نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

نازنین فرضی مدرس ارف کودک فلوت و ریکوردر

نازنین فرضی مدرس ارف کودک فلوت و ریکوردر

نازنین فرضی
متولد ۱۳۸۰
موسیقی را از ۴ سالگی آغاز کرد
نوازنده ی ساز ریکوردر سوپرانو ، ریکوردر آلتو ، ریکوردر تنور و ریکوردر باس در گروه های رقص باد و ارغنون و کسب مقام اول و دوم کشوری در جشنواره شمسه
ساز فلوت را در ۷ سالگی نزد استاد آرمین قیطاسی شروع کرد .
کسب رتبه ی اول موسیقی مدارس کشور در نوازندگی فلوت
نوازنده ی ارکستر پایتخت به مدت ۴سال و اجرا در تالار رودکی و وحدت و اندیشه و اجرای شیراز به همراه آنها
عضو کر فلوت تهران
نوازنده ی ارکستر بزرگ به رهبری استاد آرمین قیطاسی در اجرای احسان خواجه امیری
نوازنده ی اجرای نوستالوژی استاد ناصر چشم آذر به همراه ارکستر بزرگ
دانشجوی کارشناسی نوازندگی کلاسیک
مدرس موسیقی کودک ،فلوت و تئوری و سلفژ

هنرجوی سلفژ نازنین فرضی

هنرجوی فلوت نازنین فرضی

هنرجوی ریکوردر نازنین فرضی

هنرجوی ریکوردر نازنین فرضی

هنرجوی ریکوردر نازنین فرضی

هنرجوی ریکوردر نازنین فرضی

هنرجوی سلفژ نازنین فرضی

⁨نت چرا دگمه‌ت پنبه‌ای نیست ابوالقاسم عارف قزوینی⁩

⁨نت چرا دگمه‌ت پنبه‌ای نیست ابوالقاسم عارف قزوینی⁩

⁨نت چرا دگمه‌ت پنبه‌ای نیست ابوالقاسم عارف قزوینی⁩
قرایی مایه دو
برخی این تصنیف را شهناز شور لا دانسته‌اند که قرایی درست‌تر است.

«امیرزاده» گوید:

اگر دگمه‌ات پنبه‌ای بود
یار، جان، پنبه‌ای بود
آشکرالله خوب بچه‌ای بود
به ذات الله، به ذات الله
بازم دگمه‌ات پنبه‌ای نیست
یار، جان، پنبه‌ای نیست
برو دگمه‌اتو پنبه‌ای کن
آشکرالله، آشکرالله

«شکری» گوید:

امیر اگر یار ما بودی
یار وفادار ما بودی
پس «امسال خان» آنجا چه می‌کرد
با عبدالله، با عبدالله
شبی آنجا مهمانی بود
«اسماعیل قربانی» بود
تو صندوقخانه پنهانی بود
به اذن الله، به اذن الله
شبی که خانه خالی بود
فاسق هر سالی بود
آشکرالله پشت قالی بود
به عون الله، به عون الله
قسم خوردی آی بد نکنی
شکری را رد نکنی
الهی خصمت بکند
کلام الله، کلام الله


آموزش تصنیف چرا دکمه ات پنبه ای نیست از عارف قزوینی | دستگاه شور | چرا دگمه ات پنبه ای نیست |

ولشدگان-دکمه ی پنبه ای

⁨نت در دلبری از بس که غوغا کردی ابوالقاسم عارف قزوینی

⁨نت در دلبری از بس که غوغا کردی ابوالقاسم عارف قزوینی

⁨نت در دلبری از بس که غوغا کردی ابوالقاسم عارف قزوینی
آواز افشاری مایه دو

گلهای رنگارنگ ۳۱۲ – افشاری

در دلبری از بس که غوغا کردی
هر جا که رفتی فتنه بر پا کردی
ما را ز عشق خود چو شیدا کردی
هر وعده را امروز و فردا کردی
بردی چو با افسون‌گری از ما دل
گفتی که بیزارم از این رسوا دل
بیچاره دل، آواره دل، تنها دل
دل را تو آخر مست و شیدا کردی
ما را چو دیدی از ما بریدی
بردی ز خاطر آن‌چه با جان و دل ما کردی
ترانه‌سرا:
ابوالحسن ورزی (زادهٔ ۱۲۷۶ در تهران – درگذشتهٔ ۱۳۴۷ در تهران) شاعر، ترانه‌سرا، تصنیف‌ساز و نوازنده ایرانی بود. او از همکاران نزدیک عارف قزوینی بود و ترانه‌های بسیاری برای تصنیف‌های او سرود.
عارف قزوینی (زادهٔ ۱۲۵۹ در قزوین – درگذشتهٔ ۲۳ دی ۱۳۳۴ در تهران) شاعر، آهنگساز، خواننده و نوازنده ایرانی بود. او از پیشگامان موسیقی نوین ایران و مبدع تصنیف به حساب می‌آید.
ترانه “در دلبری از بس که غوغا کردی” با مطلع “در دلبری از بس که غوغا کردی / ما را ز عشق خود چو شیدا کردی” یکی از مشهورترین تصنیف‌های عارف قزوینی است.
این تصنیف در مقام دشتی ساخته شده و عبدالوهاب شهیدی، الهه، ایرج بسطامی و همایون شجریان از جمله خوانندگانی هستند که آن را اجرا کرده‌اند.


گلهای رنگارنگ برنامه شماره 312 – الهه و عبدالوهاب شهیدی

عبدالوهاب شهیدی الهه در دلبری از بس كه غوغا كردی آهنگ ازعارف قزوینی ترانه از ابوالحسن ورزی

⁨نت مست عارف ابراهیم‌پور رحمان شکوفه‌پور معین دشتی

⁨نت مست عارف ابراهیم‌پور رحمان شکوفه‌پور معین دشتی

⁨نت مست عارف ابراهیم‌پور رحمان شکوفه‌پور معین
آواز دشتی مایه
اونا که تو زندگیشون قصه های خوب شنیدند
تو قمار زندگانی همه جور بازی رو دیدند
اونا که تو خلوت شب شعرهای حافظ رو خوندند
همه راه و رفتن اما بر سر دو راهی موندند
بهشون بگید که اینجا یه نفر همیشه مسته
یه نفر همیشه تنها سر این کوچه نشسته
— —
بهشون بگید که قصه اش مثل شاهنومه درازه
کی بوده کجا رسیده چه جوری باید بسازه
حالا قصه هاشو مستا توی میخونه ها میگند
اما اون همیشه مستو توی اونجا راه نمیدند
بهشون بگید که اینجا یه نفر همیشه مسته
یه نفر همیشه تنها سر این کوچه نشسته
— —
دیگه نیست کمند دلها گیسوهای رنگ برفش
دیگه میخونه جایی نیست که بیاد رو لب و حرفش
بزارید همه بدونن که به دست غم اسیره
آخرش یه شب همینجا سر این کوچه میمیره
بهشون بگید که اینجا یه نفر همیشه مسته
یه نفر همیشه تنها سر این کوچه نشسته
من امشب سرخوش و دیوانه و مست و غزل خوانم
به جام می پناه آورده ام
به جام می پناه آورده ام از غم گریزانم
گر از میخانه باز آیم
گر از میخانه باز آیم مرا غم باز می جوید
روید ای دوستان من گوشه میخانه می مانم
می مانم
دیگه نیست کمند دلها گیسوهای رنگ برفش
دیگه میخونه جایی نیست که بیاد رو لب و حرفش
بزارید همه بدونن که به دست غم اسیره
آخرش یه شب همینجا سر این کوچه میمیره
بهشون بگید که اینجا یه نفر همیشه مسته
یه نفر همیشه تنها سر این کوچه نشسته


Moein -Mast معین ـ مست

استاد معین غزل ویدیو کلیپ آهنگ مست