توضیحات
برگ خزان پرویز یاحقی اصفهان سل نیما فریدونی سهتار
برگ خزان پرویز یاحقی اصفهان سل نیما فریدونی سهتار
متن ترانه بسیار زیبا بیداد زمان مرضیه
به رهی دیدم برگ خزان ،
پژمرده ز بیداد زمان
کز شاخه جدا شد
چو ز گلشن رو کرده نهان ،
در رهگذرش باد خزان
چون پیک بلا بود
ای برگِ ستمدیدهء پاییزی ،
آخر تو زگلشن ز چه بگریزی
روزی تو هماغوش گلی بودی ، دلداده و مدهوش گلی بودی
ای عاشق ِ شیدا ، دلدادهء رسوا ، گویمت چرا فسرده ام
در گل نه صفایی ، نی بوی وفایی جز ستم زِ وی نبرده ام
خار غمش در دل بنشاندم ، در ره او من جان بفشاندم
تا شد نو گلِ گلشن و زیب چمن
رفت آن گل من از دست ، با خار و خسی پیوست
من ماندم و صد خار ستم ، وین پیکر بی جان
ای تازه گلِ گلشن ، پژمرده شوی چون من
هر برگ تو افتد به رهی ، پژمرده و لرزان
نام اصلی : اشرف سادات مرتضوی
نام هنری : مرضیه
ترانه سرا: بیژن ترقی
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.