متن آهنگ صیاد علیرضا افتخاری
چون صید به دام تو به هر لحظه شکارم
ای طرفه نگارم
از دوری صیاد دگر تاب ندارم
رفته ست قرارم
چون آهوی گمگشته به هر گوشه دوانم
تا دام در آغوش نگیرم نگرانم
از ناوک مژگان چو دو صد تیر پرانی
بر دل بنشانی
چون پرتو خورشید اگر رو بکشانی
وای از شب تارم
در بند و گرفتار بر آن سلسله مویم
از دیده ره کوی تو با اشک بشویم
با حال نزارم
با حال نزارم
برخیز که داد از من بیچاره ستانی
بنشین که شرر در دل تنگم بنشانی
تا آن لب شیرین به سخن باز گشایی
خوش جلوه نمایی
ای برده امان از دل عشاق کجایی
تا سجده گزارم
تا سجده گزارم
گر بوی تو را باد به منزل برساند
جانم برهاند
ور نه ز وجودم اثری هیچ نماند
جز گرد و غبارم
جز گرد و غبارم
این نت در آواز بیات اصفهان سل (یا سل مینور) تهیه شدهاست.
احتمالا این نخستین باری است که برای نمایش واژگان اشعار و ترانه در زیر نت ها از فارسی نویسی استفاده می شود.
بنده به دلیل اینکه :
۱- خواندن اشعار زیر نت ها به حروف لاتین برای همه ی کسانی که از نت ها استفاده می کنند سخت و کند می باشد .
۲- لزوم حمایت و پشتیبانی از خط فارسی و نگارش پارسی
بر آن شدم که از این پس در آوانگاری ها از این حالت فارسی نویسی استفاده نمایم.
لطفا نظرات خود را در این مورد برای من به تلگرام ما ارسال فرمایید.
نیما فریدونی ۳ آذر ۱۳۹۶
تهران
متن آهنگ صیاد از علیرضا افتخاری
چون صید به دام تو به هر لحظه شکارم
ای طرفه نگارم
از دوری صیاد دگر تاب ندارم
رفتست قرارم
چون آهوی گمگشته به هر گوشه دوانم
تا دام در آغوش نگیرم نگرانم
از ناوک مژگان چو دو صد تیر پرانی
بر دل بنشانی
چون پرتو خورشید اگر رو بکشانی
وای از شب تارم
در بند و گرفتار بر آن سلسله مویم
از دیده ره کوی تو با اشک بشویم
با حال نزارم
با حال نزارم
برخیز که داد از من بیچاره ستانی
بنشین که شرر در دل تنگم بنشانی
تا آن لب شیرین به سخن باز گشایی
خوش جلوه نمایی
ای برده امان از دل عشاق کجایی
تا سجده گذارم
تا سجده گذارم
گر بوی تو را باد به منزل برساند
جانم برهاند
ور نه ز وجودم اثری هیچ نماند
جز گرد و غبارم
جز گرد و غبارم
چشم نرگس شعری از شوریده شیرازی است که بسیاری آن را با نام خواهم که بر زلفت هر دم زنم شانه و یا چشم نرگست مستانه مستانه می شناسند. خوانندگان مختلف از جمله دوامی، شجریان، سیما بینا، معین، افتخاری و.. این تصنیف را اجرا نموده اند.
چشم نرگس آهنگی است که در دستگاه های موسیقی ایرانی در آواز دشتی اجرا شده است. شاعر چشم نرگس شوریده اعمی شیرازی (فصیح الملک) است. آهنگساز آن را علی اکبر خان شیدا می شناسند (نیازمند منبع) و نخستین خواننده آن عبدالله دوامی است. بعدها خوانندگان بسیاری به بازخوانی این آهنگ دست زدند؛ همچون محمدرضا شجریان که این آهنگ را بازخوانی و در دهه هفتاد شمسی در آلبوم خزان منتشر نمود. نصرالله معین چشم نرگس را با عنوان آهنگ کرشمه خوانده است. علیرضا افتخاری و سیما بینا دو خواننده دیگر این تصنیف هستند. در مطلب حاضر ابتدا متن تصنیف چشم نرگس را بخوانید و پس از آن نت چشم نرگس برای سنتور و قابل استفاده برای دیگر سازهای ایرانی را مشاهده کنید.
متن شعر چشم نرگس
خواهم که بر زلفت
هردم زنم شانه
ترسم پریشان کند بسی
حال هر کسی
چشم نرگست
مستانه مستانه
خواهم بر ابرویت
هر دم کشم وسمه
ترسم که مجنون کند بسی
مثل من کسی
چشم نرگست
دیوانه دیوانه
یک شب بیا منزل ما
حل کن دو صد مشکل ما
ای دلبر خوشگل ما
دردت بجان ما شد
روح و روان ما شد
خواهم که بر چشمت
هر دم کشم سرمه
ترسم پریشان کند بسی
حال هر کسی
چشم نرگست
مستانه مستانه
خواهم که بر رویت
هر دم زنم بوسه
ترسم که نالان کند بسی
مثل من کسی
چشم نرگست
جانانه جانانه
یک شب بیا منزل ما
حل کن دو صد مشکل ما
ای دلبر خوشگل ما
دردت به جان ما شد
روح و روان ما شد
نت ای نامت در دل و جان عباس خوشدل آوانگاری نیما فریدونی
ترانهسرا: قیصر امینپور
خواننده: علیرضا افتخاری
آلبون نیلوفرانه ۱
این نت در آواز دشتی مایه ر تهیه شدهاست.
علیرضا افتخاری – ای نامت Alireza Eftekhari Ey namat
علیرضا افتخاری _ ای نامت از دل و جان
ای نامت از دل و جان
در همه جا به هر زبان، جاری است
عطرِ پاک نفست؛ سبز و رها از آسمان جاری است
نورِ یادت همه شب در دل ما چو کهکشان جاری است
تو نسیم خوش نفسی من کویر خار و خسم
گر به فریادم نرسی؛ من چو مرغی در قفسم
تو با منی اما من از خودم دورم
چو قطره از دریا من از تو مهجورم
با یادت ای بهشت من آتش دوزخ کجاست
عشق تو در سرشت من، با دل و جان آشناست
چگونه فریادت نزنم
ترانهسرا: رحیم معینی کرمانشاهی
خواننده: مرضیه، علیرضا افتخاری
کو یاری تا به دیارم برساند؟
پیغامم را به نگارم برساند
کو غمخواری که کنارم بنشیند؟
دلدارم را به کنارم برساند
من هم جدا شدم ز آشیانه
من هم، دلم شکسته ای زمانه
من هم به ناله های عاشقانه
در این زمانه گشت ام فسانه
بی خبرم، ز جای بی نشان تو
بر لب من رسیده جان به جان تو
هجر تو شد، نصیب من در این میانه
نصیب من در این میانه
چه شود که از گل زرد بشکسته دلی خبری
چه شود بر رخ من ز کرم فکنی نظری
چو نسیم سحر ز برم بگذر
بگذر که مگر گلی از گِل من به دمت چو روم ز نظر
چه شود کز تو رسد به شکسته دلی خبری؟
چه شود گل فکند به بد آب و گلی نظری؟
چو نسیم سحر، ز برم بگذر
بگذر، که مگر، گُلی از گِل من
بدمد، چون روم ز نظر
چو نسیم سحر، ز برم بگذر
بگذر، که مگر، گُلی از گِل من
بدمد، چون روم ز نظر
بدمد، چون روم ز نظر