به تیغم گر زنی
به تیغم گر زنی دستت نگیرم
ماه من
ای سرو بلند بالا
رویت را به ما بنما
وگر تیرم زنی
وگر تیرم زنی منت پذیرم
ماه من
ای سرو بلند بالا
رویت را به ما بنما
بنازم چشم مستت را
نبینم من شکستت را
چو مستم کرده ای مستور و منشین
ای سرو بلند بالا
رویت را به ما بنما
چو نوشم داده ای
چو نوشم داده ای زهرم منوشان
ای سرو بلند بالا
رویت را به ما بنما
بنازم چشم مستت را
نبینم من شکستت را
حافظ:
به تیغم گر کشد دستش نگیرم وگر تیرم زند منت پذیرم
کمان ابرویت را گو بزن تیر که پیش دست و بازویت بمیرم
غم گیتی گر از پایم درآرد بجز ساغر که باشد دستگیرم
برآی ای آفتاب صبح امید که در دست شب هجران اسیرم
به فریادم رس ای پیر خرابات به یک جرعه جوانم کن که پیرم
به گیسوی تو خوردم دوش سوگند که من از پای تو سر بر نگیرم
بسوز این خرقه تقوا تو حافظ که گر آتش شوم در وی نگیرم
نت تصنیف رهاب ما را همه شب نمیبرد خواب علیاکبر شیدا
این نت در افشاری دو، سل، ر تهیه شدهاست.
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات
ما را همه شب نمیبرد خواب
ای خفته روزگار دریاب
در بادیه تشنگان بمردند
وز حله به کوفه میرود آب
ای سخت کمان سست پیمان
این بود وفای عهد اصحاب
خار است به زیر پهلوانم
بی روی تو خوابگاه سنجاب
ای دیده عاشقان به رویت
چون روی مجاوران به محراب
من تن به قضای عشق دادم
پیرانه سر آمدم به کتاب
زهر از کف دست نازنینان
در حلق چنان رود که جلاب
دیوانه کوی خوبرویان
دردش نکند جفای بواب
سعدی نتوان به هیچ کشتن
الا به فراق روی احباب
Mohammadreza Shajarian – Ma Ra Hame Shab (محمدرضا شجریان – ما را همه شب)
ملکا ذکر تو گویم- آلبوم انتظار دل- دستگاه افشاری- شجریان
متن آهنگ تصنيف ملکا از محمدرضا شجریان
Music Mohammadreza Shajarian Tasnife Maleka
ملکا ذکر تو گويم که تو پاکي و خدايي
نروم جز به همان ره که توام راهنمايي
ملکا ذکر تو گويم که تو پاکي و خدايي
نروم جز به همان ره که توام راهنمايي
همه درگاه تو جويم همه از فضل تو پويم
همه توحيد تو گويم که به توحيد سزايي
تو رحيمي، تو حکيمي، تو عظيمي
تو کريمي تو نماينده فضلي تو سزاوار ثنايي
To Karimi To Namayandeye Fazli To Sezavare Sanaei
ترانه آهنگ تصنيف ملکا از محمدرضا شجریان
نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجي
Natavan Vasfe To Goftan Ke To Dar Fahm Nagonji
نتوان شبه تو جستن که تو در وهم نيايي
نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنج
Natavan Vasfe To Goftan Ke To Dar Fahm Nagonji
نتوان شبه تو جستن که تو در وهم نيايي
لب و دندان ثنايي همه توحيد تو گويند
مگر از آتش دوزخ بودش روي رهايي
نت هر چه کنی بکن مکن شوریده شیرازی شور آوانگاری نیما فریدونی و ایمان ملکی
خواننده و آهنگساز: محمدرضا شجریان
ترانهسرا: شوریده شیرازی
این نت در دستگاه شور مایه ر آوانگاری شدهاست.
هر چه کنی بکن مکن شوریده شیرازی محمدرضا شجریان شور.mp4
هرچه کنی بکن مکن ترک من ای نگار من هر چه بری ببر مبر سنگدلی به کار من
هر چه نهی بنه منه پرده به روی چون قمر هر چه دری بدر مدر پرده اعتبار من
هر چه کشی بکش مکش باده به بزم مدعی هر چه خوری بخور مخور خون من ای نگار من
هر چه دهی بده مده زلف به باد ای صنم هر چه هلی بهل مهل پای به رهگذار من
هر چه کشی بکش مکش صید حرم که نیست خوش هر چه شوی بشو مشو تشنه به خون زار من
هر چه بری ببر مبر رشته الفت مرا هر چه کنی بکن مکن خانه اختیار من
هر چه روی برو مرو راه خلاف دوستی هر چه زنی بزن مزن طعنه به روزگار من
نت نه قدرت ابوالقاسم عارف قزوینی افشاری آوانگاری نیما فریدونی و ایمان ملکی
این نت در آواز افشاری مایه ر و سل تهیه شدهاست.
Mohammadreza Shajarian – Tasnif Na Ghodrat (محمدرضا شجریان – تصنیف نه قدرت)
نه قدرت که با وی نشینم ابوالقاسم عارف قزوینی محمدرضا شجریان افشاری.mp4
نه قدرت که با وی نشینم
نه طاقت که جز وی ببینم
شده است آفت عقل و دینم
ای دلارا، سروبالا
کار عاشقم چه بالا گرفته
بر سر من جنون جا گرفته
جای عقل عشق یک جا گرفته
جای عقل عشق یک جا گرفته
آفت تن، فتنۀ جان
رهزن دین، دزد ایمان
ترک چشمت نی ز پنهان
آشکار، آشکار (آشکار) ای نگارا
خانۀ دل به یغما گرفته
خانۀ دل به یغما گرفته
سوزم از سوز دل ریش
خندم از بخت بد خویش
گریم از دست بداندیش
خواهمش بینم کم و بیش
گریه راه تماشا گرفته
گریه راه تماشا گرفته
به صبح رخ همچون شب تار
ز مو ریختی مشک تاتار
درازی و تاریکی ای یار
ای پری روی عنبرین موی
زلف از شام یلدا گرفته
کارم آشفتگی ها گرفته
عشقت اندر سراپا گرفته
عشقت اندر سراپا گرفته
چشم مستت همچو چنگیز
ترک خونخوار است و خونریز
گشته با خلقی دلاویز، زینهار، زینهار، (زینهار) ای نگارا
آتش فتنه، بالا گرفته
آتش فتنه، بالا گرفته
بر دل ریشم مزن نیش
ز آه مظلومان بیندیش
کن حذر از آه درویش
گوئیت دل ای جفاکیش
سختی از سنگ خارا گرفته
سختی از سنگ خارا گرفته
ز عشق تو ای شوخ شنگول
شد عقلم چو سلطان معزول
چه خوش خورد از اجنبی گول
یار مقبول، عقل معزول
قدرت عشق عجب پا گرفته
دشت و کهسار و صحرا گرفته
همچو مشروطه دنیا گرفته
همچو مشروطه دنیا گرفته
آفت تن، فتنۀ جان
رهزن دین، دزد ایمان
ترک چشمت نی ز پنهان
آشکار، آشاکار (آشکار) ای نگارا
خانۀ دل به یغما گرفته
خانۀ دل به یغما گرفته
سوزم از سوز دل ریش
خندم از بخت بد خویش
گریم از دست بداندیش
خواهمش بینم کم و بیش
گریه راه تماشا گرفته
گریه راه تماشا گرفته
تو سلطان قدرت نمائی
مکن جان من، با گدائی
چو عارف تو زورآزمایی
شوخ و مهوش ای پری وش
کو به کوی تو مأوا گرفته
ترک دنیا و عقبی گرفته
با غمت خانه یک جا گرفته
با غمت خانه یک جا گرفته
چشم مستت همچو چنگیز
ترک خونخوار است و خون ریز
گشته با خلقی دلاویز، زینهار، زینهار، (زینهار) ای نگارا
آتش فتنه بالا گرفته
آتش فتنه بالا گرفته
بر دل ریشم مزن نیش
ز آه مظلومان بیندیش
کن حذر از آه درویش
گوئیت دل ای جفاکیش
سختی از سنگ خارا گرفته
سختی از سنگ خارا گرفته