واسونک (Vassunak) ترانهٔ فولکلور (مردمی) است و به معنای واستانیدن دختر از خانواده دختر هست و شامل شادی و غم است. بیشتر در استان فارس به خصوص در میان عشایر در مجالس عروسی و سرور و شادمانی خوانده می‌شود. این ترانه‌ها اکثراً تک بیت و با ریتم شش هشت باز در مایه شوشتری خوانده می‌شوند.واسونک‌های ایل باصری معروفیت خاصی در استان فارس داشته و غالباً مورد استفادهٔ سایر افراد نیز قرار می‌گیرد.
خواندن این ترانه‌ها بیشتر به عهده زنهاست که همراه با خواندن واسونک کِل می‌زنند. زن خواننده را معمولاً زنی که دایره می‌زند، همراهی می‌کند.[۱]
واسونک‌ها ترانه‌های از دل و جان بر آمده‌ای هستند که عنوان ” پیوند زناشویی ” را با خود از این سو به آن سو می‌برند.
موضوع‌ها
در این ترانه‌ها همچون ترانه‌های محلی از عشق‌ها، آرزوها و خواسته‌های دیگر انسانی صحبت می‌شود. سرایندگان گمنام این نوع ترانه‌ها زیاد دربند ردیف و قافیه نیستند و همین اندازه که در ترانه‌ای خواست خود را بیان کرده باشند راضی هستند.
دیگر نقاط استان فارس
در بعضی از نقاط فارس به واسونک سرود یا سوری suri هم می گویند. معمولاً قبل از عروسی مراسم دیگری هم هست که در آن از همین واسونک‌ها می‌خوانند.
مراسم عروسی
واسونک از گاه خواستگاری تا هنگامی که عروس پای به خانهٔ شوی می‌گذارد توسط زنان خوانده می‌شود، گاه یک زن می‌خواند و گروه دم می‌گیرد و دست زنان ” کف زدن ” و کِل زنان، اوج شادی شادکامی را نشان می‌دهند. به علت ماهیت فولکلور آن شاعر مشخص نیست و همچنین اشعار متعددی موجود هست.
رخت‌بران
نمونه‌ای از واسونک برای مراسم رخت‌بران برای عروس
شازده دوماد رفته شیراز برای توپِ یراق عمو جونی حُرمَتِش کُن تا دَمِ شاه چراغ
حنابندان
نمونه‌ای از واسکونک زمان حنابستن دست و پای عروس
عروس حنا می بَندِه، چهار دستُ و پاش می بَندِه اگر حَنا نباشه، دِل به خدا می بَندِه
ای حنا بند ای حنابند این حنا رو خوب ببند داغ فرزندت نبینی پر گل و زیبا ببند
حمام دامادی
این ترانه‌ها را یاران داماد وقتی که برای بردن عروس به خانه عروس می‌روند می‌خوانند
اِی حمومی اِی حمومی آبِ حموم تازه کن شازدِ ه دومادُ و میاریم شَربَتِش آماد ه کن
یک نفر توی حمومُ و صَد نَفَر دورِ حموم لاله‌ها روشن بِدارید، دَر بیاد سروِرُوون
حمام عروس
خانواده عروس در همزمان با مزاسم حمام عروس واسونک‌هایی می‌خوانند
اسب اومد توی کوچه خانُم عروس شد سوار ننهٔ عروس گریه می کِرد مث بارونِ بهار
واسونک بواناتی
کوچه پیچه؟ بله
عروس کوچیکه؟ بله
دس به زلفاش نزنین مرواری پیچه ؟ بله…….
گل وخی چادر به سر کن گل هوای رفتنه
قوم و خیشونت خبر کن وقت رخصت دادنه
شب شد و دوماد نیومد، شمع و لاله کم بسوز
از فروغ روی ماهت شب شده مانند روز
شب یک و منزل هزار و چشم فردا انتظار……
چشم عروس چون ستاره ابروهاش چون دمب ماره
رنگ گل ناریش بنازم زلف بورش در کناره
شازده دوماد توی خونه یه اناری دستشه
نه میبخشه نه می خوره واسه نموزادشه
شازده دوماد شازده دوماد اینهمه آبی نپوش
رخت آبیت رو در آر و رخت دومادی بپوش
عروس حنا می بنده ایشالو
چهار دست و پا می بنده ایشالو
اگر حنا نباشه دل به خدا می بنده
ایشالو ایشالو ایشالو….
اومدیم عقدت کنیم و نیومدیم سیلت کنیم
جون زلف اقا جونت بگو چند مهرت کنیم
چشم عروس چون ستاره ابروهاش چون دمب مار
ابروهاس چون دمب مار…ابروهاش چون دمب مار
واسونک دو طرفه
بعضی از واسونک‌ها را نیز به صورت دو طرفه می‌خوانند به این صورت که بعد از اینکه خانواده داماد شعر خود را خواندند، خانواده عروس در جواب آن‌ها شعری متناسب با مضمون شعر آن‌ها و در جواب آن‌ها می‌خوانند.
مراسم حجله بران
در زمان بستن حجله یا زمانی که عروس و داماد را به حجله می‌برند نیز خواندن واسونک مرسوم است؛ از این گروه می‌توان به واسونک‌های زیر اشاره کرد:
کوچه تَنگِه بله، عروس قَشَنگِه بله دست به زلفاش نَزنین مُرواری بَندِه بله
مراسم عقد یا عروسی
این نوع واسونک‌ها بیشتر در هنگام مراسم عقد یا عروسی توسط خانواده‌های طرفین برای ابراز شادی و خوشحالیشان اجرا می‌شود.برای نمونه:
ای خدای بالای سری، بالای سری نگذار بمیرم دست کنم بِرنو کوتاه، بِرنو کوتاه، دستُم بگیرم
بِرنو بِرنو بِرنو، حرکت اول باز از نو
جستارهای وابسته
شیراز
باصری
بواناتی
منابع
«واسونک». بایگانی‌شده از اصلی در 23 سپتامبر 2012. دریافت‌شده در ۱۹-۵-۲۰۱۲. تاریخ وارد شده در |تاریخ بازبینی= را بررسی کنید (کمک)

نت مگر چه می‌شد همایون خرم

نت مگر چه می‌شد همایون خرم

نت مگر چه می‌شد همایون خرم تورج نگهبان مرضیه
آوانگاری احمد جباریان
شوشتری
مگر آیا چه میشد
خداوندا چه میشد که بیوفا نمیشد
چه میشد آن دلارام جدا از ما نمیشد
خداوندا که در گل جان دمیدی
در او نقش رخ جانم کشیدی
دل دستان سرای گلستان را
ز عشق گل پریشان آفریدی
مگر آیا نمیشد که بیوفا نمیشد
کنون کز دیدن گلشن شود چشم دلم روشن
نسیم آرد نشان از بی نشانها
می از بار جهان ریزد صبو از آسمان ریزد
رود بانگ طرب تا آسمانها
خداوندا چه میشد که بیوفا نمیشد
چه میشد آن دلارام جدا از ما نمیشد
بهار جاودانم امید بی نشانم نسیم آیا بمن آرد پیامت
ندانم ندانم ندانم

نت خنده گل جواد لشکری

نت خنده گل جواد لشکری

نت خنده گل جواد لشکری رهی معیری مرضیه
آوانگاری احمد جباریان
شوشتری
خنده گل
دیدم گل میخندد به چمن چون رویت
بوسیدم بوییدم به هوای مویت
آید از برگ گلها عطر موی تو
دل از شادی میرقصد چون گیسوی تو
ز لبت ساغر مینوشم که برد این می از هوشم
گل ومی ندهد چو رویت سرخوشی مارا
به دلم ز می وصالت شعله زن مارا
ز نگاهت مستم دامن دل رفت از دستم
دگر از غم رستم تا به مویت الفت بستم
دیدم گل میخندد به چمن چون رویت
بوسیدم بوییدم به هوای مویت
آید از برگ گلها عطر موی تو
دل از شادی میرقصد چون گیسوی تو
سخن از آشفته دلان با مویت دارم
که دلی آشفته تر از گیسویت دارم
ز نگاهت مستم دامن دل رفت از دستم
دگر از غم رستم تا به مویت الفت بستم


خنده گل شعر از رهی معیری خواننده مرضیه اهنگ جواد لشگری

‎⁨نت کجا می‌روی حبیب‌الله بدیعی اسماعیل نواب صفا مرضیه⁩

‎⁨نت کجا می‌روی حبیب‌الله بدیعی اسماعیل نواب صفا مرضیه⁩

‎⁨نت کجا می‌روی حبیب‌الله بدیعی اسماعیل نواب صفا مرضیه⁩
شوشتری
کجا میروی
کجا میروی کجا میروی بکوی تو به اختیار آمدم
بسوی تو دیوانه وار آمدم
امیدم نگر قرارم ببین به مویت نگر شام تارم ببین
به رویت نگر نو بهارم ببین
خوشا عشق سوزان درد آفرین به غم یار و با نامرادی قرین
تو بی دل دلم را کجا میبری چو قدرش ندانی چرا میبری
نه اشتیاقی نه انتظاری نه آرزویی
نه غمگساری نه گلعذاری نه لاله رویی
بیا که بی تو ز هستی خود خبر ندارم
بیا که جز تو به کس امیدی دگر ندارم
چو میروی از نظرم کی میروی از یادم
غبار راه تو شوم گر کی دهی بر بادم
به کس نگویم غم دل محرم دل میخواهم من
ز مایه بی شررم بی اثرم آگاهم من
تو عمر جاویدانی تو فتنه دورانی
تو ماه جان افروزی ماه منی
تو شعله جان سوزی آه منی

نت ناشناس دلکش

نت ناشناس دلکش

نت ناشناس دلکش
آوانگاری احمد جباریان
شوشتری
ناشناس
این گل تازه ز گلخانه کیست
این پری جلوه کاشانه کیست
این که جان من وجانان من است
چاره ساز دل دیوانه کیست
چه حاصل از امید بی پایان من
که بر لب آمد جان من
چو خون رود ز دیده ام او میخندد
به دیده گریان من
به یک نگه چو برق سوزان آتش زد
به جان من جانان من
خدا کند به دامنش برقی افتد
ز آتش سوزان من