⁨نت او نیامد به راه وی اکبر محسنی

⁨نت او نیامد به راه وی اکبر محسنی

⁨نت او نیامد به راه وی اکبر محسنی

خواننده: فرح، پروین و علیرضا افتخاری
ترانه سرا: ایرج تیمورتاش
خواننده: پروین، علیرضا افتخاری

به راه وی تا سحر ماندم
ژاله افشاندم ، او نیامد
به امیدش ، با نوای نی
نغمه ها خواندم او نیامد
امید دل من کجایی ؟
سحر شد چرا پس نیایی ؟
چرا نیایی ؟ که بی تو نالانم
آتش عشقت زد شرر به جانم
آتش عشقت زد شرر به جانم
شب تارم ، مه رخشان تویی تو
به گلزارم ، گل خندان تویی تو
ز قلب بی تابم چه خواهی ؟
به چشم بی خوابم نگاهی
به راه وی تا سحر ماندم
ژاله افشاندم ، او نیامد
به امیدش ، با نوای نی
نغمه ها خواندم او نیامد
امید دل من کجایی ؟
سحر شد چرا پس نیایی
چرا نیایی ؟ که بی تو نالانم
آتش عشقت زد شرر به جانم
آتش عشقت زد شرر به جانم


بانو فرح – او نیامد

‎⁨گارون گارون ارمنی نیما فریدونی سه‌تار⁩

‎⁨گارون گارون ارمنی نیما فریدونی سه‌تار⁩


‎⁨گارون گارون ارمنی بیات شیراز سل نیما فریدونی سه‌تار⁩.mp4

‎⁨گارون گارون ارمنی بیات شیراز سل نیما فریدونی سه‌تار⁩.mp4

عارف: «نازه یارم» و «گارون گارون»
ترانه‌سرا: ایرج جنتی عطایی
متن آهنگ:
دوستت دارم عزیزم هنوز هم که هنوزه
دل خونه ی غمت شد نذار دلم بسوزه
همه میگن بهاره عاشق بشو دوباره
زمستون دل من بی تو بهار نداره
ای گه گفتی دلت چه مهربونه
نذار دلم بی همزبون بمونه
دل منو به آب و آتیش نزن
حیفه آخه دل من هم جوونه
اگه میخوای دلم از غم نمیره
امروز بیا که فردا خیلی دیره
می ترسم وقتی عمر من تموم شد
تازه دلت سراغم رو بگیره
گارون گارون گارونه سیرون سیرون سیرونه

نت زمونه تو نیمه راه زندگی صادق نوجوکی هایده

نت زمونه تو نیمه راه زندگی صادق نوجوکی هایده

تو نیمه راه زندگی
دل من پر خونه
خواننده: هایده
ترانه: ایرج رزمجو
ملودی و تنظیم: صادق نوجوکی
این نت در دستگاه همایون تعدیل‌شده مایه لا و ر تهیه شده‌است.

زمونه – نیمه راه زندگی
وقتی تو هستی . آسمون پر از نوره
غم از قلبم هزارون ساله دوره
الهی نشکنه قلب من و توتو نیمه راه زندگی . دل من پر خونه
اینجا با این قشنگیاش . واسه من زندونه
اینجا با این قشنگیاش . واسه من زندونه
تو نیمه راه زندگی . دل من پر خونه
اینجا با این قشنگیاش . واسه من زندونه
وای که تموم نمیشه . لجبازیات زمونه
وای که تموم نمیشه . لجبازیات زمونه
سر رامو گرفتی . چه بد کردی زمونه
غرورم رو شکستی . چه بیرحمی زمونه
بازم این سو و اون سو . منو خوب میکشونی
زمونه . آی زمونه…
ببین کاسه صبرم . چه لبریزه زمونه
تو غربت خونه کردن . غم انگیزه زمونه
بازم این سو و اون سو . منو خوب میکشونی
زمونه . آی زمونه…
وای که تموم نمیشه . لجبازیات زمونه
وای که تموم نمیشه . لجبازیات زمونه
هر چی باهات راه اومدم . تو باهام لج کردی
رفیق نیمه راه شدی . راهتو کج کردی
وای که تموم نمیشه . لجبازیات زمونه
وای که تموم نمیشه . لجبازیات زمونه
که هر کی عاشقه . قلبش بلوره
نگاهم کن . نگاهم با نکاهت قصه ها داره
نگاهم کن که چشمت قصه های آشنا داره
برای من تو خورشیدی . تو نوری
تو دریایی که سر تا پا غروری
بمون با من که قلب من نمیره
کنار تو دلم آروم بگیره
دلم افسانه ای جز عشق پاک ما نمیدونه
که تنها عشقه . اون افسانه خوبی که میمونه
وقتی تو هستی . آسمون پر از نوره
غم از قلبم هزارون ساله دوره
الهی نشکنه قلب من و تو
که هر کی عاشقه . قلبش بلوره
نگاهم کن . نگاهم با نکاهت قصه ها داره
نگاهم کن که چشمت قصه های آشنا داره
برای من تو خورشیدی . تو نوری
تو دریایی که سر تا پا غروری
بمون با من که قلب من نمیره
کنار تو دلم آروم بگیره
دلم افسانه ای جز عشق پاک ما نمیدونه
که تنها عشقه . اون افسانه خوبی که میمونه
دلم افسانه ای جز عشق پاک ما نمیدونه
که تنها عشقه . اون افسانه خوبی که میمونه


Hayedeh- Zamooneh هایده ـ زمونه

آهنگ زمونه هایده

نت پیمان‌شکن اکبر محسنی

نت پیمان‌شکن اکبر محسنی

این نت در دستگاه همایون مایه رکرن تهیه شده‌است.
آهنگساز: اکبر محسنی
خواننده: غلامحسین بنان
مرا ز چشمت افکندی دگر چه می خواهی
به دیگران دل می بندی دگر چه می خواهی
ز عشق و یاری ای زیبا سخن مگو با من
تو کز غم من خرسندی دگر چه می خواهی
به دلم از سوز عشقت آذرها دارم
ز غمت بر جان زارم اخگرها دارم
به عشقت ای گل دل بستم دگر چه می خواهی
من از تو پیمان بشکستم دگر چه می خواهی
کنون که از پا افتادم در این سرای غم
بیا بگیر ای مه دستم دگر چه می خواهی
در دل شب اخگر بارم تا روشن گردد شام تارم
گر بشکستی پیمانت را
من از مهرت کی دل بردارم
ایرج تیمورتاش

پیمان‌شکن اکبر محسنی نیما فریدونی تار

پیمان‌شکن اکبر محسنی نیما فریدونی تار


پیمان‌شکن اکبر محسنی همایون رکرن نیما فریدونی تار

پیمان‌شکن اکبر محسنی همایون رکرن نیما فریدونی تار

آهنگساز: اکبر محسنی
خواننده: غلامحسین بنان
مرا ز چشمت افکندی دگر چه می خواهی
به دیگران دل می بندی دگر چه می خواهی
ز عشق و یاری ای زیبا سخن مگو با من
تو کز غم من خرسندی دگر چه می خواهی
به دلم از سوز عشقت آذرها دارم
ز غمت بر جان زارم اخگرها دارم
به عشقت ای گل دل بستم دگر چه می خواهی
من از تو پیمان بشکستم دگر چه می خواهی
کنون که از پا افتادم در این سرای غم
بیا بگیر ای مه دستم دگر چه می خواهی
در دل شب اخگر بارم تا روشن گردد شام تارم
گر بشکستی پیمانت را
من از مهرت کی دل بردارم
ایرج تیمورتاش