پیک سحری مهر و ماه همایون خرم نیما فریدونی سه‌تار

پیک سحری مهر و ماه همایون خرم نیما فریدونی سه‌تار


پیک سحری مهر و ماه همایون خرم دشتی لا نیما فریدونی سه‌تار

پیک سحری مهر و ماه همایون خرم دشتی لا نیما فریدونی سه‌تار

ترانه‌سرا: کریم فکور
خواننده: پروین
یک نفس ای پیک سحری
بر سر کویش کن گذری
گو به فغانم به فغانم به فغانم
ای که به عشقت زنده منم
گفتی از عشقت دم نزنم
من نتوانم نتوانم نتوانم
من غرق گناهم تو عذر گناهی
روز و شبم را تو که مهری تو که ماهی
چون باده به جوشم در جوش و خروشم
من سر زلفت به دو عالم نفروشم
ای که به عشقت زنده منم
گفتی از عشقت دم نزنم
من نتوانم نتوانم نتوانم
همه شب بر ماه و پروین نگرم
مگر آید رخسارت بر نظرم
چه بگویم چه بگویم چه بگویم زین راز
من همین بس که مرا کس نبود دمساز
یک نفس ای پیک سحری
بر سر کویش کن گذری
گو به فغانم به فغانم به فغانم
ای که به عشقت زنده منم
گفتی از عشقت دم نزنم
من نتوانم نتوانم نتوانم

آسان‌کوک سه‌تار مکانیکی معمولی شامل ۱ گوشی

آسان‌کوک سه‌تار مکانیکی معمولی شامل ۱ گوشی

این گوشی‌ها کوک سه‌تار، دوتار و باغلاما را نگه می‌دارد و سیم‌ها را به آسانی کوک می‌نماید.
در این گوشی‌ها گیربکس ا به .۸.۵ می‌باشد و با هر بار چرخش کامل یک‌هشتم گوشی معمولی گردش صورت می‌گیرد.
وزن هر گوشی ۹ گرم می‌باشد.
این محصول دارای ۳ سال گارانتی تعویض و مرجوعی و ۱۰ سال خدمات پس از فروش می‌باشد.
در این مدل معمولی بخش سیم‌گیر فلزی می‌باشد.


آسان‌کوک سه‌تار مکانیکی رهاب

آسان‌کوک سه‌تار مکانیکی رهاب

سنگ خارا علی تجویدی نیما فریدونی سه‌تار

سنگ خارا علی تجویدی نیما فریدونی سه‌تار


سنگ خارا علی تجویدی دشتی لا نیما فریدونی سه‌تار

سنگ خارا علی تجویدی دشتی لا نیما فریدونی سه‌تار

خواننده: مرضیه
ترانه‌سرا: رحیم معینی کرمانشاهی
جای آن دارد که چندی هم، ره صحرا بگیرم
سنگ خارا را گواه این دل شیدا بگیرم
مو به مو دارم سخن ها
نکته ها از انجمن ها
بشنو ای سنگ بیابان
بشنوید ای باد و باران
با شما، هم رازم اکنون
با شما، دم سازم اکنون
جای آن دارد که چندی هم، ره صحرا بگیرم
سنگ خارا را گواه این دل شیدا بگیرم
مو به مو دارم سخن ها
نکته ها از انجمن ها
بشنو ای سنگ بیابان
بشنوید ای باد و باران
با شما، هم رازم اکنون
با شما، دم سازم اکنون
شمع خود سوزی چو من
در میان انجمن، گاهی اگر، آهی کشد، دل ها بسوزد
گاهی اگر آهی کشد، دل ها بسوزد
یک چنین آتش به جان
مصلحت باشد همان
با عشق خود تنها شود
تنها بسوزد، با عشق خود
تنها شود، تنها بسوزد
من یکی مجنون دیگر
در پی لیلای خویشم
عاشق این شور و حال
عشق بی پروای خویشم
تا به سویش ره سپارم
سر ز مستی برندارم
من پریشان حال و دلخوش
با همین دنیای خویشم
جای آن دارد که چندی هم، ره صحرا بگیرم
سنگ خارا را گواه این دل شیدا بگیرم
مو به مو دارم سخن ها
نکته ها از انجمن ها
بشنو ای سنگ بیابان
بشنوید ای باد و باران
با شما، هم رازم اکنون
با شما، دم سازم اکنون

سنگ خارا تصنیفی است ساختهٔ علی تجویدی با ترانه‌ای از رحیم معینی کرمانشاهی که اولین بار با خوانندگی بانو مرضیه منتشر شد.تجویدی تصنیف سنگ خارا را در مایهٔ بیات کرد ساخت. اولین بار این تصنیف با صدای مرضیه ضبط و در قالب آلبوم گل‌های رنگارنگ شمارهٔ ۲۶۱ منتشر شد..

رفتم علی تجویدی نیما فریدونی سه‌تار

سنگ خارا علی تجویدی نیما فریدونی سه‌تار


رفتم علی تجویدی دشتی لا نیما فریدونی سه‌تار

رفتم علی تجویدی دشتی لا نیما فریدونی سه‌تار

ترانه‌سرا: اسماعیل نواب صفا

رفتم رفتم رفتمو بار سفر بستم
با تو هستم هر کجا هستم
از عشق تو جاودان ماند ترانه ی من
با یاد تو زنده ام عشقت بهانه ی من
پیدا شو چو ماه نو گاهی به خانه ی من
تا ریزد گل از رخت ذر آشیانه ی من
رفتمو بار سفر بستم
با تو هستم هر کجا هستم
آهم را می شنیدی به حال زارم می رسیدی
نازت را می کشیدم تو ناز من را می خریدی
به خدا که تو از نظرم نروی
چو روم ز برت ز برم نروی
رفتمو بار سفر بستم
با تو هستم هر کجا هستم
اگر مراد ما بر آید چه شود
شب فراق ما سر آید چه شود
به خدا کس ز حال من خبر نشد
که بجز غم نصیبم از سفر نشد
نروی ای نفس ز پیش چشم من
که به چشمم به جز تو جلوه گر نشد
رفتمو بار سفر بستم
با تو هستم هر کجا هستم

متن آهنگ رفتم از هایده (Hayedeh ,Raftam)

کولی تهمورس پورناظری همایون شجریان نیما فریدونی سه‌تار

کولی تهمورس پورناظری همایون شجریان نیما فریدونی سه‌تار


کولی تهمورس پورناظری همایون شجریان نیما فریدونی سه‌تار

کولی تهمورس پورناظری همایون شجریان نیما فریدونی سه‌تار

رفت آن سوار، کولي، با خود تو را نبرده
شب مانده است و با شب، تاريکي فشرده
کولي کنار آتش رقص شبانه ات کو؟
شادي چرا رميده؟ آتش چرا فسرده؟
خاموش مانده اينک، خاموش تا هميشه
چشم سياه چادر با اين چراغ مرده
رفت آنکه پيش پايش دريا ستاره کردي
چشمان مهربانش يک قطره ناسترده
در گيسوي تو نشکفت آن بوسه لحظه لحظه
اين شب نداشت ــ آري ــ الماس خرده خرده
بازي کنان زگويي خون مي فشاند و مي گفت
روزي سياه چشمي سرخي به ما سپرده
مي رفت و گرد راهش از دود آه تيره
نيلوفرانه در باد پيچيده تاب خورده
سوداي همرهي را گيسو به باد دادي
رفت آن سوار با خود، يک تار مو نبرده
سیمین بهبهانی