نت سبزه گره سورن

نت سبزه گره سورن

نت سبزه گره سورن پرویز وکیلی ویگن
این آوانگاری توسط احمد جباریان نوازنده تار ساکن آلمان انجام شده‌است.
سبزه گره
بریم سبزه گره ببندیم ببندیم
بروی آسمون بخندیم بخندیم
میون کوه و صحرا نوم هم صدا کنیم
سحرگه آفتاب و روی هم نگاه کنیم
لب صد چشمه در صحرا نشینیم
بوسه ها از لبون هم بچینیم
روی فرش چمن ز گل نسترن
آشونه زنیم حجله ببندیم
تو همون آشیون ای گل مهربون
یک دل و یک زبون بگیم بخندیم


Viguen -Sabzeh Gereh ویگن ـ سبزه گره

نت ساقی عطاالله خرم

نت ساقی عطاالله خرم

نت ساقی عطاالله خرم پرویز وکیلی ویگن
این آوانگاری توسط احمد جباریان نوازنده تار ساکن آلمان انجام شده‌است.

شوشتری
ساقی
ساقی به خدا خون شد دل ما کو جام شرابم
زین چشم ترم سوزد جگرم سر مست و خرابم
بت عشوه گرم بنشین به برم بنشین ای جانم
شده ام نگران تو چنان دگران از خود مرانم
ساقی دلم شکستی آخر تو هم که مستی
کمتر گو افسانه جام دگر پیمانه
ساقی دست من بر دامان تو
جانم قربان آن چشمان تو
پر کن بار دگر پیمانه ام
بگذر از دنیا و از غم یکدم


Viguen – Saghi | ویگن – ساقی

ساقی ، ویگن

نت شاید بیایی عبری پرویز وکیلی ویگن

نت شاید بیایی عبری پرویز وکیلی ویگن

نت شاید بیایی عبری پرویز وکیلی ویگن
این آوانگاری توسط احمد جباریان نوازنده تار ساکن آلمان انجام شده‌است.
آواز شوشتری

شاید بیایی
شاید بیایی شاید ببینی
رنج شبهای انتظار من
آنگه بخوانی از چهره من
رازی از دل بیقرار من
شاید صدای تو آن خنده های تو
بشکند سکوت شبهای مرا
شاید از دیدارت چشم افسون کارت
آورد لبخندی لبهای مرا
خواهم یکشب تنها
آخر ای آرزیم در پی جستجویم
پر گشایی بسویم
گیسوی تو ریزد بوی گلها در بستر من
خواهم یکشب آخر
زیر نور ستاره مهربان سر بنشینی
در کنارم دوباره
دست تو می ریزد در ساغر من


ویگن، شاید بیائی

نت بی‌سرانجام در حریر گیسوانت بابک افشار

نت بی‌سرانجام در حریر گیسوانت بابک افشار

نت در حریر گیسوانت بابک افشار تورج نگهبان ویگن
این آوانگاری توسط احمد جباریان نوازنده تار ساکن آلمان انجام شده‌است.
آواز بیات اصفهان

در حریر گیسوانت
در حریر گیسوانت دل زمانی خانه می کرد
شکوه ها از بی قراری با من دیوانه می کرد
با نگاه تو نگاهم روزگاری آشنا بود
در سکوت ماتم ما بر جهان فریاد ما بود
میشکفت از خنده تو صد چمن گل در خیالم
از دو چشم مست تو هر شب می شد افزون شور و حالم
هر سحر با یادت از خواب
چشم خود را میگشودم
روزگاری با خیال تو عاشقی دیوانه بودم
ای دو چشم مست شهلا که تو را
دیده ام هر روز و هر شب همه جا
بعد از این ناز تو دیگر نکشم
میکنم خود را ز دام تو رها
ای سراپا نقش نومیدی ای سراسر بی وفایی
حیف از آن احساس پاک من با تو حیف از آشنایی


Viguen – Bi Saranjam ویگن ـ بی سرانجام

نت جلوه قمر ضیاء مختاری پرویز وکیلی ویگن

نت جلوه قمر ضیاء مختاری پرویز وکیلی ویگن

نت جلوه قمر ضیاء مختاری پرویز وکیلی ویگن
آوانگاری احمد جباریان

جلوه قمر
گل پیش روی تو ای گل من دیگر تماشا ندارد
گردد خجل گل ز رویت ای جان این جای حاشا ندارد
لبها چو بر خنده میگشایی گویی که خندد سپیده
چشم فلک همچون چشمت ای مه ستاره ای را ندیده
گل پیش روی تو ای گل من دیگر تماشا ندارد
گردد خجل گل ز رویت ای جان این جای حاشا ندارد
بیا که در چهره تو جلوه قمر میبینم
در سایه گیسوی تو شام بی سر میبینم
صد آرزو در دل من کشتی و پروا نکردی
بودی طبیب دل اما این دل مداوا نکردی


Jelveh Gamar جلوه قمر ويگن