کتاب زخمه جواد شاهی انتشارات آرون
ناشر :
آرون
نام کتاب :
زخمه / تمرینات کاربردی برای تار و سه تار
گروه اصلي :
موسیقی
گروه فرعي :
تار و سه تار
نويسنده :
جواد شاهی
نوع جلد :
شومیز
نوبت چاپ :
سوم
فهرست:
تک ریز کوتاه
دراب
شلال
اشاره
کمان u
کمان کندن
تریل استکاتو
تکیه
گلیساندو
ویبره خراش
پژواک تمرین چند تکنیک
دوبل نت ها
بم ریز
یک ملودی
پوش
مضراب و حرکت
تمرین بر اساس یک الگو چهار تایی
پرش
تمرین بر اساس یک الگو چهارتایی
مضراب و حرکت الگو سه تایی
میزان لنگ پنج تایی
میزان لنگ هفت تایی
انگشت گذاری
پایه
تمرین ابوعطا زرین پنجه تمرین دشتی صبا
تمرین دشتی زرین پنجه
ضربی دشتی بیگجه خانی
تمرین گام دو زرین پنجه
تمرینات پیشرفته
تمرین ماهور
تمرین ماهور پرنیا
تمرین ماهور شوخ و شنگ
تمرین همایون بیداد
تمرین مینور
تمرین چهارگاه
تمرین دشتی ضربی
تمرین دشتی 887
تمرین دشتی
تمرین ابوعطا 1
تمرین ابوعطا 2
تمرین ابوعطا 3
تمرین راست پنجگاه
نت گمراه جواد لشگری رحیم معینی کرمانشاهی دلکش
این آوانگاری توسط احمد جباریان نوازنده تار ساکن آلمان تهیه شدهاست.
دستگاه شور
گمراه گمراه گمراه
رویای زندگانی جز حسرتی ندارد
مستی های جوانی جز عبرتی ندارد
ما را به خود پرستی
شد پی دو روز هستی
این رفت و آمد ما
جز حیرتی ندارد
لاله چون سوخت از غم وخنده دل ما
خون دل خوردن باشد عادت ما
از هوسهای عمر باطل ما
ای گمراه در زندگی چه کردی
جز غفلت در بندکی چه کردی
دست تقدیر زد
بر تو زد این رقم را
بنوشت این ناله های غم را
دیدی پاداش هر ستم را
شاعر : معینی کرمانشاهی
آهنگساز : جواد لشگری
هرگز نمیشد باورم این برف پیری بر سرم سنگین نشیند چنین
من بودم دل بود و می آواز من آوای نی هر گوشه میزد طنین
…اکنون منم حیران ز عمر رفته سرگردان که ای خدای من
با این تن خسته هزاران ناله بنشسته در صدای من
ای عشق نافرجام من رفتی کجا ای آرزوی خام من رفتی کجا
آن دوره ی آشفتگی های تو کو ای عمر نا آرام من رفتی کجا
تو بخوان شب همه شب برایم ای مرغ سحر که دل خسته ی من در آمد از سینه بدر
تو سبک بالی و من اسیر بشکسته پرم تو پر از شوری من به عالمی خسته ترم
تو بخوان تو بخوان بگوش اهل جهان که خبر شود از شتاب این کاروان
اکنون منم حیران ز عمر رفته سرگردان ای خدای من
با این تن خسته هزاران ناله بشکسته در صدای من
ای عشق نا فرجام من رفتی کجا ای آرزوی خام من رفتی کجا
آن دوره ی آشفتگی های تو کو ای عمر نا آرام من رفتی کجا
تو بخوان شب همه شب برایم ای مرغ سحر که دل خسته ی من در آمد از تیر ستم
تو سبک بالی و من اسیر بشکسته پرم تو پر از شوری من به عالمی خسته ترم
تو بخوان تو بخوان بگوش اهل جهان که خبر شود از شتاب این کاروان