نت رقص پروانه علی تجویدی

نت رقص پروانه علی تجویدی

نت رقص پروانه علی تجویدی دستگاه شور مایه می آوانگاری احمد جباریان
احمد جباریان نوازنده تار ساکن آلمان این آوانگاری را انجام داده‌است.


Babak Sabetian Ali Tajvidi Butterfly Dance رقص پروانه علی تجویدی بابک ثابتیان

نت بگو که هستی علی تجویدی

نت بگو که هستی علی تجویدی

نت بگو که هستی علی تجویدی دستگاه شور مایه می
احمد جباریان نوازنده تار ساکن آلمان این آوانگاری را انجام داده‌است.
ترانه‌سرا: بیژن ترقی
یادگاری از علی تجویدی ..داستان ترانه از زبان خودش :به تمام آهنگهایی را که در قالب ترانه ساخته ام ، چون بازگو کننده نیازهای واقعی من بوده اند . همه آثارم را دوست دارم ، ولی برخی از آنها یادآور خاطراتی به جای ماندنی است که هرگز از نظرم محو نمی شوند ،به عنوان مثال ، یکی از آهنگهایم را بر اساس ریتمی ساخته ام که با آن ریتم ، پدرم هنگام آمدن به خانه “دق الباب” می کرد . در قدیم ، روی درهای ورودی خانه ها آلتی فلزی ، مانند چکش کوچکی نصب شده بود تا صاحب خانه یا مراجعین ، با آن به در ورودی بکوبند تا ساکنین خانه با شنیدن صدا ، در را به روی آنان باز کنند . پدرم هنگامی که پشت در می رسید ، کوبه را با ریتم خاصی به در می نواخت و ما با شنیدن آن می فهمیدیم که پدر پشت در است . در جواب ، من و برادرهایم با هم با صدای بلند می گفتیم : کیه ؟ پدرم به جای اینکه بگوید : منم ، دو ضربه دیگر به در می کوبید . ریتمی که پدرم به در می کوبید مساوی بود با “تتن تن تتن” و پس از سوال ما یعنی کیه ؟ با ریتم “تتن” دو ضربه به درب خانه می زد . سال ها پس از فوت پدرم ، آهنگی بر اساس این ریتم در دستگاه شور ساختم که ریتم ملودی قسمت اول آن را من از همان وزن الهام گرفتم و این جمله را روی آن گذاشتم “بگو که هستی” برابر با “تتن تتن تن تتن” روی جمله بعدی ، یعنی دو هجای “تتن”، کلمه “منم” را گذاشتم و تصمیم گرفتم دسته کر در شروع ترانه بخوانند “بگو که هستی بگو” و خواننده ترانه خانم دلکش ، در جواب بگوید “منم” .
بیژن ]ترقی [دوست صاحب دلم که در ساختن ترانه استعدادی شگرف دارد ، به طوری است که سالیان دراز به خاطر ارائه کارهای هنری ، نامش ورد زبان ها بوده است ، شعر آن را سرود :بگو که هستی بگو ؟
منم ،
من آن سبوی بی میم ! که مست باده بوده ام ،
ز سینه ها به جرعه ای ، چه عقده ها گشوده ام من
بگو که هستی بگو ؟
منم
آن ز خود بیگانه همدم پیمانه گرمی میخانه منم
آن تهی از باده آن ز جوش افتاده هستی از کف داده منم
نه ساقی سبوکشم برد نه مست باده ای غمم خورد
زمانه سنگ کینه ام زد که دست رد به سینه ام زد
آنکه در میکده ها دلها را داده صفا منم
آنکه با دست تهی از یاران مانده جدا منم
چو به می ساقی مست بی پا شد شکند ساغر را
به زمانه هر کس بزم آرا شد چو من افتد از پا
به صفا چون شمعی بودم که میان جمعی بودم
شده ام من به جاهن تنها
این اثر شاید در حدود سالهای 1333- 1332 از رادیو با صدای خانم دلکش اجرا شد

بگو که هستی بگو
بگو که هستی بگو
منم منم من آن سبوی بی میم که مست باده بوده ام
ز سینه ها به جرعه ای چه عقده ها گشوده ام من
بگو که هستی بگو
منم منم آن ز خود بیگانه همدم پیمانه گرمی میخانه منم
آن تهی از باده آن ز جوش افتاده هستی از کف داده منم
نه ساقی سبو کشم برد نه مست باده ای غمم خورد
زمانه سنگ کینه ام زد چه دست رد به سینه ام زد
آن که در میکده ها دل ها را داده صفا منم
آن که با دست تهی از یاران مانده جدا منم
چو به می ساقی مست بی پا شد شکند ساغر را
به زمانه هر کس بزم آرا شد چو من افتد از پا
به زمان چون شمعی بودم که میان جمعی بودم
شده ام من به جهان تنها نکند کس گذری بر ما


دلکش — بگو که هستی‌

‎⁨نت گل‌پونه‌ها حسین پیرنیا ایرج بسطامی آوانگاری نیما فریدونی

‎⁨نت گل‌پونه‌ها حسین پیرنیا ایرج بسطامی آوانگاری نیما فریدونی

‎⁨نت گل‌پونه‌ها حسین پیرنیا ایرج بسطامی دستگاه شور سل

ترانه: هما میرافشار
گل پونه های وحشی دشت امیدم
وقت سحر شد
خاموشی شب رفت و فردایی دگر شد
من مانده ام تنهای تنها
من مانده ام تنها میان سیل غمها
حبیبم سیل غمها
گل پونه ها نا مهربانی
آتشم زد آتشم زد
گل پونه ها نا مهربانی آتشم زد آتشم زد
گل پونه ها بی همزبانی آتشم زد
می خواهم اکنون تا سحر گاهان بنالم
افسرده ام دیوانه ام آزرده جانم
گل پونه های وحشی دشت امیدم
وقت سحر شد
خاموشی شب رفت و فردایی دگر شد
من مانده ام تنهای تنها
من مانده ام تنها میان سیل غمها
حبیبم سیل غمها


گلپونه ها – ایرج بسطامی

‎⁨⁨نت روزی روزگاری فرهاد فخرالدینی⁩ آوانگاری نیما فریدونی⁩

‎⁨⁨نت روزی روزگاری فرهاد فخرالدینی⁩ آوانگاری نیما فریدونی⁩

‎⁨⁨نت روزی روزگاری فرهاد فخرالدینی شور و ماهور آوانگاری نیما فریدونی⁩
این نت در مایه‌های زیر تنظیم شده‌است:
شور دو ماهور فا
شور دودیز ماهور فادیز
شور ر ماهور سل


موسيقى سريال روزی روزگاری – آهنگساز فرهاد فخرالدینی

موسیقی تیتراژ سریال روزی روزگاری فرهاد فخرالدینی دستگاه شور و ماهور.mp4

روزی روزگاری مجموعه‌ای تلویزیونی به کارگردانی و نویسندگی امرالله احمدجو ساخته سال ۱۳۷۰–۱۳۷۱ است که از شبکه اول ایران پخش شده‌است .
فرهاد فخرالدینی (زادهٔ ۲۱ اسفند ۱۳۱۶ در تبریز) موسیقی‌دان و رهبر ارکستر اهل ایران است. او به مدت ۱۱ سال رهبر ارکستر ملی ایران بود و هم‌اکنون یکی از اعضای شورای عالی خانه موسیقی ایران است .
پدرش محمدعلی فخرالدینی متخلص به «محزون» (۱۳۶۵–۱۲۷۸)، از شعرای آذربایجان بود که نزد مردم آن سرزمین از احترام خاصی برخوردار بود . برادر بزرگش فخرالدین فخرالدینی، عکاس نامدار پرتره است. برادر کوچکترش فاروق فخرالدینی ضمن اشتغال به حرفه عکاسی، از ورزشکاران بنام بوده و سال‌ها سمت مربی‌گری تیم ملی والیبال ایران را به عهده داشته‌است .
فخرالدینی نواختن ویلون را از کودکی آغاز کرد و تحصیلات موسیقی‌اش را در هنرستان عالی موسیقی ملی و «مؤسسه موسیقی شناسی» – که تنها برای یک دوره چهار ساله در سال‌های دههٔ ۴۰ در تهران بنیاد شده بود-گذراند. هنوز تحصیلاتش در هنرستان عالی به پایان نرسیده بود که از طرف حسین دهلوی (ریاست وقت هنرستان) به تدریس در آن‌جا دعوت شد. از اساتیدی که فخرالدینی نزد آن‌ها موسیقی را فراگرفته می‌توان از احمد مهاجر، ابوالحسن صبا، علی تجویدی و امانوئل ملیک اصلانیان نام برد .
او از سال ۱۳۴۷ و با شوهر آهو خانم آهنگ‌سازی فیلم را شروع کرد و تا به امروز برای بیش از ۱۵ فیلم و سریال موسیقی ساخته‌است . در سال ۱۳۵۲ همهٔ ارکسترهای موجود در سازمان رادیو تلویزیون در هم ادغام شدند و ارکستر بزرگ سازمان را به وجود آوردند. در مسابقه‌ای که برای گزینش رهبر این ارکستر برگزار شد، فخرالدینی بیشترین امتیاز را آورد و از آن سال تا سال ۱۳۵۸ سرپرستی و رهبری ارکستر رادیو و تلویزیون را بر عهده داشت .
او در سال ۱۳۷۷ ارکستر موسیقی ملی ایران را بنیان گذاشت و اولین برنامهٔ این ارکستر به اجرای چند اثر از علی تجویدی با آواز محمدرضا شجریان اختصاص یافت. وی در تیرماه سال ۱۳۸۸ از این سمت استعفاء داد. اما دوباره در خرداد ۱۳۹۴ رهبری ارکستر را به دست گرفت و در مقابل مقامهای دولتی، هنرمندان و سفرا نخستین اجرای خود را پس از سالها دوری از ارکستر انجام داد .
همچنین می توان به اجرای کنسرت در شهرهای پکن و شانگ‌های چین، کشور سویس و کویت و همچنین اجراهای متعدد در شهرهای تهران، سنندج، شیراز و اصفهان اشاره کرد
امرالله احمدجو (زاده ۱ دی ۱۳۳۲در زیادآباد، میمه اصفهان ) کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس سینما و تلویزیون اهل ایران است .
او کار خود را با ساخت فیلم‌های کوتاه آغاز نمود. وی از کارگردانان معروف سینمای ایران است. او تحصیلاتش را در رشتهٔ فیلم‌برداری در مدرسهٔ عالی تلویزیون به پایان برد . اولین اثر سینمایی وی شاخه‌های بید ۱۳۶۷بود. از معروف‌ترین آثار وی می‌توان به سریال تلویزیونی روزی روزگاری با بازی به یاد ماندنی خسرو شکیبایی اشاره کرد. او در سینما با بازیگرانی همچون حسین یاری، گوهر خیراندیش، جمشید مشایخی، خسرو شکیبایی همکاری سینمایی داشته‌است.
امراالله احمدجو کارگردانی است که اخلاق را مبنای اصلی تمام کارهایش می‌داند و غرق در فرهنگ بومی بودن را نوعی امتیاز می‌شمارد .
داستان فیلم
داستان این سریال دربارهٔ راهزنی معروف به نام مرادبیگ است که رفته رفته در طول داستان متحول و به فردی صالح تبدیل می‌شود .

نت خطا کردم جهانبخش پازوکی آوانگاری نیما فریدونی

نت خطا کردم جهانبخش پازوکی آوانگاری نیما فریدونی

نت خطا کردم جهانبخش پازوکی
خواننده: ناهید دایی جواد
ترانه‌سرا: رحیم معینی کرمانشاهی
این نت در دستگاه شور مایه لا تهیه شده‌است.


#ناهید دایی جواد.#فتنه(خطاکردم)


خطا کردم، آهنگ و کلام: جهانبخش پازوکی I made a mistake