نت بگذر از من همایون تعدیل‌شده لابمل همایون خرم
این نت در همایون می‌کرن هم تهیه شده‌است.
این آوانگاری توسط احمد جباریان نوازنده تار ساکن آلمان تهیه شده‌است.
ترانه: رحیم معینی کرمانشاهی
خواننده: مرضیه
بگذر از کوی ما، کن نظر سوی ما، به هر طرف ببین چو رو کنم
در پی من دوان، گشته پیر و جوان، ازین جنون چه گفتگو کنم
به گریه ندامتم ز انتظار بی پایه ای
چو می کند ملامتم ز جفای تو همسایه ای
به گریه ندامتم ز انتظار بی پایه ای
چو می کند ملامتم ز جفای تو همسایه ای
چه گفتگو برای او کنم؟
بر این بلا چگونه خو کنم؟
ای فرزانگان بر دیوانگان این ملامت چرا کنید
کم تماشای ما کنید
از من بگذرید راه خود روید عاشقان را رها کنید
کم تماشای ما کنید
مگر به شهر شما
قسم شما را به خدا
جنون عاشقی تماشا دارد
بسوزد آنکه هست و حاشا دارد
مگر به شهر شما
قسم شما را به خدا
جنون عاشقی تماشا دارد
بسوزد آنکه هست و حاشا دارد
من عاشقم و گنهکار آیا همه شما بی گناهید؟
من گمرهم و بیقرار آیا همه شما سر براهید؟
آیا همه شما بی گناهید؟
مگر به شهر شما
قسم شما را به خدا
جنون عاشقی تماشا دارد
بسوزد آنکه هست و حاشا دارد
بسوزد آنکه
بسوزد آنکه
هست و حاشا دارد
بگذر از کوی ما، کن نظر سوی ما، به هر طرف ببین چو رو کنم
در پی من دوان، گشته پیر و جوان، ازین جنون چه گفتگو کنم
به گریه ندامتم ز انتظار بی پایه ای
چو می کند ملامتم ز جفای تو همسایه ای
به گریه ندامتم ز انتظار بی پایه ای
چو می کند ملامتم ز جفای تو همسایه ای
چه گفتگو برای او کنم؟
بر این بلا چگونه خو کنم؟
نت نوای دل جواد لشگری رحیم معینی کرمانشاهی دلکش
این آوانگاری توسط احمد جباریان نوازنده تار ساکن آلمان انجام شده‌است.
دستگاه چهارگاه
آه من به تو دل دادم که وفا بکنی
وای جان برهت دادم که صفا بکنی
وفا ندیدم چرا بیا ای گل من بیا
تا به کی ز سوز جان بر کشم نوای دل وای از تو
سوزم از شرار غم گریم از برای دل آه از من
در تو بی اثر بود آه سینه سوز من وای از تو
تا به کی حذر کنی ز آه سینه سوز من وای از تو
ای چراغ محفلم شمع دلفروز من آه از من
آه در دل تا کی باید رازم تا کی سوزم تا کی سازم وای از هجرانت
وای بر من ای گل تا مس نازی من بر نازت جان می بازم آه از پیمانت
تا کی بر آن یار رهرجایی
ای دل سازی با این تنهایی
کم کن ای دل این آه جانسوز
ای دل ما را بس این شیدایی
تا کی در این راه
دارم بر لب آه
نت عمر بی‌حاصل جواد لشگری رحیم معینی کرمانشاهی دلکش
احمد جباریان نوازنده تار ساکن آلمان این آوانگاری را انجام داده‌است.
دستگاه همایون
با دل پر حسرت بسر آمد عمر غافل ما
با غم و با محبت به جهان شد خون آخر دل ما
برو ای عمر بی حاصل ما
بی ثمر ای آن که رفتی از این جهان
بی خبر بودی چرا از دور زمان
زندگانی شد فدای عشق و مستی ها
از دو رنگی های این گردون
شد دل هر صاحبدل پر خون
مهربانی در جهان کن تا توانی
نت قایقران جواد لشگری رحیم معینی کرمانشاهی دلکش
احمد جباریان نوازنده تار ساکن آلمان این آوانگاری را انجام داده‌است.
دستگاه همایون
دریا دریا ای محفل رفیقان
دریا دریا دوری تو از رقیبان
امشب در کنارت در آغوش یارم
مستم امشب من با روی تو
بسته ام پیمان با موی تو
تو را به خدا قایقران آهسته تر رو
امشب یار من سر بر دامنم دارد
اشک شادیم روی دامنم بارد
تو را به خدا قایقران آهسته تر رو
ای دریا که بزم امیدی
هر موجت ز وصلم نویدی
تو را به خدا قایقران آهسته تر رو
نت شد بهار جواد لشگری رحیم معینی کرمانشاهی دلکش
احمد جباریان نوازنده تار ساکن آلمان این آوانگاری را انجام داده‌است.
آواز بیات اصفهان
عشق یار بر دل دارم هاهاها
آمدم برخیز ای مه هاهاها
من دورم از تو هاهاها
بی روی تو هاهاها نالانم
شد بهار از هر سو دمید زیبا گلی
من هنوز در خزان
هر گلی شاداب از بهار
تنها منم دل غمین در جهان
در دل من جز غم تو دگر نباشد
نرگس و یاسمن لاله و نسترن
جمله شاد از بهار آه و غم کار من
ای گل ناز من یار همراز من
مهربان کی شوی با دل زار من
