شکایت معشوق تار

50 هزار تومان

توضیحات


شکایت معشوق عبدالحسین برازنده ابوعطا می‌کرن نیما فریدونی تار ۲

شکایت معشوق عبدالحسین برازنده ابوعطا می‌کرن نیما فریدونی تار ۲


شکایت معشوق عبدالحسین برازنده ابوعطا می‌کرن نیما فریدونی تار.mp4

شکایت معشوق عبدالحسین برازنده ابوعطا می‌کرن نیما فریدونی تار.mp4


تار نیما فریدونی شکایت معشوق عبدالحسین برازنده

تار نیما فریدونی شکایت معشوق عبدالحسین برازنده


35-Shekayate Mashugh-Abdolhosin Barazandeh

در دل آتشِ غمِ رُخَت تا که خانه کرد (در آواز تاج اصفهانی «دل در آتش غم رخت …» خوانده شده)
دیده، سیل خون به دامنم بس روانه کرد
آفتاب عمر من فرو رفت و ماهم از افق چرا سر برون نکرد
هیچ صبح‌دم نشد فلک چون شفق ز خون دلِ مرا لاله‌گون نکرد
ز روی مَهَت جانا پرده برگشا
در آسمان مه را مُنفعل نما
به ماهِ رویت سوگند
که دل به مهرت پابند
به طره‌ات جان پیوند
فراق رویت یک چند
قسم به زند و پازند
به جانم آتش افکند (در آواز تاج این سه پاره‌جمله با ترتیب متفاوتی خوانده شده)
بیا نگارا جمال خود بنما
زِ رنگ و بویت خجل نما گل را
رو در طرف چمن بین بنشسته چو من (تاج اصفهانی خوانده است «…. چه من»)
دل خون بس ز غمِ یاری غنچه دهن
گل درخشنده
چهره تابنده
غنچه در خنده
بلبل نعره زنان
هرکه جوینده
باشد یابنده
دل دارد زنده
بس کن آه و فغان
ز جور مهرویان شکوه گر سازی
به ششدر محنت مهره اندازی
همچون سالک دست خودبازی
همچون سالک دست خود بازی

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “شکایت معشوق تار”