توضیحات
ربابه جان محلی مازندران ابوعطا لاکرن نیما فریدونی تار
ربابه جان محلی مازندران ابوعطا لاکرن نیما فریدونی تار
ربابهجان دستگاه شور ترانهء مازندرانی نیما فریدونی تار .mp4
ربابهجان دستگاه شور ترانهء مازندرانی نیما فریدونی تار .mp4
درس ۸ ربابه جان آهنگ محلی مازندران کتاب تار و ترانه نیما فریدونی تار.mp4
درس ۸ ربابه جان آهنگ محلی مازندران کتاب تار و ترانه نیما فریدونی تار.mp4
آی ربابه جان…
تره بتمه نپوش ململ جمه
این گزارش درباره دو دلداده به نام های«ربابه و هادی» و آهنگ معروف «ربابه جان» است؛ سفری به شیاده زیبا، مرور ترانه معروف ربابه جان و بازدید از خانه پدری و قبر ربابه+عکس
مازندنومه؛ سرویس فرهنگی و هنری، سردبیر+کلثوم فلاحی: از معدود ملودی های مازندرانی است که حالا ملی شده است و خوانندگان امروز ایران، با تنظیم های مختلف، می خوانندش.
این آهنگ و ملودی دیگر مرزهای مازندران و گلستان را درنوردیده و از آن زمان که بانو عصمت باقرپور(دلکش) آن را خواند تا خوانندگان بعدی؛ از ابوالحسن خوشرو گرفته تا گلوریا روحانی و نوآمدگانی چون ابی ابراهیمی و حامد پهلان و… حالا معروف تر شده است و ورد زبان همه.
صحبت از «ربابه جان» است؛ ترانه نامآشنای مازندرانی که بسیاری آن را خوانده اند و می خوانند و بی کلام آن نیز با سازها و رنگ آمیزی های مختلف اجرا شده است.
اما ربابه کیست؟ شخصیتی خیالی در ذهن شاعر یا مردم عامی که سرایندگان گمنام شعرهای فولکوریک اند و یا شخصیتی حقیقی در قلب و روح مردم؟
* دو دلداده در آغوش طبیعت شیاده
برخلاف برخی شخصیتهای ذهنی و خیالی در شعرها و داستانها که بیشتر صورت اسطورهای دارند، «ربابه» شخصی حقیقی است در زندگی سید هادی، شاعر گمنام اهل بابل.
ربابه ساکن روستای شیاده در بندپی غربی بابل بود. ربابه و سید هادی دلداده یکدیگر بودند؛ بسان عشاق معروفی چون لیلی و مجنون، وامق و عذرا، ویس و رامین، فرهاد و شیرین، طالب و زهره و بسیاری از دلداده های ادبیات ما که به وصال هم نرسیدند.
حکایت عشق ربابه و هادی همان ماجرای همیشگی عشق فقیر و غنی است، با این تفاوت که هادی این بخت را داشت که سرنوشت دیگری برایش رقم بخورد و به وصال محبوبش برسد، هرچند که مرگ زودهنگام این مجنون شیادهی ، مانع از این شد که او سالهای درازی کنار لیلی اش باشد.
* روستایی دیدنی در کوهستانی خنک
روستای شیاده در دهستان خوشرودپی بندپی غربی شهرستان بابل قرار دارد. روسـتـایی کـه جمعـیت آن مـجموعا 900 نـفـر و حدود 210 خانوار اسـت.
شـیاده از شـمال بـه روستای کامی کلا از جنوب به سنگ چال، از شرق به روستای دیوا و از غرب به وسطی کلا منتهی می شود. شغل بیشتر مردم شیاده کشاورزی و دامداری است و در میان شاخه های مختلف کشاورزی، پرورش زنبور عسل در این منطقه رواج فراوانی دارد.
جنگل های حاشیه ی زیبای روستای شیاده که زیبایی چشمگـیری دارند، مکان مناسبی برای تفریح و استراحت گردشگران است. از مکان های جذاب و دیدنی روستا، سد شیاده است.
سقاخانه ابوالفضل العباس (ع) در مرکز روستا و دو سقانفار قدیمی و کهن از جمله اماکن مذهبی روستای شیاده هستند که بنا به گفته مطلعان، قدمت سقاخانه 100سال و تاریخ بنای سقانفارها 150 سال تخمین زده می شود.
شیاده پیش ترها جمعیتی بیشتر و مرکزیت داشت. در سرشماری سال 1325 جمعیتی برابر با دوهزار و 561 نفر داشت و نزدیکترین راه دسترسی به جاده شاهعباسی (منگل) بود. فرآوردههای لنبی و صنایع دستی روستاهای اطراف در شیاده فروخته میشد و این دهکده 21 طایفه و همچنین سادات بسیاری داشت.
*عشق 12 ساله
سید هادی موسوی، کارگرزادهای با هشت برادر و یک خواهر بود. او با احسان، غفار، محمد، جواد، رزاق، حبیب، شاه رضا و آسیه روزگار میگذراند که عاشق دردانه ی حسن فغانی، یعنی ربابه شد. حسن خان که از مال و مکنت برخوردار بود، مانع از ازدواج ربابه با سید هادی شد.
ربابه فغانی و هادی موسوی 12 سال در سودای عشق یکدیگر بودند و هادی در این مدت شاعر شد و برای ربابه شعرها سرود، تا اینکه خواهر سید هادی به همسری حاجی داداشقلی رسولیان از خیران و مالکان منطقه درآمد و به عنوان سومین همسر او راهی خانه بخت شد. حاجی داداشقلی واسطه شد و ربابه و سید هادی به عقد هم درآمدند.
12 سال انتظار برای رسیدن به مراد دل، زمان سختی برای ربابه و سید هادی بود اما دست ناخوش روزگار، سید هادی را خیلی زود از ربابه گرفت.
سید هادی دوازده سال عشق ورزید ولی تنها هشت سال با محبوبش زندگی کرد. او پس از این هشت سال زندگی با ربابه، در سال 1314 بر اثر حادثهای در جنگل درگذشت.
ربابه اشعاری که هادی برایش سروده بود را به دخترش آموخت و خودش چهل سال بعد از مرگ هادی در سال 1353، دار فانی را وداع گفت.
قبر این دو دلداده معروف منطقه در آرامگاه عمومی شیاده در نزدیکی یکدیگر قرار دارد.
سید هادی و ربابه چهار فرزند به نامهای گتداش، عموگل، سید سلطان و علویه داشتند. گتداش و عمو گل چند سال قبل فوت کردند. علویه هم فوت کرده و دختری به اسم فاطمه دارد.
راهنمای محلی ما آقای یحیی نژاد که به اتفاق او و دکتر سیف الرضاشهابی در یک عصر پاییزی به روستای شیاده رفتیم، می گفت از فاطمه فیلمی دارد که شعرهای سیدهادی را می خواند. اصرار ما هم برای در اختیار قرار دادن این فیلم برای تکمیل گزارش هم نتیجه ای نداشت!
* آی ربابه جان ته بلاره
لطف الله مبشری در برگی از کتاب «آهنگ های محلی» که دی ماه 1323 منتشر شد، چنین آورده:
«ربابه ترانه ای ست که در صفحات مازندران و گرگان خوانده می شود و این طور به نظر می آید که از مازندران به گرگان رفته باشد. اشعار مخصوصی هم ندارد و برای خواندن یک دوبیتی باید دوبار آهنگ را تکرار کرد.»
مبشری در ادامه یکی از دوبیتی های محلی مازندران را به عنوان شاهد مثال آورده است:
ته وسه بیمه بیمار و خسه – ای ربابه جان، ای ربابه
ته وسه هدامه ریحان دسه – ای ربابه جان، ای ربابه
اون گدر ته مار تره گهواره وسه – ای ربابه جان، ای ربابه
عقد من و تره خدا دوسه – ای ربابه جان، ای ربابه
اما شعر آهنگ ربابه جان که سال ها پیش توسط عصمت باقرپور (دلکش) -هنرمند بابلی- اجرا شد و بعدها تنانی دیگر آن را با رنگ آمیزی های متفاوت، بازخوانی کردند، این گونه است:
تره بتمه نپوش ململ جمه – آی ربابه جان ته بلاره
تره بتمه نشو کوهی خانه – آی ربابه جان ته بلاره
کوهی شونه کوه و ته ره نورنه – آی ربابه جان ته بلاره
ته چشم سرمه
ته نکن برمه
آی ربابه جان ته بلاره
کیجاجان ته گره، ته مارِ گره، آی ربابه جان ته بلاره
ته اسپه دلِ سرِ خال گره – آی ربابه جان ته بلاره
ته اسپه دلِ سر وه سنگ مرمر – آی ربابه جان ته بلاره
ته چشم سرمه
ته نکن برمه
آی ربابه جان ته بلاره
* چند پرسش
آهنگ ربابه جان را شنیده ایم و اینک ماجرای عشق دو دلداده روستای شیاده را هم می دانیم؛ لیکن چند پرسش ذهن ها را مشغول می کند که پاسخی برای آن ها نیافتیم:
1- ارتباط عشق و دلدادگی ربابه فغانی و هادی موسوی که به حدود 100 سال پیش مربوط است، با این ترانه و ملودی چیست و آیا آهنگ معروف ربابه جان تحت تاثیر عشق ربابه و هادی ساخته شده است یا ارتباطی با آن ندارد و دو چیز مجزاست؟
2- چه کسی این ملودی را ساخته است؟ آهنگساز مشخصی دارد یا فولکوریک است؟
3- چرا در ترانه های موجود آهنگ ربابه جان که فولکلوریک است، اشاره ای به این عشق 12 ساله نشده است؟
* پکیجی برای گردشگران
منزل پدری ربابه هم چنان در روستای شیاده بندپی غربی پابرجاست و آن عصر بارانی که ما آن جا مهمان شدیم، مشغول مرمت بنا بودند.
خانه با قاعده مستطیل شکل است و سبک و معماری سنتی دارد که در یک باغ با چند درخت محصور شده است. استخوان بندی بنا از سنگ، کاهگل و چوب است.
دالان ورودی، کرسی های به نسبت بلند و چندین پله، اتاق های تو در تو که با دری کوچک به یکدیگر راه دارند، شیب دار بودن بام، در و پنجره های چوبی قدیمی، داشتن بام و ایوان و فضاهای خالی متعدد و ستون های چوبی مهم ترین ویژگی های خانه پدر ربابه است.
این خانه با ویژگی های معماری و نیز وجه تسمیه ای که دارد می تواند بعد از خریداری از مالکانش، به ثبت ملی برسد و به عنوان مکانی گردشگری معرفی شود.
باید در نظر گرفت شیاده با استعدادها و قابلیت هایی چون سد، آبندان، سقاتالارها، جنگل، هوای مطبوع، چشم اندازهای بدیع و اینک خانه پدری ربابه جان به عنوان یک بسته و پکیج گردشگری می تواند مطرح شود.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.