توضیحات
نت بهار دلکش حجاز ابوعطا غلامحسین درویشخان آوانگاری نیما فریدونی و ایمان ملکی
این نت در آواز ابوعطا مایهی لاکرن، میکرن، سیکرن، فاسری به صورت ساده و با حاشیهنگاری نیما فریدونی تهیه شدهاست.
Shajarian – Bahare Delkash | شجریان – بهار دلکش
بهار دلکش غلامحسین درویشخان محمدرضا شجریان ابوعطا.mp4
بهار دلکش از تصنیفهای بهاری به زبان فارسی در آواز ابوعطا و از آثار منسوب به درویش خان (غلامحسین درویش) است. این تصنیف در آواز ابوعطا، گوشهٔ حجاز اجرا شدهاست.
شاعر تصنیف جناب عارف قزوینی بود. تاکنون خوانندگان چندی چون عبدالله دوامی، محمدرضا شجریان، علیرضا قربانی، رشید بهبودف، عارف،شکیلا، وحید تاج و سالار عقیلی،[۱]، دریا دادور و محمد معتمدی[۲] این تصنیف را اجرا کردهاند.
ابداع ترانهٔ بهار دلکش تا کنون به چند تن منسوب شده است؛ مجله موسیقی شماره ۱۷، آلبوم ترانههای ایرانی، کتاب آهنگهای اصیل ایرانی، و مجموعه آثار درویشخان، آهنگ را از درویشخان میداند. مجلهٔ موسیقی شماره ۲۰ و آلبوم عشق داند (از آثار لطفی و شجریان) آن را به عارف منسوب میکند.
ارشد تهماسبی در کتاب تصانیف عارف، ذکری از این آهنگ به میان نیاورده ولی در کتاب مجموعهٔ آثار درویشخان، نُت و شعر آن را آورده است.
پایور هم در کتاب ردیف آوازی و تصنیفهای قدیمی دوامی مینویسد: «آهنگ از درویشخان و شعر از ملکالشعرای بهار است که در مجلس شورای ملی به نفع حریقزدگان شهر آمل، تخصیص داده شده و در سال ۱۲۹۴ خورشیدی خوانده و اجرا شده است. بندهای دیگر این تصنیف در دیوان عارف آمده است.»
متن تصنیف
بند یکم
بهار دلکش رسید و دل بهجا نباشد از آنکه دلبر دمی به فکر ما نباشد
در این بهار ای صنم بیا و آشتی کن که جنگ و کین با من حزین روا نباشد
صبحدم بلبل، بر درخت گل، بهخنده میگفت نازنینان را، مهجبینان را، وفا نباشد
بند دوم
اگر که با این دل حزین تو عهد بستی حبیب من، با رقیب من، چرا نشستی؟
چرا دلم را عزیز من، ز کینه خستی؟ بیا بَرَم شبی از وفا ای مه الستی
تازه کن عهدی که با ما بستی
بند سوم
به باغ رفتم دمی به گل نظاره کردم چو غنچه پیراهن از غم تو پاره کردم
روا نباشد اگر ز من کناره جویی که من ز بهر تو از جهان کناره کردم
ای پری پیکر، سرو سیمین بر، لعبت بهاری مهوشی جانی، دلکشی اما، وفا نداری
بند چهارم
به باغ رفتم چو عارضت گلی ندیدم ز گلشنات از مراد دل گلی نچیدم
به خاک کوی تو لاجرم وطن گزیدم ببین در وطن از رفیقانت،
وز رقیبانت، در وطنخواهی چهها کشیدم
بند پنجم
ز جشن جمشید جم، دلی نمانده خرم از آن که اهرمن را مکان بود به کشور جم
به پادشه عجم بده ز باده جامی مگر که پادشه عجم ز دل برد غم
خسرو ایران، باد جاویدان، به تخت شاهی دشمنش بی جان، ملکش آبادان، چنان که خواهی
بند ششم
ز جنگ بینالملل مرا خبر نباشد ز بارش تیر آهنین حذر نباشد
مرا به غیر از غمت غم دگر نباشد تو شاه منی، با ولای تو، با صفای تو
از رقیبانم حذر نباشد
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.