کتاب یکصدوسی آهنگ محلی برای ویولن و سازهای هم‌کوک سعید زرنیخی

کتاب یکصدوسی آهنگ محلی برای ویولن و سازهای هم‌کوک سعید زرنیخی انتشارات سرود

کتاب یکصدوسی آهنگ محلی برای ویولن و سازهای هم‌کوک سعید زرنیخی انتشارات سرود
این کتاب بسیار مفید می باشد و شامل 130 آهنگ محلی میباشد.
بخش اول
نوایی تربت جام
دمکل کردی
آیدی لور آذربایجان
لالای گرگان
نوروزخوانی یک مازندران
چوپان مازندران
آهنگ دوبه دو کردستان ترانه ترکمنی
کابوکی کردی
هروایه کردی
بارون بارونه کردی
الله خراسان
واسونک شیرازی
سه گدار کوردی بیرجند
کبوتر بهبهان
ترانه کردی
مجنون نبودم فارس
په پو سلیمانی کردی
لاله سر بختیاری
آخ لیل و داخ لیل کردی
المان ای یار فارس
ای دل بنالم فارس
همراه خسته خراسان
دست به دستمالم دزفول-شوشتر بختیاری
اسمر اسمر کردی
ربابه مازندران گیلان
له رزان له رزان کردی
آهنگ محلی کردی
بخش دوم دایه دایه لری
سیمای جان گیلان
جان مریم
توبیا مازندران
ترانه لری ۱
دور جان مازندران
شوشتر
دری بلال چهارمحال بختیاری
جونی جونی مازندران
ترانه آذربایجانی
شاغانی آذربایجان
چال پاپاق آذربایجان
ترانه بختیاری
میرواری آذربایجان
لاکو گیلان
بری باخ آذربایجان
سندن منه الماز آذربایجان
کردی
دستمالیم آذربایجان
گل پامچال گیلکی
منزلی رقص ای آذربایجان
ترانه لری
مریم بانو مازندران
دلم تنگ اومده خراسان
ترانه کردی کوهستان
هجری آذربایجان
ثریا گرگان
شوخ و شنگه تالش
رشید خان قوچانی
انار انار جنوب
ب دی بلال پارس
بیا تا قدر یکدیگر بدانیم خراسان
گوزل آذربایجان
قوی گولوم گلسین آی نه نهآذربایجان
خال هندو بیرجند
رنگ کردی ساری گلین آذربایجان
گل گندم شیراز
رنگ آذربایجانی
رعنا گیلان
کریشیم گیلان
للی گیلان
یار لری
گیردیم یارین باغچاسینا آذربایجان
هی یار هی یار تالش
آی امان فومن
هوای یار خراسان
عزیز جون مازندران
جون جون مازندران
صابوناتی شیرازی
آیریلیق آذربایجان
شالیزار گیلان
بلال بلالم فارس
لیلی منال
نه گوزلدوز آذربایجان
مارالی آذربایجان
پروانه کردی
پاچ لیلی تالش
ترک دیار خراسان
آهنگ بندر جنوب
ترانه آذربایجانی
بیا بیا گیلان
محلی کردی
بخش سوم
ترانه مازندرانی
وای مو تربت جام
آی بانو بیرجند
بلال بلال بختیاری
ترانه محلی شوشتری
سبزوار خراسان
خدای مستون
لیلا خانوم خراسان
نوای چوپان لری
آذربایجان مارالی
عزیز بشین به کنارم خراسان
لیلا خانم خراسان
ترانه ای قوچانی
رقص شمشیر گیلان
یابو چان
ترانه محلی دشتستانی
آی لاچین آذربایجان
جوونای قلعه پیر خراسان
هوای عروسی ترکمن
نغمه بیستون کردی
بی قرارم کردی
زرد ملیجه گیلان
رقص چوبی قاسم آبادی گیلان
قاراگیله آذربایجان
آی قاداسی آذربایجان

کتاب دوم آموزش سه‌تار جلال ذوالفنون

کتاب آموزش سه‌تار جلال ذوالفنون جلد دوم (۲) به کوشش مهرداد ترابی انتشارات هستان

کتاب دوم آموزش سه‌تار جلال ذوالفنون جلد دوم (۲) به کوشش مهرداد ترابی انتشارات هستان
پیش درآمد
درآمد
کرشمه
خسروانی
قطعه ضربی
درویشانه
شهابی
تصنیف مهربانی
فیلی
مثنوی
شکسته
چهارمضراب شکسته
تصنیف همچو فرهاد
تصنیف قدیمی
رنگ
پیش درآمد
حاجیانی افشاری
قرایی
قرایی ضربی
قرایی آوازی
رهاب
صدری
تصنیف
رنگ فرح
درآمد شعری
چهارمضراب
درآمد دوم
چکاوک
بیداد
ضربی بیداد
دنباله بیداد
شوشتری
جامه دران
مبارک باد
آهنگ دزفولی
بختیاری
لیلی و مجنون
نوروز عرب
نوروز صبا
نفیر و فرنگ
شهرآشوب
ضربی و چهار مضراب
بیات راجه
چهارمضراب بیات راجه
بهار دلنشین
بیات شیراز
سوز و گداز
تصنیف از شیدا
عشاق
چهارمضراب عشاق
نغمه صوفی نامه
رنگ
توضیحات :
جلال ذوالفنون در سال ۱۳۱۶ در آباده فارس متولد شد. در کودکی همراه خانواده اش به تهران آمد. فراگیری موسیقی را از ده سالگی در خانواده ای اهل موسیقی شروع کرد و سپس به هنرستان موسیقی رفت و تار را در محضر استاد موسی خان معروفی آموخت. در آن جا بود که علاوه بر تار به آموزش ویولن و سه‌تار هم پرداخت.
در سال ۱۳۳۸به استخدام اداره هنرهای زیبا درآمد و به تدریس موسیقی پرداخت، سپس رشته موسیقی را در دانشگاه تهران دنبال کرد. برداشت تازه ای که در این ایام از موسیقی ایرانی در او شکل گرفت، نقطه عطفی بود که به کمک استادان نورعلی خان برومند و دکتر دایوش صفوت عملی گردید.
از سال ۱۳۴۶ فعالیت خود را روی سه‌تار متمرکز کرد. پس از اتمام تحصیلات دانشگاهی جهت تکمیل آن به مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ایرانی رفت. درآن مرکز به کار تحقیق و تدریس موسیقی ایرانی مشغول شد. در این سال ها از راهنمایی های استادان یوسف فروتن و سعید هرمزی که از نوازندگان قدیمی سه‌تار بودند برخوردار گردید.
اساسا تالیفات جلال ذوالفنون در زمینه تدریس و نقد و بررسی است. ازجمله «تجزیه و تحلیل موسیقی ایران» و کتاب حاضر می باشد.
وزن : 165 گرم – قطع رحلي – تعداد صفحات: 64 صفحه – نوع جلد: شوميز
مشخصات فني – نويسنده/نويسندگان: جلال ذوالفنون – ناشر: نشر هستان – نوبت چاپ: هفدهم – تاريخ چاپ: 1392 – نوع چاپ: سياه و سفيد – موضوع: آموزش – مناسب براي بزرگسالان

گل پامچال نیما فریدونی تار

فیلم آموزش گل پامچال آهنگ محلی گیلان . آواز دشتی نیما فریدونی تار


۲۳ گل پامچال کتاب تار و ترانه نیما فریدونی تار.mp4

۲۳ گل پامچال کتاب تار و ترانه نیما فریدونی تار.mp4


فیلم آموزش گل پامچال آهنگ محلی گیلان . آواز دشتی نیما فریدونی تار

فیلم آموزش گل پامچال آهنگ محلی گیلان . آواز دشتی نیما فریدونی تار

تنظیم: فریبرز لاچینی
خواننده: پری زنگنه

گل پامچال
گل پامچال
بیرون بیا
بیرون بیا
فصل بهاره
بلبل سر داره
عزیز وقت بهاره
موقع کاره
بیا نغمه بخوانیم
دانه بنشانیم
فصل بهاره
بیا نغمه بخوانیم
دانه بنشانیم
فصل بهاره
شکوفانه
شکوفانه
غنچه وا کنه
غنچه وا کنه
فصل بهاره
بلبل سر داره
عزیز…

نت بیست‌وهشت آهنگ دوره ابتدایی تار و سه‌تار نیما فریدونی

دانلود نت بیست‌وهشت آهنگ و تصنیف قدیمی دوره‌ی ابتدایی تار و سه‌تار نیما فریدونی

نت بیست‌وهشت آهنگ و تصنیف قدیمی دوره ابتدایی تار و سه‌تار نیما فریدونی
در این محصول نت این ۲۸ تصنیف و آهنگ قرار گرفته‌است.
این قطعات و تصانیف توسط نیما فریدونی در دوره‌ی ابتدایی آموزش ساز سه‌تار تدریس می شود.
شعر از : عارف قزوینی
دیدم صنمی سرو قد و روی و چو ماهی
الهی تو گواهی خدایا تو پناهی
افکنده به رخساره چو مه زلف سیاهی
الهی تو گواهی خدایا تو پناهی
گر گویم سروش نبود سرو خرامان
این قسم شتابان چون کبک خرامان
گر گویم گل پیش تو گل همچو گیاهی
الهی تو گواهی خدایا تو پناهی
این نیست مگر آینه لطف الهی
الهی تو پناهی ، خدایا تو گواهی
ای آمان از فراقت آمان
مردم از اشتیاقت آمان
از که گیرم سراغت آمان
آمان آمان آمان آی آمان
عارف و عامی از می مستند
عهد و پیمان به ساقی بستند
پای خم توبه را بشکستند
 آمان آمان آمان آی آمان
میرزا نصیر اصفهانی
به حریم خلوت خود شبی چه شود نهفته بخوانیم
به کنار من بنشینی و به کنار خود بنشانیم
من اگر چه پیرم و نا توان تو مرا ز در گه خود مران
که گذشته از سرم ای جوان همه روزگار جوانیم
مولانا
اندک اندک جمع مستان می رسند
اندک اندک می پرستان می رسند
همنوازان ناز نازان در رهند
گلعزاران از گلستان می رسند
اندک اندک زین جهان هست و نیست
نیستان رفتند و هستان می رسند
سر خمش کردند که آمد خانقی
نک بتان با آب دستان می رسند
شعر از : عارف قزوینی
هنگام می و فصل گل و گشت و چمن شد
دربار بهاری تهی از زاغ و زغن شد
از ابر کرم خطه ری رشک ختن شد
دلتنگ چو من مرغ قفس بهر وطن شد
چه کج رفتاری ای چرخ  ،
 چه بد کرداری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ
نه دین داری نه آیین داری
نه آیین داری ای چرخ
از خون جوانان وطن لاله دمیده
از ماتم سرو قدشان سرو خمیده
در سایه گل بلبل از این غصه خزیده
گل نیز چو من در غمشان جامه دریده  ….
چه شود گر فکنی بر من مسکین نگهی
تو مهی بر آسمانی و منم خار رهی
روی خویش از عاشقان جانا مکن هرگز نهان
نور ماه از آسمان تابد بر اطراف جهان
به دست تو تیغ جفاست ای صنم
نشانه تیر تو کیست آن منم
نخواهم از دام تو رست بی خطر
دمی بر این بسته دام کن نظر
ای گلعذارم ، بردی قرارم
دست از تو هرگز من بر ندارم
با همه جور تو من در ره دیگر نروم
بسته ام ، در دام صیاد دگر من نروم
چون کنون از جور خود دست شسته ام
من ای حبیب
کی مرا بینی و بعد از جور و از کید رهی
گذشته در راه تو موج از سرم
بگو کزین درد به که رو آمدم
نشان که اندر ره دوست جان دهم
به راه عشق آنچه نکوست آن دهم
ای گلعذارم …
کشور ما  کشور ایران بود
مسکن شیران و دلیران بود
پادشهش کوروش و دارا بود
چون جم و خسرو شاه ایران بود
ای وطن ای حب تو آیین من
دوستیت کیش من و دین من
دولت و اقبال تو پاینده باد
نام بلندت به جهان زنده باد
یک دو روز است در زمانه
ای به دل آرایی به عالم فسانه
ای که ز تو مانده نکویی نشانه
خاطر عاشقان را میازار
خوش نباشد ز معشوقه آزار
گر بسوزد شمع و پروانه را با زبانه
چو ن شود روز شمع و شب را نبینی نشانه
می کنی صید مرغ بسته
می زنی سنگ بر شکسته
می کشی با تیغ ستم یار خسته
خسته دلان یک سره در خون نشسته
خویش و سوزی و بیگانه سازی
تیر عشقت ای که در سینه ما نشسته
رحمتی کن بر دل عاشق زار خسته
شعر از : اکبر محسنی
باز ای الهه ناز با دل من بساز
کاین غم جانگداز برود ز برم
گر دل من نیاسود از گناه تو بود
بیا تا ز سر گنهت گذرم
باز می کنم دست یاری به سویت دراز
بیا تا غم خود را با راز و نیاز زخاطر ببرم
گر نکند تیر خشمت دلم را هدف
به خدا همچو مرغ پر شور و شعف به سویت بپرم
آنکه او به غمت دل بندد چون من کیست
ناز تو بیش از این بهر چیست
تو الهه نازی در بزمم بنشین
من تو را وفا دارم بیا که جز این نباشد هنرم
این همه بی وفایی ندارد ثمر
به خدا اگر از من نگیری خبر نیابی اثرم
در بهار امید ، باید آنچه رویید
از دریچه دل دید و چید و بویید
در کنار گلزار از شراب گلنار
 یک دو جامی و چند بوسه از لب یار
گو فلک نباشی آسمان بپاشی
تا که نشنوم من بانگ دلخراشی
ای دل جنونی بی سبب به خونی
بگذرد به یک چرخ آتش درونی
دایم از چه نالی بند جاه و مالی
 جاهد این جهان هست خوابی و خیالی
ای بشر چه هستی غیرخود پرستی
 جز به حب دنیا دل تو بر چه بستی
ای خفته روزگار دریاب
در بادیه تشنگان بمردند
از دجله به کوفه می برند آب
ای زلف تو هر خمی کمندی
چشمت به کرشمه چشم بندی
مخرام بدین صفت مبادا
کز چشم بدت رسد گزندی
خوردم دو سه پیمانه
من مست و تو دیوانه حبیبم ،
 ما را که برد خانه
در شهر یکی کس را
هشیار نمی بینم
هریک  بتر از دیگر
شوریده و دیوانه
دلبر عزیز
شوخ با تمیز
برخیز و بریز
زان می که جوان سازد
 عشقم به تو پردازد
تو اگر عشوه بر خسرو پرویز بری
همچو فرهاد روم از عقب کوه کنی
تو مگر شاه نکو رویانی
تو مگر ماه نکو رویانی
الا ای پیر فرزانه مکن منعم ز میخانه
که من در ترک پیمانه دلی پیمان شکن دارم
خدارا ای رقیب امشب زمانی دیده بر هم نه
که من با لعل خاموشش نهانی صد سخن دارم
بکام و آرزوی دل چو دارم خلوتی حاصل
چه فکر از خبث بدگویان میان انجمن  دارم
سزد کز خاتم لعلش زنم لاف سلیمانی
چو اسم اعظمم باشد چه باک از اهرمن دارم
خواهد و من سلامتش
هرچه کند به شاهدی کس نکند ملامتش
باغ تفرج است و بس ، میوه نمی دهد به کس
جز به نظر نمی رسد ، سیب درخت قامتش
کاش که در قیامتش ، بار دگر بدیدمی
وآنچه گناه او بود ، من بکشم غرامتش
شد خزان ، گلشن آشنایی
بازم آتش به جان زد جدایی
عمر من ای گل طی شد بهر تو
وز تو ندیدم جز بد عهدی و بی وفایی
با تو وفا کردم  تا به تنم جان بود
عشق و وفاداری با تو چه دارد سود
آفت خرمن مهر و وفایی
تو گل گلشن جور و جفایی
از دل تنگت آه
دلم از غم خونین است
روش بختم این است
از جام غم مستم
دشمن می پرستم تا هستم
تو و مست از من به چمن
چون گل خزان از مستی بر گریه من
با دگران در گلشن نوشی می
من ز فراقت ناله کنم تا کی
تو و می چون لاله کشیدنها
من و چون گل جامه دریدنها
ز رقیبان خواری دیدنها
دلم از غم خون کردی
چه بگویم چون کردی
دردم افزون کردی
برو ای از مهر و وفا عاری
برو ای عاری ز وفا داری
بشکستی چون زلف عهد مرا
دریغ و درد از عمرم
که در وفایت شد طی
ستم به یاران تا چند
جفا به عاشق تا کی
نمی کنی ای گل یک دم یادم
که همچو اشک از چشمت افتادم
تا کی بی تو بود
از غم خون دل من
آه از دل تو
گر چه ز محنت خوارم کردی
با غم و حسرت یادم کردی
مهر تو دارم باز
بکن ای گل با من
هر چه توانی باز
کز عشقت می سوزم باز
تا قمر در عقربه کار ما همینمه
کیه کیه در می زنه من دلم می لرزه
درو با لنگر می زنه من دلم می ترسه
آی می ترسم ، آی می لرزم
که یارو مسته با خنجر می زنه من دلم می لرزه
ای پری بیا در کنار ما جان خسته را مرنجان
از برم مرو خصم جان مشو تا فدای تو کنم جان  
امشب به بر من است و آن مایه  ناز
یارب تو کلید صبح و در چاه انداز
ای روشنی صبح به مشرق برگرد
ای ظلمت شب با من بیچاره بساز
امشب شب مهتابه حبیبم را میخوام
حبیبم اگر خوابه طبیبم را میخوام
خوابست و بیدارش کنید
مست است و هشیارش کنید
گویید فلونی آمده آن یار جونی آمده
آمده حال تو احوال تو سیه خال تو
 سپید روی تو ببیند برود .
ماه غلام رخ زیبای توست
 سرو کمر بسته بالای توست ای حبیبم
مجمع دلهای پریشان جمع ای حبیب ای طبیبم
چین سر زلف چلیپای توست ای حبیبم
ای مه انور لعل تو شکر
از همه بهتر قند مکرر
جانم جانم قند مکرر
لب و دندان توست ای حبیبم
شعر از : بیژن ترقی
تا بهار دل نشین آمده سوی چمن
ای بهار آرزو بر سرم سایه فکن
چون نسیم نوبهار بر آشیانم کن گذر
تا که گلباران شود کلبه ویران من
تا بهار زندگی آمد بیا آرام جان
تا نسیم از سوی گل آمد بیا دامن کشان
چون سپندم بر سر آتش نشان بنشین دمی
چون سرشکم بر کنار بنشین نشان سوز نهان
باز آ ببین در حیرتم بشکن سکوت خلوتم
چون لاله تنها ببین بر دیده داغ حسرتم
ای روی تو آیینه ام عشقت غم دیرینه ام
با زآ چو گل در این بهار سر را بنه بر سینه ام
شعر از : ملک الشعرای بهار
مرغ سحر ناله سر کن
داغ مرا تازه تر کن
زآه شرر بار این قفس را
بر شکن و زیر و زبر کن
بلبل پر بسته ز کنج قفس درآ
نغمه آزادی نوع بشر سرا
وز نفسی عرصه این خاک توده را
پر شرر کن
ظلم ظالم جور صیاد
آشیانم داده بر باد
ای خدا ای فلک ای طبیعت
شام تاریک ما را سحر کن
نوبهار است گل به بار است
ابر چشمم ژاله بار است
این قفس چون دلم تنگ و تار است
شعله فکن در قفس ای آه آتشین
دست طبیعت گل عمر مرا مچین
جانب عاشق نگه ای تازه گل از این
بیشتر کن بیشتر کن
مرغ بیدل  شرح هجران  مختصر مختصر کن !
شعر از : ملک الشعرای بهار
به شب وصلت جانا دیوانه شدم
زشمع رویت جانا پروانه شدم جانا پروانه شدم
به ماه روی تو من جانا حیران و ماتم
زغم عشق تو شد جانا صبر و ثباتم
به حال من نگر دلبر
 دلبر زار و نزارم جانا زارو نزارم
شیدای توام تاج سرم بیا به برم
رسوای توام چشم ترم بنشین به برم
عاشقم کردی جانا دلم را بردی
به زلف سرکشت دلبر دلبر گم شده دلم
جانا خون شد جگرم
به ماه عارضت دلبر دلبر حل کن مشگلم
 جانا حل کن مشگلم
شعر از : ملک الشعرای بهار
زمن نگارم حبیبم خبر ندارد
به حال زارم عزیزم خبر ندارد
خبر ندارم من از دل خود
دل من از من حبیبم خبر ندارد
کجا رود دل عزیز من آی که دلبرش نیست
کجا پرد مرغ حبیبم که پر ندارد
امان از این عشق حبیب من آی فغان از این عشق
که غیر خون عزیز من جگر ندارد
همه سیاهی عزیزم همه تباهی
مگر شب ما حبیبم سحر ندارد
بهار مضطر عزیز من آی منال دیگر
که آه و زاری اثر ندارد
جز انتظام و جز استقامت
وطن علاج دگر ندارد
زهر دو سر بر سرش بکوبند
کسی که تیغ دو سر ندارد
شعر از : ه.ا. سایه
ایران ای سرای امید
بر بامت سپیده دمید
بنگر کزین ره پر خون
خورشیدی خجسته رسید
اگر که دلها پر خون است
شکوه شادی افزون است
سپیده ما گلگون است آی گلگون است
که دست دشمن در خون است
ای ایران غمت مرساد
جاویدان شکوه تو باد
راه ما راه حق راه  بهروزی است
اتحاد اتحاد رمز پیروزی است
صلح و آزادی جاودانه بر همه جهان خوش باد
یادگار خون عاشقان ای بهار
ای بهار تازه جاودان در این چمن شکفته باد

کتاب درآهنگ محمود بامداد

کتاب و سی‌دی درآهنگ محمود بامداد انتشارات خنیاگر

کتاب و سی‌دی درآهنگ محمود بامداد انتشارات خنیاگر
. کتاب و سی‌دی «دُرآهنگ: ده آهنگ از آثار استادان ویُلُن، تار، سه‌تار، نی و قانون برای سنتور»، گزینش، آوانگاری و تنظیم محمود بامداد
کتاب حاضر حاوی ده قطعه ضربی برگزیده از ده استاد زبدۀ ویُلُن (رضا محجوبی، علی تجویدی، پرویز یاحقی و اسدالله ملک)، تار (جلیل شهناز و فرهنگ شریف)، سه‌تار (ارسلان درگاهی و احمد عبادی)، نی (حسن کسایی) و قانون (سیمین آقارضی) در دستگاه شور، آواز ابوعطا و آواز دشتی است که عمدتاً به‌صورت تک‌نوازی و بداهه‌نوازی اجرا شده‌اند و برای نخستین‌بار توسط نگارندۀ کتاب حاضر آوانگاری شده و برای ساز سنتور تنظیم گردیده‌اند که در نوع خود کوششی بدیع محسوب می‌شود. نت‌نگاشته‌های کتاب حاضر برای نوازندگان دیگر سازهای ایرانی نیز قابل استفاده است.
با آثاری از جلیل شهناز، فرهنگ شریف، حسن کسایی و احمد عبادی
محمود بامداد ده قطعه از استادانِ برجسته‌ی موسیقی را برای سنتور آوانگاری کرد
«ده آهنگ برای سنتور» با آوانگاری «محمود بامداد» با نام «دُر آهنگ» منتشر شده است. این کتاب بر اساس ده آهنگ از آثار استادان ویولون، سه‌تار، تار، نی و قانون برای سنتور است که «بامداد» آنان را گزینش، آوانگاری و تنظیم کرده است.
این اثر حاوی ده قطعه ضربی برگزیده از ده استاد ویولن (رضا محجوبی، علی تجویدی، پرویز یاحقی و اسدالله ملک)، تار (جلیل شهناز و فرهنگ شریف)، سه‌تار (ارسلان درگاهی و احمد عبادی)، نی (حسن کسایی) و قانون (سیمین آقارضی) در دستگاه شور، آواز ابوعطا و آواز دشتی است که عمدتاً به‌صورت تک‌نوازی و بداهه‌نوازی اجرا شده‌اند و برای نخستین‌بار در این اثر آوانگاری و برای ساز سنتور تنظیم شده است. نت‌نگاشته‌های این کتاب برای نوازندگان دیگر سازهای ایرانی نیز قابل استفاده است.
در توضیح این کتاب آمده است: «بسیاری از قطعات کنونی که با سازهای ایرانی اجرا می‌شوند کمتر تعلقی به شیوۀ ملودی‌پردازی ایرانی دارند و صرف اجرای قطعه‌ای با یک ساز ایرانی نمی‌توان گفت موسیقی ایرانی اجرا می‌شود. در شرایط کنونی، برای آشنایی بیشتر هنرجویانی که با نحوۀ نوازندگی مبتنی بر تک‌نوازی و بداهه‌نوازی و نغمه‌سازی استادان برجستۀ موسیقی دستگاهی آشنایی کمی دارند، نت‌نگاری قطعات و نواخته‌های ایشان به‌منظور اجرای آنها بسیار مفید و راهنما و راهگشاست.»‌
شابک97909101460010