نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

آثار صوتی احمد عبادی استاد سه‌تار

آثار صوتی احمد عبادی استاد سه‌تار

دراین برگه آثار صوتی احمد عبادی به مرور قرار خواهد گرفت.

از سید امیر احمدی موسوی برای ارسال تکنوازی سه‌تار همایون احمد عبادی سپاسگزاریم.

احمد عبادی (۱۲۸۵ خورشیدی – ۱۷ اسفند ۱۳۷۱ تهران) از استادان موسیقی ایرانی و نوازنده سه‌تار و فرزند میرزا عبدالله فراهانی بود.

محتویات [نهفتن]
۱ زندگی‌نامه
۱.۱ سبک جدید نوازندگی
۱.۲ تدریس موسیقی و شاگردان
۱.۳ خصوصیات اخلاقی و منش
۲ مرگ
۳ پانویس
۴ منابع
۵ پیوند به بیرون
زندگی‌نامه[ویرایش]
احمد عبادی به سال ۱۲۸۵ در تهران به دنیا آمد. وی از ۷ سالگی مشق سه‌تار را نزد پدرش شروع کرد و ۱۳ سال بیشتر نداشت که پدرش میرزا عبدالله فوت کرد و او مشق سه‌تار را پیش خواهرانش ملوک و مولود و برادرش جواد ادامه داد به گونه‌ای که در ۱۸ سالگی سازش شنیدنی بود.[۱] با این‌که وی پسر میرزا عبدالله بود نوازندگیش هیچ شباهتی به نوازنده‌های هم دوره خود که اکثراً از شاگردان میرزا عبدالله بودند نداشت و با نوازندگی هنرمندان قدیمی‌تر از خودش متفاوت بود. وی در دوره‌ای که سه‌تار به خاطر حجم کم به خلوت افراد رفته و در غبار فراموشی فرو رفته بود این ساز را در رادیو معرفی کرد.

سبک جدید نوازندگی[ویرایش]
از شاخص‌های نواخته‌های قدما مضراب‌های پر و با واخوان و بعضاً پرقدرت بود. عبادی یک بار وقتی که از دوستانش دربارهٔ نواخته‌های خود پرسید (در آن زمان امکان ضبط از رادیو نبود و اجراها کاملاً زنده انجام می‌شد) آنها جواب دادند گاهی اوقات نت‌ها دقیق شنیده نمی‌شوند و تداخل دارند و حالت نا خوشایندی ایجاد می‌کنند. عبادی به فکر حل این مشکل افتاد و در نهایت نوازندگی تک سیم را ابداع کرد که سبب شد سه‌تار نوازی متحول شود.
عبادی در نواختن سه‌تار دارای سبک و شیوه‌ای مخصوص به خود بود که کمتر کسی توانسته از عهده تقلید آن بر آید. عده‌ای سبک خاص ساز زدن او را مربوط به امکانات و وسایل صدا برداری زمان وی می‌دانند. مضراب‌های تک سیم و دومضراب‌ها از مشخصه‌های بارز سبک وی هستند. از دیگر شاخصه‌های ساز عبادی بداهه نوازی‌های زیبا و ویبره‌های طولانی و گلیساندوهای به موقع و زیبا که به ساز وی زیبایی‌های خاصی بخشیده است.

از کارهایی که او در نوازندگی سه‌تار ایجاد کرد، ابداع کوک‌های مختلف در سه‌تار است که در آلبوم کوک سه‌تار آنها راعرضه کرده‌است. قبلاً نوازنده‌ها معمولاً از کوک‌های تار برای سه‌تار استفاده می‌کردند ولی عبادی این رویه را تغییر داد و ثابت کرد بعضی از این کوک‌ها مناسب سه‌تار نیستند و دو نوار به عنوان آموزش کوک سه‌تار منتشر کرد که در آن برای گامهای مختلف و حتی گوشه‌های مختلف کوک معرفی کرد. نکته جالب توجه در نوازندگی عبادی این‌است که او همیشه و کاملاً تک سیم نمی‌زد و به موقع واخوان می‌داد و پر قدرت می‌زد و به موقع تک سیم می‌زد که کاملاً در قطعات ضربی وی مانند ضربی سه‌گاه و چهار‌گاه و… مشهود است. احمد عبادی مدت‌ها در وزارت پیشه و هنر به تدریس و تحقیق در موسیقی ایرانی و سه‌تار پرداخت و در جهت معرفی موسیقی ملی ایران کنسرت‌های متعددی در داخل و خارج از کشور از جمله فرانسه، ایتالیا، آلمان و اتریش داشت که مورد استقبال هنردوستان واقع شده‌است.

تدریس موسیقی و شاگردان[ویرایش]
عبادی شاگردان بسیاری تربیت کرد که از میان آن‌ها مهربانو توفیق، بهرام وادانی و بهداد بابایی را می‌توان نام برد. او در رادیو نیز فعالیت می‌کرد و صفحه‌ها و کاست‌های زیادی ضبط کرده است از جمله صفحه آواز شور همراه با رضاقلی‌میرزا ظلی و همچنین تکنوازی‌ها و بداهه نوازی‌ها و همراهی با نوازندگان و خوانندگان مختلف. همنوازی‌های او با غلامحسین بنان و محمدرضا شجریان آثاری ماندگار در قالب برنامهٔ گل‌ها به جا گذاشته‌است. آنطور که اهل موسیقی از عبادی به خاطر دارند، او فردی معتقد و متدین بود، قبل از ساز زدن وضو می‌گرفت و در روزهای عزاداری و درگذشت امامان شیعه دست به ساز نمی‌زد.[نیازمند منبع]

خصوصیات اخلاقی و منش[ویرایش]
همه شاگردانش از قلب رئوف عبادی حکایت می‌کنند. این‌گونه بود که استاد سه‌تار را از خلوت بیرون آورد و معرفی کرد. داریوش پیر نیاکان می‌گوید به همین دلیل است که می‌بینیم اکثر نوازنده‌های هم دوره من که در زمان استاد عبادی شاگرد بودند و سازشان سه‌تار نبود سه‌تار را به عنوان ساز دوم خود انتخاب کردند و به ان گرایش پیدا کردند که می‌توان به آقایان علیزاده و مشکاتیان و پیرنیاکان و … اشاره کرد.

استاد با بزرگانی همچون رضاقلی‌میرزا ظلی، غلامحسین بنان، حسین قوامی، محمدرضا شجریان، فرامرز پایور، حسن کسایی و علی تجویدی همکاری داشتند.

مرگ[ویرایش]
وی در سال ۱۳۷۱ درگذشت و در امامزاده طاهر (کرج) دفن شدند.

پانویس[ویرایش]
پرش به بالا ↑ روح‌الله خالقی. سرگذشت موسیقی ایران.
منابع[ویرایش]
مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا. «Ahmad Ebadi». در دانشنامهٔ ویکی‌پدیای انگلیسی، بازبینی‌شده در ۱۳ ژانویه ۲۰۱۴.
ʿEBĀDĪ, AḤMAD – Encyclopaedia Iranica
IRANIAN CLASSIC_1, موزیک کلاسیک ایران ABADI, احمد … – YouTube
روح‌الله خالقی. «احمد عبادی». در سرگذشت موسیقی ایران.
استاد احمد عبادی – موسیقی ایران
پیوند به بیرون[ویرایش]
مراسم ختم استاد احمد عبادی
[نهفتن] ن ب و
خانواده‌ی‌ آقا علی‌اکبر فراهانی
فرزندان
میرزا حسن میرزا عبدالله فراهانی آقا حسینقلی
نوادگان
احمد عبادی مولود عبادی علی اکبر شهنازی عبدالحسین شهنازی
دیگر بستگان
آقا غلامحسین (برادر زاده) هوشنگ سیحون و جمشید شیبانی (نوادگان دختری)
نشان خرد این یک مقالهٔ خرد پیرامون موسیقی است. با گسترش آن به ویکی‌پدیا کمک کنید.
رده‌ها: آهنگ‌سازان اهل ایراناهالی تهراندرگذشتگان ۱۳۷۱درگذشتگان ۱۹۹۲ (میلادی)درگذشتگان ۱۹۹۳ (میلادی)زادگان ۱۲۸۵زادگان ۱۹۰۶ (میلادی)خاک‌سپاری‌ها در امامزاده طاهر کرجموسیقی‌دانان اهل ایرانموسیقی‌دانان اهل تهرانموسیقی‌دانان کلاسیک فارسینوازندگان سه‌تار اهل ایران

احمد عبادی سه‌تار همایون

احمد عبادی سه‌تار همایون

کتاب دوم دلنوازان مجید واصفی

کتاب دوم دلنوازان مجید واصفی

کتاب دوم دلنوازان با سی‌دی مجید واصفی انتشارات موسیقی عارف
نویسنده/نویسندگان: مجید واصفی
ناشر: عارف
قطع: رحلی
تعداد صفحات: 90 صفحه
موضوع: موسیقی
نوبت چاپ: سوم
تاریخ چاپ: 1392
عنوان کتاب دلنوازان ۲
نویسنده گردآوری و تنظیم برای تار و سه تار مجید واصفی
مترجم –
ناشر عارف
شابک 9790802613058
تعداد صفحات 120
قطع رحلی
موضوع مجموعه‌ای از آثار بزرگان موسیقی ایران تنظیم برای تار و سه تار
ساير توضيحات همراه با CD
فهرست:
پیش درآمد ماهور ماهور سعید هرمزی
فروردین ماهور یحیی زرین پنجه
آن زلف سر کجت ماهور علی اکبر شیدا
غلامرضا رئیس
زمن نگارم ماهو غلامحسین درویش خان
چهارمضراب ماهور غلامحسین درویش خان
قهر و آشتی ماه و غلامحسین درویش خان
نینوا آهنگ محلی تربت جام
بهاردلنشین اصفهان روح الله خالقی
چهارمضراب اصفهان اصفهان احمد عبادی
رقص ژاله اصفهان حسینعلی ملاح
سرگشته همایون همایون خرم
ضربی ترک و بیات ترک فرهنگ شریف
ضربی صبحگاهی چهارگاه حسن کسایی
سه گاه به گاه فرهنگ شریف
تمرین چهارگاه چهارگاه نصرالله زرین پنجه
تمرین شور شور نصرالله زرین پنجه
تمرین دشتی دشتی نصرالله زرین پنجه
دلشکن دشتی اکبر محسنی
ایران شور روح الله خالقی
دل بردی از من ابوعطا محمدرضا شجریان
کاروان شور مرتضی محجوبی
الهه ناز شور اکبر محسنی
رفتم در میخانه شور تصنیف قدیمی
روزگار نوا تصنیف قدیمی
اگر دل میبری جانا بیات تصنیف قدیمی
می ای یوسف خوشنام ما بیات تو سما حضور
همچو فرهاد بیات ترک تصنیف قدیمی
رنگ ترک بیات ترک رکن الدین مختاری
چو مرغ شبشور تصنیف قدیمی
پیمان شکن اکبر محسنی
چهار مضراب دشتی زیدالله طلوعی
رنگ دشتی دشتی حبیب سماعی
اصفهان تصنیف قدیمی
تمرین اصفهان اصفهان نصرالله زمین پنجه
نادیده رخت اصفهان تصنیف قدیمی
توشه عمر همایون مهدی مفتاح
به کنارم بنشین همایون مهدی خالقی
یادگار کودکی اصفهان علی تجویدی
زندگی جاوید بخت بیدار شور اکبر محسنی
رقص سماع نوا
مجید واصفی
شوق دیدار شور مجید واصفی
گلایه
رقص مینیاتور دشتی
رقص شرقی شور
انتظار اصفهان
بیقرار اصفهان
تمرین اصفهان اصفهان مجید واصفی

نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

مهران قاسمی استاد نی

مهران قاسمی استاد نی

روز کلاس : پنج شنبه

تلفن هماهنگی و ثبت نام : 22333425 – 22952820

سوابق هنری
دارای دیپلم موسیقی از هنرستان موسیقی اصفهان
دانشجوی کارشناسی رشته ی نوازندگی ایرانی در دانشگاه تهران
بهره مندی از اساتیدی همچون سیامک جهانگیری ،جاوید ابراهیم پور، خلیل الله ملکی،حسن منصوری در زمینه ی ساز نی
همکاری با گروه های متعدد از جمله ،ارکستر موج نو به رهبری علی قمصری،رادمان و بوم
شرکت در جشنواره های متعدد تک نوازی و گروه نوازی و کثب رتبه ی اول در هفتمین دوره ی جشنواره ی موسیقی جوان،کثب رتبه ی سوم در جشنواره ی شهناز اصفهان به همراه گروه رادمان
آوانگاری ردیف آوازی استاد حسن کسایی (اجای نی) و همچنین بخش هایی از ردیف آوازی مکتب اصفهان به روایت استاد حسن منصوری که البته هنوز به مرحله ی انتشار نرسیده است .
دارای سابقه ی آموزش ساز نی و تئوری موسیقی و هارمونی به صورت خصوصی

شرح درس
آموزش دوره ی مقدماتی و متوسطه از روی کتاب شیوه های نی نوازی استاد محمدعلی کیانی نژاد به اضافه ی اتود هایی که بسته به مشکلات هنرجو برای او نوشته می شود.
دوره ی پیشرفته از ردیف عبدالله دوامی و بخش های از ردیف های مکتب اصفهان.

نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

امیرهوشنگ ابتهاج مقاله‌ای از جواد ظل طاعت

امیرهوشنگ ابتهاج مقاله‌ای از جواد ظل طاعت

“استاد هوشنگ ظریف”

با سپاس از جعفر جوانی برای ارسال این مقاله 


امیر هوشنگ ابتهاج”
برنامه گلها، نقطه عطفی در تاریخِ فرهنگ و ادب پارسی به شمار می رود که در شناساندن ارزش
والايِ شعر و شاعران و موسیقی و موسیقی دانان به جامعه ایرانی، تاثیري سترگ داشته است. تا آن زمان به دلیل حساسیتهاي دینی- اجتماعیِ حاکم بر جامعه در مقابل شعر و آهنگ و موسیقی، این هنر در خفا و پشت درهاي بسته تمرین می شد. حتی هنگامی هم که موسیقی در مناسبت هاي خاص در ملا عام نواخته و اجرا می شد، موسیقی دانان را هم شان و هم مرتبۀ مطربان می دانستند و کسی به ارزش و جایگاه هنري آنان واقف نبود. برنامه گلها، با بهبود منزلت اجتماعی اهل موسیقی، که تا آنزمان به عنوان “مطرب” تحقیر می شدند، پذیرفتن خوانندگان زن که تا آن زمان به سختی در زمره هنرمند محسوب می شدند، معرفی شاعران زنِ تاریخِ ایران که در محافل عمومی معمول نبود و بردن شعر و ترانه به خانه ها ي ایرانیان که با رادیو ممکن شد و در جامعه آنروز که اکثراً بیسواد بودند، تاثیري ژرف گذاشت، علاوه بر همه اینها، باعث تحولی ویژه در موسیقی ایرانی شد. و باعث ظهور انقلابی نو-کلاسیک میان موسیقی دانان نیز گشت که در طی آن بسیاري از شعرهاي مشهور شاعرانِ عهد قاجار، همچون “عارف قزوینی”، “شیدا” و “درویش خان”، بازبینی و توسط هنرمندانِ تازه، دوباره اجرا شد. این برنامه ها همچنین منجر به کشف دوبارة ژانرهاي اصیل موسیقی ایرانی شد. اولین برنامه گلهاي رادیو ایران در سال 1335 به ابتکار زنده یاد “داوود پیرنیا” به مدت ده دقیقه و با همکاري هنرمندان “احمد عبادي”، “علی تجویدي” و “عبدالعلی وزیري” ضبط و پخش شد. تا سال 1346 که “پیرنیا” با رادیو خداحافظی کرد، مجموعاً بیش از 1600 برنامه با نامهاي “گلهاي رنگارنگ”، “گلهاي صحرایی”،” گلهاي جاویدان”، “یک شاخه گل” و”برگ سبز” ادامه داشت و یکی از پر طرفدار ترین برنامه هاي موسیقی آن زمان بود.
پس از “پیرنیا”، مرحوم “رهی معیري”، “محمد میرنقیبی” سرپرستی برنامه گلها را به عهده گرفتند. برنامه گلها که سال ها زیر نظر “داوود پیرنیا” با آن حساسیت هاي خاصش، اداره شده بود و شاخه هاي مختلف پیدا کرده بود، پس از کناره گیري او چند سالی سرپرستی هاي موقت پیدا کرد تا نوبت
به سایه رسید که از همان آغاز با ایده هاي ابتکاري به میدان آمد. “هوشنگ ابتهاج” – ه. الف. سایه – از سال 1351، سرپرستی برنامه گلهاي رادیو ایران را رسماً بر عهده گرفت و دو سال پس از آن، ریاست شوراي موسیقی رادیو نیز به او واگذار شد. او نیروهاي جوان تر نوآوري را نیز وارد گلها کرد و سازگار با آن، نام برنامه را گلهاي تازه نهاد و نیز گلچین هفته که از ابداعات ایشان است، چندي بعد به وجود آمد و همپاي عرضه شعر کهن، به شاعران نو نیز مجال جلوه گري می داد، همان طور که در کنار استادان موسیقی سنتی از ساخته ها و نواخته هاي نوآوران سنتی نیز بهره می گرفت. در خاطرات “هوشنگ ابتهاج”، میزان صحبتهایی که در فصل موسیقی و موسیقیدانان به میان آمده اگر بیشتر از فصل شعر و شاعران نباشد کمتر از آن نیست. “سایه” با نخبگان موسیقی سنتی دوستی نزدیک داشت، با “کسایی”، “بنان”، “شهناز”، “معروفی” و از جوان ترها با “محمدرضا لطفی”، “محمدرضا شجریان” و … به نظر “سایه” ساز “شهناز” پر از مطلب است، آفرینندگی در لحظه دارد و مضرابش همیشه خوش صداست، جمله بندي هایش فوق العاده است. “سایه” به لطفی هم عنایت ویژه دارد و معتقد است که او به موسیقی احترام می گذاشت. “سایه” با موسیقی ایرانی بیش از آشنایی، موانست دارد، بهتر بگوئیم بر آن اشراف دارد. از خردسالی باآندمخوربودهوچموخمآنراخوبمیشناسد.اوحتیبهگفتهخودشازموسیقیبهشعر رسیده است. آوازهاي “بنان” و “دلکش” و “ادیب” را از رادیو گوش می کرده و با همان یک بار شنیدنهمهراموبهموازحفظمیشدهوبهخانهکهمیرسیدهآنهارابرايخودتکرارمیکرده است. مجموعه آوازهاي “قمر” را نیز از بر داشته و می گوید حالا هم همیشه در حال زمزمه کردن است و تقریبا لحظه اي نیست که آرام بماند! چنین انس و الفت دیرپایی با موسیقی بدیهی است که او را در گزینش وزن ها، چیدمان واژه ها و پیوند شعر و موسیقی توانایی ویژه بخشیده است. و این توانایی نه تنها در شعر که در ترانه سرایی هاي او نیز خود رانشان می دهد. در میان اندك آهنگ هایی که “سایه” بر آن ها متن نهاده، یکی از نظر والایی از بقیه متمایز است. ترانه اي است به نام “سرگشته” که سرگشتگی شاعر و جاذبه فراگیر همان “پري”ِ آرمانی را به روشن ترین وجه ممکن باز می تاباند. از قضا آهنگ ترانه را مرحوم “همایون خرم”، در دستگاه همایون نوشته که در روایات قدیمی از جمله دستگاههاي “دلربا و سحر انگیز”
توصیف شده است و با عشق آرمانی سازگاري دارد. سحرِ همایون، افسون پري را دو چندان می کند. مردم نیز ترانه را نه با نام “سرگشته” که با عنوان اي پري کجایی؟ می شناسند، که پرسش شبانه روزي شاعر و ترجیع بند گلایه اوست. در زمان زنده “یاد پیرنیا”، خواننده هایی در رادیو برنامه اجرا می کردند که سبک خاص خودشان را داشتند. مثلا بانو “دلکش” سبک خاص خودش را داشت، اما هیچگاه از صداي او در برنامه اي مثل گلها استفاده نشد، چون مرحوم “پیرنیا” صداهاي خاصی را انتخاب می کرد که حال و هواي مورد نظرش را داشتند. البته این نکته را هم باید یادآور شد که “داوود پیرنیا” پیش از آنکه برنامه گلها را راه اندازي کند، با پیانو و ویولن آشنا بود و ذوق و شوق هنري خاصی داشت. همین ذوق هنري باعث می شد او کسانی را انتخاب کند که جزو بهترین هاي آن زمان باشند. ارکستر برنامه گلها زیرنظر “جواد معروفی” و “روح االله خالقی”، فعالیت می کرد و نوازنده هایش نیز یا نوازنده هاي فرهنگ و هنر بودند یا ارکستر سمفونیک تهران. از طرف دیگر تکنوازانی هم که آوازها را همراهی می کردند همه از نوازندگان چیره دست آن زمان بودند چون تکنوازي، خلاقیت و تبحر خاصی می خواست که هر کس از عهده آن بر نمی آمد. سولیست هاي برنامه گلها در آن دوران هم هر کدام سبک خاص و خلاقیت موسیقایی منحصر به خودشان را داشتند. به هر حال ذوق سرشار و سلیقه خاص “داوود پیرنیا” در انتخاب نوازندگان، خواننده ها و حتی گوینده هاي برنامه گلها باعث موفقیت این برنامه در بین مردم شد. اما بسیاري از منتقدین امر موسیقی و هنرمندان آن دوران، معتقدند با روي کار آمدن جناب آقاي “هوشنگ ابتهاج” به عنوان مدیر این برنامه و شکل گیري »گلهاي تازه« این برنامه ها افت کرد. به خصوص که اکثر هنرمندان بنام آن دوران از جمله استاد “پرویز یاحقی” همکاري خود را با این برنامه قطع کردند. استاد “فرهنگ شریف” در مصاحبه اي در این خصوص گفته اند که: )) “پرویز” تا حدودي پرخاشگر بود و گویا یک روز که او به رادیو رفته بود، آقاي “هوشنگ ابتهاج” ساعتش را نگاه می کند و می گوید: “شما نیم ساعت دیر رسیده اید” پرویز هم ناراحت می شود و می گوید: »شما اصلااطلاعی از موسیقی دارید که این حرف را می زنید؟ من به شما اجازه نمی دهم که با من این گونه صحبت کنید. گویا با هم گلاویز می شوند و “ایرج” آنها را جدا می کند. بعدها اکثر نوازنده
هایی که در برنامه گلها ساز می زدند به همین دلایل و مسائل دیگر از برنامه گلها فاصله گرفتند. من هم جزو همین هنرمندان بودم. اتفاقا چند سال پیش آقاي ابتهاج را دیدم و به او گفتم که شما به موسیقی خیانت کردید، چون همه ما در آن زمان در بهترین شرایط نوازندگی بودیم اما شما کاري کردید که ما خانه نشین شویم و با آنکه حقوق ما را می دادید، نمی گذاشتید برنامه اي ضبط کنیم. همه ما در آن زمان در اوج جوانی و خلاقیت نوازندگی بودیم. به ایشان گفتم اي کاش برنامه ها را ضبط می کردید اما پخش نمی کردید. باور کنید در آن سال ها به واسطه بداهه نوازي هر کدام از ما آثاري می توانست ضبط شود که امروزه جزو میراث موسیقی ما به شمار روند اما متاسفانه با این نحوه برخورد و سوء مدیریت از بین رفته اند.(( با روي کار آمدن “هوشنگ ابتهاج” و یک کاسه شدن برنامه هاي مختلف گلها در قالب برنامه اي با عنوان گلهاي تازه و نیز تفکر بازگشت به سنت هاي دوران قاجار بسیاري از نوازنده ها، خواه ناخواه از فعالیت رادیویی کناره گیري کردند. زمانی که “داوود پیرنیا” مدیریت برنامه گلها را برعهده گرفت، نوازنده ها و خوانندگان خوبی را براي حضور در این برنامه انتخاب کرد، موسیقی ایرانی بعد از کناره گیري نوازنده هاي گلها، کمی یکنواخت تر شد. طبعاً هر هنرجویی باید ردیف هاي مختلف و گوشه هاي موسیقی را بشناسد و بداند که چطور از یک گوشه به گوشه دیگر برود، اما در این میان خلاقیت از همه چیز مهم تر است. فرضاً اگر قرار باشد نوازنده اي »نوا« اجرا کند می تواند از » دستگاه شور« شروع کند و بعد به »نوا« برود. ابتکارات اینچنینی صرفاً با یادگیري ردیف میسر نمی شود. “بابک بختیاري” نوازنده و از شاگردان استاد “پرویز یاحقی” نیز، در مصاحبه اي با روزنامه اعتماد گفته است: )) گویا زمانی که استاد “یاحقی” با “هوشنگ ابتهاج” گلاویز می شود، به او می گوید: »پسر مشیرالدوله به من نمی گفت دیر یا زود می آیی حالا شما به من می گویید چرا دیر آمده ام؟« همین مساله باعث می شود آقاي “یاحقی” از برنامه گلها قهر کند. اگر دقت کرده باشید در برنامه هاي »گلهاي تازه« هم آثار بسیار کمی از “پرویز یاحقی” و “فرهنگ شریف” موجود است. به هر حال آقاي “ابتهاج”، زنده یاد “محمدرضا لطفی” را پیدا کرده بود که مثل مرحوم “میرزا حسینقلی” تار می زد یا بانو “هنگامه اخوان” را به عنوان کسی که مثل زنده یاد بانو “قمرالملوك وزیري” می خواند، به رادیو دعوت کرده بود. البته منتقدان زیادي هم در آن دوران می گفتند این سبک موسیقی
در بستر زمانی الان نمی گنجد اما تصور می کنم آقاي “ابتهاج” با این نگاه می خواست به نوعی با نسل “پرویز یاحقی” و “فرهنگ شریف” و برنامه »گلها« ي دوران پیرنیا رقابت کند. به همین دلیل هم هیچ وقت آن میراثی که “پیرنیا” از خودش باقی گذاشت و بعد از آن “رهی معیري”، “پژمان بختیاري” و “میرنقیبی” و “ابتهاج” آن را پی گرفتند، هیچ کدام مثل »گلها«ي زمان “داوود پیرنیا” نشد. اگر دقت کرده باشید هم کیفیت آوازها به مراتب ضعیف تر شدند و هم کیفیت آهنگسازي ها، چون در زمان “پیرنیا” مرحوم “بنان” و “ادیب خوانساري” سرپرست بخش آواز بودند و جوان ترها مثل “علی اکبر گلپایگانی” و… زیرنظر آنها آواز می خواندند و “بنان” و “ادیب خوانساري” روي آواز خواننده ها و اداي کلمات و تحریرهاي شان نظارت داشتند تا درست و خلاقانه باشند. “داوود پیرنیا” به عقیده من با سیاست خاصی برنامه »گلها« را اداره می کرد.(( مرکز حفظ و اشاعه موسیقی در بدو تاسیس در مقابل دو دیدگاه اصلی در موسیقی ایرانی موضع داشت. اول شاگردان “کلنل وزیري” که به دنبال علمی کردن موسیقی ایرانی و تطبیق آن با ضوابط موسیقی کلاسیک غربی بودند. دوم شاگردان “ابوالحسن صبا” که قسمت اعظم موسیقی برنامه گلها در رادیو در زمان مرحوم “پیرنیا” مربوط به آثار این گروه بود. با این همه از سال 1351 که “هوشنگ ابتهاج” مسئولیت بخش موسیقی رادیو را قبول کرد، هر سه جریان در کنار هم حضور داشتند و برخلاف تصور خیلی ها که معتقدند با روي کار آمدن آقاي “ابتهاج” نوازنده هاي گلها، کنار گذاشته شدند، در اصل آنها خودشان نخواستند که با آقاي “ابتهاج” همکاري کنند، چون به نوعی هم او را در حد و اندازه مدیریت برنامه گلها نمی دیدند و هم اینکه او بخش هایی را که “پیرنیا” تحت عنوان »گلهاي جاویدان«، »گلهاي رنگارنگ«، »گلهاي صحرایی« و… ساخته بود، یک کاسه کرده و اسم آن را »گلهاي تازه« گذاشته بود. اکثر نوازنده هاي گلها با این تفکر مخالف بودند چون مثلاً در »گلهاي جاویدان«، استاد “فرهنگ شریف” 10 ، 15 دقیقه تکنوازي تار داشت و بعد “لطفعلی صورتگر” متنی را به قلم خود درباره سنایی می خواند و او را به مردم معرفی می کرد. یا مثلا در برنامه”برگسبز”، “پرویزیاحقی”سولومیزدوبهغزلآوازکهمیرسید،استاد”شریف”و “علی اکبر خان گلپایگانی” ساز و آواز اجرا می کردند. هر کدام از این نوازنده ها و خواننده ها هم
بیانمختصبهخودشانراداشتندکهنهقبلازآنوجودداشتونهبعدازآنکسیبهآنلحن موسیقایی رسید..که این کار را براي “سایه” دوچندان سخت تر می کرد. نا گفته نماند که آمار برنامه ها نشان می دهد که از میان قدیمی تر ها “فرهنگ شریف”، “منصور صارمی” و “جلیل شهناز” به ترتیب با 38، 36و 25 برنامه در صدر فهرست قرار دارند و از شاگردان ویلوننوازِ جوانِ “صبا”، “حبیباله بدیعی” با 36 برنامه، “اسداله ملک” با 23 برنامه، “همایون خرم” با 22، “پرویز یاحقی” با 21 برنامه حضور پررنگی در دور تازه گلها داشته اند. این در حالی است که “محمد رضا لطفی” در طی سه سال حضور در رادیو تنها در 10 برنامه حاضر بوده و “حسین علیزاده” نیز احتمالا تنها یک یا دو قطعه ضبط کرده است. این آمار نشان می دهد که “ابتهاج” علیرغم اتهاماتی که به او می زنند به هیچ وجه در پی اعمال سلیقه شخصی نبوده است. اما نمی توان انکار نیز کرد که با انقلابی شدن فضا در سالهاي پایانی دهه 50 رویکرد “ابتهاج” به جوان تر هایی که بعدها با آنها کانون چاووش را تاسیس کرد جدي تر شد. “ابتهاج” خود در گفت و گویی تصریح کرده که قصدش در آن سالها برجسته کردن هنرمندانی چون “محمدرضا لطفی” بوده است. در میان آهنگسازانی نیز که بر روي غزلیات “سایه” آهنگ نهاده اند، به شمار اندك تري بر می خوریم که یکی دو تا از کارهایشان با توفیق نسبی همراه بوده است. گمان می رود بیشترین کارهاي آهنگسازي روي غزلیات “سایه” به “محمد رضا لطفی” تعلق داشته باشد. یکی از کارهاي خوب او “در کوچه سار شب” نام دارد. لطفی، شب تیره و تار و بی سپیده سایه را با دشتیِ غم انگیز سازگاري تعریف می کند و با افزودن خطابِ “عزیزانم” بر دامنه تاثیرگذاري شعر می افزاید.
منابع: – محمود خوشنام پژوهشگر موسیقی بی بی سی فارسی – روزنامه اعتماد، شماره 3186 به تاریخ 93/12/2، صفحه 10 – وب سایت فرادید هنر 8 شهریور 1394